می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
سلام استاد عزیزم و مریم جان عزیزم.
سلام به همه ی هم دوره ای های عزیزم.
امیدوارم همگی عالی باشید.
چقدر این ویدیو به موقع و جالب بود برای من. و چقدر نکته داشت برام.
من دیشب که ویدیو پرتاپ رو دیدم، خییییلی ذهنم مشغول شد. چون نت کار نکرد، vpn ضعیف بود، نتونستم تا اخرش ببینم. الان به هر چی فک کرده بودم تو این ویدیو هست. از کادر هماهنگی تا اتاق کنترل. تا مردم تماشاچی. تا حتی خودایلان ماسک. من دیشب به واکنش احتمالیه همه ی این افراد فکر کردم. فک می کردم الان همه گررریه، ناراااحتی … اما…
به همین سرعت از دیشب تا الان با جزییییات جوابمو گرفتم. حتی نکته هاش. چون استاد در مورد این اتفاق کلی صحبت کردن و نکته های طلاییش رو گفتن.
و اطمینان دارم چون این سوالای ذهنی دیشب برام پیش اومد، و فقط و فقط چون رها بودم، چون هی با سرعت داغون نت نرفتم همممه جا بگردم و ویدیو رو ببینم، خدا بهم پاداش داد، هم ویدیو رو بهم نشون داد. هم سوالای ذهنیم و تصویری جواب داد. هم کللللی نکته از زبون استاد بهم گفت. وااااقعا سیستم این دنیا بدون عیب و نقصه. فقط ما باید دخالت نکنیم.
چاره ی کار فقط خواستنه، فقط و فقط خواستن. و رها شدن از چگونگی. از زمانبدی. من آدمی هستم که به سختی رها می کنم. و خودم به طور مداوم دنبال چگونگی می رم. پس این اتفاق یه درس بزرگ و مهم برای من بود.
یه نکته ی دیگه اینکه همون اوایل این فایل به خودم گفتم ای داد بیداد، ببین زمین پرادایس باز پر از گیاهای هرز شد که!!!!!! فک کنم استاد و مریم جون خیلی شلوغن این روزا. اما یهو به خودم اومدم گفتم بابااا ببین استاد دارن چی میگن خب. چرا داری به چیزایی فک می کنی که مهم نیستن!! به جای دیدن اووووووون همه زیبایی!!! و خداروشکر سریع تونستم کنترل افکارمو بدست بگیرم و با دقت بیشتر فایل رو ادامه بدم. ( ینی ذهن همینقد می تونه چموش باشه!! )
استاد جان، تجربه ی من از مواجه شدن با اتفاق ناخواسته بر میگرده به حدود 11 یا 12 سال قبل. زمانی که من توی یک رابطه عاطفی شکست خوردم!!!!
سال 91 یه اتفاق احساسی خیلی بد برام افتاد. یه جدایی که خیییییلی جلو خونوادم منو داغون کرد. و هنوز هم اون ته مّه های ذهنم یه درگیری خفیف باهاش دارم. من تا حدود ده ماه الی یکسال بعد از اون جریان یکسسسسره قرآن میخوندم. دعا میکردم. نمازام طولانی شده بود، یکسره دامن خدا رو گرفته بودم ول نمیکردم. ماهی یه ختم قرآن داشتم. یه هایلایتر دستم بود، دونه دونه آیه های پر از وعده ی رحمت و استجابت خدا رو مارک میکردم. قشنگ به روی خدا میوردم. میگفتم ببییین، ببییییین، تو خودت گفتی بخواه تا بهت بدم. پس چرا نمیدی. اصلا چرا این اتفاق افتاد…
کم کم کشیدم کنار. سرد شدم. ایمانم به استجابت از بین رفت…
و چی شد، حدود دو سال بعد از اون جریان، وقتی بشدت آروم بودم و زندگیمو تو دستام گرفته بودم، شاد بودم و در مسیر موفقیت، چه از نظر شغلی، موقعیت اجتماعی، تحصیلات، روابط اجتماعی… قشنگ از همه نظر رشد کرده بودم. ( چون به خودم گفتم همه رو ول کن، خودت به تنهایی موفق شو ) خدا منو وارد این مسیر کرد. و الان دونه به دونه ی اون آیه هایی که مارک کردم رو درک میکنم. رحمتشو، استجابتشو… اصلا بخاطر اون همه درخواست از خدا من الان اینجام. بشدت به متن قرآن آشنام. یعنی خدا منو کاااامل آماده کرد، ( به واسطه ختم قرآن های ماهانم ) و وقتی خودم با آرامش اجازه ی حضور خدا رو دادم، منو وارد این مسیر کرد.
اصلا فکرشو که میکنم که خدا چجوری جوابمو داده، قشنگ شرمنده ی اون یکسال میشم… هر چند میدونم که همون یکسال کلی تضاد و سئوال برای من بوجود اورد و باعث شد به جواب برسم. بیام تو مسیر. و یاد بگیرم طبق قوانین جهان زندگی کنم. درخواست هام از خدا طبق قوانین باشه و بتونم قانونمند راه رو برای دریافتشون باز بزارم.
من ازین تضاد پیش آمده کلی درس گرفتم. کلی با خودم و حتی خواسته های خودم آشنا شدم. و الان هر بار که به پشت سرم نگاه می کنم فقط خداروشکر میکنم. چون دقیقا اون اتفاق برای من مصداق بارز الاخیر فی ما وقع شد.
خدارو شکر. امیدوارم که بتونم عاااالی تو این مسیر بمونم و بیشترین لذت و استفاده رو ببرم.
استاد شما، علاوه بر اینکه بهترین استاد هستید، برای من به شخصه بهترین الگو هم هستید. دقیقا امروز درست شبیه جمله ی مریم جان اومد به ذهنم، که گفتن این مرد، لایق ترین هست. و من میگم که این مرد، بهترین الگو توی تمااام زمینه ها برای من هستن.
خداحفظتون کنه.