می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
باسلام خدمت استادوهمه دوستان
درچندسالی که کل دنیا درگیرکرونا بود من تجربیاتمو میخواستم باشما به اشتراک بزارم
توی اون چندسال واقعا کل مردم زندگیشون شده بود حرف از کرونا .همه ماسک میزدن یا دستکش میپوشیدن خیلیا از این ماسکها هست مثل جوشکارا کل صورتشون رومیپوشیدن
هرموقع میرفتیم خونه پدرمادرم خیلی تاکیدمیکردن که پسرم سرکارکه هستی حتما دوتاماسک بزن دستکش بپوش به کسی دست نده وازاینجور صحبتا(من پمپ بنزین کارمیکردم).
من اون اوایل بهشون میگفتم پدرم مادرم اینا همش بازیه همش شوخیه ولی فایده نداشت تااینکه قانون بهتردرک کردم وطبق گفته استاد دیگه کسی رونخواستم که تغییربدم
یاخونه پدرخانمم که میرفتیم میدیدم هرکی یه ماسک زده وبه فاصله دومتر ازهم توخونه نشستن.
اینم بگم همه خانواده ام (پدرمادر خواهربرادرام وبچه هاشون همه چندبارازاین بیماری گرفتند و هربارم حدودیک ماه توخونه استراحت میکردن….حتی یکی از خاله هام ازاین بیماری گرفت و به رحمت خدارفت وچندتا از اقوام هم بهمین صورت.
خلاصه به هر جمعی
یاهرجای دیگه فرقی نمیکرد به هرجایی که میرفتم داستان به همین شکل بود
ولی خداشاهده من اصلا حتی سرکارم که بودم بااینکه کارم شغلیست که با بیشترین ارباب رجوع سرکاردارم وفکرنکنم هیچ شغلی اندازه شغل ما ارباب رجوع داشته باشه، نه ماسک میزدم نه دستکش میپوشیدم. حتی توی اوج این بیماری هم اصلا من نه توجهی میکردم بهش نه کاری داشتم نه راجع بش صحبت میکردم
یک روز سرکار، خودم علائم این بیماری رو داشتم وحالم خیلی بدشد و رئیس گفت که حتما باید بری دکترو تست بدی …خلاصه رفتم تست دادم ودکترگفت تستت خیلی مشکوکه وباید بری یه بیمارستان مجهزتر وتست بدی
خلاصه رفتم جای دیگه تست دادم وگفتن جوابش شب بیابگیر…ولی باورکنید من اصلا توی اون مدت نه توجهی داشتم به بیماریم نه دلهره ای داشتم و پیش خودم میگفتم این یه سرماخوردگی ساده است وخوب میشم
شب رفتم جواب تست گرفتم وجواب مثبت بود ولی باورکنیدمن زمانی که دکتربهم گفت جوابش مثبته اصلا حالم بدنشد ومیگفتم این یه سرماخوردگی ساده است
بعد دو روز دوباره رفتم تست دادم و این بارمنفی شد
اونم بخاطر این بود که من اصلا باور نداشتم این بیماری رو و اعتقادداشتم این سرماخوردگیه وبعداز دو روز واقعا خوب خوب شدم
این تجربه من بود ازاین دوران
ازنگاهتون ممنونم عزیزانم
ممنونم استادجونم وخانم شایسته عزیز