اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهشید» در این صفحه: 2
  1. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1638 روز

    به نام خدای مهربانم

    فایل روز شمار تحول زندگی من 155: اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

    سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم

    استاد فایل امروز یه همزمانیه قشنگ برای من داشت. صبح که سایت رو باز کردم و دیدم فایل جدید روز شمار اومده، درست یادم نیومد که موضوع این فایل چی بوده و حتی یادم نبود که قبلا براش کامنت نوشتم.

    وقتی فایل رو دیدم، به خصوص اون قسمتهایی که فیلم پرتاب استارشیپ رو گذاشته بودید، خیلی احساساتی شدم…. و یه گفتگویی بین خودم و خدای خودم احساس کردم که راجع به آرزوهام و رویاهام بود… راجع به آینده ام بود.

    راجع به اینکه همه اینها دستیافتنیه و خیلی بیشتر از اونها….

    بعد، احساس کردم که دلم میخواد، یا باید، برای این فایل، دوباره کامنت بنویسم. اما یه جورایی چیز خاصی هم به ذهنم نمیومد.

    به خاطر همین به گفتم برم توی سایت اسپیس ایکس و یوتیوب، و ببینم درباره این موضوع چی هست. یکم توی سایتهای مختلف گشتم ولی در نهایت اون چیزی که حس میکردم باید در موردش بنویسم سراغم نیومد.

    بعد با خودم گفتم اشکال نداره، میام صحبتهای استاد رو دوباره گوش میدم و نکاتش رو مینویسم….

    خلاصه، مشغول نوشتن نکات بودم که حدود ظهر رفتم فایل نشانه ام رو رفرش کنم…

    سریال سفر به دور آمریکا- قسمت 146

    وقتی اسکرول میکردم که عکس فایل رو کامل ببینم، باورم نمیشد که نوشته: U.S. Space & Rocket Center

    خدایا چه همزمانیه جالبی….

    چقدر فوق العاده بود… احساس میکنم جواب اون چیزی بود که در دلم بین من و خدای خودم گذشت…

    شروع صحبتهای استاد توی اون فایل با این صحبتهاست:

    ««چقدر خوبه که آدم وقتی میبینه که یک فردی یک موفقیتی کسب میکنه، بجای اینکه بگه طرف دروغ میگه، بگه که پس میشود.

    پس امکانپذیره

    اون تونسته پس امکانپذیره

    هر کسی که تونسته کاری رو انجام بده، که از دید من شاید پیچیده یا سخت بود…

    ولی میرم میگردم چه آدمهایی این کار رو انجام دادن که باور کنم که امکان پذیره.

    به خودت بگو: آفرین… عالیه… پس میشود… پس انجام شده»».

    و در ادامه اون فایل (که قبل از این پرتاب استارشیب بوده)، استاد و خانم شایسته میرن به ایالت تنسی که خانم شایسته هم اون راکت سنتری که استاد قبلا تنهایی دیده بود رو ببینن…

    اونجا استاد دیواری که به ترتیب تکاملی، پروژه های پرتاب فضاپیماهای مختلف رو نمایش میداد رو بهمون نشون میدن که از پروژه

    Redstone شروع میشه و بعد پروژه Explorer، بعد پروژه Jupiter، بعد پروژه Mercury، بعد پروژه Gemini، بعد پروژه Apollo پروژه آپولوی 11 معروف که تونستن انسان رو به کره ما ببرن.

    یاد جمله معروف نیل آرمستارنگ افتادم که وقتی داشت روی کره ماه قدم میگذاشت گفت:

    «این گامی کوچک برای یک انسان، و جهشی بزرگ برای بشریت است».

    الان هم کارهایی که افرادی مثل ایلان ماسک انجام میدن هم همینطوره… جهشهایی بزرگ برای بشریت هستن…

    وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿10﴾

    و سبقت‏گیرندگان مقدمند

    أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿11﴾

    آنانند همان مقربان

    فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿12﴾

    در باغستانهاى پر نعمت

    و در نهایت تابلوی مربوط به بعد پروژه Saturn V رو نشونمون دادن. و بزرگی و عظمت ساترن 5 رو ما اونجا میبینیم…

    نکته جالبی که در مورد مقایسه این سترن 5 و استارشیپ متوجه شدم اینه که:

    سترن 5 با ارتفاع بیش از 110 متر، تا سال 2022 به عنوان بلندترین موشک فضایی شناخته میشد که برای بردن فضاپیماهای آپولو به کره ماه طراحی و ساخته شده ‌بود.

    قدرت بوستر استاشیپ تقریبا 2 برابر کل فضاپیمای ساترن 5 هست.

    از نظر هزینه ها هم، تا به امروز، Saturn V نه تنها قدرتمندترین، بلکه گرون‌ترین پرتاب‌کننده در جهانه. 50 میلیارد دلار براش هزینه شد و یک پرتاب، 1.3 میلیارد دلار هزینه داشت. به گفته ایلان ماسک، تا الان حدود 5 میلیارد دلار برای استارشیپ هزینه شده و هزینه پرتاب اون کمتر از هر موشکی روی کره زمینه: حدود دو میلیون دلار.

    در ادامه فیلم هم استاد در مورد همین استارشیپ و کارهایی که شرکت اسپیس ایکس داره انجام میده صحبت میکنه و آرزو میکنن که لانچ استارشیپ امسال با موفقیت انجام بشه.

    درکل اینهمه وجه اشتراک در فایل نشانه ام و فایل روز شمار خیلی توجهم رو جلب کرد و به دلم نشست.

    …………………………………………………………………………….

    بریم سراغ نکات فایل:

    این فیلم مربوط به زمانیه که بزرگترین راکت تاریخ، از تگزاس آمریکا به پرواز در اومد و شرکت اسپیس ایکس، راکت استارشیپ رو لانچ کرد. که یک اتفاق تاریخی بود برای جهان و برای بشریت. حدود 400 فوت ارتفاع راکت بود…

    که ایلان ماسک گفته بود اگر راکت از جایگاه بلند بشه و توی جایگاه منفجر نشه، این خودش یه موفقیت به حساب میاد. به خاطر اینکه این تستهای اولیه اش رو داره انجام میده و قراره که تست باشه و هیچ بار و سرنشینی هم نداشت.

    برنامه این بود که اگر از سکو بلند شد و حرکت کرد، بره و بوستر ازش جدا بشه، استارشیب حدود 70 دقیقه دور کره زمین بچرخه و در آبهای هاوایی فرود بیاد.

    این برنامه چند بار به تعویق افتاد و در نهایت زمانی که انجام شد، فضاپیما رفت پرتاب شده و رسید به مرحله جدا شدن بوستر و توی اون مرحله استارشیپ شروع کرد به چرخیدن و بعد هم انفجار و خوشحالی و صدای تشویق و شادی بود که شنیده میشد.

    …………………………………………………………………………….

    نکته ای که استاد راجع بهش توضیح میدن اینه که، گزارشگر به جای استفاده از واژه شکست یا انفجار یا عملیات ناموقت، گفت:

    ما به این استیج میگیم: «عملیات جدا سازی سریع برنامه ریزی نشده قطعات».

    این تعریف، خیلی معنای عمیقی داره و نشون دهنده تفکر پشت این هست.

    یعنی، تعریفی که ما برای اتفاقات قائل میشیم، نشون میده که اون اتفاق چه تاثیری توی زندگی ما خواهد داشت.

    اتفاقات به تنهایی هیچ معنای خاصی ندارن. اون معنایی که ما بهشون میدیم، اون تعبیری که ما براشون قائل میشیم، نشون میده که میخوایم اون اتفاق چه نتیجه ای رو توی زندگی ما ایجاد کنه.

    مثلا اینکه یک نفر بعد از جدا شدن از همسرش، فکر کنه که بعد از این همه سال حالا شکست خورده، یا اینکه بگه:

    «تجربه خوبی بود و چیزهایی خیلی زیادی ازش یاد گرفتم. و حالا با این تجربه ها میتونم یه رابطه قشنگتری رو انشا الله در آینده تجربه کنم. و آمادم برای یک زندگی جدید. و در یک رابطه جدید از تجربیاتم استفاده کنم و یک رابطه زیبا و قشنگ‌تری رو تجربه کنم».

    در مورد کار و بیزنس هم همینطوره:

    طرف میتونه بگه: شکست خوردم… یا اینکه بگه:

    «یک تجربه جدید شد. یه عالمه چیز یاد گرفتم، و این چیزایی که یاد گرفتم کمک می‌کنه که بیزینس بعدیمو بهتر و بهتر و بهتر ران کنم.

    کمک می‌کنه که پیشرفت کنم….

    کمک می‌کنه که از درس‌هام استفاده کنم

    و کمک می‌کنه که برم سراغ یه چیزی که شاید برام جذاب‌تر باشه…. یک بیزینس جدید، با یک نگاه جدید با تجربیات جدید و با اشتیاق بیشتر. شروع کنم برم وارد یک فضای جدید بشم… وارد یک فیلد جدیدی بشم».

    در مورد هر اتفاقی که توی زندگی ما رخ میده، این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم که چه معنایی به اون اتفاق بدیم.

    این ما هستیم که مشخص می‌کنیم که این اتفاق نتیجه‌اش در نهایت برای ما خوبه یا نه. فارغ از اینکه اون اتفاق، ظاهرش خوبه یا بده هااا… مثل همین جدا نشدن بوستر که ظاهرش بد بود، ولی تعبیر اون‌ها از این اتفاق بود که نشون میده اونا چه ذهنیتی دارن و نشون میده چرا اسپیس ایکس تا این حد تونسته موفق باشه و تا این حد تونسته جهان رو تغییر بده.

    این نگاهه که متفاوته. که به جای شکست، از بهبود استفاده می‌کنه… از کلماتی که بار مثبت داره. از درکی که از تکامل داره. قرار نیست که ما یه کاری که تا حالا در تاریخ حتی شبیهش هم انجام نشده رو داریم انجام میدیم و همون دفعه اول هم همه چیز طبق برنامه پیش بره…

    نه… ما یه سری چیزا رو هنوز یاد نگرفتیم… تا درسامونم یاد نگیریم…. تا درس‌هامون هم یاد نگیریم، پیشرفت نمی‌کنیم.

    یه سری چیزا رو تجربه نکردیم…

    تا حالا 33 تا موتور رپتر، با این قدرت یا راکتی با این ارتفاع، تا از روی زمین حالا بلند نشده. خوب مسلمه که خیلی چیزاش نامعلومه… ناشناخته است.

    و ما باید تجربه کسب کنیم. و توی گزارشی که گروه اسپیس ایکس بعدش منتشر کرد، اعلام کردن که خیلی ماموریت موفقیت آمیزی بود…. ما خیلی تجربه کسب کردیم…. خیلی خوشحالیم….. اصلاً ناراحت نیستیم…. کلی دیتا به دست آوردیم درمورد اینکه چرا این اتفاق افتاد و چطوری می‌تونیم ازش جلوگیری کنیم برای سری بعد…. و خیلی ذوق داریم که زود راکت بعدی را آماده کنیم و تستامونو ادامه بدیم.

    برنامه اونا چیه؟

    برنامه اونا اینه که مریخ رو قابل سکونت کنن….

    ببینید چقدر جاه طلبانه است این برنامه… چقدر جاه طلبانه است که یک فضاپیمایی باشه که بتونه 100 نفر آدم رو همزمان ببره کره ماه یا مریخ…. چقدر باورنکردنی بود، ولی الان داره انجام میشه… الان فضاپیما مرحله اولشو انجام داد و در زمانی که این فیلم تهیه شده بوستر تا نزدیک جو رفت.

    یعنی احتمالاً توی آزمایش‌های بعدی بوستر کارشو به راحتی انجام میده و به سلامت به زمین برمی‌گرده. (البته در حال حاضر خیلی بیشتر از اینا پیشرفت کردن و بوسترها دیگه با موفقیت به زمین برمیگردن) و استارشیپ میره به سمت اون هدفی که براش تعیین شده.

    + چطور میشه که یک شرکتی انقدر موفق باشه؟ یه شرکت تازه تاسیس، انقدر پیشرفت کنه؟

    وقتی میای نگاه می‌کنی، میبینی که به جای شکست، به جای انفجار، به جای عملیات ناموفق، میاد میگه که عملیات جداسازی برنامه ریزی نشده قطعات.

    این اون چیزیه که باید در موردش صحبت کنیم و فکر کنیم.

    یا مثلاً اتفاقی که در زمان پندمیک برای همه مردم جهان افتاد. یه سری آدم این اتفاق رو بد دیدن، و تجربه‌های بدی هم ازش داشتن.

    و یه سریای دیگه، نگاهشون این بود که این یه فرصتیه برای پیشرفت… فرصتیه برای یادگیری….. فرصتیه برای موفقیت و پیشرفت.

    مثلاً خیلیا در اون زمان شروع کردن به انجام کارهایی که همیشه به تعویق افتاده بود و یه عالمه آدم نگاهشون این بود که فرصت خوبیه که بشینن این کارا رو انجام بدن… از خونه گرفته تا باغچه تا هر چیز دیگه.

    یک اتفاق یکسان بود برای همه. ولی یه سریا تو سر خودشون زدن، و یه سریا از اون موقعیت استفاده کردن برای خودشون.

    مثل قضیه بازسازی ورزشگاه سانتیاگو برنابئو شهر مادرید، که بازسازیش مصادف شد با زمان پندمیک که همه بازی‌ها بدون تماشاگر انجام می‌شد. و اینجوری در زمان مناسب، در مکان مناسب قرار گرفتن و بازسازی رو زمانی انجام دادند که عملاً هیچ مشتری رو از دست ندادن.

    یا مثلاً استاد و خانم شایسته اومدن پارادایس و کلی بهبود دادن هم سایت رو و هم پرادایس رو.

    یا مثلاً یه سریا تو اون شرایط، مهارت‌های آنلاینش رو پرورش دادن.

    یا برای خیلی‌ها هم اینجور بود که بشینم یه مهارت جدید یاد بگیرم یا مهارت‌های قبلیمو بهبود ببخشم.

    خیلیای دیگه هم بودن که توی سر خودشون زدن، و از سالهای پندمیک به عنوان سال‌های بدی یاد می‌کنن. در حالی که برای خیلی از کمپانی‌ها و برای خیلی از افراد بهترین و پولسازترین سال مالیشون بوده… برای خیلیای دیگه هم بدبختی بوده.

    تعریفی که شما به اتفاقات می‌دید، تفسیری که برای یک اتفاق ثابت توی ذهنتون ایجاد می‌کنید، نتیجه را مشخص می‌کنه.

    داری چه تعریفی برای اتفاقات زندگیت توی ذهنت می‌سازی؟

    داری از چه کلماتی استفاده می‌کنی؟

    آیا وقتی یه اتفاقی می‌افته مایه بدبختی می‌دونیش یا مایه فرصت می‌دونی برای پیشرفت؟

    بشین فکر کن ببین که اتفاقات زندگی تو چطوری می‌تونه بهتر باشه و نتیجه بهتری بده، اگر تو نگاه متفاوتی به اتفاقات داشته باشی؟ اگر تو از یه منظر دیگه، اتفاقات رو ببینی.

    یعنی یه اتفاقی یکسان برای بعضیا نابود کننده بوده و برای بعضیا فوق العاده بوده… باعث پیشرفتشون شده. اونا اینجور موقع‌ها میگن:

    «اشکال نداره یه فرصت جدیده…. یه مسیر جدید و یه پیشرفت جدید می‌خواد برام اتفاق بیفته».

    و چون اینجوری فکر کردن و چون احساس خوبی داشتن، به جای گله و شکایت کردن، در مورد مسائل ناراحت کننده صحبت نکردن و و دیدشون رو نسبت به اون اتفاق عوض کردن و اون اتفاق به ظاهر بد، شده منبع خیر براشون.

    استاد سال‌هاست که دارن روی این زمینه روی خودشون کار می‌کنن و توی چنین شرایطی خیلی زود خودشون رو جمع و جور می‌کنن و میگن: «الخیر فی ماوقع… هر اتفاقی که بیفته یه خیری برای من توشه».

    وقتی که نگرشمونو در مورد اتفاق عوض می‌کنیم، وقتی از کلمات مناسب که بار معنایی مثبت‌تری دارن، برای یک اتفاق یکسان استفاده می‌کنیم، که در نهایت می‌رسیم به احساس بهتر…

    که در نهایت می‌رسیم به احساس پیشرفت…

    به احساس یادگیری، به جای احساس شکست و بدبختی…

    می‌رسیم به احساس اینکه دارم بهتر از قبل میشم، یه چیز جدید یاد گرفتم، جدید کسب کردم، هدایت میشیم به مسیرهای بهتر و اون اتفاق به ظاهر بد میشه دری از درهای بهشت برامون.

    این اون چیزیه که ما باید بهش فکر کنیم و این اون چیزیه که ما باید در موردش صحبت کنیم.

    که آقا اتفاقات با توجه به معنایی که شما بهش میدی توی زندگیت تاثیر میذاره. چه معنایی به اتفاقات میدی؟

    اسپیس ایکس اومد گفتش که به جای اینکه بگیم عملیات شکست خورده، بگیم عملیات جداسازی سریع برنامه‌ریزی نشده قطعات.

    بیایم اینجوری نگاه کنیم به قضیه… بیایم نگاه کنیم همین که موشک از سکوی پرتاب بلند شد و توی سکو منفجر نشد، به قول خبرنگار که گفت همین که بلند شد دیگه هر چقدر بره بالاتر، این دیگه خودش یک بونس اضافه است. و بعد گفتن که خیلی هم عالی و عملیات خیلی هم موفقیت آمیزی بوده… ما تجربه کسب کردیم…. ما پیشرفت کردیم… ما کلی دیتا گرفتیم و دلایل رو داریم بررسی می‌کنیم. و خیلی ذوق داریم که زودتر موشک بعدی رو آماده کنیم و بفرستیم هوا.

    حالا این موضوع توی یک شرکت بزرگ و در مقیاس کلانه، ولی ما می‌تونیم اینو در مورد همه مسائل زندگیمون به همین شکل به کار ببریم.

    هر اتفاقی که می‌افته باید ببینیم که چه فرصتی رو همراه خودش برامون میاره….

    الخیر فی ماوقع….

    هر اتفاقی که بیفته خیر من توشه.

    اگر که تو نگاهت این باشه، که این نگاه باید منجر بشه به احساس بهتر. یعنی اگر از این کلمه استفاده میکنی ولی احساس می‌کنی که داری خودت رو گول می‌زنی و احساس بهتر نمیشه، عملاً تو کاری نمی‌کنی. ولی وقتی اگر واقعاً یه چیزی رو میگی، واقعاً قبولش داری، با تمام وجودت، و واقعاً میگی الخیر فی ما وقع، و واقعاً احساس خوبی داری، حتی با اینکه ظاهر اتفاق جالب نیست، اون وقته که اتفاق به شکلی تغییر پیدا می‌کنه که پر از برکت میشه توی زندگیت، و سال‌های بعد به عنوان یکی از بهترین نقاط عطف زندگیت ازش یاد می‌کنی.

    چون ما تمام اتفاقاتمون رو با افکارمون، که احساسات ما رو رقم می‌زنن، داریم خلق می‌کنیم. اگر احساس بدی داریم معلومه که افکار نامناسبی داریم. افکار نامناسب یعنی اینکه سیگنالی داری به جهان می‌فرستی که چیزایی که دوست نداری بیشتر و بیشتر وارد زندگیت بشه. این کل بازیه…

    باید بتونی برچسبی که به شرایط و اتفاقات می‌زنی برچسبی باشه که به تو احساس بهتری بده. اون وقت نتیجه عوض میشه.

    چرا یه عده قلیلی توی اون دو سال پندمیک انقدر پیشرفت کردن و انقدر موفق شدن و عده کثیری اونقدر بدبخت شدن؟ اتفاقه که ثابت بوده….

    به خاطر اینکه این دو قشر، دو نوع متفاوت فکر کردن و دو نوع متفاوت برداشت کردن از اون اتفاق یکسان. و دو نوع نتیجه متفاوت گرفتن.

    باید بتونید ذهنتونو کنترل کنید و بتونید خداوند رو و هدایت خداوند رو توی اون اتفاق ببینید.

    به خودتون بگید اون اتفاق بی‌جهت نبوده و به خودتون بگید این قراره یک پیشرفتی توی زندگی من ایجاد کنه و احساست رو خوب کن. برچسب مناسب به اتفاق بزن و بعد میبینی که اون اتفاق تبدیل میشه به بهترین اتفاق زندگیت، با اینکه ظاهرش ممکنه خوب نباشه.

    برای استاد هم همینطور بوده و تونستن ذهن خودشونو کنترل کنن. اون اتفاق به ظاهر بد که می‌تونست ویرانگر باشه باعث شد که ایشون اتفاقاً خیلی قوی‌تر بشن… باعث شد که خیلی خیلی دنیا گذراتر ببینن… باعث شد که خیلی راحت‌تر زندگی کنن و هر لحظه به این فکر کنن که اگر فردا نباشن آیا این شیوه‌ایه که دوست دارن زندگی کنن؟ آیا این مسیر مسیریه که دوست دارن برن؟

    و اگر جواب خیر بود، مسیرشون رو اصلاح کردن. اینجوری خیلی راحت‌تر پذیرفتن که هر لحظه ممکنه این دنیای مادی به پایان برسه، و اتفاقات تغییر کنه و فهمیدن و خداوند بهشون کمک کرد که بفهمن که رابطه‌های ما بین فرزندانمون همسرمون و پدر و مادرمون اینا رابطه‌های زمینیه. اینا رابطه های ابدی نیست… رابطه‌هایی که بعد از مرگ از بین میره… قبل از تولد هم وجود نداشته و بتونن جور دیگه‌ای به خداوند نگاه کنن. جور دیگه‌ای به اتفاقات نگاه کنن و بتونن ببینن که چه خیری میتونه اون اتفاق باشه؟

    و به جای حرف‌های ناامید کننده، ببینن چه خیری می‌تونه توی اون اتفاق براشون باشه؟

    ببینن چطور می‌تونن از اون اتفاق بهره مناسبی بگیرن برای پیشرفت؟

    توی کسب و کارشون هم وقتی کارشون شروع کردن هم دوباره همینجوری بود… اون بدهکاریا باعث شد که ایشون بشینن فکر کنن به اینکه اصلاً ممکنه باورهاشون در مورد پول ایراد داشته باشه.

    یعنی اصلاً دوره روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3 به این دلیل متولد شد که ایشون به شدت داشتن فعالیت می‌کردن، اما هیچ درآمدی نداشتن و تازه بدهکار هم شده بودن… کسی که هیچ وقت در زندگیش بدهکار نبوده.

    و اون اتفاق به ظاهر بد که ممکن بود هر کسی رو نابود کنه، باعث شد که ایشون بشینن فکر کنن به اینکه کجای کار می‌تونه بهتر بشه؟ و این سوالات رو از خودشون بپرسن:

    چطور می‌تونم از یه زاویه دیگه‌ای نگاه کنم؟

    چه تغییری باید در خودم ایجاد کنم؟

    چه تغییری باید در باورهام ایجاد کنم؟

    چه تغییری باید در عملکردم ایجاد کنم که شرایط را تغییر بدم؟

    و بعد ایشون هدایت شدن به این موضوع که اصلاً تمام اتفاقات مالی زندگی من رو، داره باورهای من رقم می‌زنه. و با تغییر باورهاشون، زندگی مالیشون از این رو به اون رو شد… با فعالیت فیزیکی بسیار کمتر، پیشرفت مالی به مراتب بالاتری کسب کردن.

    اون مسائل مالی اگر اتفاق نمی‌افتادن، احتمالاً ایشون نمی‌نشستن انقدر عمیق به این مسئله فکر کنن و انقدر بررسی کنن و انقدر خودشون رو بالا پایین کنن و هرچی توی مغزشون هست بریزن بیرون.

    اون فشار بدهکاری باعث شد که ایشون اینجوری فکر کنن به این قضیه.

    پس باید با کنترل فکر، با نگاه مثبت به اون اتفاق، با الخیر فی ماوقع، بیا نتیجه متفاوت خلق کن. و به جای اینکه اون اتفاق بهت ضربه بزنه، باعث پیشرفتت بشه.

    نگاه متفاوت به اون اتفاق جوری که بهت احساس خوبی بده… جوری که کمکت کنه که به جای احساس غم و ناراحتی، احساس امید داشته باشی… جوری که بهت انگیزه برای پیشرفت بده و باعث بشه که همون اتفاق به ظاهر نامناسب باعث بشه که تو پیشرفت کنی.

    بنویسید که چطور می‌تونه تغییر نگاه ما به اتفاقات، نتایج را تغییر بده؟

    اتفاق که ثابته….

    و اینا نشون میده که نگاهِ متفاوت، میتونه نتایج رو متفاوت کنه.

    بیاید فکر کنید به اینکه چطور یک اتفاق یکسان، یک شرایط یکسان، نتیجه متفاوتی رو رقم می‌زنه؟

    و یادتون باشه این ما هستیم که به اتفاقات معنی میدیم.

    اگر بتونی نگاه متفاوت داشته باشی، نتیجه کاملاً به دلخواه تو رقم می‌خورد، حتی وقتی ظاهر اتفاق بد باشه… هرچند وقتی که شما در مسیر درست قرار می‌گیرید و احساس خوبی داری و افکار درستی می‌فرستی، اتفاقاتی که ظاهرش بد باشه اونقدر کمه، که دیگه اصلاً یادت هم نمیاد.

    وقتی شما توانایی کنترل ذهنت رو داری و به هر اتفاق جوری نگاه می‌کنی که بهت احساس بهتری بده، عملاً توی هر شرایطی زندگیت زندگی فوق العاده رویایی خواهد بود… توی هر شرایطی و توی هر موقعیتی زندگیت رویایی خواهد بود.

    …………………………………………………………………………….

    برداشت من از این فایل، ترکیبی از توانایی کنترل ذهن یا همون تقوا، (که در قرآن هم بارها سفارش شده)، به علاوه صبر (که استاد هم بارها راجع بهش توضیح دادن که با تحمل کردن فرق داره) هست.

    و همینطور باور به اینکه، نتایج ما داره به واسطه «به ماقدمت ایدیهم» رقم میخوره و به واسطه فرکانسهاییه که در هر لحظه ارسال میکنیم.

    ضمن اینکه اگر حالم خوبه، اگر این مدت در مسیر درستی بودم، این اصلا ناخواسته نیست و کاملا در جهته خواسته هامه (جلسه 1 قدم 7)… پس این فقط یک تغییر جهت از طرف خلبانه (خداوند) برای اینکه من رو از مسیر کوتاه تری به خواسته ام برسونه. چون اگه به خودم بود شاید خیلی دیرتر وارد این مسیر میشدم. پس من توی کارش دخالتی نمیکنم و آروم از مناظر لذت میبرم تا اون از بهترین مسیر، من رو به خواسته ام برسونه.

    استاد توی جلسه 8 قدم 4 میگن:

    ««اگر که بدونید جهان داره چجوری بدون خطا داره همه چیو مدیریت میکنه و همه چیز در جای درستش هست و هر اتفاقی که میوفته همون اتفاق درسته است… و اگر بدونی که اگه تو تغییر کنی حتما به مسیرهای بهتر به آدمهای بهتر به شرایط بهتر هدایت میشی و اینو باور کنی و مقاومت نداشته باشی و نترسی… و نترسی… دستت رو بدی توی دستش… اونوقت همه چی تغییر میکنه…. همه چی تغییر میکنه»».

    پس اگر یه شرایطی برام به هر شکل ناخواسته بود، اصلا بیام به جای ناخواسته بگم تعجب برانگیز… یعنی انتظار یه چیز خوبی رو داشتم، اما حالا یه چیز دیگه ای رخ داده… مثل همون جداشدنه پیش بینی نشده قطعات… باید یادم باشه که در این شرایط، باید یه ذره بین دستم بگیرم و بگردم دنبال اون اتفاقات مثبتی که به جای اون اتفاقات مورد انتظار من رخ داده…

    یعنی مثل همون آیه ان مع العسر یسری که میگفت راه حل مسئله در دل خود اون مسئله هست، الانم من باید بدونم یه سری نکات و اتفاقات مثبت در این ماجرا هست، فقط اونی نیست که من پیش بینی کرده بودم و انتظارش رو داشتم… پس حالا باید بگردم هر چی اتفاق مثبت الان در این وجود داره یا در آینده میتونه بوجود بیاد رو، برای خودم ردیف کنم حتی میتونم بنویسمشون…

    بعد تازه باید به این فکر کنم که من با این اطلاعات و دانش محدودی که دارم، اینهمه اتفاقات خوب میتونم برای این ماجرا پیش بینی کنم… خدا میدونه که خدای بزرگم با اون 1000 فرشته پیاپی که همیشه برام میفرسته چه اتفاقات مثبت و پیش بینی نشده دیگه ای رو میتونه برام خلق کنه و رقم بزنه.

    وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَهً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿22﴾

    و آنها که بخاطر ذات پروردگارشان شکیبائی می‏کنند، و نماز را بر پا میدارند، و از آنچه به آنها روزی داده‏ ایم، در پنهان و آشکار، انفاق می‏کنند، و با حسنات، سیئات را از میان می‏برند، پایان نیک سرای دیگر از آن آنهاست.

    جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ ﴿23﴾

    باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‏شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می گردند…

    سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿24﴾

    سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان چه پایان خوب این سرا نصیبتان شد. (سوره رعد)

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم سپاسگزارم.

    تشکر ویژه از خانم شایسته دوستداشتنی و مهربان که لطف کردن این فایل رو در حال قدم زدن برای ما ضبط کردن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1638 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته و دوستان عزیز سایت

    خیلی جالبه که واقعا خداوند چقدر سریع الجوابه

    من ویدئوی کوتاه شده ای از این پرتاب رو توی اینستاگرام دیده بودم. همزمان که داشتم به صحبتهاش گوش میدادم متن زیر ویدیو رو هم میخوندم که اتفاقا نوشته بود استارشیپ دقایقی بعد از پرتاپ منفجر شد. دقیقا از واژهexplode استفاده کرده بود. توجهم به صبحتهای اون آقا هم جلب شد که گفت:

    عملیات جدا شدن باید تا حالا انجام میشد. و این شرایط خیلی نرمال نیست!

    فقط چیزی که برام عجیب بود دلیل تشویق و دست زدن و شادی بقیه رو متوجه نمیشدم و دیگه خیلی به صبحتهای اون خانم هم توجه نکردم که گفت بعد از مرحله پرتاب هر چیز دیگه ای was icing on the cake.

    دوباره برگشتم متن زیر پست رو خوندم دیدم بله نوشته که منفجر شده ولی اینا چرا دست میزنن و انگار خوشحالن؟!

    حالا که توضیحات استاد رو شنیدم رفتم این اصطلاح رو سرچ کردم دیدم معنیش توی دیکشنری Merriam-webster نوشته:

    something extra that makes a good thing even better.

    یه چیز اضافه ای که یه چیز خوب رو هنوز بهتر و عالی تر میکنه!

    واقعا چه دیدگاه زیبایی و چقدر این نوع رفتار منطبق بر قوانین هست و واقعا تمرکز لیزری بر نکات مثبت اتفاقات هست. یه جایی توی یکی از فایلها یا متن فایلها بود که این اصلاح به کار برده شده بود: سعی کنید که تبدیل بشید به شکارچی نکات مثبت. و واقعا اگر با این روش و دیدگاه به مسایل نگاه کنیم کلا تعریفمون از شرایط و اتفاقات تغییر میکنه و چقدر همه چیز رو برام ساده تر و لذتبخش تر میکنه و مهمتر از همه احساسمون رو خوب نگه میداره.

    خدایا شکرت که اینقدر زود جواب سوالی که توی ذهنم بوجود اومده بود رو گرفتم.

    استاد و خانم شایسته عزیز ممنونم از این ویدئویی که برامون تهیه کردید و براتون بهترینها رو آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: