اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 38

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 845 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    چقدر این پردایس زیباست چه فضای زیبایی انعکاس درختان داخل آب سبزی بی نظیر درختان که نور خورشید از لابلای درختان تابیده بود و سبزی و زیبایی درختان را دو چندان کرده بود برونی زیبا و بع بعی دوست داشتنی با اون انرژی مثبتی که داشتن سپاس گزارم برای تمام نعمت وثروت وزیبایی وروابط عالی که در این پردایس زیبا وجود داره

    تشکر ویژه از مریم جون که عاشقانه دوربین به دست آماده ظبط این فایل بی نظیر شدند

    سپاس گزاره استاد عزیزم هستم که این قدر عالی این باورهای خوب را برای ما می سازند

    استاد عزیزم یه مثالی که من می‌توانم در مورد این فایل بی نظیر بزنم بر میگردم به سه سال پیش که من اصلا این دنیای جدیدی که الان دارم زندگی می کنم خبری نداشتم فکر می کردم که دنیا همین دیگه آدم خوب که کم شده دیگه هر کسی یه شانسی داره من هم این سرنوشتی که خداوند برام قرار داده باید با این زندگی بسوزم و بسازم به خاطر اتفاقی که برای دخترم بوجود آمده بود یعنی دخترم حدود هفت ماه عقد بود بعد این ماجرا باعث جدایی شد من اون موقع زمان و زمین مقصر این ماجرا میدانستم و همیشه به درگاه خداوند گله وشکایت داشتم که آخه چرا من مگه من چه گناهی به درگاه کردم دختره من که تا الان نماز و روزه را به جا آورده همیشه کارهای خوبی انجام داده خانواده ام که خدا شناس هستند

    خلاصه در یک احساس بسیار بد تا اینکه باز به حالت تسلیم در آمدم و واقعا دیگه از همه جا مونده و رونده شده بود و حسابی چک ولگد های فراوانی خوردم وبعد از خداوند هدایت خواستم تا کمکم کنه و منو به این سایت الهی آشنا کرد

    بعد که وارد این سایت بی نظیر شدم وبا این باور ها آشنا شدم کلی مقاومت داشتم تا الان که حدود سه سال از این ماجرا می گذارد وبه قول شما با طی کردن تکامل خودم و دخترم و استفاده کردن از دوره های بی نظیر شما الان می فهمیم که چقدر این ماجرا به نفع من بوده و الان معنی الخیر فی ما وقع را با گوشت‌ و پوست خودم درک می کنم

    چراکه اگر اون اتفاق به ظاهر بد نمی افتد من کجا و این دنیای پر از آگاهی های ناب الهی کجا من کجا و این جهان پر از فراوانی وثروت وزیبایی و روابط عالی کجا و من در اخر کرو کور از این دنیا می رفتم ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر که این ماجرا کلی برای من و خانواده ام سود و سود بوده چراکه الان دخترم با یکی از اعضای خانواده بی نظیر عباس منش نامزد کرده و کلی ما رشد و تعقیر شخصیت داشتیم و کلی آگاهی های ناب الهی دریافت کردیم و تجریبات من هر روز داره بهتر وبهتر می‌شود شناختی که از خداوند پیدا کردم به لطف خدای مهربان و آگاهی‌های بی نظیر خداوند که دستی از دستان خداوند شدید در جهت پیشرفت وگسترش جهان هستی واقعا سپاس گزارم از شما عزیزان که این قدر عاشقانه این آگاهی های ناب الهی را با ما به اشتراک می‌گذارید

    خلاصه الان من تازه متولد شدم و تازه در جهانی پر از زیبایی و ثروت و فراوانی و روابط عالی زندگی می‌کنم خدایا شکرت که من لایق دریافت الهامات الهی هستم لایق بهترین نعمت و ثروت وفراوانی هستم لایق این جهان بی نظیر و این سایت الهی هستم لایق دیدن زیبایی های پردایس هستم لایق دریافت آگاهی های ناب الهی هستم لایق بهترین استاد دنیا هستم لایق وشایسته و عضو این خانواده‌ی بی نظیر توحیدی هستم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    سلام خدمتاستاد عزیزم و خانم شایسته خردمند

    سلام به دوستان مسیر عشق و آگاهی و پیشرفت مسیر رستگاری دنیا و آخرت

    خدایا شکرت بعد از مدتی در این لحظه به من گفته شد برای بهتر شدن حالت بیا کامنت بنویس این روزها زیاد کامنت خوندم و چقدر عالی بود کامنت های دوستان الهی صدهزار مرتبه شکرت برای کامنت های تاثیر گذار دوستان

    خدایا شکرت بواسطه فوت یکی از اعضای خانواده آخر هفته برا مراسم چهلم همه جمع میشن و من چون تو مراسم قبلی از نظر فرکانسی خیلی بهم ریختم و کلی طول کشید تا بیام کمی تو مسیر تصمیم گرفتم مراسم چهلم نرم میدونم ممکنه قضاوت بشم ممکنه حالا هی زنگ بزنن که بیا زشته تو چرا اینجوری هستی و …. هزار حرف دیگه

    اما خدا جون من از همه این حرف و حدیثای ذهنم به تو پناه میبرم تو میتونم آسانم کنی برای آسانی ها تو میتونی کمکم کنی خدا جون من میخام تو مسیر تو گام بردارم تو مسیر رستگاری دنیا و آخرت فدات بشم قشنگم خودت حمایتم کن خودت ازم دفاع کن خودت در قرانت گفتی از سخن آنها غمگین نشو خودت گفتی خداوند از مومنان بواسطه ایمانشان دفاع می‌کند و خدا جون امروز تو این فایل که نشانه من بود در کامنت سعیده عزیز آیه ای از سوره کهف را خوندم که اشکم درآمد و گفتم زهرا این سخن امروز خدا با توست«« آیه 16سوره کهف خدا میگه و چون از آنها و از آنچه جز خدا میپرستیدند کناره گرفتید پس به این غار پناه جویید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و برای شما در کارتان گشایش و آسانی فراهم سازد»»

    خدا جونم من به اعتماد به تو با پناه جستن به تو از آنها کناره میگیرم تو حمایتم کن با رحمتت و برام گشایشی قرار بده خدا جونم آسانم کن برای آسانی ها میخام رو شونه تو نرم و روان از مسیر آسان به گشایش برسم

    خدایا شکرت منو تو تنهایی خودم تنها نزار همه ام باش ای همه ام

    چند روزه با این شعر حال میکنم و گاهی اشک میریزم

    نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم

    در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم

    وگر به خشم روی صدهزار سال ز من

    به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم

    نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی

    که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم

    نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی

    مرو به خشک که دریای با صَفات منم

    نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو

    بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

    نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند

    که آتش و تبش و گرمی هوات منم

    نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

    که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم

    نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت

    نظام گیرد و خلّاق بی‌جهات منم

    اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست

    وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم

    خدایا نزار چو‌مرغان اسیر دام بشم خدایا نزار به نعمت هایی که به بعضی دادی حسرت بخورم گمراه بشم کمکم کن از فضل تو درخواست بهترین نعمتهات را بکنم که در شان من اشرف مخلوقات توست

    خدایا بهم چشم بینا و گوش شنوا بده کمکم کن آیاتت را درک کنم کمکم کن ایمان بیارم بهمراه عمل صالح

    خدایا در مسیر رستگاری دنیا و آخرت آسانم کن برای دریافت نعمت ها

    خدایا کمکم کن خوبی و زیبایی را در هر آدمی و در هر اتفاقی ببینم

    الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 502 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز

    من امشب یک سوال داشتم از خداوند و برای دریافت جواب هدایت شدم به این فایل

    از خداوند خواستم توحید عملی رو به من بفهمونه و بهم بگه چطور میتونم توحیدی عمل کنم و بعد به این فایل هدایت شدم

    فوق الاده بود این باور هافوق الاده بودند الان که به گذشته خودم نگاه میکنم به اتفاقات و شرایط که در گذشته برام رخ داده و جاهایی که من دیدگاهم رو نسبت به اتفاق تغیر دادم خیلی خیلی اتفاقات خوبی برای من رخ داده

    سال 99 بود که 15 روز قبل از اینکه به خدمت سربازی اعزام بشم مادرم به رحمت خدا رفت دقیقا در دوران پندمیک بود این اتفاق خیلی تغیرات بزرگی رو در من ایجاد کرد اول از همه به خودم گفتم این یک اتفاق طبیعیه و برای همه رخ میده همه یه روزی از دنیا میرن چه الان چه بعدا بالاخره هر کسی وقتی داره تونستم خیلی سریع خودمو جمعو جور کنم و دقیقا 15 روز مونده بود به اینکه برم خدمت اومدم به خودم گفتم الان وقتشه خودتو نشون بدی اگه نری خدمت سربازی میشی سرباز فراری و خیلی زندگیت بدتر میشه درسته این اتفاق رخ داده ولی دلیل نمیشه که کاری رو که شروع کردیم تموم نکنیم خلاصه رفتم خدمت و الان حدود 2 ساله که خدمتم رو تموم کردم به لطف الله

    اتفاق بعدی که دیگه به نظرم یک ضربه فنی بود از طرف جهان روی من گرفتار اعتیاد شدن من بود این اتفاق حدود 2 سال طول کشید و باعث از بین رفتن تمامی سرمایه من و سلامتی من شد بازم جا نزدم گفتم ببین تو تونستی اون اتفاق اون فوت مامان رو پشت سر بزاری و سالم ازش بیرون بیای این که چیزی نیست دقیق یادمه به جایی رسیدم گفتم خدایا من تسلیمم من دیگه نمیدونم چیکارکنم تو هدایتم کن و به خداوندی خودش قسم هدایتم کرد به سمت بهترین ها تونستم اعتیاد رو کنار بزارم ورزش بدنسازی رو از نو شروع کنم بعدش رفتم یه جایی سر کار و از نوشروع کردم هنوز که هنوزه به خودم میگم اون اتفاق من رو از ابن رو به اون رو کرد بعد از ترک مواد و سیگار یه جوری جون گرفتم یه جوری انرژی و اعتماد به نفس و قدرت گرفتم که از اون جایی که کار میکردم اومدم بیرون و رفتم سراغ کسب و کار خودم الان حدود 2 ساله که اعتیاد رو کنار گذاشتم و 1 ساله که کسب و کار خودم رو راه انداختم

    خداروشکر میکنم بابت این آگاهی های ناب

    چقد قشنگ گفتی استاد اتفاقات به تنهایی هیچ معنی خواصی ندارن و معنایی که ما بهشون میدیم و اون تعبیری که ما براشون قائل هستیم نشون میده که اون اتفاق چه نتیجه ای رو میتونه توی زندگی ما ایجاد کنه

    دقیقا همینطوره اگه من بعد اون اتفاقات میومدم و آه ناله میکردم و تو سر خودم میزدم و میگفتم واای شکست خوردم و از این حرفا قطعا الان اینجایی که هستم نبودم من تونستم ذهنمو کنترل کنم و تسلیم بشم در مقابل خداوند و از اون تظاد ها گذر کنم و ازشون به عنوان سوخت استفاده کنم

    خیلی دوستتون دارم شبتون بخیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 723 روز

      آقا مهدی عزیز

      باریکلا به این اراده شما

      احسنت به این قدرت تصمیم گیری شما

      به خودت افتخاااااار کن

      دقیقا دوتا از مسائل بسیار بزرگی رو پشت سر گذاشتی و سر بلند بیرون اومدی که حتی یکی از این دوتا به نوبه ی خودش خیلی هارو زمین گیر کرده و از پا درآورده

      دوست دارم تشویق و تحسین کنم همه ی عزیزانی که موفق میشن بیماری اعتیاد رو بهش غلبه کنن

      من مدت ها قبل همیشه پدرم رو بابت شکست هاش توی زندگیش قضاوت میکردم و همیشه میگفتم چرا نتونست اون همه ثروتی که توی جوونیش که ما بچه بودیم ساخت رو نگه داره و همه رو به باد داد ! و همیشه قضاوتش میکردم و طوری که سیگاری بودنش برای همه مون طبیعی بود

      اصلا انگار سیگاری بودن تو کل فامیلامون طبیعی بود و هموزم هست اما من الان وااااقعا بابامو تحسین میکنم چون دقیقا ایشون هم مثل شما دوساله که لب به هیچی نزده و کاملا پاکه پاکه و خداروشکر میکنم بابت سلامتیش

      و خییییلی خییییلی خوشحالم که خودش با این سایت الهی آشنا شده و تقریبا یک ماهه که داره به استاد گوش میده هرچند چون سنشون بالاست و کوهی از تجربه هستن یکوچولو منم منم دارن و فکر میکنن بیشتر از استاد عباسمنش حتی قانون رو بلدن! که البته به قول استاد وقتی نتیجه شو میبینیم متوجه میشیم چخبره که خب ایشالا همچنان هدایت میشن و اوضاع بعد از پاکیشون داره به سمت پیشرفت توی همه ی زمینه ها پیش می‌ره

      خدایا شکرت بابت سلامتی پدرم

      سپاس دوست عزیز بابت شیر کردن تجربیاتتون

      درپناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    1403/9/15روز152

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل

    خدایاشکرت بخاطر یک روز و یک فرصت دیگه خدایاشکرت چقدر خوشحالم که هرروز بیشتر به آگاهی هام اضافه میشه

    تجربه های زیادی داشتم اما آخرین تجربه ایی که داشتم اخراج شدم و خیلی درد داشت و ظاهر نامناسبی داشت اما من تمام سعی امو کردم جور دیگه ایی به این اتفاق نگاه کنم اولین و مهم‌ترین مزیتی که برام داشت بلافاصله این قسمت از سایت که تحول روزشمار بود و شروع کردم و چقدر زندگی من متحول شد من کلی دوره از استاد خریدم اما هیچ وقت با این تعهد و استمرار روی خودم کارنمیکردم کامنت نمینوشتم. کامنت نمیخوندم واخراج من باعث شد من همچین تصمیمی بگیرم این اولین تصمیم من بعدازاخراج بود وچقدر همین ادامه دادن این مسیر عزت نفس منو تقویت کرد آروم آروم که ذهنم آروم‌تر شد تصمیم گرفتم دیگه برای کسی کارنکنم و اگر من اخراج نمیشدم معلوم نبود تاکی قرار بود کارمندی کنم بعد دوباره تصمیم گرفتم توی مسیر علاقه و شغلی خودم باشم و شروع کردم به یادگیری مهارتهای جدید واین دوباره یه رشد دیگه ایی بود برای من اگرمن اخراج نشده بودم اصلا نمیتونستم این مهارتهارو یادبگیرم چون اصلا وقت نداشتم که برای علاقه ی خودم وقت بزارم بعد دوباره کلی اتفاقات عالی رخ داد والان که به 152روز قبل که من اخراج شدم نگاه می‌کنم خیلی خوشحالم که اون اتفاق افتاد چون باعث شد من بیدار بشم باعث شد من مسئولیت زندگیمو به عهده بگیرم باعث شد من کلی پیشرفت مهارتی و شخصیتی داشته باشم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 723 روز

      عسل جان باریکلا به ارادت که 152 روز مستمر روی خودت کار کردی و ادامه میدی

      موقع خوندن کامنت شما ذهن من که دنبال بهانه ست همیشه و دوست داره اونجوری که خودش فکر می‌کنه درسته برداشت کنه بهم گفت : ببین مریم خانم دیدی ! باید حتما تضاد پیش بیاد که از کارمندی بیای بیرون ؟!

      آخه منم کارمندم و خیلی دوست دارم تایمم دست خودم باشه و کار مورد علاقه مو انجام بدم و از اینکه ساعت شماری کنم برام زنگ خطره که یعنی حال نمیکنم با شغلم درسته که ناراحت نیستم و خیلی از جنبه های شغلم رو دوست دارم اما اینکه ثانیه شماری میکنم تا برسم خونه و دفترمو بردارم تا فایل های استاد رو گوش بدم ،این ینی در اون تایم که سرکارم لذتی رو حس نمیکنم .

      پس من نباید باور کنم که حتما باید یک تضادی مثل اخراج شدن و …. بوجود بیاد تا من دست به کار بشم

      من باید هرجور شده توی تایم های خالیم اون مهارت مورد علاقه مو شروع کنم روش وقت گذاشتن و کم کم ایده ها و الهامات میاد .

      خدایا شکرت که خودت جلوی کج فهمی های منو میگیری و به لطف آموزه های استاد تا ذهنم میاد جفتک بندازه و مانور بده سریع جملات استاد میاد میشوره می‌بره

      خدایا شکرت

      مرسی عسل جان از کامنتت که این موضوع به من یادآوری کردی

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        عسل گفته:
        مدت عضویت: 740 روز

        سلام به مریم عزیزم

        ممنونم بخاطر پیامی که گذاشتی و بهم یادآوری کردی که با چه تضادی روبه رو شدم و دوباره خودمو و عزت نفسم و از نو ساختم خدایاشکرت که چقدر احساسم خوبه که تونستم این مسیر زیبارو قدم بردارم هدایت بشم

        دوست نازنینم تجربه خودمو مینویسم که انشالله که کمک کننده باشه

        من بخاطر شرایط مالی نمیتونستم استعفا بدم البته یکبار این کارو کردم اما بعدش ازم خواستن که برگردم و برگشتم و چندماه بعدش اخراج شدم خیلی درد اور بود اما من باید اون درد و میکشیدم تا خیلی چیزا برام روشن بشه تا بتونم مسیرمو پیدا کنم

        اما خداروشکر خدا هدایتت کرده که پیام منو خوندی وخودت میدونی که باید شروع کنی و مسیر علاقه ات و دنبال کنی و بعدش انشالله خدا هدایتت میکنه و به هدفت میرسی

        از خدای مهربون میخوام که به بهترین شکل ممکن با لذت مسیر کارمندی و به کار آفرینی شروع کنی

        موفق و پایدار باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 633 روز

    سلام به استاد عزیزم

    تیر ماه 1403 بود و رفته بودیم مسافرت مازندران

    در راه برگشت ساعت 12 شب بود و ماشین ما خراب شد .

    فقط نامزدم بود و ما سه تا دختر خانوم بودیم.

    (تاریکی شب ، تنهایی ،ترس ، بی پولی ) همه و همه شرایط اون لحظه ما بود .

    من می دونستم نباید اجازه بدم افکارم کنترل رو بدست بگیره ، رفتم یه گوشه سایت استاد رو باز کردم و شروع کردم به خوندن کامنت و دیدن فایل ها

    همون لحظه خواهر زاده نامزدم اومد گفت زن دایی خاله لیلا میگه پول دارید میخواید ماشین درست کنید ؟(من و خواهر و خواهر زاده نامزدم بودیم)

    گفتم: نه عزیزم بعدش گفت خاله لیلا میگه کارت باباهست هرچقدر پول لازم دارید بهتون می دیم.

    گفتم خدایا شکرت پول جور شد

    بعدش برای اولین بار دیدم کیف پولم تو سایت 100 هزار تومن شارژ هست و من میتونم کتاب های الکترونیکی رو بخرم رایگان و این کار کردم و کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم رو خریدم و اونجا فهمیدم پاداش های کنترل ذهن چقدر زیاده و من توی جاده چالوس توی دل تاریکی شب تو تنهایی و ترس و بی پولی وسط جاده تونستم از سایت استاد محصول بخرم اونم بدون پرداخت پولی و از همون لحظه شروع کردم به خوندن کتاب و حالم بهتر شد و ماشینمون هم منتقل کردیم به یه جای مناسب و فرداش با یه هزینه خیلی کم ماشین درست کردیم و برگشتیم .

    و الهی شکر که ما رو به این مسیر پر از نعمت و برکت هدایت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 243 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات ،،

    یگانه خالق آفرین من ،،

    تنها قدرت مطلق کل گیتی پهناور ،،

    تضاد ها ،، اتفاق های به ظاهر بد ،،

    برای من ی کلمه رو هایلایت میکنه بچه ها

    بیداری

    ینی چی ؟!

    ینی توی لحظات بدی که تجربه کردم باعث شده از اون غفلتی که داشتم بیدار شدم انگار

    توی تک تک موضوعاتش ها چه عاطفی چه مالی و چه درونی ،،

    ینی حس کردم ی انرژی از بیرون دستش آورده و منو کشیده بیرون از مخمصه ای که برای خودم مدینه فاضله درست کرده بودم و تو ذهنم فکر میکردم دارم فهمیده عمل میکنم

    ینی همون بحثی که شیطان و نفس جوری رنگ آمیزی کرده بودن به کذب که توی ذهنم فکر میکردم آخ جون چقدر دارم لذت میبرم چقدر زندگی خوبی دارم می‌سازم ،، میدونی چی میگم توعم حتماً اینو تجربش کردی که زمانی که میای بیرون از اون لوکیشن از اون موقعیت دو دستی میزنی تو سر خودت و میگی وااااای

    میدونی اینجاها بوده خودم به شخصه بازی ذهنم و تا حدودی حسش کردم

    بچه ها این خیلی تجربه های دردناکی بودن ها

    ببین چی میگم

    گوش کن قشنگ

    هزار درصد توعم تجربه کردی رفیق

    جاهایی که توی ذهنت بی نهایت ذوق داشتی توی تک تک اعضای بدنت شور و شوق و شادی بوده بجززززززز قلبت

    اینه ،، دقیقاً قلبی که تو اوج شادی و لذت ات شور میزد ،، استرس داشت ،، حالش خوب نبود نگران بود ،، چرااااا

    چون دریافت میکرد الهامات الله کریم خودش و می‌گفت فلانی این آدم که روبروت تو خالیه ،، این معامله که داری انجام میدی دروغ و کلاهبرداری ازت ،، اشتباهه ،، این مکانی که داری میری داری توش دست و پا میزنی اشتباهه ،، ینی خدا تموم این نشونه هارو به ما نشون داده و ما باز عمل نکردیم آره ،، الان بشین فکر کن ،، میبینی تو کارایی که شکست خوردی ی جاهایی سنگ می افتاد نمیشد صدت نبودی توشون ،،

    حالا از کجا بفهمیم تفاوت آخر انتخابامون چی میشه ؟؟!!

    خوب یا بد

    دقیقاً این تمام آگاهی های که داریم یادش میگیریم توسط دستان مهربان خداوند استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز ،،

    بچه ها ی حسی همش توی وجود من مدام تکرار میشه اونم اینه که باز میشه این در ،، تموم تضاد ها و بدی هوایی که تجربه کردی برای این بوده یاد بگیری تو چالش های پیش روت قوی قدم برداری ،، و چی می‌تونه نتیجه قشنگ تری باشه از اینکه الله کریم خودمون پیداش کردیم ،، من خودم به شخصه حس میکنم همیشه و همه جا حضور داره خدام و بهم دلگرمی میده ،، و قرار نیست قرار نیست که دیگه تکرار بشن اشتباهات گذشته این خودش بهترین حس دنیاست که قرار نیست اذیت بشم قرار از این رو به بعد زندگی همش شادی و موفقیت و لذت حقیقی باشه عشق باشه نوررررررر باشه الله کریم باشه و ببینید لمسش کنی ،، عشق بازی کنی باهاش

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای حضور دلگرم کننده همیشگیت

    مرسی که همیشه خدام تو بودی و هستی و خواهی بود ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حسام رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 538 روز

    بنام خداوند پرازعشق برکت

    سلام به استادعزیزوخانم شایسته عزیز

    سلام به دوستان عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه

    چقدر خدارا شکر می کنم بابت اینکه تواین مسیر هستم وا زندگیم لذت می برم

    استادعزیز این نشانه امروز من بود و خیلی لذت بردم چون من خودم وقتی دقیقا سال 99که همه جاقرنطنیه بود

    یه مسئله توزندگیم افتاده خیلی جالب بود همه منتظر این بود که من خودکشی کنم چون ظاهرش خیلی بدبود نمی خوام زیادبازش کنم ولی. خدا شاهده همون اتفاق شدمنبع خیربرکت چقدرمن پیشرفت کردم بعد12قدموتهیه کردم بعدچندروزازکا راخراج شدم تو10ماه اندازه تمام عمرم من بیش رفت کردم

    وخدا راشکرکردم که از شرکت اخراج شدم

    واقعا من هرجاخودموسپردم به خداالخیرفی موقعه راگفتم همه چیززیبابیش فت کرده

    خدایا شکرت

    استاد عزیز ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استادعباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    بینهایت سپاسگذار استاد عباسمنش هستم برای این آگاهی های فوق العاده ایی که در اختیار ما قرار میدن

    من قبل ورود به سایت کوچکترین اتفاق برام رقم میخورد؛ منجر میشد به جارو جنجال درونی، منجر میشد به حال بد، بعد ورود به سایت هم ادامه داشت وقتی اتفاقی برام رقم میخورد؛ میگفتم لابد از مسیر خارج شدم؛ تا با قانون وضوح از طریق تضاد آشنا شدم؛ دیگه وقتی چالشی برام به وجود میومد: ابتدا میگفتم این منم با افکار و باورهاماین چالش رو به وجود آوردم و قراره برام اتفاقات مثبت رقم بخوره.

    سال گذشته من با یک چالش مالی و کاری مواجه شدم؛ با بد عهدی بابت پرداخت مواجه میشدم، با شریک کاریم که به زعم من از من بلد تره وارد چالش میشدم؛ شرایط مالی ناگواری بود

    اول گفتم دیگه با کسی شریک نمیشم؛ کاریو انجام میدم که خودم بتونم انجام بدم؛ جای اینکه پروژه های بزرگ بگیرم که برای انجامش نیاز به دانش شخص دیگه ایی هست؛ با توجه به مهارت و دانشم پروژه میگیرم؛ هر چقدر کوچیک؛ ولی خودم انجامش میدم، مدیریت صد درصد پروژه هام با خودمه، از اونور این امر سبب شد برم کلاس طراحی؛ تا طراحی کارهام رو خودم انجام بدم؛ چرا که با طراح یکسری چالش هایی داشتم؛ سبب شد خودم برم طراحی رو یاد بگیرم که هم برام کسب درآمد ایجاد کرد، هم منتظر طراح نیستم، هم اینکه گوشه گوشه کسب و کارم رو یاد گرفتم.

    بابت تضاد مالی به وجود اومده؛ گفتم من دیگه قبل اینکه پول بگیرم کار نمیکنم؛ همکارم بهم میگفت اینطوری کسی بهت کار نمیده تو باید بیکار خونه بسینی: ولی من گفتم اول پول و بعد کار؛ الان 2 تا پروژه دارم که شرایطش به این صورته که اول پول میگیرم بعد کارمیکنم و این سبب شد راندمان کاریم بره بالا و تمرکزم به جای اینکه بابت مطالبات پول باشه فقط رو پروژه هست؛ هم پروژه برام راحت تر پیش میره هم زود تر : چون کل تمرکزم رو پروژه هست

    در کنارش چقدر عزت نفسم بالا رفت، چقدر احساس لیاقتم بالا رفت که من اونقدر ارزشمند هستم که اول پول بگیرم بعد کار کنم؛ به قول همکارم من مرز اصول و قوائد کارمون رو جابه جا کردم.

    اون 2 تا تضاد سبب شده که من هم خیلی رشد شخصیتی داشته باشم، هم تو کسب و کارم رشد کنم، هم مهارتم بره بالا، هم دیگه بدون حضور کسی، بدون منتظر موندن کسی راهمو پیش میبرم، هم درآمدم به شدت افزایش پیدا کرد و اصن سبک کاریم تغییر کرده و این سبب میشه من بتونم هنوز راحت تر و آسون تر پول در بیارم.

    البته تجربه های زیادی دارم از زمانی که تونستم کنترل ذهن کنم وشرایطرو به نفع خودم تموم کنم؛ همین استیتی که من الان هستم؛ همین شرایط آرمانی؛ کاری و مالی که دارم؛ بعد از تضادهای خیلی بزرگ بودع؛ البته که قرار نیست ما فقط هنگام تضاد رشد کنیم؛ من میتونم همین شرایط عالی که دارم در شرایط عالی، عالی تر و عالی ترو عالی ترش کنم و خوشحالم که نگاهم به زندگی تغییر کرده و خیلی کم پیش میاد موضوعی خیلی منو بهم بریزه؛ خیلی خوب یاد گرفتم به موضوعات به زاویه ایی نگاه کنم که حال منو خوب کنه

    خدایا هزار بار شکرت به خاطر؛ آرامش و حال خوبی که دارم، بابت اینکه همواره و درهمه حال کنارمی، بابت پروژه هایی که دارم، بابت پروژه هام که بهترین شکل ممکن داره جلو میره، بابت پول، نعمت و ثروتی که وارد زندگیم کردی، بابت ماشین خوشگل زیر پام که روزی بزرگترین آرزوم بوده، بابت خونه ایی که الان رو تختش دراز کشیدم و با تک تک جزئیاتش برام فراهم کردی و روزی مستقل شدن بزرگترین خواسته من بوده

    بابت منطقه زیبا و ثروتمندی که دارم توش زندگی میکنم؛ از صمیم قلبم عاشق این محله ام

    بابت رابطه عاطفی فوق رویایی که دارم؛ بابت این شخص همه چی تموم؛ مریم عزیزم وارد زندگیم کردی

    بابت تناسب اندامم که روزی بزرگترین خواسته من بوده که به تناسب اندام برسم و الان من در بهترین استیت هیکل و اندامم در این سال های عمرم هستم

    بابت اینکه منو به این سایت الهی و پراز آگاهی هدایت کرده

    بابت آقای ولیعهدی که به شدت به من اعتماد و اعتقاد داره وقلبی منو دوست داره و از کارم قدر دانی و تشکر میکنه و خیلی مرده مودب، با شخصیت و نازنینی هست؛ همیشه دوست داشتم با همچین افرادی کار کنم، همچنین آقای فلاح

    وتموم استاد کارهام که عاشق منن، منو دوست دارن، آدم های خوش قول، مسئولیت پذیر و کار درستی هستن و دوست دارن سره پروژه های من باشن تا کارم به بهترین شکل ممکن جلو بره

    و از همه مهم تر منو به سایت استاد عباسمنش هدایت کردی

    خدایا هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اتفاقات رخ داده شده در زندگی ما به تنهایی:معنای خاصی ندارد تعبیر و معنایی که ما به اتفاقات می دهیم نشانگر تاثیرات و نتایج خوب و بد آن در زندگی ماست

    رخ دادن اتفاق مشابه برای دو فرد متفاوت به دلیل باورها و نگرش های متفاوت :

    نتایج کاملا متفاوتی به همراه دارد

    هر اتفاقی که در زندگی ما رخ می دهد این ما هستیم که انتخاب می کنیم:

    *چه معنایی به این اتفاق دهیم

    *مشخص می کنیم که نتایج آن در نهایت به نفع یا ضرر ما تمام می شود

    تعبیر ما از اتفاقات : نشانگر باورها و نگرش های متفاوت ماست

    باید قانون تکامل را: به درستی درک و به آن عمل کنیم

    زمانی که اتفاقات نامناسب برای افراد رخ می دهد:

    گروهی آن را فرصتی برای موفقیت و پیشرفت بیشتر و عده ای دیگر آن را دلیلی برای عدم موفقیت و پیشرفت خود می دانند

    بررسی کنیم:

    چه تفسیر و تعریفی برای اتفاقات خود در زندگیمان می سازیم؟

    چه کلماتی را هنگام رخ دادن اتفاقات نامناسب استفاده می کنیم؟

    اتفاقات را فرصتی برای پیشرفت دانسته یا آن را دلیل برای عدم موفقیت خود می دانیم؟

    اگر با نگاه متفاوت به مسائل زندگی توجه کنیم:

    می توانیم از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم

    اتفاقات نامناسب برای افراد موفق نه تنها باعث نابودی آنها نشده:

    بلکه انگیزه ای برای خدمت و خلق ارزش بیشتر شده است

    زمانی که نگرش خود را به مسائل تغییر داده کلماتی با بار مثبت را استفاده می کنیم گله و شکایت نمی کنیم به احساس خوب دست میابیم :

    اتفاقات به ظاهر بد برای ما تبدیل به بهشت نعمت و ثروت خواهد شد

    اتفاقات: با توجه به معنایی که به آنها می دهیم در زندگی ما تاثیر گذار است

    باور:

    الخیر فی ما وقع را در ذهن خود ایجاد کنیم و احساس خوبی :

    نسبت به اتفاقات به ظاهر بد و نامناسب داشته باشیم تا اتفاقات به ظاهر بد برای ما تبدیل به نعمت و ثروت شود

    اگر باورهای مناسب داشته باشیم: اتفاقات خوب را برای خود رقم می زنیم

    اگر باورهای نامناسب داشته باشیم: اتفاقات بد را برای خود رقم می زنیم

    اگر برچسبی که به اتفاقات به ظاهر بد می زنیم متفاوت از قبل باشد و ما را به احساس خوب بیشتر برساند:

    نتیجه ی آن به کلی تغییر کرده در نهایت به نفع ما تمام می شود

    این ما هستیم که:

    به اتفاقات معنا می دهیم اگر نگاه متفاوت داشته باشیم اتفاقات نامناسب در نهایت به نفع ما تمام خواهد شد

    توانایی کنترل ذهن نگاه کردن به مسائل ناجالب از زاویه ی متفاوت:

    باعث می شود در هر شرایطی زندگی فوق العاده رویایی داشته باشیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 620 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام به دوستان

    من پس از اینکه از سربازی برگشتم مدتی بیکار بودم و بسیار چاق بودم و اعتماد به نفسم رو از دست داده بودم . .

    یه روز با دوستم برای خرید شلوار بیرون رفتیم و اونجا شلوار مورد علاقمو پیدا کردم اما چون سایز من بزرگ بود نتونستم شلوار دلخواهمو بپوشم.

    بارها برام این اتفاق افتاده بود اما اونجا فروشنده که بسیار اندام درستی داشت یه حرف سنگین بهم زد و به من برخورد .

    قبلا برای چاقی مسخره شده بودم ولی حرف این ادم برام سنگین بود و تصمیم گرفتم هرجور شده بمیرم ولی لاغر کنم .

    این بود که افتادم دنبال لاغری و دو میدانی و عطش و اشتیاق زیادی داشتم و همین کار باعث شد انقدر پیشرفت کنم که در حیطه دو که در شهرستان شناخته بشم و دوستای زیادی پیدا کنم و ادما بهم احترام بزارن و نشونم بدن و منتخب فرهنگی شهرستان بشم و عزت نفس بگیرم

    و چون عزت نفسم رفت بالا. خودمو لایق یه کار خوب میدیدم و به من یه کار بسیار راحت و با اعتبار پیشنهاد شد و چون توانسته بودم لاغر کنم عزت نفس زیادی داشتم و با اینکه در اون حوزه کار نکرده بودم رفتم داخلش و ازش خوب پول ساختم و در حین همون کاریه کار بهتر به من پیشنهاد شد و رفتم سراغ این کار و توی اون کار هم به مراتب بالا رسیدم و بمب عزت نفس شدم و همونجا باشگاه رو استارت زدم که عضله سوزی رو متوقف کردم و روی عضله سازی کار کردم و ادامه داشت و کار بهتر پیشنهاد شد و …بسیار دستاورد و پول و رشد برای من داشت

    فقط با یه حرف که یه فروشنده به من زد و برای من اینطور تعبیر شد در حالی که دوستم هم مثل من چاق بود و با من بود اما اون هیچ کار نکرد یه جمله برای من این معنی رو داشت و برای دوستم هیچی

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: