یکی از ویژگیهایی که سهم عمدهای در موفقیت من داشته، این است که من هرگز وارد حاشیه نمیشوم. منظورم از حاشیه، هر موضوعی است که بخواهد حواس من را از اهدافم منحرف کند. هر موضوعی که بحث کردن درباره آن، تمرکز من را از آنچه می خواهم، بردارد …
وقتی تلاش میکنید تا دیگران را قانع کنید که حق با شماست…
وقتی بخاطر قضاوت اشتباهِ دیگران ناراحت شده یا احساسِ مظلوم واقع شدن میکنید..
وقتی برای اثبات خودتان بحث میکنید..
وقتی تلاش می کنید تا ثابت کنید که کارِ شما یا دیدگاهِ شما صحیح است، یعنی کانون توجهتان را روی چیزی گذاشتهاید که نمیخواهید، و طبق قانون، ناخواستههای بیشتری را در تجربهتان فعال میکنید…
قضاوتهای بیشتر… بحث های بیشتر و دور شدن بیشتر از آنچه که واقعا میخواهید…
این بسیار فریبنده است که بخواهیم همواره از خودمان دفاع کنیم، بسیار فریبنده است که بخواهیم در مقابل قضاوت نادرستِ دیگران بایستیم و ثابت کنیم که حق با ماست اما این کاری است که هیچ نتیجهای در بر ندارد
برنده فردی است که تصمیم می گیرد با بیتوجهی به این مسائل که من آنها را “مسائل حاشیهای” مینامم ، و معطوف نمودن کانون توجهاش به اهداف و خواستههایش، فقط ارتعاش آنچه را که میخواهد، در تجربهی زندگیاش فعال کند.
به این دلیل است که من در هیچ موردی هیچ علاقهای به اثبات چیزی به دیگران ندارم… زیرا قانونی که برای آموختنش یک دهه از تجربهی زندگیام را صرف کردم و سعی کردم با مطالعه قرآن و کتب مختلف، تحقیق و تجربه پیرامون آن به دیدگاهی بسیار عمیق و خالص از موفقیت دست یابم، به من یاد داده است فقط و تنها فقط تمرکزم را بر چیزهایی بگذارم که دوست شان دارم و به من احساس خوبی میدهند…
به شما قول می دهم اگر بتوانید همین یک مهارت را در خودتان ایجاد نمایید، آنگاه اتفاقات و شرایط به نحوی رقم میخورد که همواره همه چیز به نفع شما پیش برود…حتی اگر افرادی برای ضربه زدن به شما برنامهریزی کنند، آنگاه تنها چیزی که برای شما رخ میدهد، به قولِ شاعر این است:
عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد…
منظور از “اگر خدا خواهد” همان “مشیت الهی” یا قوانینِ کیهانی است…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری یک پاسخ ساده اما بسیار کارا375MB31 دقیقه
- فایل صوتی یک پاسخ ساده اما بسیار کارا29MB31 دقیقه
سلام به استاد عزیزم چقدر من شما را دوست دارم فقط خدا میدونه.
استاد عزیزم واقعیتش همینه که:
عدو شود سبب خیر
اگر خدا خواهد.
من خودم بارها به صورتهای مختلف تجربه اینا
داشتم که من میخواستم کاری انجام بدم با آدمای
ناجالب برخورد میکردم که به صورت ناخواسته
نمیخواستند من اون کار را انجام بدم پشت
سرم غیبت میکردند بد میگفتند اینجا من یه
باور خیلی قدرتمندی در خودم ایجاد کرده بودم
(بزار اینقدر بگن،بگندتا بالاخره آخرش خسته میشن بعد دو تا اتفاق عالی برات میفته به خاطر صبری که داشتی میان باتو رفیق یا همجهت میشن و یا خداوند جوری هدایتت میکنه که
اصلا اونا رو دیگه نمیبینی به شرط اینکه آرام
باشی)
خود خداوند تو قرآن گفته ما مکر خودشون را به خودشون بر میگردونیم.
تمام حرفهای استاد هم مفهوم همین آیه از قرآن است که من خودم موفقیتی که کسب کردم به خاطر این ویژگی ام بوده که من اصلا هیچ ایدهای
نداشتم تا اون موقع، اما تا به همچنین موردی
برخورد کردم فقط سکوت کردم آرام شدم وبعد
اون ایده بهم گفته شد که همون لحظه تصمیمه
گرفتم وچقدر براش دعا کردم که اگر کافی بود
به جای این کارم برم وقت بزارم بهش ثابت کنم
که من آدمی تو میگی نیستم فقط یه درد سر
برا خودم درست کرده بودم.
استاد عزیزم خیلی ممنون که این آگاهی ها را
در اختیار ما قرار می دهید فقط از خدا میخوام که مزدت رابدهد اصلا هم استاد عزیزم وهم، همه فرشتگان این سایت را عاشقانه دوست دارم.