یک پاسخ ساده اما بسیار کارا - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

263 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید افشارمنش گفته:
    مدت عضویت: 3042 روز

    سلام و درود بر استاد بزرگوار و عزیزمان??

    و همراهان و همسفران گرامی

    هزاران بار سپاسگزار خداوندم هستم که با شما دوستان و استاد گرانقدر همراه و همگرا هستم?

    وقتی امروز خواستم به سایت سری بزنم و جدیدترین فایلهای سفر به دور آمریکا رو دانلود کنم دیدم که استاد من رو به سمت نشانه ایی هدایت کرد!!؟ که خدا شاهده دقیقا داستان این نشانه همون چیزی بود که فکر و ذهن من رو توی یک هفته گذشته درگیر خودش کرده بود! یعنی اینکه من در محل کارم با نیروهایی که کار میکنم بابت اینکه چرا برای بازار فروش های آنها و گرفتن سهم بیشتری از بازار با مدیرعامل گفتگو و بحث و دفاع نمیکنم و متهم شده بودم که ارزشی برایشان قایل نیستم و از طرفی این موضوع به خانواده هم کشیده شده بود و خلاصه حسابی کلافه و ناراحت این قضاوتها و صحبتها بودم تا اینکه امروز خداوند به وسیله استاد عزیزم من رو هدایت کرد به این نکته ارزشمند قوانین جهان هستی که برای اثبات خودت به دیگران کانون توجه و تمرکز بر خواسته هایت رو از روی اهدافت منحرف نکن

    ??خدارو هزاران بار شکر که قلب و ذهنم رو روشن و زلال کردی??

    و باز هم از راهنمایی ها و روشنگری های شما استاد بزرگوارم سپاسگزارم?????

    پیروزپایندهتندرست و شادمان باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    علیرضا علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 3731 روز

    فوق‌العاده بود . من هم وقتی اون کلیپ کذایی رو دیدم احساسم بد شد اما نه از شما ، بلکه از اون طرف بدم اومد و با خودم گفتم چقدر بده ما چشم دیدن موفقیت دیگران رو نداشته باشیم و حسادت کنیم و بخواهیم به هر طریقی طرف مقابل رو جلوی دیگران کوچک کنیم تا شاید با این کار خودمون بزرگ بشیم هه !به نظرم این آقا با این کار خودش کوچک شد و نه تنها به هدفش نرسید بلکه خیلیا رو هم از خودش متنفر کرد (کلمه ی دیگه ای پیدا نکردم :) ! )

    امیدوارم همیشه در حال پیشرفت باشید. :)

    ارادتمند ارجمند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    اسماعیل دستورانی گفته:
    مدت عضویت: 3904 روز

    جهان هستی به دانسته ها واگاهیه ما از قوانین کیهانی پاسخ نمیدهد بلکه به میزان عمل کردن به این قوانین در زندگیه افراد پاسخ میدهد.تمام دانسته هایمان یک طرف عمل کردن به این دانسته ها طرف دیگر.منم مدتی به این حاشیه ها وثابت کردن و…دچار شده بودم ولی الان به لطف خدا واستفاده از گفته های استاد وعمل به این گفته ها دیگر ذره ای از این حاشیه ها در من وجود ندارد.سپاسگزارم-سپاسگزارم-مچکررررررررررم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    امین نامی گفته:
    مدت عضویت: 3729 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام به دوستان همیشه جویای موفقیت

    جاداره بگم که:

    من فقط با 3 فایل “چگونه درآمد خود را در عرض یکسال 3برابر کنیم” استاد عباسمنش (رایگان) از شراکت و غم و به صاحب شدن کسب و کار و همراه داشتن یک دوست خیلی خوب با نتایج خیلی عالی که تاحالا تجربه نکرده بودم و البته روحیه عالی رسیدم در فاصله زمانی خیلی کم! چراکه به حد اعلا به حرفهای استاد از صمیم قلب ایمان دارم اما وقتی کار رو شروع کردیم درگیر روزمرگی و مسائل حاشیه و توجه به ناخواسته ها شدم کم کم دوره هدفگذاری رو خریدم تا دوباره روحیه رو بدست بیارم اما ترس! و نگرانی! باعث سستی ایمانم شده بود در عین حال که خریدم اما به تمرینات با اون توجه قبلی عمل نکردم تا اینکه شرایط روزبه روز بدتر شد اماااااا به تازگی چند مدتی هست که دوباره به خودم اومدم و فهمیدم که جنگ با مسائل حاشیه تمامی نداره!!! و فقط و فقط کار رو بدتر میکنه بعد این مدت کاملا بهم اثبات شده که راه درست ایمان داشتن هست که نتیجش میشه تعهد و عمل.

    دارم فایل های دوره هدفگذاری رو مثل یک آدم ناشناس که تاحالا ندیدتشون از ابتدا با تعهد کامل انجام میدم و از شنبه 12تیر تمریناتم رو روی سایت قرار میدم .

    انشاالله با خبر های جدیدی از موفقیتهام و رسیدن به اهدافم در بخش دوره هدفگذاری فعالیت حرفه ای خواهم داشت و هدف اصلی من از خرید دوره هدفگذاری توانمندی و خرید دوره روانشتاسی ثروت هست و همچنین برای شما دوستان آرزوی موفقیت و دستیابی به اهدافتون رو دارم.

    بیشتر از یکسال از آشنایی من با سایت استاد عباسمنش میگذره و من در این مدت فایل های رایگان استاد جزو ازشمندترین چیزهایی هست که داشتم و خریدهایی که داشتم رو به جرات میتونم بگم که پرسودترین محصولاتی بوده که تابحال تجربه کردم و برای من در زندیگم تاثیر گذار بوده.

    از خداوند تشکر میکنم که من رو در این مسیر قرار داد

    از خداوند تشکر میکنم که استاد عبامنش رو راهنمای من قرار داد

    از استاد عزیزم تشکر میکنم که اینقدر زحمت کشیده تا به امثال من بفهمونه: اگر بخوای میشود؛ تو میتونی و خدا هواتو داره.

    استاد عباسمنش اگر این متن رو مطالعه کردید به زبون ساده بگم انصافاً دمت گرم و انشالله همیشه همونی باشه که دوست داری؛ خدا خیرت بده.

    از دوستان عزیزم هم تشکر میکنم که مطالعه کردند و نتیاجشون رو میگذارن که بقیه هم انرژی بگیرن و من هم قول میدم بزودی فعالیتم چندین برابر باشه.

    برای استاد عزیزم و دوستان گرانقدر بهترین ها رو آرزو میکنم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    🌺به نام خداوندی که تنها قدرت مطلق تمام جهانیان است🌺

    دیشب تعدادی از کامنت های این فایلو خوندم میخواستم براش کامنت بزارم ولی نتونستم.

    امشب دوباره این فایلو دیدم فهمیدم انگار باید امروز یه سری اتفاق میوفتاده که با موضوع این فایل خیلی مرتبطه و من اتفاقاتی که امروز افتاده رو کامنت کنم.

    خب ، یکی از دوستانم که زیر نظر من میخواد کار کنه امروز ازم پرسید :«قرار داد بستی با کارفرما ؟ رو چه قیمتی فیکس کردی ؟»

    من ازونجایی که این دوستمو خوب میشناسم راستشو بهش نگفتم.

    یعنی اخلاقش اینطوریه که میگه هر مبلغی که قرارداد بستی من همونقدر میخوام و این در حالیه که سبک کسب و کار من اینطوریه که من به یه قیمتی کارو میگیرم و درصد خودمو برمیدارم و الباقیشو میدم به نصاب‌(کسی که برام کار میکنه).

    منم واقعا حوصله نداشتم باهاش یکی به دو کنم ، الکی بهش گفتم n تومن گرفتم و همونقد هم میدم بهت.

    آقا یه چند ساعتی گذشت و با همین دوستم بیرون بودیم دیدم همش غر میزنه و میگه آخه این کارفرما چیه باهاش همکاری میکنی ، این چه عددیه که داده و از این حرفا.

    از یه طرف دیگه هم این فکر تو سرم بود که اگه دارم دروغ میگم یعنی میترسم که دارم دروغ میگم.

    یه لحظه ذهنمو کنترل کردم و با خونسردی بهش گفتم برو جای دیگه کار کن ، تو با این عدد انگار راضی نیستی ، منم نمیخوام کسی به زور برام کار کنه که.

    با تعجب یه نگاهی بهم کرد و قبل از اینگه چیزی بگه بهش گفتم عدد اصلی قرار داد هم بیشتر از اون چیزیه که بهت گفتم ولی من نمیتونم از سود خودم بگذرم که ، کسب و کارم همینه دیگه‌ ، منم باید پول بسازم.

    و با احترام بهش گفتم من همینقدر برام مقدوره بهت بپردازم ، اگه با رضایت کار میکنی کار کن و اگه نه میتونی هر جای دیگه ای مشغول کار شی.

    آقا اصلا این بنده خدا هیچی نگفت ، و دیگه هم وارد مسائل حاشیه ای نشد.

    خودمم خیلی از گفتن این حرف احساس خوبی بهم دست داد ، واقعا دروغ گفتن و پنهون کاری به شدت با ترس ارتباط داره ، ترس از اینکه فلانی ناراحت شه ازم ، ترس از اینکه اگه این نباشه ، شاید کسی نیاد کار کنه و کلی باور شرک آلود ، ترس از اینکه کسی دیگه ای میتونه تاثیر بزاره تو درآمد من و …

    من تو چند ساعت پنهون کاری و دروغ گفتن یه همچین فشاری داشت به ذهنم میومد ، اگه میخواستم به این پنهون کاری ادامه بدم چی میشد پس ، چه فرکانس بدی میتونست باشه واقعا‌.

    یکی از چیزایی که خودم خیلی توش خوبم اینه که وارد بحث های حاشیه ای نمیشم ، اگه هم یه جایی سوتی بدم و وارد حاشیه بشم سریع با دیدن نشونه ها میام بیرون از حاشیه.

    اصلا نمیفهمم چرا بعضیا به خاطر تیم مورد علاقشون با هم بحث میکنن ، البته من کلا از فوتبال سر در نمیارم و اصلا علاقه ای هم بهش ندارم واقعا.

    مثلا میان از من میپرسن فلان خواننده رو که دوس داری دیدی فلانجا چه دست گلی به آب داده و میخوان تخریب کنن آرتیستو ، بعد من میگم اصلا در جریان نیستم و برام اهمیتی هم نداره و اصلا من اهنگ گوش نمیکنم 😂.

    یه وقتایی اصلا باید فقط کار خودتو انجام بدی ، به هیچکی و هیچی هم توجه نکنی.

    یادمه اوایل که فایل های استادو گوش میکردم ، مادرم هربار میومد تو اتاق میدید من قفلی زدم رو استاد ، کلی حرف بارم میکردو میگفت من دیوونه شدم که اینارو گوش میکنم.

    من هیچوقت بهش گوش نکردم و اصلا نخواستم قانعش کنم که خوبه یا بده یا چی.

    کار خودمو انجام دادم ، قدم به قدم حرکت کردم ، رشد کردم ، موفقیت های درست حسابی کسب کردم ، و همچنان هم دارم ادامه میدم.

    الان چند سال از اون روزایی که مادرم میگفت دیوونه ام که دارم فایلای استادو گوش میکنم رد میشه و وضعیت الان جوریه که به شدت فایلای استادو پیگیری میکنه و همه رو مینویسه ، من پیشش نیستم که ببینم ولی تمام فایلارو نت برداری میکنه و برام عکس میگیره میفرسته بدون اینکه من ازش بخوام و خودش هم میگه الان میفهمم چرا انقد فایل گوش میدادی و کار خودتو انجام میدادی 😉

    پ.ن : مهم اینه کار خودتو بکنی

    کاری که فک میکنی درسته رو انجام بده و دیگه هیچی مهم نیس.

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا بتونیم از هر موضوع فرعی اعراض کنیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا فقط به اصل بپردازیم و کار درست رو انجام بدیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا وارد دل ترس هامون بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سید میثم رضوی گفته:
      مدت عضویت: 2235 روز

      سلام محمد عزیز

      دمت گرم…

      این نکته‌ای که گفتی دروغ گفتن از روی ترسه و اون مثالی که زدی و پا رو ترس گذاشتی خیلی به موقع بود برام،

      واقعا میخواد چی بشه؟؟

      کارگرم بره؟؟

      خوب به سلامت…

      من دروغ بگم که نون بخورم؟؟

      این نوع کار کردن رو نمیخوام…

      برو جای دیگه کار کن…

      مگه قحط کارگره؟؟

      اصلا من چرا باید تو مدار آدمی باشم که این ویژگیهای اخلاقی ناجور رو داشته باشه؟؟

      دلیلش همین ترسه هست…

      ترس از دست دادن…

      این از باور کمبود میاد…

      بدترین باور دنیا…

      نیست..

      کمه..

      بچسب…

      نگه دار…

      و وقتی که فهمیدی که با اون دروغ چقدر به ذهنت فشارمیاد با عزت نفس گفتی، برو جای دیگه کار کن منم قرار دادم بیشتره،

      منم باید پول بسازم…

      اینقدرم بیشتر بهت نمیدم…

      دمت گرم…

      واقعا مثالت بد به دلم نشست…

      خدایا شکرت…

      به مادر محترم سلام منو برسون بگو مادر یه رفیق دارم بچه کاشونه و مادرم نداره…

      ولی ندید دوستت داره

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام استاد ، اتفاقا من از فایل های رایگان شما بهره ها برده و همچنان هم میبرم ، و اگر این فایلهای رایگان نبودند من چطور با شما آشنا میشدم ؟! چطور با شخصیت والای شما و حقانیت تان آشنا میشدم ؟!چطور به صداقت شما پی میبردم ؟!!!!! شما حرف اول را بین تمام اساتید میزنید و این حرف من تنها نیست این را از خیلی ها شنیدم

    و نکته مهم اینکه من با چیزهایی که در فایل های رایگان یاد گرفتم ، جرأت و جسارت خریدن محصولات را پیدا کردم و کم کم از کتاب ها شروع کردم و ان شاءالله محصولات دیگه را هم تهیه میکنم ، آخه درد ذهن های فقیر اینه که جرأت خرج کردن ندارند ولی شما با همین سیستمی که برای ارائه فایل ها و محصولات دارید ، جسارت و جرأت خریدن را بمن دادید و از اینکه بعضی ها اینطور در مورد شما اظهار نظر میکنند ناراحت نشید هرچند من خیلی ناراحت شدم و خجالت کشیدم ، چرا که اونها شما را نشناختند و ارزش شما را نمیدونند….شاد باشی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    امیر خان گفته:
    مدت عضویت: 3689 روز

    این مطلب کپی هست ولی جالبه گفتم بچه ها بخونند.

    آورده اند که :

    مردی پارسا به بازار شهر رفت و گاوی خرید و به سوی خانه اش بازگشت . گاو ، درشت و چالاک بود . برای همین در میان راه ، دزدی هوس کرد که آن را تصاحب کند . لذا سایه به سایه مرد پارسا به راه افتاد . هنوز مدتی نگذشته بود که دزد یک نفر را دید که شانه به شانه او می آید . از این که ناگهان او را دید ، تعجب کرد و پرسید : ” تو کی هستی ؟ کنار من چه می کنی ؟ ” آن فرد گفت : « من دیو هستم ، خودم را به صورت آدم درآورده ام تا هرجا که شد این مرد پارسا را بکشم . تو برای چه به دنبال این مرد می روی ؟ ” دزد گفت : ” کار من دزدی و راهزنی است . گاو این مرد ، چشم مرا گرفته ، و تا صاحب آن گاو نشوم ، آرام نمی گیرم ! ”

    دیو گفت : ” پس هر دو با این مرد پارسا کار داریم ؛ ولی یکی برای کشتن او و یکی برای بردن گاو او ! ” دزد گفت : ” پس هر دو تا رسیدن به آنچه که می خواهیم ، دوست و همراهیم ! ”

    مرد خدا از پیش و دزد و دیو به دنبال او رفتند تا به خانه اش رسیدند . وقتی به آن جا رسیدند ، شب شده بود . مرد پارسا ، گاو را به طویله برد . آب و علفی برایش گذاشت و جای او را تمیز کرد و به اتاق رفت تا بخوابد . در این وقت ، دیو و دزد داخل خانه شدند ؛ ولی پیش از آن که کارشان را شروع کنند ؛ دزد با خود گفت : ” اگر زودتر از آن که من گاو را ببرم ، مرد زاهد بیدار شود چه ؟ از کجا معلوم که دیو بتواند او را بکشد ؟ ” دیو هم با خود گفت : ” اگر پیش از آن که من مرد پارسا را بکشم ، با سر و صدای دزد که می خواهد گاو را از خانه بیرون ببرد ، مرد از خواب بیدار شود چه ؟ از کجا معلوم که دزد بتواند بی سر و صدا گاو را ببرد ؟ ”

    دیو و دزد این فکرها را با خود می کردند که دزد گفت : ” گوش کن رفیق ! بهتر است من اول گاو را ببرم ، بعد تو مرد پارسا را بکشی ، این کار به عقل نزدیکتر است . می ترسم که تو موفق نشوی و کار مرا خراب کنی .

    دیو گفت : ” اشتباه نکن . کار من به عقل نزدیک تر است . اگر من اول مرد پارسا را بکشم ، تو راحت تر می توانی گاو او را بدزدی . ” دزد گفت : ” ولی من اول این مرد و گاوش را دیدم .”

    دیو گفت : ” تو به دنبال گاو او روان شدی ، ولی من خودش را می خواستم ، پس بهتر است من اول کارم را شروع کنم .” دزد گفت : ” تو دیوی و نمی فهمی ! می خواهی کاری کنم تا از آدم کشی پشیمان شوی ؟ ” دیو گفت : ” تو دزدی و نمی دانی ! می خواهی کاری بکنم که آن گاو را در خواب هم نبینی ؟ ”

    در این هنگام ، دزد رو به اتاق مرد زاهد فریاد کشید : ” بلند شو ای مرد ، چه نشسته ای که دیوی قصد جان تو را کرده ! ”

    دیو هم بلندتر از دزد فریاد کشید : ” بلند شو ای مرد ، چه خوابیده ای که دزدی برای بردن گاو تو آمده !”

    با این سر و صداها ، مرد زاهد از خواب بیدار شد . فریاد زد و از همسایگان کمک خواست . همسایه ها با چوب و سنگ و هرچه در دست داشتند ، به دیو و دزد حمله کردند . دیو و دزد از ترس پا به فرار گذاشتند .

    یکی از همسایه ها پرسید : ” ای مرد خدا چه شد که از آمدن دیو و دزد به خانه ات خبردار شدی ؟ ”

    مرد پارسا گفت : ” من بی خبر بودم . خودشان به جان هم افتادند و جان و دارایی من در امان ماند . دعوای آنها برای من خیر و خوبی به همراه داشت . به هر حال ” عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ! ”

    از آن پس ، اگر کسی بر اثر درگیری یا دعوای دشمنانش ، از رنج و گرفتاری نجات یابد ، این ضرب المثل حکایت حال او می شود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1458 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بقره:134

    تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ

    آنها اُمتی بودند که گذشتند. دستاورد آنان برای خودشان و دستاورد شما برای خودتان است. شما از آنچه آنها انجام می‌دادند پرسیده نمی‌شوید.

    سلام سلاااام سلااام به استاد عزیزم… الهی شکر بابت حضور شما در زندگیم… الهی شکر که قوانین جهان رو به خوبی درک کردید و اینقدر عالی دارید آموزش میدید و افرادی که در مدار این حرفا باشن میان و استفاده می کنن و باعث گسترش نور میشن… هیچ کس نمی تونه جلوی نور رو بگیره… هیچ کس نمیتونه مانع گسترش نور بشه همانطور که فرعون ها نتونستن… الهی شکر من هم در مسیر نور هستم

    سلام به مریم جاااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    خدایا شکرت این چه فایل بی نظیری بود… چقدر فوق العاده بود… چه نکات ارزشمندی رو بیان کردید…

    من باید یاد بگیرم در هر شرایطی فقط به نور توجه کنم … فقط به خواسته هام توجه کنم… فقط به مواردی توجه کنم که حالم رو خوب کنه… تاریکی افراد به من چه ربطی داره و به قول قرآن خدا اعلم به تاریکی افراد… مگه خود من فقط نور خالصم؟؟… هیچ بشری وجود نداره که فقط نور خالص باشه… فقط خداست که نور خالص و پاک و منزه از تاریکی… همانطور که من دوست ندارم کسی به تاریکی های من توجه کنه، افراد هم دوس ندارن… و از اونجایی که انرژی جنس خودشو گسترش میده مگر اینکه تبدیل بشه… چرا من باید به تاریکی افراد توجه کنم؟؟… چه فایده ای برای من داره؟؟… جز اینکه اون تاریکی گسترش پیدا می کنه… منی که از جنس خدام و تکه ای از خدام، حق ندارم به تاریکی ها توجه کنم و در صورت برخورد با تاریکی باید پناه ببرم به خدا و ایگنور کنم به نور و خواسته هام…

    به خاطر همینه تو قرآن میگه اگر تو جمعی بودی که دارن به خدا فوش میدن تو حق نداری اعتراض کنی… تو فقط باید اون محیط رو ترک کنی و اگر بحث شون عوض شد، بیای دوباره تو جمع شون… چون اصل آزادی و اختیار یکی از اصلی ترین اصول خداست… لا اکراه فی الدین … اگر خدا می خواست یک امت واحد تشکیل میداد… اگر خدا می خواست یک ابراهیم خلق می کرد و 8 میلیارد کپی می کرد… ولی قانون این نیست… این تضادها و این دوقطبی بودن ها، عامل حرکت… یه حایی تو قرآن خدا به پیامبر میگه: بابت این دشمنا باید تو خوشحال باشی اینا خودشون نعمت هستن… وجودشون باید باعث رضایت تو بشه… وجود شب و روز باعث ایجاد باد میشه و بعد بارون و بعد حیات و گسترش حیات… پس این تضادها و مخالفان وجودشون نعمت… ما باید قانون رو بلد باشیم… نباید درگیر حواشی بشیم… فرعون با نقشه کشیدن که می خواست با قدرت ساحران، موسی رو شکست بده، ولی عملاً خیلی راحت باعث تبلیغ دیدگاه موسی شد … چون قانون اینه نور باید گسترش پیدا کنه و تاریکی ها ریجکت میشه… به خاطر همینه اکثر بلایا که قوم نوح و عاد و ثمود و لوط رو ریجکت کرد صبحگاه بود … چون نور باید گسترش پیدا کنه و تاریکی ها دیگه به صبح و نور نمیرسن و ریجکت میشن…

    وقتی قرآن رو می خونی، اینقدر منطق هاش به قلبت میشینه که ناخوداگاه و به طور طبیعی وارد مسیر نور میشی و کمک های خدا از راه میرسه تا راحت تر پیش بری و غرق در انعمت علیهم بشی… تو مسیر نور باید پکیج خوشبختی رو با هم تجربه کنی… و تو این مسیر تضادها میان به کمکمون تا ناخالصی هامون رو خالص کنیم… که صد البته اگر خودمون فکر کنیم به ارتباط بین فرکانس هامون و نتایج، دیگه درگیر تضادها نمیشیم و قبل از تضادها، خودمون دست به کار میشیم و اصلاح می کنیم… مثل تضاد اخیر من که همش فرکانس حامی بودن رو ارسال می کردم و نتیجه شد اون و دارم تمرین می کنم که دیگه این فرکانس رو ارسال نکنم تا دیگه این تجربه ها رو نداشته باشم پس دارم خالص تر میشم و این تضاد برام گنج بود..‌ نعمت بود…

    آدم ها آزاد هستن هر جور دوست دارن فکر کنن… هر جور دوست دارن زندگی کنن… این اصل… و من دارم تمرین می کنم به این اصل احترام بزارم… پس دیگه درگیر قانع کردن دیگران نمیشم… درگیر اثبات خودم نمیشم… روی خواسته های خودم تمرکز می کنم… و نمی خوام دیگران رو تغییر بدم… چون این کار من نیست… کار پیامبرش هم نبود… هدایت و گمراهی فقط دست خداست اونم بر اساس فرکانس های افراد… خدا به پیامبر میگه: مگه تو می تونی کسی که کور و ناشنواست و بر قلبش مهر خورده، هدایت کنی؟؟… میگه: تو اگه نردبون بزاری بری آسمون ها و زمین رو بکنی و بری کلی معجزه بیاری، اینا ایمان نمیارن…موسی کلی معجزه آورد ولی نتیجه چی شد؟؟… ده روز تاخیر کرد، قومش گوساله پرست شدن…

    پس تمام انرژیم رو، توجه ام رو میزارم روی خواسته هام و درگیر حواشی نمیشم و آیه ابتدای این کامنت چقدر فوق العاده بود… هر کسی مسئول فرکانس های خودشه و هیچ کسی پاسخگوی کسی نیست… و هیچ فرکانسی گم نمیشه یا فراموش نمیشه مگر اینکه شخص توبه کنه و خدا پاکش کنه…

    الهی شکر برای مرور قانون

    و نکات ارزشمند این فایل رو هم اینجا می نویسم :

    برنامه نویس زندگی ات باش… توانایی کنترل ذهن… توانایی اعراض از ناخواسته ها… جسارت در پرداخت بهای هدف

    یکی از ویژگی‌هایی که سهم عمده‌‌ای در موفقیت من داشته، این است که من هرگز وارد حاشیه نمی‌شوم. منظورم از حاشیه، هر موضوعی است که بخواهد حواس من را از اهدافم منحرف کند. هر موضوعی که بحث کردن درباره آن، تمرکز من را از آنچه می خواهم، بردارد…. مثل درگیر قضاوت دیگران شدن… قانع کردن دیگران… اثبات خودمان…

    برنده کسی‌ که از اینا اعراض می کنه و فقط ارتعاش خواسته هاش رو فعال می کنه.

    وقتی عاقبت امور دست خداست پس نقشه ها و کید های دشمنان مهم نیست وقتی توجه من فقط به نور باشه و این نقشه ها در نهایت به نفع من میشه… عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.

    ثابت کردن از خلأ میاد… اصلاً چه نیازی آدم خودشو ثابت کنه؟؟… انرژی جنس خودشو گسترش میده، اگر بیس احساس خلأ باشه، خلأ گسترش پیدا می کنه و تو درگیر اثبات های بیشتر میشی و از اهدافت و خواسته هات دور میشی … عاقبت امور فقط دست خداست پس در مقابل تهمت و غیبت دیگران صبور باش و اعراض کن از اثبات خودت و فرکانس خلأ و قربانی شدن رو نفرست و بگو اون هم حق داره نظرش رو بگه ولی صحبت و نظر اون تاثیری توی زندگی من نداره… و توجه ات رو فقط بزار روی خواسته هات و این فرکانس رو فقط ارسال کن…

    نکته: نباید دیدگاه رو به افراد گره زد… ممکنه فرد خطا کنه و نتونه خوب عمل کنه ولی دلیل بر این نمیشه که دیدگاهش هم بد باشه … همون دیدگاهی که قبلاً زندگیشون رو متحول کرده ولی الان که با عباسمنش مشکل پیدا کرده، هم عباس منش بد شده هم دیدگاهش… آدما رو نباید بت کرد که…

    نکته: بیزنس باید تبلیغ کنه… کار رایگان ؟؟؟!!!… ارسال فرکانس بی ارزشی… جسارت پرداخت بهای هدف، هم بهای زمانی هم مالی هم انرژی … اگر با تبلیغ مشکل داری، من گارانتی می کنم که ثروتمند نمیشی… تبلیغ محصولی که زندگی رو متحول می کنه در همه ابعاد نه فقط پر کردن شکم…

    نکته: دلیل تاثیرگذاری کلام اینکه خودت اول عامل به اون کلام باشی… ذهن رو باید طوری تربیت کنی که اولاً هر چیزی رو به راحتی نپذیره… باید تجربه کنه، نتیجه بگیره بعد اون رو بپذیره…

    رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِـحِینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم سارا دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید وما هم از نتایج خوب وعالی شما لذت ببریم

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سارا محمدی گفته:
        مدت عضویت: 1458 روز

        سلام محمدرضا جان

        امیدوارم حالت عااااالی باشه

        مررررسی که پیام پر از مهر برام ارسال کردی

        ممنونم که باعث شدی یکبار دیگه بیام و این کامنتم رو بخونم

        چقدر خوبه که وقتی وصل میشیم میایم اینجا و رد پا میزاریم

        وقتی همین کامنتم رو خوندم

        کاملاً متوجه شدم که اینا گفته شده و من نوشتم

        چقدر اگاهی هاش خالص بود

        خدایا شکرت

        خدایا شکرت برای این سایت توحیدی و دوستان توحیدی و استاد نابی که داریم

        خدایا شکرت که بهمون لطف کردی و از فضل خودت ما رو هدایت کردی از تاریکی ها به سمت نور

        ممنونم ازت پسر

        در پناه خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فرهاد شکوه گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    سلام به استاد وهمه ی هم قطاران موفقیت*

    ^

    ^

    ^

    فرمول امروز: حاشیه>تغیر افکار > تغیر احساس / بیان نامطلوب+رفتارنامناسب = شکست+گمراهی+درجازدن

    *

    *

    *

    برای همتون آرزوی شادی و موفقیت لحظه به لحظه رو خواستارم.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3980 روز

    استاد نازنینم شما مانند پیامبری هستید که خداوند برایش مخالف و دشمن قرار داده. همانطور که در محصول “ارزش تضادها” اشاره کردید:

    وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ

    اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم

    اگر مخالف نداشتید به حرفهایتان، راهتان و تاثیرتان شک می کردم. هر چند نتایجی که گرفته ام تاثیرات عالی سخنان شما را ثابت می کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: