مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها

به استاد بزرگوارم درود میفرستم که امروز نشانه امروز در مورد راهکارهای فوق العاده برای تحویل سال نود وهفت هدایت شدم.. امروز به من گفته شد که از فرصت تعطیلات که برای این ویروس جدید در ایران بوجود امده استفاده کنم هرچند یکی از فایلهای مورد علاقه من همین فایل بود که چند روز قبل بطور مداوم نگاه میکردم و خیلی نکته ها درونش بود.

نکته اول .. اینکه سال نو میشه ودرختان سیز فسفری میشن..واقعا همیشه برای سال جدید مثل این درختان که اینقدر لطیف و قشنگ سر از خواب زمستانی میارن بیرون وهمه چیز جدید میشه به این فکر افتادم که منم باید جدید بشم و از همین امروز باید بصورت خیلی خیلی جدی تر دوباره بیدار بشم و با حس واحوال خوبم سرسبز بشم هر چند در این یک سال و نیم زمانی که با استاد آشنا شدم با آشنایی از فایلهای رایگان روانشناسی یک و دو و سه …. که کلی زندگی منو دگرگون کرده و نتیجه های بزرگ و کوچکی گرفتم خلاص شدن از یک بدهی بسیار بزرگ و از دست دادن خانه و باغ و چند تا ماشین و حتی تصاحب شدن حقوق بازنشتگی شوهر خدابیامرزم توسط بانک که اینها خودش هر کدوم داستانی داشته که مفصل هم هست بگذریم… تمام این تضادها باعث شد که هدایت شوم به مسیر هدایت الهی توسط دستی از دستان خداوند واستادی به این الهی… در عرض یکسال گذشته توسط همین فایلهای رایگان و کلی فایلهای رایگان دیگر استاد تونستم در اون شرایط بسیار بسیار سخت که حتی اسباب و اثاثیه ام را به مقدار زیادی بفروشم و مابقی در انباری همسایگان و وبخشی هم اینور و اونور پخش بود با کار کردن روی خودم توسط همین فایلها ی سرو سامانی بگیرم علاوه بر این که اینهارو از دست دادم هیچ ….. مقدار قابل ملاحظه ای هم نقدی بدهکار بودم و به شکر خدا در عرض این یکسال با توجه به قوانین جهان هستی و کار کردن روی خودم شرایط برام جوری درست شد که اول از همه قسط های بانکی مو پرداخت کردم و حقوقم آزاد شد و خدارو هزار بار شکر کردم که حد اقل از یک مرحله خوشحال شدم و خودم هم خونه خواهرم مستقر بودم وهمه مخارج مو مپرداختن تازه اونها هم بدهکار بودن و بانک داشت خونشونو تصاحب میکرد که خداروشکر ا خواهرم هم به شکر خدا به کمک دستی از دستان خداوند تونست سقف خونشو پس بگیره که اونم داستان های مخصوص خودش و داشت .که بماند در چه وضعیتی همه مون بودیم فقط اینو میخوام بگم که من فقط وفقط به همین فایلها متوسل شده بودم و شبانه روز فقط وفقط این فایلهای رایگانو گوش میدادم طوری شده بود که با هندس فری میخوابیدم و با هندس فری بیدار میشدم یعنی گوشیم همینطور بطور مداوم فایلهای صوتی رو تا آخر پخش میکرد و بعد میرفت روی یک فایل صوتی دیگر تا به آخر و و وقتی صبح زود از خواب بیدار میشدم هنور صدای عباسمنش توی گوشم داشت حرف میزد . خلاصه با این تلاشهای شبانه روزی شرایط من و خواهرمم همینطور هی بهتر وبهتر میشد و..فکرشو بکنید آدم چطوری میتونه توی اون شرایط سخت حالشو خوب نگه داره…….ولی من همش میگفتم باید حالم خوب باشه .. باید راهمو درست کنم …. باید بتونم از این شرایط سخت بیام بیرون باید این وضعیت و تغییر بدم….

خلاصه روزها و شبها به همین ترتیب مگذشت و اینقدر جالبیش اینجاست که بقدری بدیهی و جالب گذشت و منم شرایطم بهتر شد و خلاصه با دخترم تونستیم یک خونه خوب دوخوابه اجاره کنیم و من یواش یواش وسایلمو از این ور وانور جمع آوری کردم و شکر خدا با همون حقوق بازنشستگی خدابیامرز یک سقف گرم و نرمی دارم واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و بعد از اون کلا بدهیهام کلا تسویه شده به شکر خدا….. و تازه الان بقول معروف ییر به یر شدم واینو هم بگم که مدام مریض میشدم یکبار هم افتادم زمین شانه سمت چپم تاندول ش آسیب دید و همچنین قبل ترش بخاط اینکه حالمو خوب کنم میرفتم باشگاه بدبینتون بازی میکردم که از قضا اونجا هم آرنج دست راستم تاندول اونم کشیده شده بود طوری شده بودم که نه میتونستم بخوابم نه میتونستم کاری انجام بدم یعنی چوری به هم پیچیده بودم که خدا برای هیچکسی نخواد

خلاصه با مدیتیشن سلامتی و سپاسگذاری از دیگر از اعضای سالم بدنم رو به بهبودی رفتم البته یکبار بخاطر ناله هام خواهرم منو دکتر برد که حد اقل مسکن بزنم که درد و کمتر حس کنم ولی من معتقد به دکتر وچیزهای بیرونی نبودم و همش فکر میکردم باید خودمو دوست داشته باشم و باید به تک تک سلول های بدنم و دیگر اعضای بدنم توجه کنم و سپاسگذاری کنم ….دوستان این نکته رو اضافه کنم فقط فقط برای همه چیز سپاسگذار باشیم من که دیگه اینقدر در این زمینه تمرین و تکرار کردم که برای هرچیز خوب وبظاهر بد سپاسگذاری میکنم… و فایلهای رایگان استاد عزیزم کلی منو متحول کرد وخدا شاهده بقدری ارزش تضاد و به معنی واقعی فهمیدم که برای هر تضادی ذوق میکنم و فورا ی نهیب به خودم میزنم که این هم داره اساسی و ریشه ای درست میشه و فورا هدایت الهی در جهت رسیدن درست و حسابی به خواسته ام هدایت درست وحسابی میطبم و بعد خودمو مسپارم به خودش به همون الله هی که خودش منو از نو ساخت ..بگذریم از اون تعصبات مذهبی بی قید وشرطی که داشتم وهمیشه فکر میکردم باید سر به سجده بذارم و تا میتونم گریه وزاری کنم وشیون کنمو و احساس حقارت و یاس و نا امیدی کنم که خدا دیگه واقعا دلش بحال من سوخت و هدایتم کرد به دامن عباسمنش عزیز و تازه فهمیدم من چقدر افکار معیوبی داشتم تازه با خدای واقعی آشنا شدم تازه با درونم آشنا شدم و مهمتر از اینکه ارزش خودمو فهمیدم با فایلهای رایگان عزت نفس استاد فهمیدم بابا من کجای دنیا بودم . خب باید هم این همه بلاهای آسمونی ..بقول خودم سرم میومدو بعدها فهمیدم تنها پاشنه آشیل من کمبود عزت نففسع..؟.اینهارو گفتم که فقط بگم من خیلی خیلی روی خودم کار کردم ومدام تمرین تمرین ولی هنوز به اون حد از لیاقت نرسیدم که بتونم فایلهای استاد رو تهیه کنم و با دیدن این نشانه امروزم درک کردم که از این به بعد باید دوباره ودوباره … و دوباره و صد باره رو خودم بیشتر کار کنم البته این دوران را برای تکاملم باید طی میکردم تا به این درجه برسم که الان واقعا احساس لذت و سر زندگی میکنم .. ومدام حالم خوبع وهمش شور وذوق در دلم احساس میکنم همش فکر میکنم با کار کردن روی خودم این احساسات بمن دست داده و همش فکر میکنم بقول استاد عزیزم ی جهاد اکبر براه انداختم و یک انقلاب درونی از خوشحالی و ذوق لذت از همه چیز و همه جا وبا خودم حرف میزنم ..چند وقتی هم هست حدودا پنج ماهی هست که به کلاس های یوگا و تمرکز ذهن میرم که البته حرکات کششی یوگا فوق العاده برام عالعه بخصوص یک ربع آخر کلاس برای مراقبه هست و من در همون موقع میرم به تجسم خلاقم در پارادایس و اون دریاچه ی زیبای پارادایس و اون خونه چوبی بسیار عالی پارادایس و وقتی اون لوستر پنکه ای بالای سقف خانه چوبی رو دیدم خودمو زیر اون باد پنکه میبنم . واصلا بوی اون دریاچه پر از ماهی رو از داخل خونه استشمام میکنم همش بفکر حرفای استاد میوفتم که میگه.. بچه ها بخدا قانون همینه …یه یاد لایو شماره 9 استاد افتادم که گفت بچه ها من بیام ایران دلم میخواد نتیجه های بزرگ شماهارو ببینم و من همش دارم تجسم میکنم که چقدر باید تلاش کنم که اون نتیجه ی بزرگی که میخوام و بهش برسم و تا استاد نیومده بتونم نتیجه بگیرم .. بعد از مراقبه بیدار میشم وبسرعت بسمت خونه حرکت میکنم آنچنان باسرعت برمیگردم خونه که همه فکر میکنن من ی کار خیلی خیلی مهمی دارم که الان مثلا دیر میشه …. و واقعا هم همینطوره چون من چند تا دفتر تهیه کردم که باید تمرینامو داخلش بنویسم . دفترهای سال پیشمو دارم باز نویسی میکنم و مرتب میکنم … ی دفترمو که درهم وبرهم بود وهمه چیزارو توش مینوشتم جدا میکنم که مخصوص کلمات تاکیدی و ایجاد باورهای قدرتمند در رابطه با اون موضوع خاص هستش که کلمات تاکیدی گفتم و سپاسـگذاری….. یک دفتر هم جداگانه برای هدفگذاری گذاشتم برای سال جدید نود و نه آماده میکنم… یک دفتر هم برای تمرین درخواستهام و روزانه که برای هر ماه چکاپ فرکانسی کنم خودمو .. و یک سر رسید سال جدید نود ونه که وقایع روزانه امو و یا کارهای در دست اقدام و یک سری مسایل جزیی رو داخلش بنویسم.. برای پاک نویسی این دفترهام واقعا خیلی باید تلاش کنم در ضمن گوش دادن به فایل ها و دیدن تمام سفر نامه از دیگر برنامه های این روزای تعطیلی هست که در ایران بخاطر این ویدوس بوجود اومده

ولی من این روزهارو غنیمت میشمرم و برای این روزهای بظاهر قرنطینه فرصت بسیار عالی میدونم برای اینکه بیشتر تلاش کنم و قانون جهان هستی رو بیشتر درک کنم .. خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که وقت گذاشتین و دیدگاه منو خوندید وخواهش میکنم دوستان عزیز منو راهنمایی کنید و برام دیدگاه بذارید خیلی ازتون ممنون میشم وانشالله وبه امید خدای مهربانم دوست دارم برای پیشرفتهای بیشترم بیام و برای شما دوستان از پیشرفتهام بنویسم .. تمام اینکه این دیدگاه و گذاشتم بخاطر این بود که وقتی دیدگاه شما دوستان و خوندم به من انگیزه داد تا منم برای نشانه های هر روزم دیدگاه بنویسم و د

در آخر

از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم نهایت تشکر وسپاسگذاری را میکنم . دورود بی پایان