چندین سال پیش، وقتی فهمیدم می توان با تغییر باورها به هر خواسته ای رسید، پاورپوینتی از تصاویر رویایی ترین خواسته های زندگی ام ساختم. تا مدتها اولین کارم به محض بیدار شدن، تماشای آن فیلم با پسرم بود که آن روزها یک کودک ۴ ساله بود تا خواسته هایم را به خودم یادآور شوم، آن هم در شرایطی که حتی توان اجاره یک خانه معمولی برای زندگی را نداشتم.
چندین سال گذشت. هر چند به کلی این پاورپوینت را فراموش کرده بودم اما رویاهایم را هرگز! زیرا ذره ای تردید به قوانین بدون تغییر خداوند نداشته ام و همواره تلاشم اجرای بهتر این قوانین در زندگی ام بوده و بزرگترین سرمایه ام را ساختن باورهای قدرتمند کننده تر، دانسته ام.
امروز که عکسهای این پاورپوینت را با واقعیت زندگی ام مقایسه می کنم، دوست دارم با تمام وجود بگویم:
هیچ شانسی در کار نیست. داستان فقط داستان باور به قوانین این جهان و اجرای بی چون و چرای آنهاست.
شما خواسته هایی داری و خداوند نیز قوانینی بدون تغییر برای رساندن شما به خواسته ات. مهم نیست آن خواسته چقدر بزرگ است یا شرایط تو چقدر نامناسب است، چه سن و سالی داری و در چه مکان جغرافیایی زندگی می کنی یا نظر دیگران درباره تو و توانایی هایت چیست یا قوانین مملکتی که در آن هستی، چقدر ممکن است اوضاع را سخت نماید.
تنها مهم این است که تو چقدر می توانی این قوانین را باور و آنها را اجرا نمایی؟!
زیرا چه این قوانین را باور و اجرا نمایی، چه آنها را نادیده بگیری، در هر صورت، آنها در کارند و تو در هر لحظه در حال خلق وضعیت سلامتی، میزان موفقیت مالی، تجربه ات از روابط، میزان آرامش و رضایت ات ات از زندگی، با ارسال فرکانس هایت هستی.
اگر سالهاست که همان شرایط همیشگی را داری، یعنی سالهاست که همان باورها و فرکانس های همیشگی را داشته ای و اگر اکنون نتایج دیگری می خواهی، باید برای ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید، جهادی اکبر به راه انداخته و باورهایت را به صورت بنیادین تغییر دهی.
من چنین جهادی را به راه انداختم، و به کمک تغییر باورهایم، به دستاوردهای بزرگی در همه جنبه های زندگی از ثروت تا سلامتی و روابط عالی رسیده ام. اما بزرگترین دستاورد زندگی ام را محصولات و دوره هایی می دانم که حاوی قوانینی است که خداوند به من آموخت و مسیری است که مرا به آن هدایت نموده و از من حمایت نموده تا چنین زندگی ای برای خود بسازم.
بزرگترین دستاورد زندگی من اشاعه نقش توحید عملی در تجربه زندگی ای سراسر ثروت و رحمت است.
هر کدام از این دوره ها به هر فردی که آنها را بپذیرد و با یقین اجرا نماید، کمک می کند حتی موفق تر از من باشد. حتی سریع تر از من زندگی اش را متحول نماید زیرا از همان ابتدا او را به مسیر اصلی هدایت می نماید.
در تک تک دوره ها و محصولاتم، تمام آنچه را آموخته ام که موجب تغییر وضعیت زندگی ام در آن جنبه گردیده از روابط ام تا سلامتی و عزت نفسم. از شناسایی اهدافم تا راههایی رسیدن به آنها، از تغییر وضعیت مالی ام تا جاری ساختن رونق بسیار در کسب و کارم را آموزش داده ام.
اگر خواسته ات رسیدن به استقلال مالی است، باید باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرینی را بسازی که در دوره روانشناسی ثروت۱ آموزش داده ام. آنچه زندگی مالی مرا از فقر به ثروت تغییر داد، اجرای بی چون چرای آنچه بوده که در این دوره به شما گفته ام. پس آنها را مثل یک گنج دائمی و همیشگی و مثل وحی منزل در زندگی خود اجرا نمایید.
اگر یک مشاور زبده برای ساختن کسب و کاری سودآور می خواهی به گونه ای که هر روز با هزینه های کمتر، سود بیشتری بسازد، یا به تو روش مدیریت کارکنان، بازاریابی و فروش و هر آنچه که یک کسب و کار را سودآور می نماید، دوره روانشناسی ثروت ۲ و ۳ یک ضرورت و یک سرمایه اولیه مهم برای رونق و رشد یک کسب و کار است.
دوره ای مثل راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، شیوه سرمایه گذاری روی خودت و باورهایت را به تو می آموزد. سرمایه گذاری روی شناخت خداوند و دریافت هدایتش به سوی زندگی در نهایت ثروت و نعمت و این بزرگترین سرمایه گذاری است که بشر می تواند انجام دهد.
دوره ای مثل عشق و مودت در روابط به شما قوانین تجربه عشق و مودت و چگونگی ساختن باورهایی را می آموزد که موجب تجربه روابطی توام با عشق و مودت می گردد.
همچنین وقتی تصمیم میگیری فراتر از نگاه آدمهای معمولی پیش رفته و به موفقیتی که حق طبیعی ات است برسی، اولین قدم را از ساختن عزت نفس شروع نما زیرا کمبود عزت نفس عینکی از احساس عدم لیاقت و عدم ارزشمندی بر چشم فرد می زند که دیگر قادر نخواهد بود خود را لایق زندگی در خانه ای بهتر، خودرویی بهتر، درآمدی بیشتر و تجربه نعمت های بیشتر بداند. چه برسد به اینکه برای داشتنشان اقدام نماید.
هر کدام از این دوره ها نه تنها شما را از هزاران تجربه ناخواسته محافظت می نماید، ناخواسته هایی مثل ورشکستگی، روابط نامناسب، بیماری های متعدد و هزاران تجربه نامناسب دیگر…، بلکه کنترل زندگی ات را در دست خودت قرار داده و زندگی در نهایت ثروت، سلامت، آرامش و برکت را به شما هدیه می کند که طبیعی ترین نوع زندگی است.
مأموریت این دوره ها، ماموریتی معنوی است. هیچ چیز در جهان معنوی تراز این نیست که کمک کنیم رویای فردی زنده شود و انگیزه اش برای تحقق رویایش بارور شود و مهم تر از آن ایمانش به این که خداوند بیشتر از او می خواهد به هدفش برسد، راسخ تر شود و با رسیدن به هدفش نه تنها به رشد جهان کمک کند، بلکه با انگیزه بخشیدن به چند نفر دیگر در اطرافش، موجب شود این امید در دل آنها نیز زنده شود که: اگر این فرد توانست، پس من هم می توانم!
تعطیلات نوروز فرصت خوبی است برای سرمایه گذاری روی خودت و باورهایت. از این فرصت استفاده نما، خلوتی ایجاد کن و با کمک آموزه های هر کدام از این دوره ها، باورهایی را برای ساختن زندگی ای سرشار از نعمت و خوشبختی، در سال ۹۷ بساز.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD1300MB60 دقیقه
- فایل صوتی مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها57MB60 دقیقه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عزیز
یک مدتی است احساسی به من میگوید که ازتجربیات چندین ساله در زندگیت کامنت بگذار، واقعیت اینه که من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم و برام خیلی سخته که بخواهم این کار را انجام بدهم، ولی بالاخره تصمیم گرفتم که این کار را انجام دهم. مشغول تایپ مطالب بودم که نمیدانم چی شد، سایت بارگزاری مجدد شد و همه مطالبی که تایپ کرده بودم پرید. اما این بار تصمیم گرفتم که ابتدا در محیط وُرد تایپ کنم و بعد در قسمت کامنت سایت پِیست کنم.
ماجرای زندگی من از سال 1368 شروع شد بعد از چندین بار ناکامی در زمینه تحصیلی همچنین شرایط نا مناسب در زمینه های رفتاری ، شخصیتی و خیلی مشکلات دیگر از جمله مسائل خانوادگی، تحقیرهای پی در پی ، تو سری خوردنهای پی در پی ، سرخورده و ناامید مدتی بود که به دنبال راه حل مسئله بودم و تشنه راه حلی بودم که مرا از این وضعیت برای همیشه نجات دهد. تا این که یک روز برادر بزرگم یک کتاب به من هدیه داد، کتابی به نام قدرت فکر نوشته ژوزف مورفی ، وجالب هم این بود که خودش اصلا به مطالب کتاب هیچ اعتقادی نداشت، به این خاطر هم کتاب را به من هدیه داد، چون خودش از مطالب کتاب خوشش نیامده بود، این کتاب را دو یا سه بار مطالعه کردم، مطالب کتاب دلنشین و الهام بخش بود، اما اصلاٌ و ابداً باورم نمیشد. آخه خدایا مگر ممکنه که آدم با قدرت فکر و تجسم خواسته ها، زندگیَش را جهت بده و خلق کند؟ آخه چطور؟ اما تصمیم گرفتم که از مطالب و پیشنهادهای کتاب استفاده کنم، با توجه به سن من که 18 سالم بود، دو یا سه تا نتایج خیلی سطحی و زودگذر گرفتم، تا اینکه یک روز در یک جمع کوچک دوستانه از ژوزف مورفی و افکار و عقایدش صحبت کردم ، گفتم که با تجسم و تلقین هر کسی میتواند به خیلی از آرزوهایش برسد و از این مطالب داشتم می گفتم ، صمیمیترین دوستم برگشت گفت : خب این آقا که این مطالب را این طوری میگوید چرا خودش تا حالا امپراتور نشده؟ و من با دستپاچگی گفتم که نیازی نداره ، برای چی امپراتور بشود. البته ناگفته نماند که همین دوستم الان زیر بار کلی قرض و بدهی و روابط ضعیف و تحمیلی هست.
واینطور شد که بذر یک ضعف خیلی بزرگ در من شروع به رشد کرد، بذر شک و تردید، به خودم بارها میگفتم، مگه میشه؟ آخه چطور؟ بابا دوستم راست میگفت، نمیشه که؟ کدام قدرت فکر؟ اصلا قدرت فکر چیه؟ بی خیال بابا ول کن این حرفها رو. اما در ته قلبم اعتقاد قوی به این مطالب داشتم. تصمیم گرفتم که کتابهای بیشتری را مطالعه کنم، منابع بیشتری را مطالعه کنم. و این مطالعه من و تردید و شک عظیم من مرا حتی به مطالعه کتابهای عرفانی مکاتب گوناگون و ادیان گوناگون کشاند، هر چقدر بیشتر جستجو میکردم منابع بیشتری بود که بله میشود و البته کتابهایی هم بود که مرا کاملاً به بیراهه میکشید و به همان نسبت شک و تردید من هم قویتر میشد که نمیشود. حالا از طرفی که با زمینه های مختلف مطالعاتی آشنا شده بودم، با افرادی هم که در این زمینه ها آموزش میدادند نیز آشنا شده بودم، و حتی به سمینارها و دوره های آموزشی نیز سرک میکشیدم. خلاصه اینکه بیست و چند سالی از زندگی من صرف این شد که این کتاب چه میگوید و آن کتاب چه میگوید؟ این مکتب چه میگوید آن مکتب چه میگوید؟ این استاد چه میگوید آن استاد چه میگوید؟ حتی جالب اینکه مکاتب کمونیستها که واقعا خیلی محدود و ضعیف بود را هم مطالعه میکردم. حتی کارم به این کشیده بود که مکاتب متفاوت، آیا به خداوند ایمان دارند و خدا را قبول دارند یا نه؟
کتابهای زیادی جمع کردم ، در زمینه های مختلف و چشم باز کردم دیدم یک قفسه بزرگ حدود چند صد جلد کتاب جمع کرده ام. دیگر فقط اطلاعات جمع میکردم و تمرینی در کار نبود، الهامات ،نشانه ها می آمد اما کی بود که توجه کند؟ همه کتابهایی را که در زمینه موفقیت و روانشناسی موفقیت بود همه را یکجا بخشیدم به غیر از آن یک کتاب ، اما یک حسی از درون من دست بردار نبود و میگفت مرتضی آن راهی که با آن آشنا شدی راه درستیه ، ناامید نباش، اشتباه نکن، و باز هم شروع کردم به تهیه کتاب و شرکت در سمینارهای متنوع از هر کسی که داعیه دار استادی و آموزش روانشناسی موفقیت است. یادم است که کتاب کیمیاگر پائلو کوییلو تازه ترجمه و چاپ شده بود ومن دیگر به خوبی با زبان نشانه ها و شگونها آشنا شده بودم و نشانه هایی هم دریافت میکردم اما امان، امان، امان از دست این تردید،شک و دودلی،باز هم بیخیال نشانه ها و الهامات، و خوابهائی با مضمون تکراری.
بعد از چند وقت یک مجموعه بزرگ از نوارکاستها و بعدها سی دی های متفاوت از افراد مختلف، خدایا پس چرا من در زندگیم به جای نمیرسم چرا موفق نمیشوم؟ تصمیم گرفتم که حتما موفق شوم، یک عبارت تاکیدی برای خودم درست کردم ، و با قدرت تمام دو یا سه ماه تکرار میکردم در مسیر محل کار، در خانه، در اوقات فراغت، هی تکرار و تکرار میکردم. اسفند سال 1392 بود، در کمال تعجب آپارتمانی که یکسال بود برای فروش به بنگاه سپرده بودم یک بازدیدکننده داشت و همان هم بعد از بازدید فورا خریداری کرد. یک پیامک تلفنی رسید که در سال 93 با سمینار هدفگزرای استاد عباس منش به همه هدفهایتان برسید همراه با آدرس سایت استاد هم در آن بود، بار اول و دوم پیامک را حذف کردم و گفتم ای بابا این همه دوره و کارگاه دارم و شرکت کردم ، بیخیال تو یکی میشوم، تو دیگه کی هستی میخواهی از این آشفته بازار گل آلود ماهی تازه بگیری؟ برای بار سوم هم دوباره همان پیامک را دریافت کردم به خودم گفتم برم سایتش و فایل نمونه را دانلود کنم ببینم این بابا کیه ؟ چی میگه اینقدر استاد، استاد میکنه و دست بردار نیست؟
نمونه فایل هدفگزاری 92 را دانلود کردم و با دقت گوش دادم ، وای خدایا این کیه؟ چقدر حرفاش دلنشینه؟ انگار که اصلا این بنده خدا فقط و فقط برای من فرستاده شده. با توجه به مطالعاتی که قبلا در حوزه موفقیت داشتم، حالا انگار یه نفر به نام عباسمنش پیدا شده که دارد از زبان من حرف میزند. تصمیم گرفتم که در دوره هدفگزاری که در اواخر فروردین 93 که در میدان هفت تیر بود شرکت کنم. از نزدیک که با استاد آشنا شدم قلباً پی بردم و ایمان آوردم که این دفعه جای درستی آمده ام. در همان جلسه متوجه شدم که استاد دوره ای هم به نام آفرینش میخواهد برگزار کند ، آن دوره را هم ثبت نام کردم و هر هفته از شهرستان میرفتم تهران تا در دوره آفرینش شرکت کنم. و همین طور همه همایشهایی را که استاد در تهران برگزار کرد شرکت کردم تا به آخرین سمینار شگفت انگیز استاد که در دوبی برگزار کرد رسیدم، در آن سمینار هم شرکت کردم. اما یک نکته ای در زندگی من بود ، آن همراه همیشگی من شک و تردید همیشگی باز هم با من بود ، در سمینارها شرکت میکردم و با اعتقاد قلبی به اینکه این دفعه دیگر هیچ بهانه ای نداری باز هم هیچ کدام از تمرینات را انجام نمیدادم، باز هم ناخودآگاه در جستجوی اطلاعات بودم و باز هم با آن شریک دیرینه شک و تردید هم پیمان بودم. دوباره در سمینار چند استاد دیگر و چندین کتاب دیگر، خیلی جالب بود یکی از آن افراد محترم اصلا منکر آموزه های استاد عباسمنش بود و میگفت که عباسمنش به مردم دروغ میگوید و در یکی از سمینارهایش در حضور صدها نفرمیگفت، امام صادق میفرماید: اگر دیدید کسی دارد مردم را با اعمالش یا گفتارش، گمراه میکند ، در هر جمعی مردم را آگاه کنید و این اصلا غیبت نیست یا چیزی شبیه به این میگفت. و خیلی جالبه که همین آقا با همین رفتارش، چند سال پیش از آشنایی من با استاد عباسمنش مرا سالها به بیراهه کشیده بود و گمراه کرده بود.
با توجه به این که فیلم راز را هم دیده بودم و در سمینار استاد با افراد خارجی زیادی که این مطالب را آموزش میدادند آشنا شده بودم حالا دیگر منابع خارجی را مطالعه میکردم. میخواهم که خلاصه کنم نتایج این همه جستجو فقط درجا زدن، بدهکاری, اعصاب نا آرام و زندگی نا مطلوب بوده. اما به نکته ای فوق العاده مهم رسیده ام. به قول استاد دنبال اطلاعات نباشم به دنبال ایمان قوی باز هم متذکر میشوم ایمان قوی باشم. شک و تردید قویترین و مهلکترین ابزاری است که با آن شیطان به مبارزه با سعادت و خوشبختی انسان برمیخیزد.
ادیان و مکاتب متفاوتی در جهان وجود دارد، ولی باید ببینیم که بر اساس شرایط ما کدام مکتب برای ما سعادت و خوشبختی می آورد و ایجاد میکند، کدام روش کدام دین ما را به سر منزل مقصود میرساند و به طور تمام و کمال با روشهای آن مکتب زندگی کنیم. مثلاً در مورد دین نمیشود گفت من هم دین مسیحیت را قبول دارم و هم دین اسلام را و میخواهم به آیینهای هر دو دین با هم عمل کنم، نه نمیشود یا این یا آن حالت میانه ای در کار نیست. وقتی که پیامبر اسلام به پیامبری مبعوث شده بود افرادی که ایمان می آوردند، اول به یکتا بودن خداوند شهادت میداند بعد به حقانیت پیامبر، حتی همین الان هم کسی که می خواهد اسلام بیاورد همان اول به حقانیت دین اسلام و حقانیت پیامبر اسلام شهادت میدهد. شک و ایمان در یکجا جمع نمیشوند یا برای همیشه شک داشته باش یا یک ایمان عظیم که هیچ طوفانی نتواند ریشه های ایمانت را متزلزل کند.
دوستان ارجمند مطالبم خیلی طولانی شد، برای این هم طولانی شد که فقط یک مطلب را به شما عرض کنم، هر یک از ما واقعا اگر به دنبال سعادت در دنیا و آخرت هستیم ، به دنبال ثروت ، سلامتی، پیشرفت و موفقیت هستیم دقیقا به جای درستی آمده ایم. در نزدیکی تحویل سال جدید هستیم، برای سال جدید، اگر به دنبال تحول و شکوفایی هستید و هستم، هر مطلب ، هر کتاب و هر سمینار و دوره ای را که در برنامه هایتان دارید همه را کنار بگذارید و دقیقا به مطالب استاد عباسمنش عمل کنیم ، به استاد عباسمنش ایمان بیاوریم، همان ایمانی که خدیجه و امام علی به پیامبر اسلام آوردند،همان ایمانی که حمزه عموی پیامبر ، میثم تمار، بلال حبشی و خیلی از بزرگان از جمله دانشمندان نامدار خودمان به پیامبر عظیم الشأن اسلام داشتند، مانند بوعلی سینا، سعدی، حافظ، مولانا ، عطار، و…. به پیامبر داشتند. من حالا این مثالها را که می اورم فقط منظورم این است که فقط بیانگر ایمان است. خیلی مطالب دارم اگر بخواهم در حقانیت استاد عباسمنش بگویم با توجه به تجربیات و هزینه هایی که صرف کرده ام، من با جرأت میگویم نزدیک پنجاه میلیون تومان فقط پول هزینه کرده ام به غیر از چندین سال که نزدیک به سه دهه زمانی که گذاشته ام، از استاد عباسمنش در مقابل دلهای غبارگرفته حمایت میکنم.
من، منی که نزدیک به سه دهه با شک و تردید مطالب و مکاتب گوناگون را مطالعه و جستجو کرده ام خیلی خلاصه میگویم ، اگر به دنبال موفقیتهای عظیم در همه زمینه های زندگی هستید فقط و فقط و فقط، استاد عباسمنش انتخاب درست و گزینه درستی است و بس، و فقط و فقط و فقط به همین استاد عزیز توجه کنید و همچنین خودم ایمان بیاورم و فقط به آموزه های استاد عباسمنش در سال جدید عمل کنیم!!!
شک، تردید و دودلی راکنار بگذاریم و ایمانی عظیمتر از استواری و صلابت کوه دماوند،به حقانیت استاد ایمان بیاوریم، زیرا وقتی که شک و تردید می آید به دنبال آن ، نا امیدی بعد تنبلی و هزاران ویژگی منفی دیگر می آید، که نتیجه آن درماندگی، ضعف و شکست و بدبختی است.
همین جا و همین الان ریشه شک و تردید را با تصمیم گیری و قدرت بخشکانیم و به رهنمودها و هدایتهای خالص و ناب توجه و عمل ، دوستان حتما به آموزه ها عمل کنیم.
الحمدلله رب العالمین
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى – سوره طه آیه 47 بر هر کس که از هدایت پیروى کند درود باد
سلام ]قای فلاح
به هزاران خورشید تابان سوگند که ذره ای شک نداشته باش نه فقط شما بلکه تک تک ما نیستیم که حرف میزنیم، میخندیم، میرقصیم و… بلکه این خداست که از طریق ما و به واسطه ما هزاران کار نیک و شگفت انگیز انجام میدهد. این موضوع در کتاب پیامبر جبران خلیل جبران به خوبی توضیح داده شده است آنجا که مردم به دور پیامبر گرد آمده اند و هر کسی درباره موضوعی از المصطفی میپرسند و او به شیوایی پاسخ میدهد. این را شک نداشته باش که ما ابزارهایی هستیم برای تجلی آرمانهای الهی .
در پناه الله باشید
سلام
شما یک ساخنمانی که صد طبقه باشه باید پله ، پله بالا بری حتی اگر آسانسور هم داشته باشه باید طبقه به طبقه بالا بری شما اول روی سه تا فایل ثروت استاد تمرکز کن یواش یواش دوره روانشناسی ثروت وارد زندگیت میشه
خدایا سپاس ، خدایا سپاس، خدایا سپاس
خانم زارع خیلی زیبا بود مخصوصا اونجا که آن َخص به شما گفته بود من نمیتوانم تکیه گاه شما باشم
در واقع خداوند از زبان ایشان بزرگترین پیام را به شما داده
خدایا شکرت