چقدر شنیده ای که می گویند:
شکست پایه موفقیت است… نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا جاده ای که هیچ دست اندازی ندارد، احتمالا به جایی نمی رسد!
چقدر کتاب، فیلم و داستان درباره زندگی نامه افراد موفق خوانده ای که ۹۹% آن، توضیح جزئیات کامل سختی ها و شکست هایشان و کمتر از ۱% آن، درباره نتیجه ای است که در نهایت به آن رسیده اند.
و سوال مهم تر این است که: چقدر با این نوع از حرف ها موافقی؟!
زیرا به اندازه سختی هایی که تحمل می کنی، موفقیت کسب نمی کنی، بلکه باورهایت تعیین کننده مسیری هستند که برای رسیدن به خواسته ها، طی می کنی. باورهای قدرتمند کننده، مسیر صاف، هموار و آسان و باورهای محدود کننده، مسیر پر از سختی و مشکل را برایت رقم می زند.
حال اگر آن بخش از تجارب افراد موفق را بپذیری که باورهای محدود کننده ای برایت می سازد، آنوقت حجمی از تجارب طاقت فرسا را به زندگی ات دعوت می کنی.
یعنی این باورها سبب می شود یا از آنجا که تحمل این مسیر سخت را نداری، در همان ابتدای راه ناامیدشده و عطای آن موفقیت را به لقایش می بخشی.
و یا اگر دستیابی به آن موفقیت برایت بسیار مهم باشد، با این باورها، وارد مسیری دشوار شده و جهان هستی، شکلی دشوار از خودش را به تو نشان می دهد که برای داشتن آن موفقیت، باید زجرها، ورشکستگی ها و ناملایمات بسیاری را تحمل نمایی. نه به این دلیل که قانونش این است، بلکه به این دلیل که با باورهایت این مسیر را انتخاب نموده ای!
انتخاب با خودت است. می توانی مسیر ناهموار و سخت را انتخاب کنی، یا می توانی ایمانی به اندازه سلیمان بسازی که فضل خدا را باور می کند، درخواست می کند و به اندازه باورش برکت خداوند را دریافت می کند!
زیرا حقیقت این است که خداوند به اندازه زجرهایت به تو نعمت نمی بخشد، بلکه به اندازه باورها و ایمان تو، هدایت ها و برکاتش را فرو می فرستد. حال هرچه باورهایت قدرتمند کننده تر باشد، مسیری که طی می شود، راحت تر و برکت ها و نعمت ها نیز بیشتر است.
این موضوع اساس دوره های روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ است. این دوره ها به شما روش شناسایی باورهای قدرتمند کننده تر و نحوه ساختن آن باورها را می آموزد. زیرا باورهایت تعیین می کند که چه بخشی از جهان را تجربه کنی، ثروت یا فقر… موفقیت یا شکست… عشق یا نفرت!
تنها کار تو، کنترل ورودی های ذهنت است. یعنی اجازه ورود به نگاه ها، حرف ها و تجاربی که نگرانی هایت را کمتر و ایمان و آرامش ات را بیشتر می کند. این یعنی ساختن باور!
مراقب حرف هایی که می شنوی، کتابهایی که می خوانی و الگوهایی که انتخاب می کنی باش. مهم تر از همه، فارغ از اینکه آن فرد چقدر موفق است، مراقب باش چه بخشی از باورهایش را می خواهی بپذیری؟؟
زیرا هیچ فردی باورهای ۱۰۰% قدرتمند کننده ای ندارد، پس اگر آن بخش از تجاربش را بپذیری که به نگرانی ها و ترس هایت بیافزاید، محدودیت هایت را بیشتر کند و در یک کلام، آرامشت را کمتر نماید، یعنی این باور را ساخته ای که برای رسیدن به موفقیت باید هفت خوان رستم را پیمود!
جلسه ۳۴ روانشناسی ثروت۱ ، تیزبینی و هوشیاری در شیوه الگوبرداری را به تو می آموزد. تا بدانی حتی وقتی دستاوردهای افراد موفق را مرور می کنی، مراقب باشی از کدام بخش از باورهایشان الگوبرداری می کنی.
من این دوره ها را بزرگترین دستاورد زندگی خود می دانم زیرا نه تنها به شما یاد می دهد تا باورهای قدرتمند کننده ای بسازی که موجب هدایت ات به سمت ایده ها، راهکارها و شرایطی بشود که نتیجه اش قطعا موفقیت مالی است، بلکه از هزاران ضرر و زیانی محفوظ می مانی که باورهای محدود کننده قبلی، قطعا شما را به سمت آنها می برد.
به همین دلیل، اگر قصد سرمایه گذاری، راه اندازی یک کسب یا انجام هر راهکاری برای کسب موفقیت مالی داری، با کمک آموزش های روانشناسی ثروت، اول از همه، آن باورهای قدرتمند کننده را بساز و اجازه بده آن باورها مسیر را برایت انتخاب نمایند.
خیلی فرق می کند که با باور قدرتمند کننده ای مثل فراوانی ثروت، اقدام به سرمایه گذاری می نمایی یا با باور کمبود ثروت!
خیلی فرق می کند که با باور احساس داشتن لیاقت ثروت، کسب وکارت را راه می اندازی با باور عدم داشتن لیاقت ثروتمند بودن!
خیلی فرق می کند که با این باور که خداوند بیشتر از من می خواهد ثروتمند شوم، محصولت را به فروش می رسانی، یا با این باور که ثروت من را از خداوند دور می کند!!!
به دو مسیر کاملاً متفاوت هدایت می شوی و فرصت ها، شرایط و بازارهایی را تجربه می کنی و نتیجه ای کاملا متفاوت برایت رقم زده خواهد شد که تفاوت اش به اندازه تفاوت موفقیت و ورشکستگی است. به اندازه ثروت و فقر است.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!304MB29 دقیقه
- فایل صوتی کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!26MB29 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزارخداوندم بابت بودن درمسیر حق و حقیقت
دیشب کامنت های قبلی خودمو زیر این فایل خوندم و عشق کردم از اون همه اگاهی و امروز صب کامنتهای دوستان روخوندم و اصن سیر نمیشدم از این اگاهی ها و چقدر باید سپاس گزار خداوندی بود که اینقدر قشنگ مارو هدایت کرد و مارو محرم اسرار خودش دونست
و اگر لطف و عنایت خداوند نباشه و اذن اون نباشه حتی واژه ی سپاس گزارم هم از زبانم من نمیتونه ادا بشه
و اما مسیر هموار یا سنگلاخ ؟؟؟
یکی از دوستان نوشته بود خدا خودش گفته که از من بخواه و خودش گفته هدایتت میکنم به مسیری که نعمت ها هست و راجب زجر کشیدن حرفی نزده
یا به پیامبر اسلام بارها وقتی خدا میبینهدکه پیامبر مسیر رسالت رو بر خودش سخت کرده و داره حرص میزنه و به زور میخواد هدایت کنه ایه نازل میکنه که این راهش نیست ،سختش نکن تو مسئول اینا نیستی ،قانون اینه که اشخاصی هدایت بشن ک در مدار قران هستند نه همه یا میگه این قران هدی للمتقینه یعنی برای هدایت افرادیه که تقوا دارن و کنترل ذهن دارن و کلی مصال های فوق العاده که دوستان زده بودن
و اما میخوام راجب یک ایده ای صحبت کنم که به ذهنم رسید
مسیر هموار یا سنگلاخ ؟؟؟
خب همه ی درخواست های ما از کوچکترین تا بزرگترین اونها قابل دست یابیه
انگار ذهن من رسیدن به خواسته های کوچیک رو منطقی تر میدونه
مثل اینکه مثلا ماشین خطی منو سوار کنه
مثل اینکه برم باشگاه خب اینم یه درخواسته
مثل اینکه برم فیله یا تخم مرغ بخرم
همه ی اینها درخواستن از خداوند و هرروز دارن اجابت میشن و من حواسم نیست ، نکته ی جالب توجهش اینه که چون در مسیر قانونم خیلی راحت زندگی پیش میره و اتفاقات غیر منتظره صفره و خیلی اسون به این خواسته هام میرسم و هرروزم دارم بهشون میرسم چرا چون باورهام هم خیلی قویه راجب اینکه من برم وایسم لب جاده مطمئنم ماشین میفته اصن شک ندارم حتی در خلوت ترین موقع روز
یا من میرم باشگاه و هرروز میرم باشگاه و اینکه روزایی که حتی حس تمرین ندارم و میرم باشگاه هم به خاطر کنترل ذهنه
میخوام بگم من توی این خواسته ها انقد استمرار داشتم و انقد تکرار شده برام که باورهاش شکل گرفته و اسون به این خواسته هام میرسم ، یعنی برام من قابل باور و منطقی تره که راحت به این خواسته هام برسم
اما راجب درخواست های کمی بزرگتر من میگم باید سختی بکشم یا ذهنم یه جورایی به دلیل دیدن الگوهایی که 99درصد عشق میکنن بیان بگن که اره سختی کشیدیم ،سخت میدونه رسیدن به خواسته های کمی بزرگتر رو
حالا راهکارش چیه ؟؟؟اینه که به خودم یاد اوری کنم که اقا همین خواسته هایی که هرروز بهش میرسم هم خواستس و هیچ فرقی با اون خواسته های بزرگ نداره و فقط برای من منطقیه که به راحتی رخ بده
مثلا من انتظار ندارم که توی مسیر باشگاه هفت خوان رستمرو رد کنم تا به سختی و زجر برسم به باشگاه ،اتفاقا برام کاملا بدیهیه که لذت ببرم از مسیر و برسم به باشگاه
پس راجب خواسته های بزرگتر ،یعنی کمی بزرگتر من هر چقدر با گفتگو کردن با خودم دیدن الگوهای مناسب و بودن درمسیر و تکرار کنم این روند رو و منطقی بشه برام اونم با نشون دادن الگوهایی که راحت به ثروت افسانه ای رسیدن مثل سلیمان ،من راحتتر به خواسته هام میرسم
یعنی من یادم میره که کل داستان تکراره اصله
یادم میره که برای جهان خواسته کوچک و بزرگ نداریم و کوچیک و بزرگ توی ذهن منه و حتی برای منم کوچک و بزرگ نداره
چرا چون من به خواسته هایی میرسم که برام منطقی باشه ،پس بحث کوچک و بزرگ مطرح نیست بحث باور پذیریه و منطقی کردن
من یادم میره که مکانیزم جهان همینه و فقط باید در این مسیر بهتر و بهتر بشم
من یادم میره که جهان بیرون بازتاب درون منه
من یادم میره که هر موقع موفقیت و رسیدن به خواسته هارو سخت میدونم و ذهنم داره نجوا میکنه و ناامیدم میکنه به خاطر اینه که من کار کردن روی ذهنم رو رها کردم و اسیر باورهای محدود کننده شدم ، من یادم میره که هر باوری توی ذهنم حتی ضره ای اگه به من احساس بد بده ،یعنی من از اصل خودم دور شدم ،یعنی اون باور با اصل من با درون من سازگار نیست
هر موقع که ذهن داره نجوا میکنه به این معناست که من از اصل خودم و از وعده ای که خداوند داده که میگه توی سوره حمد که هدایت کن به راه انان که به انان نعمت دادی
دور افتادم ، خدا هیججا نگفته که با عذاب و سختی هدایتت میکنم .
یه نکته ای هم بگم راجب تلاش و پشتکار و سخت کوشی که باز هم بد تعبیر شده برای ما
طبق قانون خداوند و حتی هر وعده ای که خدا میده اینکه میگه هدایت میکنم اینکه میگه نگران نباش و نترس و همه ی اینا
در صورتیه که میگه تو فرکانس هات درست باشه
خداوند هیج جا نگفته که تو باید زجر بکشی ، فقط گفته که استقامت کنید
قالو ربنالله ثم استقامو فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون
حالا منظور از استقامت چیه ؟؟؟
همون تلاش ذهنیه
استقامت ،تلاش ،پشتکار همون بودن در مسیر درست و استمرار در مسیر درسته
استقامت ورزیدن یعنی کنترل همواره ی کانون توجه که این کار در شرایط به ظاهر نامناسب سخته واقعا و پاداش هارو اونایی میگیرن که استقامت میکنن زمانی که به ظاهر خبری از اتفاق خوب نیست و همه چی به هم ریخته
استقامت درمسیر اهداف
یعنی درک قانون تکامل
یعنی انتظار بیجا نداشتن از خود و خداوند و جهان و تغییرات
استقامت یعنی درک اینکه جهان داره به باورهای من پاسخ میده و هر باوری از جانب من تایید میشه ،پس اگر الان اوضاع خوب نیست و به ظاهر به هم ریختس ،اتفاقا به هم ریخته که از نوع همه چی سره جای خودش قرار بگیره
استقامت یعنی مداومت در زیبا بینی
یعنی توجه به نکات مثبت دائمی
استقامت یعنی تلاش و پشتکار داشتن در فرستادن فرکانس های مناسب به جهان
استقامت یعنی اصل دونستن موضوع باورها
در واقع ما باید توی این مسیر استقامت کنیم و به اندازه ای که توی این مسیر لذت بخش تغییر باورها به صورت دائمی داریم استقامت میکنیم و کار میکنیم روی خودمون ما اسان میشیم برای اسانی ها
استقامت یعنی درست کردن دنیای درون و نجنگیدن با عوامل بیرون
درسته که همه چی راحت به دست میاد اما به شرطی که استقامت داشته باشیم در کنترل ورودی ها که مهم ترین عامل رسیدن به خواسته هاست
استقامت یعنی عادت خوب کامنت نوشتن
فایل گوش دادن ،کامنت خوندن ،نوت برداری ،
عمل به دانسته ها ،تمرین تسلیم بودن ،تمرین رها بودن ،تمرین سپاس گزاری و روی مهارت ها و توانایی ها و استعدادهای خود کار کردن
یعنی نگران نتیجه نبودن
یعنی درک اینکه اگر من دارم روی خودم کار میکنم شرایط فقط میتونه بهتر و بهتر بشه و قانونش اینه
الهی شکرت که درمدار دریافت این آگاهی ها هستم
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
درپناه الله یکتا .
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر هدایت و احساس خوبی که دارم و احساس قدرت میکنم چرا که خداوند را تنها و کافی میدانم برای رسیدن به هرچیزی
خداوند را کافی میدانم برای هدایتم و حمایتم
خداوند را کافی میدانم برای دادن رزق به من که او رزق مورچه را زیر خاک میرساند ،من که اشرف مخلوقات این خداوندم
باور دارم که این خدا هر لحظه به احوال من به باورها و افکارم آگاه است و منو هدایت میکنه به سمتی که خودم میخواهم
باور دارم که این نیرو به هیچ عنوان از من دوری نمیکنه کما اینکه در قرآن میگه که من نزدیکم ،نزدیکتر از رگ گردن
من باور دارم که خداوندی که برگی بدون اذن اون از درخت نمی افته و همه چیز تحت سیطره ی ربه به من نزدیکه ،نزدبکتر از رگ گردن
من باور دارم که خالق من قدرت خلق زندگی منو به خودم داده و در غالب من داره جهان مادی رو تجربه میکنه
من باور دارم که به غیر از فرکانسهای خودم هیچ چیزی به اندازهی به قول قرآن پوست هستهی خرما هم در زندگیم و روند خلق اتفاقات تاثیری نداره
من باور دارم که خداوند در زمان مناسب همه چیز رو به من میگه و منو هدایت میکنه و وظیفهی من لذت بردنه
آیا مشتری خوب برای کسب و کارت میخوای؟؟؟به خواستن و ادعا نیست که ،میتونی لذت ببری؟؟؟به اندازه ای که لذت میبری و احساس خوبی داری خداوند داره کارها رو برات انجام میده و به اندازهی احساس خوبت در هر لحظه در حال اجابت خداوندی ،همان اجابتی که در قرآن خداوند میگه
اگر که تمام زندگی من توسط باورهای من داره رقم میخوره و منم که دارم به این ظرف آب شکل میدم ،خب پس حله دیگه
اگر قانون خداوند اینه که هر کسی داره دنیای مجزای خودشو با افکارش رقم میزنع و نتیجهی هیچ کسی روی دیگری تاثیر نداره ،پس حله دیگه
پس من طوری که میخوام به این جهان شکل میدم
من هر طوری عشقم میکشه خودمو در اون تصویر میبینم و قانون اینه که به سمت کانون توجه و تمرکزم هدایت میشم
من باور دارم که برای پول درآوردن نیازی نیست زجر بکشم و زجر کشیدن فقط و فقط به علت باورهای نادرست و عدم درک قانون تکامله
من باور دارم که اگر فقط و فقط ذهنم رو کنترل کنم و الهامات رو دریافت کنم میتونم بدون آزمون و خطا مسیرم رو پیش برم و هر اشتباه و نرسیدنی به خاطر یک باور محدود کنندس که باید عوض بشه ،
من باور دارم که جهان و خداوند نیاز ندارن من با زجر به خواسته هام برسم و نیازی نیست من با زجر کشیدن لایق بشم ،من همینی که هستم کافی و لایق برای تجربه ی تمام نعمت های مادی و معنوی خداوندهستم و این رضایت درونی و در صلح بودن با خود خواسته هامو به سمت من و منو به سمت خواسته هام هدایت میکنه ، چمن برای رشد زجر نمیکشه ،پرنده برای پرواز زجر نمیکشه ،درخت برای میوه آوردن زجر نمیکشه فقط اون روند و تکامل خودش رو طی میکنه همین ،پس من نیازی نیست زجر بکشم تا لایق بشوم نه من لایق هستم و اگر که من باور دارم که باید با زجر کشیدن لایق بشوم بله درست فکر میکنم و جهان منو به مسیرهایی هدایت میکنه تا با زجر کشیدم لایق شوم و بعد که به نعمت و ثروت رسیدم بیام به همه بگم و این باور محدود کننده رو تایید کنم که آره باید زجر بکشی توام مثل من تا لایق بشی و اونم میشنوه و فک میکنه تنها راهش اینه ،نه قانون اصلی اینه که جهان داره به باورهای من پاسخ میده ،اگر باور دارم که پول درآوردن و کسب ثروت و رسیدن به هر خواسته ای خیلی طبیعیه مثل رشد کردن چمن و میوه دادن درخت من هدایت میشوم تا به صورت طبیعی ظرف وجودم رو بزرگتر کنم و نتیجهی طبیعی اینه که نعمت های بیشتری توش جا بگیره ،یعنی من سوار ماشین تهران بشم ،نتیجه ی طبیعیش اینه که به تهران میرسم و نیازه که فقط یک مسیری طی بشه همین و غیر طبیعیش اینه که راننده وسط راه توهم بزنه و بره سمت یه شهره دیگه یا خوابش ببره و تصادف کنیم یا نگهداره و بگه من منصرف شدم نمیرم ،میبینید چقد این رفتارهای راننده غیر طبیعیه؟؟؟به همون اندازه این ترسهای ماست که غیر طبیعیه وقتی که خدایی داریم که هر لحظه اعتماد به اون برای ما کافیه ببین چقدر غیر طبیعیه ترسهامون و ما برای رسیدن به ثروت و نعمت فقط باید مسیر رو طی کنیم و ثروت و نعمت نتیجهی بودن در مسیر درسته ،
اصل اینه که من با باورهام دارم رقم میزنم زندگیمو و هر باوری هر باوری هر باوری از سوی جهان تایید میشود و تمام این اختراعات و اکتشافات پاسخ جهان به باورهاو خواسته های انسانه از اول تا آخر دنیا و هرگز در سنت الهی تغییری نخواهیم یافت .
اصل اینه که من هر باوری توی ذهنم بسازم جهان خودش رو با اون باور وفق میده
وقتی که میگم پول در آوردن سخته ومرور میکنم باید یادم باشه که جهان چیزی جز انرژی نیست و من دارم با این فکر انرژی رو هدایت میکنم به سمتش و انرژی جایی میره که تمرکز من اونجاست و انرژی های مشابه همدیگرو جذب میکنن و در نتیجه فکر من الگویی رو جذب میکنه که ثابت کنه به من که آره پول درآوردن سخته ،چون این مکانیزم جهانه و خداوند بدون قضاوت جنسش فقط پاسخه و اصن نمیگه که مثلااین بنده ی من فک میکنه سخته پول درآوردن بزار حالا گناه داره یه الگو نشون بدم که راحت پول درمیاره تا بلکه باورش شد ،نه خداوند فقط پاسخ میده ،بدونقضاوت و با هیچ کسی تعارف نداره نه با نوح نه با پسر نوح و نه با حتی ابراهیم و برای خداوند ملاک فقط و فقط عمل صالح و ناصالح است نه چیزه دیگه برای خداوند ملاک فرکانس خواسته یا فرکانس ناخواسته است و بدون دخالت فقط پاسخ میده ،
پس اگر اصل اینه و خداوند جهانش رو مسخر باورهای ما کرده و هرکسی نتیجهی افکار خودش رو میگیره ،بیایم توی مسیر خودمون حرکت کنیم و روی باورها و کنترل ورودی ها کار کنیم و بدونیم که خداوند بینقص سمت خودش رو انجام میده ،اگر که ما سمت خودمون رو درست انجام بدیم .
الهی شکرت بابت این قوانین ساده و ثابت و بدون تغییرت
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
به نام خداوند مهربان
به نام او که هیچوقت دیرنمیکند
سلام به همگی عزیزانم و عشقای من
امروز روز 53ام این سفر شگفت انگیزه
امروز هوا بارونیه و بسیار خوب بارون دیروز تمام گردوخاک تابستون که روی درختا و طبیعت نشسته بوده شسته و واقعا طبیعت تازه شد و برگ درختان تمیزتر و دیدنی تر
و من چقدر حالم خوبه و احساس آرامش دارم
و این فایل که واقعا عالیه و احساس آرامش داره حرف های استاد خنده های استاد عزیزم و همه و همه زیباس و یه جمله زیبا بود تو متن این فایل که نوشته بود :به اندازه سختی ها و رنج هایی که میکشی موفق نمیشی بلکه باورهایی که داری یا میسازی تعیین کننده اینه که از چه مسیری به خواسته هات میرسی مسیر هموار یا سنگلاخ ،
چقدر خداوند قدرت رو به ما داده به دست ما به دست باورها و فرکانس های ما بدون هیچ گونه قضاوت و دخالتی از جانب خودش و عوامل بیرونی (خدای من چقدر هیجان انگیزه و در عین حال بی نهایت آرام بخش وقتی به این جمله فکر میکنم که (من با باورهام به خداوند و جهان شکل میدهم و خداوند چیزی رو میخواهد که من میخواهم )واقعا استاد بی نظیری شما و تحسین میکنم ،میلیاردها بار تا الان شاید از هر جنبه ای تحسین کردم شما رو
که آنقدر در مسیر درست حرکت کردین و انقدر خالص قوانین خداوند و درک کردین و انقدر زیبا با زبانی ساده توحید و قوانین را به ما می آموزی .
این باور که برای موفق شدن با سختی کشید حداقل برای من تا چند وخ پیش خیلی ریشه ای بود و الان شاید کمی بهتر شدم و همواره باید الگوهایی مثل مسی و ریچارد برانسون و آدمهایی که به راحتی به خواسته هاشون رسیدن و مرور کنیم و راجبشون حرف بزنیم با خودمون و جهان هم با هدایتمون به سمت الگوهای بیشتر این باور مارو تایید و تقویت کنه و مدام بهتر و بهتر بشیم .
این باور که مطمعنم در 99درصد ما هست و اکثرا ریشه اییه در ما فقط و فقط به خاطر دیده ها و شنیده ها در 100درصد فیلم ها و کتاب ها نه 99درصد در تمام مردم جامع که راجب موفق شدن و یا ثروتمند شدن کسی حرف زدن اینطوری گفتن از بدبختی ها و زجرا و نخوریا و نداریا فقط ،چون نمیدونن و باور ندارن داستان باورهارو ،و به نظرم دلیل اینکه این باور اینطوری شیوع پیدا کرده یکیش بخاطر حرفی که استاد زد که باید برا مخاطب هیجان داشته باشه و مردم دوس دارن اینطوری بشنون و ببینن البته اونایی که براشون مهم نیس کنترل ورودیشون یا اونایی که به قول استاد میگن لذتش به همون سختیس و داریم همچین آدمایی رو که انقدر این باور براشون تکرار شده که عین وحی منزل و عین آیه ای از قرآن پذیرفتن که باید سختی کشید و خیلی ها از عدم عزت نفس و بودن در مسیر نادرست فکر میکنن که با کشیدن زجرو سختی لایق خواهند شد برای ثروت و پول و همین اتفاقم براشون میفته ،چون اینطوری باور کرده بودن و باوردارن حتی و همه ی اینا بخاطر نشناختن خودمون و موجودیت و مقام خودمون و آگاهی نداشتن به قوانین الهی هس و تازه میان راجبه این باورهای غلط کلی جملات انگیزشی میسازن مثل همین جمله که جاده ای که دست انداز نداره احتمالا به جایی نمیرسه ،چقدر این حرف بی منطقه برام چون این فایل و بارها گوش دادم و به قول استاد اصلا جاده هایی که درست و حسابین به جاهای درست و حسابی ختم میشن
وگرنه جاده ای که در دله کوه و دره ها وایناس که نه به جای درست حسابی میرن فوقش منتهی میشن به دره و شوره زار و کویر ولی جاده ای که به کاخ ریاست جمهوری مثلا ختم میشه مطمعنا خیلی بهش توجه میشه و خیلی همواره بدون دست انداز.
یا خیلی جملات دیگه مثل شکست پایه موفقیته و چقدر تناقض داره با قوانین خداوند و به مسیر سخت هدایت میکنه به مسیر شکست هدایت میکنه این باور مخرب انسان و چرا ؟؟؟چون خداوند بدون قضاوت به باورهای ما پاسخ میده. اصلا به نظرمن شکستی وجود نداره که همش تجربس و حتی بهتر از تجربه یه اسم قشنگ دیگه داره به نام تکامل که ما طی میکنیم و میرسیم به خواستمون یا همون مسیریه که مارو در مدار خواستمون قرار میده و باور من این مسیرو تعیین میکنه سنگلاخی باشه یا هموار ؟؟؟!!!
و واقعا دارم فکر میکنم اون نه هایی که من شنیدم و ازشون بازخورد گرفتم و هی بهتر شدم و اگه بخوام اسم شکست روشون بزارم که الان باید خیلی وقت پیش تو همون وهله اول انصراف میدادم هر چند حتی اون نه ها به خاطر باورهای من بوده و هی که داره باورهام بهتر میشه تعدادشون میاد پایین و من میدونم که من شکل میدم به اینکه چطوری باشه مسیر و جهان مترجم فرکانسای منه به شکل اتفاقات و شرایط و موقعیت های هم سنگ با کانون توجه من پس باز هم منم که تصمیم میگیرم مسیر هموار باشه یا سنگلاخ با ورودی هایی که از طریق گوشهام ،چشمهام و…به خودم میدم
مورد بعدی که اینم به دلیل کمبود عزت نفسه که طرف اصن کشته مرده ی اینه که بیاد بگه من سختی و زجر کشیدم و پدرم دراومد تا برسم چرا ؟؟؟!!!! چون نیاز شدید داره به جلب توجه چون نیاز داره به تأیید دیگران و تحسین دیگران ،برا همینم استاده عزیزم و تحسین میکنم چون ندیدم کسی انقدر در مسیر درست قدم برداره و ثابت قدم باشه و انقدر درست بیان کنه مسیر رسیدن به خواسته هارو و این نشان از عزت نفس بالای استاده که براش زیاد به اون شکل جلب توجه اصن معنایی ندارد همیشه سعی میکنه خلوت گزینی کنه براش تعریف ها و حتی تخریب ها مهم نیس و این عزت نفس بالای ایشون و میرسونه که وقتی به این موفقیت های عظیم رسیدن بیشتر و بیشتر متواضع تر و افتاده تر شدن و بی ادعاتر و اینها همه پاداش بودن در مسیر درسته این منش و این شخصیت استاد نیازی نداره که بگه زجر کشیدم چون همش عشق بوده و عشق چون در مسیر علایقش حرکت کرده چون روی تجربه هایی که کرده اسم شکست نزاشتع و همیشه توکل داشته و من باید باور کنم که جزو اون یک درصد آگاه به قوانینم و هیچ نیازی به زجر کشیدن نیست و آنقدر باید روی عزت نفسم کار کنم تا به این درک برسم کامل که حتی اگر میلیاردها نفر اینجوری به موفقیت رسیدن با سختی به خاطر باورهاشون بوده و با باورشون مسیرشونو انتخاب کردن و من به راحتی و بدون هیچ زجری به همه چی میرسم ،چون جهان و خداوند برای موفقیت من نیاز ندارن من زجر بکشم آخه خداوند با طبیعتش داره فریاد میزنه که نیاز به زجر کشیدن نیس ،چون پرنده برای پرواز زجر نمیکشه ،چون درخت برای رشد کردن زجر نمیکشه فقط روند طبیعیشو طی میکنه و طبیعی ترین حالت زندگی برای من وقتیه که در اوج سلامتی و ثروت و معنویت و لذتم و طبیعت من اینه و هر چیزی به غیر از این نشان از باورهای محدود من میده ، رسیدن به موفقیت مثل تلاش بچه برای اینه که از چهار دست و پا رفتن بیاد بالا و راه رفتن یاد بگیره ،حالا الله وکیلی آیا ما تا الان به این فکر کردیم که بچه ای برای یاد گرفتن اینکه راه بره زجری میکشه؟؟؟؟تا حالا اینطوری فکر کردیم ؟؟!!!من که فکر نکردم ،چون اون رونده طبیعیه اون داره تکاملشو طی میکنه و خودش خبر داره از این موضوع برا همینم اولش دوقدم میره و میفته و میخنده بعد با تشویق مادرش سه قدم برمیداره و میفته و باز میخنده و بلند میشه و تا خسته نشده ادامه میده اما با لذت ها با لذت که داره یادمیگیره که دوقدمش شده امروز مثلا چهار پنج قدم و اون این روند و داره میبینه و من که فکر نکنم بچه ای برای اینکه موفق بشه راه بره زجر میکشه یا مثلاً ندیدم پدرمادری تو مکالمه هاشون بگن که آره بچه مام داره راه رفتن یاد میگیره و پدرش دراومده و داره زجر و سختی میکشه !!!!؟؟؟شما دیدید؟؟؟؟نه معلومه که نه چون پدرو مادره اون بچه اگاهن به اینکه این یک رونده که باید طی بشه ،اما غافل از اینکه اکثریت جامعه آگاه نیستن به اینکه باوراشون تعیین کنندس وگرنه با هر بازخورد و نشونه میفهمیدن که دارن بهتر میشن و از مسیر لذت میبردن مثله اون بچه که در مسیر یادگیری چطوری راه رفتن لذت میبره .
یا مثلاً موقعی که بچه داره دندون در میاره و مدام گریه میکنه پدرو مادرش شاید کمی به خاطر احساسات انسانی و پدر یا مادر بودن نگران باشن اما باز هم میدونن که این زجر نیست این روندیه که باید طی بشه و اون بچه بعده بزرگشدن اصن یادش نمیاد که موقع درآوردن دندوناش چقدر گریه کرده و بعضی موقع ها بیهوش شده از گریه کردن .
پس این باورهای مخرب ما بخاطر عدم آگاهیه نسبت به قوانین هستی، به خاطر عدم آگاهی از ماهیت خودمون عزت نفسی نداریم و مثله برگی در بادیم .وگرنه همش یک رونده در رسیدن به هر خواسته ای که باید طی بشه نه با زجر باعشق و آرامش داشتن و پی بردن به اینکه زندگی مسیره نه مقصد .
خدایا هدایت مان کن به ساختن باورهای قدرتمند کننده
خدایا هدایت مان کن تا هرروز خداگونه تر شویم و هرروز ساده تر و ساده تر بگیریم موضوعات و مسأله هارو
خدایا آسانمان کن برای آسانی ها
خدایا مارا از مسیرهای هموار و زیبا و از بهترین و زیباترین و لذت بخش ترین مسیرها به خواسته هامون برسون چون تو توانایی چون من هر چی بگم و هر باوری بسازم قادری تا همونطوری بهم جواب بدی پس هدایت کن و کمک کن تا بهترین باورهارو راجب خواسته هام بسازم بهترین و آسانترین و لذت بخش ترین باورهارو چون من لایق ترینم بدون هیچ گونه دلیلی بدون هیچگونه سختی کشیدنی ،من لایق ترینم برای دریافت الهامات تو و هدایت های تو ،من لایق ترینم برای استفاده نامحدود از تمام نعمتهای مادی و معنوی تو فقط به خاطر اینکه انسانم و به این کره خاکی پا گذاشتم و نه هیچ عامل دیگه ای ،من لایق ترینم فقط برای اینکه روح من خداییه و من موجود باارزشی هستم بدون هیچ توجیه اضافه ای بدون هیچ حرکت دیگری بدون هیچ سختی کشیدنی برای لایق شدن ،من لایق ترینم بدون هیچ دلیلی ،من لایق ترینم بدون هیچ گونه دلیل و منطق و توضیح اضافه ای .
تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم .
سلام دوست عزیزم بسیار زیبا نوشتی و یادآور شدین که ما کسب و کارمونو با باورهای قبلی ساختیم و اینو باید تغییر بدیم با باورهای درست و ازشون استفاده کنیم و اینکه پول درآوردن اسانه و نیازی به سروکله زدن با مشتری دربو داغون نیست چون من باورام یه چیز دیگن و مسیره همواره انتخاب کردم و اینکه ثروت و پول درآوردن و شادی منافاتی با هم ندارن و اتفاقا باهم بسیار عالیترن و من با شادی و حال خوب در اوج معنویت و ثروتم .
در پناه الله یکتا .
سلام زهرا جان چقدر خوبه این هدایت ها
برای منم پیش اومده که یک فایلی از تغییر بارها و بارها برام پلی شد تو گوشی سادم که فایلارو ریختم همیشه به صورت رندومی یا اعتقاد دارم هدایتی گوش میدم و این فایل اون روز برام یه بار پلی شد هدایتی ها وهرموقع پلی میشد یه حسی بهم میگف با توام ها با توام ، اما اصن با این که دنباله جواب بودم ارتباطشو با شرایطم نمیدونستم و اما خواستم که هدایت کنه و بعده اینکه جا و مکان من توسط خداوند در کسب و کارم عوض شد ،دقیقا سه روز بعدش منم زیره دوش این ارتباط و این پلی شدن فایل و فهمیدم که منظور از تغییر تغییر جا بود که اونم باید اجازه میدادم که خداوند هدایت کنه که همین که اجازه دادم معجزه ها تو 3روز برام رقم زد .
و من هی میگفتم بابا این چه فایلیه تغییرها چی؟؟ منکه هر لحظه به فکر بهبود و تغییرم در عمل و همه لحاظ چی باید تغییر کنه و آخرش ارتباطشو پیدا نکردم و گفتم من دستتو باز میزارم و تسلیمم چی باید تغییر کنه من نمیدونم تو تعبیرش بده و به محض اینکه اجازه دادم میگم تو 3روز معجزه برام رقم زد ،
میخوام بگم اینطوریم میشه ،شما ارتباطشو پیدا کردین و کار کردین ولی من اون دفعه ارتباطشو پیدا نکردم و به خودش سپردم و فقط باید اجازه میدادم و تسلیم میبودم و احساس آرامش داشتم همین و بقیشو انجام داد .چقدر خوبه خدایی که همه جوره سواره شونه هاش میشم و میگم من نمیدونم تو ببر .
الله اکبر
مرسی دوست نازنینم که باعث شدی بنویسم .
تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی .
سلام دوست عزیزم عجب مثال بی نظیری زدی
مثال مسی و رونالدو
البته من همیشه از هون اول طرفدار مسی بودم و عاشق مسی
البته باورم این بود که فوتبال تو دی ان ای مسیه و با این استعداد زاده شده حالا نمیدونم بر اساس قوانین این درسته یا نه ؟؟؟اما مثال زیبایی بود ونشون میده که چجوری باورهامون شکل گرفتن با دیدن مصاحبه ها و با داشتن این پیش نیاز ذهنی که باید سختی کشید و تمرین طاقت فرسا کرد
و هممون قبول داریم که مسی حتی نیم درصد رونالدو تمرین های طاقت فرسا نکرده و تلاش مسی تلاش ذهنی بوده ولی خب بارها و بارها به نظرم از رونالدو چشم نوازتر و بهتره و بدون هیچ سختی رسیده و ما اینجا دوستاره داریم با باورهای متفاوت یکی مسیر سنگلاخ رو انتخاب کرده شاید و اون یکی طبق باورهاش از مسیر هموار رسیده و فکر میکنم استعداد یا توانایی یا مهارت هم با تمرین بهتر و بهتر میشه .
مرسی دوست نازنینم .
سلام نسرین جان
بسیار زیبا بود کامنت شما و آنقدر آموزنده و آگاهی دهنده که نمیدونم از کدومش شروع کنم
از اینکه نوشتی ساخت باور همون کنترل ورودی هاس و چقدر آدم احساسش خوب میشه وقتی میدونه که به دانسته هاش عمل کرده و زندگی خیلی راحتتر و هموارتر شده خیلی لذت بردم و دقیقا همین میشه ساخت باور و اینکه نکاتی که نوشتین بسیار بجا بودن مرسی که به حستون اعتماد کردین و نوشتین
و اونجا که در مورد مفهوم اراده و پشتکار توضیح دادید به زیبایی و برام یادآوری شد که مهم نیس پشتکار و تلاش چقدر زیاده وقتی که در مسیر درستی نباشه یا اگه هدفم دیدن طلوعه خورشیده مهم نیس چقد به سکته غرب میرم و چقدر در این مسیر اراده و پشتکار دارم در هر صورت به هیچ وجه به هدفم نخواهم رسید .و کلی چیزهای خوبه دیگه تو کامنت شما بود که لذت بردم از تکرارو مطالعه شون
سپاس گزارم .