چقدر شنیده ای که می گویند:
شکست پایه موفقیت است… نابرده رنج گنج میسر نمی شود یا جاده ای که هیچ دست اندازی ندارد، احتمالا به جایی نمی رسد!
چقدر کتاب، فیلم و داستان درباره زندگی نامه افراد موفق خوانده ای که ۹۹% آن، توضیح جزئیات کامل سختی ها و شکست هایشان و کمتر از ۱% آن، درباره نتیجه ای است که در نهایت به آن رسیده اند.
و سوال مهم تر این است که: چقدر با این نوع از حرف ها موافقی؟!
زیرا به اندازه سختی هایی که تحمل می کنی، موفقیت کسب نمی کنی، بلکه باورهایت تعیین کننده مسیری هستند که برای رسیدن به خواسته ها، طی می کنی. باورهای قدرتمند کننده، مسیر صاف، هموار و آسان و باورهای محدود کننده، مسیر پر از سختی و مشکل را برایت رقم می زند.
حال اگر آن بخش از تجارب افراد موفق را بپذیری که باورهای محدود کننده ای برایت می سازد، آنوقت حجمی از تجارب طاقت فرسا را به زندگی ات دعوت می کنی.
یعنی این باورها سبب می شود یا از آنجا که تحمل این مسیر سخت را نداری، در همان ابتدای راه ناامیدشده و عطای آن موفقیت را به لقایش می بخشی.
و یا اگر دستیابی به آن موفقیت برایت بسیار مهم باشد، با این باورها، وارد مسیری دشوار شده و جهان هستی، شکلی دشوار از خودش را به تو نشان می دهد که برای داشتن آن موفقیت، باید زجرها، ورشکستگی ها و ناملایمات بسیاری را تحمل نمایی. نه به این دلیل که قانونش این است، بلکه به این دلیل که با باورهایت این مسیر را انتخاب نموده ای!
انتخاب با خودت است. می توانی مسیر ناهموار و سخت را انتخاب کنی، یا می توانی ایمانی به اندازه سلیمان بسازی که فضل خدا را باور می کند، درخواست می کند و به اندازه باورش برکت خداوند را دریافت می کند!
زیرا حقیقت این است که خداوند به اندازه زجرهایت به تو نعمت نمی بخشد، بلکه به اندازه باورها و ایمان تو، هدایت ها و برکاتش را فرو می فرستد. حال هرچه باورهایت قدرتمند کننده تر باشد، مسیری که طی می شود، راحت تر و برکت ها و نعمت ها نیز بیشتر است.
این موضوع اساس دوره های روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ است. این دوره ها به شما روش شناسایی باورهای قدرتمند کننده تر و نحوه ساختن آن باورها را می آموزد. زیرا باورهایت تعیین می کند که چه بخشی از جهان را تجربه کنی، ثروت یا فقر… موفقیت یا شکست… عشق یا نفرت!
تنها کار تو، کنترل ورودی های ذهنت است. یعنی اجازه ورود به نگاه ها، حرف ها و تجاربی که نگرانی هایت را کمتر و ایمان و آرامش ات را بیشتر می کند. این یعنی ساختن باور!
مراقب حرف هایی که می شنوی، کتابهایی که می خوانی و الگوهایی که انتخاب می کنی باش. مهم تر از همه، فارغ از اینکه آن فرد چقدر موفق است، مراقب باش چه بخشی از باورهایش را می خواهی بپذیری؟؟
زیرا هیچ فردی باورهای ۱۰۰% قدرتمند کننده ای ندارد، پس اگر آن بخش از تجاربش را بپذیری که به نگرانی ها و ترس هایت بیافزاید، محدودیت هایت را بیشتر کند و در یک کلام، آرامشت را کمتر نماید، یعنی این باور را ساخته ای که برای رسیدن به موفقیت باید هفت خوان رستم را پیمود!
جلسه ۳۴ روانشناسی ثروت۱ ، تیزبینی و هوشیاری در شیوه الگوبرداری را به تو می آموزد. تا بدانی حتی وقتی دستاوردهای افراد موفق را مرور می کنی، مراقب باشی از کدام بخش از باورهایشان الگوبرداری می کنی.
من این دوره ها را بزرگترین دستاورد زندگی خود می دانم زیرا نه تنها به شما یاد می دهد تا باورهای قدرتمند کننده ای بسازی که موجب هدایت ات به سمت ایده ها، راهکارها و شرایطی بشود که نتیجه اش قطعا موفقیت مالی است، بلکه از هزاران ضرر و زیانی محفوظ می مانی که باورهای محدود کننده قبلی، قطعا شما را به سمت آنها می برد.
به همین دلیل، اگر قصد سرمایه گذاری، راه اندازی یک کسب یا انجام هر راهکاری برای کسب موفقیت مالی داری، با کمک آموزش های روانشناسی ثروت، اول از همه، آن باورهای قدرتمند کننده را بساز و اجازه بده آن باورها مسیر را برایت انتخاب نمایند.
خیلی فرق می کند که با باور قدرتمند کننده ای مثل فراوانی ثروت، اقدام به سرمایه گذاری می نمایی یا با باور کمبود ثروت!
خیلی فرق می کند که با باور احساس داشتن لیاقت ثروت، کسب وکارت را راه می اندازی با باور عدم داشتن لیاقت ثروتمند بودن!
خیلی فرق می کند که با این باور که خداوند بیشتر از من می خواهد ثروتمند شوم، محصولت را به فروش می رسانی، یا با این باور که ثروت من را از خداوند دور می کند!!!
به دو مسیر کاملاً متفاوت هدایت می شوی و فرصت ها، شرایط و بازارهایی را تجربه می کنی و نتیجه ای کاملا متفاوت برایت رقم زده خواهد شد که تفاوت اش به اندازه تفاوت موفقیت و ورشکستگی است. به اندازه ثروت و فقر است.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!304MB29 دقیقه
- فایل صوتی کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟!26MB29 دقیقه
مینویسم برای خودم
چیزی که این روزا به شدت ذهنم رو درگیر کرده که چرا انقد دارم مسیر رو برای خودم سخت میکنم چرا دارم راهی رو برای رسیدن به خواستم انتخاب میکنم که بقیه در این کار میگن باید اینطور باشه خب چرا مسیر اسون نه؟
چرا منی که قانون رو میدونم بازم باید مثل بقیه فکر کنم چرا من مسیر اسون رو نخوام؟
اگه ما بتونیم همین یه باور رو بسازیم که مسیر موفقیت مسیر اسونه و برای موفقیت نیازی نیسسسسسست که زجربکشی خدا میدونه چقد پیشرفت میکنیم و چه درهایی از نعمت و ثروت و فراوانی که به رومون باز نمیشه
من فکر میکردم این باور رو ندارم اما حالا که دارم نگاه میکنم به مسیر موفقیتم میبیینم که بله منم متاسفانه این باور رو دارم یعنی دقیقا منم همین کاری که عاشقش هستم به جای اینکه باهربار انجام دادنش لذت بیشتری ببرم دارم انگار زجر میکشم
الان داشتتم با خودم میگفتم چرا من خواستم رو یه خواسته دور و دراز میبینم چرا دارم به سختی میرم جلو و به عبارتی زجر میکشم؟
من باید متعهد بشمممم که این باور رو در خودم بسازممم
مسیر موفقیت مسیر اسانیست
این یه دروغ بززرررگههه که باید زجر بکشی
مهم نیست بقیه خوششون بیاد یانه مهم نیست داستان زندگیم برای بقیه تاثیر گذار هست یانه من مهمم من باید انتخاب کنم و من مسیر اسان رو انتخاب میکنم
استاد جان حالا میفهمم یکی از دلایلی که مردم دوست دارن زجر بکشن و میگن کیفش به همین سخت رسیدنه برای اینه که اونا فکر میکنن اینجوری قوی تر به نظر میرسن اینجوری داستان زندگی تاثیرگذارتری برای مردم دارن انگار اینجوری به خودشون افتخار میکنن اینجوری مردم میگن به به افرین چقد قوی
اماااا استاد جان من هم ایینجا اعلام میکنم کهههه دیگه منم با مسیر سخت و زجرکشییدن حال نمیکنم منم میخوام خیلی ساده و راحت و بالذت به خواسته هام برسم منم مسیر هموار و زیبا رو میخوام منم میخوام سوارهلی کوپتر بشم بادسر و ابمیوه تا خود قله هدفم
منم میخوام از مسیرخواستم لذت ببرم چون من به خوبی تجربه کردم زمانی رو که به هدفم رسیدم خوشحالیش برای مدت کوتاهی بود و بعدش گفتم عهه همش همین بود فقط؟
موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد ان پسس من باید از مسیر لذت ببرم
من میخوام وقتی به زندگیم فکر میکنم بگم ایول من واقعا زندگی کردم من در مسیر لذت بردم و میخوام سرم جلو خدام بالا باشه
—————————-
استاد شما مسی رو مثال زدین و من واقعا خندم گرفت و البته تعجب کردم چون واقعا اینا که زجرکشیدن نیست
و میخوام یه چیزی بگم
یادمه قبلا دراین مورد با خواهرم صحبت کردم و سوال این بود که چرا بین مسی و رونالدو اکثرا رونالدو رو موفق تر میدونن چرا حرف از موفقیت و ثروت میشه اول رونالدو به ذهن میاد ؟چرا حرفای انگیزشی اینارو رو عکس رونالدو مینویسن همه؟
دلیلش اینه از نظر من که رونالدو خودشو خودساخته تر نشون داد یعنی یعنی اینطور که انگار تلاش بیشتری کرده پدرش دراومده تا به اینجا رسیده اما همه درمورد مسی اینجور فکر میکنن مسی که بااین استعداد به دنیا اومده مسی فوتبالیست بدنیا اومده دیگه کارخاصی نکرده
واقعا هم استاد مردم ترجیح میدن اون سناریو بدبختیه رو به راحت رسیدنه چون میخوان اینجوری خودشونو اروم کنن و اتفاقا اینجوری دوستدارن و حاضرم شرط ببندم حتی در تصوراتشون احتمالا اینجوره که من فلان سختی هارو کشیدم اما تونستم من انجامش دادم
حتی خود من اینجوریم و هیچ ادعایی دارم البته به مرور کمتر شده و سعی کردم کنترلش کنم
خب بیخیال مردم میخوام که خوششون نیاد میخوام که نگن افرین
و این اتفاق درمورد همه ی ادمای موفق افتاده بارها دیدم حتی فن پیجاشون تمرکزشون بیشتر رو قسمت بدبختی طرفه مینویسن که وای شما چقد قوین چقدسختی کشیدین چقدکارکردین
و حرفاشون یجوریه که چون حالا انقد سختی کشیدین خب دیگه حقتونه که الان به فلان جا رسیدین فلان موفقیتو کسب کردین
وای استاد چقد من خودم همچین افکار بیمارگونه سختی بکش داشتم درواقع اینطور بودم که میگفتم نه خب باید راحت رسید با از اونطرف انگار دوست داشتم سختی بکشم
من چققققدر باید رو این باور کار کنمم
برای رسیدن به خواسته هامون نیازی نیست که سختی بکشیم
نیازه که رو باورهامون کار کنیم
و حالا انتخاب مسیر با ماست مسیر اسان و هموار یا مسیر سنگلاخی و پرپیچ و خم ؟؟