کدام مسیر را انتخاب کرده ای؟ هموار یا سنگلاخی؟! - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

729 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1837 روز

    🌸به نام ربی که هدایت میکند مارا به سمت اسانی ها سلام 🌸

    یارب سپاس میگویم تورا که هدایت میکنی به درستی مرا به سوی انچه که نیاز دارم به ان سپاس گزارم برای نشان دادن این پاشنه آشیل برای باز شدن درهای برکت و رحمت به سوی من سپاس گزارم سپاس گزارم 🙏🙏🙏.

    استاد در تمام موارد زندگیم رده پای این باور به راحتی به چشم می خورد به راحتی میتوانم مقاومت های خود را به خاطر این باور در بدست اوردن نتیجه ای به اسانی ببینم و لمس کنم .

    درست است فیلمی که بدون هیچ سختی خواستی فرد به موفقیت میرسد را فیلمی ابکی و تخیلی میپنداریم و می گوییم محال است در واقعیت این گونه باشد مگر میشود غیر ممکن است اما فیلم و داستانی که فرد رنج کشیده و در سختی شخصیتی قوی و مصمم بوده و باز سختی کشیده و قلبی مهربان دارد ان فیلم پر بازدید ترین و پر مخاطب ترین است حتی گاهی نقش منفی فیلم را نشان میدهد که به راحتی به همه چی رسیده و این را گناه و جرم میداند.

    حال می خواهم تک تک ردپاهای این باور را در بخش های مختلف زندگیم بگویم تا ردپایی از من باشد در این بخش برای گسترش اگاهی بیشتر از پیش :

    🔳عشق و ازدواج : دو زوج عاشق با مخالفت های مختلفی روبرو میشوند و بین ان ها تفاوت هایی وجود دارد که باعث جدایی ان ها میشود . زوج های عاشق باید رنج جدایی را تحمل کنند تا به یک دیگر برسند . همیشه یک نفر توطئه گر در بینشان از نزدیکان ان دو وجود دارد . مسائل مالی بسیاری دارند که باید حل کنند . زوجی نیست که به راحتی و با اماده بودن وسایل زندگی از نظر مالی چون خانه . ماشین . جاهاز و داشتن جشنی زیبا . زندگی خود را اغاز کند و اگر باشد طئم اصلی زندگی را نکشیده و درک درستی از زندگی ندارد ( یادم دختر خالم به راحتی عروس شد و امکانات زندگی از خانه و ماشین فراهم بود جهیزیه کامل . اما اطرافیان میگفتند این طور زندگی فایده نداره باید جون بکنند و خودشان تک تک وسایل و خانه را بدست بیارند و این زندگی بی معنی اما می دیدم و میبینم که چه زندگی عاشقانه و راحتی رو در کنار هم دارند ودچگونه بهم عشق میورزند برای من که بسیار قابل تحسین و ستایش چنین عشقی بیشان ) . نباید به راحتی بله رو بگی چرا که طرف قدرت نمی دونه باید انقدر سختی بکشه تا بله رو بگیره تا بیشتر قدرت بدونه ( افرادی اطرافم هستند که به سختی بهم رسیدند اما خبری از عشق سوزان اولیه بینشان نیست و اون رابطه عاشقانه و درک متقابل که باید داشته باشند نداردند)

    🔶روابط با دوست و خانواده : نمی شود افراد تو را دوست داشته باشند مگر این که برایشان کاری کرده باشی و به اغلب درخواست ها آری گفته باشی وگرنه دلیلی بر دوست داشتن نیست . نمی شود همه تو را دوست بدارند مگر این که یک بره زمانی همه از تو فاصله بگیرند و بدشان بیاید .

    نمیشود دیگران تو را و هدفت را به راحتی قبول کنند و خواهان کمک به تو باشند باید با تو به شدت مخالفت کنند در غیر این صورت عجیب است ( یادمه یه جا خواند م رویایی بزرگ که وقتی به کسی میگی بخنده به رویای تو و گرنه اون رویا اصلا رویا نیست ). نمیشود با خانواده رابطه خوبی داشت وقتی افکار ها ی ما با ان ها فرق میکند به خصوص زمانی که قوانین را درک میکنی ان ها ضد تو میشوند .

    🔷موفقیت : نمی شود کاری را به راحتی یاد گرفت باید سختی کشید باید بارها و بارها تمرین کرد خراب کرد تا در ان کار مهارت کسب کرد ( قبلا گفتم که عاشق انیمیشن هستم و برای ورود به این حوضه شروع کردم به بهبود طراحی م الان که فکر میکنم وقتی طرحی رو به راحتی میکشیدم اون اوایل شک میکردم که نکنه یه جای کار ایراد داشته باشه من باید زیاد تمرین کنم تا به این خوبی بکشم و الان دقیقا به خاطر همین باور غلط خودم طرحی رو که راحت می‌کشیدم آلان وقت زیاد تری نسبت به قبل همراه انرژی بیشتر باید بزارم اما اون موقع خوش حال بودم و الان نه موقع طراحی امان از دست این باور ها )

    🔹برای ایجاد لوازم اولیه و امکانات باید زجر کشید و به راحتی شرایط برایت فراهم نمیشود که اگر بشود یعنی از هدف دور شدی ( این کج فهمی من از یکی از فایل های شما است استاد که گفتید برای رسیدن به خواسته بچه باید خودش تلاش کنه و گفتید پسرتون چیزی می خواهذ بهش گفتید سی دی هاش بفروش و شما مابقی اون کمکش می کنید- استاد سر این برداشت غلطم از حرف شما هروقت خانواده برام چیزی میخرید و میخواست یه کمک کوچیک کنه به عبارتی بشه دستی از دستای رب به شدت مخالفت میکردم و چقدر حالم بد میشد با خودمم میگفتم این درست هیچ کس نباید کمک کنه تنها و تنها خودم باید همه چی برای خودم تهیه و فراهم کنم اما ضحی خیال باطل نتنها این باور. درست نبود بلکه من از مسیر دور و دور تر میکنه😑😑 )

    🔶سلامت : باید کلی دکتر برم و دارو و کرم های مختلف مصرف کنم تا پوستم خوب بشه تا به تناسب اندام برسم حتی باید به سختی پیاده روی کنم باید در پیاده روی خسته بشم تا وزن کم کنم .

    یه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون کره .

    نابرده رنج گنج میسر نمیشود .

    و…. تمام این ها نشان از همین باورهای غلط در زندگی ما و ادم های قبل ما دارد که بااین باور ها زندگی کردن و خدا میداند چه بهایی سر این باور ها دادند .

    📍درسته باید تکامل طی کرد اما طی کردن تکامل به معنی سختی کشیدن نیست وقتی در مدرسه ریاضی یادمی گرفتیم اغلب همراه با بازی بود و چقدر شیرین و دوست داشتنی به خاطر همین در ذهنمان مانده من به شخصه سختی به اون صورت نکشیدم فکر نکنم کسی زجر کشیده باشه برای یادگیری ریاضی در مدرسه ، تکامل هم مثل یادگرفتن ریاضی البته یه سری ها راه های اسان تر بلدند بیشتر لذت میبرند در نتیجه مسائل بیشتر و راحت تر یادمیگیرن. بر خلاف اون عده که می گند ریاضی سخت و دشوارو پیچیده. و برای اون عده دقیقا یادگیری ریاضی سخت و دشوار و پیچیده که گاهی هم باعث نفرتشان از این درس میشه . پس تکامل و حل مسائل با زجر و سختی کشیدن با درجا زدن یکی نبینیم.

    یارب تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم که تویی یاری رسان بی شریک . عاشقانه میپرستمت که تویی تنها لایق پرستش ولاغیر. 💖💖

    سپاس گزارم برای این که مرا دوست داری و من تورا دوست دارم رفیق بی نظیر من😘😘😘😘

    در پناه الله سعادتمند و سلامت و شاد و ثروتمند و پیروز باشید در دنیا و اخرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمدرضا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 3788 روز

    سلام خدمت همگی …………این حرف دل من بود از بچکی حاضر نبودم قبول کنم که حتما باید سختی بکشم یا نابرده رنج گنج و هزاران از این حرفا …..همین طرز فکرم بود که کشیده شدم به سمت استاد عباس منش ….همیشه به خودم میگفتم ایا میشه بدون شکست به همه چی رسید و وقتی دیدم استاد گفت ریچارد برانسون تو کل زندگیش اصلا شکست نخورده و هر روز رو به جلو و پیشرفت بود به خودم گفتم ببین دیدی دیدی پسر پس میشه اگه اون تونسته منم میتونم دیگه تصمیم گرفتم هر روز پیشرفت کنم از نظر من اصلا شکستی وجود نداره و باید هر روز پیشرفت کنم البته این بستکی به ساختن باورهای درسته ……هر زمان محصولاتی که از سایت تهیه کردم چه فایلهای رایگان میبینم استاد با تمام وجود سر تا پا با اشتیاق میخاد قوانینو یادمون بده به خودم میگم ببین این مرد تمام تلاششو میکنه که به همه ما بگه قانون اینه لذت میبرم ……خلاصه استاد عباس منش باعث شدی تمام رویاهای زندگیمو باور کنم ……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم …

    روز پر محتوای 53 از سفر نامه …

    من چند وقتیه که هی با خودم صحبت میکنم که چرا از نظر مالی رشدی ندارم ….

    ی درآمدی میاد و سریع خرج میشه و میره تا کار بعدی و پایدار و ثابت نیست ….

    تا اینکه جواب سوالمو از این فایل گرفتم …

    جهان آینه باور های شما است » وقتی که تکرار بشه باور ها شکا میگیره _ » وقتی که باور ها شکل بگیره جهان اون باور ها رو به ما ثابت میکنه ….

    یدفعه یه داستانی یادم اومد که مامانم تعریف میکرد ….

    دایی کوچیکم خلبانه … پدر بزرگم هم از نظر من خیلی برام مهم بوده و حرفاش رو هم قبول میکردم و یجور خاصی دوستش داشتم ….

    داستان از این قراره که ما تو هر جمعی میشستیم و بحث از افرادی بود که بیشتر کمک میکردن مامانم این داستان رو تعریف میکرد …

    ” یکروز داییم از پدر بزرگم میپرسه که بابا چرا ما که این همه کار میکنیم پولدار نیستیم ؟

    پدربزرگم میگفته بابا جان اونا از یه راه دگ ای پول درمیارن که شرعی نیست …. ( ربا میکنن )

    تو نون شبتو از آسمون میگیری و خواهرت ( مامانم ) و داداشت از گلوشون ( معلم هستن ) و داداشات از جونشون میگیرن ( 3 تا از داییام تو ارتش بودن )

    اگه میخوایی پولدار بشی باید بری ربا کنی و اینجور کارا …

    پول راحت به دست نمیاد باید سختی بکشی ….”

    این داستانی بود که مامانم هر سری میگفت وقتی بحثش میشد ….

    منم خب بچه بودم و از بزرگتر ها الگو میگرفتم و خب یه دید دگ ای به پدربزرگم داشتم و فکر میکردم همه چی میدونه ….

    همون دقیقه تایید کردم و بـــــــــــــــــــــــــــاورش کردم …

    به همین خوشمزگی ….

    الان چی شد نتیجه ؟

    اینکه من الان از نظر درآمدی مشکل دارم ….

    من دنبال راحتیم و سختی رو نمیخوام ولـــــــــــــــــــــــــی فرکانسم چیز دگ ای رو میگه ….

    باید چیکار کنم ؟!

    1_ ساختن باور های مناسب

    2_ انتخاب الگو های مناسب

    3_ انتخاب افراد مناسب با باورهای مناسب

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم …. موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    به نام خداوندهدایتگر

    سلام بردوستان عزیزم

    این فایل نشونه امروزمن بود

    من چندباراین فایل روگوش دادم ولی امروزحرف هایی روشنیدم وباورهای مخربی روکه قبلاانگارنشنیده بودم واستادمیگن وقتی مدارتون بالاترمیره بیشتردرک میکنیدحرف های من رو

    یکی همین که پول که راحت به دست بیادراحت ازبین میده

    پولی که باسختی به دست میادروبیشتربایدقدرشوبدونیم

    باوراحساس لیاقت

    باورفراوانی ثروت

    این که خداوندعاشق اینکه ماثروتمندبشیم وبه خودمون ودیگران کمک کنیم

    چقدراین باورهادرذهن ووجودماریشه داره وبایدتغییرکنه

    مابهترین الگوروداریم که به راحتی وباعشق به این همه نعمت وثروت رسیده استادعباس منش

    وحتی مسی

    وباتکراراین باورومنطقی کردن ان این باوردروجودماساخته میشه که اقااگه استادعباس منش ومسی وخیلی های دیگه بدون زجروبدبختی به این همه نعمت وثروت رسیدندمن هم میتونم برسم

    خدایاازت میخوام که ماروبه بهترین مسیروراحت ترین مسیربرای کسب ثروت هدایت کنی

    خدایاماروهدایت کن به سمت راحت ترین ایده برای کسب ثروت

    من درهرشرایطی به راحتی ثروت میسازم

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    اکبرحسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    به نام خداوندی که رحمان است ورحمانیتش سراسر جهان راگرفته ،خالق قرآن کریم و عظیم ،خالق انسان که اورا جانشین خود برروی زمین قرارداد ،

    به نام خالق توانا ،هم او که رحمان است و قرآن را به انسان آموخت وانسان را خلق کرد واورا جانشین خود در جهان قرارداد اورا خالق تمام شرایط واتفاقات زندگی اش قرارداد ،چگونه :باافکارش ، باباورهایش وباکانون توجه اش …

    من متعهد هستم هرلحظه تمام اتفاقات زندگی ام را باکانون توجه ام ،باافکارم و باورهایم رقم

    می زنم وباور دارم این نهایت عدالت خداوند است که مرا در انتخاب راه آزاد گذاشته است ،وهمواره به من

    یادآور شده که مرا هدایت می کند به سمت آنچه که من می خواهم ،باکانون توجه ام با افکارم وباباورهایم ،پس بااین تفاسیر من سعی وتلاش می کنم ،می کوشم ،متعهد می شوم که فقط وفقط به همه چیز هایی توجه کنم که به من احساس خوبی می دهد چون وقتی احساسم خوب است یعنی در مسیر درست قراردارم ومن تنها وتنها او را که رب العالمین است می پرستم و تنها از او درخواست می کنم …

    من در زمینه کاری خودم خیلی فعال بودم والآن هم هستم ، یادم می آید تازه معاون شده بودم وپرانرژی وفعال ،آخرین رییس شعبه ای که داشتم به من می گفت :یک وقت فکر نکنی اگر رییس شدی معاون خوب مثل خودت گیرت می آید

    وشاید نگویم هرروز ،ولی اکثراوقات می گفت ومن هم

    بی خبر از قانون می شنیدم وبه ناخود آگاه ذهنم می سپردم تا اینکه بعداز او شعبه را تحویل من دادند ،اولین معاون شعبه ام بدی نبود ولی خیلی

    بی حال بود وباید بیشتر کارها را خودم انجام می دادم ،شعبه دیگری تحویلم دادند تا دو ماه معاون شعبه نداشتم همه کارهارا خودم به تنهایی

    انجام می دادم وشبها تاساعت ۸و۹ شب تنها در شعبه می ایستادم وکارها را انجام می دادم ،بعداز دوماه معاون جدیدآمد ،قبلا رییس شعبه بوده و درحدود ۳سال بود که مرخصی بدون حقوق گرفته بود وچند وقتی بود که آمده بود سرکار و یک سال دیگر داشت تا بازنشست شود ،برای اینکه در پایان خدمتش به اولطف کنند به او حکم معاونت داده بودند و نزد ما آمد به خاطر سه سال دوری از کار هیچ کاری بلد نبود ،همه کار ها را خودم انجام می دادم وفقط او امضا می کرد ،بعضی وقتها که پرونده ها زیاد می شد ومن طبق عادت قبل تنها تا ساعت ۸و۹ شب می ایستادم و کارها را انجام می دادم و صبح روز بعد که پرونده ها را جلویش می گذاشتم تا امضا کند ، تازه شاکی می شد که چقدر پرونده ، خسته

    شدم از بس امضا کردم ،الیته انسان فوق العاده خوب وخوشرویی بود وفقط از کارها سر در نمی آورد چون همه چیز کامپیوتری شده بود واو اصلا سر در نمی آورد ،عیب از من وباورهایم بود که قبلا رییس قبلی در وجودم نهادینه کرده بود ،خلاصه یکسال بعد بازنشست شد ،و یک معاون دیگر به من دادند انسان فوق العاده خوب ولی کندبود تازه معاون شده بود وهیچ کاری بلد نبود ،شش ماه طول کشبد تااو را راه انداختم

    بعداز او دوباره معاون شعبه اولی معاونم شد ،بعداز او به شعبه دیگری رفتم معاون شعبه ترسو وسنگ انداز در مسیر اهدافم ،و به همه چیز شک

    داشت ،البته بااو دوماه بیشتر نبودم او هم انسان فوق العاده ای بود ولی من باورهایم مشکل داشت ،به شعبه دیگری رفتم ،معاون شعبه هر

    فرصتی پیدا می کرد برایم می زد (به قول معروف )،البته او هم انسان خوبی بود ولی فوق العاده منفی باف بود و باورش در مورد همه چیز مشکل داشت ،

    تااینکه در این زمان با یکی از انسانهای خوب روزگار آشنا شدم که زندگی ام را متحول کرد و مرا با قوانین وبااستاد آشنا کرد ،ماجرای آشنایمان هم خیلی تصادفی وشانسی (من همیشه به همسرم می گویم در جهان شانس وجود ندارد )بود ،من به کتاب خیلی علاقه دارم و کتابهای وین

    دایر را می خواندم ،او هم استاد را به من معرفی کرد ،هفته ای دو سه روز با او قرارملاقات می گذاشتم ،شغلش ضایعات است ،کارگاه ۵۰۰۰متری ،دارای دفتر شیک وعالی ،که همیشه افراد سرشناس واستاد دانشگاه به آنجا برای بحث درمورد قوانین می رفتند ودفتر حسابداری

    و دفتر کارگران که هرکس به آنجا می آمد به خاطر مرتب بودن آنجا اصلا باور نمی کرد که اینجا انبار ضایعات است ،

    طی بحث با این دوست گرامی و صحبت از همکارانم ،او گفت همیشه از معاونت وحتی همه همکارانت سپاسگذاری کن و البته در ذهنت

    همیشه به جنبه های مثبت آنها فکر کن ،من هم همینکار را کردم وبعداز دوماه معاون عوض شد ودر عرض یک سال سه معاون عوض کردم

    هر کدام از یکی بهتر ، واین آخری که به نظرم بهترین معاون دنیاست ،خلاصه فابل های استاد را خریدم وگوش کردم ،دیگر همکاران هم عوض

    شدند به شعبه های دیگر رفتند وهرکس می رفت یکی بهتر جای او می آمد ،واقعا چه دنبای قشنگی ،تو فقط به خوبی ها و جنبه های مثبت

    دیگران فکر می کنی و جهان هم از همان جنس در مسیرت قرار می دهد ،البته که گاهی هم ناخالصی هم داشت ولی آنها برای قدرتمند کردن

    ذهنم آمده بود و اینکه من نمی توانم به طور کامل ذهنم را کنترل کنم ،البته به لطف آموزش های استاد من دیگر فقط وفقط به جنبه های مثبت

    انسانها توجه می کنم و هر چیز را می بینم و تحسین می کنم چون می دانم بااین کار به جهان می گویم از این جنس چیزهای خوب وارد زندگی ام کند .

    من دریافتم که مسبب همه اینها خودم بوده ام و هستم ،چون آن زمان اصلا از قوانین اطلاع نداشتم و به قول استاد به هر جفنگیاتی گوش

    می دادم ،حالا مدت سه سال است که دیگر نه تلویزیون می بینم اصلاتلویزیون ما همیشه خاموش است ، وهیچ شیکه اجتماعی ،بجز مواقعی

    که کار داشته باشم و فقط وفقط تمرکزم برروی فایل های استاد است …

    هر همکاری به شعبه ما می آید اولین چیزی که می گوید این است که واقعا همه مشتریان شما خوب وعالی اند واز نطر اخلاقی درجه یک ،

    شعبه قبلی که بودم هرچند روز یکبار یک مشاجره بامشتریان داشتیم ولی این جا از این خبرها نیست ، و من می گویم اینجا قوانین خاصی

    پابرجاست ،اگر مشتری ناراحت شد ویا سروصداکرد بعد از اینکه رفت انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده و همه فراموش می کنند ولی اگر

    کسی آمد وخوش اخلاق وخوش برخورد بود و شوخی می کرد ومی خندید همه از او صحبت می کنند واز اخلاق خوبش بارها و بارها صحبت

    می کنند …

    به خاطر بیماری ودستور بهداشت در بیشتر شعب اصلا چایی نمی خورند و هرکس خواست یاباید فلاکس چای جداگانه برای خودش بیاورد

    یا در آشپزخانه چای بخورد و از لیوان یک بار مصرف استفاده کند ، و شاید بیشتر شعب ما از رییس گرفته تا همکاران حداقل یکبار به این

    بیماری پندمیک دچار شده اند حتی بعضی ها دو بار ،در شعبه ما از قبل از بیماری تا حالا هرروز همکاران اول صبح قبل از ورود مشتری

    دور هم صبحانه می خورند ،هرروز دو بار خدمتگذار شعبه برایشان چای با همان استکان های شعبه می آورد در بین روز گاهی قهوه سفارش

    می دهند تااز مغازه برایشان بیاورند ،گاهی اوقات بستنی ,شیر و…. جالب اینکه تا حالا احدی از همکاران ما بیمار نشده است ،چون بازهم

    قانون شعبه است که هیچ کس اصلا در مورد بیماری صحبت نمی کند همه می دانند این خط قرمز شعبه است ،

    جالب اینکه یکی از همکاران ما وقتی به شعبه دیگری منتقل شد دو ماه بعد درگیر بیماری شد و دوهفته بستری شد ،البته من این مطلب

    را برای همه نگفتم و همیشه هم به هیچ کس نمی گویم ،اینکه ما در گیر بیماری نمی شویم این نیست که بدنمان سالمتر از بقیه است بلکه

    به آن توجه نمی کنیم ،درمورد ان صحبت نمی کنیم و این نشان می دهد که قانون درست است وهمیشه جواب می دهد ،البته من به همه

    می گویم شما رعایت کنید…چون دیگران جور دیگری به دنیا نگاه می کنند

    می خواستم داستان موفقیت عالی ام در کار با استفاده از فایل های استاد را بگویم که انشاالله در وقتی دیگر بازگو می کنم

    باسپاس از آنانکه آگاهیشان را باتمام وجود و باخلوص نیت در اختیار ما قرارمی دهند استاد گرامی سپاس و سپاس از خداوند مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    علی کیمیاگر گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم

    شاید بتوان کل راه موفقیت و خوشبختی را در این چند جمله زیر خلاصه نمود:

    روی هر چیز تمرکز کنیم، فقط به همان میرسیم،

    اما وقتی روی خود تمرکز کردیم،

    به همه چیز خواهیم رسید.

    اگر انرژی جنسی را در راه نامشروع هدر ندهیم؛ این انرژی، تبدیل به جذابیت؛ ثروت و موفقیت خواهد شد.

    اگر بدانی که تمام شرایط و اتفاقات زندگی ات را خودت ساخته ای؛ دیگر هیچگاه؛ از دست کسی جز خودت شاکی نخواهی بود؛ تو تغییر کن؛ تا زندگی ات تغییر کند؛ اگر همانی هستی که روز و ماه و سال قبل بودی؛ مطمئن باش که اتفاق بهتری نخواهد افتاد؛ و همان اتفاقات روز و ماه و سال قبل تکرار خواهند شد؛ هیچ شانسی در کار نیست،

    این وجود توست، که خالق حوادث دنیای توست.

    یادمان نرود، فقط و فقط

    وقتی تغییرات اساسی را

    در زندگی خود لمس میکنیم

    که وجود و شخصیت خود را

    به طور اساسی تغییر داده باشیم…

    نکته آخر:

    تنها با ترک عادت ها، کارها و افکار منفی

    بدون داشتن هیچ دانش و تخصص خاصی

    می توان به نهایت خوشبختی رسید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    ramin 77 گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    باسلام خدمت همه دوستانم در خانواده فوق العاده عباس منشم

    اول از همه سال نو رو خدمت همه تبریک میگم و امیدوارم تو همه لحظات زندگیتون همیشه پیروز باشین

    میخوام از اینجا شرو کنم که این فایل نشونه امروز منه و خدا رو از این بابت شکر میکنم که به این فایل هدایت شدم و یه تشکر هم از سید عزیزم میکنم بابت این فایل فوق العاده شون، خدایا شکرت خدایا شکرت

    زیر کامنت محمد امین سهرابی عزیز هم نوشتم که دقیقا منم نسبت به مسی و رونالدو این نطر رو داشتم که چون مسی از مسیر سختی ها به این جایگاهی که الان هستش نرسیده و رونالدو از مسیر سختی ها به این جایگاه رسیده پس مسی لیاقت این جایگاهو نداره و و رونالدو مستحق این جایگاهه و از مسی سرتره که دقیقا با دیدن این فایل یه ترمز که اونم مخفی بود و منم ازش بی خبر بودم کشف شد و از این بابت هم از خدا سپاسگذارم و هم از سید عزیزم بخاطر این فایل و هم از بچه های سایت بخاطر‌کامنت های فوق العاده شون که واقعا ذهنارو هم به چالش میکشونه و هم بیدار میکنه، خدایا شکرت خدایا شکرت

    سیدجان در مورد ثروت ذهنم خیلی محدود و ‌باور به کمبود داشتم که خدا رو شکر از وقتی که اومدم تو سایت دارم، رو باور فراوانی کار میکنم و به اندازه باورم که نسبت به فراوانی دارم داره نعمت تو زندگیم وارد میشه که از این بابت خدارو شکر میکنم (بابت قانون باور و قانون فراوانیش و همه قانوناش) خدایا شکرت

    از وقتی که کار پیدا کردم (دقیقا ۶ ماه پیش که داستان پیدا کردنشم تو دیدگاهم تو همین سایت تعریف کردم) اگه منطقی حساب کنی به اندازه همین ۶ ماهم باید درآمد میداشتم چون نه حقوقم اضافه شده نه چیز دیگه ولی به نسبت همون باورام که از فراوانی داشتم تو این مدت نزدیک دو برابر حقوق دریافتی پول ساختم (یکم کمتر)، چطور این اتفاق میفته؟ من فقط علتشو اول باورای خودم میدونم (البته طرفی که من وظیفه خودمو باید انجام بدم) و به نسبت همون باورا و ایمانم خدا هم سمت خودشو به نحو احسن انجام داده که خدارو شکر میکنم از این بابت

    این اواخر هم دمش گرم خیلی بهم حال داده خدارو شکر

    سید جان امسال که تازه شرو شده یه حس فوق العاده ای بهم میگه که این درآمد و دارایی تا آخر سال بیش از ۱۰ برابر میشه که مطمئنم ‌که همین اتفاق هم میفته که همون موقع که خبرشو ان شاء الله تو سایت خواهم نوشت

    تازه تو همین ۶ ماه علاوه بر اون دو برابر درآمدی که داشتم خدا هدایتم کرده که یه گوشیم تونستم بگیرم که کارامو خیلی جلو انداخته که از این بابتم خدارو شکر میکنم، خدایاشکرت و از سید عزیزم هم تشکر میکنم بابت رسالتی که دارن و مام تو این مسیر هستیم، دمت گرم و روی ماهتو میبوسم، وای که چه اتفاقای خوبی که امسال برامون نیفته.

    راستی این تجربه رو هم که برای دوستام پیش اومده براتون تعریف کنم و از خدمتتون مرخص شم چون فک میکنم به این فایل هم ربط داره

    دو تا از دوستام چند ماه پیش به اتفاق هم رفتن کربلا و زیارت بعد از چن روز که برگشتن داستان رفتن و اومدنشونو برامون تعریف کردن و گفتند که با چه مشکلات و سختی هایی تونستن برن زیارت، بعد از اینکه همه سختی ها و داستانو تعریف کردن اخرش میدونین چی گفت این دوست من؟ گفت که حضرت زینب گفته که هر کدوم از شیعیان ما با سختی و مشقت به زیارت ما بیان ما اجرشونو بیشتر در نظر میگیریم و میدیم (اینم بگم که تازه اینا با هواپیما و از راه هوایی برا زیارت رفته بودن که باالطبع باید راحت میبود) ولی چون باورشون به سختی و مشقت بود دقیقا جهان هم همون سختیارو براشون نشون داد تا به قول خودشون اجرشون بیشتر بشه (که به این سختیا و باورام افتخار میکردن) و یه باور غلط دیگه هم که به نظره من همون بین رابطه بین خدا یه واسطه قرار داده بود که انگار نتیجه کارشو حضرت زینب (یکی از بندگان خدا) بهش خواهد داد و اصلا خودشو خدا رو نمیدید و فقط به اون شخص معتقد بود و باور داشت که نتیجه اش باز همین سختی ها میشه

    که باز سید عزیز هم فرمودن که باورت به هرچی باشه از اون جنس اتفاقا برات پیش میاد. از این تجربه دوستام به شخصه خیلی چیزا یاد گرفتم.

    در اخر هم براتون بهترین هارو آرزو دارم توام با شادی و خوشحالی و خوشبختی و سلامتی و آرامش و آسایش و سعادت و ثروت در دنیا و آخرت

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    روح الله بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    الهی شکر،بله اینم به لطف خدا کشف یه باور جدید باور ریشه ای اول از همه این که من لیاقت کسب ثروت از مسیر درست و آسون رو ندارم دقیقا این تو وجود من خیلی پررنگه مثلا وقتا ی که کار یه ماشین رو با شل و سفت کردن چند تا پیچ ساده درست میکنم اصلا نمی تونم پول زیادی از مشتری بگیرم و به خودم میگم تو که کار زیادی نکرد ی ،این پول حلاله،من به تجربه و حتی سختی های که تو این چند سال کشیدم تا یاد بگیریم این چند تا پیچ ساده باعث رفع عیب ماشین میشه احترام نمی زارم و میگم حلال نیست،آره بعد میگم چرا باوجود این همه مشتری درآمد زیادی ندارم،یه باور دیگه این که من می ترسم جواب مشتری رو تو ساعت غیر کارم ندم اینم یکی دیگه از پاشنه های آشیل منه که از ترسا و تائید طلبی و نبود اعتماد به نفسم میاد در صورتی که یکی از همکار ام که خیلی پسر موفقی هستش وقتی باهاش حرف می زدم گفت که خیلی راحت این کار رو انجام می ده بعد خاموش کردن گوشی تو ساعت غیر کاری باعث میشه کمتر استرس کار و مسائل اون وارد زندگی شخصیم بشه و به نوعی مسیر کارم یه مسیر سنگ لاخی میشه و اگه من نتونم این باور هارو شناسائی و با باورهای مناسب جایگزین نکنم پیرو دریافتهای که از فایلهای قبلی پیدا کردم تو هر کاری بر م نتیجه ای جز این که الان دارم نمی گیرم ،از هر زاویه ای به زندگی امروزم نگاه می کنم بیشتر به درک نبود عزت نفس تو وجودم می رسم این هفته کمتر تونستم پس انداز کنم ولی بازم شکر من حتما این محصول را به لطف و هدایت خدا تهیه می کنم و یاد میگیرم که راه خدا راه آسانی و فراوانی بی نهایت هستش و من حتما هرجا از زندگی دیدم که مسیر سخت شده یه نشونه از طرف خدا است که دارم راه رو اشتباه می رم ،خدا جون لیاقت اجرای این آگاهی ها رو به من عطا کن ،خانم شایسته و استاد عزیز م ،ورود طاووس های زیباتون رو به بهشت زندگی تون تبریک میگم آره بهشت واقعی یعنی همین که خود آدم اونا بساز ه خوشحالم به خاطر شادی شما 👫🕺💃💏……ازین هم شاد تر در کنار هم باشید خدا قوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    شاپرک زیبا گفته:
    مدت عضویت: 1520 روز

    سلام و صد سلامتی

    سلام به استاد مهربونم

    من سپیده سلیمانی هستم

    میخوام براتون از اولین نتیجه خودم بعد از گوش کردنش فایل مسیر سنگلاخی یا هموار استاد در بخش باور های ثروت ساز بخش دانلودی

    صحبت کنم

    من در گذشته انسان سخت گیری بودم

    سر هر موضوع کوچیکی سخت میگرفتم

    با مغزم میجنگیدم ،تا تصمیم بگیرم و فکر میکردم با سخت گیری میشه به جایی و موفقیتی رسید! اما نه واقعا هر وقت الکی سخت میگرفتم واقعا اخر سر اونچیزی در نمیومد که میخواستم و با وجود کشیدن اون همه سختی باز هم نتیجه نمیگرفتم و این باور رو داشتم که البته برای رسیدن به موفقیت باید سختی بکشم و پدرم در بیاد! اما بعد نگا میکردم و و دقت میکردم به نتایج افراد موفق که به آسونی به دست آوردنش، به فکرم و رفتارم شک کردم و گفتم سپیده واقعا سخت بگیری و فک کنی که حالا من باید پدرم در بیاد و باید کوه رو بکنم ،تا به موفقیتی برسم گفتم به خودم بسه دیگه چقد میخوام خودمو اذیت کنم بسههههههههه

    و از دیروز تا الان این فایل رو ۳ یا ۴ بار گوش کردم و بعد معجزه ای رخ داد این بود که من چند وقته درگیر یه پروژه و برنامه ریزی بودم و هی این برنامه سینوسی میشد وکیفتش و کمیتش کم و زیاد میشد برنامش و همش بخاطره سخت گیری و باور اینکه باید پدرم در بیاد تا به جایی برسم درست حسابی در نمیومد و همش گیر میکردم و ناامید میشدم وسطاش که هم بنویسمش و هم انجامش بدم

    با خودم میگفتم باید پدرم در بیاد

    اما با این حرف استاد تصمیم گرفتم که دیگه به خودم ظلم نکنم و خودمو با این باور زندانی نکنم و خودمو آزاد کردم. البته که باید روی این باور کار کنم حالا حالا ها چون مدت طولانی با من بوده اما میخوام بگم من به این آگاهی عمل کردم و نتیجه عالی گرفتم و برنامه ای که میخواستم واقعا ساده و قدرتمند در اومد و در سریع ترین زمان ممکن (قبلا شاید یک روزم کلا میگرفت ولی الان سریع ترین زمان ممکن انجام میشه)

    سلامتی

    خوشبختی

    ثروت

    هدفمندی

    عشق

    آزادی

    و هر چیز خوبی رو

    برای هممون آرزو میکنم

    استاد ،بچه ها ،عاشقتونم😚💙💜💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    حمیدرضا جمالی فر گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    سلام به همه دوستان هم سفر عزیزم

    سفرنامه روز ۵۳

    چقدر نیاز به شنیدن این آگاهی در این لحظه داشتم خدایا شکرت

    همیشه برای همین جزر و بد بختی های شنیده بودم و توی فیلم ها دیده بودم علاقه خاصی برای موفقیت نشان نمیدادم

    باور های درست استاد تو این مسیر دیدم نظرم کامل عوض شد و خواهان به دست آوردن موفقیت شدم و هستم

    خیلی از الگو انتخاب کرده بودم مناسب نبودن چون واقعا مثل مثال استاد زدن با باور های خودشون راه طی کرده بودن

    من از این فایل درس که گرفتم این بود که برای موفقیت نیاز نیست بدبختی بکشی برعکس به راحتی میتونم از مسیر لذت ببرم به خواسته ام برسم البته با باور درست که ساختم

    چون مبنا جهان جواب به فرکانس من

    قبلا برای شروع به کار از همه افراد مشاوره و نظر میگرفتم و در آخر اون کار انجام نمیدادم و تو شک و تردید بودم به خاطر شنیده ها غلط افراد

    امشب این باور تو خودم میسازم که انسان ایمان داره خداوند هدایتش میکنه

    مثل باور فایل قبل استاد که گفتن

    من باور دارم هیچ وقت بارم روی زمین نمیمونه

    خداوند هیچ وقت من تنها نمیذاره

    خدایا شکرت هر شب درک از فایل ها بیشتر میشه

    تنها کاری باید انجام بدم کنترل ورودی های ذهنم و ساختن باورهای درست به سادگی هدایت میشم

    درک هر موضوع نیاز به تکرار تکرار داره تا در ناخودآگاه نقش بگیره مثل همین سفرنامه که الان به روز اول نگاه می‌کنم میبینم چقدر تغییر کردم به سادگی

    خدایا شکرت این آگاهی ها رو روزی ام قرار دادی

    یه مسائله که ذهنم همیشه گول میزد این بود حرف مهم و باور درست و کارا تو فایل و دوره استاد هستن اما متوجه شدم چقدر استاد تو همین فایل رایگان چقدر باور درست میگن

    اما این مسئله باعث درک بهتر قانون مهم تکامل شدم

    خدایاشکرت هدایت شدم به این مسیر الهی

    ادامه دارد…❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: