ما هرگز گوشت فاسد را نمیخوریم. به غذایی بدبو و گندیده لب نمیزنیم.
حتی دیدن یک مو در غذایی لذیذ و سالم، حالمان را بد میکند یا اگر احساس کنیم آشپزی که این غذای خوشمزه را پخته اصولاً آدم بیسلیقهای است که اهمیتی به بهداشت خود نمیدهد، باز هم حاضر به خوردن آن غذا نیستیم.
ما به شدت مراقب هستیم تا غذایی سالم و مورد تإیید را وارد بدنمان نماییم. چون میخواهیم جسم سالمتری داشتهباشیم.
اما نوبت به تغذیه ذهن که میشود، هیچ اهمیتی نمیدهیم. در حالیکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه کانون توجه و ورودیهایی است که به ذهنمان راه دادهایم.
اما درباره ورودی های ذهنمان وسواس چندانی به خرج نمیدهیم. ساعتها پای اخبار مینشینیم تا از تک تک فجایعی آگاه شویم که ممکن است در گوشه و کنار جهان رخ داده باشد.
ساعت ها درباره ناخواستههای زندگیمان، درباره رابطهای که از آن رضایت نداریم و مسائل مالیای که درگیر آن شدهایم، لب به گله و شکایت مینشینیم. مرتباً با دوست و آشنایی که از اوضاع بد اقصادی مینالد، همراه و همداستان میشویم و گفتههایش را تأیید میکنیم.
ساعتها پای فیلمهایی مینشینیم که تمرکز آن بر کمبود است و غافلیم از اینکه تمام این گله و شکایتها، شنیدن این درد و دلها و تأیید کردن آنها، یک غذای مسموم و بدبو است که به ذهن خود میخورانیم.
چرا با اینکه تا این حد به تغذیه جسممان اهمیت میدهیم، از تغذیه ذهن غافلیم؟!
چرا نمیتوانیم درک کنیم که هر موضوعی که آرامش ما را مختل میکند، هر تصویری که احساسمان را بد میکند، هر اخباری که ما را نگرانتر میکند و هر توجهی که ترس، تردید و اضطراب را در وجودمان میکارد، همان غذای مسمومی است که ذهنمان را بیمارتر و باورهایمان را محدود کنندهتر میگرداند و سپس خودش را در قالب بدهی، نگرانیهای تمام نشدنی مالی، روابط پرتنش، جسم بیمار و… نشان میدهد.
توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواستهی دیگر که نتیجهی آن ورود اتفاقات ناخواستهی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها، ترسها و نگرانیهای بیشتر باز میکند.
اتفاقات ناخواستهی بیشتری را به زندگیات جذب میکند تا دوباره موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشی.
تنها راه خروج از این حلقه معیوب، تغذیه ذهن با غذایی مناسب است.
به همین دلیل لازم است همانگونه که با وسواس، غذاهای سالم، خوشرنگ و بو و خوشمزه را وارد بدنت میکنی، درباره غذای ذهنت هم وسواس به خرج دهی و تنها ذهنت را در معرض ورودیهایی قرار دهی که احساس بهتری به تو میبخشد و تو را سپاسگزارتر مینماید.
یکی از بهترین راهها برای تغذیه ذهن، شروع کار با دوره کشف قوانین زندگی، است.
دوره کشف قوانین زندگی، یک راهنمای تمام عیار برای مسیر زندگی شما در تمام جنبههاست و با زبانی ساده و با فرمولی ۱۰۰٪ عملی، قوانین زندگی را به شما یاد میدهد. همان قوانینی که راه ورود نعمت و ثروتهایی بی انتها را به زندگیات باز میکند و به شما کمک میکند تا خالق شایستهای برای زندگیات باشی و فارغ از اینکه الان در چه شرایطی هستی، بتوانی با هماهنگ شدن با قوانین زندگی، همان شرایطی را خلق کنی که دوست داری داشته باشی.
متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:
باید همیشه این سوالو از خودم بپرسم که همیشه که اینقدر به غذای جسمم اهمیت میدم آیا به همون اندازه به غذای روحم هم اهمیت میدم⁉️
برای غذای جسمم خیلی وسواس بخرج میدم و حواسم هست که این غذا سالم باشه و خیلی مراقبم که چی میخورم آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقبم که:
چه آهنگی گوش میکنم؛ چه صدایی میشنوم؛ چه کتابی میخونم؛ چه فیلمی نگاه میکنم؛ چه سریالی میبینم؛ با چه آدمایی صحبت میکنم؛
اصلاً دارم به چی توجه میکنم؟! به بیماری یا به سلامتی؛ به فقر یا ثروت️؛
اونایی که ورودی های ذهنم هستن، چرا اصلا بهشون توجه نمیکنم؟؟؟
چرا خیلی راحت حرف های چرت و پرت میشنوم؟؟
چرا اخباری که همش در مورد مشکلات و بدبختی و گرونی و جنگ و تروریسمه رو به راحتی گوش میکنم؟؟
چرا اجازه میدم که این ورودی ها رو دریافت کنم؟؟
چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیم که داره زندگیمو رقم میزنه اهمیتی نمیدم؟؟
وقتی به چیزی توجه میکنم، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برام به وجود میاره که بر اساس فرکانس های ارسالی خودمه
اگه غذای سالم و تمیز رو انتخاب کنم که به ذائقم خوش نمیاد و اون غذا رو بخورم، همون لحظه از اون غذا بدم میاد و برام خوشایند نیست و همون لحظه تاثیرشو میبینم
اگه یه غذای فاسد بخورم، زود دل پیچه میگیرم و تاثیرش خیلی سریعِ
اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنم، یه غذای نامناسب به ذهنم میدم، همون موقع تاثیرشو نمیبینم، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینم
چون یه فاصله زمانیه، بین اون موقعی که دارم به موضوعات نامناسب توجه میکنم فیلم نامناسب میبینم
اخبار نامناسب گوش میکنم
“حرف های نامناسب، بحث های بیهوده با همدیگه
این کارها رو انجام میدم
همون موقع که بلا سرم نمیاد
یواش یواش کانون توجهم، اتفاق های مشابه با اونو برام میاره
اخبار بیشتر وارد زندگیم میکنه
بحث های بیهوده بیشتر
حرف های نامناسب بیشتر
وقتی به یه موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنم، خیلی زود توی مدارش قرار میگیرم، اونوقت از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهم نشون داده میشه
بعد از مدتی هم آثار عینی اونو تو زندگیم میبینم
این فاصله زمانی باعث میشه که نتونم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنم و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرم میاد رو درک کنم
چون این فاصله زمانی زیاده
به خاطر این فاصله زمانی، میام تعبیرهای مختلفی میکنم
میگم بدشانسیه، خدا خواسته، شاید اینجوری بوده، دیگه سرنوشت منم همینه،و هزارتا دلیل دیگه
دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودم دارم غذای نامناسب به ذهنم میدم
خودم دارم به چیزهای نامناسب توجه میکنم
خودم دارم یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزم میکنم
خودم دارم به چیزهایی توجه میکنم که اصلا
نمیخوامشون
برام مناسب نیستن
احساسمو بد میکنن
گریه ام رو در میارن
اوقاتم رو تلخ میکنن
خودم این فرکانسا رو ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط، موقعیتها افرادی رو برام توی زندگی میاره که هم مدار با کانون توجه خودمه
پس همون طور که مواظب غذای جسمم هستم و غذای جاهای نامناسب رو نمیخورم به همون اندازه هم باید مواظب باشم که
دارم به ذهنم چی میدم؟
چه خوراکی رو دارم به خودم میدم؟
چه افکاری رو دارم توی ذهنم میسازم؟
چه باورهایی رو دارم ایجاد می کنم؟
“خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده
پس تموم اتفاقایی که توی زندگیم میفته به خاطر اونچه هست که خودم انجام دادم
خدا که به بنده هاش ظلم نمیکنه
اگه میخوام خوشبخت زندگی کنم، باید تموم تمرکزمو بزارم روی توجه به نکات مثبت توجه به اونچه که بهم قدرت میده
سعی کنم کانون توجهم رو به سمت خواسته هام ببرم
باورهای محرک و محدود کننده گذشته، میتونن با تغییر افکارم، با تغییر کانون توجهم، اونها هم تغییر کنن
اونوقت اتفاقات زندگیم تغییر میکنه
پس ارزشش رو داره که هر روز روی خودم و ذهنم کار کنم، چون هرچی که بخوام بهم داده میشه.
پس به دنبال افکار مناسبی باشم که احساس بهتری بهم میده و متعهد باشم که فقط اون افکارو به ذهنم بدم
اونوقت زندگیم به سمتی میره که از در و دیوار ثروت و سلامتی و خوشبختی و سعادت وارد زندگیم میشه
بدون اینکه بخوام کار خاصی انجام بدم چون ساز و کار جهان اینه
پس براش زمان و وقت بزارم، برام مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیم رو داره کانون توجهم به وجود میاره
باید همون وسواسی که برای غذا خوردن دارم، در مورد کانون توجهم هم داشته باشم
پس حواسم باشه که ذهنمو دارم با چی تغذیه میکنم؟؟
چون در هر لحظه به وسیله اونچه که میگم،
میشنوم،میبینم،
به یاد میارم،یا بهش فکر میکنم،
دارم به ذهنم غذا میدم و اینا باورهای من هستن
پس یا در حال قدرتمند تر کردن یه باور قدرتمندم
یا درحال محدود کننده تر کردن یه باور محدود کننده
پس یه ایستگاه بازرسی قوی برای ورودی ذهنم درست کنم
ذهنمو شرطی کنم که:
هر ورودی که منو غمگین یا نگران میکنه
میترسونه
بهم احساس بدی میده
“مثل همون غذای گندیده و سمیِ که حاضر نیستم بهش نگاه کنم
چه برسه که بخوام اونو بخورم
هر وقت به غذای گندیده و سمی اجازه عبور از این ایستگاه رو دادم و خوردمش
اون وقت اجازه دارم تا ذهنمو با ورودی های نامناسب مثل
اخبار
نگرانی درباره مشکلات
موندن توی احساس بد، که هزاران دلیل هم براش دارم تغذیه کنم
تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه کانون توجه و ورودی هایه که به ذهنم میدم پس
چرا در مورد ورودی های ذهنم اهمیت
نمیدم
چرا ساعت ها پای اخباری میشینم تا از مشکلاتی که اتفاق افتاده خبر دار بشم
چرا در مورد ناخواسته های زندگیم صحبت
میکنم؟
چرا درباره رابطه ای که از اون رضایت ندارم حرف میزنم
چرا در مورد مسائل مالی که درگیرش شدم گله و شکایت میکنم؟
چرا با دوست و آشنایی که مرتب از اوضاع بد اقتصادی ناله میکنه، همراه میشم و گفتههاشوتایید میکنم؟؟
چرا ساعت ها پای فیلم هایی میشینم
که تمرکزشون روی کمبوده؟؟
تموم این گله و شکایت ها
شنیدن این درد و دل ها و تایید کردن اونها یه غذای مسموم و بدبوییه که به ذهنم
میدم
چرا اینقدر که به غذای جسمم اهمیت میدم از غذای روحم غافلم؟؟
چرا نمیتونم درک کنم که هر موضوعی که آرامشمو بهم میریزه
هر تصویری که احساسمو بد میکنه
هر خبری که منو نگران تر میکنه
هر توجهی که ترس و تردید و اضطراب رو در وجودم بیشتر میکنه
همون غذای سمیِ که ذهنمو بیمارتر و باورهامو محدود کننده تر میکنه
بعد هم خودشو تو قالب بدهی، نگرانیهای مالی تموم نشدنی
رابطه های پر تنش و ناراحت کننده
و جسم بیمار نشون میده
وقتی به هر ورودی مسمومی توجه میکنم دارم یه فرکانس ناخواسته رو ارسال میکنم که نتیجش ورود اتفاق ناخواسته بیشتره
اونوقت با این کار راه گله و شکایت و ترس و نگرانی بیشتری به زندگیم باز میشه
اتفاقات ناخواسته بیشتری به زندگیم جذب میشه تا موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشم
تنها راه خارج شدن از این گرفتاری ها
و مشکلات، تغذیه ذهنم با غذای مناسبه
پس همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنم میکنم
برای غذای ذهنم هم وسواس به خرج بدم و ورودی هایی رو وارد ذهنم کنم که احساسمو بهتر میکنه و منو سپاسگزار تر میکنه
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن این فایل در قسمت نظرات.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD146MB12 دقیقه
- فایل صوتی غذای روح چگونه تأمین میشود؟11MB12 دقیقه
سلام خدمت عزیزان
قبل از اینکه کامنتم رو شروع کنم امیدوار هستم استاد عباسمنش برای سایت این امکان رو فراهم کنه که کامنتهایی که مینویسیم در صورتی که امکانش رو فعال کرده باشیم ذخیره بشن که با قطعی سایت یا اینترنت یا هر مسئلهی دیگه زحمتی که کشیدیم و نوشتیم حذف نشه و مجبور نشیم دوباره بنویسیم و زمانمون سیو بشه. سپاسگزارم.
آنچه من از این فایل درک کردم این هست که همانطور که ما به غذایی که میخوریم بسیار دقت میکنیم و وسواس داریم و اگر مویی توش باش رنگش برگشته باشه تاریخ مصرفش گذشته یا هر چیز دیگه اون غذا رو نمیخوریم به همین صورت هم نه بیشتر باید مواظب باشیم که چه خوراکی رو به ذهنمون میدهیم.
قانون این است که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا توسط کانون توجه خودمون رقم میخوره و این ما هستیم که تمام زندگیمون رو رقم میزنیم بنابراین اگر میخواهیم به سمت ثروت و سلامتی و شادی و نعمت های فراوان هدایت بشیم باید مراقب باشیم که به چیزی توجه میکنیم.
چه کتابی میخونیم؟ چه فیلمی میبینیم؟ چه سریالی میبینیم؟ جه آهنگی گوش میکنیم؟ چه سایتی رو میخونیم؟ چه اخباری رو میبینیم؟ چه شبکهاجتماعی ای رو دنبال میکنیم؟ با چه آدمهایی ارتباط داریم؟ در یک کلام به چی داریم توجه میکنیم.
من در کامنت قبلیم در خصوص این موضوع صحبت کردم که چه اعمال و رفتاری رو بعد از این سایت تصمیم گرفتم اجرا کنم که متاسفانه حذف شد و الان هم زمانش رو ندارم که دوباره کامل بنویسم. اما به صورت خلاصه اگر بخوام بگم این هست که واتساپ رو استفاده ای ازش نمیکردم و حذف کردم، یوتیوب فقط در خصوص هوش مصنوعی و تکنولوژی و خود استاد و فایل های طبیعت و زندگی روستایی و دنبال میکنم و گذاشتمش رو سابسکریپشن که نرم توی محتوایی که خودش انتخاب میکنه که نمایش بده، تلگرام فقط کانال استاد دنبال میکنم و کسب و کار خودم اگه نیاز باشه روش ران میشه، با افزونهی بلاکر سایتهای خبر تکنولوژی فارسی هم حتی بلاک کردم چون گاهی پیش میاد موردی نامناسب رو گذاشتن توی خبرها و من ناخوداگاه توجه ام جلب میشه، و امیدوارم بتونم روی این تعهد بمونم. باید بیشتر و بیشتر این فایل رو دید و روش کار کرد چون آدم فراموشکار هست. من خودم قبلا که این فایل رو گوش کرده بودم با طی کردن تکامل تمام شبکههای اجتماعی رو حذف کرده بودم و از تمام سایتها زدم بیرون و فقط با استاد بودم و اون موقع کسب و کارم رو از دست داده بودم و کسب و کار نداشتم و مهارتخاصی رو نمیخواستم یاد بگیرم تونستم این حرکت رو بزنم اما الان نیاز به مهارت آموزشی و اطلاع از پیشرفت تکنولوژی دارم و خوندن مقالات و کتابها به همین دلیل این حرکت رو نزدم و امیدوارم بتونم راهکاری برای خالص کردن ورودیهای ذهن پیدا کنم.
عاشقتونم.
سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد گرامی
امروز به خودم نگاه کردم دیدم که دارم میرم خبر میخونم که چه اتفاقی تو جهان افتاده. بعد از خودم سوال کردم که چرا من دارم این کار رو میکنم؟ مگه من نباید ورودیهای ذهنم رو کنترل کنم؟ چرا الان برام مهم نیست و میخوام برم که خبر بخونم. بعد تصمیم گرفتم که این فایل رو مجدد مرور کنم و فکر کنم 5 بار تا الان گوشش کردم با تمرکز.
زنگهایی که در وجودم این فایل ایجاد کرد این هست که همانطور که ما خیلی دقیق هستیم که چه چیزی رو جسممون میدیم و چه غذایی رو میخوریم آیا به این هم توجه داریم که چه چیزی رو داریم به ذهنمون و روحمون میدیم؟
چرا باید توجه داشته باشیم؟ چون همانطور که اگر غذای نامناسب بخوری (غذای کثیف یا مونده یا هر چی) به سرعت جسممون واکنس نشون میده و حالمون بد میشه. حتی در زمانی که تو دهنمون میگذاریم اگر غذا تلخ باشه سوخته باشه یا مونده باشه و .. سریع میفهمیم و میدیم بیرون غذا رو اما در مورد ذهن و روح داستان چطوره؟ ذهن و روح ما هم دارن غذا میخورن و بر اساس غذایی که بهش میدیم فرکانس به جهان هستی ارسال میکنه و اتفاقات زندگی ما رو بوجود میاره. فقط تفاوتش با غذای جسمی این هست که غذا جسمی سریع میفهمی داری چیز نامناسب میخوری یا سریع جسمت واکنش نشون میده و دل درد میگیری اما در مورد ذهن اینطور هست که ورودیها در آینده خودشون رو نشون میدن که چه بلایی سر ما میارن اگر نامناسب باشن. مثلا اگه تو خانوادهای باشی که در مورد فقر زیاد صحبت کردن این ورودیها رفته تو ذهنمون و آینده زندگیمون چی شده؟ فقر بیشتر و در جا زدن و پیشرفت نکردن و ایده های خوب بهت گفته نشدن و پول به سختی بدست آوردن و از این نوع اتفاقات. پس اگر میخواهیم آینده نامناسبی برامون رخ نده باید تا میتونیم ورودیهای ذهن و روحمون رو کنترل کنیم. یعنی چیزهایی که میبینیم. چیزهایی که میشنویم. کتابی که میخونیم. آهنگی که گوش میدیم. چیزهایی که در آینده تجسم میکنیم و چیزهایی که از گذشته به خاطر میریم.. چیزهایی مینویسیم.. فیلم و سریال هایی که میبینیم و به طور کلی هر چی که حواسهای ما رو درگیر میکنه رو باید کنترل کنیم. مثلا تلوزیون نبینیم. مثلا مستند های خوب و درس آموز ببینیم نه مستندهایی که دارن در مورد بدبختی صحبت میکنن و میگن شاه چقدر بد بود یا جمهوری اسلامی چقدر بد هست یا چقدر فقر در جهان گسترش پیدا کرده یا مستند در مورد بیماری که چه بیماری ای بوجود اومده و چه اتفاقات وحشتناکی افتاده یا مستند هایی در مورد جنگ که چه جنگی هایی رخ داده و چقدر اتفاقات بد بوجود آورده. البته تفسیر ذهنی هم خیلی مهم هست چیزی که من درش ایراد دارم. اگر ما قادر باشیم از آنچه که میبینیم تفسیر مثبت داشته باشیم میتونه به ما کمک کنه. مثلا من در راستای این باور که از راه نادرست نمیشه به نتیجهی درست رسید یک مستند در مورد یک هکر دیدم که چقدر بدختی کشید به خاطر هک هایی که انجام میداد و باعث شد زمان طولانی ای از زندگیش هدر بشه و آخرشم بیافته زندان و من گفتم ببین راه نادرست نتیجه درست نمیده. خدا کمک کنه که همواره در مسیر درست حرکت کنیم. خدایا کمکمون کن که همواره در مسیر درست باشیم و نه اینکه کلی بلا سرمون بیاد تا درسها رو بگیریم. نه همین ابتدا درسها رو درک کنیم و به سمت درست حرکت کنیم و پیشرفت کنیم.
چیز دیگهای که تو وجودم زنگ ایجاد کرد از این فایل این هست که تو ذهنمون داریم به چه چیزی توجه میکنیم؟ چه افکاری داریم؟ چه چیزهایی رو مرور میکنیم.. داریم به بحث کردن و حرف های بیهوده تمرکز می کنیم یا داریم به نکات مثبت توجه میکنیم؟ من خودم این ایراد رو دارم که وقتی کسی رو میبینم و برام مهم و ارزشمند هست و میبینم قانون رو درک نکرده و تو در و دیوار هست بهش چیزی نمیگم و نمیخوام هدایتگر باشم اما تو ذهنم برعکس این رفتارم عمل میکنم و میگم ببین فلانی تا زمانی که اینطور فکر میکنی بدبختی میکشی یا فلانی تقصیر خودته که این شرایط رو داری تجربه می کنی و اگه فلان کار رو بکنی نتیجه خوب خواهد شد.. یکجورایی ناخودآگاهم اینطوری هست و دنبال بحث کردن و دنبال اینکه دیگران رو مقصر جلوه بده هست. این تمرکز منفی هست و باید باورهای مناسبی ایجاد کنم که تو ذهنم چنین درگیری هایی نباشه. ایراد از من هست اگر دوستانی توانسته اند توی این زمینه ذهنشون رو خوب کنترل کنن و توصیه ای برای من مطابق با قانون به صورت عملی دارن خوشحال میشم دیدگاهتون رو بخونم و اجرا کنم.
نکته دیگه ای که زنگ خورد در وجودم این هست که باید مراقب کانون توجه ام باشم که داره به خواسته تمرکز میکنه یا ناخواسته. کانون توجهم روی فقر هست یا ثروت؟ روی سلامتی هست یا بیماری؟ روی اتفاقات خوب هست یا اتفاقات بد؟ روی چیزهایی هست که دوستشون دارم و میخوام یا چیزهایی که نمیخوامشون؟ دارم با کانون توجه ام با ناخواستهها میجنگم یا دارم به خواستههام توجه میکنم. این نقطه ضعفم هست که بیخیال کانون توجهام هستم. درصورتی که باید هشیار و آگاه باشم که دارم به چه چیزی توجه میکنم و همچنین توجه ام رو آگاهانه ببرم روی زیبایی ها و باورهای خوب و اتفاقات مثبت تا زندگی خوبی داشته باشم.
نکته دیگه ای که زنگ خورد در وجودم این هست که ارزشش رو داره که روی ذهنمون کار کنیم. روی کانون توجهمون کار کنیم. اگر ذهنمون رو کنترل کنیم که یک مسیر تکاملی هست وقتی تمرین میکنیم هر آنچه که میخواهیم رو میتونیم داشته باشیم و بدست بیاریم. از ثروت تا سلامتی تا روابط عالی تا آزادی زمانی و مکانی تا استقلال مالی تا هر انچه که میخواهیم. همه اش رو میتونیم بدست بیاریم اگر که روی ذهنمون کار کنیم و شاهد این موضوع هم استاد عباس منش هست که روی ذهنش کار کرده و الان داره شرایط عالی و رویایی رو تجربه میکنه و البته گذشته زندگی خودمونم شاهد هست که هر موقع متعهدانه افکار و توجه مثبت داشتیم اتفاقات عالی برامون رخ داده و معجزه بوده طبیعی نبوده. پس باید روی ذهنم کار کنم هر روز و هر چه بیشتر بهتر.
اینکه من قصد دارم چه عملی انجام بدم برای بحث کنترل ذهن و ورودی ها و کانون تمرکز 3 تا عمل میخوام انجام بدم.
اول از همه این فایل و فایل های مشابه با این دیدگاه رو بارها با تمرکز تکرار کنم که بره توی وجودم و شخصیتم که کانون توجه ام رو کنترل کنم. ورودی هام رو کنترل کنم. از طرف دیگه فقط این نباشه که ورودی کنترل بشه و چیزهای نامناسب رو حذف کرد و دیگه هیچی. نه برنامه بگذارم که نکات مثبت رو بنویسم و به اتفاقات مثبت توجه کنم و از سریال سفر به دور آمریکا و زندگی بهشت استفاده کنم به صورت عملی که توجه ام بره روی نکات مثبت. از طرفی نکات مثبت زندگی خودمم بنویسم و توجه کنم بهش و سومین کارم این هست که تمرکز جدی روی بحث درک قوانین و ثروت و توحید بگذارم و روی این ورودی ها هم کار کنم چون در این برهه از زندگیم خیلی بهم کمک میکنه.
عاشقتونم. ممنونم که دیدگاه من رو خوندین. امیدوارم بهتون کمک کرده باشه. خدایا خودت کمکم کن و یاریام کن که باور خوب و عملکرد خوبی داشته باشم و هم خودم خوب زندگی کنم و هم جهان رو جای بهتری برای زندگی بکنم.
دوستتون دارم. امیدوارم خداوند از در و دیوار و آسمان و زمین برکت و ثروت و عشق و آرامش و زیبایی و رحمت و پول و ثروت و هر انچه که زیبایی هست بهتون بده.
سلام خدمت دوستان گرامی و عزیز.
روز هفتم روزشمار تحول زندگی من.
آنچه من ازصحبتهای استاد در این جلسه درک کردم این هست که همانطور که ما برای غذا خوردن دقت کاملی میکنیم که غذا فاسد نباشه، رنگ بو مناسب داشته باشه، کثیف نباشه، و حتی آشپز رو هم بررسی میکنیم که آدم تمیزی باشه، رستوران رو بررسی میکنیم که جای تمیزی باشه و اگر سوسک و موارد نامناسبی ببینیم در اون رستوران غذا نمیخوریم، با همین معیار هم باید مراقب ورودیهای ذهنمون باشیم. یعنی ببینیم داریم به چه چیزی توجه میکنیم و آیا این چیزی که داریم به ذهنمون میدیم مناسب هست یا مناسب نیست؟
اگر داریم ورودیهایی رو به ذهنمون میدیم که کثیف و بدبو و نامناسب هست قطعا نتیجهای که در زندگیمون میبینیم اتفاقات نامناسب خواهد بود. اگر مرتب داریم به ناخواستهها توجه میکنیم، در مورد موارد ناخواسته مطالعه میکنیم، در مورد مطالب ناخواسته فیلم میبینیم، در مورد موارد ناخواسته صحبت میکنیم، در مورد موارد ناخواسته فکر میکنیم داریم فرکانس نامناسب به جهان هستی ارسال میکنیم داریم غذای بد به ذهن خودمون میدیم و نتیجهی این کار میشه جذب اتفاقات بد که زندگی ما رو به هم میزنه. پس باید خیلی دقت کنیم داریم به چه چیزی توجه میکنیم.
آیا داریم به ثروت توجه میکنیم یا داریم به فقر توجه میکنیم؟ آیا داریم به سلامتی توجه میکنیم یا داریم به بیماری توجه میکنیم؟ آیا داریم به نکات مثبت توجه میکنیم یا داریم به نکات منفی توجه میکنیم؟ آیا داریم به روابط زیبا توجه میکنیم یا داریم به روابط نامناسب توجه میکنیم؟ آیا داریم به اخبار نامناسب توجه میکنیم یا داریم اطلاعات زیبا به ذهنمون میدیم؟ داریم به چیزهایی تو زندگیمون توجه میکنیم؟ داریم از اساس همون چیزها رو وارد زندگی خومون میکنیم. بنابراین باید همانطور که برای غذا خوردن وسواس داریم در مورد ورودی های ذهنمونم توجه کنیم.
وقتی که ما کانون توجه خودمون رو کنترل میکنیم آهنربا ثروت، سلامتی، موفقیت، سعادت، روابط زیبا می شویم بدون اینکه لازم باشه کار خاصی انجام بدیم چون تمام اتفاقات با افکار ما خلق میشه. با کانون توجه ما خلق میشه.
کنترل کردن کانون توجه هم نیاز به تکامل داره و هم نیاز به تلاش آگاهانه داره و کار سادهای نیست و باید روش کار کرد، اما تغییر کانون توجه به موارد مثبت و زیبا شدنی هست همانطور که استاد عباس منش تونسته این کار رو انجام بده.
تصمیم امروز من این هست که یک نگاهی به ورودی هایی که دارم به ذهنم میدهم بندازم. من یک سری بازیها رو باید از گوشیم حذف کنم چون موارد ناخواسته توش هست. همچنین باید مطالعه کردن اخبار ورزشی رو کامل کنار بگذارم و همچنین مطالعه کردن اخبار تکنولوژی و دنبال راهکاری باشم که موارد مناسب رو پیدا کنم و به ذهنم بدم. حتما یک راهکاری باید وجود داشته باشه. امیدوارم اگر استاد راهکاری پیدا کرده با ما به اشتراک بگذاره که چطور فوتبال ورزشی و تکنولوژی رو دنبال میکنه چیزهایی که هم سرگرمی هستند و هم مهارتهای بسیار مهمی هستند که واقعا به کسب و کار و زندگی ما کمک میکنه مثل ابزارهای تولیدی هوش مصنوعی و .. که من با خواندن اخبار تکنولوژی باهاش آشنا شدم و ازش کلی استفاده کردم. ولی خب اخبار هم مثبت دارند و هم منفی و من به خودم تعهد میدم استفاده نکنم چون موارد منفی هم هست. همچنین باید ارتباطاتم با افراد رو هم کمی محدود کنم مخصوصا خانواده چون فیلم های نامناسب میبینند و در مورد موارد نامناسب صحبت میکنند هرچند که خیلی وقتها هم در مورد چیزهای مثبت صحبت میکنند و در مورد خوب صحبت میکنند ولی باید ورودیهام رو کنترل کنم اگر میخوام نتایج خوبی بگیرم. البته خودمم هم کارم خوب نیست بیشتر از اینکه به نکات مثبت خانواده توجه کنم خیلی زیاد میشه که به کار اشتباهی که انجام میده ناآگاهانه توجه میکنم و باید این کانون توجه رو تغییر بدم. قبلا خوب روی این موضوع کار کرده بودم الان خوب نیستم باید دوباره تمرین کنم و بهبود بدم خودم رو. ولی این محیط رو باید حتما کنترل داشته باشم چون اگر محیط ایزوله ای برای خودم ایجاد کنم نتایج خیلی خوبی میتونم بگیرم. همچنین یک سری برنامههای سرگرمی رو هم دنبال میکنم مثل بازی مافیا و ارتش سری که یکجور بازی هست و خیلی نکات مثبت داره آدم از نحوه تفکر و از نحوهی بازی کردن افراد یاد میگیره و خیلی فان هست باید تشخیص بدی کی سیاه هست تو بازی کی سفید هست تو بازی و کلا خود بازیش فان و باحال هست اما گاهی اوقات این افراد صداشون رو بالا میبرن و یکم خشن صحبت میکنن و .. این هم باید کنترل کنم و دیگه نبینم.
عاشقتونم. امیدوارم بهترین اتفاقات براتون بیفته و شدیدا عمل گرا باشید و زندگی عالی برای خودتون رقم بزنید.