غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟

 ما هرگز گوشت فاسد را نمی‌خوریم. به غذایی بدبو و گندیده لب نمی‌زنیم.

حتی دیدن یک مو در غذایی لذیذ و سالم‌، حالمان را بد می‌کند یا اگر احساس کنیم آشپزی که این غذای خوشمزه را پخته اصولاً آدم بی‌سلیقه‌ای است که اهمیتی به بهداشت خود نمی‌دهد‌، باز هم حاضر به خوردن آن غذا نیستیم.

ما به شدت مراقب هستیم تا غذایی سالم و مورد تإیید را وارد بدن‌مان نماییم. چون می‌خواهیم جسم سالمتری داشته‌باشیم.

اما نوبت به تغذیه ذهن که می‌شود‌، هیچ اهمیتی نمی‌دهیم. در حالیکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء نتیجه کانون توجه و ورودی‌هایی است که به ذهن‌مان راه داده‌ایم.

اما درباره ورودی های ذهن‌مان وسواس چندانی به خرج نمی‌دهیم. ساعت‌ها پای اخبار می‌نشینیم تا از تک تک فجایعی آگاه شویم که ممکن است در گوشه و کنار جهان رخ داده باشد.

ساعت ها درباره ناخواسته‌های زندگی‌مان‌، درباره رابطه‌ای که از آن رضایت نداریم و مسائل مالی‌ای که درگیر آن شده‌ایم‌، لب به گله و شکایت می‌نشینیم. مرتباً با دوست و آشنایی که از اوضاع بد اقصادی می‌نالد‌، همراه و همداستان می‌شویم و گفته‌هایش را تأیید می‌کنیم.

ساعت‌ها پای فیلم‌هایی می‌نشینیم که تمرکز آن بر کمبود است و غافلیم از اینکه تمام این گله و شکایت‌ها‌‌، شنیدن این درد و دلها و تأیید کردن آنها‌، یک غذای مسموم و بدبو است که به ذهن خود می‌خورانیم.

چرا با اینکه تا این حد به تغذیه جسم‌مان اهمیت می‌دهیم‌، از تغذیه ذهن غافلیم؟!

چرا نمی‌توانیم درک کنیم که هر موضوعی که آرامش ما را مختل می‌کند‌، هر تصویری که احساس‌مان را بد می‌کند‌، هر اخباری که ما را نگران‌تر می‌کند و هر توجهی که ترس‌‌، تردید و اضطراب را در وجودمان می‌کارد‌، همان غذای مسمومی است که ذهن‌مان را بیمارتر و باورهای‌مان را محدود کننده‌تر می‌گرداند و سپس خودش را در قالب بدهی‌، نگرانی‌های تمام نشدنی مالی‌، روابط پرتنش‌، جسم بیمار‌ و… نشان می‌دهد.

توجه به هر ورودی مسموم‌، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته‌ی دیگر که نتیجه‌ی آن ورود اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها‌‌، ترس‌ها و نگرانی‌های بیشتر باز می‌کند.

اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری را به زندگی‌ات جذب می‌کند تا دوباره موضوعات بیشتری برای گله و شکایت‌ و نگرانی داشته باشی.

تنها راه خروج از این حلقه معیوب‌، تغذیه ذهن با غذایی مناسب است.

به همین دلیل لازم است همانگونه که با وسواس‌، غذاهای سالم‌، خوشرنگ و بو و خوشمزه را وارد بدنت می‌کنی‌، درباره غذای ذهنت هم وسواس به خرج دهی و تنها ذهنت را در معرض ورودی‌هایی قرار دهی که احساس بهتری به تو می‌بخشد و تو را سپاس‌گزارتر می‌نماید.

یکی از بهترین راه‌ها برای تغذیه ذهن‌، شروع کار با دوره کشف قوانین زندگی‌، است.

دوره کشف قوانین زندگی‌، یک راهنمای تمام عیار برای مسیر زندگی شما در تمام جنبه‌هاست و  با زبانی ساده و با فرمولی ۱۰۰٪ عملی‌، قوانین زندگی را به شما یاد می‌دهد. همان قوانینی که راه ورود نعمت و ثروتهایی بی انتها را به زندگی‌ات باز می‌کند و به شما کمک می‌کند تا خالق شایسته‌ای برای زندگی‌ات باشی و فارغ از اینکه الان در چه شرایطی هستی‌، بتوانی با هماهنگ شدن با قوانین زندگی‌، همان شرایطی را خلق کنی که دوست داری داشته باشی.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

باید همیشه این سوالو از خودم بپرسم که همیشه که اینقدر به غذای جسمم اهمیت میدم آیا به همون اندازه به غذای روحم هم اهمیت میدم⁉️

برای غذای جسمم خیلی وسواس بخرج میدم و حواسم هست که این غذا سالم باشه و خیلی مراقبم که چی میخورم آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقبم که:

چه آهنگی گوش میکنم؛ چه صدایی میشنوم؛ چه کتابی میخونم؛ چه فیلمی نگاه میکنم؛ چه سریالی میبینم؛ با چه آدمایی صحبت میکنم؛

اصلاً دارم به چی توجه میکنم؟! به بیماری یا به سلامتی؛ به فقر یا ثروت‍️؛

اونایی که ورودی های ذهنم هستن، چرا اصلا بهشون توجه نمیکنم؟؟؟

چرا خیلی راحت حرف های چرت و پرت میشنوم؟؟

چرا اخباری که همش در مورد مشکلات و بدبختی و گرونی و جنگ و تروریسمه رو به راحتی گوش میکنم؟؟

چرا اجازه میدم که این ورودی ها رو دریافت کنم؟؟

چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیم که داره زندگیمو رقم میزنه اهمیتی نمیدم؟؟

وقتی به چیزی توجه میکنم، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برام به وجود میاره که بر اساس فرکانس های ارسالی خودمه

اگه غذای سالم و تمیز رو انتخاب کنم که به ذائقم خوش نمیاد و اون غذا رو بخورم، همون لحظه از اون غذا بدم میاد و برام خوشایند نیست و همون لحظه تاثیرشو میبینم

اگه یه غذای فاسد بخورم، زود دل پیچه میگیرم و تاثیرش خیلی سریعِ

اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنم، یه غذای نامناسب به ذهنم میدم، همون موقع تاثیرشو نمیبینم، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینم

چون یه فاصله زمانیه، بین اون موقعی که دارم به موضوعات نامناسب توجه میکنم فیلم نامناسب میبینم

اخبار نامناسب گوش میکنم

“حرف های نامناسب، بحث های بیهوده با همدیگه

این کارها رو انجام میدم

همون موقع که بلا سرم نمیاد

یواش یواش کانون توجهم، اتفاق های مشابه با اونو برام میاره

اخبار بیشتر وارد زندگیم میکنه

بحث های بیهوده بیشتر

حرف های نامناسب بیشتر

وقتی به یه موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنم، خیلی زود توی مدارش قرار میگیرم، اونوقت از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهم نشون داده میشه

بعد از مدتی هم آثار عینی اونو تو زندگیم میبینم

این فاصله زمانی باعث میشه که نتونم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنم و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرم میاد رو درک کنم

چون این فاصله زمانی زیاده

به خاطر این فاصله زمانی، میام تعبیرهای مختلفی میکنم

میگم بدشانسیه، خدا خواسته، شاید اینجوری بوده، دیگه سرنوشت منم همینه،و هزارتا دلیل دیگه

دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودم دارم غذای نامناسب به ذهنم میدم

خودم دارم به چیزهای نامناسب توجه میکنم

خودم دارم یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزم میکنم

خودم دارم به چیزهایی توجه میکنم که اصلا

نمیخوامشون

برام مناسب نیستن

احساسمو بد میکنن

گریه ام رو در میارن

اوقاتم رو تلخ میکنن

خودم این فرکانسا رو ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط، موقعیت‌ها افرادی رو برام توی زندگی میاره که هم مدار با کانون توجه خودمه

پس همون طور که مواظب غذای جسمم هستم و غذای جاهای نامناسب رو نمیخورم به همون اندازه هم باید مواظب باشم که

دارم به ذهنم چی میدم؟

چه خوراکی رو دارم به خودم میدم؟

چه افکاری رو دارم توی ذهنم میسازم؟

چه باورهایی رو دارم ایجاد می کنم؟

“خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده

پس تموم اتفاقایی که توی زندگیم میفته به خاطر اونچه هست که خودم انجام دادم

خدا که به بنده هاش ظلم نمیکنه

اگه میخوام خوشبخت زندگی کنم، باید تموم تمرکزمو بزارم روی توجه به نکات مثبت توجه به اونچه که بهم قدرت میده

سعی کنم کانون توجهم رو به سمت خواسته هام ببرم

باورهای محرک و محدود کننده گذشته، میتونن با تغییر افکارم، با تغییر کانون توجهم، اونها هم تغییر کنن

اونوقت اتفاقات زندگیم تغییر میکنه

پس ارزشش رو داره که هر روز روی خودم و ذهنم کار کنم، چون هرچی که بخوام بهم داده میشه.

پس به دنبال افکار مناسبی باشم که احساس بهتری بهم میده و متعهد باشم که فقط اون افکارو به ذهنم بدم

اونوقت زندگیم به سمتی میره که از در و دیوار ثروت و سلامتی و خوشبختی و سعادت وارد زندگیم میشه

بدون اینکه بخوام کار خاصی انجام بدم چون ساز و کار جهان اینه

پس براش زمان و وقت بزارم، برام مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیم رو داره کانون توجهم به وجود میاره

باید همون وسواسی که برای غذا خوردن دارم، در مورد کانون توجهم هم داشته باشم

پس حواسم باشه که ذهنمو دارم با چی تغذیه میکنم؟؟

چون در هر لحظه به وسیله اونچه که میگم،

میشنوم،میبینم،

به یاد میارم،یا بهش فکر میکنم،

دارم به ذهنم غذا میدم و اینا باورهای من هستن

پس یا در حال قدرتمند تر کردن یه باور قدرتمندم

یا درحال محدود کننده تر کردن یه باور محدود کننده

پس یه ایستگاه بازرسی قوی برای ورودی ذهنم درست کنم

ذهنمو شرطی کنم که:

هر ورودی که منو غمگین یا نگران میکنه

میترسونه

بهم احساس بدی میده

“مثل همون غذای گندیده و سمیِ که حاضر نیستم بهش نگاه کنم

چه برسه که بخوام اونو بخورم

هر وقت به غذای گندیده و سمی اجازه عبور از این ایستگاه رو دادم و خوردمش

اون وقت اجازه دارم تا ذهنمو با ورودی های نامناسب مثل

اخبار

نگرانی درباره مشکلات

موندن توی احساس بد، که هزاران دلیل هم براش دارم تغذیه کنم

تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه کانون توجه و ورودی هایه که به ذهنم میدم پس

چرا در مورد ورودی های ذهنم اهمیت

نمیدم

چرا ساعت ها پای اخباری میشینم تا از مشکلاتی که اتفاق افتاده خبر دار بشم

چرا در مورد ناخواسته های زندگیم صحبت

میکنم؟

چرا درباره رابطه ای که از اون رضایت ندارم حرف میزنم

چرا در مورد مسائل مالی که درگیرش شدم گله و شکایت میکنم؟

چرا با دوست و آشنایی که مرتب از اوضاع بد اقتصادی ناله میکنه، همراه میشم و گفته‌هاشوتایید میکنم؟؟

چرا ساعت ها پای فیلم هایی میشینم

که تمرکزشون روی کمبوده؟؟

تموم این گله و شکایت ها

شنیدن این درد و دل ها و تایید کردن اونها یه غذای مسموم و بدبوییه که به ذهنم

میدم

چرا اینقدر که به غذای جسمم اهمیت میدم از غذای روحم غافلم؟؟

چرا نمیتونم درک کنم که هر موضوعی که آرامشمو بهم میریزه

هر تصویری که احساسمو بد میکنه

هر خبری که منو نگران تر میکنه

هر توجهی که ترس و تردید و اضطراب رو در وجودم بیشتر میکنه

همون غذای سمیِ که ذهنمو بیمارتر و باورهامو محدود کننده تر میکنه

بعد هم خودشو تو قالب بدهی، نگرانی‌های مالی تموم نشدنی

رابطه های پر تنش و ناراحت کننده

و جسم بیمار نشون میده

وقتی به هر ورودی مسمومی توجه میکنم دارم یه فرکانس ناخواسته رو ارسال میکنم که نتیجش ورود اتفاق ناخواسته بیشتره

اونوقت با این کار راه گله و شکایت و ترس و نگرانی بیشتری به زندگیم باز میشه

اتفاقات ناخواسته بیشتری به زندگیم جذب میشه تا موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشم

تنها راه خارج شدن از این گرفتاری ها

و مشکلات، تغذیه ذهنم با غذای مناسبه

پس همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنم میکنم

برای غذای ذهنم هم وسواس به خرج بدم و ورودی هایی رو وارد ذهنم کنم که احساسمو بهتر میکنه و منو سپاسگزار تر میکنه

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن این فایل در قسمت نظرات.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    146MB
    12 دقیقه
  • فایل صوتی غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟
    11MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهشید و شیرین» در این صفحه: 3
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اغلب ما:

    هنگام غذا خوردن و انتخاب غذای مناسب به بسیاری از عوامل توجه کرده و با:

    دقت وسواس و بررسی فراوان غذای مورد نظر خود را انتخاب می کنیم

    اما:

    برای غذای روح خود: هیچ ارزشی قائل نیستیم

    مراقب ورودی های ذهن خود نیستیم:

    به چه آهنگی گوش می دهیم؟

    چه صدایی را می شنویم؟

    چه کتابی را مطالعه می کنیم؟

    چه فیلم یا سریالی را مشاهده می کنیم؟

    با چه افرادی صحبت می کنیم؟

    به چه چیزی توجه داریم؟

    قانون:

    به هر چیزی توجه کنیم:

    فرکانس مربوط به همان را به جهان هستی ارسال می کنیم

    جهان هستی :

    اتفاقات شرایط موقعیت ها افرادی را وارد زندگی ما می کند و برای ما به وجود می آورد که اساس و اصل آن همان فرکانس های ارسالی ماست

    و در واقع:

    زندگی ما را رقم می زند و ما حواسمان به آنها نیست

    دلیل اصلی توجه بیشتر ما به غذای جسم علی رغم مهم تر بودن غذای روح:

    این است که با خوردن غذای نامناسب:

    همان لحظه تاثیر آن را احساس می کنیم

    اما زمانی که ورودی های نامناسب به ذهن خود می دهیم:

    مدتی طول می کشد تا پاسخ آن را دریافت کنیم

    و به دلیل وجود این فاصله ی زمانی:

    متوجه تاثیر منفی و نامناسب ورودی ها نمی شویم

    زمانی که به موضوعات مناسب یا نامناسب توجه داریم:

    به تدریج در مدار آن قرار گرفته و از اصل و اساس آن را بیشتر دریافت خواهیم کرد

    ما نمی توانیم ارتباط بین:

    ورودی های ذهنی خود را با اتفاقات نامناسبی که برایمان رخ می دهد را به درستی درک کنیم

    چون:

    فاصله ی زمانی بسیار زیادی بین آنها وجود دارد

    به جای یافتن دلایل نامناسب و نسبت دادن آن به عوامل بیرونی:

    کانون توجه خود را کنترل کنیم

    همان گونه که:

    مراقب غذای جسم خود هستیم

    مراقب غذای ذهن خود باشیم

    بدانیم:

    تمام اتفاقات زندگی ما تنها و تنها به واسطه ی کانون توجه ماست

    خداوند بارها در قرآن فرموده:

    هر اتفاقی که در زندگی خود تجربه می کنید به خاطر چیزهایی است که از پیش فرستاده اید خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمی کند

    اگر به دنبال موفقیت و پیشرفت هستیم:

    -باید با تمام وجود بر روی باورهای خود کار کنیم

    -تمام ورودی های منفی و نامناسب را کنار بگذاریم

    -تمام تمرکز خود را بر زیبایی ها نکات مثبت و چیزهایی قرار دهیم که به ما احساس قدرت می دهد

    متعهدانه :

    بر روی باورهای خود کار کنیم ورودی های ذهن خود را کنترل کنیم:

    هر آن چیزی که بخواهیم به ما داده خواهد شد

    تمام اتفاقات زندگی ما:

    *به واسطه ی کانون توجهمان رقم می خورد

    بنابراین :

    همان وسواسی که برای انتخاب غذای مناسب صرف می کنیم

    برای کنترل کانون توجه خود صرف کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    ما در انتخاب غذا برای جسم خود بسیار وسواس گونه عمل و مرتبا بررسی می کنیم اگر کمی بوی بد بدهد یا مویی در آن باشد یا رنگ آن تغییر کرده و….از ان استفاده نکرده و بسیار مراقب هستیم و دقت می کنیم چه چیزی می خوریم و چه غذایی را وارد بدن خود می کنیم اما چگونه در برابر ورودی های ذهن خود به هیچ وجه مراقب نیستیم ؟چه آهنگی را گوش می دهیم؟ چه کتابی را مطالعه می کنیم ؟چه سریال یا فیلمی را می بینیم ؟با چه افرادی صحبت می کنیم؟به چه چیزی توجه داریم : بیماری سلامتی فقر و ثروت؟ به چه چیزی در لحظه لحظه ی زندگی خود توجه داریم؟غذایی که برای ذهن و روح خود آماده می کنیم چه چیزهایی هستند؟ورودی های ذهنی خود را کنترل می کنیم؟

    بسیار راحت هر حرفی را می شنویم اخبار ناجالب که همیشه درباره ی جنگ بدبختی است به ذهن خود داده و اجازه می دهیم ذهن ما چنین ورودی هایی را دریافت کند و اصلا مراقب نیستیم و مراعات نمی کنیم که به چه چیزی توجه داریم

    در مورد غذا خیلی مراقب هستیم و وسواس به خرج می دهیم اما در مورد مهم ترین موضوع که زندگی ما را رقم می زند اصلا مراقب نیستیم زمانی که به چیزی توجه می کنیم فرکانسی در مورد همان موضوع به جهان ارسال می کنیم و جهان اتفاقات شرایط و موقعیت هایی را برای ما به وجود می آورد که اساس آن ها فرکانس های ارسالی ما است و زندگی ما را رقم می زند چرا حواسمان نیست؟

    دلیل آن این است که اگر غذا به ذائقه ی ما خوشایند نباشد یا غذای بی کیفیت و نامناسبی باشد همان لحظه تاثیر آن را مشاهده خواهیم کرد

    اما زمانی که به موضوعات نامناسب توجه داریم همان موقع تاثیرات آن را مشاهده نمی کنیم هفته ها ماه ها و سالهای بعد تاثیرات آن را خواهیم دید چون یک فاصله ی زمانی بین شنیدن اخبار نامناسب دیدن فیلم های ناجالب بحث اعتراض و… تا رخ دادن نتایج ناجالب در زندگی ما وجود دارد همان موقع تاثیر آن را نخواهیم دید و به تدریج این کانون توجه اتفاقات مشابه و اخبار بیشتری از همان موضوع ناجالب را وارد زندگی ما خواهد کرد زمانی که به موضوع مناسب یا نامناسب توجه داریم بسیار زود در مدار آن قرار گرفته و اساس آن موضوع بیشتر به ما نشان داده خواهد شد.

    بعد از مدتی آثار عینی آن را در زندگی خود خواهیم دید اما این فاصله ی زمانی باعث می شود بسیاری از ما نتوانیم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنمان نتایج اتفاقات شرایط و بلاهایی که سرمان می آید را درک کنیم چون فاصله ی زمانی بین آن ها زیاد است و بسیاری از افراد تعابیر متفاوتی برای دلیل این اتفاقات دارند مثل بد شانسی خواست خداوند و هزاران ایده و دلیل دیگر غیر از دلیل درست و اصلی .

    ما خودمان غذای نامناسب به ذهن خود می دهیم و توجه خود را به موارد نامناسب می بریم و هر روز ورودی های نامناسب و ناجالب را وارد ذهن خود می کنیم به ناخواسته ها و موارد ناجالب توجه داریم و احساسمان بد است ناراحتمان می کند و این فرکانس را به جهان ارسال کرده و جهان هستی هم اتفاقات شرایط موقعیت ها افرادی را برای ما در زندگیمان خواهد آورد که هم سنگ و هم مدار با کانون توجه ما باشند .

    همان گونه که مراقب غذا خوردن خود هستیم به همان اندازه مراقب خوراک ذهن خود باشیم چه افکاری را در ذهن خود می سازیم چه باورهایی را در ذهن خود ایجاد می کنیم تمام اتفاقات بدون استثناء در زندگی ما به واسطه ی آن چیزی است که به ان توجه می کنیم خداوند که جهان را خلق کرده و قوانین را وضع کرده است بارها به صد شکل مختلف در قرآن فرموده آن چیزی که به ان توجه می کنیم ان چیزی که به ان فکر می کنیم همان چیزی است که در زندگی ما رخ می دهد چیزی است که پیشاپیش به جهان ارسال می کنیم و تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهد به خاطر رفتار و باورهایی است که خودمان ایجاد کرده ایم و خداوند بر بندگان خود ظلم نمی کند.

    استفاده از شبکه های اجتماعی که هر جمله ی آن افراد را از موفقیت ثروت سلامتی سعادت و..دور خواهد کرد اما چون فاصله ی زمانی بین اتفاقات و کانون توجه ما وجود دارد آن را درک نمی کنیم به همین خاطر تمام موارد نامناسب را کنار بگذاریم اگر می خواهیم پیشرفت کنیم و موفق شویم باید تمام وجود خود را صرف توجه به نکات مثبت و زیبایی ها کنیم برای خوشبختی باید تمام تمرکزمان بر روی نکات مثبت و آن چیزی که به ما قدرت می دهد باشد.

    اجازه دهیم تمام کانون توجهمان به سمت خواسته هایمان باشد و باورهای مخرب و محدود کننده ی گذشته با تغییر افکار و کانون توجه تغییر کنند و بعد زندگی خود را نگاه کنیم اتفاقات زندگی خود را ببینیم و بعد تصمیم بگیریم و تعهد داشته باشیم که تا پایان عمر به همین شیوه عمل کنیم. ارزش دارد که ما هر روز و هر روز بر روی خود و ذهنمان کار کنیم هر آن چیزی که بخواهیم به ما داده خواهد شد .

    اگر بتوانیم روی باورها و کانون توجه خود کار کنیم و متعهد باشیم که چه افکاری را به ذهن خود می دهیم و به دنبال افکار مناسبی باشیم که به ما احساس خوب می دهد و متعهد باشیم که فقط آن افکار را به ذهن خود دهیم زندگی ما به سمت و شرایطی خواهد رفت که سعادت خوشبختی ثروت و نعمت وارد زندگی ما خواهد شد بدون اینکه بخواهیم کار خاصی انجام دهیم چون ساز و کار جهان هستی این است زمانی که ما آهنربای زیبایی ها و توجه به نکات مثبت و خوبی ها باشیم موفقیت و ثروت را به سمت خود جذب خواهیم کرد برای ساختن باورهای مناسب و کنترل ورودی ها زمان بگذاریم و برایمان اهمیت داشته باشد.تمام اتفاقات ما تنها به واسطه ی کانون توجهمان رقم می خورد باید همان وسواسی که در مورد غذا خوردن داریم در مورد کانون توجه خود نیز داشته باشیم.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    همیشه در انتخاب نوع غذا دقت فراوانی به خرج داده و مراقب هستیم که چه چیزی می خوریم، اما هیچ گاه حواسمان به ورودی های ذهن خود نیست. هر چیزی را میبینیم ، می شنویم،به خاطر می آوریم و… حواسمان نیست که چه ورودی هایی را به ذهن خود می دهیم. کنترل ورودی های ذهنی بسیار مهم تر از کنترل ورودی های جسمی است، اما چون ما نتایج غذای نامناسب را همان زمان بر روی جسم خود میبینیم، راحت تر آن را باور می کنیم اما در مورد ذهن اینگونه نیست،چون با عدم کنترل ورودی ها نتایج با فاصله ی زمانی رخ می دهد و متوجه آن نخواهیم شد که چه ورودی باعث رخ دادن چنین اتفاقی شده و آن را به عوامل بیرونی مثل شانس و تقدیر و…نسبت می دهیم.

    ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم. فرکانس های ما با کانون توجهمان رقم می خورد، پس باید آگاهانه آن را کنترل کنیم. هر خواسته ای که داشته باشیم با داشتن باورهای خوب، تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها و کنترل ورودیهای ذهنی امکان پذیر است. پس آگاهانه ورودی های ذهن خود را کنترل کرده افراد نامناسب ،تلویزیون،فیلم،سریال،بحثهای سیاسی،شبکه های اجتماعی،…را حذف کنیم و تمرکز خود را بر روی خواسته های خود و آن چیزی قرار دهیم که دوست داریم برای ما اتفاق بیافتد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: