غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    رد پای من در روز هفتم سفرنامه

    سلام بر استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز

    غذای روح چگونه تامین میشود

    من در مورده توجه به نکات مثبت و ورودی های مغزی سالهای قبل تر درکی نداشتم اون سالها دفتر خاطراتی داشتم که فقط و فقط وقتی سمتش میرفتم که یا با همسرم به چالش و ناراحتی و مشکلی می‌خوردم یا غمی و غصه ای داشتم و توی اون دفتر مدام از احساسات بدی که داشتم از حسم در اون لحظه به زندگیم،خودم و همسرم می‌نوشتم و با گریه و التماس از خدا میخواستم که شرایط و بهتر کنه ولی هیچ تغییری که حاصل نمیشد بماند،مشکلات بزرگتری وارد ارتباطم میشد

    اون روزا با حس و حال بد موزیک های غمگین گوش میدادم و به حال خودم غصه می‌خوردم که چرا اوضاع بهتر نمیشه

    اون دفتر تموم شد و دفتر جدید مجدد پر شد و وقتی متوجه شدم که کلا مسیرم اشتباهه که از همسرم جدا شده بودم

    بعدها که متوجه شدم با تمرکز به نکات منفی و غصه و ناراحتی فقط از این جنس اتفاقات بیشتری رو جذب خودم و زندگیم میکنم سعی کردم دفتر جدیدی بردارم و فقط اتفاقات خوب و حس های خوبمو بنویسم و جهان هم مثل سالهای قبل و باتوجه به قوانین ثابتش از همون جنس بیشتر وارد زندگیم کرد.

    خیلی وقته سعی میکنم حواسم به ورودی های مغزیم باشه و همیشه حواسم هست به کی و به چی دارم گوش میکنم یا نگاه و توجه میکنم و خداروشکر روزهای زندگی شادتر زیباتر و پربارتر شده

    من مدتهاست از تلویزیون استفاده ای نمیکنم مگر برای دیدن دوتا سریال که بارها تکرارشم دیدم اونم سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت بوده و خوشحالم که خدا منو در مدار استاد عزیزم و این سایت قرار داد

    بسیار سپاسگزارم از استاد جانم و مریم نازنین بابت اگاهی های ناب و ورودی های مغزی بی نظیری که منتقل میکنن

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1027 روز

    به نام یگانه قدرت هستی

    سلامی گرم خدمت استاد عزیزم،مریم جان و دوستان جانم

    رد پای هفتم در سفرم

    این فایل هم مثل باقی فایلها بسیار ارزش شنیدن دارد و البته عمل کردن

    من جزو آدمهایی هستم که خیلی واسم مهمه مواد اولیه غذایی از کجا خریداری بشه.از هر جایی امکان نداره گوشت و مرغ و ماهی بگیرم..امکان نداره عسلی رو وارد دهانم کنم که اصل و اصالتش تایید نشده باشه و رستورانهایی میرم که باید وسایلشون برق بزنه و پرسنل بسیار تمیز باشن و عطر غذاهاشون خبر از مواد غذایی با کیفیت بده..کلا خودم هم در آشپزی خیلی دقت دارم و میتونم به جرات بگم تا حالا غذایی نپختم که مو یا سنگ ریزه توی غذاهام باشه..و خیلی هم مرغوب و با کیفیت غذایم را می پزم

    اما باشنیدن این فایل فهمیدم ،همین منه حساس در کنترل ورودیهای جسمم ، ( اگر ورودیهای ذهنم رو بخواهم به صورت ملموس مثال بزنم) خییییلی وقتها بدون هیچ حساسیتی اجازه ورود به هر حشره و لجن و خوراک فاسد و متعفنی رو به ذهنم میدم،با کماااااال تاسف..

    به عنوان مثال چند روز پیش یکی از خواننده های معروف ی موزیکی رو منتشر کرد که به شدت غمگین بود و من در عین اینکه میفهمیدم هر بار و هر لحظه که دارم میشنومش حالم داره بد میشه،بغض میشم و بی حوصله و بی انگیزه میشم اما چون اون آدم رو دوستدارم و موزیکش هم خیلی قشنگ بود در طی دو روز من شاید 10 بار بیشتر این موزیک رو شنیدم..باور کنید که میفهمیدم داره با من چکار میکنه چون من به شدت فاصله فرکانسی ام کوتاه شده و تا به چیز بدی توجه میکنم حالم بد میشه و ریشه رو خیلی خوب پیدا میکنم..خلاصه که با گوش دادن به این موزیک اینقدر حالم بد شد که شب دوم موقع خواب که من همیشه در دفترم شکرگذاری میکنم اونشب دیدم اینقدر حالم بده که نمیتونم الکی شکرگذاری کنم و اونقدر اشک ریختم که حال جسمی ام هم تحت تاثیر قرار گرفت..منکه مدتهای زیادی بود اصلا این حال رو نداشتم و همیشه حدود 80 درصد حالم خوب بوده و انگیزه داشتم و با عشق شکرگذاری کردم اما اینقدر این غذای روحی که به خودم خوراندم مسموم و متعفن بود که منو داشت نابود میکرد و اونقدر نجواهای شیطانی قدرتمند شده بود که نمیدونستم به چی توجه کنم که حالم بهتر بشه..صبح اونشب فهمیدم ریشه این حال بدی چیه،سعی کردم با حال خوب شکرگذاری کنم،به گلهام توجه کنم،برقصم،دوش بگیرم،توی سایت کامنت دوستانم رو مطالعه کردم،فایلهای استادم رو گوش دادم بخصوص در این مواقع فایلهای توحیدی حال منو خیلی خوب میکنه،با عشق برم سر کار و اونجا هم خیلی خودم رو خوب نگه داشتم و اتفاقا شیفت خوبی گذراندم و دائما به خوبیها و نکات مثبت توجه میکردم و میخندیدم..حالم رو خیلی خوب کردم خدارا شکر به کمک آگاهی ها و آموزشهای استاد بی بدیلم،،جالبه که شبش شام دعوت شدم ،شام خوشمزه خوردم..خواهرم رو دیدم بعد از مدتها و کلی خندیدیم،و در پی خوب کردن حالم خونه ام رو تمیز کردم،آرایشگاه رفتم و…. همه این خوراکهای خوب که آگاهانه نوش جان کردن واقعا کمک کردن که حالم خوب بشه و واقعا نکات و مطالب این فایل رو با گوشت و پوست و استخوانم لمس و درکش کردم در دو ،سه روز …..

    نکته ای دیگه که من خودم برداشت کردم این هست که،الویت برای تجربه یک زندگی کاملا عالی وسواس روی ورودیهای ذهنمون هست و ما وقتی این ورودیها را آگاهانه و با حساسیت انتخاب کنیم و خوراک مرغوب و با کیفیت به روحمون بدیم ،مدار ما در تمام جوانب کیفیت پیدا میکنه،،از نظر مالی،دوستان،،تفریحات،سفرها،شغل،سلامتی و حتی رستورانهایی که میریم اونقدر با کیفیت هستن که با خیال راحت میتونیم با لذت بهترینها خوراکها رو وارد جسممون کنیم…یعنی کنترل ورودی روح باعث کیفیت ورودیهای جسممان هم میشود و البته کیفیتهای دیگر …..

    همه اتفاقات و شرایط زندگی ما وابسته هستند به کنترل ورودیهای ذهن و روحمون

    ممنونم که با نگاه زیباتون نظر من رو میخونید..دوستتون دارم

    استاد عزیزم بسیار سپاسگزار خداوند هستم برای وجود پر از عشق و برکت شما

    مریم خوبم ممنونم برای مهیا کردن این سفر

    و درود بر همه همسفران عزیزم

    دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا ، روز و روزگار بر شما خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الماس گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    سلام به همگی

    1403/10/26

    ما همانطور که برامون مهمه چی میخوریم و اگر اون غذا توش مویی باشه یا کسی که غذارو آماده کرده اگر تمیز نباشه اون غذا رو نمی‌خوریم

    اینکه چه چیزهایی رو وارد ذهنمون میکنیم هم باید همینقدر مهم باشه هر آهنگی نباید ببینیم به مشکلات نباید توجه کنیم

    ورودی ذهن خیلی مهمه چون داره زندگی مارو ایجاد میکنه ما به هرچی توجه کنیم داریم اساس اون موضوع رو وارد زندگیمون میکنیم پس خیلی مهمه چی وارد ذهنمون میکنیم

    نتیجه خوردن غذای بد مزه عموم اول مشخص میشه یا حتی زودتر وقتی غذارو نزدیک دهانمون میکنیم ممکنه از بوی غذا متوجه خرابی بشیم و نخوریم غذارو

    اما در مورد ورودی های ذهنمون اینطور نیست ما بعد گذشت چند روز نتیجه فرکانس هامون رو میگیریم

    برای همین شاید ما نتونیم ارتباط بین ورودی ذهنمون و اتفاق هایی که برامون میوفته متوجه بشیم

    خدایاشکرت که من میتونم با افکارم اتفاق های زندگیم رو تغییر بدم و زندگیم رو اونجوری که میخوام خلق کنم

    خدایاشکرت که این جهان رو اینقدر عالی و با قانون بسیار عالی و با عدالت خلق کردی

    خدایاشکرت که در مسیر این آگاهی ها هستم

    خدایاشکرت که اینقدر بخشنده ای

    خدایاشکرت که اینقدر صبوری

    خدایاشکرت که بی حد و حساب میبخشی

    خدایا فقط کافیه کانون توجهم رو تغییر بدم که زندگیم تغییر کنه به همین راحتی

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    آرامش ميلياردر گفته:
    مدت عضویت: 4058 روز

    سلام استاد

    خیلی مطلب آموزنده ای بود. واقعا از شما سپاسگزارم که این همه فایل های زیبا و سرشار از نکته های مفید رو در سایت قرار میدهید و این همه عشق و مطالب ناب رو وارد زندگی ما می کنید. ممنون که در هر لحظه روش های بهتر زندگی کردن رو به ما هم یادآوری می کنید. واقعا چه نعمتی بالاتر ازین هست که به این راحتی و با یک دانلود ساده یاد بگیریم چطوری زندگی بهتری رو برای خودمون رقم بزنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمیدرضا جمالی فر گفته:
      مدت عضویت: 1998 روز

      به نام خداوند نور روشنایی

      سلام خدمت استاد عزیز بی نظیر

      سلام به خانم شایسته و همه دوستان هم خانواده عباس منشی

      سفر نامه روز ۷

      غذای روح چگونه تامین می‌شود ؟؟

      من همین اول کار اعتراف کنم اصلا نمیدونستم روح غذا می‌خواد تمام تمرکز روی جسم بود

      خداروشکر استاد بی نظیر به سمت هدایت شدم

      تو یه فایل استاد قسم میخوره به خدا این فایل رایگان نیست

      تازه دارم درک می‌کنم چه مطالب مهم زندگی ساز تو این فایل نهفته باید فقط استخراج کنی بهش عمل کنی همین فایل ۱۲دقیقه اگه بهش عمل کنم مطمئن کلا روند زندگی ام تغییر میکنه چون تاثیر همین چند ماه به صورت معجزه وار دیدم

      امشب با گوش دادن با این فایل تعهد بیشتر کردم چون قبلا به خاطر عزت نفس پایین میگفتم حالا زشت به حرف فلانی گوش ندم

      امشب متوجه شدم با گوش دادن به این حرف مفت چه ضرر می‌کنم

      خداروشکر چند ماه فضای مجازی کلا حذف کردم ارامش چند برابر شده از همه مهم تر تمرکز وقت کلا تو سایت الهی هستم

      هر شب بیشتر عاشق خدا و قوانین بدون تغییر میشم که چه با لذت میشه تو این جهان مادی زندگی کرد اگه قوانین رعایت کنی عمل کنی

      من واقعا با یکسال گذشته خیلی تفاوت پیدا کرده ام خداروشکر اینم از خود شناسی اینجا پیدا کردم

      نتایج زیاد انشاالله تو یه سمینار حضوری استاد میام از تک تک شون برات میگم

      به امید روزهای پراز ارامش و لذت بیشتر

      ممنونم از خداوند به خاطر پیامبر زمان خودمون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3389 روز

      سلام

      پس خدایا شکرت

      إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ( ص 71 )

      [ و به خاطر بیاور ] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری از گِل میآفرینم. چون آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید.»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2971 روز

    سلام به همگی

    من این فایل رو از طریق سایت هدایت شدم و چقدر فایل زیبا و تاثیر گذاری هست.

    داشتم به این فایل گوش می کردم و به حرفهای زیبای استاد گلم گوش میکردم و لذت می بردم. واقعا ما انسانها چرا اینقدر فراموش کار هستیم. من مدتهای زیادی است که با توجه از آموزه های استاد و درک خودم از گفته های ایشان اخبار رو گوش نمی دهم چه ایران و چه خارج و واقعا وقتی که جایی میرم و اخبار هست اینقدر اذیت میشم که تا حد امکان از اونجا خارج میشم و اگه شرایط جوری نباشه که خارج شم خودم را سرگرم یه کار دیگه ایی میکنم. بسیار از خدای خودم سپاسگزارم که به این راه هدایت شدم . چون که الان دارم می فهمم که خیلی از مشکلات ما از کجا آب می خوره و باورها ما چطوری ساخته شده است و الان باید با چه تلاش طاقت فرسایی این باورهای غلط را در خودم تغییر دهم .

    یکی از مشکلاتی که برای همه گان و مخصوصا خود من هست این است که فاصله زمانی بین ورودی های فکری ما و اتفاقات کمی و گاهی خیلی زیاد است و بعدا که اتفاق افتاد یا فراموش کرده ایم دلیلش را یا که آگاهی خاصی در مورد این مسائل نداریم.

    به عنوان مثال من تیر ماه امسال قصد تعویض گوشی خودم را داشتم و باورم این بود که با توجه به اینکه تاچ گوشی سامسونگ خیلی گران است ترجیحا گوشی بگیرم که تاچ اون ارزون تر باشه اگر که شکست و هرچی تلاش کردم که این باور را از ذهن چموش خودم خارج کنم نشد که نشد و این باور غلط فرکانس خودش رو فرستاد و اتفاق افتاد و تاچ ال سی دی گوشی من شکست. روزی که این اتفاق افتاد بلافاصله به یاد افکار مسخره خودم در زمان خرید گوشی افتادم و این برای من یک درس شد که تحت هر شرایط باید برای انجام هر کاری ابتدا ترمزهای مخرب و باورهای غلط خودم را اصلاح کنم بعد اون کار را انجام دهم .

    ببینید باورهای مخرب و محدود کننده ما که حاصل محدودیتهایی است که همین اخبار در زمینه های مختلف از جمله گرانی، دلار و … چه اتفاقاتی برای ما بوجود می آورد.

    ما اگر یک قند روی زمین افتاده باشه رو مینازیم دور و برای خوردن چایی از اون استفاده نمی کنیم ولی تا می توانیم افکار مخرب و گاها داغون و مایوس کننده رو وارد ذهنمون می کنیم و تازه نالان هستیم که شرایط مون خوب نمیشه . بابا کسی که بیمار شده و درد معده گرفته رو که نباید بهش نوشابه گازدار داد .

    ما تا یه کسی میاد و بهمون میگه که فلان درد رو دارم خودمون بهتر و کارشناسانه تر از بهترین دکتر متخصص در اون زمینه برایش نسخه می پیچیم در صورتی که در پیچیدن نسخه زندگی خودمون عاجز هستیم. ما کجای کار هستیم . اصلا خودمون می دونیم با خودمون چند چند هستیم. من که هنوز نفهمیده ام . فکر کنم ده هیچ عقبم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    نیکو گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    به نام خدای مهربان

    امروز بعد از مدتها دوباره این فایلو دیدم اولین بار هشت ماه پیش بود که تازه با استاد اشنا شده بودم و تو کانال یوتیوب استاد این فایلو گوش دادم و همون روز تصمیم گرفتم که ورودی های منفیو کامل قطع کنم ، من که همیشه از اخبار روز زودتر از همه مطلع میشدم و هیچ خبری از دستم در نمیرفت تمام کانال های خبری تلگراممو پاک کردم ، حتی اونهایی که به ظاهر مطالب طنز داشتن ، اما اصل و اساس تمام این ورودی ها منفی بود ، توجه به جنگ و بدبختی مردم و حتی یادمه که بلاهایی که تو سال سرشون اومده بود میشمردن و باهاش جک میساختن ، نارضایتی مردم از وضع اقتصادی و…، از اون موقع تا الان به لطف خدا یک بار هم اخباری رو دنبال نکردم، اوایل خودم اگاهانه این کارو انجام میدادم اما الان دیگه هیچ خبری از این ورودی ها نیست و جهان خود به خود اونهارو از من دور میکنه ، من قبلا خیلی به بحث های سیاسی علاقه داشتم اما الان جوری شده که حتی کسی در این مورد جلوی من صحبتی نمی کنه  و بجاش تمرکزم رو روی مطالب سایت گذاشتم،غیر از فایلهای مستند اکثر فایلهای اموزشی رو نگاه کردم و کلی از سوالات و جواب های عقل کل رو مطالعه کردم، خداروشکر در سن مناسبی با استاد اشنا شدم و جواب خیلی از سوالاهامو حتی بیشتر گرفتم و خیلی از باورهایی محدود کننده که در اثر تجربه های نادلخواه ما از زندگی و مطالبی که از دوستان و خوانواده قبول می کنیم رو تونستم زودتر تشخیص بدم تا ریشه این باور از اونچه که بود در من بیشتر نشه یا باعث ایجاد یه باور محدود کننده جدید نشه‌.

    مثلا باور قدرتمند کننده اینه که ما خالق شرایط خودمان با باورها و فرکانس هایی که به جهان می فرستیم هستیم ، اما در شبکه های اجتماعی با شرکت دادن عوامل بیرونی اونها رو ضامن خوشبختی مردم میدونن مثل قیمت دلار ، محل زندگی ، رعیس جمهور و… این باور محدود کننده که همه چیز زندگیمان دست ما نیست را در من میساختند و یا قدرت را از خدا می گرفتند و به دیگر عوامل میدادند( طوری که میتواند حتی در دعاهایمان هم تاثیر گذار باشد مثلا به جای اینکه خواسته ام را از خدا بخواهم که مثلا به من یک ماشین یا خانه و … بدهد از او میخواهیم که قیمت دلار و مسکن را پایین بیاورد تا من بتوانم انرا بخرم یعنی اینکه ممکن است حتی وقتی فکر میکنیم داریم دعا می کنیم هم در حال شرک ورزیدن باشیم ، یعنی به توانایی های خودم ایمان نداشته باشم ، یعنی باور نداشته باشم که میتوانم به خواسته ام برسم مگر اینکه…. و بعد از مگر اینکه عاملی که به ان قدرت میدادهیم هست‌، مگر اینکه تحصیلاتم در فلان حد باشد، مگر اینکه پارتی داشته باشم، مگر اینکه قیمت دلار پایین بیاید، مگر اینکه مهاجرت کنم و …) 

    یا مثلا مدام به کسانی که اختلاص کرده بودند و از راه نادرست به ثروت رسیده بودند توجه می کردند و این باور بسیار محدود کننده که هر کسی به ثروتی رسیده حتما از راه نادرستی بوده داشت در من بیشتر و بیشتر شکل می گرفت که چند روز پیش وقتی داشتم تو دلم یک میلیاردر رو تحسین میکردم که حتما خیلی انسان موحدی هست و خیلی روی باورهاش و خودش کار کرده و حتما در مدار بالایی قرار داره ، ادم با تقواییه ، میتونه ذهنشو کنترل کنه و … در حالی که اصن اون شخصو از نزدیک ندیده بودم به این نتیجه رسیدم که تا حد مطلوبی این باور مخرب جلوش گرفته شده و خیلی از مثال های دیگه که می تونم بزنم …

    بعد از نوشتن این متن خیلی بیشتر به اهمیت کنترل ورودی های ذهن پی میبرم ، که عامل ساختن شدن باور های من هستند ، خدایا شکرت که منو به این سایت هدایت کردی تا دیگه اون مسیر پر از سنگلاخ و ادامه ندم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به انها نعمت دادی نه کسانی که بر انها غضب کردی و نه گمراهان الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    امیر پیروز گفته:
    مدت عضویت: 3171 روز

    یکی از بدترین و کشنده ترین فرکانس ها دلیل آوردن برای احساس بدمونه و قانع کردن خودمون مثل اینکه چون فلانی بد کرده من میخوام سرمو بکنم تو سطل زباله و زباله بخورن

    توجه مهمترین کار ما در طول روزه به قول استاد توکل ایمان به غیب کنترل ذهن به شکل مثبت و مداوم

    و بلافاصله بعد از آن نتیجه شو میبینیم از ثانیه ی که شروع به کنترل ذهن میکنیم در برار ناخواسته ها ثانیه های آینده رو شکل میدیم و میتونیم نتایج رو از همون اولین روز ببینیم نتایجی که معجزه مطلقن ولی ذهن نجوا گر اون ها رو به شکل شانس میبینه

    شبکه های اجتماعی که باعث میشه ما نخوایم تکامل را رعایت کنیم چون هر ثانیه با تبلیغ های بینهایت میخوان افراد رو جذب کنن با توجه به حاشیه ها لیزر توجه ما پخش میشه و هرگز جرقه آتش موفقیت شکل نخواهد گرفت

    به قول قرآن ما تلاشمون پراکنده است این کلید بزرگ خداونده برای موفقیته تمرکز تمرکز تمرکز روی اهداف و تلاش براشون مهمترین چیز و لذت بخش ترین چیزه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان هم فرکانسی ام

    از خداوند ممنونم که من رو به این فایل هدایت کرد و از خودم ممنونم که به صورت منظم دارم روی خودم کار می کنم. من تو این شش روز گذشته اعجاز زیادی دیدم فقط با توجه کردن به این که احساس بد=اتفاقات بد و احساس خوب=اتفاقات خوب.

    کلا هر لحظه ای که می بینم دارم به مسئله نامناسبی فکر می کنم یا احساسم نسبت به موضوعی بد شده سریع عبارت بالا رو میگم و بعد میگم خوب به چی فکر کنم؟ سریع می رم به درخت های فوق العاده زیبایی که جلوی خونه کاشتیم و خیلی زیبا هستند نگاه می کنم یا میرم حیاط به درخت های حیاط نگاه می کنم و عظمت و زیبایی خداوند رو می بینم و شکر می کنم و کلا ذهنم رو از مسئله ای که بهش فکر می کردم منحرف می کنم و باور کنید خیلی خیلی خیلی تاثیر گذار هست.

    تو این شش روز انقدر اتفاقات خوب برای من افتاده که حالم رو خوب کرده که دیگه حاضر نیستم طور دیگه ای فکر کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2241 روز

    عزیز من !

    چقدر با وسواس مراقب آن چه که ذهنت رو باهاش تغذیه می‌کنی هستی؟!

    آیا باور داری که تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثنا بخاطر چیزهایی که بهشون توجه می کنی رقم می خوره و به شکل نعمت و ثروت و شادی و سلامتی یا بلا و مصیبت و فقر و بیماری وارد زندگی ت میشه یا نه؟

    می دونی عزیزدلم ؟

    توجه شکل های مختلفی داره .

    یادت هست که تو به تازه گی و در سایت استاد بود که متوجه شدی وقتی داری در مورد تجربه ای ، ماجرایی ، خواسته ای ، رویایی ، ویژگی شخصی یا خوبی و بدی چیزی صحبت می کنی داری توجه می کنی.

    فهمیدی که وقتی داری به یک صدا یا آهنگ یا گفتگویی گوش میدی داری توجه می کنی.

    وقتی داری فیلم یا عکس و یا تصویری رو تماشا می کنی داری توجه می کنی .

    و نکته ی شگفت انگیز اینه که وقتی داری خاطره ای یا تجربه ای رو با خودت مرور می کنی و به خودت یا دیگری یادآوری می کنی هم داری توجه می کنی .

    وقتی داری در مورد موضوع یا مطلب یا خواسته یا خاطره ای می نویسی داری توجه می کنی.

    وقتی داری در مورد یه خواسته یا خاطره یا رویا تصویرسازی ذهنی می کنی و تو ذهن ت مجسم می کنی داری توجه می کنی.

    و این توجه ها مثل ویتامین ها و تغذیه هایی هستن که ذهن و روح ت با اونها رشد می کنه .

    و نکته ی خیلی مهم اینه که تو نمی تونی توجه نکنی

    برای اینکه بهتر بتونی اهمیت موضوع رو درک کنی یه نوزاد رو تجسم کن و تصور کن که روح یا ذهن ت مثل همون نوزاد هست.

    که برای رشد خودش و تامین انرژی ش نیاز به غذا داره و اگه غذا دریافت نکنه ضعیف میشه و شاید از پا در بیاد . و غذای روح و ذهن با توجهات تو تامین میشه .

    یعنی همون طور که جسم نوزاد با غذاها و نوشیدنی ها تغذیه می کنه و رشد می کنه و بزرگ و قوی میشه و کم کم مستقل و توانمند زندگی خودش رو انتخاب می کنه و پیش می‌ره ، روح و ذهن هم با توجهات تو تغذیه می کنه و بزرگ میشه و رشد می کنه و با قدرتی که داره ارتعاش و فرکانس ها رو به جهان می فرسته و جهان ت رو به این شکل خلق می کنه .

    تو قبل از آگاهی از قوانین جهان هستی و قدرتی که در وجود ت قرار گرفته نمی دونستی که چه وجود قدرتمند و توانمندی هستی و چطور داری خودت زندگی خودت رو خلق می کنی و ناآگاهانه برای خودت ناخواسته و خواسته هایی به وجود می آوردی .

    اما حالا که به این درک رسیدی باید بدونی

    برای خلق خوشبختی و تجربه ی بهشت در زندگی ت باید آگاهانه تمام توجه ت رو روی نکات مثبت و زیبایی ها بذاری تا وجود روح و ذهن ت رو پالایش بدی و با تغذیه ی سالم و درست ، طهارت و پاکی رو به ذهن ت برگردونی مثل دوران کودکی ت و کاری کنی که از این به بعد ارتعاشات و فرکانس های مورد نظر تو رو به جهان بفرسته .

    نازنین من !

    شاید خیلی اوقات حواس ت پرت حاشیه ها میشه .

    شاید بخاطر فاصله ی زمانی ای که بین توجه ت و بروز اتفاقات تو زندگی ت وجود داره خیلی متوجه نباشی که این سیستم به چه شکل داره کار می کنه و تو چه نقشی در اون داری یا می تونی داشته باشی . فرکانس ها و ارتعاشات شلم شوربایی که به جهان می فرستی چطور اتفاقات و شرایط شلم شورباتر رو وارد زندگی ت می کنه و تو رو گیج و سردرگم که چرا این اتفاق برای تو می افته یا افتاده؟ ! و شاکی و گلایه گوی خداوند بشی.

    و این بخاطر روند آرام و تدریجی جهان هستی در شکل دادن به اتفاقات هم جنس فرکانس هاست که باعث میشه متوجه نشی که چی شد که این اتفاق افتاد و تو دقیقا کجا به چی توجه کردی که جذب ش کردی.

    اما باید به خودت یادآوری کنی که خداوند سیستم هوشمندی رو بر این جهان حاکم کرده که فارغ از احساس بشری داره طبق قوانینی، کار خودش رو انجام میده و تو اگر می خوای نتایج زندگی ت تغییر کنه فقط باید خودت ، آگاهانه قدرت ت رو به دست بگیری و آنچه می خوای رو خودت و فقط خودت خلق کنی .

    پس

    فکر کن .

    به اینکه تا این لحظه این تو بودی که هر چه دور و برت هست و هر شرایطی که داری رو خلق کرده و اگر چیز دیگه ای یا شرایط بهتری رو می خوای باید دست به کار بشی و به قول استاد جهاد اکبر راه بندازی و یه ایست بازرسی قدرتمند و سخت گیرانه ای طراحی کنی برای ورودی ها و غذای ذهن ت یعنی توجه ت . و به چیزی اجازه ی ورود به دهان ذهن ت رو بدی که از یه فیلتر مشخص رد شده باشه و اون فیلتر اینه :

    آنچه که من می خوام با دهان ذهن م بخورم آیا به من احساس خوبی میده یا نه ؟

    آیا چیزی که دارم بهش توجه می کنم من رو شاد می کنه ؟

    آیا آن چه دارم می بینم و تماشا می کنم من رو به وجد و حس خوب می رسونه؟

    آیا آنچه دارم می شنوم من رو به خشنودی و اطمینان خاطر نزدیک می کنه ؟

    آیا آنچه دارم تجسم و تصور می کنم من رو به اشتیاق و شور میاره ؟

    آیا آنچه دارم به یاد میارم لبخند رو به لب های من می نشونه؟

    آیا آنچه دارم به زبون میارم به من احساس قدرت و آرامش میده ؟

    آیا رابطه‌ای که دارم به من عشق و اطمینان قلبی میده

    آیا… ؟

    … و اگر جواب بعله هست به خودت اجازه بدی که اون غذا رو در دهان ذهن ت بذاری و در غیر این صورت به هیچ عنوان کوتاه نیای و نپذیری ش چرا که این ورودی برای تو حکم رسیدن به خواسته ها یا نرسیدن به خواسته ها رو داره . یعنی حکم زنده گی و زنده مانی !!

    مثل مادری باش که جونش بره اجازه نمیده فرزند ش لب به مواد مسموم و کشنده بزنه چون این موضوع شوخی بردار نیست و ممکنه مرگ دلبندش رو تجربه کنه .

    بنابراین صحبت هایی که با هم داشتیم :

    عزیزدلم

    تصمیم بگیر.

    تعهد داشته باش که به چیزهایی توجه کنی که به تو قدرت میده و حس ت رو خوب و عالی می کنه .

    تو همیشه به این فکر می کنی که چطور می تونی وجود نازنین روح ت رو از اون همه سموم و آسیب هایی که در گذشته با توجه نامناسب درش به وجود اومده پاک کنی و خودت و از زیر بار این همه باور مسموم خلاص کنی !

    آگاه باش که روش پاکسازی ذهن و روح ت فقط با تغییر افکار و کانون توجه ت و در طول زمان و به تدریج اتفاق می افته .

    به جنگل انبوه پارادایس در زندگی در بهشت فکر کن که چطور علف های هرز سالها در اون رشد کردن و بزرگ شدن و مثل یک درخت تنومند و قوی شدن ؛! هیچ وقت نمیشه اون همه علف هرز رو یک شبه نابود کرد و از بین برد و تازه که نابود کردن دایمی هم در کار نیست . پس تنها راه «شروع کردن و پاکسازی مستمر و مداوم » ه. تا جایی که امکان داره ، تا جنگل پاکسازی بشه و نفس راحت بکشه .

    شاید فکر کنی که این کار خیلی خسته کننده و زمان بر هست . اما این رو بدون که ارزش ش رو داره . چرا که به قول استاد که خودش این مسیر رو انتخاب و تجربه کردن اگر متعهد باشی که روی کانون توجه ت کار کنی از در و دیوار ثروت و خوشبختی و نعمت و شادی و سلامتی و عشق وارد زندگی ت میشه

    تصور کن .

    به نظرت ارزشش رو نداره ؟

    که آهن ربای وجودت رو صیقل بدی تا فقط خوبی و زیبایی و ثروت و عشق و خوشبختی و آرامش رو وارد زندگی ت کنه ؟

    من می دونم که تو از پسش برمیای .

    تو انتخاب کردی که زندگی متفاوتی رو برای خودت رقم بزنی و راهی رو بری که خداوند برای خلقت ت انتخاب کرده نه راهی که پدران ت انتخاب کردن .

    خالق بودن نه قربانی و محکوم بودن

    تو می خوای بهشت رو در همین دنیا تجربه کنی و خداوند هدایت ت کرد به چگونگی اش .

    حالا همه چیز در اختیار تو هست برای یک آفرینش شگفت انگیز .

    آفرینش رویا هات .

    آفرینشی که نشانه هاش بلافاصله بعد از تصمیم گرفتن و قدم در راه گذاشتن خودش رو نشون میده .

    تبارک الله احسن الخالقین

    دوستت دارم ❤️

    خداوند عاشق توست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 2354 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی

    هفتمین روز از سفر من

    درک من از این فایل:

    ✍🏻استاد من خیلی به غذا و خوراکم اهمیت میدم و برام خیلی مهمه ولی همونطوری که شما گفتین روی غذای روحم حساس نبودم

    چون اصلا فکر نمیکردم خودم دارم ورودی نامناسب میدم و زندگیمو میسازم.

    ✍🏻از وقتی که با این مباحث آشنا شدم هم خودم بصورت آگاهانه و هم ناخودآگاه و کار جهان دور شدم از اون همه ورودی های نامناسب از طریق فیلم و سریال گرفته تا ساعتها گشتن تو اینستاگرام و گوش دادن به آهنگ های غمگین،

    ولی بازم این کنترل کامل نبود و ورودی های نامناسبم داشتم،بیشترین مسئله من کنترل گفتگوهای ذهنیه که دارم کار میکنم تا پیروز بشم.

    الان خیلی حساسم روی ورودی هام البته توجه به خواسته هام و نکات مثبت

    ✍🏻از وقتی که به لطف الله تعهد دادم و سفرم رو شروع کردم بیشتر روزم رو با شما هستم و فایل میبینم،کامنت میخونم و مینویسم و خیلی حالم بهتره نسبت به قبل و طبق قانون بهترم میشه.

    ✍🏻بنظر من غذای روح که نامناسب باشه بعد از فاصله زمانی بیشتری نسبت به جسم روحتو مسموم میکنه و اونو بالا میاری و روحتو کثیف میکنی و بازم حالت بدتر میشه و نمیدونی بخاطر غذای کثیفی بوده که خودت به روحت دادی،

    حالا که ما فهمیدیم باید به اندازه ای که روی غذای جسممون حساسیم به غذای روحمونم اهمیت بدیم تا بجز جسم روحمونم سالم و سلامت باشه.

    ✍🏻اگه قبلا بود ساعتها پای سریال و یا اینستا بودم الان که فیلم رو کلا حذف کردم و اینستارم بخاطر استاد و خیلی کم بخاطر دیدن زیبایی و توجه به خواسته هام گذاشتم که خودم از خودم راضیم.

    ✍🏻دیدن این فایل مصادف شد با دیدن قسمت 141 سریال زندگی در بهشت برای من و توی اون فایل هم در مورد کنترل ورودی ذهن و توجه به نکات مثبت گفتین که مهر تاییدی برای من شد که این کار رو جدی تر انجام بدم که فرق بین خوشبختی و بدبختی رو مشخص میکنه.

    به قول استاد اگه میخوای خوشبخت بشی باید اینکار رو بکنی راه دیگه ای نداری.

    👣رد پای هفتم من

    ❤️خداوند محافظ و نگهدارتون باشه استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: