غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنین سلام دوستان همسفر
فایل روز هفتم سفرنامه
تامین غذای روح
استاد میپرسین چرا ما به غذای روحمون توجه نمیکنیم؟؟
من بقیه رو نمیدونم درباره خودم حرف میزنم که قبل از اشنایی با سایت شما نه در هیچ کتابی نه هیچ مقاله ای و نه هیچ برنامه اموزشی به این وضوح که شما درباره ورودیهای ذهن توضیح دادین من چیزی نشنیده بودم و یاد هم نگرفته بودم.
خب من قبل از ورود به سایت که خوب یادم هست اوضاع چطور بود. دنیا پر از کمبود هست، همه چیز داره تموم میشه، آب نیست، غذا نیست، فقر زیاد شده، مرض زیاد شده، جنگ داره میشه ، محیط زیست داره نابود میشه و ……. احساس ادم بد میشه درسته؟؟؟
اموزه های استاد چی میگه؟؟
جهان ما رو به گسترش هست، دنیا پر از نعمت هست، پر از فرصت هست، پر از ثروت هست، بدن ما اونقدر طی سالیان سال تکاملش رو بخوبی طی کرده که میتونه تا آخر عمرش با تغذیه سالم و باور مناسب در سلامتی زندگی کنه، هرروز منابع جدید انرژی کشف میشه، آب فراوانه، رزق فراوانه، ثروتمندان دارن زیادتر میشن، هوش بچه ها داره بیشتر میشه، امکانات بهتر داره بیشتر میشه، فقرا هم وضعشون نسبت به قبل بهتر شده، کیفیت زندگی انسانها بهتر شده، زیباییها در اطراف همه هست اگرذهنمون رو برای دیدن زیباییها تربیت کنیم و جهان حامی انسانهای خواهان پیشرفت هست.
ما با توجه به زیباییهاو نعمتهاو سپاسگذاری دربارشون، تحسین کردنشون، تایید کردنشون ، فکر کردن بهشون و در کل هرچیزی که به ما احساس خوب بده راه ورود نعمتهای بیشتر، زیباییهای بیشتر و فرصتهای بیشتر رو به زندگیمون باز میکنیم.
حال آدم با این آموزه ها چطوره؟؟؟
برای من که دونستن و باور کردن اینها یعنی هرروز زندگیم یک جشن هست.
جشن میگیرم هرروز زندگیم رو در کنار خدایی که همین نزدیکی هست و هروقت صداش کنم با خلوص و قلبی پاک اجابت میکنه هر خواسته ایم رو.
جشن میگیرم که در جهان پر از نعمت و ثروت زندگی میکنم به شرطی که شکرگزار همین داشته ها باشم و باور به رزاقیت خداوند رو.
جشن میگیرم احساس خوبم رو موقعی که فرزند عزیزم رو عاشقانه در اغوش میگیرم و یادم میاد که نعمت مادر شدن بهم داده شده.
جشن میگیرم شروع فهمیدن شرک و تلاش برای درک توحید رو. ( شروع رو گفتم میدونم هنوز خیلی مونده.)
جش میگیرم شادمانی و امید تازه ای که در دلم با اموزه های استاد بوجود امده و هر صبح با عشق روزم رو شروع میکنم تمام تلاشم رو میکنم که بهتر از دیروزم باشم.
جشن میگیرم که خودم خالق زندگیم هستم و هیچ کس هیچ تاثیری در رسیدن یا نرسیدن به خواسته هام نداره.
جشن میگیرم که فضل خداوند شامل حالم شد و به این مسیر الهی هدایت شدم.
جشن میگیرم که برای فهمیدن اینکه ببینیم در مسیر رسیدن به خواسته هامون هستیم، برای اینکه بفهمیم در مسیر درست هستیم ، در مسیر دریافت الهامات خداوند هستیم باید به احساسمون توجه کنیم. احساس خوب و ارامش داشتن و آسانی یعنی در مسیر خداوندیم. نگرانی ، ترس، غم و ناراحتی واحساس بد یعنی نجواهای شیطان.
صدها نعمت و خوبی در زندگی هممون هست که هرروز میشه بابتشون خوشحال و سپاسگذار بود و با توجه کردن و شادمان بودن براشون میتونیم فرصتها ، نعمتها و ثروت و سلامتی بیشتر رو به زندگیمون دعوت کنیم.
خدایا شکرت بابت این آموزه ها و آگاهیهای ارزشمند.
ممنونم استاد عزیزم و مریم نازنین.
سلام دوست عباسمنشی عزیزم
بی نهایت تحسینت میکنم این درک بی نظیرت رو این تعهدت رو این دقتت رو
مطمئنم بهترینها در انتظارته
جشن بگیریم هممون لحظه های ناب زندگی رو که بزرگترین نعمت رو در اختیار داریم نعمت زندگی و ساختن زندگی به شکلی که دوستش داریم نه به شکلی که مقدر کردن برامون
خدایا شکرت
عاشقتم عزیزم
سلام نرگس عزیزم
اولین کاری که امروز صبح کردم اومدن توی سایت بود. با دیدن پیامت کلی انرژیم بیشتر شد. ممنون از اینکه کامنتم رو خوندی و نظرت رو گفتی.
خیلی خوشحالم که اینجا هستم و دوستانی مثل تو دارم.
آرزوی قلبیم موفقیت هممون هست که یه کوچولو تونسنه باشیم سپاسگزار اموزه های استاد باشیم.
به امید اون روز.
در پناه خدای مهربان باشی دوستم❤❤
استادخداروشکرمیکنم که فایلهای شماروبه من عطاکرده وگرنه زندگیم واقعاجهنم خواهدمیشدمثل قبل ازاینکه باشماآشناشوم میشد.گاهی اوقا واقعازندگی اینقدرسخت میشودکه آدم دلش میخوادزارزارگریه کنه
اماامازمان حال بدبودنم ازوقتی که باشماوگروهتون آشناشدم 100برابرکم شده مثلاقبلااگه به خاطریه موضوعی ساعتهایاروزهاویاهفته هاووماه هاناراحت میبودم الان به1دقیقه رسیده فوق فوقش به1ساعت برسه وسریع حالم خوب میشه واتفاقهای خوب برام میفته
استادخیرببینی استاداجرت باخداست کاری رامیکنیدکه پیامبران برای امتشان میکردخداپدرومادرتوبیامرزه درهای بهشت به روت بازباشه استادهمیشه موفق باشی دعای مامردم پشت سرت هست
دوستان واستادمیدونیدجهنم این دنیاچیه؟ افسردگی! استادتومن ازجهنم آوردی به بهشت!ایناحرفهای دلم بودگاهی که فکرمیکنم چنین موهبتی ( استادی) خدابهمون عطاکرده بی اختیارگریه ام میگیره که میگم این استادبزرگترین هدیه ای بوده که خدابه من عطاکرده که باهاش میتونم دردنیاوآخرت بهشت رابدست بیارم همین که همیشه آرامش دارم خداروشکر!استادهرچی ازخوبی هاتون بگم کم گفتم من هم اهدافم بزرگ وجهانی دارم که انشالله روزی خدمتگذارمسلمین جهان مراخواهیددید.
سلام
بهترین و مهمتری چیزی که از اموزه های استاد نصیبم شده است آرامش و امید و عزت نفس است
شاد باشید
سلام به همسفران عزیز استاد عزیزم و مریم جانم
چند وقت پیش یه کسی برام داشت از تقدیر و سرنوشتش صحبت میکرد
میگفت سالها پیش یه رمانی خوندم که شخصیت های اصلی اون رمان یه پسر سنتی و یه دختر امروزی بودن که عاشق هم میشن و ازدواج میکنن پسره به زندان میفته دختره ازش جدا میشه ووووو
این دوستمون میگفت تو اون سالها که این رمان رو خوندم چون شخصیتهای داستان ساکن محله ای بودن که محله منم بود،غروبها در کوچه پس کوچه های محله مون راه می رفتم و به سرنوشت اونها فکر میکردم و هم ذات پنداری با اون پسر می کردم
سالها گذشت و دقیقاً همون اتفاقات برای من افتاد
جالبه که اعتقاد داشت که این سرنوشتش بوده و براش خیلی اهمیت داشت که دیگران براش دلسوزی کنند
من که خدا رو هزاران هزار بار شکر تقریباً یک ساله که با استاد و سایتشون آشنا شدم و رمزو راز این قضیه رو فهمیدم این ماجرا برام مثل نقطه پایان در درک قانون شد یقین کردم که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء بواسطه توجه ما اتفاق میفتن و حالا هرچه این توجه طولانی تر و با احساس بیشتر باشه،دقیقتر و کاملتر اون اتفاق رو در زندگی ایجاد میکنه اگرچه سالها بعد.
خود من از بچگی خوره تلویزیون بودم وتا همین دو هفته پیش هم علیرغم تاکید استاد در فایلهای مختلف در مورد کنترل ورودیها،خیلی عمل نمی کردم
حتی پول میدادم و سی دی سریالهای جدیدو می خریدم
حالا که فکرشو میکنم می بینم چون احساساتم زیاده و چون هر فیلمی رو عمیق تماشا میکنم و چون ناخودآگاه هم ذات پنداری دارم،خیلی از اشک و آه هایی که در زندگیم داشتم در واقع شبیه سازی شده اتفاقاتیه که من در فیلمها و سریالها دیدم و احساس گرفتم ازشون
الان دو هفته میشه که کلاً تی وی رو خاموش کردم تمام سریالهایی که هفته به هفته می خریدم ناتموم رها کردم ،اخبار و سیاست رو هم خوشبختانه از سالها قبل رها کرده بودم
و به این یقین رسیدم که همه اون صحنه ها و اتفاقات فیلمها و اخبار ،تاثیرش رو در ناخودآگاه من گذاشتن و من بسیاری از ناملایمات زندگیم حاصل فرکانسهای خودم بوده نه سرنوشت و تقدیر وبدشانسی
حالا یه اهرم رنج برای خودم ساختم با خودم میگم اگه فیلم ببینی ،سونامی بدبختی رو وارد زندگیت می کنی. کلمه سونامی بدبختی و بدشانسی رو برای تی وی و فیلم توی ذهنم ساختم
اهرم لذتم هم اینه که به خودم باوروندم که هرچه بیشتر صحبتهای استاد رو گوش کنم هرچه بیشتر بر زیبائیها و نکات مثبت تمرکز کنم اراده من در جهان اثر میذاره و خالق زیبائیهای بیشتر زندگیم میشم برای خودم اسم انتخاب کردم:خالق بهشت زمینی
به خودم می باورونم که من خالق بهشت دنیای خودم هستم پس تشویق میشم که همین مسیرو بگیرم و برم جلو و ازش تخطی نکنم
امیدوارم ثبات قدم داشته باشم
برای استاد عزیزم و مریم جان و برای همسفرانم سعادت عمیق و افزون آرزومندم
سلام به آنا عزیز. تبریک بهت میگم که برای خودت ارزش قائلی و قانون فرکانس رو به خوبی درک کردی و حالا داری بهش عمل میکنی و به جای دادن ورودی های نامناسب در حال دادن ورودی های مناسب به ذهن خودت هستی. تبریک بهت میگم به خاطر اینکه تعهد به خودت دادی و رنج و لذت ایجاد کردی که ورودی نامناسب = سونامی بدبختی و بدشانسی و ورودی های مناسب مثل فایل های استاد عباس منش = خالق زیبایی های بیشتر شدن و تمرکز بر نکات مثبت بیشتر و خالق بهشت زمینی شدن. تبریک بهت میگم که کامنتت لایک استاد رو هم داره و این نشون میده که تو بسیار فرکانس های خوبی رو داری به جهان ارسال میکنی و عملگرا هستی. به خودم تبریک میگم و همچنین به شما که در این خانواده فوق العاده حضور داریم تا زندگیمون رو هر روز زیباتر از گذشته کنیم. عاشقتم هر روز به سمت اتفاقات عالی تر هدایت بشی.
خیلی ممنونم همراه گرامی
برای شما سلامت و سعادت دنیا وآخرت رو آرزومندم
سلام خدمت خانم شایسته عزیز و زحمت کش
استاد عزیزم عباسمنش
و تمامی دوستان گلم
……….
هفتمین روز از سفرنامم که خیلی فوق العاده بود برای من افتادن این اتفاقا خیلی عادی شده چند روز پیش قبل شروع این سفرنامه خیلی آشفته بود امروز صب چون سایت رو باز نمیکرد یهویی گفتم این فایل رو گوش کنم دقیقا همین فایل قضای روح بود الان که دیدم هفتمین روز از سفرنامم فایل همینیه که امروز بصورت خودکار به سمتش هدایت شدم
من خودم به شخصه اینو قبول میکنم که هر ویدیویی رو نگاه میکردم توی اینیستا گرام حالا جوک باشه امتحان دوست دختر و پسر و این کلا تورو تو جاه میندازه البته این موضوع ماله 4.5 ماه پیشه از وقتی فهمیدم که باید روی ورودی هامون ارزش قائل بشیم امروز یه بارون الهی بارید خیلی عالی بود حس ووحالم عالی بود با همسرم رفتیم جنگل تو این بارون که درختا از جاشون کنده شده بودن تیرها افتاده بودن و سیلی راه افتاده بود یواش یواش حرکت کردیم سمت جنگل توی یه کلبه نشستیم و مات و مبهوت نعمات خدا جونم بودم احساس بد میخواستن بیان ولی قبل اینکه در بزنن میگفتم ای میکاییل ای خدایی که در درون من حاضر و ناظر این احساس های بد این افکار منفی لیاقت همنشین شدن با من را ندارند و گفتم همین حالا برید دور شین نزدیک نشین تنها جای افکار مثبت و زیباست اینحا اینجا بهشت افکار مثبت است اینجا بهشت من است در وجود خودم در افکار خودم و وقتی افکارت مثبت و کانون توجهت مثبت میشه توکلت به خدا وصف ناپذیر میشه وقتی از هیشکی انتظار نداری وقتی زیبایی ها نعماتی که خدا بهت داده رو میبینی و درک میکنی وقتی درونت خالصه از عشق خدایی بهشت واقعی اینجا میشه و از کجا تغذیه میشه از نگاهت به اطراف از قضاوت نکردن از وابسته نبودن از توکل کردن خدای من واقعا من کیستم آیا من تو هستم ما یکی هستیم خدای من هرچیزی که بخوام میشه این یعنی چی فهمیدم که من خالق زندگی خودم هستم من خلق میکنم خدای من نمیدونم چگونه بیان کنم ولی امروز روزی فوق العاده بود روزی بود با کتاب اسمانیت با دوستان آسمانیت استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز خیلی ممنونم ازتون واقعا خودم خالق زندگی خودم هستم واقعا درون خودم احساسش میکنم و بعد که برگشتم هر لحظه هرچیزی که میدیم سرشار از عشق خدایی بود همه جیز خدا بود …
احساسات امروزم رو نمیتونم بنوبسم نمیتونم برش گردونم ترنسلیتش کنم ولی حس که الان من تجربش میکنم یه حس ناب الهیه خدایا شکرت ?
عزیز من !
چقدر با وسواس مراقب آن چه که ذهنت رو باهاش تغذیه میکنی هستی؟!
آیا باور داری که تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثنا بخاطر چیزهایی که بهشون توجه می کنی رقم می خوره و به شکل نعمت و ثروت و شادی و سلامتی یا بلا و مصیبت و فقر و بیماری وارد زندگی ت میشه یا نه؟
می دونی عزیزدلم ؟
توجه شکل های مختلفی داره .
یادت هست که تو به تازه گی و در سایت استاد بود که متوجه شدی وقتی داری در مورد تجربه ای ، ماجرایی ، خواسته ای ، رویایی ، ویژگی شخصی یا خوبی و بدی چیزی صحبت می کنی داری توجه می کنی؟
فهمیدی که وقتی داری به یک صدا یا آهنگ یا گفتگویی گوش میدی داری توجه می کنی.
وقتی داری فیلم یا عکس و یا تصویری رو تماشا می کنی داری توجه می کنی .
و نکته ی شگفت انگیز اینه که وقتی داری خاطره ای یا تجربه ای رو با خودت مرور می کنی و به خودت یا دیگری یادآوری می کنی هم داری توجه می کنی .
وقتی داری در مورد موضوع یا مطلب یا خواسته یا خاطره ای می نویسی داری توجه می کنی.
وقتی داری در مورد یه خواسته یا خاطره یا رویا تصویرسازی ذهنی می کنی و تو ذهن ت مجسم می کنی داری توجه می کنی.
و این توجه ها مثل ویتامین ها و تغذیه هایی هستن که ذهن با اونها رشد می کنه .
و نکته ی خیلی مهم اینه که تو نمی تونی توجه نکنی.
برای اینکه بهتر بتونی اهمیت موضوع رو درک کنی یه موجود دوست داشتنی رو تجسم کن و تصور کن که ذهن ت مثل همون موجود هست. که برای رشد خودش و تامین انرژی ش نیاز به غذا داره و اگه غذا دریافت نکنه ضعیف میشه و شاید از پا در بیاد . و غذای ذهن با «توجهات» تو تامین میشه .
یعنی همون طور که جسم یه موجود با غذاها و نوشیدنی ها تغذیه می کنه و رشد می کنه و بزرگ و قوی میشه ، ذهن هم با توجهات تو تغذیه می کنه و بزرگ میشه و رشد می کنه و با قدرتی که داره ارتعاش و فرکانس ها رو به جهان می فرسته و جهان ت رو به این شکل خلق می کنه .
تو قبل از آگاهی از قوانین جهان هستی و قدرتی که در وجود ت قرار گرفته نمی دونستی که چه وجود قدرتمند و توانمندی هستی و چطور داری خودت زندگی خودت رو خلق می کنی و ناآگاهانه برای خودت ناخواسته و خواسته هایی به وجود می آوردی .
اما حالا که به این درک رسیدی باید بدونی
برای خلق خوشبختی و تجربه ی بهشت در زندگی ت باید آگاهانه تمام توجه ت رو روی نکات مثبت و زیبایی ها بذاری تا وجود روح و ذهن ت رو پالایش بدی و با تغذیه ی سالم و درست ، طهارت و پاکی رو به ذهن ت برگردونی مثل دوران کودکی ت و کاری کنی که از این به بعد ارتعاشات و فرکانس های مورد نظر تو رو به جهان بفرسته .
نازنین من !
شاید خیلی اوقات حواس ت پرت حاشیه ها میشه .
شاید بخاطر فاصله ی زمانی ای که بین توجه ت و بروز اتفاقات تو زندگی ت وجود داره خیلی متوجه نباشی که این سیستم به چه شکل داره کار می کنه و تو چه نقشی در اون داری یا می تونی داشته باشی . فرکانس ها و ارتعاشات شلم شوربایی که به جهان می فرستی چطور اتفاقات و شرایط شلم شورباتر رو وارد زندگی ت می کنه و تو رو گیج و سردرگم که چرا این اتفاق برای تو می افته یا افتاده؟ ! و شاکی و گلایه گوی خداوند بشی.
اما باید به خودت یادآوری کنی که خداوند سیستم هوشمندی رو بر این جهان حاکم کرده که فارغ از احساس بشری داره طبق قوانینی، کار خودش رو انجام میده و تو اگر می خوای نتایج زندگی ت تغییر کنه فقط باید خودت ، آگاهانه قدرت ت رو به دست بگیری و آنچه می خوای رو خودت و فقط خودت خلق کنی .
پس
فکر کن .
به اینکه تا این لحظه این تو بودی که هر چه دور و برت هست و هر شرایطی که داری رو خلق کرده و اگر چیز دیگه ای یا شرایط بهتری رو می خوای باید دست به کار بشی و به قول استاد جهاد اکبر راه بندازی و یه ایست بازرسی قدرتمند و سخت گیرانه ای طراحی کنی برای ورودی ها و غذای ذهن ت یعنی توجه ت . و به چیزی اجازه ی ورود به دهان ذهن ت رو بدی که از یه فیلتر مشخص رد شده باشه و اون فیلتر اینه :
آنچه که من می خوام با دهان ذهن م بخورم آیا به من احساس خوبی میده یا نه ؟
آیا چیزی که دارم بهش توجه می کنم من رو شاد می کنه ؟
آیا آن چه دارم می بینم و تماشا می کنم من رو به وجد و حس خوب می رسونه؟
آیا آنچه دارم می شنوم من رو به خشنودی و اطمینان خاطر نزدیک می کنه ؟
آیا آنچه دارم تجسم و تصور می کنم من رو به اشتیاق و شور میاره ؟
آیا آنچه دارم به یاد میارم لبخند رو به لب های من می نشونه؟
آیا آنچه دارم به زبون میارم به من احساس قدرت و آرامش میده ؟
آیا رابطهای که دارم به من عشق و اطمینان قلبی میده؟
آیا… ؟
… و اگر جواب بعله هست به خودت اجازه بدی که اون غذا رو در دهان ذهن ت بذاری و در غیر این صورت به هیچ عنوان کوتاه نیای و نپذیری ش چرا که این ورودی برای تو حکم رسیدن به خواسته ها یا نرسیدن به خواسته ها رو داره . مثل اینکه انگار مرگ و زندگی تو به این ورودی ها بستگی داره
مثل مادری باش که جونش بره اجازه نمیده فرزند ش لب به مواد مسموم و کشنده بزنه چون این موضوع شوخی بردار نیست و ممکنه مرگ دلبندش رو تجربه کنه .
بنابراین صحبت هایی که با هم داشتیم :
عزیزدلم
تصمیم بگیر.
تعهد داشته باش که به چیزهایی توجه کنی که به تو قدرت میده و حس ت رو خوب و عالی می کنه .
تو همیشه به این فکر می کنی که چطور می تونی باورهای ذهن ت رو از اون همه سموم و آسیب هایی که در گذشته با توجه نامناسب درش رشد کرده پاک کنی و خودت و از زیر بار این همه باور مسموم خلاص کنی !
آگاه باش که روش پاکسازی ذهن ت فقط با تغییر افکار و کانون توجه ت و استمرار ت در این امر و به تدریج اتفاق می افته .
به جنگل انبوه پارادایس در «زندگی در بهشت» فکر کن که چطور علف های هرز سالها در اون رشد کردن و بزرگ شدن و مثل یک درخت تنومند و قوی شدن ؛! هیچ وقت نمیشه اون همه علف هرز رو یک شبه نابود کرد و از بین برد و تازه که نابود کردن دایمی هم در کار نیست . پس تنها راه : «شروع کردن و پاکسازی مستمر و مداوم » ه. تا جایی که امکان داره ، تا جنگل پاکسازی بشه و نفس راحت بکشه .
تصور کن .
به نظرت ارزشش رو نداره ؟
که آهن ربای وجودت رو صیقل بدی تا فقط خوبی و زیبایی و ثروت و عشق و خوشبختی و آرامش رو وارد زندگی ت کنه ؟
تو انتخاب کردی که زندگی متفاوتی رو برای خودت رقم بزنی و راهی رو بری که خداوند برای خلقت ت انتخاب کرده. تو انتخاب کردی که خالق بهشت در زندگی ت باشی.
تو می خوای بهشت رو در همین دنیا تجربه کنی و خداوند هدایت ت کرد به چگونگی اش .
حالا همه چیز در اختیار تو هست برای یک آفرینش شگفت انگیز .
آفرینش رویا هات .
آفرینشی که نشانه هاش بلافاصله بعد از تصمیم گرفتن و قدم در راه گذاشتن خودش رو به تو به وضوح نشون داد.
تبارک الله احسن الخالقین
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
به نام خداوند وهابم
سلام دوست عزیزم
نظران شما با بیان صمیمی و زیبایی نگارش شده و به جان و دل نفوذمیکنه
قدرتتونو در بیان احساسات و افکار و صحبت هاتون تحسین میکنم
نویسنده خوبی هستید و فکر میکنم مشاور خوبی هم باید باشید
در پناه الله باشید
شاد باشید، سلامت باشید، خوشبخت باشید، ثروتمند باشید
سلام به عزیزان و همراهان گلم در سفرنامه
من برای این که همیشه توجه ام رو روی نکات مثبت بگذارم و توجه ام به موضوعاتی باشد که به من احساس خوبی میدهد و همواره زیبایی های خداوند را ببینم و ان ها رو تحسین کنم.از اهرم رنج لذت استفاده می کنم واین گونه سعی می کنم طبق قانون عمل کرده و از مسیر درست خارج نشوم.
اهرم رنج و لذت:
رنج توجه کردن به نکات منفی،به اتفاقات بد،به گوش دادن اخبار منفی،دیدن سریال ها وفیلم های نامناسب،گشتن با ادم های منفی نگر و افراد با عزت نفس پایین،گوش دادن اهنگ منفی،احساس گناه داشتن و ..
من اگر به مواردی که ذکر کردم توجه کنم وکانون توجه ام موارد ذکرشده باشد از درو دیوار برایم بدبختی می بارد من ایمان دارم که اگر به چیزهای منفی به چیزهایی که احساس خوبی به من نمی دهد به ناخواسته هایم توجه کنم از درو دیوار باریم بدبختی می باره این قدر این موضوع برام روشنه که به محض این که احساسم بد می شه یک چیزی تو ذهنم شروع می کنه به الارم دادن اگربا تغییر دیدگاهم نتونم به احساس خوب برسم بدبختیه که از همه جا وارد زندگیم می شه.این تغییردیدگاه باید از درون باشه نه با تغییردادن شرایط بیرونی.
لذت توجه به نکات مثبت هر چیزی،توجه کردن به خواسته ها،توجه کردن به زیبایی ها،تحسین کردن افراد،داشتن دوستان مثبت،لذت بردن از لحظه ها،احساس سپاسگزاری،حرف زدن درمورد خواسته ها،گوش دادن اهنگ های مثبت و ..
اگر من به مواردی که ذکر شد توجه کنم به چیزهایی که به من احساس خوبی میدهد به خواسته هایم توجه کنم وشکرگزار داشته هایم باشم اتفاقاتی عالی را تو زندگی ام تجربه می کنم که بهشت رو می تونم تو همین دنیا توجه کنم از درو دیوار ثروت وسلامتی و حال خوبه که وارد زندگیم می شه اون موقست که می تونم روز به روز خوشبختتر بشم و خداوند رو هر لحظه توزندگیم احساس کنم و او رو هدایتگرم تو کل زندگی بدونم این قدر اتفاقای خوب واسم می یفته که میگم خداجون چرا تاحالا من اون جوری زندگی می کردم.
واقعا که این فاصله ای که میان ما وخواسته هامون وجود داره باید با احساس خوب واحساس شکرگزاری و توجه کردن به خواسته مون و ارسال فرکانسمون به سمت خواسته مون چر بشه چون اگر غبر ازاین بود که اگه یک لحظه حواسمون نبود وبه نا خواسته ای توجه می کردیم و سریع اتفاق می افتاد که دیگر هیچی رو هم بند نبود و مدام اتفاقات بد رو تجربه می کردیم واین هم از همون الطاف خداونده که جهانش رو این گونه افریده وقانون تکامل رو به کارگرفته.البته رابطه میان احساس بد و اتفاقات بد رو زودتر میشه از حال جسمانی فرد فهمید و جسم زودتر این فرکانس رو دریافت می کنه واین هم یک الارمه که خداوند به ما بگه تومسیر درستیم یا نه.همون طور که وقتی یک غذای نامناسب می خوریم زود جسممان واکنش میدهد.
این ها برداشت من از مواردی بود که استاد گفتند.
فعلا تا بعد شما رو بخداوند می سپارم.در پناه خداوند شاد وثروتمند و سلامت باشید
عاشق شما رضا معینی فر
به نام یزدان پاک
امروز روز هفتم سفر من:غذای روح
مدتی هست که من مراقب افکار هستم
تلوزیون نمی بینم منی ک ساعتها پای فیلم دیدن بودم ناآگاه از اینکه دارم ورودی اشتباه میگیرم.
مدتهاست ناله نمی زنم از مشکلات
سعی میکنم پای درد کسی نشینم
خداروشکر میکنم که چشمام زیبایی هارو می بینه
وقتی فکری میاد تو سرم که ممکنه حالم و بد کنه ب خودم گوشزد میکنم عواقبش رو میگم ببین فائزه این زندگی که امروز داری نتیجه افکارت تو گذشته است پس اگه الان مراقب افکارت ورودی هات باشی زندگی آینده رو می سازی
مدام توی فکرم با خودم در گیرم دروغ چرا
هنوز جا داره ک من ذهنم خالی بشه از بار منفی
ولی چه زیبا گفتید استاد
با مثال هایی که میزنی دیگه از ذهنم بیرون نمی ره
باوری ک توی فکرمونه مثل غذایی ک می خوریم اگه غذا باید تمیز باشه خوب و خوشمزه باشه تا لذت ببریم پس افکار ماهم باید خوب باشه عالی باشه تا ما در آینده لذت ببریم.
خداروشکر شکر که آگاه شدیم ب این جریان
استاد عزیز شما دست خدا روی زمین هستی
آگاهی های شما مثل چراغ راه می مونه برامون توی مسیر هدایت
شما هادی هستید برای من.
.
.
پس من فهمیدم که باید مراقب ورودی هام باشم
آنچه ک میبینم
آنچه می شنوم
آنچه ک میگویم..
دیگر وقت کمتری صرف فضای مجازی میکنم
دیگه کمتر تلویزیون میبینم
بلاگردان هم فرکانس معاشرت میکنم
بیشتر زمان من در خانه وقتی مشغول خانه داری بچه داری هستم هدفون توی گوشم و صدای طنین انداز استاد گوش میدم
ورودی از این بهتر….
آگاهی کسی میکنم…
با توکل ب الله یکتا آینده مو می سازم با افکارم
ورود ی بد مثل غذای سردی هست که وقتی می خورم ورودی دل درد میگیرم
حالم بد میشه از افکار منفی تا ساعتها ذهنم درگیر میشه
پس به رنج بعد از اون نمی ارزه ک بخوابم ورودی منفی داشته باشیم.
حتی ما ک مراقب افکارمون هستیم خیلی حساس ترین بیشتر آسیب میبینیم روحمان لطیف شده طاقت رنج نداره پس مراقب روحمون باشیم همون قدر که مراقب جسممون هستیم.
خداروشکر شکر بابت روز هفتم سفر و آگاهی جدید ک کسب کردیم خداروشکر صد هزار مرتبه.
با تشکر از شما استاد گرامی 🍃🌹
با سلام و احترام خدمت خانواده صمیمی عباس منش
روز هفتم سفرمن:غذای روح
خیلی صحبت های زیبایی رو استاد در این فایل بیان کردن.
ما انسانها در مورد عذای جسم خود خیلی حساس هستیم،اینکه چیزی که می خوریم سالم،بهداشتی،تمیز و حلال باشه. اینکه به مزاجمون سازگار باشه، حتی خیلی بیشتر کالری و …هم چک می کنیم و حتی شاید تو اپلیکیشن ثبت می کنیم که یهو چاق نشیم یا قند و چربی مون جابجا نشه. اگر خواستیم بیرون غذایی بخوریم سعی می کنیم بهترین جا باشه و اگر جایی بریم که به دلیل بهداشتی و یا هر دلیلی دیگه ای خوشمون نیاد قید غذا خوردن رو می زنیم و از اونجا خارج میشیم.حتی تو تجربه یک طعم و یا غذای جدید دو به شک هستیم و اگر غذایی حس کنیم مونده هست یا بوش تغییر کرده و یا تاریخش گذشته بی درنگ دور می ریزیمش. اما چرا برای غذای روحمون انقدر وسواس نداریم؟چرا ترازو نمی زاریم ورودی های ذهنمون را اندازه بگیریم، مثل رژیم غذایی، که میگیم این غذا به دردم نمی خوره کالریش بالاست، بگیم این ورودی به دردم نمی خوره چون فرکانس بدش بالاست.
استاد زیبا جواب میدن:
چون ما تاثیر ناشی از غذا رو بر جسم در فاصله زمانی بسیار کمی می بینم.برای مثال، خود من می دونم اگر فرنی بخورم در کسری از ثانیه معده ام دچار سوزش میشه ،فاصله زمانی بین انتخاب بد غذا(فرنی) و واکنش جسم من(سوزش معده) کسری از ثانیه هست و از طرفی رنج ناشی از سوزش معده به لذت خوردن فرنی نمی ارزد،پس لقایش را به عطایش می بخشم و به سمتش نمی رم.
اما در مورد غذای روح، چون فاصله زمانی بین فرکانس ارسالی من و نتایج حاصل از آن،فاصله تقریبا طولانی است و هم چنین نوع نتایج دریافتی،در ظاهر چون ربطی به فرکانس ارسالی ام ندارد،سم بودن غذای روح را درک نمی کنم لذا اتفاقات بد زندگی را به شانس و قسمت و خواست خدا نصبت می دهم.
پس ورودی ها از طریق موسیقی، فیلم،کتاب، تبلیعات،فضای مجازی،گفتگوبا دیگران و…. در هرلحظه و در هر نفس وارد ذهنمان می شود.
از طرفی قانون جهان مشخص است” هر فرکانسی ارسال کنی،جهان هستی؛ نتایج،موقعیت،شرایط و افرادی هم سنگ و هم مدار با کانون توجه ات نصیبت می کند.”
پس تمام اتفاقات زندگی به واسطه ی آن چیزی است که داریم به آن توجه می کنیم.
حال ما انسان ها چه می کنیم اخبار بد،تصاویر ناراحت کننده،وضع بد دلار،گرانی،غیبت،بی پولی و… را دقیقه به دقیقه به جهان هستی ارسال می کنیم و بالطبع طبق قانون با توجه به کانون توجه مان و فرکانس ارسالی مان،اتفاقاتی توسط نظام هستی برایمان رخ می دهد که دقیقا از جنس ورودی هایی است که به ذهنمان داده ایم.
(خود من همین امروز چوب غدای بد دادن به روح رو خوردم. و واقعا نمی تونستم شکایتی کنم چون خودم اون اتفاقات رو دعوت کردم. و البته اونم به لطف دونستن قانون بودکه فهمیدم وگرنه نمی دونستم کجای دنیام.)
خوب حالا راهکار چیه؟مشخصه؛همان طوری که مواظب غذای جسممون هستیم،مواطب غذای روحمون باشیم. در هر لحظه ورودی هامونو رصد کنیم. توجهمون رو به سمت خواسته هامون ببریم. رو نکات مثبت تمرکز کنیم. ورودی های بد مثله اخبار،گروههای تلگرام،اینستا،فیلم ،سریال و… رو حذف کنیم.
اجازه بدیم باورهای مخرب و محدودکننده گذشته،با تغییر افکار،با تغییر کانون توجه،آن هم تغییر کند.
و لازمه این کار تعهد است. و اهرم رنج ولدت می تواند این تعهد را فراهم کند،چون فاصله زمانی بین فرکانس و نتایج ناشی از آن توسط این ترفند ،از بین می رود و ما هم رنج و هم لذت ناشی از نوع افکارمونو به راحتی می بینیم. و می توانیم با این کار،عذای نامناسبی به روح خودمون ندیم.
من فکر می کنم خودم باید یه کاغذ و قلم بردارم و همون جوری که غذاهایی که می خورم می نویسم و کالریشونو حساب و کتاب می کنم،وردی های ذهنم،
افکار و… راهم بنویسم و رصدشون کنم.
این کار چند حسن داره:
۱-افکار مخرب را شناسایی می کنم۲-ورودی های ذهنم رو شناسایی می کنم۳-اون افکار و ورودی هایی که بیشترین بار منفی و یا مثبت رو داره تو خودم پیدا می کنم۴-ورودی های مثبت را تقویت و منفی را حذف و یا ورودی جدیدی جایگزین آن می کنم.۵-توانایی تغییر باورهایم را به دست میارم ۶- کانون توجه ام به سمت خواسته هایم می رود۷-و در نهایت افکار مناسب،باور مناسب،احساس بهتری در من ایجاد می کند که این احساس خوب وارد زندیگم می شود۸-و به قول استاد زندگی ما به سمتی می رود که ثروت،نعمت،روابط خوب و… از در و دیوار زندگی تان می بارد.چون وقتی آهنربای عشق،مهربانی،ثروت و جذابیت باشید،طبق قانون هستی،عشق ،مهربانی،ثروت و… را جدید خواهید کرد.
اگر باخوردن غذای بد به جسم، یک رودل ساده می کنید،با دادن غذای بد به روح، مسیر زندگیتان را به سمت ناخواسته ها تغییر خواهید داد.
پس روی کانون توجه تان خیلی بیشتر از غذایی که می خورید حساس باشید.
موفق وپیروز باشید،رزقتون پر برکت.
سلام دوست عزیز
چه پیشنهاد خوبی دادی که هر روز بیایم و غذای روح خودمون رو یادداشت کنیم . حالا من خیلی غذای جسمم رو یادداشت نمی کنم چون که به خودی خود دارم رعایت میکنم ولی باید در مورد غذای روح خودم دقت بیشتری داشته باشم و اون رو رصد کنم.
سپاس
سلام دوست عزیزدوباره به شما بابت ای دلنوشتهها تبریک میگم پیروز و موفق باشید
با سلام خدمت دوست گرامی ممنونم بابت انرژی و فرکانس مثبتی که ارسال می کنید،
موفقیتتون پایدار
به نام خدا
روز هفتم
بعد از گذشت چندین روز از آغاز این روز از سفر پربرکت و تجربه ی صفحه ی عالی توضیحات دوره ی کشف قوانین زندگی و هم چنین فصل چهارم کتاب رویاها،
امروز که تصمیم گرفتم این روز را جمع بندی کنم و پاسخ سوال مریم جان در رابطه با ایده ی خلاقانه برای اهرم رنج و لذت ورودی های ذهن را بنویسم به نظر م رسید که بگویم بهترین اهرم رنج و لذت برای این ورودی “آرامش ” و نداشتن “آرامش” است.
این اولین و نزدیک ترین نتیجه ی دادن ورودی های نامناسب برای روح و ذهن است.
یعنی تو بلافاصله از لحظه ی ورود یک ورودی نامناسب به ذهن و روح
اولین اتفاق درونی ای که تجربه می کنی این است که :
آرامش ت دستخوش تزلزل و لغزش می شود و دیگر آن هماهنگی و روانی ِ جریان خیر در وجودت را با تلاطم احساس می کنی. مثل این است که دریای وجودت را با طوفانی از حادثه های ناخوشایند دستخوش ناآرامی و ناامنی بکنی و در طوفان انتظار هر لحظه از پیشامد ناخواسته ای را متصور شوی و از آنجا که همه ی ما دوست داریم قایق وجودمان در اقیانوسی آرام در حرکت باشد و به سلامت مقصد سواحل زیبا و رویایی را تجربه نماید می توان بهترین حالت برای حفظ این آرامش و امنیت را در وزش نسیم و ملایم ورودی های ناب و لذت بخش در نظر گرفت که قرار است به زیبایی هر چه تمام تر مسیر عبور از آب های آزاد تا سواحل رویایی خواسته ها را با لذت هرچه تمام تر بپیماید.
…
اهرم رنج و لذت بعدی برای کنترل ورودی های ذهن و روح هم برای من تصور این حالت است که :
وجود من ترکیب روح زیبا و درستکار و خلاق و خداگونه ام است همچون سلطانی مهربان و عادل و توانمند
و
ذهن بازیگوش و اهل شیطنت و سرکش و یاغی و گاهی بدخلق ام که چون یورشگری در کمین سلطنت باشکوه وجودم است
…
و از آنجا که روح زیبای ام سرپرستی و هدایت و سلطنت این ذهن شیطان و بازیگوش م را به عهده دارد، هماهنگی و همراهی شان برایم شادی و سرخوشی و خوشبختی و آرامش و صلح را در پی دارد.
زمانی که من با دادن غذاهای پاک و خالص و ناب درحال تغذیه ی روح نازنینم هستم، توانمندی و قدرت کنترل وجودم را در دست او نگه می دارم و ذهن رام و مطیع او خواهد ماند و این سبب می شود تا آرامش و صلح در سرزمین وجودم پابرجا باشد. و خداگونه گی در همه ش جاری.
…
اما اگر با دیده ها و شنیده ها و خاطرات و تجسم هایم، ورودی های آلوده و ناپاک و نازیبا به خورد وجودم بدهم، شیطان ذهن را تغذیه می کنم تا جسورتر و گستاخ تر و قدرتمند تر گردد و زمام وجودم را درست بگیرد و آن وقت است که چنان جنگ و بلوایی وجودم را فرا می گیرد که آرامش و صلح همچون رویایی دورمانده از سرزمین ذهنم رخت برمی بندد و من پر از نگرانی و ترس و وحشت، از هرچه خلاقیت و آفرینش به دور می مانم و سلطان زیبای روح م هم هرروز ضعیف و رنجورتر از قبل می شود و در سیاهی و تاریکی روز افزون قلبم گرفتار و نحیف همچون زندانی ِ آشفته و از یاد رفته رنج می برد.
…
تصویر دوم قطعا رنجی بسیار را برایم به همراه خواهد داشت حتا اگر فقط تجسم ش کنم.
و این تجسم به (قول مریم جان در مقاله ای در قسمت راهکار برای مسائل شما) عدم کنترل ورودی ها را به قیمت مرگ و زندگی برایم ارزشمند می کند و مهم.
…
ایده ی بعدی برای اهرم رنج و لذتم هم یادآور مثال استاد از دیوار باورهاست.
دیواری رو به روی چشم وجودم.
جایی که هر روز با اولین لحظه ی بیداری تا آخرین لحظه ی آن و حتا در خواب، تنها تصویر ِ پیش روی چشمانم است.
…
از آنجا که این دیوار در طول روزها و ماهها و ساااال ها، فقط رنگ سیاه را بر خود تجربه کرده الان به یک تاریکده ی دلگیر و سرد شبیه شده
از لحظه ای که من تصمیم به کنترل ورودی ها و ورود پاک ترین و زیباترین ورودی ها به وجودم می نمایم، رنگی سفید و براق شروع به پاشیده شدن بر این دیوار می نماید. و با هربار تعهد و ادامه داشتن ِ این ورودی ها و تداوم رنگ ِ سفید پاشی، دیوار ِرنگْ سیاه ِ پیش چشمانم کمرنگ تر، خاکستری تر، روشن تر و سفیدتر و براق تر و تمیزتر می شود و آماده ی دریافت تصاویر شگفت انگیز.
حال من با زمان ِدراختیار م این فرصت را دارم که تا لحظه ی پرواز روح از وجودم، تصویری دلچسب تر و زیباتر و آماده تر از این دیوار را برای ش به ارمغان بیاورم تا او نیز این امکان را داشته باشد که با قلم جادویی اش، در مقابل، بهترین و زیباترین تصویرهای هستی را بر این دیوار پاک و آماده و سفید خلق کرده و بیافریند ، تصاویری آنقدر شگفت انگیز و زیبا که هربار دیدن شان در هر صبح و شام و در هرلحظه از عمرم، فقط برایم شادی و سرور و لذت به ارمغان بیاورد.
و این تبادل زیبا تا ابد ادامه خواهد داشت.
…
و اما با عدم کنترل ورودی ها و ورود ناپاکی ها و ناخالصی ها به وجودم، رنگ های درهم و برهم و تیره آن چنان ناهماهنگی و نازیبایی بر این دیوار رقم می زنند که همه ی زیبایی ش محو می شود و فقط تصاویر گنگ و مبهم و حتا تلخ و ترسناک بر آن نقش می بندد، تصاویری که هربار تماشای شان در صبح و شام و حتا در خواب، کابوسی تمام نشدنی از تشویش و نگرانی و ترس و غم را در همه ی وجودم رقم می زند و دیگر روح با آن قلم جادویی و شگفت انگیز نمی تواند تصاویر بی نظیر و مسحورکننده را در تجربه ی زندگی ام به من هدیه کند.
…
این همه سیاهی های این دیوار تمام وجودم را آنچنان از ترس و نگرانی و غم لبریز کرده که تنها افسردگی و خاموشی و بیماری و بدبختی می تواند در زندگی ام مشهود باشد.
…
امید که توانسته باشم با اشتراک اهرم رنج و لذت خود برای کنترل ورودی های ذهن م با خانواده ی عباس منشی ام سبب شوم تا بهتر بتوانیم بر غذای روح مان تمرکز کرده و بهترین ها را برای خود به ارمغان آوریم.
گرچه از لحظه ی شروع متن هیییچ ایده ای نداشتم و فقط این الهام را دریافت گرفتم که شروع کنم به نوشتن و خدا می داند که خودم هم از این همه ترتیب زیبای کلمات بر کاغذ به وجد و شگفتی درآمدم.
خدا را شکر که الان با این اهرم توانمندتر شدم در حمل فیلتر ذهنم.
خدا را شکر برای همه ی هدایت ها و حمایت هایش.
…
از خداوند برای خودم و همه مان تعهدی پولادین طلب می کنم که توانمند تر شویم در غذا دادن به سلطان روح و قوی تر کردن ش و سفید تر و شفاف تر کردن دیوار باورهای مان برای میزبانی تصاویر جادویی و شگفت انگیز.
سپاسگزارم ?
دوستتان دارم ?
12 دی 1398
وجود من ترکیب روح زیبا و درستکار و خلاق و خداگونه ام است همچون سلطانی مهربان و عادل و توانمند
و
ذهن بازیگوش و اهل شیطنت و سرکش و یاغی و گاهی بدخلق ام که چون یورشگری در کمین سلطنت باشکوه وجودم است
بسیار تصویر دقیقی رو به تجسم گذاشتید
من تمام دیدگاهتان را خوندم مثال دیوار سیاه و پاشیدن رنگای سفیدم عالی یاداوری کردید . مرسی از دعای زیبایی هم که کردین براتون آرزوی بهترینارو دارم
سلام برادر نازنینم ?
سپاسگزارم برای توجه و نگاه مهربانانه تون.
شاد باشید ?
دوستتان داریم
زندگی عاشق شماست
سلام
ممنون خدا قوت
قول دادم سه ماه عمل کنم
از تمامی گروه های تلگرام انصراف دادم الان که به گذشته برمی گردم خدایش حق با شماست چه زمانهای گرانبهایی که صرف فیلم های بی مصرف و البته زیان اور کردم همینطور جک ها و نوشته های بی مصرف و ساعات فراوان عمرم که هدر رفت.
و تو فایل های گذشته قرار به عمل کردن شدو خودم رو متعهد کردم که به دانسته های خودم جامعه عمل بپوشم.
ممنون که خوندی
سلام
وقتی این همه فایلهای تلگرام را حذف کردم به آرامشی عمیق رسیدم
بله خانم
منم همینطور الان شاید بعد از یکسال که بر می گردم و این فایل رو میبینم متوجه می شم که چه کار خوبی کردم که از گروه های تلگرامی که نود ونه درصد مطالب شون مزخرف و چرت و بی مصرف هستن انصراف دادم.
سلام به شما
آفرین که تصمیم به عمل کردن گرفتی و این کار رو انجام دادی و از شبکه های اجتماعی فاصله گرفتی. بهترین کار ممکن رو انجام دادی. این زمان ارزشمند ما میتونه فقط صرف کارهایی ارزشمند بشه که ما رو به اهدافمون به خوشبختی و در مسیر رویاهامون و اشتیاق روزانه و احساس خوب بیشتر نزدیک کنه. اگر میخوایم متفاوت نتایج بگیریم و به اهدافمون و خواسته هامون و خوشبختی برسیم باید متفاوت از افرادی عمل کنیم که نتایج زندگیشون نامناسب هست. باید متفاوت از اکثریت عمل کنیم که زندگی و تجربشون از زندگی داغونه. خدایاشکرت به خاطر هدایتت. آرزوی خوشبختی برات دارم و تحسینت میکنم که ورودی هات رو آگاهانه کنترل میکنی و کانون توجه ات رو به سمت خواسته هات میبری و زندگی بیظیر برای خودت میسازی. آفرین. ماشاءالله.