غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 26

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    با سلاام خدمت همه دوستای عزیز❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    سلام به استاد عزیزم❤️❤️

    امیدوارم حال همه خوب باشه

    برای همه بهترینارو آرزو میکنم الهییییییی که همه سلامت خوشحال و پولدار باشن

    خدایاااااا سپاسگزارم ازت ک در همین لحظه نفس میکشم و دارم زندگی میکنم تمام تلاشمو میکنم ک قدر بدونم

    خدایا شکرت

    من میدونم ک زندگی ک الان دارم نتیجه افکار من تو گذشته بوده افرادی ک باهاشون در ارتباطم بخاطر باور های من بوده وضع اقتصادی ک الان درگیرش هستم هم کاره خودمه

    من میدونم ک زندگیمو خودم شکل میدم

    چرااااا باید خودم زندگی خودموووو این نعمت زندگی ک به من داده شده رو ،خودم خرابش کنم

    وقتی میدونم ک لحظه لحظه من رو ورودی های من شکل داده

    هر وقت ک ی اتفاقی میوفته ک حس بدی بهم میده خودم تو فکر فرو میرم میگم چه افکار بدی داشتم ک این اتفاق رو رقم زده چه باوری داشتم ک این چیزارو جذب کردم

    واقعا باور دارم حالم اتفاقاتو رقم میزنه خداااانکنه ک ی لحظه حس بدی ارسال کنی به جهان سریع انعکاسشو دریافت میکنی

    خدااااانکنه تو همون حس بمونی .یهو ی اتفاق بد میاد اگه تغییر ندی فکرتو راحت چند ساعتی تو اون حال گیر میوفتی

    پس فاطمه جان خیلی باید حواستو جمع کنی

    من هروقت نمیتونم ذهنمو کنترل کنم یعنی میتونم کنترل کنما‌ ی وقتایی چون میفهمه دارم کنترلش میکنم و ذهنم میخواد در بره شروع میکنم به شکرگزاری

    ببین جوووواب میده ها من واقعا میرم تو حس و حال سپاسگزاری و یادم میره ک قبلش داشتم به چی فکر میکردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3304 روز

    باید دوباره اهرم رنج و لذتم را برای کنترل ورودی های ذهنم بسازم

    زیرا مدتی است که به وسیله عدم کنترل ورودی هایم ذهنم از مسیر درست خارج شده ام.

    و همیشه باید این سوال را از خودم بپرسم

    منی که حاضر نیستم غذای فاسد را بود کنم و نگاه کنم چطور به خودم اجازه

    ورودیهایی را میدهم به ذهنم که مرا غمگین می کنند.

    در تمام لحظات باید افسار ذهنم را در کنترلم بگیرم و به سمت احساس بهتر بروم

    هر ورودی که مرا غمگین میکند یا می ترساند و در یک کلام احساس بدی به من میدهد

    را باید حذف کنم.

    همانطور که شراب و قمار حرام شدند این ورودیها نیز حرام اند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نوید محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    به نام خالق زیبایی

    سلامی دوباره خدمت خانواده محترم و استاد عزیز و خانم شایسته نازنین

    امروز هفتمین روز سفر پربرکت بنده است که من باز هم چیز های زیادی آموختم مطالبی که هر کدام یک گنج نامه است فایل استاد که مربوط به غذای روح است مهم ترین مسئله قانون جذب یعنی کنترل ورودی های ذهن اینکه ما بقول استاد کنترل میکنیم غذامون رو و خیلی مراقبیم که کثیف نباشه مزه اش چجوری باشه کلا غذا چی باشه ورودی های ذهن هم به همین صورت اگه ما غذایی بخوریم که پر کرم و سوسک باشه نمیتونم انتظار داشته باشیم سالم بمونیم اگه ما بیایم ورودی های نامناسب به ذهنمون بدیم نمیتونیم انتظار داشته باشیم اتفاقات خوبی رو تجربه کنیم پس غذای روح خیلی مهم تر از غذای جسمه و ما باید مراقب افکارمون باشیم چون توانایی کنترل ذهن خیلی مهمه عاشق همه ی دوستان عزیز و شما هستم

    شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    به نام یزدان پاک

    امروز روز هفتم سفر من:غذای روح

    مدتی هست که من مراقب افکار هستم

    تلوزیون نمی بینم منی ک ساعتها پای فیلم دیدن بودم ناآگاه از اینکه دارم ورودی اشتباه میگیرم.

    مدتهاست ناله نمی زنم از مشکلات

    سعی میکنم پای درد کسی نشینم

    خداروشکر میکنم که چشمام زیبایی هارو می بینه

    وقتی فکری میاد تو سرم که ممکنه حالم و بد کنه ب خودم گوشزد میکنم عواقبش رو میگم ببین فائزه این زندگی که امروز داری نتیجه افکارت تو گذشته است پس اگه الان مراقب افکارت ورودی هات باشی زندگی آینده رو می سازی

    مدام توی فکرم با خودم در گیرم دروغ چرا

    هنوز جا داره ک من ذهنم خالی بشه از بار منفی

    ولی چه زیبا گفتید استاد

    با مثال هایی که میزنی دیگه از ذهنم بیرون نمی ره

    باوری ک توی فکرمونه مثل غذایی ک می خوریم اگه غذا باید تمیز باشه خوب و خوشمزه باشه تا لذت ببریم پس افکار ماهم باید خوب باشه عالی باشه تا ما در آینده لذت ببریم.

    خداروشکر شکر که آگاه شدیم ب این جریان

    استاد عزیز شما دست خدا روی زمین هستی

    آگاهی های شما مثل چراغ راه می مونه برامون توی مسیر هدایت

    شما هادی هستید برای من.

    .

    .

    پس من فهمیدم که باید مراقب ورودی هام باشم

    آنچه ک میبینم

    آنچه می شنوم

    آنچه ک میگویم..

    دیگر وقت کمتری صرف فضای مجازی میکنم

    دیگه کمتر تلویزیون میبینم

    بلاگردان هم فرکانس معاشرت میکنم

    بیشتر زمان من در خانه وقتی مشغول خانه داری بچه داری هستم هدفون توی گوشم و صدای طنین انداز استاد گوش میدم

    ورودی از این بهتر….

    آگاهی کسی میکنم…

    با توکل ب الله یکتا آینده مو می سازم با افکارم

    ورود ی بد مثل غذای سردی هست که وقتی می خورم ورودی دل درد میگیرم

    حالم بد میشه از افکار منفی تا ساعتها ذهنم درگیر میشه

    پس به رنج بعد از اون نمی ارزه ک بخوابم ورودی منفی داشته باشیم.

    حتی ما ک مراقب افکارمون هستیم خیلی حساس ترین بیشتر آسیب میبینیم روحمان لطیف شده طاقت رنج نداره پس مراقب روحمون باشیم همون قدر که مراقب جسممون هستیم.

    خداروشکر شکر بابت روز هفتم سفر و آگاهی جدید ک کسب کردیم خداروشکر صد هزار مرتبه.

    با تشکر از شما استاد گرامی 🍃🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  5. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    🌹🌹سفرنامه روز هفتم🌹🌹

    این فایل رو هم مثل بقیه حدود یک هفته ست گوش میدم و البته به دلیل کارهایی که برام پیش اومد نه چندان متمرکز ولی بازم روزی چندبار گوش دادم

    من خیلی وقته برای خودم اهرم رنج و لذت ساختم میدونم اگر باهمین وضع ادامه بدم این زندگی هرروز بدتر و بدتر تکرار میشه و اگر به قوانین عمل کنم به خواسته هام میرسم اما صادقانه بگم برام واقعا سخته. به قولی در شرایطی گیر کردم که گاهی فرصت پیدا نمیشه یه نفس بکشم و انچنان رگباری اتفاقات بد میفته که افسار ذهن و زندگیم رو کامل میدم دست شیطان و نمیتونم فرکانس غالبمو مثبت کنم .

    ولی بازم مهم اینه که دست نمیکشم حتی اگر ضعیف هم باشم بازم تلاشمو میکنم این وضعیت الانم هزاران بار بهتر از وضعیت قبل از آشناییم با قوانین الهیه

    بازم تلاش میکنم غذای بهتری به ذهنم بدم و خودمو از دست این شیطان نجوا کننده نجات بدم

    و فقط از خدا یک زندگی مستقل میخوام که از این شرایط بشدت سخت و منفی و زجر اور خارج بشم تا بتونم از نو شروع کنم ان شاءالله

    .

    به امید روزیکه بیام و از نتایج مثبتم بنویسم

    به امید الله

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3396 روز

    سلام

    – با وسواس و بررسی غذای جسممان را انتخاب می کنیم . بو میکنیم و به رنگش نگاه میکنیم، تمیز باشد و … مراقبیم که داریم چی را می خوریم؛ دقت می کنیم که داریم چه غذایی را میخوریم و کجا برویم بهتر است و غذای کجا خوب است؟

    – حتی به طبخ غذا هم توجه میکنیم ؛ از دست فروش خرید نمی کنیم و خیلی مراقب هستیم ؛ چرا در مورد ورودی روح خود حساس نیستیم؟

    – به چی داری توجه می کنی ورودیهای تو چیست؟ چرا به روح خود بی توجه هستیم؟

    – چرا اخبار را گوش میکنیم خیلی راحت و می شنویم ومی زاریم که روحمان هر چیزی را دریافت می کند ولی برای جسممان دقت می کنیم که گوشت وبرنج خوب باشد .

    – مهمترین موضوع ذهن ماست و اساس و زندگی ما بر اساس فرکانسهایی که داریم ارسال میکنیم پس چرا به غذای روحمان توجهی نمی کنیم.

    – تاثیر غذای جسم را همان موقع احساس می کنیم ، که مثلا تلخ است یا فاسد است و .. ولی وقتی به غذای کثیف و ورودیهای ذهنمان توجه نمی کنیم و مدتی طول می کشد که آن تاثیرش را روی زندگی و روح ما بگذارد ؛ توجه ما به ذهنمان و روحمان کمتر می شود .

    – این فاصله باعث می شود که نتوانیم ارتباط ورودیها و نتیجه را درک کنیم ؛بعضیها، هزاران ایده و نظر دارند که بی خودی است ، چیزی که داردتو را ناراحت می کند فرکانس بد را داری ارسال می کنی که چیزهایی را وارد زندگیت می کند که ازهمان فرکانس وارد زندگیت شود.

    – همان جور که به غذای جسمت توجه می کنی که کجا غذا می خوری و چی را داری می خوری آیا مناسب است یا نه؛ به همان اندازه هم به روح خود توجه می کنیم .

    – همه اتفاقات زندگی ما بدون استثنا همانهایی است که داریم به آنها توجه می کنیم .

    – دلیل اتفاقات زندگی ما همین ورودیهای مناسب یا نامناسب است که داریم به ذهن خود می دهیم .

    – آن چیزی که به آن توجه می کنی، همان میشود که تجربه می کنی.

    – برا ی روحت همه چیز را واضح و مبرهن کن و بدان که داری به روحت چه میدهی.

    – تمام توجه را بزارم که دارم چه ورودیهایی را وارد ذهنم می کند

    – با تغییر کانون توجه و افکارم نتایج حاصل میشود

    – تمام تمرکزت را بزار روی نکات مثبت

    – اخبار رسانه ها و شبکه های اجتماعی را حذف کنید عضو هر کانالی نباشیم و ازخوشبختی و سعادت دور می شویم اگر درک نمی کنیم چون بین ورودیها و نتایج آن فاصله است.

    – مقایسه کن زمانهایی که روی خودت کار کرده ای و زمانهایی که روی خودت کار نمی کردی

    – متعهد باش که چه افکاری را وارد مغزت می کنی و وارد ذهنت می کنی.

    – وقتی ورودیهای مناسب را وارد ذهنمان می کنیم؛ اتفاقات عالی برایمان می افتد . چون این قانون جهان است

    – به عشق توجه می کنی همان هم وارد زندگیت می شود.

    – برای ورودیهایت و خودت ارزش بزار که چه چیزی را داری وارد ذهنت می کنی

    – همان وسواس به غذا را در مورد غذای روح خود داشته باشید

    – کاملا لحظه ای حواسم را جمع کنم که دارم به چه چیزی توجه می کنم .

    – کاملا به وروردهایم آگاهانه توجه کنم و ورودیهای مناسب به ذهنم را بدهم.

    – فاصله ورودیهای و نتایج را در نظر بگیریم و هر کاری را که دارم انجام میدهم یا حرفی را که دارم گوش می کنم که به عنوان ورودی است ببینم نتایج آن چیست و وسواسانه روی ورودیهای ذهنم باشم.

    در پناه خدای الشکور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    طیبه شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    به نام خدایی که ذهن ما رو چنان قدرتمند آفرید که هرآنچه را بخواهد بیافریند و ما رو به واسطه عقل و اختیاری که داریم اشرف مخلوقات قرار داد

    الان ساعت 10:30صبح سه شنبه 20خرداد است

    من فایل غذای روح رو گوش دادم بسیار عالی بود و دقیقا چیزی ست که من تجربه کردم اما یک تجربه بسیار تلخ

    من سال 72ازدواج کردم همون سال وارد تربیت معلم شدم در رشته زبان انگلیسی

    در سال73بار دار شدم تمام طول بارداری فکر میکردم که این فرزند من مشکل داره و دلیلش هم این بود که با پسر خالم ازدواج کرده بودم و مرتب توی کتاب های مختلف خونده بودم که ازدواج فامیلی بچه مشکل دار میشه و این مثل خوره به جونم افتاده بود

    در این نه ماه بارداری حتی یک روز هم این فکر از ذهن من جدا نشد و زمانی که بچه متولد شد هر دو دستش نقص داشت هر دودست انگشت شصت رو نداشت و استخوون رادیوس هم نداشت و به اصطلاح پزشکی Radial club بود و کار من مرتب دکتر و عمل کردن دو دست پسرم بود اما این نکته رو خوب میدونستم که باید اجتماعی بارش بیارم و نباید دستش رو تز دیگران مخفی کنم چون به مرور باعث میشه گوشه گیر و انزوا طلب میشه

    وقتی وارد دبستان شد توی کلاسی گذاشتمش که معلمش بسیار سخت گیر بود و معتقد بودم که فرزندم بسیار توانمنده و نیاز به ترحم نداره

    الان پسرم 25ساله است بسیار توانمند و اجتماعی و با اعتماد به نفس و همیشه هم آستین کوتاه می پوشه چون دیگه نقصش براش اهمیت نداره و تحصیلاتش هم مهندسی معماری است اما زیاد علاقه مند ورزش هست و همیشه در فوتبال و کاراته با افراد سالم رقابت میکرد و مرتب آور بود حتی در سطح استان

    به هرحال داستان ورودی ذهن خودم رو گفتم که بدونین این که استاد میگه عین واقعیتها و من تجربه کردم و از پیشرفت پسرم با توجه به نقصش گفتم که بر میگرده به فایل اول استاد که در باره عزت نفس و اعتماد به نفس بود که اگر به فرزندم اعتماد به نفس نداده بودم الان یک آدم گوشه گیر و سربار بود با این نقص عضو شدید هر دو دست

    در پایان هزاران مرتبه خدا رو شکر میگویم که با این گروه و دوستان آشنا شدم و از استاد عباس منش تشکر میکنم که این قدر جالب و با فصاحت و بلاغت و رسایی خاصی این موضوعات رو بیان میکنند

    از خداوند بهترین آرزو ها رو برای تک تک شما عزیزان و استاد ارجمندم و سرکارخانم شایسته طلب میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3396 روز

      سلام

      عالی بود همیشه موفق تر و سلامتتر و پیروزتر باشید .

      همیشه وقتی از اول کار که وارد شدن ورودیها به مغزمان است ؛ نتایجش را در نظر بگیریم؛ از همان اول می فهمیم که باید چه کار کنیم و چه فکری را داشته باشیم .

      آن فاصله را درک کنیم که از زمانی که می شنویم و فکر می کنیم تا زمانی که نتیجه اش را می گیریم.

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    سلام استاد عزیزم، من مدت یکساله به طور کامل تلویزیون را از زندگیم حذف کردم و ورودی های ذهنم را هم تا حدودی کنترل کردم ولی با توجه به شغلی که دارم وتو حیطه ی رشته های پزشکی کار می کنم ذهنم درگیر بیماری‌هاست وبه خصوص در رابطه با مواد غذایی، قبل از لذت بردن از غذا بیماری‌های مرتب با اون ذهنم را درگیر می کنه البته سعی می کنم خیلی به نجواها گوش نکنم ولی بالاخره دچار استرس ونگرانی می شم . بعضی اوقات فکر می کنم فقط نکات منفی و مطالبی که بار منفی داره را از دوران دانشگاه تا الان باخودم همراه کردم. امیدوارم بتونم کنترل ذهنم را در این زمینه به دست بگیرم. فکر می کنم یکی از پاشنه های آشیل من همینه. امیدوارم با مسیری که پیش رو دارم بتونم از این شغل واز این شرایط کار به شرایط کاری متناسب با روحیاتم هدایت بشم. البته من قانون را همیشه مرور می کنم که نباید روی ناخواسته هام تمرکز کنم واز همین موقعیت شغلی وکارم نهایت لذت را می برم. هدایت امروزم عالی بود. از خدای مهربان وشما که دستی از دستان خداوندی سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3396 روز

      سلام

      به نکات مثبت شغلتون توجه کنید و یکسره آنها را به خود بگویید مثلا اینکه به به این آدم چقدر تمیزه ، چقدر خوشگله ، چقدر امید داره و …

      و یا برای خودتان یک آزمایشگاه از آنها راه بیندازید ؛ یعنی از این شغلتون به نفع خود استفاده کنیدو افکارتان راکنترل کنید ؛ مثلا اینکه بگید خوب این مریضه که آوردند را من بهش فقط این طوری حرف می زنم و این جملات را می گویم ببینم نتیجه چیست و همین کار را با کسی دیگری انجام دهید بازم بازخوردش را بگیرید و نتیجه مثبتش را بلود کنید ؛ یا مثلا بگید من فرکانس به آن اتاق می دهم و به آن اتاق فرکانسی نمی دهم ببینم نتیجه چی میشه و همش در این حالات برای خود باشید

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    سلام ودو صد درود

    واقعا کنترل کانون ومرکز توجهمون شاه کلید جذب وقوانین آفرینش وراه سعادت وخوشبختی در دنیا وآخرت هست که البته رسیدن به اون همون جهاد اکبر واشتیاق بکر وتازه کودکانه رو میطلبه.خدا رو هزاران مرتبه شکر که دارم قدم به قدم به اون اوج سعادت نزدیک میشم الهی هزاران مرتبه شکر.

    ممنون استاد عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3304 روز

    هر روز باید روی خودم کار میکنم.

    ارزشش را دارد که خوب زندگی کنم.

    من چقدر به تغذیه جسمم اهمیت میدم اما چرا به تغذیه ذهنم اهمیت نمیدهم.

    چرا مدتی است که احساس میکنم در باتلاقی فرو رفتم و نتایجی نمیگیرم.

    هر ورودی که مرا غمگین میکند یا میترساد تنها از سوی شیطان است

    و از هر کجا نباید انرا بپذیرم.

    و هر ورودی که به من احساس خوبی میدهد از طرف خداوند است.

    اما همه به اولین باور بذر توحید برمیگردد .

    که تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا نتیجه ی فرکانس ها و باور هایم است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: