غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 5

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهندس شارقي گفته:
    مدت عضویت: 3543 روز

    درون هریک از ما یک «سیزیف» خفته وجود دارد!

    سیزیف در افسانه های یونان باستان، داستان جالب توجهی دارد. افسانه سیزیف درباره کسی است که به خاطر خطاهای نابخشودنی که مرتکب شده است، خدایان او را محکوم کرده بودند که دائما سنگی را به بالای کوهی بغلتاند، تا جائیکه سنگ بخاطر وزنش به پایین می‌افتاد آنها به دلائلی فکر می‌کردند که تنبیه وحشتناک تری از کار عبث و بی امید وجود ندارد…

    اما درباره سیزیف گفته شده که همواره در وحشت و ولع رسیدن به نقطه هدف بوده است و هرگز از وضعیت موجود خود لذت نمی برده است.

    1- باید بیاموزیم در لحظه زندگی کنیم. درون هریک از ما سیزیف می گوید به لحظه فکر نکن! دغدغه ات رسیدن به نوک قله باشد. غافل از اینکه ممکن است رسیدن به قله، سرنوشتی شبیه به سیزیف(بازگشت به عقب) داشته باشیم.

    2- ویژگی هایی مانند فاش کردن راز دیگران، خیانت و دروغ می تواند سرنوشت تلخی مانند سیزیف در افسانه رقم بزند. باید یادمان بماند بار کج هرگز به منزل نمی رسد.

    3- یادمان باشد زندگی هیچ از ما ابدی نیست. از آن مهم تر اینکه زندگی یک سفر است. از سفر زندگی لذت ببریم.

    و هربار که این نکات از خاطرمان رفت بدانیم ممکن است سیزیف درون ما در حال بیدار شدن است!

    تقدیم به همه دوستانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3372 روز

      سلام تشکر عالی بود به اطلاعاتم اضافه شد خدای شکرت

      برخی از مختصات و ویژگیهای انسان عبارت اند از:

      • انسان دارای «من»، «خود» و شخصیت است؛

      • انسان آگاهی به «من» دارد؛

      • در انسان، گرایش به خدا وجود دارد و به وسیله آن می تواند خالق خود را درک کند و به پرستش او و راز و نیاز با او بپردازد؛

      • انسان نیروی عقل و اندیشه دارد و به مدد آن می تواند حقایق را درک کند؛

      • انسان دارای اختیار است و با آزادی اراده می تواند دست به انتخاب بزند، او موجودی انتخابگر است؛

      • در انسان، میل به کمال وجود دارد و او می کوشد تا خود را از آنچه هست برتر و والاتر کند؛

      • انسان می تواند برای خود آرمان انتخاب کند و در مسیر رسیدن به آن تا پای جان بکوشد؛

      • انسان پرسشگر از هدف خلقت خویش است؛

      • انسان موجودی است که می تواند مراقب اعمال خود باشد؛

      • انسان دارای متجاوز از 100 نوع هیجان و احساس و عاطفه است؛

      • انسان در هر موقعیتی که قرار گیرد توانایی شروع کردن از صفر را دارد، به این معنی که می تواند مانند دکارت و غزالی اندوخته های فکری و دریافتهای خود را نادیده بگیرد و از ابتدا شروع کند؛

      • انسان محصول خانواده و اجتماع است؛ ولی با رشد و رسیدن به کمال، می تواند خانواده و محیط و اجتماع خود را دگرگون بسازد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد حامد پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3627 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی گروه تحقیقاتی عباس منش

    امشب بعد از دیدن این برای اولین بار به معنی آیات چند سوره از قرآن به صورت تصادفی فکر کردم و دیدم دقیقا طبق گفته شما قرآن تماماً داره قانون جذب رو میگه، و به صورت تصادفی با این آیه برخورد کردم،

    فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ

    ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺍﻛﺶ ﺑﺎ ﺗﺎﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ

    سوره عبس آیه 24،

    که به نظرم همون گفته شماست که همونقدر به خوراک جسمی مون اهمیت میدیم به خوراک ذهنی مون هم به همون اندازه باید اهمیت بدیم،

    و باز هم فهمیدم که قانون جذب جواب میده چون من این آیه رو جذب کردم،

    خدا رو شکر میکنم که شما رو سر راه من قرارداد??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3372 روز

      سلام

      تشکر عالی بود – خدایا شکرت

      أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ ( روم 8 )

      آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را در میان آن دو است جز بحق و برای زمان معینی نیافریده است؟ ولی بسیاری از مردم [ رستاخیز ] و لقای پروردگارشان را منکرند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مجتبی دارینی گفته:
    مدت عضویت: 3627 روز

    سلام.دو تا قضیه میخوام بگم،

    قضیه اول،ما تو دانشگاهمون،رییس دانشکده ما به خاطر یه سری از رفتارها و خلق و خویی که داشت بین دانشجویان شخصیت منفی داشت و بچه ها همیشه پشت سرش ازش بد می گفتند و من هم تحت تاثیر این صحبت ها قرار گرفته بودم و وقتی برای برخی از کارهایم به او مراجعه می کردم،حس بدی داشتم و همان رفتارهای بد را مشاهده می کردم و کارم را نیز راه نمی انداخت.پس از مدتی دیدگاهم را نسبت به او تغییر دادم و ویژگی های مثبت او را برای خودم بزرگ کردم و به گونه ای شده بود که پیش بچه ها می گفتم فلانی از همه مسئولای دانشگاه بهتره و با سوادتره و خیلی قانون منده.و کلا به گونه ای شده بود که هرموقع یاد او می افتادم ویژگی های مثبت او به ذهنم می آمد.از آن به بعد کارهایم را خیلی خوب راه می انداخت.همین امروز او را در مسجد دیدم و در کنارم به نماز ایستاد و کلی باهاش حال کردم.خیلی مهربون بود.

    قضیه دوم،بابام همیشه باید اخبار ساعت 14 و ساعت 30؛20 رو ببینه.بقیه هم که سریال ها رو حتما باید ببینند.خب من هم تو این خانواده حضور دارم و ناچارا و شاید هم با علاقه پای این برنامه ها می نشینم.چن ماه پیش بود که خانواده به سفر یک هفته ای رفتند و من هم تصمیم گرفتم که در طول این یک هفته تلویزیون روشن نکنم.باور کنید حس و حال آن یک هفته را هیچ وقت فراموش نمی کنم.آرامش روحی داشتم.به تمام کارهایم می رسیدم.تمرکز فکری بسیار بالایی داشتم.از لحظه لحظه زندگی ام غافل نبودم.وقتی از سفر برگشتند دوباره همان آش و همان کاسه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3372 روز

      سلام

      آفرین

      در مورددوم هم همان کاری را انجام دهید که در مورد اول انجام دادید

      شادباشید – خدایا شکرت

      قرآن کریم با عبارت « اَنشَأناهُ خَلقاً اخَرَ » فهمانده که خلقت روح از سنخ آفرینش طبیعی و مادّی نیست و چیز دیگری است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سارا واحدی گفته:
    مدت عضویت: 3484 روز

    سلام من مدت کوتاهی هست که با شما و سایت شما اشنا شدم

    شاید کمتر از 1 ماه ولی یه معجزه ایی توی زندگی ام دارم میبینم

    گرچه هنوز کوچیک هستند ولی خیلی خوشحال هستم و احساس ارامش خاصی را دارم تجربه میکنم

    مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مجید داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    سلام دوستان من با این فایل صوتی استاد {شعر پروین}در یک سال پیش زندگی ام دگرگون شدم..واز اون موقع همیشه در همه حال وشرایط سخت بهش گوش میکنم.وایمان دارم بهش…پیشنهاد میکنم همیشه گوشش کنین.وبهش عمل کنین..متن فایل رو از تلگرام اینجا گذاشتم..از استاد وگروه پر تلاششون برای تمام زحماتشون سپاسگزارم..سپاسگزارم..سپاسگزارم..برای همه.دوستان .استاد..وخانواده صمیمی عباس منش ارزوی سلامتی..شادی ..وارامش رواز همتای بی همتا دارم…شعراز پروین اعتصامی روحش شاد یادش گرامی…..

    پیرمردی، مفلس و برگشته بخت

    روزگاری داشت ناهموار و سخت

    هم پسر، هم دخترش بیمار بود

    هم بلای فقر و هم تیمار بود

    این، دوا میخواستی، آن یک پزشک

    این، غذایش آه بودی، آن سرشک

    این، عسل میخواست، آن یک شوربا

    این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

    روزها میرفت بر بازار و کوی

    نان طلب میکرد و میبرد آبروی

    دست بر هر خودپرستی میگشود

    تا پشیزی بر پشیزی میفزود

    هر امیری را، روان میشد ز پی

    تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

    شب، بسوی خانه میمد زبون

    قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

    روز، سائل بود و شب بیمار دار

    روز از مردم، شب از خود شرمسار

    صبحگاهی رفت و از اهل کرم

    کس ندادش نه پشیز و نه درم

    از دری میرفت حیران بر دری

    رهنورد، اما نه پائی، نه سری

    ناشمرده، برزن و کوئی نماند

    دیگرش پای تکاپوئی نماند

    درهمی در دست و در دامن نداشت

    ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

    رفت سوی آسیا هنگام شام

    گندمش بخشید دهقان یک دو جام

    زد گره در دامن آن گندم، فقیر

    شد روان و گفت کای حی قدیر

    گر تو پیش آری بفضل خویش دست

    برگشائی هر گره کایام بست

    چون کنم، یارب، در این فصل شتا

    من علیل و کودکانم ناشتا

    میخرید این گندم ار یک جای کس

    هم عسل زان میخریدم، هم عدس

    آن عدس، در شوربا میریختم

    وان عسل، با آب می‌آمیختم

    درد اگر باشد یکی، دارو یکی است

    جان فدای آنکه درد او یکی است

    بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل

    این گره را نیز بگشا، ای جلیل

    این دعا میکرد و می‌پیمود راه

    ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

    دید گفتارش فساد انگیخته

    وان گره بگشوده، گندم ریخته

    بانگ بر زد، کای خدای دادگر

    چون تو دانائی، نمیداند مگر

    سالها نرد خدائی باختی

    این گره را زان گره نشناختی

    این چه کار است، ای خدای شهر و ده

    فرقها بود این گره را زان گره

    چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای

    کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

    تا که بر دست تو دادم کار را

    ناشتا بگذاشتی بیمار را

    هر چه در غربال دیدی، بیختی

    هم عسل، هم شوربا را ریختی

    من ترا کی گفتم، ای یار عزیز

    کاین گره بگشای و گندم را بریز

    ابلهی کردم که گفتم، ای خدای

    گر توانی این گره را برگشای

    آن گره را چون نیارستی گشود

    این گره بگشودنت، دیگر چه بود

    من خداوندی ندیدم زین نمط

    یک گره بگشودی و آنهم غلط

    الغرض، برگشت مسکین دردناک

    تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

    چون برای جستجو خم کرد سر

    دید افتاده یکی همیان زر

    سجده کرد و گفت کای رب ودود

    من چه دانستم ترا حکمت چه بود

    هر بلائی کز تو آید، رحمتی است

    هر که را فقری دهی، آن دولتی است

    تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

    هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

    زان بتاریکی گذاری بنده را

    تا ببیند آن رخ تابنده را

    تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

    تا که با لطف تو، پیوندم زنند

    گر کسی را از تو دردی شد نصیب

    هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هر که مسکین و پریشان تو بود

    خود نمیدانست و مهمان تو بود

    رزق زان معنی ندادندم خسان

    تا ترا دانم پناه بیکسان

    ناتوانی زان دهی بر تندرست

    تا بداند کآنچه دارد زان تست

    زان به درها بردی این درویش را

    تا که بشناسد خدای خویش را

    اندرین پستی، قضایم زان فکند

    تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال

    تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

    بر در دونان، چو افتادم ز پای

    هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

    گندمم را ریختی، تا زر دهی

    رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی

    در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش

    ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سید یداله پناهی عزیزلو گفته:
    مدت عضویت: 3788 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و گروه و همکارانشون

    بنده حدود 1 سال و4 ماه است با این سایت آشنا شدم. خیلی روی من حرفهای استاد و مطالب سایت تاثیر مثبت داشته از این بابت از استاد و همکارانشون خیلی ممنونم. از بیشتر دوره ها استفاده کرده ام مثل دور تند خوانی، گام به گام تا استقلال مالی، دوره هدف گذاری و عزت نفس و… به غیر از (قانون آفرینش و روانشناسی ثروت) تازگی ها چند ماهی است که از شور و شوق افتاده ام ، هر کاری را شروع می کنم نصفه و نیمه رها می کنم. نمی دانم چه کار کنم. انگار مغزم eror می ده. خواهشمندم راهنمایی ام کنید . می خواهم از دوره های قانون آفرینش و روانشناسی ثروت استفاده کنم اگر ممکن است تخفیف یا روش های دگر باشد ممنون می شم. با تشکر مجدد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3953 روز

    سلام و صبح به خیر خدمت استاد عباس منش و همه ی دوستان

    تشکر میکنم از فایل های زیبای شما استاد امیدوارم که عاقبت به خیر باشید . من مدتی است که از فایل های رایگان شما استفاده می کنم و خیلی مفید و سودمند می باشند . باز هم تشکر میکنم ، به نظرم قران واقعا می تونه یک چراغ روشن توی همه ی مقاطع زندگیمان باشد . به امید بهترین لحظات برای همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3372 روز

      سلام

      شاد باشید خدایا شکر

      فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً»؛ یونس (10)، آیه 92٫؛

      «پس امروز تو را با بدنت نجات مى دهیم تا براى کسانى که از پى تو مى آیند عبرتى باشد».

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ندا اكب گفته:
    مدت عضویت: 3584 روز

    سلام آقای عباس منش عزیز.

    ازتون ممنونم که وقت میگذارید در مورد گذشتتون و موفقیتهای بزرگی که بدست آوردید با ما صحبت میکنید.

    فایلها و مطالب ارزشمند شما بهم انگیزه رسیدن به تمام آرزوهامو میده و اینکه همواره این باور را به خود یادآوری کنم که هیچ غیر ممکنی وجود ندارد. همیشه و تحت هر شرایطی جای رشد‏ و ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی وجود دارد.

    همیشه شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: