غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 64

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    به نام خدا ی مهربان

    امروز رو هفتم است که همراه دوستانم

    خیلی فایل عالی بود واقعا چون متوجه نیستیم کلی به افکار بد توجه میکنیم البته در طی سالها فکر میکنم نوع زندگیمون یه جورایی عادتمون داده که فقط به اتفاقات بد حرف بزنیم و فکر کنیم وتازه متوجه این ایراد خودم شدم سعی میکنم که کنترل کنم تلویزیون رو حذف کردم هر اهنگی رو گوش نمیکنم سعی میکنم در هر لحظه به نکته مثبت مسعله باشه توکل به خدا

    از خدا میخام یاریم کنه که این رفتار رو تقویت کنم تا تبدیل به عادت بشه برام

    ممنونم از استاد عزیز و همه شما دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1531 روز

    به نام حضرت دوست که هرچه دارم از اوست

    سفرنامه روز هفتم

    سلام بر استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیزم ❤️

    سلام بر خانواده بهشتی عباسمنش❤️

    با توجه به طب بدنمون هر کدوممون غذا ها و مزه های مختلفی را دوست داریم و انتخاب میکنیم و با لذت میخوریم تا یک روز را سیر بمونیم و هیچکدوممون دوست نداریم که یک غذای فاسد و یا خیلی شور ویا خیلی تلخ و خیلی خیلی تند بخوریم و اگه در انتخاب غذا هامون هوشیار نباشیم باعث نفخ و یبوست و دل پیچه و رفلاکس میشه و حالمون به هم میخوره و در برخی از شرایط باید به دکتر هم بریم ، بعضاً از غذایی که خوردیم زده میشیم و مجبور به رژیم یا منع خوردن یه سری از خوراکی ها میشیم

    اما اگه غذامونو با توجه به طب بدنمون به درستی انتخاب کنیم به موقع بخوریم پر خوری نکنیم مشکلی برامون پیش نمیاد و دستگاه گوارش هم همیشه دعاتون میکنه😅

    اما در ورودی ذهنمون شوری ،تلخی و تندی ورودی های نامناسب هستند که ذهنمون را سیر میکنیم و متوجه نمیشیم که با چی ذهنو سیر کردیم و بعد از مدتی تاثیر این نوع ورودی ها باعث نفخ و یبوست و رفلاکس و دل پیچه ی ذهن میشه که از در و دیوار بد بیاری و بدهی و بد بختی ظاهر میشه و به قول استاد می‌ذاریم گردن بدشانسی و خدا و پیرو پیغمبر ….

    من کلا به غیر از راههای ارتباطی برای کارم هیچ رسانه ای را دنبال نمیکنم به قول استادم(مدرس خودم) تلویزیون جعبه ی شیطان و باید ازش دور بود

    صداهایی که من گوش میدم به غیر از آهنگ های تجسمی استاد عباسمنش و آیه های قرآن چیز دیگری نیست

    فیلمهایی که میبینم به غیر از تقدیرم و چیزهایی که می‌خوام چیز دیگه ای نیست

    در و دیوار خونم به غیر از خدا چیز دیگه ای نیست

    زندگی من به غیر از خدا چیز دیگه ای نیست

    میرم بیرون با ذکر الله میام داخل با ذکر الله

    تو کارم با خیلی ها سر و کار دارم اما از وقتی که ورودی های ذهنم را کنترل میکنم افراد خوبی در زمان ومکان مناسب سر راهم قرار میگیرن

    با گوش کردن به این فایل می‌خوام بیشتر رو ورودی های ذهنم تمرکز کنم و اگه قبلاً یه خرده شکر ویا نمک به ذهنم میدادم اونم بذارم کنار با توکل بر خدا💪😇

    خدایا شکر که در این خانواده عضو هستم 🙏❤️

    عاشق تک به تکتونم❤️😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهدی ماجدی گفته:
    مدت عضویت: 3563 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    خداروشکرم به خدا اینکه شمارو بهم معرفی کرد تا از طریق شما راه به من نشون داده شه.این فایل بسیار دقیق و درست و کامل بهم توضیح داد که باید چجوری اخبار و اتفاقات بد رو ازش اعراض کنم و به خوبی ها و زیبایی ها توجه کنم.من هر بار که فایل های شما رو درست و مرتب گوش میدم و بهش عمل میکنم و توجهم رو روی خوبی ها و زیباییا میزارم همش اتفاقات خوب برام میفته و زندگیم روی رواله و هر بار که تمرکزم رو اتفاقت بد ،ناخواسته هامه پشت هم اتفات بدتر برام میفته.مرسی که کامل برامون توضیح دادین که باید چیکار کنیم. من به خودم قول میدم که توجه ام رو روی خواسته هام و زیبایی های دنیا بزارم.خدایا شکرت.

    روز و روزگارتون خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Narges گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    🍓به نام خداوند بخشنده مهربان🍓

    🌸روز هفتم از سفر🌸

    کنترل ذهن

    یاد گرفتم که همون طور که برای بدن به غذامون وسواس داریم و بهش اهمیت می دیم باید به ذهنمان هم اهمیت بدیم.

    این رسانه ها اخبار هاو فیلم هایی که نگاه می کنیم یه مشت آشغالن که ما داریم به خورد ذهنم می دیم.

    بعد می گیم که چرا همچنین بلایی سرم میاد یا چرا این اتفاق افتاد.

    نمی دونیم که خودمون با ورودی های ذهنمون این شرایط رو به وجود آوردیم.

    اگه می بینی ناراحتی بدون که چند ساعت پیش یا چند لحظه پیش داشتی ورودی های نامناسبی به ذهنت میدادی .

    شاید اولش کنترل ورودی ذهن سخت باشه ولی اگه بتونی ، دنیات پر از سعادت و خوشبختی میشه.

    می تونی برای کنترل ذهن از اهرم رنج و لذت استفاده کنی.

    بیا بنویس که اگه من ذهنم رو کنترل کنم و بهش چیز های مناسب بدم چه اتفاقای خوبی می افته و بعد بنویس که اگه ورودی های ذهنم رو کنترل نکنم چی میشه.

    جوری برای اهرم رنج و لذت بنویس که با باورات همخوانی داشته باشه

    مثلا نگی اگه ذهنم رو کنترل نکنم فردا تصادف می کنم. این با عقل جور در میاد؟ می تونی باورش کنی؟ نه ، پس چیزی بنویس که بتونی باورش کنی.

    جوری برای اهرم رنج و لذت بنویس که باعث شه بخوای ورودی ها رو کنترل کنی.

    من خودم توی کنترل ورودی های ذهن مشکل دارم و می خوام سعی کنم که تمرکزمو بزارم رو خواسته هام و نکات مثبت

    اولش برام سخته ولی می دونم با انجام دادنش چه تاثیراتی روی زندگیم داره پس انجامش میدم.🍓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    به نام خالقِ یکتا

    سلام و عرض ادب به شما استاد خوبم، مریم بانو عزیز و همسفران پر انرژی

    💜هفتمین روز از روز شمار تحول زندگی‌ من💜

    اول میخوام خدا رو شکر کنم بابت نعمت‌های رنگارنگ و متنوعی که در این فایل دیدم. (خدایاااااا شکررر)

    منم پیش از این از افرادی شدیدا حساس روی غذای جسمم بودم. از این پس می‌خوام دقیقا به همون اندازه تمرکزم رو روی غذای روحم بگذارم که بر حس و حال الان و زندگی آینده من کاملا موثر هست.

    البته میدونم که در ابتدای مسیر ذهن در برابر تغییر مقاومت می‌کنه و همچنان دوست داره باورها و فکرای گذشته رو پیش ببره اما بهتره به خاطر داشته باشیم که کنترل ذهن باید دست ما باشه و نه کنترل ما دست ذهن و همینطور هر کاری نیاز به تمرین و تکرار و مصرر بودن داره و در این صورته که نتایج فوق العاده بدست میاد.

    بازهم متشکرم از خدای جان که این سفر و ساخت باورهای جدید رو به من هدیه داد و پس از اون از شما استاد خوش ذوق و مریم بانوی عزیز بابت تلاشتون برای تهیه این فایل‌ها.

    در پناه خدا سالم و سلامت باشید و امیدوارم زندگیتون سرشار از عشق،محبت، شادی، سلامتی، رفاه، ثروت و غذاهای خوشمزه برای روح باشه💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم صابری گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام ودرود فراوان براستاد عزیزم هادی وراهنمای من درمسیر بهشت

    امروز هفتمین روازشروع سفر به سمت بهشت منه وخوشحالم که دراین مسیر همراه شما دوستان عزیزم هستم

    من روح خودروازآلودگیهای دنیوی ومحیطی که اون رو مسموم میکنه پاک کردم

    وهرآنچه که بتونه روی اواثرمنفی ومسموم بکنه دوری میکنم

    وباورودی مناسب وفرکانس مثبت دراین مسیر باسلامت کامل حرکت کنم

    وخداوند بانیروی الهی مرابه سمت نور هدایت میکند

    خدایا شکرت که این موهبت رو دروجودم قرادادی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2937 روز

    سلام به استاد

    روز شمار تحول زندگی من

    روز 7

    اینم بگم که من هر روز ممکنه چندتا برگ از سفرنامه رو ببینم و کار کنم و کامنت بزارم و این کامنتام به این معنی نیست که هر 24 گذاشته میشه

    این قسمت، غذاب روح چگونه تامین میشود

    استاد اول از همه تمرکز کنم روی زیباییهای این فایل

    این فایل از همون اول خیلی حس خوبی بهم میداد، خیلی انرژی خوبی داره

    از تیشرت زیبا و خوشرنگ زردتون و اون طرح زیبای پشت شما روی دیوار

    بسیار زیباست و حس خوبی میده بمن

    از غذاهای بسیار خوشمزه و خوش رنگ و لعاب مثل انواع نوشیدنی ها، انواع مغزها مثل گردو، سالاد ها، انواع میوه ها و …

    بسیار زیبا و لذتبخشه حتی دیدنشون

    در مورد موضوع این فایل برای خودم مرور کنم که:

    همونجوری که مراقب غذاهای روزانه خودمون که میخوریم هستیم، آیا مراقب غذاهای ذهنی و روحیمون هستیم؟

    استاد یه شناختی که از خودم پیدا کردم و میخوام بنویسمش اینجا تا یادم نره

    نمیدونم چرا وقتی من حالم خوبه و احساس خوبی دارم، بیشتر تمایل پیدا میکنم که ورودیهام رو کنترل نکنم…یعنی مثلا استاد من وقتی حالم گرفتست و احساسم بده، میام تلاش ذهنی میکنم و حالمو خوب میکنم و آروم میشم، اما وقتایی که آروم هستم و احساسم خوبه یجورایی جوگیر و جوزده میشم و این توهم اینکه من قوی شدم میاد سمتم و میرم سراغ ورودی های بد

    مثلا میگم خب بریم یه فیلم ببینیم حال کنیم!

    و بعد اونکارو میکنم و باز دوباره حالم بد میشه

    انگار تا وقتی اوضاع خوبه، ما حواسمون نیست که باید بهترش کنیم، اوکی احساست خوبه، باید بهتر کنیش، باید به احساس بهتر برسی، باید بدونی که کنترل ورودیهات باعث شده به حال خوب برسی، اگه ول کنی و بیخیال بشی حالت بد میشه دوباره

    استاد واقعا حقیقته که شما میگید اوضاع خوب یه تله ست…به محض اینکه اوضاع خوب شد باید بری برای قدم بعدی

    و این هم از ایرادات خود منه که حتی فقط به حال خوب میرسم سریعا مغرور میشم و فکر میکنم قوی شدم!!! فقط با حال خوب غرور برم میداره و این خیلی خوب نیست

    این از ایرادات منه که باید بنویسمش اینجا تا مرورش کنم تا کمتر گیرش بیفتم

    اینکه وقتی حالم خوبه و اوضاع روحیم رو رواله، دقیقا همون جاها بیشتر پتانسیل برای اومدن ورودی های منفی هست چون هنوز شاید باور نکردیم که آقا اگه حالت خوبه بخاطر اینه که تو ورودی های خوبی دادی به ذهنتااا…الکی حالت خوب نمیشه

    اگه باز هم ورودی بد بدی به ذهنت و این در رو باز بزاری و همه چی بیاد توش و کنترل نداشته باشی بازم همون میشه ها

    اینو یادت باشه که احساس خوب تو به دلیل کنترل آگاهانه ی ورودی هاته، نه بخاطر شانس ، نه اینکه فکر کنی تو آدم خیلی خفنی هستی، نه اینکه فکر کنی تو خیلی قوی شدی، ازین فکرا نکن که با همین طناب میری تو چاه و بارها هم رفتی

    باید هرررررررر لحظه و همیشه توجه به نکات مثبت باشه

    درسته اولاش کمی سخته و ذهنت مقاومت داره، اما باید بشه عادت، باید عادت کنیم و این بشه اصول زندگیمون، باید همیشه فایل هارو ببنیم و بشنویم و بنویسیم در موردشون، به محض اینکه رها کنی برمیگردی به قبلت

    جون ذهن ما تمایل شدیدی داره به برگشتن به حالت اولیه خودش

    مثل فرمون ماشینه، اگه ولش کنی امکان داره با کوچکترین سنگ ریزه ای که زیر چرخای ماشین میاد از راه راست منحرف بشه، باید همیشه نگهش داری

    و استاد من مدتها اینجوری بودم و الان بهتر شدم، یعنی ورودیهام رو خوب میکردم و حالم خوب میشد و اعتماد به نفسم بالاتر میرفت و بعد جوگیر میشدم! و مثلا میرفتم مهمونی، میرفتم پیش دوستام، با این غرور آسیب زننده که من قویم و من حالم همیشه خوب میمونه، و بعد میرفتم اونجا و دوباره چرت و پرت میشنیدم و با پشیمونی و احساس بد میومدم بیرون از اون جمع ها

    یعنی به خودم گفتم امیرحسین، حتی امیدواری به اینکه ممکنه تو جمع های فامیلی چیز خوبی بشنوی و با این امید واهی بری تو جمعشون اشتباهه و اصلا نباید امتحانشم کنی

    چون استاد من هروقت رفتم پیش بقیه افراد زندگیم از جمله دوستا و آشناها، هروقت رفتم ورودی بد گرفتم و حالم بد شده و مدارم افت کرده

    مدتها اینجوری بود و یه زمان به خودم گفتم من دییییییییگه نباید با افراد نامناسب باشم، یعنی حتی نباید احتمال بدم که شاید اونا حرفای خوب بزنن و همیشه باید این رو مدنظر قرار بدم که آقا هرجا اگه حتی احتمال این هست که چرت و پرت بشنوی و ببینی نرو

    حالا این تجربه ی منه ، شاید بقیه اینجوری نباشن، و خب الان بدلیل اینه که من خیلی رو خودم کار نکردم چون اگه کار کنم زیاد، به قول استاد افراد دور و برم عوض میشن

    اما این اول کار که گفتم انرژی زیادی میخواد، حتما باید آگاهانه قطع کنیم خیلی چیزارو

    استاد من 100% با تمام افراد کات کردم، افرادی که هرررررروقت میرفتم پیششون با کوله باری از احساس بد برمیگشتم، منظورم ایناست

    حالم بد میشد و بعد باید یه عاااااااااالمه تلاش میکردم تا دوباره حالمو خوب کنم

    بعد خدا یه الهامی بهم کرد گفت عزیزمن تو اصلا چرا باید جایی باشی که ورودی منفی بدن، توام حالت بد بشه و بعدش بخوای با کلی سختی حالت رو خوب کنی؟

    اصلا چرا باید باشی یجاهایی؟

    از همون اول نباش، راحت و آسوده

    اصلا چرا باید با یک سری افراد نامناسب ارتباط داشته باشی که اونا ورودی بد بدن و تو حالت بد بشه و بعد با کلی سرخوردگی بیای زمان زیادی بزاری و حالتو دوباره خوب کنی و تازه برسی به حالت عادی

    اصلا چرا داری کارو سخت میکنی واسه خودت؟

    تو که میتونی نباشی تو که میتونی نری خب نرو

    اینجوری هی مدارت افت نمیکنه و فرکانست ثابت میمونه و وقتی یه مدت زیادی ورودی منفی نرسه بهت خب خیییییییلی عزت نفست بالاتر میره

    تا اینکه هی بخواد ورودی بد برسه و هی حالتو خوب کنی

    حالت اول خیلی راحت تر و سریع تر پیشرفت میکنی

    و استاد من اینو تو عقل کل هم گفتم به یه دوستمون، اصلا ما چرا باید تو شبکه های اجتماعی باشیم و یچیزاییو ببینیم که بعدش برای خودمون دردسر بتراشیم و احساس بد تجربه کنیم و بخوایم با کلی زحمت ذهنمون رو برگردونیم به حالت مثبتش؟

    خب از همون اول نریم اینجاها

    مثل اینه که ما بریم پیش سطل زباله بشینیم و بعد هی دماغمون رو بگیریم و هی ادکلن بزنیم!!!!

    خب از همون اول نمیریم

    اینا فقط واسه خودمه، و برای خودم میگم چون از همه ی اینا ضربه خوردم و دارم مینویسم که یادم بمونه و دوباره جوزده نشم

    حالا اولای کار شاید کمی طبیعی باشه این رفتار ولی دیگه واسه کسایی که کمی بیشتر رو خودشون کار کردن این کار دیوانه واریه

    و اینکارا استاد واقعا نیاز داره به شجاعت و شهامت و عزت نفس و کنترل ذهن

    حالا من فقط دارم تاثیر احساسیش رو میگم

    در حالیکه که اگه احساس بدی داشته باشیم اتفاقات بدتری هم برامون میاره!

    یعنی واقعا باید خیلی جدی باشیم تو کنترل ورودی ها، مخصوووووووصا اگه اولای راهیم چون بشدت میتونه سرعت رشد رو پایین بیاره

    باید ارتباط بین ورودی ها و احساسمون رو درک کنیم، به قول شما استاد اگه الان به یه چیز منفی توجه کنیم، همون لحظه اتفاق بد نمیفته

    حتی من مثلا الان حالم خوبه، و میام ورودی بد میدم به ذهنم، مثلا ساعت 10 شبه و من حالم خوبه و به چیزای منفی توجه میکنم، برای من اینطوریه که مثلا ساعت 11 احساسم رو بد میکنه و آروم آروم احساسم تغییر میکنه

    همین موضوع که فاصله زمانی بین ورودی های بد و احساس و اتفاقات بد رو درک نمیکنیم، باعث میشه حواسمون نباشه و اهمیت این موضوع رو درک نکنیم

    وقتی تمام اتفاقات زندگی ما از کوچیکترین اتفاقش تا بزرگترین اتفاقش بخاطر کانون توجه ماست ، واقعا آیا بازم سرسری رفتار میکنیم؟

    اصلا کاری به اتفاقات هم نداشته باشیم، ما برای داشتن آرامش نیاز داریم بشدت ورودیهامون رو کنترل کنیم، و برای من مهمترین چیز آرامش و حال خوبمه که داشته باشمش و بسیار آزاردهندست اگه ما حالمون خوب نباشه، پس باید بشدددددت مراقب باشیم با چه افرادی ارتباط داریم، تو شبکه های اجتماعی چقدر پرسه میزنیم، چی میخونیم، چه فیلمایی میبینیم، چه افکاری داریم

    استاد من خودم وقتی حالم خوبه، به طرز عجیبی فکرای منفی خیلی خیلی کمتر میاد تو ذهنم ، یعنی به این موضوع انقدر توجه نکرده بودم و نمیدونستمش

    حتی وقتی من احساس خوبی دارم، فکرایی که تو ذهنم میاد خیلی مثبت تره

    اما وقتی احساسم بده افکاری که تو سرم میچرخه بشدت منفیه

    و واقعا اگه ما حواسمون به احساسمون باشه همیشه، کنترل ذهن بشدت راحت تر میشه و خیلی کارمون سادست

    و استاد من این جمله ی شمارو همیشه به خودم میگم، اگه میخوای موفق شی باید تماااااااااااام وجودت رو بزاری برای اینکار

    نه اینکه دو روز ورودی مثبت بدی ، بعد دوباره بری با افراد نامناسب بگردی، دو روز حالت خوب باشه ، بعد دوباره بری تو شبکه های اجتماعی بچرخی

    اگه بخوای اینجوری فراز و نشیب داشته باشی ، جهان هم یه روز باهات خوبه یه روز بد

    موفقیت واقعی اگه میخوای، باید با تمام وجودت کار کنی و ورودی هات رو کنترل کنی و بشدت باید تو این مورد سخت گیر باشیم ، به قول خانوم شایسته تو متن این فایل که باید مثل یه ایست بازرسی عمل کنیم، اگه ایست بازرسی با دقت و تمرکز همه رو چک کنه خب تقریبا هیچ چیز منفی نمیتونه رد شه و برده وارد منطقه بشه، اما اگه باز بزاریم و هرکی خواست رد بشه تبعات بعدیشم باید گردن بگیریم

    باید تمام وجودت رو بزاری و دیگه وقتی این راهو انتخاب کردی تا تهش بری و برنگردی دیگه، شک و دو دلی نداشته باشی، باید تخته گاز و با تمام نیرو و بدون برگشت به قوانین عمل کنی و پشت سرتم نگاه نکنی

    به قول قرآن:

    سوره مومنون

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾

    به راستى که مؤمنان رستگار شدند (۱)

    الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾

    همانان که در نمازشان فروتنند (۲)

    وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾

    و آنان که از بیهوده رویگردانند (۳)

    خداهم یکی از ویژگی های مومنان رو این عنوان میکنه که اینا هر لحظه در حال رویگردانی از چرت وپرت هستن، هرلحظه حواسشون هست که به چی توجه میکنن

    و این میشه که رستگار میشن

    واقعا فایل فوق العاده ای بود استاد

    از شما ممنونم بخاطر این فایل های عالی که هم از لحاظر محتوا عالین هم از لحاظ ظاهری و زیبایی

    بابت وجود شما سپاسگزارم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 1887 روز

    به نام خداوند زیباییها🌱

    روز هفتم🌱

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی

    مدت های زیادیه که یاد گرفتم شدیدا ورودی های ذهنم رو شدیدا کنترل کنم، درسته که در ابتدا ذهن مقاومت زیادی داره و حتی گاهی برای گول زدن ذهنم میگفتم همین یکبار که اشکالی نداره، همین یک فیلم، همین یک تایید از یک حرف بی حساب کتاب!! و وقتی دیدم قانونش اینه که اگه داری یکبار حتی اون فرد رو تایید میکنی یا فلان فیلم رو میبینی پس هنوز به قانون درست عمل نکردی و فقط یک تعهد آبگوشتی دادی!!! اما به مرور خیلی راحت تر شد و در حال حاضر که خیلی راحت از ناخواسته ها اعراض میکنم و این کار باید دائمی باشه..

    با دیدن این مثال عالی (تشابه غذای روح و غذای جسم) خیلی راحت تر میتونیم ورودیها رو کنترل کنیم و از افکار فاسد راحت تر دوری کنیم، روحِ لطیف و خداگونه ی ما جایِ ناخواسته ها نیست..ما به راحتی با کنترل ذهن و کم کردن فاصله فرکانسی ذهن و روحمون میتونیم ایده آل ترین زندگی رو واسه خودمون رقم بزنیم….سلامتی..شادی..لذت…ثروت..عشق….تمام ویژگی های خداگونه رو..اون موقع است که ما خالق شرایط خودمون میشیم… و چی بهتر از این😊

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    عاشقتونم😍🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عبدالواحد حسنی گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    بنام خدا

    خدمت استاد عزیز و دوستان همفریکانس

    رد پای ۹

    از ٱنجای که یکی از را های مهم کنترول ذهن ورودی های است که به ذهن میدهیم است، اگر چیز های مثبت دهیم اثرات اش خوب و احساس ٱرامشه، احساس عشقه، احساس لذته و احساس سپاسگزاری پس برای ورودی های ذهنم باید یک اهرام رنج و لذت بسازم و همینطور یک ایستگاه بررسی تا هر چه قبل از ورود به ذهنم یک بار چک شود که ٱیا ورودی مناسب است یا نه و چه اثرات را دارد و هر ورودی را اجازه ندهم و فقط چیز های را اجازه دهم که وارد ذهنم شود که نتیجه اش احساس خوب باشه، امکان داره نوعیت موسیقی، گفتار افراد، ارتباط با افراد، رفتار و افکار خودم، چی چیز را مطالعه میکنم و یا هر چیزی دیگه باید اول از این ایستگاه بگذره و چک شود.

    چون من ذهن نیستم دارنده ذهنم پس میتوانم با دادن غذای مناسب کنترول اش کنم.

    چون احساس خوب = به اتفاقات خوب است.

    در پناه الله متعال شاد و ٱرام باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    سلام⚘❤

    اهرم رنج و لذت برای کنترل ورودی ذهن یا تغذیه ذهن با افکار مثبت و عالی درجه۱:

    همانطور که به غذاهایی که میخورم دقت میکنم که چه ارزش غذایی دارند و درصورت مفیدبودن آن آن را میخورم و درصورتی که غذای مضریا مسم را چه آگاهانه چ ناآگاهانه

    مصرف کنم نتیجش آسیب به سلامتی هست

    پس منطقیه که غذای خوبو سالم بخورم اگ میخام سالم باشم

    افکار ماهم حکم غذایی هست که به ذهنمون میدیم اگر افکار منفی بدیم اگر به‌چیزای بد توجه کنیم چه اگاهانه چه نااگاهانه نتیجش احساس بدهست و در پی اون افتادن اتفاقاتی از جنس اون احساس و اگر به چیزای خوب وعالی توجه کنیم نتیجش احساس خوب و عالیه که در پی‌اون اتفاقات عالی میفته

    فقط نتیجه نهاییش که یک اتفاق یا پدیدهی در آینده هست همون موقع نمیفته وگرنه نتیجه قطعیه طبق قانون ثابت خداوند

    افکار عالی=احساس عالی=اتفاقات عالی=احساس عالی.

    افکار بد=احساس بد=اتفاقات بد=احساس بد.

    اگر توجه به افکار منفی رو حکم غذای سمی بدونیم که چه بلایی میاره سر زندگیمون دیگه اصلا توجه نمیکنیم

    یا کمترش میکنیم

    اگر خودمون رو خالق لحظه لحظه های زندگیمون بدونیم با تمام وجود به همین جمله ایمان داشته باشیم یا هرچی ایمانمون بهش بیشتر باشه بیشتر کانون توجهمون میاریم روی زیبایی های و افکار مثبت و توجه مثبت روی خواسته هامون که نتیجش احساس خوبه ینی اصل همون حال خوب هس و در دل این حال خوب میتونیم نشانه ها و هدایت های خداوند رو دریافت کنیم.

    وگرنه تو حال بد هرقدمی بریم اشتباهیه چون نمیتونیم پیام خدارو به خوبی دریافت کنیم

    هرچی حالم بیشتر خوب نگه دارم و پایدارتر بشم درش مسیرم شتابش بیشتر میشه

    و با توجه به منفی ها ( عدم رعایت قانون)

    ارتعاشم به راحتی میاد پایین و اینطوری خب مسیرم کندتر میشه.

    یک‌مورد مهم برای کنترل کانون توجه موقع توجه به ناخواسته:

    به جای توجه به اینکه چرا این چیز منفی شد میپرسم چه راهی هست که به خلاف ان چیز منفی که مثبت هست برسم تا توجهم به خواسته و راهکاربره.

    در پناه الله یکتا سالم شاد سلامت ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: