غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 74

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    به نام خدای مهربان🍀

    🥀 سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🥀

    🌼 روز هفتم سفرنامه🌼

    باید همیشه این سوال رو از خودم بپرسم که همیشه که اینقدر به غذای جسمم اهمیت میدم

    آیا به همون اندازه به غذای روحم هم اهمیت میدم⁉️🤔

    برای غذای جسمم خیلی وسواس بخرج میدم و حواسم هست که این غذا سالم باشه و خیلی مراقبم که چی میخورم💗

    آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقب هستم که

    چه آهنگی گوش میکنم

    چه صدایی میشنوم

    چه کتابی میخونم

    چه فیلمی نگاه میکنم

    چه سریالی میبینم

    با چه آدم هایی صحبت میکنم

    اصلاً دارم به چی توجه میکنم

    به بیماری یا به سلامتی

    به فقر یا ثروت🤔🤷‍♀️

    عزیزم:

    اون غذایی که داری برای ذهنت آماده میکنی، اونایی که ورودی های ذهنت هستن،

    چرا اصلا بهشون توجه نمیکنی؟؟؟

    چرا خیلی راحت حرف های چرت و پرت میشنوی؟؟

    اخبار گوش میکنی؟؟

    اخباری که همش در مورد مشکلات و بدبختی و گرونی و جنگ و تروریسم هست رو به راحتی گوش میکنی؟؟

    چرا اجازه میدی که این ورودی ها رو دریافت کنی؟؟

    چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیت که داره زندگی تو رو رقم میزنه اهمیتی نمیدی؟؟🤔⚘

    وقتی به چیزی توجه میکنی، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال میکنی، جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برات به وجود میاره که بر اساس فرکانس های ارسالی خودته🌿

    اگه غذای سالم و تمیز رو انتخاب کنی که به ذائقه تو خوش نمیاد و اون غذا رو بخوری، همون لحظه از اون غذا بدت میاد و برات خوشایند نیست و همون لحظه تاثیرش رو میبینی

    اگه یه غذای فاسد بخوری، زود دل پیچه میگیری و تاثیرش خیلی سریعِ

    اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنی، یه غذای نامناسب به ذهنت میدی، همون موقع تاثیرش رو نمیبینی، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینی

    چون یه فاصله زمانی هست، بین اون موقعی که داری به موضوعات نامناسب توجه میکنی فیلم نامناسب میبینی

    اخبار نامناسب گوش میکنی

    حرف های نامناسب، بحث های بیهوده با همدیگه

    این کارها رو انجام میدی

    همون موقع که بلا سرت نمیاد

    یواش یواش کانون توجهت، اتفاق های مشابه با اون رو برات میاره👌🍀

    اخبار بیشتر وارد زندگیت میکنه

    بحث های بیهوده بیشتر

    حرف های نامناسب بیشتر

    وقتی که تو به یک موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنی، خیلی زود توی مدارش قرار میگیری، از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهت نشون داده میشه

    بعد از مدتی هم آثار عینی اونو تو زندگیت میبینی

    و این فاصله زمانی باعث میشه که نتونی ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنت و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرت میاد رو درک کنی😯

    چون این فاصله زمانی زیاده

    به خاطر این فاصله زمانی، افراد میان تعبیرهای مختلفی میکنن

    میگن بدشانسیه، خدا خواسته، شاید اینجوری بوده، دیگه سرنوشت ما هم همینه،و هزارتا دلیل دیگه😕☹

    🥀دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودت داره غذای نامناسب به ذهنت میدی

    تو داری به چیزهای نامناسب توجه میکنی تو داری یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزت میکنی

    تو داری به چیزهایی توجه میکنی که اصلا

    نمیخواهی شون

    برات مناسب نیستن

    احساست رو بد میکنن

    گریه ات رو در میارن

    اوقاتت رو تلخ میکنن🥀🥀

    تو خودت این فرکانسها رو ارسال میکنی، جهان هم اتفاقات، شرایط، موقعیت‌ها افرادی رو برات توی زندگی میاره که هم مدار با کانون توجه خودته👏🏻🌼

    پس همون جور که مواظب غذای جسمت هستی و غذای جاهای نامناسب رو نمیخوری به همون اندازه هم مواظب باش که

    🌷داری به ذهنت چی میدی؟

    چه خوراکی رو داری به خودت میدی؟

    چه افکاری رو داری توی ذهنت میسازی؟

    چه باورهایی رو داری ایجاد می کنی؟🌷

    خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنی، اونچه که بهش فکر میکنی، همون چیزیه که توی زندگیت رخ میده👌

    پس تموم اتفاقایی که توی زندگیت میفته به خاطر آنچه هست که خودت انجام دادی

    خدا به بنده هاش ظلم نمیکنه😊🌹

    اگه میخوای خوشبخت زندگی کنی، باید تمام تمرکزت رو بزاری روی توجه به نکات مثبت توجه به اونچه که بهت قدرت میده

    اجازه بده کانون توجهت به سمت خواسته هات بره

    اجازه بده که باورهای محرک و محدود کننده گذشته، با تغییر افکارت، با تغییر کانون توجهت، اونها هم تغییر کنن😊👌

    بعد زندگیت رو نگاه کن، اتفاقات زندگیت رو ببین، تعهد داشته باش و این کارو انجام بده

    ارزشش رو داره که هر روز روی خودت و ذهنت کار کنی، چون هرچی که بخوای بهت داده میشه، اگه بتونی روی باورهات کار کنی روی کانون توجهت کار کنی

    اگه متعهد باشی که چه افکاری رو به ذهنت میدی

    به دنبال افکار مناسبی باشی که احساس بهتری بهت میده و متعهد باشی که فقط اون افکار رو به ذهنت بدی

    زندگیت به سمتی میره که از در و دیوار ثروت و سلامتی و خوشبختی و سعادت وارد زندگیت میشه

    بدون اینکه بخوای کار خاصی انجام بدی چون ساز و کار جهان اینه😊⚘

    وقتی که تو آهنربای عشق، دوست داشتن

    آهنربای خوش شانسی و موفقیت

    آهنربای ثروت میشی، انرژی هایی رو به سمت خودت جذب میکنی، اتفاقات و شرایط و موقعیت هایی رو جذب میکنی که فقط عشق و زیبایی و خوشبختیه🤗🌺

    پس براش زمان و وقت بزار، برات مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیت رو داره کانون توجهت به وجود میاره

    باید همون وسواسی که برای غذا خوردن داری، در مورد کانون توجهت هم داشته باشی

    پس حواست باشه که ذهنت رو داری با چی تغذیه میکنی؟؟

    تو در هر لحظه به وسیله

    اونچه که میگی

    میشنوی

    میبینی

    به یاد میاری

    یا بهش فکر میکنی

    داری به ذهنت غذا میدی و اینها باورهای تو هستن⚜🥀

    پس تو یا در حال قدرتمند تر کردن یه باور قدرتمندی

    یا درحال محدود کننده تر کردن یه باور محدود کننده

    سعی کن یه ایستگاه بازرسی قوی برای ورودی ذهنت درست کنی

    ذهنت رو شرطی کنی که:

    هر ورودی که تو رو غمگین یا نگران میکنه

    میترسونه

    بهت احساس بدی میده

    مثل همون غذای گندیده و سمیِ که حاضر نیستی بهش نگاه کنی

    چه برسه که بخوای اونو بخوری👏🏻🌼

    هر وقت به غذای گندیده و سمی اجازه عبور از این ایستگاه رو دادی و خوردیش

    اون وقت اجازه داری تا ذهنت رو با ورودی های نامناسب مثل

    اخبار

    نگرانی درباره مشکلات

    موندن توی احساس بد، که هزاران دلیل هم براش داری تغذیه کنی⚜👏🏻🌿

    تموم اتفاقات زندگیت بدون استثنا نتیجه کانون توجه و ورودی های هست که به ذهنت میدی پس

    چرا در مورد ورودی های ذهنت اهمیت نمیدی

    چرا ساعت ها پای اخبار میشینی تا از مشکلاتی که اتفاق افتاده خبر دار بشی

    چرا در مورد ناخواسته های زندگیت صحبت

    میکنی؟

    چرا درباره رابطه ای که از اون رضایت نداری حرف میزنی

    چرا در مورد مسائل مالی که درگیرش شدی گله و شکایت میکنی؟

    چرا با دوست و آشنایی که مرتب از اوضاع بد اقتصادی ناله میکنه، همراه میشی و گفته‌هاش رو

    تایید میکنی؟؟

    چرا ساعت ها پای فیلم هایی میشینی

    که تمرکزشون روی کمبوده؟؟

    میدونی تموم این گله و شکایت ها

    شنیدن این درد و دل ها و تایید کردن اونها یه غذای مسموم و بدبویی هست که به ذهنت میدی🤔

    چرا اینقدر که به غذای جسمت اهمیت میدی از غذای روحت غافلی؟؟

    چرا نمیتونی درک کنی که هر موضوعی که آرامشت رو بهم میریزه

    هر تصویری که احساست رو بد میکنه

    هر خبری که تو رو نگران تر میکنه

    هر توجهی که ترس و تردید و اضطراب رو در وجودت بیشتر میکنه

    همون غذای سمیِ که ذهنت رو بیمارتر و باورهات رو محدود کننده تر میکنه

    بعد هم خودش رو در قالب بدهی، نگرانی‌های مالی تموم نشدنی

    رابطه های پر تنش و ناراحت کننده

    و جسم بیمار نشون میده🥺☹

    وقتی به هر ورودی مسمومی توجه میکنی داری یک فرکانس ناخواسته رو ارسال میکنی که نتیجه اش ورود اتفاق ناخواسته بیشتره

    و با این کار راه گله و شکایت و ترس و نگرانی بیشتری رو به زندگیت باز میشه

    اتفاقات ناخواسته بیشتری به زندگیت جذب میشه تا موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشی 🥺☹

    تنها راه خارج شدن از این گرفتاری ها

    و مشکلات، تغذیه ذهنت با غذای مناسبه

    پس واقعاً لازمه همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنت میکنی

    برای غذای ذهنت هم وسواس به خرج بدی و ورودی هایی رو وارد ذهنت کنی که احساست رو بهتر میکنه و تو رو سپاسگزار تر میکنه🤗🤗🌺⚘

    با سپاس از شما استاد عزیز و خانم شایسته جان در پناه الله یکتا شاد، سالم، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌺🤗👌☘♻️💥🥰🦋🙏🪴🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1074 روز

      سلام به شما دوست همفرکانسی عزیزو گرامی

      من جز برای تمرینات دوره هایی که خریداری میکنم عموما کامنتی نمیزارم

      ولی با اتفاقی که دیروز برام افتاد و تقریبا ساعاتی از روزو شبمو خراب کرد تصمیم گرفتم ازش بنویسم بعنوان تجربه ای که شاید به درد دوستانم بخوره

      خیلی دنبال نشونه و هدایتی از جانب خدای مهربونم بودم که آروم بشم

      همینجور که تو سایت میچرخیدم به این فایل زیبا و پرازآگاهی و کامنت شما دوست خوبم رسیدم چقدر اسمتون برازندتونه و خدامیدونه چقدر با خوندن کامنت شما آرامش گرفتم و چه باگ هایی از خودم پیدا کردم که تا دیروز افراد رو مقصر اتفاقات ناجالب زندگیم البته نه تو همه ی زمینه ها میدونستم

      خدارو هزاران بار شاکرم بخاطر آگاهی های این سایت ارزشمند و خدایی

      من این ماه قدم دوازدهم از دوره ی طلایی و بینظیر دوازده قدم رو تموم کردم البته ازلحاظ انجام تمریناتش قدم چهارم هستم

      و باخودم میگفتم من که تو حال خوب هستم و از اکثر افرادی که باهاشون حال خوبی نداشتم فاصله گرفتم

      چرا باید اتفاقی مثل دیروز که برخورد تند برادر بزرگم با خودم بود رو میدیدم اینم بگم ازلحاظ سنی ایشون جای پدر من هستن و فاصله سنی زیادی باهاشون دارم و بعداز فوت پدرومادرمون حس فرزندی به ایشون داشتم

      باخوندن کامنت شما فهمیدم خودم مقصر بودم که با دادن ورودی های نامناسب به ذهنم خودم باعث این ماجرا شدم و انقدر نرم و بیصدا اتفاق افتاد که اصلامتوجه نشدم و باورم هم نمیشد

      چند ساعت سخت و تلخ رو گذروندم ولی نتیجه ی عالی برام داشت اول اینکه من چندماه به خیال اینکه دارم روی خودم کار میکنم و گوش دادن به حرفای افراد رو من تاثیری نمیزاره داشتم خوراک بد و مسموم به ذهنم میدادم و از بد روزگار بدجورم روم تاثیر گذاشته بود روز به روز تنفر و فرکانس بد و منفی در ناخودآگاهم میفرستادم به سمت برادرم و وقتی دیروز ایشون رو بعد از چند ماه دیدم چنان برخورد تند و خشنی با گفتن یک جمله از طرف من ازشون دیدم که اشکم سرازیر شد اصلا تابحال کسی باصدای بلند و این مدلی با من برخورد نکرده بود

      من سریع محل رو ترک کردم چون یادم اومد که اعراض کنم و بعدبا وساطت دو سه نفر از عزیزانم به صحنه برگشتم ولی دلخور و ناراحت بودم داخل پرانتز اینم بگم که تو زمانی که از صحنه دور کردم خودمو دائم به خودم میگفتم حتما خیره خدا که جز خیر برای ما بنده هاش نمیخواد و یاد جمله ی الخیر فی ما وقع استاد افتادم و آرومتر شدم بعد که برگشتم در کمال ناباوری اون فرد از من دلجویی و عذرخواهی کرد که واقعا باورکردنی نبود با توجه به شناختی که از ایشون تو برخوردای مشابه این با افراد دیگه داشتم و من نتیجه ی کارمو دیدم ننیجه ی اعتماد کاذب به مراقبت از خودم و ذهنم که چطور از کنترل ذهنم غافل شده بودم

      به گفته ی همسرم تو زمان خیلی کوتاهی به حالت عادی برگشتم و این ها همه رو از لطف و توجه خدای مهربون و حضورم تو این سایت ارزشمند و راهنماییهای استاد عزیزم دارم

      چقدر قانون قشنگ عمل میکنه و تازه متوجه شدم چقدر همسرم ناآگاهانه از قانون پیروی میکردن و من بی اعتنا بودم

      چون همیشه به من توصیه میکردن با افرادی که میخوان صحبت از شخص سومی کنند حالا چه ذکر خوبیهاشون باشه چه بدی ها و نقص هاشون وارد مکالمه نشو

      منم خودمو توجیه میکردم که نه ما غیبت نمیکنیم و من باید درجریان امور خانوادم باشم

      با همه ی دوستان و اطرافیانم مراقبت رو دارم و داشتم ولی با این یک نفر که خواهر بزرگم باشه متاسفانه نتونستم این رویه رو داشته باشم و به تلفن هاشون جواب میدادم و گاها ساعتی رو به تبادل نظر باهاشون میگذروندم که نتیجشم دیدم

      با کامنت شما دوست خوبم خیلی آگاهیها برام تداعی شد مرور شد و مهمترینش این بود که تنها راه خارج شدن ازین گرفتاریهاو مشکلات تغذیه ی ذهن با غذای مناسب هست

      و اینکه استاد انقدر چه تودوره ها و چه فایل های دانلودی تاکید دارن به غیبت نکردن که فرمایش خدای مهربون و قرآن هم هست که دیدن اثرات مخربش رو شاهد هستیم

      خیلی از آدما ممکنه اصلا متوجهش نباشن ولی من و بهتر بگم ما که انتخاب کردیم تو صراط مستقیم باشیم زود متوجه میشیم

      خداروهزاران بار شکر میکنم که از وقتی تو این مسیر درحرکت هستم تو همه ی زمینه ها خیلی زود نشانه هارو دریافت میکنم و اگر تو مسیر خوب و خیر ومثبت باشه زمینه ی پیشرفت من میشه تو اون مسیر و اگر منفی و ناجالب باشه در صدد رفع اون ترمز یا نشت انرژی یا انحراف ازمسیر هدایت خداوند به من الهام میشه که سریعا حذر کنم

      بازم ازتون ممنونم درپناه امن خدای مهربون منتظر دیدن نتایج عالی و بینظیرتون هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    به نام خدا

    سلام دوستان عزیز

    روز هفتم.

    از استاد عباس منش عزیز بابت این آگاهی های نابی که بهمون آموزش میدند واقعا ممنونم🌸🌸.تقریبا یک سال میشه که دارم از این آگاهی های ناب تو زندگیم استفاده میکنم و واقعا تاثیر مثبتشون رو روز به روز میبینم و این اثر مثبت همچنان با شیب مثبت داره بیشتر و بیشتر میشه.یکی از مهمترین و موثرترین این آگاهی ها توجه به نکات مثبته.

    خدای من ،واقعا این قانون عالیه.

    کوچکترین اثری که با رعایت این قانون تو زندگی میبینیم حال خوب در لحظه است. خودم توی خیلی مواقع تونستم با رعایت این قانون حالمو خوب نگه دارم منی که قبل از این آگاهی ها خیلی راحت با کوچکترین اتفاقات حالم بد میشد ولی الآن به لطف الله میتونم با کمک این قانون حالمو در لحظه کنترل کنم.

    ما وقتی حالمونو خوب نگه داریم از نگرانی، استرس،ترس،ناامیدی،مریضی و اتفاقات بد دور میشویم و از طرف دیگر قلبمون سرشار از امید،اطمینان،شجاعت،شادی،احساس خوب میشه که به طبع این عوامل زندگیمون پر از اتفاقات خوب میشه.

    وقتی همچین اهرم فوق العاده ای وجود داره ،پس چرا ازش استفاده نکنیم واقعا چه چیزی تو زندگی مهمتر از حال خوبمونه؟؟؟

    کاری که من میکنم اینه که سعی میکنم در هر لحظه یه چکاپ از حال دلم بگیرم و اگر دیدم حالم بده یا احساسم منفیه، با توجه به نکاتمثبت حالمو در لحظه خوب میکنم.

    خدایا شکرت.

    با تشکر از همه دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    🌸🌸🌸💚💙❤️💙❤️💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Sina Amirkhani گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته نازنین

    کنترل ذهن و کانون توجه مثل یک آبی توی دست میمونه که اگر حواست بهش نباشه از لای انگشت‌ها به بیرون میریزه .

    تا قبل آشنایی با سایت روزگار خودم رو با توجه به نکات منفی و ولگردی توی فضای مجازی سیاه کردم .

    خودم رو ،کشورها ، مردم ، اتفاقات ، و همه چیز رو قضاوت میکردم .

    از صبح که پا میشدم تا شب به سختی میتونستم حال خوبی رو تجربه کنم ، گیج ، سرگردان و مهره بازی دست اتفاقات و شرایطه جهنمی بودم که همشون از توجه من به نکات منفی سرچشمه میگرفت .

    این موضوع فضای مجازی ، یکی از موضوعاتی بود که، بعد از یک ماه آشنایی با سایت تعطیل کردم به سرعت تغییر کردم. به سرعت .

    اینقدر حال خراب تجربه کرده بودم و اینقدر در جهنمی که برای خودم درست کرده بودم ، دست پا زده بودم که دیگه جایی برای اشتباه نداشتم .

    جالبه ، وقتی فضای مجازی رو تعطیل کردم و قضاوت ها رو کمتر کردم و سکوت کردم ، به خدا دوباره ایمان آوردم ، چون من تا قبل از سایت به خدا باور نداشتم و با کلی دلیل مسخره ، چنین چیزی رو رد میکردم .

    با اولین بار توجه به نکات مثبت و اولین حال خوب و اتفاق خوب ،مثل چسب چسبیدم به فایلهای صوتی و تصویری ، با کلی مقاومت ذهنی ادامه دادم ، همه چیز تغییر کرد. روابط شخصیت ایمان به خداوند احساسات و بخصوص شرایط مالی .

    الان من توی مهدکودک این دانشگاه هستم ولی ایمانم به قدری رشد کرده که به شدت از بی ایمانی میترسم .

    یعنی احساس می‌کنم اگر لحظه ای ایمانم رو از دست بدم ، مثل شیشه ای از هم متلاشی میشم و انگار همه چیز و مثل فضای مجازی و نجواهای ذهنی آماده هستند تا از یک فرد بی ایمان پذیرایی کنند .

    موضوع بسیار مهمی که متوجه شدم و از استاد یاد گرفتم ، این هست که فقط توجه کافی نیست ما باید هرروز روی خودمون کار کنیم ، یعنی اگر کاری برای خودمون انجام نمیدیم به خودمون توجه نمیکنم ، و آگاه نیستیم نسبت به نشانها نیستیم ، جاش رو حال بد و قضاوتهای ذهنی پر میکنه فضای مجازی پر میکنه کارهای اشتباه پر میکنه .

    یعنی یا داری روی خودت کار میکنی و لذتش رو میبری ویا هرروز داری درد میکشی و فقط صورتت رو سرخ نگه داشتی .

    من سپاسگذارم از استاد که تو زندگی ما فاصله ای انداختی ، تا ببینیم داریم چیکار می‌کنیم .

    خدا میدونه اگر همینطور به اون زندگی قبلی ادامه میدانم الان کجا بودم و یا قرار بود چه اتفاقات ناگواری بیفته .

    استاد سپاسگذارم ازت

    خداوندا صد هزار مرتبه شکرت خداوندا صد هزار مرتبه شکرت

    سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مصی پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 1126 روز

    من چند روزی است که به لطف خدای مهربون تونستم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و تمرکزم روی نکات مثبت باشه و حال خوبی داشته باشم،به محض اینکه تصمیم گرفتم شروع کنم نشانه ها یکی یکی از راه رسیدن و من هم یکی یکی تاییدشون کردم و از خدای مهربون تشکر کردم،خیلی خیلی حالم بهتره و با امید و انگیزه راهم رو ادامه میدم.خدایا خیلی خیلی سپاسگزارم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1208 روز

    سلام

    قدم هفتم

    تاثیر ورودی ها را من خودم به وضوح دیدم . زمان شروع فعالیت تو سایت من تمام کانالهای خبری را حذف کردم و تلویزیون رو تعطیل کردم و از همون روزهای ابتدایی تاثیر ان را دیدم و چیزی که متعهدانه به ان عمل میکنم دقت توی ورودی های ذهن است.

    الان مدتی هستش ادمهای اطرافم تغییر کرده و واقعاً ارامش وارد زندگی من شده. از نظر من برای شروع کار باید ورودی ها رو اصلاح کرد تا بقیه موارد تاثیر خودش رو بزاره .

    ممنونم از قدمهای روزانه که بسیار عالی زندگی من رو داره میسازه.

    باتشکر از استاد عزیز و خانم شایسه🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    منیره ملاباقری گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    باعرض سلام خدمت استادبزرگوارم،قدم هفتم واقعااستادنمیدونم باچه زبونی ازتون تشکرکنم به خاطر این آگاهی هایی که شمابه من دادین،شماباعث رشدمن شدین ،من باکنترل کردن ورودیهای ذهنم تونستم به آرامش وخوشبختی وازهمه مهمترسلامتی روحم وجسم برسم ازهمه ی بچه های گروه هم خواهش می‌کنم به حرفهای استاد خوب گوش کنند،جملات تاکیدی مثبت به ذهنشون بسپارند،من خودم هرشب قبل ازخواب داخل گوشیم جملات تاکیدی مثبت تایپ میکنم وااااای معجزه میکنه ،من انسانی کاملا منفی گرابودم ولی الان فقط وفقط جملات تاکیدی مثبت به ذهنم می‌سپارم وواقعا روزی هزاربارخداشکرمیکنم که بااستاد عزیزم آشناشدم،هرجاهستین درپناه الله شاد،سربلندوسلامت وثروتمنددردنیاوآخرت باشید🥰😍🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 2357 روز

    به نام الله یکتا

    روز هفتم سفرنامه

    چقد این فایلتون جامع و کامل بود استاد ..

    واقعا داریم چ غذایی ب روحمون میدیم؟ ما هر لحظه از زندگی مون رو داریم با توجه کردن میگذرونیم ولی داریم ب چی توجه میکنیم ؟

    ب اخباری ک سراسرش اتفاقات تلخه، ب فیلم هایی ک کلی باور مخرب دارن ب خوردمون میدن، اهنگ هایی ک همش چیزای غمگین میخونند..ادمایی ک فقط راجبه کمبود صحبت میکنن

    من خداروشکر میکنم ک خیلی وقته تلویزیون رو حذف کردم و اخباری نمیببنم ..ولی گاها تو شبکه های اجتماعی میدیدم ؛ باید ب خودم قول بدم از این ب بعد برای روحم ارزش بیشتری قائل باشم و تو هر لحظه حواسم باشه ک ب چی توجه میکنم

    چی رو دارم میبینم

    چی میشنوم

    با کی حرف میزنم

    چ حرفایی دارم میزنم

    تو ذهنم دارم ب چی فکر میکنم

    و درواقع همون روزه گرفتنه ..

    من چن روز پیش ک سرکارم بودم ، هر لحظه ک ی چیز ناخوشایند پیش میومد و ذهنم رو داشت ب سمت خودش میکشوند ، سریع سعی میکردم سرم رو برگردونم سمت گلی ک روبروم بود و با دیدن زیباییش حواسمو پرت کنم و یادم میومد ک الان باید ذهنمو کنترل کنم .. با اینکه گلش مصنوعی بود ولی چون رنگش قرمز خیلی خوشرنگ بود توجه ادم رو ب خودش جلب میکنه ، من این کارو چن بار انجام دادم و بعدش اصلا اون موضوع فراموشم میشد

    تصمیم گرفتم اگاهانه ذهنم رو ب سمت چیزای خوب ببرم و ب خوبی همه توجه کنم و مطمئنا نتیجش خیلی زود خودش نشون میده ، همین الانم ک ارامش دارم یکی از نتایج مهم کنترل ذهنه ..

    ولی باید خیلی بیشتر رو خودم کار کنم

    ی ویدئو از خواسته هام اماده کردم و هر وقت ک میخام گوشی دستم بگیرم و یا اول صبح و اخر شب اونو میبینم و چقد حسم رو خوب میکنه…

    تنها وسواسی ک باید تو زندگی مون داشته باشیم ، وسواس رو کانون توجه مونه ..چون تمام اتفاقات ب واسطه ی چیزهاییه ک بهشون توجه میکنیم و فرکانسش رو میفرستیم..

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    استاد یه چند ماهی تمرکزی روی خودم کار میکردم تا به یکی از خواسته هام برسم و متوجه شدم که اگر میخوای با استفاده از قوانین به جایگاهی مثل استاد برسی باید انصافا براش وقت بذاری و انرژی بذاری تا نتیجه بده.

    استاد درست میگن ما روزی چندین ساعت کار میکنیم تا فقط به یه جنبه زندگیمون یعنی پول و ثروت سر و سامون بدیم و از اونور ممکنه حتی جنبه های دیگه مثل روابط و از دست بدیم. ما میتونیم به جای این همه تلاش فیزیکی و جون کندن همون مقدار انرژی رو بذاریم تا روی خودمون کار کنیم روی افکار مون و وسواس به خرج بدیم برای عزت نفسمون برای حال خوبمون و…خود من بعد از این دو سال گاهی فکر میکنم گه گداری روی خودت کار کردن اوکیه و کلی تاثیر داره درسته هر وقت که حواست به ذهنت هست حالت بهتره و اتفاقات خوب بیشتری رو جذب میکنی اما نمیتونی نتایج بزرگ خلق کنی . برای خلق ثروت بی نهایت و روابط عاشقانه بی نظیر، برای موفقیت های فردی که همیشه آرزوش و داشتی باید حسابی وقت بذاری باید انرژی بذاری باید به توانایی فکر کنی باید نکات مثبت هر چند کوچک و بزرگ کنی و تحسین کنی. اتفاقات خوب و زیبایی ها نباید برات عادی بشن باید هر بار که یه نتیجه میبینی یه زیبایی یا یه اتفاق خوب به ذوق بیای و درموردش صحبت کنی تا توجهت بیشتر و بیشتر بشه. دقیقا عین استاد که بعد از گذشت این همه سال زیبایی ها براش عادی که نشده هیچ شاید حتی ذوق کردنش و نگاهش عمیق تر هم شده باشه‌….

    از خداوند میخوام تعهدی به هممون بده تا روی خودمون کار کنیم و مثل استادمون نتایج بزرگ خلق کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمدرضا مرشدی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    سلام و درود ب استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون

    قدم هفتم

    استاد واقعا نمیدونم چ جوری ازت تشکر کنم بابت این همه آگاهی فوق‌العاده

    ورودی های ذهنمو همونطور ک گفتید مثل روزه گرفتن البته تو فایل های قبلی دقیقا همونطور دارم روزه میگیرم سخته ولی شدنیه چون دارم موفق میشم

    امروز تو اداره ی اتفاقی افتاد از بین شاید ۲ یا ۳ میلیون تو کل کشورمیخوان چندنفرو انتخاب کنن یکی از بچه ها اومد بهم گفت پسر تو شانست خیلی کمه ناخودآگاه ی حسی تو قلب بهم گفت شانس چیه پسر تو وصلی ب منبع اصلی یعنی خدا وقتی این حس اومد کل وجودمو گرفت فقط خداروشکر گفتم خدایا شکرت کمی تونستم حرفای استاد و گوش بدم کمی عمل کردم و مطمئنم ک همینطور هم ادامه میدم تا ب اخر (واقعا واسم مهم نیست ک بشه یا نشه دیگه مثل قدیم حرص نمیخورم همینکه فهمیدم ب خدا نزدیک تر شدم ارزشش واسم بیشتره تا انتخاب شدن)

    خداروشکر میکنم ک تونستم ی کمی توی ذهنم توی قلبم تغییر بدم و بدونم ک دست خدا بالاترین دست هاست

    سپاسگزار خداوند هستم

    ممنون ازت استاد عزیزم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رابعه گفته:
    مدت عضویت: 1256 روز

    به نام خدای همیشه حاضر

    خدای مهربان عزیز

    دهنده بی منت

    غفور زیبا

    عاشق سینه چاک

    تعهد میدهم بر روی ورودی های ذهنم کنترل داشته باشم و برای ورودیهای ذهنم وسواس به خرج بده

    هرچند با کمک الله مهربان آنقدر در این مسیر پیشرفت کرده ام که برای خود به خود تمرکزم بر نکات مثبت است و برای اتفاقات ناخوشایندی که پنج دقیقه قبل افتاده است باید ساعت ها فکر کنم تا یادم بیاید

    هههههههه واقعا این طور است

    نه تعریف های کسی مرا هیجان زده میکند

    نه رفتن ها و بی توجهی های کسی

    خدایا شکرت که مرا انتخاب کردی برای مسیر آگاهی و عشق و سپری کردن مسیر تکامل

    خدایا شکررررررت

    دیروز یکی از دوستانم موقع چت کردن یک تکیه کلام نامناسب را تایپ کرده بود باورتان میشود من آن را ندیدم

    منی که انقدر تیزبین و دقیق هستم و چیزی از زیر دستم درنمیرود

    بعد دوستم شروع به معذرت خواهی کردن کرد و کلی عذرخواست

    گفتم چرا معذرت خواهی میکنی ؟

    چه شده؟ گفت مگر ندیدی چه حرف بدی زدم؟

    هرچه گشتم آن تکیه کلام را پیدا نکردم

    تا بالاخره به زور دیدمش

    اولش ذهنم گفت بابا این اتفاقیست

    بعد یاد این افتادم که وقتی در دنیایی زندگی میکنیم که حتی نشستن ما کنار یک فرد در اتوبوس اتفاقی نیست

    این مورد چگونه اتفاقی ست؟؟؟

    خدارو شکر میکنم که به من قدرت و توانایی ادامه دادن راه را داده است……..

    خدایا شکرررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: