غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 89 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم و سپاسگزارم

    دقیقا استاد من خودم بزرگترین پاشنه ی آشیلم رابطم با همسرم هست که سر یه سری مشکلات درش هست ،

    هروقت بیخیال هستم و رها و بی قید و شرط

    کمتر منفی میگم و می‌شنوم و از لحاظ ذهنی

    خودم رو تحت کنترل دارم چقدر که همه چیز عالیست ،چقدر که همه چیز زیباست

    اما امان از زمانی که ذهنم و زبانم و کلامم با هم هماهنگ میشن ناهماهنگی به وجود بیارن باور نکردی بهشت خونم میشه جهنم همه چیز می‌ریزه بهم ،بچه هام بداخلاق میشن،شوهرم بدجنس میشه ،رفتارهای نا پسند ازشون میبینم ،خودم حوصله ندارم

    چی بگم از زشتی ناهماهنگی که هر چی بگم کم گفتم

    اما هر چی از لحاظ خوشحالی و لذت و حال خوب کنترل ذهنم بگم بازم نتونستم از قشنگیهاش بگم

    دوستتون دارم

    برای همتون از خدا توفیق و سعادت می‌طلبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حانیه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 631 روز

    سلام ودرود خدمت تمام دوستان عزیز

    بسار قسمت اموزش دهنده ی بود واااااااای استاد درست گفتن ما همونجور که مواظب غذا خوردنشون هستین وسواس به خرج میدیم همونجوری باید مواظب غذاهای روحمون باشیم که به خوردش میدیم واقعا استاد حرف طلای زدن گفتن تمام مدار زندگی ما روی همین فکرمون مال این ورودیاس که به خورد مغزمون میدیم چه مثبت چه منفی آخرش یه جای دامن مارا میگیره من خودم به شخصه هرررررچی فکر منفی میکردم همون میشد وهرچه فکر مثبت میکردم همون ولی هیچ موقع مواظب غذای ذهنم نبودم خیلی عالی بود استاد ممنون خانم شایسته ی عزیز در پناه حق خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    به نام قدرت مطلق

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی.

    گاهی حرکت و شرایط چنان دشوار لمس میشود که گویی نمیتوانی حریف نجواهای ذهنت شوی ولی درست همان موقع صدای دیگری در وجودت میگوید نترس و نگران نباش من از رگ گردن به تو نزدیک ترم حرکت کن و تنها بر من توکل کن که من امید توکل کننده را ناامید نمیکنم و خداوند از شما بر خودتان آگاهتر است

    لازمه ی حرکت اینه که مدام و پیوسته خودمون رو توی یک محیط ایزوله بمباران آگاهی مثبت کنیم و مراقب پندار و گفتار و کردارمان باشیم.

    واقعا الان با تمام وجود درک میکنم که اندیشه و تفکر ما چقدر میتونه ما رو به سمت تلاش و حرکت سوق بده

    این رد پای جلسه هفتم بود امیدوارم در این راه ثابت قدم باشم و مشمول هدایت های ویژه ی خداوند شوم چرا که وعده ی خدا دروغ نیست

    به راستی که به قول استاد بیس و اساس همه چی توحید و ایمان و توکل و عزت نفسه یعنی اصل این هاست و باورهای و کد های دیگه ای که استاد ازشون حرف میزنه انگاری زیر شاخه های این آگاهی محسوب میشوند و تا بیس و پایه رو درست یاد نگیری و به کار نبندی گویی کد های دیگه هم معنای واقعی خودشون رو از دست میدهند

    خدارو شکر میکنم که در این مسیر قرارم داد تا بتونم فرصت شکوفایی داشته باشم

    به قول ی بزرگی هرچی اعماق تاریکی های بیشتری رو تجربه کرده باشی و بعد بتونی از تاریکی خارج بشی که البته کار آسونی نیست اونوقت درست وقتیه که میتونی با ایجاد باورهایقدرتمند مسیر دیگه ای به زندگیت بدی

    سپاسگذارم از وقت و انرژی ای که نشر میدید استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    به نام الله یکتا

    سلام و هزاران درود بر استاد عزیز و بینظیر آقای عباس منش و مریم بانو و همه ی دوستان آگاه و عزیزم

    واقعا بینهایت خوشحال و شکر گزار خدای مهربانم هستم که در چنین سایتی عضو هستم و استادی بینظیر و دوستان درجه یک و متفاوت از جامعه ی نا آگاه رو دارم .

    استاد جان شما چقدر زیبا و دقیق همین یک مسئله که اساس همه ی موفقیتها هست رو با مثالهای مختلف برای ما بیان میکنید و به وضوح میرسونید .

    چیزی(کنترل ورودیها ذهن و گفتگوهای ذهن و در نهایت داشتن احساس خوب )که شاید به ظاهر خیلی ساده باشه ولی وقتی میخواد به عمل برسه باید خیلی در عمل بهش و کنترلش دقت کنیم و وسواس به خرج بدیم.

    شما با عنوان این موضوع باعث شدید که بیشتر کنکاش کنم و دقیقتر به تعهدم در انتخاب و ورودی های ذهنم و احساسی که بهم میدن، توجه کنم و همه ی وجودم رو گذاشتم برای اینکه همونقدر که حواسم به جسمم و ظاهر فیزیکی و چیزی که به خوردش میدم هست به ذهنم هم باشه.

    من از زمان آشنایی با شما تلوزیون رو تا حد نود درصد حذف کردم و فقط برای تماشای انیمیشن های انگیزشی ازش استفاده میکنم و در طول تماشا هم مدام دنبال قانون میگردم و همینطور در قرآن و در زندگی خودم و جامعه همش دنبال ردپای قانون هستم و متوجه شدم که واقعاااا همه ی جهان بر اساس همین قانون زیبا و بدون تغییر خداوند داره اداره میشه ،آگاهانه یا نا آگاهانه ،همین باورم رو خیلییی قویتر کرده ، فضای مجازی تقریبا صفر شده و تقریبا همه ی وقتم یا دارم فایلهای شما رو گوش میدم ، یا حواسم به تمرینات و توحهاتم هست ، یا دارم شکر گزاری میکنم و با خدا درباره داشته ها و خواسته هام حرف میزنم ویا کامنت میخونم و کامنت می‌زارم و…

    وروزم رو همینقدر زیبا و با وسواس درباره ذهنم و توجهاتم و در پناه خدا و کسب آگاهیها و رشد کردن در کنار شما و دوستان عزیز به پایان میبرم.

    خدارو شاکرم برای این مسیر سبز و روشن و برای وجود استادی بزرگ و آگاه چون شما

    خیلییییی دوستتون دارم️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه درویشی گفته:
    مدت عضویت: 619 روز

    یه سوال مهم برام به وجود اومده

    با گروهی که از من بالاتر هستن وقتی در رفت اومد هستم اصلا حس خوبی نمیگرم

    حس کافی نبودن

    حس متفاوت بودن سبک و سیاقم با اونها

    حس تمایز منفی

    حس دست انداخته شدن

    و مورد مسخره واقع شدن میگیرم

    و با افرادی که در سطح فرهنگی خودم هستن که معاشرت میکنم

    با اینکه تغذیه نامناسب هستن

    افکار شون ، وضعیت مالی و سلامتی شون

    ولی چون شباهت زیادی از نظر وضعیت های مختلف دارم احساس بهتری دارم

    باید چیکار کنم

    واضح تر بگم

    با خونواده و اقوام که هستم

    حس مثبتی و خوبی رو تجربه میکنم

    با اینکه نه از نظر ذهینت نه مالی نه سلامتی در وضعیت مناسبی نیستن و همگی قانع و شرایط مالی کمی دارن

    ولی در مواجهه با دوستان دانشگاه و کسب و کاری

    حس منفی تمایز دارم و سنگینی رو تجربه میکنم

    باید چیکار کنم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 817 روز

      سلام فاطمه

      خواهر عزیزم

      راسشو بگم منم در موقیتی همینجور بودم …

      به نظرم این به خاطر این چند چیز …اول اینکه خیلی خودمون رو قضاوت میکنیم …قضاوت از نوع مقایسه …

      و دوم که خیلی به قبلی ربط داره حس لیاقته …

      من خودم (قبلا بیشتر )وقتی در کنار کسی بالاتر از خودم هستم خودم رو باهاش مقایسه میکنم ..اون اینو داره اونو داره ولی من نه و اینطوری حس حسودی رو تقویت میکنم …

      خودم رو سرزنش میکنم …

      و همه اینا یک حس بدی در من ایجاد میکنه وه خس لیاقتم رو تخریب میکنه و منو رو درونم نالایق میکنه و این مورد حس بد رو تشدید میکنه ….

      خب حالا همون من …

      در کنار افرادی که در سطح من هستن و یا حتی پایین تر هم همینکارو میکنه …

      خودم رو باهاش مقایسه میکنم ..اون اینو داره منم دارم حتی بهتر …اونو نداره ولی من دارم و اینطوری حس دارا بودن رو تقویت میکنم …

      خودم رو سرزنش نمیکنم … چون بهتر از اونا یا حداقل از اونا کم ندارم

      و همه اینا یک حس خوبی در من ایجاد میکنه و حس لیاقتم رو در همون جایی که هستم نگه میداره جوری که انگار بهم میگه تو همینجا باشی خوشحال تری و منو رو درونم نالایق میکنه برای سطح های بالاتر و این مورد حس بد رو درباره ی افراد بهتر هم باز تشدید میکنه …

      .

      نمیدونم دقیقا متوجه منظورم میشی یا نه ولی بازی همینه …

      .

      من خودم هنوز خیلی نمیدونم ولی فکر میکنم یکی از عواملش میتونه اعتماد به نفس و عزت نفس باشه …

      و درباره ی راه کار ها هم

      باید بگم باید سعی کنیم اعتماد به نفسمون رو تقویت کنیم …

      یه راه عالی تحسین کردنه …

      به جای مقایسه و حسودی کردن

      بهتره تحسین کنییم .

      .

      میدونی مثلا بزار یه مثال بگم تا بهتر بفهمیم این موضوع رو …

      اگر من در کنار یک فردی هم سن خودم باشم ولی با این تفاوت که اون یک فردی با روابط بهتر از من با ازادی مالی و مستقله …

      به جای حسودی و حس بد باید

      باهاش اشنا بشم …

      با صدا یا بی صدا تحسین کنم و بهش بگم چقدر خوب درک میکنی چقدر خوب تلاش میکنی چقدر خوب ارتباط میگری ….

      اینجوری انچنان حسم خوب میشه که اصلا دیگه به کمبود های خودم فکر نمیکنم چه برسه بخوام مقایسه کنم …

      در مرحله ی دوم سعی میکنم تا جای ممکن باور بساز و تایید کنم

      مثلا با دیدنش بگم چقدر خوب پول در میاره چقدر خوبه که ازادی مالی داره این یعنی میشود با این سن با این اندام با این جنسیت ازادی مالی داشت ….می شود می شود و حتی بهتر و باشکوه تر هم میشود …

      .

      در مرحله ی بعد این تایید ها رو به سپاسگذاری تبدیل میکنم .

      .

      وای خدایاشکرت پس میشه منم داشته باشم …میشه و منم میتونم خدایاشکرت که این توانایی رو دارم و خدایاشکرت که این فرد فوق العاده رو امروز دیدم تا متوحه بشم چه قدرت هایی درونم نهفته است که میتونم زندگیم رو اونجوری می خوام و میتونم ازش لذت ببرم تغییر بدم …

      خدایاشکرت برای این توانایی

      خدایاشکرت …که لایق همچین چیزی میتونم باشم و لایقش هستم …

      .

      در این مرحله سعی میکنم حس لیاقت رو همراه با لذت و شکر گذاری در خودم ایجاد کنم …

      .

      حس لیاقت حس ارزشمندی اعتماد به نفسم خیلی بهتر میشه …

      و سعی میکنم تا وقتی در کنارشم لذت ببرم …

      .

      باورت میشه خودم چقدر چیز یادگرفتم …

      ممنون از سوال خوبت دختر …امیدوارم جوابم برات مفید باشه …

      دوستت دارم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام وخدا قوت به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته

    سلام به دوستان سایت

    روز شمار تحول زندگی من روز ششم و هفتم

    خدا را شکر که تونستم این فایل وفایل قبلی که همین الان بهترین زمان برای شروع است وباهم گوش دادم و ممنون و سپاسگزارم از آگاهی های ناب که در اختیار ما میذارین و خداروشکر که از بچگی تا الان همیشه مخالف وام گرفتن بودم و تو فامیل هامون چند نفر هستند که اهل وام گرفتن هستند اوضاع مالی خوبی هم ندارند ومن به خودم میگم اگه وام خوب بود الان اوضاع مالی اونها خوب بود ولنگ پول نبودن ، در مورد این فایل که غذای روح ما از کجا تامین میشه تواین چند سال که با قوانین آشنا شدم خدا را شکر سعی کردم که چیزهای بیهوده ومغز پرکن کمتر به ذهنم ورود کنه

    تا حالا نتونستم ذهنم وکامل کنترل کنم و همیشه ورودیهای خوب به ذهنم بدم ولی خدارو شکر نسبت به خیلی‌ها که دائم پیگیر اخبار و مشکلات هستند من تونستم اخبار و تلویزیون وترک کنم و فقط وقتهایی که فوتبال هست تلویزیون ببینم وتو اینستاگرام هم پیج های خوب و دنبال میکنم تا ورودیهای خوب به ذهنم بدم امیدوارم که همیشه به لطف خدا بتونم ذهنم و کنترل کنم واز اهل تقوا باشم تا در دنیا و آخرت به سعادت و خوشبختی برسم

    در پناه خدا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    امیرحسین نیکدل گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    به نام خدای مهربان

    درود به همه ی عزیزان

    مطابق 6 روز اخیر امروز هم میدونستم قبل اینکه بخوام فایل امروز رو باز کنم موضوع چیه :)

    چون هرروز قلبمم منو به سمت یک تغییر جدید سوق میده و اون تغییر دقیقا موضوع همون روز سفرنامه ست.

    امروز من با دستور الهامم اینستاگرام رو پاک کردم. چیزی که خیلی کمش کرده بودم ولی همونم خراب میکرد کانون تمرکزم رو. و اومدم دیدم استاد توصیه به این کار کردن. خدایا شکرت تو همیشه یه قدم جلوترو بهم نشون میدی و قبل درس استاد منو اماده میکنی برای عمل به اون ها. همانا که تو بهترین معلمی

    به امید خدا هرروز یکم دارم بهتر میشم از هر لحاظ و این کلیده. یکم یکم تغییرات رخ میده اگ بخوای یهویی تغییرات عظیم رقم بزنی یه جا کم میاری. این قانون تکامل حتی توی عمل به خود قوانین هم حاکمه

    از خدا برای همتون اراده و ثبات قدم در مسیر تغییر طلب میکنم ‌. در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام

    کنترل ورودی ها همه چیزه!

    بخدا همه چیز همینه!

    دو روز جدی کار کردم اینقدر خوابم راحت تر شد

    اینقدر حالم خوب بود

    وقتی در مدار خدا باشی دیگه اشتباهاتت کم میشه بینهایت زیاد

    حتی خواب استاد هم دیدما :)

    توی خواب بهم گفتید اگه حالت خوبه حتی اشتباهاتت هم در مسیر رشدته خودت رو سرزنش نکن

    ولی دو سه روز شل گرفتم

    در حدی نجوا اومد که دیشب اشکم رو درآورد

    ورودی رو درست کنی خروجی درست میشه

    من ورودی هام خوب بود

    ولی تعدادش و ورودیش کم بود!

    در اصل اینطور بگم شرایط بیرونی زورش به چند ساعت کار کردن روی خودم میرسید راحت

    نجواها بیشتر از صدای خدا بود

    ولی کنترل ورودی همه چیزه

    ورودی رو کنترل کنی خروجی کنترل میشه!

    ورودی رو کنترل کن

    زندگیت کنترل میکنی

    – آهنگ هایی که گوش میکنم

    – آدم هایی که باهاشون حرف میزنم

    – فیلم های نامناسبی که میبینم

    – صحبت های خودم

    چیزی جز آشغال نیست!!!!!

    آشغاله

    چون احساس وحشتناک ایجاد میکنه

    احساس خفگی میکنم

    خب مشخصه چرا زندگیم اینقدر سخت شده

    زندگیم رو ول کردم و حواسم نیست

    چون ؟

    چون فاصله زمانی هست بین زمان رخ دادن شرایط و فرکانسهام

    واسه همینه نمیفهمم

    چون این سخته

    چون درک من کمه

    یه مشت آشغال میریزم تو مغزم

    بعد توقع دارم خروجی خوب بگیرم

    ذهن انسان یک ژنراتوره

    هرچی بهش بدی همونو تولید میکنه

    همونو میپرورونه

    ترس بدی میترسونتت

    ایمان بدی بهت ایمان میده

    پس مراقب باش چی داری به مغزت میدی!

    باید تمام وجودت رو بزاری روی تغییر باورهات!

    تمام کانون توجه شما باید روی خواسته هات باشه!

    با تغییر کانون توجه بزار باورهات تغییر کنه

    لطفا

    برای خودت زمان بزار

    لطفا

    برای خودت ارزش قائل باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: