یکی از مهم ترین کلیدهایی که استاد عباس منش در آموزه های قرآنی به ما آموخته تا برای تجربه خوشبختی، اصل را از فرع تشخیص دهیم، درک منظور خداوند درباره استفاده از “افعال مضارع در آیات قرآن” است و هدف خداوند تأکید بر این اصل که:
“برای تجربه خوشبختی پایدار، ما همواره باید در صراط مستقیم حرکت کنیم”. زیرا جهان طبق قانون فرکانس، در هر لحظه به فرکانس های ما پاسخ می دهد و -بدون استثناء- بازتاب آنها را به شکل تجربه وارد زندگی ما می کند.
به عنوان یادآوری، یکی از جاهایی که استاد این مفهوم را در آیات قرآن به ما توضیح داده است، در آیات اولیه سوره بقره است:
الم (1)
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (2)
الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3)
وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)
أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
این کتاب (قرآن) که هیچ تردیدی در درستی آن نیست، راهنماى متقین است (2)
متقین افرادی هستند که در هر لحظه به غیب ایمان می آورند؛ در هر لحظه صلوه می کنند؛ مرتباً از آنچه به آنها روزی داده ایم، انفاق می کنند. (3)
افرادی که همواره بر اصولی که بر تو و پیامبران پیشین نازل شده است ایمان دارند و در هر لحظه به “آخرت” یقین دارند. (4)
این افراد با چنین ویژگی شخصیتی، همواره هدایت های خداوند را دریافت می کنند و رستگار هستند. (5)
این آیات به خوبی مفهوم “ماندن در فرکانس خداوند” و “دریافت هدایت های این نیرو” را به خوبی به ما نشان می دهد.
اما از آنجا که همواره یک فاصله فرکانسی وجود دارد بین “فرکانس هایی که ارسال می کنیم” و “نتایجی که تجربه می کنیم“، به محض خارج شدن از مسیر، نتایج زندگی ما نادلخواه نمی شود. زیرا آن فرکانس های ناخواسته جدید، نیاز به یک فاصله زمانی دارد تا بازتاب خود را در تجربه ما نشان دهد. به همین دلیل وقتی کار کردن روی خود را رها کرده ایم اما می بینیم هنوز اوضاع خوب است، دچار این سوء برداشت می شویم که:
“من دیگر نیازی به کار کردن روی خودم ندارم و اوضاع قرار است بدون کار کردن من روی خودم همواره خوب بماند”
و به همین راحتی تمام خط قرمزهایی را فراموش می کنیم که تعیین کرده بودیم برای اینکه از مسیر هدایت خارج نشویم؛ حساسیت خود را درباره فیلتر کردن ورودی های ذهن از دست می دهیم؛ ذهن خود را در معرض هرگونه ورودی نامناسبی قرار می دهیم و فکر می کنیم که ما دیگر ضد ضربه شده ایم و…
این گمراهی از مسیر را تا آنجا ادامه می دهیم که جهان آخرین ضربه را خیلی محکم به ما بزند تا دوباره به خود آییم، تفکر کنیم و دلیل آن نتایج دلخواه را ربط بدهیم به کنترل ذهن هایی که همواره داشتیم. در واقع، ما معمولا به صورت یو یویی روی فرکانس های خود کار می کنیم. کار کردن روی بهبود فرکانس ها برای اکثر افراد شبیه رژیم گرفتن است. یعنی با تعهد کار را شروع می کنند و به شدت مراقب ورودی های غذایی هستند اما به محض رسیدن به نتیجه، فکر می کنند که بدن آنها دیگر به ثبات رسیده، ضد ضربه شده و برای تکرار این سلامتی و تناسب اندام، نیازی به ادامه آن سبک سالم ندارند. در نتیجه سبک سالم غذایی را رها می کنند، هر غذای بی کیفیت و حتی سمی را به راحتی وارد بدن می کنند و این روند خارج شدن از مسیر را تا آنجا ادامه می دهند که دوباره با مسائل قبلی در سلامتی و تناسب اندام مواجه می شوند. آنجاست که به فکر فرو می روند و تصمیم جدیدی می گیرند…
اما مسئله اساسی این است که تقریبا اکثر ما تجربه “بارها از مسیر خارج شدن و دوباره برگشتن به مسیر” را داشته ایم اما این تجربه، هنوز به یک تصمیم جدی برای حضور همیشگی در مسیر، ختم نشده است.
“بخش گام به گام” به همین منظور طراحی شده است تا هر روز یک گام کوچک اما تاثیر گذار برای ماندن در مسیر بردارید:
- هر روز یک گام برای تشخیص و دریافت هدایت های خداوند به عنوان نیرویی که “صاحب قدرت اعظم + بخشندگی بی حساب” است؛
- یک گام برای نزدیک تر شدن به فرکانس خداوند به عنوان منبع خیر و برکت؛
- یک گام برای بیشتر ماندن در مدار خداوند؛
- یک گام برای بیشتر ماندن در احساس خوب و تجربه اتفاقات خوب بیشتر؛
- یک گام برای بیشتر جدا ماندن از باورهای محدود کننده اکثریت جامعه؛
- یک گام برای “تجدید میثاق با اصول اساسی” ای که از آموزه های استاد عباس منش یاد گرفته ایم تا شخصیت خود را هر بار بهبود دهیم؛
این شما و این هم راهکاری آسان برای ورود به مدار خداوند و “نشستن روی شانه های خداوند” در هر لحظه و برای پیمودن هر مسیری:
منتظر خواندن تجربیات شگفت انگیز شما از حرکت مستمر در مسیر صراط مستقیم و نشستن روی شانه های خداوند هستیم.
مهم نیست که قشنگ باشی؛قشنگ اینه که مهم باشی حتی برای یه نفر
سلام به استاد وسلامی به همه دوستان امیدوارم حال دل همتون خوب باشه واحساس رضایت از خودتون داشته باشید چون اگه اول از خودتون راضی باشید مطمئناً خدا هم راضیه ازتون خوشحالم که بعد از چند ماه خداوند بهم لیاقت داد دوباره وارد سایت بشم و بتونم یه نظر دیگه بنویسم و شاید یه بار دیگه شروع کنم روی خودم کار کنم خدا جون خودت میدونی بزرگترین و بیشترین آرزوی من اول از همه اینه که تونم هدایتها و پیامهای تو رو درک کنم و بهشون عمل کنم میدونی وقتی که حس میکنم تو کنارمی بهترین حال دنیاست برا من خدا جون میخوام کمکم کنی تمام وجودم پر بشه از عشق تو خدایا نمیدونم این شغلی که دارم عاشقش هستم یا نه بعضی اوقات دوستش دارم خیلی از وقتها هم فکر میکنم این شغل را دوست ندارم درسته تو این کار مشتری دارم ایطی که میخوام را میتونم داشته باشم ولی بعضی اوقات احساس لذت ازش نمیکنم و مهمتر از اون چند تا کار دیگه هست که دوسشونم دارم البته یه روزایی همین کارم آرزوم بود خدایا میخوام هدایتم کنی میخوام کمکم کنی که چیکار کنم پیشرفت تو این کار و رسیدن به آرزوهام ام راحتتر از شغلهای دیگه است من این نامه را برا خودت نوشتم خدا جون شاید ز نظرها و جوابهایی که دوستانم بدن بتونم هدایت و خواسته تو را متوجه بشم خدا جونم ن نمیدونم عاشق چه کاریام درسته استاد عباس منش گفته باید احساس لذت بکنی از انجام دادن اون کار ولی یه روزهایی از همین کار هم ذت میبردم و رایط که میخوام را داره نمیدونم الان چه کار کنم واقعاً احساس یکنم سر چند راهی گیر افتادم از طرفی احساس بی تفاوتی نسبت به این کارم میکنم و و همین موضوع باعث شده بیشتر احساس بد تجربه کنم که چرا من ار نمیکنم و هدفم را ول کردم خدایا یا به خاطر نداشتن علاقه به کاره یا به خاطر اینکه مسیر زندگیمو کلاً گم کردم کمکم کن هدایتم کن تا متوجه بشم چیکار کنم استاد عباس منش و دوستان عزیز که این دلنوشته یا نامه را خوندن اگر تجربه یا نظری به ذهنشون یرسه که میتونه منو کمک کنه هدفمو پیدا کنم راه زندگیمو پیدا کنم سپاسگزار میشم باهام در میون بزاره تو چند راهی گیر افتادم برای کار کردن و همین مسئله باعث شده صبح تا دیر موقع خواب باشم و تمایلی به کار کردن نداشته باشم انتظارم اینه که خانومم یا شاگردم کارگاهم را بچرخونن