داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1

نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به عنوان متن انتخابی این فایل:

استاد جان، خداروشکر که سرکلاس درس شما نشستم تا تئوری و عملی برنامه زندگیمو از نو بنویسم، که پاک بشم و از نو شکل بگیرم..

حرفاتون پر از آگاهی ناب و درجه یکه که انقدر خالصه که میشینه کنج قلبت میشه نور ،میشه روشنی، میشه ایمان ،میشه باور ،میشه که میشود که ببین به چه زیبایی برای استاد شده برای تو هم میشه به شرط گوش جان سپردن به هدایت و فرمان الهیی ،به شرط باور به قلب و ندای قلبت، ندایی که از طرف خداست.اعتماد کن عمل کن و بعد بشین بهشتتو نظاره کن ….

قصه هدایت…

و عجب قصه ای عجب فایلی و عجب آگاهیهای نابی…

استاااد مرسی واقعا از این قصه های شیرین هدایتتون که این همه به باور و ایمانم عمق میده و قدمهام محکمتر،استوارتر میکنه برای ادامه دادن برای عمل کردن برای باور داشتنه رویاهایی که واقعیت میشن به شرط شجاعت، عمل و توکل به هدایتگر مطلق…

استاااد جان این طرز نگاه شما به همه مسائل کوچک و بزرگ باعث نتایج متفاوت و درخشان شماست ،اینکه شما همیشه و درهرچیزی ردپای هدایتو دنبال میکنید اینکه قصه هدایت در تمام زندگی شما جاریه

میخواد این هدایت در یک بطری شوینده باشه یا هدایت داستان مهاجرت هیچ فرقی نداره کوچیک و بزرگیه مساله مهم نیست توجه به اصل قصه مهمه یعنی اصل هدایت که هرلحظه و درهر چیز ببینی، گوش جان بسپاری و عمل کنی … تفاوت شما تفاوت نگاهتون به همه چیزه تفاوت اعتماد کردن و عمل کردن به هدایت قلب،به هدایت رب…

مررسی از بطری شوینده که قل خورد و اومد پیش شما تا بشه کلید ضبط شدن این فایل …مرسی از مریم جانم که با یک خواسته ساده باعث قل خوردن اون بطری شد و مررسی از دوست عزیزمون که با طرح سوالش این زنجیره رو تکمیل کرد تا این فایل ارزشمند، این آموزه های ناب ضبط بشه و بشه چراغ راه ما،بشه پاسخ خیلی از سوالام و بشه یک باور محکم و قوی برای دل و گوش سپردن به کلام حق هدایت حق و باور و عمل به قلبت به احساست…

مرسی استاد جان مرررسی که اینقدر زیبا با زندگی خودت با خوشبختی خودت داری به ما درس میدی

این نگاه متفاوت شما به همه مسائله که شما و نتایجتون رو انقدر متفاوت کرده

باز هم میگم استاد تو همونی که باید باشی شما همونی که خدا به من هدیه داد تا تئوری و عملی ازتون یاد بگیرم تا باور کنم که میشه اینطور هم زندگی کرد…سبک زندگی شما همونه که من میخوام و چه ایمان و باوری در من جون میگیره وقتی میبینم برای شما شده…بارها این حرفها رو شنیدم ولی ولی حرفای شما به باور و ایمان من جوون داد امید تازه ای در قلبم روشن کرده منو دوباره بلند کرده که ادامه بده که بخدا میشه …ببین منو ببین زندگی منو شده ،برای تو هم میشه نه به سختی، به راحتی فقط شجاعت و هدایتو بکن چاشنی راهت، عمل کن و کیفشو ببر …

مرسی استاد جان برای تمام امید و باوری که در وجودم روشن کردی به لطف و هدایت خدای مهربووونم

دوست دارم آموزه های ارزشمند این فایلتون دسته بندی کنم تا کلیدوار در ذهنم دسته بندی بشه

۱-چجوری مورد رحمت قرار گرقتی؟

این سوال دوستمون اشک منو در آورد

واقعا چطور مورد رحمت قرار گرفتید؟ چه خواسته ای در وجود شما شکل گرفت تا اینطور متعهدانه زندگیتونو باشکوه در همه ابعاد ساختید و با خوشبختی خودتون دارید خدارو فریاد میزنید توحید فریاد میزنید، و با خوشبختی خودتون شدید الگو، الگویی متفاوت چی میشه که اینجوری میشه؟

و جمله ناب و طلایی این فایل

من کار خاصی نکردم جز اینکه گذاشتم خدامنو ببره خدامنو هدایت کنه …چقدر ساده ولییی چقدر پربار. کل داستان همین جملست اجازه بدیم خدا ماروببره. چطور اجازه بدیم؟اجازه ما ایمان ماست اجازه ما با توکله ماست و باور اینکه خدا داره کارهارو انجام میده…

۲-تمرکزت از روی چیزی که هستی بردار و بزار روی چیزی که میخوای باشی

استاد واقعا این حد از شجاعت و جسارت شما قابل تحسینه و شما نون شجاعت و جسارتتون میخورید نوووش جونتون بارها گفتید که خداوند به شجاعان پاداش میدهد و خوشحالم که دارم میبینم با چشمانم شکوه زندگی شما در تمام جوانبو و اینه پاداش خدا به شجاعتتون …

خیلی جسارت میخواد دل بزرگی میخواد این کاری که شما کردید

چه کاری ؟؟

اینکه جرات کنی و ایده های عالی و پولساز فوق العاده ای که به نتیجش ایمان داری ،براش وقت گذاشتی هزینه کردی انرژی گذاشتی بزاری کنار و بگی تمام…

جرات میخواد کارمندایی که زحمت کشیدی تربیت کردی رو بگی استپ و تمام

جرات میخواد شرکتایی که با کلی امید و برنامه راه انداختی و کلی روش سرمایه گذاری کردی بگی تمام

جرات میخواد که همه برنامه و فکر و ایده هات رو ببوسی بزاری کنار وقتی همه میگن دیوانه ای معلوم هست چیکار میکنی و هیچکس حتی نتونه باور کنه که تو این کارو میکنی

این یعنی نهایت ایمان این یعنی نهایت توکل و دل سپردن به ندای قلبتون این یعنی شناخت کامل خودتون و خواستتون از زندگی. این یعنی یک درس خیلیییی بزرگ و آموزنده برای من

وقتی میدونی چیزی برای تو نیست احساست اینو بت میگه جرات کن و بزارش کنار حتی اگر کلی برات پول داشته باشه حتی اگر کلی براش زمان و انرژی گذاشتی جرات کن و به احساست به قلبت اعتماد کن بقول آقا ابراهیم دری از آگاهی به روم باز شد مرررسی استاد

چقدر عالی میشنوید صدای هدایتو

چقدر عالی عمل میکنید و چقدر با جسارت پا به دنیای ناشناخته ها میزارید

چون خواستتون از زندگی درک کردید و میدونید

گفتید این ایده ها عاالیه کلی هم پولسازه ولی خواسته من از زندگی فقط پول نیست …من نمیخدام تک بعدی زندگی کنم من نمیخوام فقط پول بسازم من از خدا زیاااد میخوام.. میخوام تمام ابعاد زندگیم زندگی کنم… چه احساس لیاقتی …من لایق دریافت نعمتهای خدا درهمه ابعاد زندگیم هستم من فقط هدفم این نیست پول روی پول بیاد من میخوام ظرفم بزرگ بشه. شخصیتم بزرگ بشه. میخوام دنیارو تجربه کنم. میخوام همه ابعاد وجودم کشف کنم

پول فقط یک بعد از نعمتهاست و این ایده ها منو فقط به بعد پول میرسونه پس این راه من نیست تمام…دمتون گرم واقعا استاد چه قشنگ تکلیف خودتون بدون هیچ شک و تردیدی روشن میکنید با اینکه هیچی نمیدونید که قرار چی بشه و چه کنید اعتماد میکنید و قدم اول برمیدارید میگه تمرکزتو از روی این موضوع بردار میگید چشم ،شرکت و همه چی میبندید و تعطیل، نمیدونم قدم بعدی چیه ولی فقط میدونم که الان باید شاخ و برگ اضافی قطع کنم تا قدم بعدی بهم گفته بشه و میرید تو دنیای نا شناحته ها…

و تاکیدی که به تمرکز داشتید اگر اینو میخوای پس دیگه پرونده اونیکی ببند اینجا تفاوت مهمیه که خیلیامون میگیم حالا جفتش باشه بزار ببینم اصن قرار چیکار کنم ولی شما میگید نه تعلل نمیکنید اینکه میدونم نیست پس دیگه تمام. بزار تمرکزمو کامل بزارم رو خواسته ای که از زندگی دارم خواسته من آزادی رهایی زندگی کردن تمام ابعاد زندگیمه و ..

قدم بعدی هدایت، بزن به جاده و سفرها شروع میشه، میگه بزن به جاده تا ببینی که زندگیت میخوای چه مدلی باشه و شما میگی چشم و شروع تجربه های جدید، کشورهای متفاوت…

میدونی شما خواستتونو با احساس لیاقت کامل خواستی خدای من من میخوام آزادی مالی،مکانی و زمانی داشته باشم خدا هم گفت چشم پس اجازه بده که هدایتت کنم و حالا ماداریم نتیجه این درخواست و هدایتو در زندگی شما به وضوح میبینیم بخواه تا ببینی که میشود…

الهام به مریم جانم و توجه به همین موضوع ساده،چقدر جالب و آموزنده

از هیچ چیز به سادگی عبور نمیکنید میگید حتما نداییه..دلیلیه و میرید و با ایمان چمدونارو میبندید چقدررر جالب…

فقط ی تصویر میتونه اینجوری به شما باور بده چقدر خوووبید شما

۳-عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد

خدا برایم کافیست

هرکس هرکاری کنه در نهایت به نفع منه

باور به این جملات که میشه محرک شما میشه ایمان شما

اتفاق به ظاهر ناخوشایند ولی باورتون به جملات بالا

پس من نباید تو اون حال بمونم باید ذهنمو کنترل کنم پس بریم لذت ببریم و توجهمون برداریم و توکل کنیم به خدا که خودش درست میکنه با چه منطقی با این منطق که

همون خدایی که منو تا اینجا هدایت کرده و به اینجا رسونده همون خدا همه چی خودش درست میکنه پس ما بریم لذت ببریم و فقط توکل کنیم به خودش

واقعا استاد حرف و عملتون یکیه، و چقدر از تمام این حرفها و تجربیاک شما میشه درس گرفت میشه ساعتها نوشت و تفکر کرد

۴-و در آخرچقدر عالیه که با گوش دادن فایلهای شما اطلاعات درباره کشورهای دیگه و…هم کسب میکنم چون همیشه یکی از آرزوهام جهانگردی بوده و چقدر برای من شنیدن این تجربه های شما در این خصوص هم لذت بخش و آموزنده و عالی بود استاد جان توضیح بیشتر بدید که داریم لذت میبریم باشما ممنونممم ازتون. من خیلی مشتاق شنیدن داستان هدایت عشق شما هم هستم ایشالله که این داستان هدایت هم برامون میگید و ما لذت میبریم و درس میگیریم

اینهارو نوشتم تا بیشتر یادم بمونه تا یادم باشه قصه هدایتو… تا یادم باشه زندگی آسونه فقط باور کن که خداهست…فقط قلبتو،ربتو باور کن…باقیش ردیفه ….


یک یادآوری مهم:

از میان دوستانی که نظر آنها به عنوان متن انتخابی یک جلسه یا فایل انتخاب می شود‌، «اسم زیبای افراد» تنها در صورتی در بالای نوشته شان قید می شود که اسم حقیقی باشد‌، نه یک عبارت یا عنوان مستعار.

و موضوع مهم تر اینکه نام حقیقی خودتان‌، به نوشته های شما هویت می‌بخشد.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    655MB
    57 دقیقه
  • فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1
    26MB
    57 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهه استادی» در این صفحه: 1
  1. -
    الهه استادی گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    استاد عزیزم سلام، خانم شایسته ی دوست داشتنی من سلام، دوست عزیزی که از عمرت داری بها میدی و کامنت میخونی و آگاهانه ورودی خوب به وجود ارزشمندت هدیه میدی سلام، استاد جونم چقدر زیبا و در عین حال به ساده ترین شکل ممکن برامون از هدایت گفتی، و ما باز فراموش میکنیم، قربونت برم استاد جانم که میگی من ساختم، من مورد رحمت خداوند قرار گرفتن رو برا خودم ساختم، چقدر این جمله بوی توحید و آزادی میده، چقدر منو رها می‌کنه از باج دادن با هر بهونه و دلیلی، چقدر فرکانس رو با سلول سلول وجودتون زندگی کردین و باورش دارین، من عاشق اون قسمتیم که که گفتین هیچ کس، هیچ تاثیری توی زندگی ما نداره، و هر کاری کنه به نفع ماست، آخه بلا گردونتون بشم من، چقدر با منش و زندگیتون همراستا هستین شما، آخه چقدر حرف و عملتون یکی هست، یا اونجا که گفتین دو جور نگاه به قرآن داریم، خداوند به محمد الهام کرد یا محمد از خداوند شنید، درست مثل خان رحمت الهی که از کلام شما به قلب بی‌کرانه ی ما جاری میشه ولی هر کدوم از ما، صرفا به اندازه ی ظرف درک و مدارمون میتونیم برداشت کنیم، و خبر خوب اینه که با مدیریت کانون توجهمون، ظرفمونم بزرگ و بزرگ تر میشه، من عاشق اونجام که گفتین شوینده اومده بیرون میگه منو با خودت ببر، استاد جان جانانم، جونم براتون بگه، الان که دارم مینویسم، روبه روی من تابلوی زیبای خونمونه، که عین هدایته، روزی که دیدیمش، انگاری منو صدا زد، تصویر یه خونه ی روستایی با چندتا گوسفند و درختان بلند و درختانی فوق العاده زیبا، قیمت این تابلو اون موقع که برا اولین بار دیدمش، دو میلیون بود، به خونوادم میگفتم یه تابلو دیدم عجیب به دلم نشسته، ولی همه میگفتن برو بابا، اونقدر خریدش غیر ممکن به نظر می رسید که شبیه یه آرزوی دست نایافتنی بود، باورتون میشه استاد، اون مغازه تو اون پاساژ کلا جمع کرد، سه سال گذشت، و ما تصمیم گرفتیم بریم خونه ی خونمون، خونه رو تو یکی از بهترین نقاط شهر کرایه کردیم، و جونم براتون بگه ما یه شماره فقط از اون آقا داشتیم، سنگ مفت گنجشک مفت، زنگ زدیم، اون آقای محترم گفت چند تا از تابلوها رو دارم و خونست، خونه ی اون آقا کجاست، دقیقا توی برج بالای همون پاساژ، گفت حضوری بیاین ببینید تابلویی که شما میخواید هست یا نه، من تابلوها رو میارم فروشگاه یکی از دوستان، به خداوندی خدا از دور که داشتیم می‌رفتیم سمت فروشگاه، با یه دنیا ذوق به همسری جان گفتم عشقم بخدا هست، بخدا همینه!! بعد 3 سال، با دو برابر قیمت اون موقع، با عشق اومد و تک تابلوی خونمون شد، خونه ی ما فقط یه سمتش کاغذ دیواری داره، و اصلا انگار این قاب به طرز عجیبی ست شده با این کاغذ دیواری، چند روز پیش همسایه کناری طبقه ی خودمون رو دیدیم گفت من اول خونه ی شرقی رو پسند کردم ولی لحظه ی 90 تصمیم گرفتم واحد غربی رو بگیرم، بماند که پارکت اتاقشون رو گفتن دو رنگه و این درحالیه که میز تحریر و کتابخونه ی ما، که دو سال پیش خریداری شده دقیقا همرنگه پارکت اتاقمونه، ما برا اتاقمون ساعت سفید گرفته بودیم، دقیقا یه دیزاین عالی شده اتاق، بدون برنامه ی قبلی، پرده ی حریر سفید اتاق و صندلی میز مطالعه و ساعت و کتابخونه ی دیواری همه با هم ست شدن، خدای من بماند که چقدر ما هدایتی هدایت شدیم به این خونه، استاد جانم تک تک وسایل خونه ی ما همینجوری اومدن و مهمون خونه ی ساده و دوست داشتنی ما شدن، بخدا برا مبلمون همه میخندیدن میگفتن نمیشه، شما نمیتونین این مبل رو بخرید ولی من باز صداشو شنیدم که داره میگه منو با خودت ببر، آه خدای من، اون موقع ما توان مالی مون به اندازه ی خرید مبلی با یک سوم قیمت مبل عزیز منم نبود، ولی استاد هر بار می‌رفتیم سمت شاندیز، از جلو فروشگاه که رد می‌شدیم من میگفتم سلام مبل قشنگم، بزودی میام دنبالت، باورتون میشه استاد، ما اون مبل رو خریدیم، نه تنها به راحتی که نقد، چون از وقتی با شما آشنا شدیم، قسط و چک برامون شد خط قرمز، استاد جونم، اشک شوق تو چشام جاری شده و من دارم با عشق می‌نویسم، و براستی که چقدر جنس انسان فراموش کاره، خونواده ی همسرم خیلی تلاش کردن که بین من و همسرم تو همون ماه های اول زندگیمون جدایی ایجاد کنن، حتی سر جدایی ما تو سال اول شرط بستن، ولی استاااد بخدا که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد، هر بارم که بین ما جدلی شد، به مو رسید اما هیچ وقت پاره نشد، و نه تنها عشق بینمون رو نتونستن بهم بزنن، که رابطمون هر روز توحیدی تر و قشنگ تر شد، بعد سه سال اومدیم خونه ی خودمون، مایی که از زیر صفر شروع کردیم امروز خونمون تو بهترین نقطه ی شهر قرار گرفته و استاد میدونین رو دیوار خونمون چی نصب کردیم، In God We trust، خداوند هر لحظه هدایتمون کرد، و امروز شدیم الگوی بقیه، زندگیمون بوی عشق میده و توحید و حساب کردن روی فقط و فقط خدا، استاد وقتی فهمیدیم که وام خط قرمز هست، با اینکه وام ازدواج داشتیم، به محض اینکه معادل همون وام پول اومد انتخاب کردیم که به جای خرید وسایل بریم و وام رو تسویه کنیم، بقیه گفتن پشیمون میشین ولی ما نه تنها پشیمون نیستیم که یاد گرفتیم بیشتر و بیشتر بهش اعتماد کنیم، تازه داریم یاد می گیریم قلبمون رو باز کنیم و به خدا اعتماد کنیم، و اجازه بدیم که خدا هدایتمون کنه، هر بار از مدار جدیدتری! انگار یه نقاطی برامون هر بار روشن میشه که قبلاً اصلا نمی دیدیمشون نه اینکه نبوده، نه، من نمی‌دیدم! استاد جانم تازه الان میفهمم که اگه توجه و تمرکزم رو از روی رفتارهای خونواده ی همسرم باز هم بیشتر بر می داشتم و قلبمومیسپردم به جریان سپاسگزاری، چقدر بیشتر پتانسیل دریافت هدایت رو در خودم ایجاد می کردم، دیشب به عزیزم میگفتم وقتی برمی‌گردم عقب رو نگاه میکنم، میبینم که باز جا داشته بهتر عمل کنم، چقدر جا داشته که باج ندم، چقدر جا داشته که قدرت رو از آدما بگیرم و بدم دست رب خودم، دست تنها فرمانروای هستی، استاد جانم دوس دارم تو این لحظه صدای قلبمو بشنوم، صدایی قلبی که هربار بهش اعتماد کردم، جز خیر تو زندگیم جاری نکرد، استاد جان جانان من، همون اول فایل یه باور قدرتمندکننده ی ارزشمندگفتین که برا خودم لازمه هزاران هزار بار تکرارش کنم، همون خدایی که ما رو از زیر صفر به اینجا رسونده، عزتی بی مثال و نعمتی سرشار بخشیده به ما، خیلی کارهای دیگه هم می تونه برامون انجام بده، استاد عزیزم سپاسگزارم برای جاری کردن عشق، خانم شایسته ی نازنینم سپاسگزارم برای یادآوری جریان هدایت و روز شمار تحول، از خودم سپاسگزارم برا آگاهانه نوشتنم و متعهد شدن بیشتر برا نوشتن و رد پا به جا گذاشتن و با قدرت ادامه دادن و بسیط تر شدن شخصیتم و الگو شدن برا هزاران هزار انسانی که شاید یک جمله از کامنتم به قلبشون بشینه و بشه نقطه ی عطف زندگیشون..

    استاد جان جانانم خیلی دوستون دارم، خانم شایسته ی نازنینم با قلبم تحسینتون میکنم، و در پایان به قلبم گفته شد از کلام ملاصدرا بنویسم:

    مهربون خدای من، من به هر خیری که از سمت تو به من برسه محتاجم، خدایا تو به من بگو، من تسلیمم، تو به قلبم الهام کن، تو بهم جرأت و جسارت تغییر رو عنایت کن، تو بهم تاج بندگی خودت رو هدیه بده، خدای خوب من، تو قلب من رو آروم کن، با حضور خودت، با تجربه ی بودنم در لحظه لحظه ی زندگی، با لذت بودن با تمام وجود در لحظه ی حال، آمییین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: