نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به عنوان متن انتخابی این فایل:
استاد جان، خداروشکر که سرکلاس درس شما نشستم تا تئوری و عملی برنامه زندگیمو از نو بنویسم، که پاک بشم و از نو شکل بگیرم..
حرفاتون پر از آگاهی ناب و درجه یکه که انقدر خالصه که میشینه کنج قلبت میشه نور ،میشه روشنی، میشه ایمان ،میشه باور ،میشه که میشود که ببین به چه زیبایی برای استاد شده برای تو هم میشه به شرط گوش جان سپردن به هدایت و فرمان الهیی ،به شرط باور به قلب و ندای قلبت، ندایی که از طرف خداست.اعتماد کن عمل کن و بعد بشین بهشتتو نظاره کن ….
قصه هدایت…
و عجب قصه ای عجب فایلی و عجب آگاهیهای نابی…
استاااد مرسی واقعا از این قصه های شیرین هدایتتون که این همه به باور و ایمانم عمق میده و قدمهام محکمتر،استوارتر میکنه برای ادامه دادن برای عمل کردن برای باور داشتنه رویاهایی که واقعیت میشن به شرط شجاعت، عمل و توکل به هدایتگر مطلق…
استاااد جان این طرز نگاه شما به همه مسائل کوچک و بزرگ باعث نتایج متفاوت و درخشان شماست ،اینکه شما همیشه و درهرچیزی ردپای هدایتو دنبال میکنید اینکه قصه هدایت در تمام زندگی شما جاریه
میخواد این هدایت در یک بطری شوینده باشه یا هدایت داستان مهاجرت هیچ فرقی نداره کوچیک و بزرگیه مساله مهم نیست توجه به اصل قصه مهمه یعنی اصل هدایت که هرلحظه و درهر چیز ببینی، گوش جان بسپاری و عمل کنی … تفاوت شما تفاوت نگاهتون به همه چیزه تفاوت اعتماد کردن و عمل کردن به هدایت قلب،به هدایت رب…
مررسی از بطری شوینده که قل خورد و اومد پیش شما تا بشه کلید ضبط شدن این فایل …مرسی از مریم جانم که با یک خواسته ساده باعث قل خوردن اون بطری شد و مررسی از دوست عزیزمون که با طرح سوالش این زنجیره رو تکمیل کرد تا این فایل ارزشمند، این آموزه های ناب ضبط بشه و بشه چراغ راه ما،بشه پاسخ خیلی از سوالام و بشه یک باور محکم و قوی برای دل و گوش سپردن به کلام حق هدایت حق و باور و عمل به قلبت به احساست…
مرسی استاد جان مرررسی که اینقدر زیبا با زندگی خودت با خوشبختی خودت داری به ما درس میدی
این نگاه متفاوت شما به همه مسائله که شما و نتایجتون رو انقدر متفاوت کرده
باز هم میگم استاد تو همونی که باید باشی شما همونی که خدا به من هدیه داد تا تئوری و عملی ازتون یاد بگیرم تا باور کنم که میشه اینطور هم زندگی کرد…سبک زندگی شما همونه که من میخوام و چه ایمان و باوری در من جون میگیره وقتی میبینم برای شما شده…بارها این حرفها رو شنیدم ولی ولی حرفای شما به باور و ایمان من جوون داد امید تازه ای در قلبم روشن کرده منو دوباره بلند کرده که ادامه بده که بخدا میشه …ببین منو ببین زندگی منو شده ،برای تو هم میشه نه به سختی، به راحتی فقط شجاعت و هدایتو بکن چاشنی راهت، عمل کن و کیفشو ببر …
مرسی استاد جان برای تمام امید و باوری که در وجودم روشن کردی به لطف و هدایت خدای مهربووونم
دوست دارم آموزه های ارزشمند این فایلتون دسته بندی کنم تا کلیدوار در ذهنم دسته بندی بشه
۱-چجوری مورد رحمت قرار گرقتی؟
این سوال دوستمون اشک منو در آورد
واقعا چطور مورد رحمت قرار گرفتید؟ چه خواسته ای در وجود شما شکل گرفت تا اینطور متعهدانه زندگیتونو باشکوه در همه ابعاد ساختید و با خوشبختی خودتون دارید خدارو فریاد میزنید توحید فریاد میزنید، و با خوشبختی خودتون شدید الگو، الگویی متفاوت چی میشه که اینجوری میشه؟
و جمله ناب و طلایی این فایل
من کار خاصی نکردم جز اینکه گذاشتم خدامنو ببره خدامنو هدایت کنه …چقدر ساده ولییی چقدر پربار. کل داستان همین جملست اجازه بدیم خدا ماروببره. چطور اجازه بدیم؟اجازه ما ایمان ماست اجازه ما با توکله ماست و باور اینکه خدا داره کارهارو انجام میده…
۲-تمرکزت از روی چیزی که هستی بردار و بزار روی چیزی که میخوای باشی
استاد واقعا این حد از شجاعت و جسارت شما قابل تحسینه و شما نون شجاعت و جسارتتون میخورید نوووش جونتون بارها گفتید که خداوند به شجاعان پاداش میدهد و خوشحالم که دارم میبینم با چشمانم شکوه زندگی شما در تمام جوانبو و اینه پاداش خدا به شجاعتتون …
خیلی جسارت میخواد دل بزرگی میخواد این کاری که شما کردید
چه کاری ؟؟
اینکه جرات کنی و ایده های عالی و پولساز فوق العاده ای که به نتیجش ایمان داری ،براش وقت گذاشتی هزینه کردی انرژی گذاشتی بزاری کنار و بگی تمام…
جرات میخواد کارمندایی که زحمت کشیدی تربیت کردی رو بگی استپ و تمام
جرات میخواد شرکتایی که با کلی امید و برنامه راه انداختی و کلی روش سرمایه گذاری کردی بگی تمام
جرات میخواد که همه برنامه و فکر و ایده هات رو ببوسی بزاری کنار وقتی همه میگن دیوانه ای معلوم هست چیکار میکنی و هیچکس حتی نتونه باور کنه که تو این کارو میکنی
این یعنی نهایت ایمان این یعنی نهایت توکل و دل سپردن به ندای قلبتون این یعنی شناخت کامل خودتون و خواستتون از زندگی. این یعنی یک درس خیلیییی بزرگ و آموزنده برای من
وقتی میدونی چیزی برای تو نیست احساست اینو بت میگه جرات کن و بزارش کنار حتی اگر کلی برات پول داشته باشه حتی اگر کلی براش زمان و انرژی گذاشتی جرات کن و به احساست به قلبت اعتماد کن بقول آقا ابراهیم دری از آگاهی به روم باز شد مرررسی استاد
چقدر عالی میشنوید صدای هدایتو
چقدر عالی عمل میکنید و چقدر با جسارت پا به دنیای ناشناخته ها میزارید
چون خواستتون از زندگی درک کردید و میدونید
گفتید این ایده ها عاالیه کلی هم پولسازه ولی خواسته من از زندگی فقط پول نیست …من نمیخدام تک بعدی زندگی کنم من نمیخوام فقط پول بسازم من از خدا زیاااد میخوام.. میخوام تمام ابعاد زندگیم زندگی کنم… چه احساس لیاقتی …من لایق دریافت نعمتهای خدا درهمه ابعاد زندگیم هستم من فقط هدفم این نیست پول روی پول بیاد من میخوام ظرفم بزرگ بشه. شخصیتم بزرگ بشه. میخوام دنیارو تجربه کنم. میخوام همه ابعاد وجودم کشف کنم
پول فقط یک بعد از نعمتهاست و این ایده ها منو فقط به بعد پول میرسونه پس این راه من نیست تمام…دمتون گرم واقعا استاد چه قشنگ تکلیف خودتون بدون هیچ شک و تردیدی روشن میکنید با اینکه هیچی نمیدونید که قرار چی بشه و چه کنید اعتماد میکنید و قدم اول برمیدارید میگه تمرکزتو از روی این موضوع بردار میگید چشم ،شرکت و همه چی میبندید و تعطیل، نمیدونم قدم بعدی چیه ولی فقط میدونم که الان باید شاخ و برگ اضافی قطع کنم تا قدم بعدی بهم گفته بشه و میرید تو دنیای نا شناحته ها…
و تاکیدی که به تمرکز داشتید اگر اینو میخوای پس دیگه پرونده اونیکی ببند اینجا تفاوت مهمیه که خیلیامون میگیم حالا جفتش باشه بزار ببینم اصن قرار چیکار کنم ولی شما میگید نه تعلل نمیکنید اینکه میدونم نیست پس دیگه تمام. بزار تمرکزمو کامل بزارم رو خواسته ای که از زندگی دارم خواسته من آزادی رهایی زندگی کردن تمام ابعاد زندگیمه و ..
قدم بعدی هدایت، بزن به جاده و سفرها شروع میشه، میگه بزن به جاده تا ببینی که زندگیت میخوای چه مدلی باشه و شما میگی چشم و شروع تجربه های جدید، کشورهای متفاوت…
میدونی شما خواستتونو با احساس لیاقت کامل خواستی خدای من من میخوام آزادی مالی،مکانی و زمانی داشته باشم خدا هم گفت چشم پس اجازه بده که هدایتت کنم و حالا ماداریم نتیجه این درخواست و هدایتو در زندگی شما به وضوح میبینیم بخواه تا ببینی که میشود…
الهام به مریم جانم و توجه به همین موضوع ساده،چقدر جالب و آموزنده
از هیچ چیز به سادگی عبور نمیکنید میگید حتما نداییه..دلیلیه و میرید و با ایمان چمدونارو میبندید چقدررر جالب…
فقط ی تصویر میتونه اینجوری به شما باور بده چقدر خوووبید شما
۳-عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد
خدا برایم کافیست
هرکس هرکاری کنه در نهایت به نفع منه
باور به این جملات که میشه محرک شما میشه ایمان شما
اتفاق به ظاهر ناخوشایند ولی باورتون به جملات بالا
پس من نباید تو اون حال بمونم باید ذهنمو کنترل کنم پس بریم لذت ببریم و توجهمون برداریم و توکل کنیم به خدا که خودش درست میکنه با چه منطقی با این منطق که
همون خدایی که منو تا اینجا هدایت کرده و به اینجا رسونده همون خدا همه چی خودش درست میکنه پس ما بریم لذت ببریم و فقط توکل کنیم به خودش
واقعا استاد حرف و عملتون یکیه، و چقدر از تمام این حرفها و تجربیاک شما میشه درس گرفت میشه ساعتها نوشت و تفکر کرد
۴-و در آخرچقدر عالیه که با گوش دادن فایلهای شما اطلاعات درباره کشورهای دیگه و…هم کسب میکنم چون همیشه یکی از آرزوهام جهانگردی بوده و چقدر برای من شنیدن این تجربه های شما در این خصوص هم لذت بخش و آموزنده و عالی بود استاد جان توضیح بیشتر بدید که داریم لذت میبریم باشما ممنونممم ازتون. من خیلی مشتاق شنیدن داستان هدایت عشق شما هم هستم ایشالله که این داستان هدایت هم برامون میگید و ما لذت میبریم و درس میگیریم
اینهارو نوشتم تا بیشتر یادم بمونه تا یادم باشه قصه هدایتو… تا یادم باشه زندگی آسونه فقط باور کن که خداهست…فقط قلبتو،ربتو باور کن…باقیش ردیفه ….
یک یادآوری مهم:
از میان دوستانی که نظر آنها به عنوان متن انتخابی یک جلسه یا فایل انتخاب می شود، «اسم زیبای افراد» تنها در صورتی در بالای نوشته شان قید می شود که اسم حقیقی باشد، نه یک عبارت یا عنوان مستعار.
و موضوع مهم تر اینکه نام حقیقی خودتان، به نوشته های شما هویت میبخشد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD655MB57 دقیقه
- فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 126MB57 دقیقه
به نام خداوند بخشنده هدایتگر . سلام به همه ی عزیزانی که دارن این نوشته رو میخونن . تصمیم گرفتم که برای نوشتن این متن قلبم رو باز بذارم و مسیر هدایتم از اول تا به امروز رو روایت کنم . برای این کار دوتا دلیل دارم . یکی اینکه در زمان حال بدونم اون خدایی که من رو 17 ساله داره به بهترین ها هدایت میکنه میتونه چقدر بهتر و بیشتر مسیر آیندمو به سمت خوبی ها ببره . و دوم اینکه وقتی در آینده این کامنتو میخونم فراموش نکنم که پروردگارم من رو از کجا به کجا رسونده .
بریم که داستان زندگی یه پسر 17 ساله خوشبخت رو ببینیم :
تا جایی که به خاطر دارم از اول زندگیم به دنبال خوبی ها و مسیر درست بودم . رفتارم با همسنام کلا فرق داشت و میشه گفت پسر خوبه خانواده بودم و از ادب و استعداد و درک خوبی برخوردار بودم و مقبولیت بالایی توی جمع ها داشتم . جلو تر که رفتم متوجه علاقه هام شدم و با هدایت خدا بهتر از قبل دنبالشون میکردم . مثلا از کلاس چهارم به دلیل علاقه داشتن به ارتباط با خدا ، به صورت خود جوش نمازم رو میخوندم ، به دلیل علاقه داشتن به یادگیری ، خودم درس هام رو میخوندم و به دلیل علاقه به پیشرفت و تغییرات مثبت ، سراغ کتاب های حوزه توسعه فردی میرفتم و نتایج کار های خوبم رو هم می دیدم . همین باعث میشد که آگاهانه سعی کنم به سمت خوبی ها برم و از بدی ها دور بشم . از بچگی خوراکم بود که آینده درخشانمو توی ذهنم بسازم و العان دارم متوجه میشم که دلیل خیلی از موفقیتام همین باور سازی های بچگانم بوده که ناخود آگاه و با هدایت خدا انجامشون میدادم . از این نتایج میشه به مقام های درسی و برتری هام توی مسابقات فرهنگی هنری و مقبولیتم توی جمع ها اشاره کرد . همه من رو به بچه هاشون نشون میدادن و میگفتن یاد بگیر ! خودم هم وقتی میدیدم که همه من رو به خاطر ویژگی های خوبم میشناسن توقعم از خودم بالا تر میرفت و دنبال بهتر شدن میرفتم . توی همین حال و هوا بودم که با شیوع اون بیماری همه گیر شرایط عوض شد . بذارید با اتفاقای خوبش شروع کنم . توی اون دوران خدا به احساس تنهایی من پاسخ داد و صاحب یه داداش کوچولو شدم . دیگه تمام وقتم با داداشم یا توی فضای مجازی میگذشت و خودمو فراموش کردم ، آینده و اهدافم رو فراموش کردم و از مسیر رسیدن به خواسته هام فاصله گرفتم . از این قسمت زندگیم این درس رو گرفتم که نتایج خوب تا وقتی ادامه دارن که ما در مسیر رسیدن به خواسته هامون داریم قدم بر میداریم . البته من تا زمان حضوری شدن مدارس و قرار گرفتن در اجتماعات متوجه نشدم که دیگه اون پسر قبلی نیستم . ولی نهایتا با حقیقت مواجه شدم . البته به خاطر پسرفت هام توی این مرحله از زندگیم اصلا ناراحت نیستم . چون از یه طرف توی اون دوران کلی لذت رو توی زندگیم تجربه کردم و از طرف دیگه این تضاد که جز روند تکامل من بوده ، باعث شد که آگاهانه و بیشتر از همیشه به دنبال اصلاح خودم و بهبود شرایط باشم . اهداف و خواسته هامو به خاطر آوردم و میدونستم برای رسیدن بهشون باید راهمو عوض کنم ؛ اما نمیدونستم دقیقا چطور . اون زمان از لحاض تحصیلی نسبت به گذشته خودم افت شدیدی کرده بودم ، اوضاع جسمی خوبی نداشتم و اضافه وزن و کلی مشکل دیگه هم برام به وجود اومده بود ؛ رابطم حداقل با پدر و برادرم خیلی کمرنگ شده بود و بیشتر وقتمو توی فضای مجازی و با کار های بیهوده میگذروندم و اوضاع روحی خوبی نداشتم و زمینه برای افسرده شدنم فراهم بود . دیگه نمیتونستم از تمام بدی ها دور باشم و فقط کار های مفید انجام بدم . یه جورایی کنترل خودمو از دست داده بودم . اما هدایت شدم … . هدایتی که من رو از مرداب فنا نجات داد و دوباره توی مسیر رسیدن به خواسته هام قرارم داد . چند سال پیش اسم عباسمنش رو از دهن یکی از فامیل هامون شنیده بودم اما اون موقع با اولین باری که از سایت بازدید کردم فکر میکردم که این چیز ها به درد من نمیخوره . اما باز برگشتم چون به صورت هدایتی چند مورد از حرف های استاد رو شنیدم و به شدت باهاش احساس همزاد پنداری کردم . یکی بود که مثل خود من عاشق تغییر و بهبود شرایط باشه و نتایج چشمگیری هم توی زندگی گرفته بود . چی از این بهتر که وقتمو به جای کار های بیهوده روی کار کردن روی خودم بذارم . خلاصه که شروع کردم …. . من به دوره ها دسترسی نداشتم و تصمیم گرفتم با فایل های دانلودی شروع کنم . نتایج بعد از یک ماه شروع شد و تا به امروز هم ادامه داره و روز به روز داره پر رنگ تر میشه . اون اوایل از نظر مالی شرایط برام طوری فراهم شد که تمام امکانات رو برای شروع روند پیشرفت تحصیلیم فراهم کنم . بعدش خیلی جدی تر روی سلامتی جسمانیم کار کردم و از شر کلی مشکل و درد سر خلاص شدم . بعدش روی روابطم کار کردم و در درجه اول با اعضای خانوادم صمیمی تر شدم طوری که العان بهترین دوستم داداشمه و ما عاشق همیم . و بعد روی عزت نفسم کار کردم و یه جورایی مثل بچگیم میتونم سر گل جمع ها باشم . تازه بماند که چه بهبود هایی توی شخصیتم دادم و به یک آدم پخته تبدیل شدم که خوب و بد و اصل و فرع رو به خوبی از هم تشخیص میده و آگاهانه به سمت خوبی ها قدم بر میداره . اما خب این اول راهه . کلی چیز برای یادگرفتن مونده و من تازه فهمیدم که چجوری باید زندگی کنم ، تازه دارم خدارو میشناسم ، تازه دارم به خود شناسی میرسم ، تازه دارم لذت بردن از زندگی رو یاد میگیرم و این رو هم میدونم که این مسیر تا آخر عمرم ادامه داره و انتهایی برای من تعریف نشده . در حال حاضر تمرکزم رو به صورت لیزری روی هدف بزرگ تحصیلیم گذاشتم و قول میدم که سال های بعد در مورد نتایج خوبم توی این زمینه باز هم کامنت بذارم . این کامنت هم به عنوان اولین نوشته من توی سایت میشه سند تعهد من برای حرکت داعمی در مسیر رسیدن به خواسته هام .