داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

خدای من عجب بوی عطری این سایت رو گرفته. الله اکبر،همه منتظر برای اومدن فایل جدید‌. همه منتظر جواب سوالشون هستن واقعا چی شد و چطور شد که استاد عباسمنش اینقدر راحت مهاجرت کرد به امریکا

استاد یادتونه اینجا وقتی ماه رمضان یا ماه محرم میشد،خیلی هامون بیشتر حواسمون بود کمتر غیبت کنیم،کمتر دروغ بگیم و…چون این ماه ها رو معنوی میدونستیم،اما استاد از وقتی که قدمی برداشتم برای بودن در این سایت،هر لحظه ی من داره اینجوری پیش میره،درستکار باشم،قضاوت نکنم،شکرگزار باشم،لذت ببرم،شاد باشم و…این سایت برای من هر لحظه ش ماه رمضان،ماه محرمه که دارم سعی میکنم حقیقت ذات درونم رو بیدار کنم تا ضمیرناخودآگاهم پر بشه از عطر خداوند،الله اکبر

الله اکبر استاد دیوانه شدم،من تووی این داستان فقط و فقط خدا رو دیدم،بعد شما میگی،اینارو میگی که ما ایمانمون بیشتر بشه،باورهامون تقویت بشه،بابا استاد تک تک کلماتمون تا مغز استخونم رفت،دیوانه شدم،قدم به قدم معجزه‌،معجزاتی که به قدر تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدهها شگفت انگیزه،باور نکردنیه،اما من با سلول به سلول بدنم باورش دارم،خدایا شکرت

خدایا شکرت منو به جایی هدایت کردی،که ادمهاش بوی تورو میدن،صحبتهاشون،نگاهشون،ایمانشون فقط و فقط بوی تورو میدن‌،الله اکبر

خدای من بعضی از اطرافیانم نگرانن،من عارف بشم و از عشق خداوند دیوانه بشم،استاد بگو چجور این عشق به خداوند رو کنترل کردی که داری طبیعی زندگی میکنی،هر روز یه کشش عجیبی درونم اتفاق میوفته که بزنم به کوه و بیابون برم،برمو برم و با خدای خودم عاشقی کنم الله اکبر الله اکبر

ادامه ی داستان هدایت الهی به سمت مهاجرت به امریکا

خدای من تو چقدر عظیمی که اینقدر دقیق داری کارها رو انجام میدی،بدون ذره ایی خطا،آخه تو چقدر بزرگی،استاد میره ماشین بگیره کارتی که تا اون روز فعال بود،غیر فعال میشه،نه ماشینی هست،نه پولی،نه سایتی،نه خونه ایی،اما استاد میگه که لین موقع ست که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،استاد این اگه ایمان حضرت ابراهیم نیست‌،واقعا پس چیه؟

بخدا دیوانه شدم،اون تصویری خانم مریم شایسته تووی ذهنش میبینه،همه ی پلهای پشت سر رو توو ایران خراب میکنی و با ایمان میوفتی توو جاده و سایت میره توو هوا،میفهمین که دیگه باید مهاجرت کنین‌،بعد اونهمه اتفاق تازه خانم شایسته میگه که خدا داره میگه دارید میرید،ماشین نمیخواید الله اکبر،مگه انسانی میتونه با ذهن منطقیش همچین داستانی رو که مثه افسانه هاست بنویسه،جز اینکه این داستان کارگردانش فقط میتونه خدا باشه.

استاد میدونی توو این سایت دنبال چی هستم،دنبال اینم که ببینم شما داری چجوری فکر خدا رو میخونی،من دنبال اون تفکر قانونمندتم‌،که جهان برات کن فیکون شده،استاد بخدا فهمیدم ماشین بنز و خیلی چیزهای دیگه برای من حاشیه ست،من بنز رو میخوام چون میخوام به خدا برسم،من آبشار نیاگارا رو میخوام،چون میخوام با نیاگارا آزادی و رها بودن ذاتمو درک کنم الله اکبر الله اکبر

خدایا چنان جنبشی درونم راه انداختی که احساس میکنم الان میتونم کوهی رو جابجا کنم،الله اکبر

استاد واقعا هنوز جایگاهمو پیدا نکردم،از بچگی همیشه توو ذهنم خودمو میدیدم که با کوله پشتی دارم شهر به شهر میرم،این مدت همش خودمو دارم بر فراز کوهی میبینم که دارم خدارو فریاد میزنم،شکرش میکنم،همین الان که دارم مینویسم این صحنه تووی ذهنم تداعی شده،من اینجوری حالم بی نهایت خوبه،خدایا شکرت

استاد یادتونه تووی لایو شماره سیزده قبل از این بیماری گفتی که حستون گفته برید واشنگتن سیتی پاسپورتها تمدید کنید‌،بعد این بیماری اومد و همه جا تعطیل شد،بی نهایت مشتاقم هدایت خداوند رو در این مورد هم بشنوم

خدایا دوست دارم هدایت هاتو تووی زندگی خودمم درک کنم،کلامتو بفهممم،نشونه هاتو پیگیری کنم،کمکم کن کمکم کن

دو روز مونده به وقت سفارت،اونهمه اتفاق به ظاهر بد،استاد تازه میگه بریم دیزنی دلند عشق و حال،الان موقعی که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،بابا بخدا این خیلی حرفه،خدایا به منم اون ایمانی رو بده که استاد عباسمنش بهت داره،بیشتر از اونم میشه،بیشتر،میخوام با تموم وجودم میخوام

و جمله ایی طلایی از استاد عباسمنش: اونی که پاداش بزرگ میخواد باید بتونه این موقع ها ذهنشو کنترل کنه.

خدای من،این مرد چه کارهای بزرگی کرده،بچه ی دو سالش فوت میشه دو ساعت بعد میخنده میگه مال خوده خدا بوده،بردش،خونه زندگیش رو تووی بندرعباس میبخشه،دست خالی میره تهران،همه ی چیزاشو چه میبخشه،چه میفروشه میوفته توو جاده،پروژه های با درآمد ماهی سی،چهل میلیارد رو کنسل میکنه،سایتش میره توو هوا،اما این مرد با هر اتفاق ایمانش قوی تر و قوی تر میشه،واقعا صادقانه به خودم میگم،آیا من جسارت این کارها رو دارم؟؟واقعا نمیدونم،نمیدونم خدایا شکرت

و روز موعود رسید میرن سفارت،مریم جانم توو قسمت ۲۸ سفر به دور امریکا توو همین سفارت بود گفتی حست بهت گفت یه زمانی انتخاب کردی تووی ایران به دنیا بیای،حالا هم انتخاب میکنی بری امریکا زندگی کنی و شما حرف قلبتون رو پذیرفتی و پای کانتر رفتی،بخدا بخدا اینقدر توو عمق ماجراتون هستم،همش احساس میکنم اون لحظات منم پیشتون بودم،به نوعی تماشاگر بودم که شما میرفتید جلو و من پشت سرتون داشتم تماشا میکردم قدم به قدم ماجرای مهاجرتتون رو،الله اکبر

و اون روز شما با خانمی مصاحبه میکنید که با اینکه ایرانی نیست‌،اما فارسی حرف میزنه و به شما میگه دوست دارم شما برید امریکا‌،استاد بخدا این کلام خدا بودا از زبان اون خانم،گفت دوست دارم شما برید امریکا،الله اکبر

و یکی از کاربران سایت پیگیر میشه،برا شما خونه میگیره،و به شما میگه بیاید میامی فلوریدا،قدم به قدم دستان خدا،کارها رو دارند براحتترین شکل ممکن انجام میدن،و این چیزا برای کسی اتفاق میوفته که به خدا ایمان داره،این ایمان با سلول به سلول بدنش آمیخته شده،خدایا میشه منم به این ایمان برسم؟؟بخدا بخدا حس درونم گفت البته که میشه،الله اکبر،خدایا با تموم وجودم میخوام،میخوام هر آنچه که منو به تو نزدیکتر میکنه،هدایتم کن

و با پروازی با کیفیت،خالی مهاجرت کردید به امریکا

و دستی دیگر از دستان خداوند،آقای افسر که به صورت معجزه،خودش میره میگرده برگه ی انگلیسی پیدا میکنه،خودش پرش میکنه‌،مهره شیش ماهه میزنه،چمدونها رو نمیگرده،استاد بخدا دیوانه شدم،من میخوام از چشم شما به قوانین نگاه کنم،بهاش هر چی باشه،با تموم وجودم آماده ام که بپردازم،خدایا هدایتم کن

و بعد از یک ماه خیلی اتفاقی تووی پیتزایی متوجه میشید که جام جهانی کشتیه توو لس آنجلس،اونم با پنج هزار کیلومتر،الله اکبر،استاد با تموم وجودم کلمه به کلمه حرفاتون رو باور دارم،اما درکش اونقدر سخته که دلم میخواد تووی سکوتی عمیق فرو برم و ساعتها فکر کنم.الله اکبر

هماهنکی ساعت حرکت با ساعت شروع مسابقه،یکیه،هماهنگی باز کردن درب با سوت شروع مسابقه یکیه،و توو دل این همزمانی ها آرزوی خانم مریم شایسته مستجاب میشه دیدن معماری این ورزشگاه،الله اکبر

استاد واقعا فکر میکنم اگه بخوام توو عمقش برم که خدا برای شما چه کرده و داره میکنه،ممکنه به معنای واقعی دیوانه بشم،اونقدر درونم پر شده از عشق به خدا که واقعا کنترلش سخته،الله اکبر هدایتم کن

و استاد شماره ایی رو اسکرین کرده،که الان مصادف شده با بیلبوردی که دیده،و باز هم خداوند دستی از دستانش چون خانم وکیل رو میزاره سر راهه استاد که به راحتی کارها رو انجام بده و مدارک رو میفرسته درب خونه و استاد عزیزم،خانم مریم شایسته و مایک عزیز اقامت امریکا رو میگیرن.الله اکبر

خدای من این اتفاقات برای کسانی اتفاق میوفته که به غیب ایمان دارند و باور دارند هر مسیر سخت،مسیر اشتباهیه،خدایا شکرت

و خداوند میتونه به همین شکل هدایتمون کنه برای هر چیز دیگه ایی

خدایا شکرت بابت هدایت استاد عباسمنش به امریکا

خدایا شکرت بابت بهترین کشور دنیا چون امریکا

خدایا شکرت بابت بهترین ایالت کشور امریکا چون فلوریدا

خدایا شکرت بابت هوای معتدل و همیشه بارونیه ایالت فلوریدا

خدایا شکرت بابت طبیعت بینظیر امریکا

و خداوند هر لحظه پاسخ میدهد به خواسته های ما،خواسته هایی که ما روشون تمرکز میکنیم،ایمان داریم که خداوند پاسخ میده و پاسخ میدهد،خدایا شکرت

استاد وقتی خداوند بهتون گفت برید پیش آقای تات و شما رفتی و چه تجربه هایی به دست آوردی،الان یه لحظه فکر کردم گفتم خداوند استاد رو هدایت کرد تووی خود امریکا تا تجربه کنه،و اطلاعاتی رو بهش میده که خیلی از امریکایی ها نمیدونند اینم چون استاد اون کنجکاویی مقدسی که انیشتین گفته رو تووی زندگیش عملی کرده،اما ما نیومده به امریکا داریم اطلاعات بدست میاریم،واقعا این خودش حکمتی داره،درسته ما بعد از شما بیدار شدیم و داریم آگاه میشیم،اما قدم به قدم که شما دارید پیش میرید راه رو دارید برای ما هموارتر و هموارتر میکنید و به اندازه ایی که باور داشته باشیم،خداوند هدایتمون میکنه.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    637MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2
    22MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

702 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «کیانوش نسیم سبحان» در این صفحه: 6
  1. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    به نام خدا

    سلام و احترام خدمت استاد گرامی و بانو شایسته عزیز و دوستان نازنین

    ((الذین یومنون بالغیب))

    ای کسانی که به غیب ایمان دارید

    فکر میکنم سه سال گذشته که افتخار بودن در خانواده بزرگ عباسمنش را دارم

    همه مون میدونیم که این جهان دوقطبی که الان در اون هستیم با توجه به اصل مقدس ((تضاد)) بدون یک سیستم

    فوق العاده هوشمند از طرف خداوند قابل اداره نیست و یک سیستم هوشمند فقط توسط قوانین هست که پایدار میمونه و همه تلاش بشر از اول پیدایش این جهان دو قطبی تا آخر

    طبق حقیقت کلام خداوند در کتب آسمانی در پی شناخت این قوانین و از همه مهمتر ((عمل))به اون قوانین بوده و هست

    ❤️ارادلله و انشالله❤️:

    درک این دو موضوع به ما کمک میکنه تا با خداوند به صلح برسیم.

    🔴دایره ای را در نظر بگیرید بسیار عظیم به نام جهان دوقطبی که خداوند بیرون از این دایره است و با یک سیستم فوق هوشمند(جبرئیل)و قوانین(میکائیل) اداره میکند

    درک این حقیقت باعث میشه به فهم و درک اون آیه شریفه در قرآن که خداوند میگه هر خیری که به شما میرسد از جانب من است و هر شری که به شما میرسد از جانب خودتان هست برسیم و در نهایت دست از سر خداوند برداریم و با او به صلح برسیم و درک و فهم این شعر زیبا برسیم

    بیرون زتو نیست هرچه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی.

    🌹🌸🌹🌸🌹🌸

    🔴همونطور که گفتم خداوند توسط یک سیستم فوق هوشمند و قوانین این سیتم این جهان را اداره میکنه،،

    روجوع کنیم به داستان حضرت سلیمان:

    سلیمان نبی درخواستی از خداوند داشت و با توجه به مداری که سلیمان نبی در آن بود و در نهایت صلح با خدا و خودش

    و تعهد خداوند طبق آیه قرآن:(مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را)

    خداوند مستلزم اجرا اون درخواست طبق سیستم فوق هوشمند و قوانین بود،،

    اول اون درخواست را باهم مرور کنیم

    (به من ملکی عطا فرما که نه قبل از من به کسی عطا فرموده باشی و نه بعد از من به کسی عطا بفرمائی)

    بررسی این درخواست در ابعاد مختلفش بسیار کار بزرگ و در این بحث نمیگنجه ولی همین اندازه که اجرای این درخواست نیروی بسیار عظیمی میخواسته که از عهده انسان خارج بوده و خداوند توسط یکی از ارکان این سیستم فوق هوشمند آفریده خودش به نام ((جن)) استفاده میکنه تا اون درخواست اجرا بشه و در همون عهد پرونده استفاده از جن بسته میشه چون تعهد شد که بعد از سلیمان نبی این ملک و قدرت به کسی داده نشه

    🌸این مقدمه ای بود که برسیم به بررسی حقیقت پشت ماجرایی که برای استاد عباسمنش و اون قوطی شوینده اتفاق افتاد و نیاز هست یه توضیحی بدم تا رد پای گذشته استاد را در این ماجرا پیدا کنیم و حقیقت کلام ایشون واضح بشه وقتی که در قسمت دوم فایل زیبای هدایت میگه این داستان و این عملکرد فقط برای من هست و کسی دیگه نیاد از من تقلید کنه(اصطلاح خودم)،،

    ❣مستجاب الدعوه شدن دور از ذهن نیست و برای رسیدن به این مرحله به صورت تلاش فردی دوتا فاکتور بسیار مهم نیاز هست که به صورت مجزا هم عمل میکه

    1⃣ مضطر شدن

    یا

    2⃣اشتیاق

    🔴مضطر شدن که امیدوارم به صورت املایی درست نوشته باشم همون لحظه ای که حضرت موسی در کوه بین مردن و زنده ماندن بود و گفت خدایا هر خیری که از جانب تو به من برسه من فقیرم در یک لحظه اتفاق افتاد و بعد داستان پیامبری و ..

    🔴و عامل اشتیاق که در بررسی زندگی استاد موج میزنه و به وفور پیدا میشه از مهاجرتش از بندر عباس به تهران با همسر و دوتا بچه و دوساک قرمز و اقامتش در مسافرخونه های مرکز شهر تهران که فقط اونایی رفتن میتونن درک کنن و

    وظعیت ش را تا داستان جدایی از همسرش و شروع اتفاقات جدید در زندگیش و ادامه اون تا همین لحظه

    🌸 همه ما میتونیم موسی زمان یا عباسمنش زندگی خودمون باشیم به یه شرط یا مثل موسی مضطر بشیم یا مثل استاد اشتیاق داشته باشیم

    (که نه درکلام آسون هست نه در عمل

    ولی شدنی است)

    🌸خب حالا چه اتفاقی بعد از اشتیاق میفته:

    الهامات و هدایت شروع میشه

    استاد تو این فایل صحبت از متافیزیک میکنه،

    متافیزیک یعنی چیزی که دنیای فیزیک هنوز به درک و لمس اون نرسیده

    این مقدمه لازمه ی کلام الان من هست که باور و درک اون برای خیلی ها بسیار از ما سخت هست

    یکی دیگه از ارکان این سیستم فوق هوشمند که طبق قانون عمل میکنه

    موضوع وجود موجودی به نام ((همزاد))یا((من معنوی))یا((من استاد))

    که خداوند با هر انسان به صورت مجزا خلق کرده است برای اجرای درخواست انسان و خیلی کار های دیگر

    که در عمل این رکن،، خارج بعد زمان و مکان است

    یعنی طابع زمان و مکان نمیشود.

    🌸به قول استاد تنها راه آموزش مثال زدن است

    مثالی در مورد مهاجرت استاد

    مهاجرت استاد زمانی استارت و کلید خورد که بانو شایسته در بندر عباس و در دانشگاه در رشته معماری میخواست معماری ورزشگاه ال ای و خیلی از معماری های خارج از کشور و کشور آمریکا را ببیند و این شد درخواست ایشون و آزادی مالی و مکانی برای استاد درخواست شد

    🌸از همون موقع من معنوی های بانو شایسته و استاد که ((یکی از کارهایش هموار کردن مسیر برای رسیدن هر شخص نسبت اندازه کلیر و شفاف شدنش باخودش با توجه به اشتیاق است)) شروع به کار کردن برای همراه کردن این دو شخص با هم در زمان مناسب تا در پاریس و در سفارت امریکا شخصی باشد که فارسی را بداند و کارهایشان را کمتر از نصف روز انجام دهد

    چراکه من معنوی هرکدام از قبل کارهایشان را انجام دادند

    یا در فرودگاه آمریکا چطور میشه یک مامور با دو گروه دورفتار متفاوت داشته باشد مگر اینکه از قبل برنامه ریزی شده باشد

    یکی از اروپای شرقی یک هفته و یکی از ایران شش ماه

    حالا رد پای این من معنوی را در تک تک اتفاقاتی را که استاد در این فایل دو قسمتی تعریف کرد دنبال کنید

    ❣با یه زاویه دیگه بهش نگاه کنیم:

    یه روز استاد یه درخواست کلی در وجود شکل میگیره و اون اینکه در همه ابعاد زندگی توحیدی زندگی کند و نقش توحید را در تمام ابعاد چهار گانه ثروت و سلامتی و معنویت و روابط پیداکتد و عمل کند و این مسیر را اشاعه و نشر دهد

    در راستای خواسته شروع کرد قدم برداشتن و شروع کردن به خودشناسی و خداشناسی و به همراه هر عمل و هر قدم به خودش نزدیک تر شد و طبق قانون تکامل پیشرفت کرد و کلیر تر شدو باور هاش قویتر شد و اشتیاق رسیدن به خواسته ای که ذکر شد بیشتر شد

    🌸❣ طرز کار من معنوی دستوری نیست بلکه نسبت به ارتعاش و فرکانس عمل میکند هر چه فرکانس شفاف تر و قوی تر باشد عملکرد من معنوی شفاف تر و زیبا تر است اینجا باید از قانون بازتاب و قانون عمل و عکس العمل اسم ببرم

    به خاطر این حقیقت است که استاد میگه این راه من و عمل من بوده که اون سیستمی که در ایران داشتم را همه را جمع کردم دفتر ها را جمع کردم کارمند هام را مرخص کردم ماشینهام را فروختم این کار ها را کسی میکنه که نسبت به رسیدن به خواسته اش اشتیاق بالایی داره و نسبت به اون اشتیاق من معنوی عملکردش میشه:

    ارتباط با من معنوی کسی که برای خردین و تحویل گرفتن ماشین تا فردگاه بین المللی تهران میاد

    اون اشتیاق باعث ارتباط معنوی با من معنوی همراهی چون بانو شایسته میشه و در زمان مناسب در کنار هم قرار بگیرن

    اون اشتیاق باعث میشه ارتباط من معنوی با من معنوی کسی بشه که بگه من دوست دارم شما را بفرستم امریکا

    و ظرف نصف روز اون اتفاق بیفته

    و همینطور پیش برید داستان را

    ❤️خداوند در قرآن میفرماید

    خیر و شر شما را به شما الهام میکنم

    یکی دیگه از کارهای من معنوی یا (من استاد ترجمه و رساندن خیر و شر به ما است) که بستگی به انتخاب هر لحظه ما دارد

    مثال:اون لحظه که استاد به قول خودش تمام پل های پشت سر خودش را خراب کرده بود و میفهمه سایت از کار افتاده دو تا انتخاب داشت وارد وضعیت موجود بشه و حال خراب را ادامه به و به ناخواسته توجه کنه

    یاظرف دوساعت با خودش به صلح برسه و برن عشق حال و چرخ و فلک سواری وقتی که انتخاب دوم را انجام داد ((من استاد)) بهش گفت تمام اطلاعات سایت را بیار روی یه سرور خارج از کشور و برو یه جایی که آزاد باشی و عزم جزم مهاجرت به آمریکا شکل گرفت و اگر انتخاب اول بود ….

    ❤️برای درستی حرفم این مطلب را میگم ((من معنوی)) یا ((من استاد)) از ارکان خداوند هست و ارکان خداوند

    دستور کی را اجرا میکنن؟

    دستورخداوند را

    و دستور خداوند چیه؟

    اجابت خواسته های ما طبق قانون

    ما چطور با خداوند صحبت میکنیم؟

    فقط با ارسال فرکانس و تشعشع پشت فرکانس

    چطور این فرکانس و تشعشع را کلیر و قوی کنیم؟(البته از طریق تلاش فردی)

    یا مضطر بشیم که داستان مضطر شدن بر میگرده به شناسایی تضاد ها و در این مجال نمیگنجد

    یا

    اشتیاقی را داشته باشیم که استاد عباس منش داشته و دارد و برای رسیدن به اون اشتیاق تک تک آموزه های استاد را که در دوره های مختلف دنبال کنیم

    🔴حالا میشه فهمید که چرا اون قوطی شوینده چرا بیرون از خونه بوده و چرا استاد انتخاب کرد که بزاره توی ماشین و استارت این ماجرا از کی خورد؟

    استارت ماجرا از وقتی خورد که بانو شایسته به تضادی برخورد به اسم نبود اون شوینده خاص در پرادایس و موشک خواسته پرتاب شد دستور خداوند صادر شد ارکان من های معنوی شروع به فعالیت کردن و در زمان مناسب کار ها انجام شد تا اون شوینده به دستش برسه

    🔴البته که کمترین کار این رکن از وجود الهی برای کارهای زمینی است تا برسیم به الذین یومنون بالغیب مهمترین کارهای این رکن رتق و فتق امور آسمانی تا روز یوم الدین است🔴

    بحث همزاد هم کاملا مثافیزیکی و در مورد وابستگی ها و عوالم موازی دارد

    اشتیاق من درک حقیقت پشت وقایع است و خداوند را شاکرم

    در پناه خداوند شاد و پر روزی باشید🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  2. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    سلام بر شما ساسان جان عزیز

    باعث افتخار من هست لذت بردن و شادی شما از درک آگاهی جدید

    همینجور که من کیف میکردم و میکنم از حقایق خلقت خداوند

    شاد و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    سلام و درود بر شما خانم نسترن

    درود بر وجود بیدارتون

    من با همه وجودم خوشحالم که به قول شما این دل آگاهی باعث درک آگاهی و روشن شدن حقایقی برای شما و دوستان دیگمون در این خانواده عزیز شد

    ممنون از تحسین شما

    شما لطف دارید و

    ممنون از دعای خیرتون

    لحظه لحظه زندگیتون سرشار از آگاهی و شادی درک آگاهی

    در پناه خداوند شاد و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    سلام درود بر شما خانم سمیه عزیز

    خداوند با توجه به مکانیزمی که عرض کردم پاسخ دهنده هست چه در مسیر مثبت باشید چه در مسیر منفی این عدالت خداوند را میرسونه چون این هوشمندی و قوانین هستند که چرخه این جهان را از بینگ بنگ تا الان به چرخش درآوردند و خداوند ناظر والا اولی فقط نظارت کننده است چون بی نقص آفریده است و رابطه ای این میان وجود دارد که باید به درک اون برسیم

    و اما در مورد سوال شما مضطر شدن به معنی التماس و قسم و فکوس روی یک خواسته و ذکر نیست توضیح مفصلی داره که جایش اینجا نیست فقط همین اندازه عرض کنم که مضطر شدن نسبت به تضادی که در اون هستیم و درک مون از خداوند و توکل مون به او و ایمانمون و درک رهایی،، یک لحظه اتفاق میفته،لحظه ای که در بعد و زمان و مکان نیست

    اینجور نیست که ما قسم بدیم

    استاد عباسمنش در مورد توحیدی زندگی کردن در فایلهای مختلف توضیح داده و موضوع التماس را کامل باز کرده

    نمیدونم اجازه دارم این حقیقت را بیان کنم یا خیر ولی

    همین قدر بگم که کلمات شعور دارند مخصوصا اگر کلمات منتصب خداوند بیان شوند

    وقتی شما کلمه ای که از صفات خداوند است با قسم و تاکید بیان میکنید و همون لحظه میخواید خواسته تون را تجربه کنید درخواست اجابت میشه و حقیقت اینکه شعور منفی پشت اجابت است چرا که شما عجله کردید و به جنگ زمان رفتید و زمان یکی از مهمترین اجزای جهان هستی است و طراحی این سیستم به هیچ عنوان اجازه جنگیدن با اجزای خودش را به هیچ موجودی نمیده و اینجاست که باید حدیث پیامبر را که از زبان استاد عباسمنش یاد گرفتم بگم

    شرک مثل راه رفتن مورچه ساه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب است

    درک تضاد از شیرین ترین درکهاست امیدوارم با فهم و درک حقیقت ماجرا به خودمون بیایم و نترسیم از این تضاد ها و عمل به الهامات و توکل کردن به خداوند را یاد بگیریم با خدا و خودمون به صلح برسیم

    در پناه خداوند شاد و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    سلام و درود برشما نرگس خانم عزیز

    دریافت آگاهی از سه بخش تشکیل شده

    فهم

    درک

    عمل

    این مطلب را گفتم که همون در هرمرحله ای که هستیم یه سری آگاهی دریافت میکنیم که طبق قانون تکامل این سه مرحله را طی میکنیم و موتور پیش برنده تکامل اشتیاق است

    خوشحالم که مطلبی را ارائه دادم که تونسته بهت کمک کنه و تشکر میکنم از ابراز شوق و ذوقتون

    منم دوستون دارم

    خداوند عاشق همه ماست

    که در این چرخه زندگی داریم زندگی میکنیم

    انا لله و انا الیه راجعون

    درک الیه راجعون عشق خداوند را نسبت به ما نشون میده

    ولی متاسفانه این آیه از قرآن فقط در زمان مرگ در این دنیا استفاده میشه ولی اگه در این دنیا به درکش برسیم دست آوردش میشه آرامش و عشق و صلح

    نرگس خانم برات عاقبت بخیری و درک لحظه به لحظه آگاهی های ناب الهی را در درگاه خداوند دارم

    شاد و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2922 روز

    سلام و درود بر تو ابوالفضل جان عزیز

    سپاسگزارم از لطف و تحسینت

    خوشحالم به خاطر موثر بودن این مطلب برای تو

    چشم حتما فرصتی پیش بیاد آموزه های خودم را که در خدمت اساتیدی چون استاد عباس منش داشتم ارائه میدم و بیشتر از همه خودم کسب فیض میکنم

    برات بهترینها را آرزو میکنم

    لحظاتت سرشار از آگاهی و شادی

    شاد و پر روزی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: