داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

خدای من عجب بوی عطری این سایت رو گرفته. الله اکبر،همه منتظر برای اومدن فایل جدید‌. همه منتظر جواب سوالشون هستن واقعا چی شد و چطور شد که استاد عباسمنش اینقدر راحت مهاجرت کرد به امریکا

استاد یادتونه اینجا وقتی ماه رمضان یا ماه محرم میشد،خیلی هامون بیشتر حواسمون بود کمتر غیبت کنیم،کمتر دروغ بگیم و…چون این ماه ها رو معنوی میدونستیم،اما استاد از وقتی که قدمی برداشتم برای بودن در این سایت،هر لحظه ی من داره اینجوری پیش میره،درستکار باشم،قضاوت نکنم،شکرگزار باشم،لذت ببرم،شاد باشم و…این سایت برای من هر لحظه ش ماه رمضان،ماه محرمه که دارم سعی میکنم حقیقت ذات درونم رو بیدار کنم تا ضمیرناخودآگاهم پر بشه از عطر خداوند،الله اکبر

الله اکبر استاد دیوانه شدم،من تووی این داستان فقط و فقط خدا رو دیدم،بعد شما میگی،اینارو میگی که ما ایمانمون بیشتر بشه،باورهامون تقویت بشه،بابا استاد تک تک کلماتمون تا مغز استخونم رفت،دیوانه شدم،قدم به قدم معجزه‌،معجزاتی که به قدر تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدهها شگفت انگیزه،باور نکردنیه،اما من با سلول به سلول بدنم باورش دارم،خدایا شکرت

خدایا شکرت منو به جایی هدایت کردی،که ادمهاش بوی تورو میدن،صحبتهاشون،نگاهشون،ایمانشون فقط و فقط بوی تورو میدن‌،الله اکبر

خدای من بعضی از اطرافیانم نگرانن،من عارف بشم و از عشق خداوند دیوانه بشم،استاد بگو چجور این عشق به خداوند رو کنترل کردی که داری طبیعی زندگی میکنی،هر روز یه کشش عجیبی درونم اتفاق میوفته که بزنم به کوه و بیابون برم،برمو برم و با خدای خودم عاشقی کنم الله اکبر الله اکبر

ادامه ی داستان هدایت الهی به سمت مهاجرت به امریکا

خدای من تو چقدر عظیمی که اینقدر دقیق داری کارها رو انجام میدی،بدون ذره ایی خطا،آخه تو چقدر بزرگی،استاد میره ماشین بگیره کارتی که تا اون روز فعال بود،غیر فعال میشه،نه ماشینی هست،نه پولی،نه سایتی،نه خونه ایی،اما استاد میگه که لین موقع ست که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،استاد این اگه ایمان حضرت ابراهیم نیست‌،واقعا پس چیه؟

بخدا دیوانه شدم،اون تصویری خانم مریم شایسته تووی ذهنش میبینه،همه ی پلهای پشت سر رو توو ایران خراب میکنی و با ایمان میوفتی توو جاده و سایت میره توو هوا،میفهمین که دیگه باید مهاجرت کنین‌،بعد اونهمه اتفاق تازه خانم شایسته میگه که خدا داره میگه دارید میرید،ماشین نمیخواید الله اکبر،مگه انسانی میتونه با ذهن منطقیش همچین داستانی رو که مثه افسانه هاست بنویسه،جز اینکه این داستان کارگردانش فقط میتونه خدا باشه.

استاد میدونی توو این سایت دنبال چی هستم،دنبال اینم که ببینم شما داری چجوری فکر خدا رو میخونی،من دنبال اون تفکر قانونمندتم‌،که جهان برات کن فیکون شده،استاد بخدا فهمیدم ماشین بنز و خیلی چیزهای دیگه برای من حاشیه ست،من بنز رو میخوام چون میخوام به خدا برسم،من آبشار نیاگارا رو میخوام،چون میخوام با نیاگارا آزادی و رها بودن ذاتمو درک کنم الله اکبر الله اکبر

خدایا چنان جنبشی درونم راه انداختی که احساس میکنم الان میتونم کوهی رو جابجا کنم،الله اکبر

استاد واقعا هنوز جایگاهمو پیدا نکردم،از بچگی همیشه توو ذهنم خودمو میدیدم که با کوله پشتی دارم شهر به شهر میرم،این مدت همش خودمو دارم بر فراز کوهی میبینم که دارم خدارو فریاد میزنم،شکرش میکنم،همین الان که دارم مینویسم این صحنه تووی ذهنم تداعی شده،من اینجوری حالم بی نهایت خوبه،خدایا شکرت

استاد یادتونه تووی لایو شماره سیزده قبل از این بیماری گفتی که حستون گفته برید واشنگتن سیتی پاسپورتها تمدید کنید‌،بعد این بیماری اومد و همه جا تعطیل شد،بی نهایت مشتاقم هدایت خداوند رو در این مورد هم بشنوم

خدایا دوست دارم هدایت هاتو تووی زندگی خودمم درک کنم،کلامتو بفهممم،نشونه هاتو پیگیری کنم،کمکم کن کمکم کن

دو روز مونده به وقت سفارت،اونهمه اتفاق به ظاهر بد،استاد تازه میگه بریم دیزنی دلند عشق و حال،الان موقعی که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،بابا بخدا این خیلی حرفه،خدایا به منم اون ایمانی رو بده که استاد عباسمنش بهت داره،بیشتر از اونم میشه،بیشتر،میخوام با تموم وجودم میخوام

و جمله ایی طلایی از استاد عباسمنش: اونی که پاداش بزرگ میخواد باید بتونه این موقع ها ذهنشو کنترل کنه.

خدای من،این مرد چه کارهای بزرگی کرده،بچه ی دو سالش فوت میشه دو ساعت بعد میخنده میگه مال خوده خدا بوده،بردش،خونه زندگیش رو تووی بندرعباس میبخشه،دست خالی میره تهران،همه ی چیزاشو چه میبخشه،چه میفروشه میوفته توو جاده،پروژه های با درآمد ماهی سی،چهل میلیارد رو کنسل میکنه،سایتش میره توو هوا،اما این مرد با هر اتفاق ایمانش قوی تر و قوی تر میشه،واقعا صادقانه به خودم میگم،آیا من جسارت این کارها رو دارم؟؟واقعا نمیدونم،نمیدونم خدایا شکرت

و روز موعود رسید میرن سفارت،مریم جانم توو قسمت ۲۸ سفر به دور امریکا توو همین سفارت بود گفتی حست بهت گفت یه زمانی انتخاب کردی تووی ایران به دنیا بیای،حالا هم انتخاب میکنی بری امریکا زندگی کنی و شما حرف قلبتون رو پذیرفتی و پای کانتر رفتی،بخدا بخدا اینقدر توو عمق ماجراتون هستم،همش احساس میکنم اون لحظات منم پیشتون بودم،به نوعی تماشاگر بودم که شما میرفتید جلو و من پشت سرتون داشتم تماشا میکردم قدم به قدم ماجرای مهاجرتتون رو،الله اکبر

و اون روز شما با خانمی مصاحبه میکنید که با اینکه ایرانی نیست‌،اما فارسی حرف میزنه و به شما میگه دوست دارم شما برید امریکا‌،استاد بخدا این کلام خدا بودا از زبان اون خانم،گفت دوست دارم شما برید امریکا،الله اکبر

و یکی از کاربران سایت پیگیر میشه،برا شما خونه میگیره،و به شما میگه بیاید میامی فلوریدا،قدم به قدم دستان خدا،کارها رو دارند براحتترین شکل ممکن انجام میدن،و این چیزا برای کسی اتفاق میوفته که به خدا ایمان داره،این ایمان با سلول به سلول بدنش آمیخته شده،خدایا میشه منم به این ایمان برسم؟؟بخدا بخدا حس درونم گفت البته که میشه،الله اکبر،خدایا با تموم وجودم میخوام،میخوام هر آنچه که منو به تو نزدیکتر میکنه،هدایتم کن

و با پروازی با کیفیت،خالی مهاجرت کردید به امریکا

و دستی دیگر از دستان خداوند،آقای افسر که به صورت معجزه،خودش میره میگرده برگه ی انگلیسی پیدا میکنه،خودش پرش میکنه‌،مهره شیش ماهه میزنه،چمدونها رو نمیگرده،استاد بخدا دیوانه شدم،من میخوام از چشم شما به قوانین نگاه کنم،بهاش هر چی باشه،با تموم وجودم آماده ام که بپردازم،خدایا هدایتم کن

و بعد از یک ماه خیلی اتفاقی تووی پیتزایی متوجه میشید که جام جهانی کشتیه توو لس آنجلس،اونم با پنج هزار کیلومتر،الله اکبر،استاد با تموم وجودم کلمه به کلمه حرفاتون رو باور دارم،اما درکش اونقدر سخته که دلم میخواد تووی سکوتی عمیق فرو برم و ساعتها فکر کنم.الله اکبر

هماهنکی ساعت حرکت با ساعت شروع مسابقه،یکیه،هماهنگی باز کردن درب با سوت شروع مسابقه یکیه،و توو دل این همزمانی ها آرزوی خانم مریم شایسته مستجاب میشه دیدن معماری این ورزشگاه،الله اکبر

استاد واقعا فکر میکنم اگه بخوام توو عمقش برم که خدا برای شما چه کرده و داره میکنه،ممکنه به معنای واقعی دیوانه بشم،اونقدر درونم پر شده از عشق به خدا که واقعا کنترلش سخته،الله اکبر هدایتم کن

و استاد شماره ایی رو اسکرین کرده،که الان مصادف شده با بیلبوردی که دیده،و باز هم خداوند دستی از دستانش چون خانم وکیل رو میزاره سر راهه استاد که به راحتی کارها رو انجام بده و مدارک رو میفرسته درب خونه و استاد عزیزم،خانم مریم شایسته و مایک عزیز اقامت امریکا رو میگیرن.الله اکبر

خدای من این اتفاقات برای کسانی اتفاق میوفته که به غیب ایمان دارند و باور دارند هر مسیر سخت،مسیر اشتباهیه،خدایا شکرت

و خداوند میتونه به همین شکل هدایتمون کنه برای هر چیز دیگه ایی

خدایا شکرت بابت هدایت استاد عباسمنش به امریکا

خدایا شکرت بابت بهترین کشور دنیا چون امریکا

خدایا شکرت بابت بهترین ایالت کشور امریکا چون فلوریدا

خدایا شکرت بابت هوای معتدل و همیشه بارونیه ایالت فلوریدا

خدایا شکرت بابت طبیعت بینظیر امریکا

و خداوند هر لحظه پاسخ میدهد به خواسته های ما،خواسته هایی که ما روشون تمرکز میکنیم،ایمان داریم که خداوند پاسخ میده و پاسخ میدهد،خدایا شکرت

استاد وقتی خداوند بهتون گفت برید پیش آقای تات و شما رفتی و چه تجربه هایی به دست آوردی،الان یه لحظه فکر کردم گفتم خداوند استاد رو هدایت کرد تووی خود امریکا تا تجربه کنه،و اطلاعاتی رو بهش میده که خیلی از امریکایی ها نمیدونند اینم چون استاد اون کنجکاویی مقدسی که انیشتین گفته رو تووی زندگیش عملی کرده،اما ما نیومده به امریکا داریم اطلاعات بدست میاریم،واقعا این خودش حکمتی داره،درسته ما بعد از شما بیدار شدیم و داریم آگاه میشیم،اما قدم به قدم که شما دارید پیش میرید راه رو دارید برای ما هموارتر و هموارتر میکنید و به اندازه ایی که باور داشته باشیم،خداوند هدایتمون میکنه.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    637MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2
    22MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

702 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندا گلی» در این صفحه: 2
  1. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام بر همه عزیزان

    رنگ و بوی عجیبی داره این فایل داستان هدایتتون

    بقول دوستمون عجب عطر و بویی ….

    نمیدونم واقعا چی میشه در کلام گفت و اصلا میتونه این حجم از مستی رو در قالب کلمات بیان کنه مست هدایت خداوند و ایمان و توحید و توکل و تقوا، تقواا تقوااا

    استاد وقتی گفتین این هدایتها مخصوص من بوده و ممکنه شما به طریق دیگه ای هدایت شین دقیقا همون درکی بود که خودم داشتم و تو کامنت قبلی گفتم که چه کسی میتونه اینجوری امیدوارانه و با ایمان قدم برداره و حتی نجواهای شیطانی که تو ذهنتون میگذشت هم راجع بهش گفتین و من تقوا رو بزرگتر دیدم

    یادآوری مجدد و مهم این اصل :

    هر اتفاقی بیفته به نفع منه

    که درک همین مطلب و عملکردش همیشه بهترین نتایج و درست ترین و به نفع ترین ها رو برای خود آدم به همراه داره

    من اینروزها همیشه دارم خودم و تجسم میکنم که مهاجرت کردم به کشور مورد علاقم کشوری که آزادی بیان دارم آزادی از همه لحاظ، امنیت کامل، مردمانی خونگرم و صمیمی، سرسبز و دارای رشد اقتصادی عالی قوانین ثابت و تمیز

    منم با سرما خیلی میونه خوبی ندارم در حالی که خیلی خیلی بهتر شدم و الان دوستش دارم اما خیلی طولانی مدت نمیتونم سرمای خیلی زیاد و تحمل کنم بزودی میرسم بهش و دربارش تو همین سایت صحبت میکنم

    چقدر درست و دقیق که همینجوری شما در مسیر خواسته تون بودین حتی مریم جان و مایک هم از نگاه فرکانسی خودشون در مسیر خواسته هاشون بودن

    اینکه مریم جان از بچگی میدیدن که میرن یه جای دوور دووور :)))

    اینکه تصویری رو دیدن که برای همیشه میرن

    اینکه گفتن ما ماشین نمیخواهیم ما که نیستیم اینجا

    تو تاکسی تو حالت خواب و بیدار تصویر برج آمریکا رو دیدن

    و ساختمان معماری که همیشه تو دانشگاهشون تجسم میکردن

    و هزاران موردی که ما ازش خبر نداریم و ایشون بهش رسیدن تو همین داستان هدایت

    تک به تک هدایت های شما عین یه قصه میمونه که بقول شما اگه ما اعتماد نداشتیم و با شخصیت شما و قوانین خداوند آشنایی نداشتیم شاید نمیتونستیم اصلا باورش کنیم

    و خدا رو شکر که داستان رو برای ما گفتین برای تقویت ایمان توکل و حرکت کردن

    بله به همین سادگی همه چیز برای شما پیش رفته ولی کی میتونه به سادگی شما کنترل ذهن کنه تو اون شرایطی که ما توش نبودیم ولی یه لحظه هم خودمو جاتون میزارم استرس میگرفتم پس همینه

    تو به همین روش تقوا انجام بده ذهنت و تحت هر شرایطی کنترل کن همه چیز به سادگی که برای استاد رقم خورده برای توام میخوره خدا همون خداست بنده همون بندست ذهن همه مون یکسانه اما عملکردهاست که نتایج و متفاوت میکنه

    استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم خدا رو شکر که به خواسته هاتون رسیدین و باعث شدین جهان جای بهتری برای زندگی بشه و ما الگوی بزرگی چون شما رو داشته باشیم خدا رو شکر که شما استاد من هستین

    خدایا شکرت ازینکه در مدار شنیدن و درک این آگاهی ها هستم

    از مریم زیبا هم بابت تمام زحماتشون تشکر میکنم و دوستتون دارم هزارتا (ایموجی بوس موس )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روز شمار 124 روز چهارم فصل پنجم

    لحظه به لحظه که این داستان اللهی زیبا رو تعریف میکردین همراهتون بودم خیابونا هتل فرودگاه بانک دوستاتتون اون خانم وکیل همه و همه رو تصور میکردم حتی حالت چهرتون وقتی یه ری اکشن مربوط ب اون زمان و تعریف میکردین

    بینظیره این داستان پلک نمیزدم اینقدر داستان شیرین و اللهی بود که هی الله اکبر میگفتم و هی تو ذهنم تایید میکردم سراپا گوش بودم

    بهمین علت خیلی نت برداری نکردم جز سه مورد اصلی

    مهمترین و اصلی ترین موضوع کل فایل:

    « اعتقاد و اعتماد و توکل به خدا» حتی در شرایطی که بظاهر سخته (حرف مریم جون که گفتن ما ماشین نمیخوایم ما داریم میریم)

    «تمرکز رو نکات مثبت و جستجو برای حال خوب و دیدن زیبایی ها» مثال استاد که گفتن دو روز مونده تا وقت سفارت فقط بریم عشق و حال و مقابله با نجواهای شیطان تو پرانتز اینو بگم استاد خیلی خیلی ممنونم که راجع به نجواهاتونم گفتین که من با خودم بگم ببین این مرد هم نجوا داشته مخصوصا تو اون شرایط که توش بوده

    «زنجیره اتفاقات مثبت که همشون در جهت خواسته تو پیش میره وقتی توکل میکنی نیازی به انجام دادن کار خاص دیگه ای نیست»

    زمانبندی خدا اینقدررر دقیق بود براتون اینقدر توکل و ایمانتون جواب داد که خدا اصلا نمیزاشت به چیز دیگه ای فکر کنید میگفت خیالت راحت بسپارش بمن در بهترین زمان در راحت ترین وضع تو رو به خواسته ت میرسونم حتی اگه خواسته ت واضح نیست ( اینکه شما دقیقا نمیدونستین کجای امریکا باشید) کمکت میکنم بشناسیش و راحت تصمیم بگیری الله اکبر خدای من چقدر تو بینظیری وقتی برای این ایمان و توکل در کمترین زمان پاداش شدی چرا برای من نشی ندا کاش بتونی ایمان و توکلت حتی از استادت بیشتر کنی چرا چون اون کسی مثل خودش و نداشت ولی تو خوشبختی که الگویی چون اون داری

    الان لذت اون فایل سفر به دور امریکا رو میبلعم همون که با پسرتون در حال فیلمبرداری بودین «منو عشقم و کنگرهههه» واقعا بعد اینهمه مییر توحیدی و رو شونه خدا نشستن همینقدر لذت داره سفر به دور امریکای اول تون قطعا سرشار از ذوق بودین واقعا حال خوبی داره ️

    خدایا شکرت خیلی لذت بخش بود الانم برم قسمت جدید سفر ب دور امریکا که تو میامی هستین و ببینم که قصه از همین جا شروع شد ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: