دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:
خدای من عجب بوی عطری این سایت رو گرفته. الله اکبر،همه منتظر برای اومدن فایل جدید. همه منتظر جواب سوالشون هستن واقعا چی شد و چطور شد که استاد عباسمنش اینقدر راحت مهاجرت کرد به امریکا
استاد یادتونه اینجا وقتی ماه رمضان یا ماه محرم میشد،خیلی هامون بیشتر حواسمون بود کمتر غیبت کنیم،کمتر دروغ بگیم و…چون این ماه ها رو معنوی میدونستیم،اما استاد از وقتی که قدمی برداشتم برای بودن در این سایت،هر لحظه ی من داره اینجوری پیش میره،درستکار باشم،قضاوت نکنم،شکرگزار باشم،لذت ببرم،شاد باشم و…این سایت برای من هر لحظه ش ماه رمضان،ماه محرمه که دارم سعی میکنم حقیقت ذات درونم رو بیدار کنم تا ضمیرناخودآگاهم پر بشه از عطر خداوند،الله اکبر
الله اکبر استاد دیوانه شدم،من تووی این داستان فقط و فقط خدا رو دیدم،بعد شما میگی،اینارو میگی که ما ایمانمون بیشتر بشه،باورهامون تقویت بشه،بابا استاد تک تک کلماتمون تا مغز استخونم رفت،دیوانه شدم،قدم به قدم معجزه،معجزاتی که به قدر تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدهها شگفت انگیزه،باور نکردنیه،اما من با سلول به سلول بدنم باورش دارم،خدایا شکرت
خدایا شکرت منو به جایی هدایت کردی،که ادمهاش بوی تورو میدن،صحبتهاشون،نگاهشون،ایمانشون فقط و فقط بوی تورو میدن،الله اکبر
خدای من بعضی از اطرافیانم نگرانن،من عارف بشم و از عشق خداوند دیوانه بشم،استاد بگو چجور این عشق به خداوند رو کنترل کردی که داری طبیعی زندگی میکنی،هر روز یه کشش عجیبی درونم اتفاق میوفته که بزنم به کوه و بیابون برم،برمو برم و با خدای خودم عاشقی کنم الله اکبر الله اکبر
ادامه ی داستان هدایت الهی به سمت مهاجرت به امریکا
خدای من تو چقدر عظیمی که اینقدر دقیق داری کارها رو انجام میدی،بدون ذره ایی خطا،آخه تو چقدر بزرگی،استاد میره ماشین بگیره کارتی که تا اون روز فعال بود،غیر فعال میشه،نه ماشینی هست،نه پولی،نه سایتی،نه خونه ایی،اما استاد میگه که لین موقع ست که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،استاد این اگه ایمان حضرت ابراهیم نیست،واقعا پس چیه؟
بخدا دیوانه شدم،اون تصویری خانم مریم شایسته تووی ذهنش میبینه،همه ی پلهای پشت سر رو توو ایران خراب میکنی و با ایمان میوفتی توو جاده و سایت میره توو هوا،میفهمین که دیگه باید مهاجرت کنین،بعد اونهمه اتفاق تازه خانم شایسته میگه که خدا داره میگه دارید میرید،ماشین نمیخواید الله اکبر،مگه انسانی میتونه با ذهن منطقیش همچین داستانی رو که مثه افسانه هاست بنویسه،جز اینکه این داستان کارگردانش فقط میتونه خدا باشه.
استاد میدونی توو این سایت دنبال چی هستم،دنبال اینم که ببینم شما داری چجوری فکر خدا رو میخونی،من دنبال اون تفکر قانونمندتم،که جهان برات کن فیکون شده،استاد بخدا فهمیدم ماشین بنز و خیلی چیزهای دیگه برای من حاشیه ست،من بنز رو میخوام چون میخوام به خدا برسم،من آبشار نیاگارا رو میخوام،چون میخوام با نیاگارا آزادی و رها بودن ذاتمو درک کنم الله اکبر الله اکبر
خدایا چنان جنبشی درونم راه انداختی که احساس میکنم الان میتونم کوهی رو جابجا کنم،الله اکبر
استاد واقعا هنوز جایگاهمو پیدا نکردم،از بچگی همیشه توو ذهنم خودمو میدیدم که با کوله پشتی دارم شهر به شهر میرم،این مدت همش خودمو دارم بر فراز کوهی میبینم که دارم خدارو فریاد میزنم،شکرش میکنم،همین الان که دارم مینویسم این صحنه تووی ذهنم تداعی شده،من اینجوری حالم بی نهایت خوبه،خدایا شکرت
استاد یادتونه تووی لایو شماره سیزده قبل از این بیماری گفتی که حستون گفته برید واشنگتن سیتی پاسپورتها تمدید کنید،بعد این بیماری اومد و همه جا تعطیل شد،بی نهایت مشتاقم هدایت خداوند رو در این مورد هم بشنوم
خدایا دوست دارم هدایت هاتو تووی زندگی خودمم درک کنم،کلامتو بفهممم،نشونه هاتو پیگیری کنم،کمکم کن کمکم کن
دو روز مونده به وقت سفارت،اونهمه اتفاق به ظاهر بد،استاد تازه میگه بریم دیزنی دلند عشق و حال،الان موقعی که باید ذهنمون رو کنترل کنیم،بابا بخدا این خیلی حرفه،خدایا به منم اون ایمانی رو بده که استاد عباسمنش بهت داره،بیشتر از اونم میشه،بیشتر،میخوام با تموم وجودم میخوام
و جمله ایی طلایی از استاد عباسمنش: اونی که پاداش بزرگ میخواد باید بتونه این موقع ها ذهنشو کنترل کنه.
خدای من،این مرد چه کارهای بزرگی کرده،بچه ی دو سالش فوت میشه دو ساعت بعد میخنده میگه مال خوده خدا بوده،بردش،خونه زندگیش رو تووی بندرعباس میبخشه،دست خالی میره تهران،همه ی چیزاشو چه میبخشه،چه میفروشه میوفته توو جاده،پروژه های با درآمد ماهی سی،چهل میلیارد رو کنسل میکنه،سایتش میره توو هوا،اما این مرد با هر اتفاق ایمانش قوی تر و قوی تر میشه،واقعا صادقانه به خودم میگم،آیا من جسارت این کارها رو دارم؟؟واقعا نمیدونم،نمیدونم خدایا شکرت
و روز موعود رسید میرن سفارت،مریم جانم توو قسمت ۲۸ سفر به دور امریکا توو همین سفارت بود گفتی حست بهت گفت یه زمانی انتخاب کردی تووی ایران به دنیا بیای،حالا هم انتخاب میکنی بری امریکا زندگی کنی و شما حرف قلبتون رو پذیرفتی و پای کانتر رفتی،بخدا بخدا اینقدر توو عمق ماجراتون هستم،همش احساس میکنم اون لحظات منم پیشتون بودم،به نوعی تماشاگر بودم که شما میرفتید جلو و من پشت سرتون داشتم تماشا میکردم قدم به قدم ماجرای مهاجرتتون رو،الله اکبر
و اون روز شما با خانمی مصاحبه میکنید که با اینکه ایرانی نیست،اما فارسی حرف میزنه و به شما میگه دوست دارم شما برید امریکا،استاد بخدا این کلام خدا بودا از زبان اون خانم،گفت دوست دارم شما برید امریکا،الله اکبر
و یکی از کاربران سایت پیگیر میشه،برا شما خونه میگیره،و به شما میگه بیاید میامی فلوریدا،قدم به قدم دستان خدا،کارها رو دارند براحتترین شکل ممکن انجام میدن،و این چیزا برای کسی اتفاق میوفته که به خدا ایمان داره،این ایمان با سلول به سلول بدنش آمیخته شده،خدایا میشه منم به این ایمان برسم؟؟بخدا بخدا حس درونم گفت البته که میشه،الله اکبر،خدایا با تموم وجودم میخوام،میخوام هر آنچه که منو به تو نزدیکتر میکنه،هدایتم کن
و با پروازی با کیفیت،خالی مهاجرت کردید به امریکا
و دستی دیگر از دستان خداوند،آقای افسر که به صورت معجزه،خودش میره میگرده برگه ی انگلیسی پیدا میکنه،خودش پرش میکنه،مهره شیش ماهه میزنه،چمدونها رو نمیگرده،استاد بخدا دیوانه شدم،من میخوام از چشم شما به قوانین نگاه کنم،بهاش هر چی باشه،با تموم وجودم آماده ام که بپردازم،خدایا هدایتم کن
و بعد از یک ماه خیلی اتفاقی تووی پیتزایی متوجه میشید که جام جهانی کشتیه توو لس آنجلس،اونم با پنج هزار کیلومتر،الله اکبر،استاد با تموم وجودم کلمه به کلمه حرفاتون رو باور دارم،اما درکش اونقدر سخته که دلم میخواد تووی سکوتی عمیق فرو برم و ساعتها فکر کنم.الله اکبر
هماهنکی ساعت حرکت با ساعت شروع مسابقه،یکیه،هماهنگی باز کردن درب با سوت شروع مسابقه یکیه،و توو دل این همزمانی ها آرزوی خانم مریم شایسته مستجاب میشه دیدن معماری این ورزشگاه،الله اکبر
استاد واقعا فکر میکنم اگه بخوام توو عمقش برم که خدا برای شما چه کرده و داره میکنه،ممکنه به معنای واقعی دیوانه بشم،اونقدر درونم پر شده از عشق به خدا که واقعا کنترلش سخته،الله اکبر هدایتم کن
و استاد شماره ایی رو اسکرین کرده،که الان مصادف شده با بیلبوردی که دیده،و باز هم خداوند دستی از دستانش چون خانم وکیل رو میزاره سر راهه استاد که به راحتی کارها رو انجام بده و مدارک رو میفرسته درب خونه و استاد عزیزم،خانم مریم شایسته و مایک عزیز اقامت امریکا رو میگیرن.الله اکبر
خدای من این اتفاقات برای کسانی اتفاق میوفته که به غیب ایمان دارند و باور دارند هر مسیر سخت،مسیر اشتباهیه،خدایا شکرت
و خداوند میتونه به همین شکل هدایتمون کنه برای هر چیز دیگه ایی
خدایا شکرت بابت هدایت استاد عباسمنش به امریکا
خدایا شکرت بابت بهترین کشور دنیا چون امریکا
خدایا شکرت بابت بهترین ایالت کشور امریکا چون فلوریدا
خدایا شکرت بابت هوای معتدل و همیشه بارونیه ایالت فلوریدا
خدایا شکرت بابت طبیعت بینظیر امریکا
و خداوند هر لحظه پاسخ میدهد به خواسته های ما،خواسته هایی که ما روشون تمرکز میکنیم،ایمان داریم که خداوند پاسخ میده و پاسخ میدهد،خدایا شکرت
استاد وقتی خداوند بهتون گفت برید پیش آقای تات و شما رفتی و چه تجربه هایی به دست آوردی،الان یه لحظه فکر کردم گفتم خداوند استاد رو هدایت کرد تووی خود امریکا تا تجربه کنه،و اطلاعاتی رو بهش میده که خیلی از امریکایی ها نمیدونند اینم چون استاد اون کنجکاویی مقدسی که انیشتین گفته رو تووی زندگیش عملی کرده،اما ما نیومده به امریکا داریم اطلاعات بدست میاریم،واقعا این خودش حکمتی داره،درسته ما بعد از شما بیدار شدیم و داریم آگاه میشیم،اما قدم به قدم که شما دارید پیش میرید راه رو دارید برای ما هموارتر و هموارتر میکنید و به اندازه ایی که باور داشته باشیم،خداوند هدایتمون میکنه.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD637MB55 دقیقه
- فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 222MB55 دقیقه
خداااای من من قاصرم من زبونم بند اومده استاد با شنیدنه این فایل
اخه چه قدر ایمان چه قدر توکل چه قدررررر توحید
استاد نمیفهمم تو ذهنم نمیگنجه
من هیچی نیستم هیچی
من هیچی از توحید نمیدونم
وقتی داشتم این فایلو گوش میکردم
یه حسی بهم گفت نگار تو واقعا فکر میکنی توحیدی و میدونی توحید چیه ؟؟
تو واقعا فکر کردی توحیدی عمل میکنی ؟؟
در واقع تو اصلا معنای توحید و توکل رو نچشیدی
تو هیچوقت متوکل و راسخ ایمان نبودی
خدای من
اینهمه سال از توحید خوندم و سعی و تلاش برای عمل بهش اخرش هنوز نقطه ی صفرم
این همه سال از خدا خواسته ام کمکم کنه تا بنده ی ابراهیمی اش باشم تا موحد باشم و با خودم فکر کردم وای من توی فلان موقعیت شجاعت داشتم توحیدی عمل کردم
الان فهمیدم من هیچم من صفرم من هیچوقت توحیدی عمل نکردم
میگم هیچ چون با شنیدن این دو تا فایل فهمیدم اصلا اون مقدار توحیدی که من نیاز دارم داشته باشم برای رسیدن به رویاهام ، اون مقدار توحیدی که شما توی اون موقعیت داشتید ، اون مقدار توحیدی که ابراهیم نبی داشت … توحید من پس از این چند سال اندازه ی سر سوزن در مقابل اقیانوس هم نیست …
چه قدر با خودم فکر میکردم اره فلان جا فلان جا من به قلبم گوش کردم و رفتم دنبال مسیری که قلبم بهم میگه
من رفتما نمیگم نرفتم
ولی استاد به خدا قابل مقایسه نیست اصلا با این داستانی که از شما شنیدم
استاد جونم خیلی اینروزا دارم بهش فکر میکنم
میدونید وقتی خودت نیستی تو اون شرایط و میشنوی این اگاهی هارو خیلی اسونه بگی اره ادم باید ناراحت نشه
اره ادم باید توکلشو نشون بده
ولی خدا میدونه همه اش لبو دهنه همه اش پوچه همه اش تو خالیه
همین الان همین الان همین الان من هیچم من نمیدونم دارم چی میگم درباره چی حرف میزنم
همین الان من نقطه ی صفر توحیدم هنوز
سالهای پیش که هنوز دانش اموز مدرسه بودم لذت میبردم این اگاهی هارو میشنیدم و تحسین میکردم و میگفتم اره دیگه ادم باید متوکل باشه و همه چیز حل میشه تموم شد رفت … ولی من حتی ذره ای نچشیدم بودم ذره ای از توحیدی بودن رو چون هیچوقت در شرایطش نبودم … هیچوقت در شرایط سخت قرار نگرفتم هیچوقت از اون اگاهی ها در عمل استفاده نکردم
الان میخوام بگم اره من توی این دو سه سال هزارتا مثال میتونم بزنم که بعد از کنکورم تا الان چه قدر فلان جا فلان جا مثلا توحیدی عمل کردم مثلا پا روی ترسام گذاشتم رفتم دنبال علایقم رفتم دنبال هدایت قلبم و خیلی رشد و پیشرفت کردم
ولی به خدا میدونم الان که رو نشانه زدم و این دو تا
فایل رو گوش کردم میدونم من سر سوزن کمتر توحیدی بودم .
من هنوز کنترل ذهنم برام سخته
هنوز گاهی شک میکنم میگم اخه چطور اخع چطور
اونم منی که واقعا شرایطم خوبه الان ولی ترس نگرانی از اینده نگرانی چجور شدن میذارم بیاد بالا :((
البته که احساس خوبم ، شکرگزاریم ، ایمانم توکلم خیلی نسبت به قبل بیشتر شده خیلی مقدار حال بدیم کمتر شده ، ولی بازم میگم من هیچم من هنوز نقطه ی صفرم من خیییییلی کار دارم خیییلی کار دارم تا به درجه استادم و ابراهیم نبی برسم
دارم واقعا دیوونه میشم استاد این دو تا فایل چین اخه چی بگم ….
بعد از اینهمه سال کار کردن و دفتر ها نوشتن از توحید و رفتن دنبال ندای قلبم و عمل کردن میتونم بگم من هیچم من نقطه ی صفرم هنوز …
باور کردنی نیست
میدونم همین الان درکم از این دو تا فایل اندازه ی سر سوزن کمتره
و با همین سر سوزن دارم میگم دیوونه شدم و قاصر شده زبونم ، مغزم هنگ کرده :(((((((((
از خدا میخوام من فقیرم به خدا
میخوام کمکم کنه ظرفم بزرگتر بشه ایمانم و قلبم پر بشه از این درک از این اگاهی ها نمیدونم چیه این حس مثل همون احساس گشایش قلبه
استاد جونم خیلی تحسینتون میکنم واقعا شما مرد توحید هستید
اصلا هر لحظه که به اون اتفاقاتی که براتون افتاده بود و نگاهتون ، اون ایمانتون ، اون توکل اون کنترل ذهن اون داشتن احساس خوب اون دنبال قلب رفتنه و نه منطق نه راهی که همه ی مردم دنیا میرن و همه ی مردم دنیا باور دارن و ذهن ما هم باور داره … نه … شما رفتید دنبال ندای قلبتون
و چه قدر این خالصه چه قدر نابه چه قدر چیزیه که من نیاز دارم داشته باشم … و تازه میگم نقطه اولشم نیستم بعد از این همه سال …
یک چیزی که خیلی توجهمو جلب کرد توی این فایل … شایسته جان بود … و نقش و سهم بزرگی که شایسته جان داشتن … و نظرم راجب شون خیلی تغییر کرد و تحسین برانگیز تر شد …
راستش من ته ته ته ذهنم اینجور فکر میکردم که شایسته جان یا باید بگم استاد شایسته ازین به بعد … فکر میکردم که چه قدر خوب که تونسته با استاد باشه و چون استاد مدارش بالا بوده و در مدار امریکا رفتن پس استاد شایسته هم چون پارتنرش بوده یه جورایی انگار استاد دستشو گرفته برده با خودش امریکا … ولی نه واقعا اینجور نیست
واقعیت اینه که دقیقا استاد شایسته جان هم اینقدر مدارشون بالا بوده ، اینقدر در مدار امریکا به شخصه و جدا از استاد عباسمنش قرار گرفته بودن که بسیار این الهامات رو دریافت میکردن و اینقدر در صلح بودن با جهان و تجربه شرایط عالیتر … استاد شایسته دقیقا پازل اصلی کل این داستان بوده و نقش اصلی خودش و فرکانسش داشته نه اینکه خوش شانس بوده و چون استاد رفته اینم باش رفته میدونید منظورمو ؟؟
چه قدر ایشون مدارشون بالا بود …
ایشون خودشون به شخصه و جدا از استاد عباسمنش لایق تمومه لایق تمام نعمت ها بود چون ایشون هم ایمانشو نشون داد و نشانه ها رو میدید … یعنی حتی اگر استاد عباسمنش هم نبود این عزیز میتونست خودش به تنهایی بره مهاجرت کنه و اونجا زندگی کنه و خداوند هدایتش میکرد به تنهایی …
استاد شایسته خودش جداگونه بدون یک درصد تاثیر استاد عباسمنش لایق امریکا بوده … و اینو من تازه توی این دو تا فایل فهمیدم بعد از نشانه هایی که خدا برای شایسته جان فرستاد و ایشون جهت دادن به این مسیر مهاجرت …
این باز هم قانون رو بهم یاداوری میکنه :))))
قانون بدون تغییر خداوند …
اره ما عباسمنشی ها من خودم گاهی ته ذهنم اون شانسه رو دخیل میدونم قبلا میگفتم اره درسته شایسته جان مدارش بالا بود که تو این شرایطه ولی تهش خوش شانسه چون با استاده و استاد دستشو گرفت کشیدش بالا
و ته این باور میدونی چیه ؟
همون شرک همون شک به قانون همون بی ایمانیه
چون ته ذهنمون ما میگیم اره یه شوهری گیرمون بیاد پولدار باشه مارو ببره خارج با خودش ، پولدار باشه فلان چیزو بخره درحالیکه خودم نمیتونم ، یا یکی پیدا شه پارتی بازی کنه یکی باشه یکی یکی یکی فلان کمکو بهم کنه یکی فلان کارو کنه و من در فلان شرایط خوب و خوش شانس قرار بگیرم …
درحالیکه اگر اگر تو در مدار دریافت چیزی نباشی و لایقش نباشی و برای داشتنش رو خودت کار نکرده باشی بهت نمیرسه حتی از طریق شوهرت و زنت و پارتنرت …
برسه هم دوامی نداره زود میره …
میشد که شرایط جوری رقم بخوره که شایسته جان نتونه ادامه بده اگر هم مدار این شرایط فوق العاده نبود …
اهان از مایکی بگم :)))))
مایک هم یک مدرکه برای من که یک انسان خودش انتخاب میکنه چه شرایطی داشته باشه اینجوری هممون بهتر میفهمیم این دقته کارکرد جهان هستی رو این سیستم هوشمند رو که اندازه سر سوزن توش شانس دخیل نیست …
مایکی توی اون سن بچگی انتخاب کرد که با پدرش باشه و با ندای قلبش همراه بود … و به خاطر این هماهنگی و نه به خاطر شانس و پدرش ، رسید امریکا و تا یه جاهایی برخوردار از همه ی نعمت ها شد …
ولی از یک جایی به بعد … اون دیگه انتخابش عوض شد :)
و این انتخاب مدارش رو عوض کرد و از وسط امریکا کشوندش ایران :))))
پس ذهنه عزیزم الان چی میخای بگی الان اون شانس پدر عباسمنشی داشتن مایکی کجا رفت هاااان ؟؟؟؟
میگفتی خوش شانسه که پدرش پولداره پدرش عباسمنشه رفته امریکا الان بهم بگو چرا ایرانه چرا ضد استاد عباسمنش و تمام این اموزش ها شده ؟؟؟؟
یک فیلمی چند ماهه پیش از مایک دیدم که اصلا خییلی شوکه شدم که چه قدر این فرد خودش با انتخاب و اگاهی خودش مغضوب علیهم شده چه قدر این مایکی که ما میشناختیم نیست دیگه این فرد هیچ ربطی هیییچ ربطی به اون مایک کوچیک سایت نداشت تاکید میکنم هیییییچ ربطی
هنوز توی سایت فیلمهاشو میبینم توی چهره اش اون بشاش بودن اون پاکی اون مثبت بودنه اون معنوی بودنه اون همراه جریان بودنه بهم انتقال میشه ،
اما از فیلمهای اخیرش توی ایران دقیقا ضد تمام این احساسات رو از دیدنش دریافت میکنم …
.
بله ذهنم الان بهم بگو شانس کجاست ؟؟؟؟
.
مگه نمیگفتی مایک خوش شانسه بهم بگو شانسش کجا رفته ؟؟؟
.
.
شانس یعنی باور داری بحث مدار ها و فرکانس ها پوچن و همه چیز هرتکی تو جهان رخ میده پس تو جهان هرتکی هم تو خالق زندگیت نمیتونی باشی
صد در صد
صد در صد
صد در صد
اگر خود استاد عباسمنش ، استاد شایسته جان هم در مدار امریکا نبودن تا حالا هزار بار برگشته بودن …
میدونید به نظرم حتی اگه همین الان هم این دو فرد از این مسیر دور بشن و گمش کنن دوباره ازشون گرفته میشه
میخوام این اصلو یاداوری کنم به خودم که مهم نیست تو چه قدر روی خودت کار کردی ، چه قدر پول ساختی ، چه قدر ثروتمندی ، و شهروند چه کشوری هستی … اگر اگر اگر اگر اگر اگر این مسیری که تورو به اینجا رسونده ادامه ندی همه اش ازت گرفته میشه …
مثل خیلی ثروتمندایی که ورشکسته شدن و همه چیو از دست دادن …
خیلی راحت این جهان و این فرکانس تورو میبردت هرجایی که لایقش باشی
نه شانسی وجود داره … و نه اینکه چون الان داری تضمینی هست برای اینکه همیشه داری :)))
مثل خیلی افرادی که مهاجرت کردن ولی بعد چند سال برگشتن :))))
همه اش تداومه مسیره :))))
همه اش توحیده همه اش مدار و فرکانس تک به تک افراده
.
وااای اونجا که گفتید هیچ کدوم از مدارک منو ندید :)
اونجا که گفتید حتی مدارکی که ترجمه کرده بودم رو هم ندید :))) حتی مدرک خرید سربازی رو هم ندید :))) که مقدار املاک شما و پول توی حسابتون رو ندید :)))
الهی قربونت برم من ، چی بگم من :))))
حالا کافیه یکی باور داشته باشه باید پولدار باشی و سرمایه گذاری کلان بکنی خارج کشور تا بتونی ویزای اقامت بگیری چیزی که همه اش میشنویم …
ببین یعنی الان دیگه مطمعنم یه کارمندی بهش میخوره که تا خرخره حساباشو و املاکش رو چک میکنه . خخخخخخ
و مجبورش میکنه فلان ملک گرون قیمتو تو اون کشور بخره یا سرمایه گذاری کنه تا اجازه بدن بره …
به باور ماست همه اش به باور ماست
باور داری سخت میدن پس سخت میشه
باور داری اسونه چون خدا مقدر کرده تو به خواسته هات برسی پس اسون میشه و میرسی :)))))
اوکی پس من انتخاب میکنم که میخوام رسیدن به خواسته هام و امریکا رفتن من هم اسون باشه میخوام در بهترین شرایط باشه و این باور ها و الگوهاش رو برای خودم تکرار میکنم و بهش میرسم :))))
.
.
.
.
.
استاد اون همه اتفاقات عالی دقیقا دقیقا بعد از اون همه تضاد ها … باور نکردنیه باور نکردنی
و ما به راحتی میگیم نگاه کن استاد عباسمنش چه زندگی راحتی داره به قولی چه پاداش هایی داره خدا بهش میده
ولی ایا ما یه درصد اون بها اون توحید و توکلی که شما در سخت ترین شرایط داشتید رو ما هم میتونیم داشته باشیم که انتظار چنین پاداشایی داشته باشیم ؟؟
یا که نه یکم این پول تو حسابمون کم بشه یکم کم بشه … اصلا کم هم نشه … من من من خودم به شخصه … پول تو حسابم میاد ولی کمه میشینم ناراحتی که چرا کم اومده این کمه من بیشتر میخوام …
اونوقت این استاد موقعی که میلیاردی بدهکار بوده حالش خوب بوده … موقعی که در غربت با زن و بچه اش و هیچ پشتوانه ای نبوده حالش خوب بوده … موقعی که همه چیز ترکیده رفته تو هوا … واقعا این دیوانگی محض نیست ؟؟؟
و چه کسی به جز دیوانگان و سرگشتگان خدا چنین پاداشایی میگیرن ؟؟
_ هیچ کس
استاد به همون اندازه که دیوانه و سرگشته خداوند و عشق و توکل به اون بودید
به اندازه ای که ایمان داشتید به غیب
ایمان به غیب به چیزی که هیچ اثری ازش نبود
تاکید میکنم هیچ اثری ازش نبود ولی ایمان داشتید ، خداوند بهتون پاداش داده
این پاداش ها این نعمت هایی که دارید همه اش به خاطره ایمان داشتن به غیب ، و احساس خوبتون بوده
و غیب چیه ؟؟؟؟
غیب اون تصویر اون رسالت اون هدف اون تجسم ات از اینده اته که خدا تو قلبت گذاشته :)))
الله اکبر
این همه حرف زدم میدونم هیچی نفهمیدم هنوز و هیچی نیستم
اینکه میگم هیچی نیستم در برابر خدا و مقدار اگاهیمه
خیلی کار دارم خیلی
به قول خودتون استاد جونم چند سال دیگه هم باز بیشتر میفهمم هیچی نیستم
ما هیچیم هیچ
خدایا من عاجزم من فقیرم به تو
کمکم کن بتونم همینقدر توحیدی باشم
چون من هم همین پاداش هارو میخوام
عاشقتونم استاد عباسمنش و استاد شایسته جانم
راهی رو رفتید ، زندگی ای میکنید ، که خوپتون اولین رهروانش هستید …
تمام زندگیتون سند و مدرکه قانونه
و من اگر اگر اگر فردا باز رو خودم کار نکنم
فردا و هر روز زندگیم یاداوری نکنم
به یک چشم به هم زدن همه چیز یادم میره و پایین تره نقطه صفر قرار میگیرم …
خداجونم عاشقتم شکرت شکرت که امروز این فایلهارو قسمت و نشانه ی من کردی
خداجونم تو چه قدر هوشمندی
چه قدر این سیستم هوشمنده چه قدر دقیقه …
خداجونم فقط میتونم بگم هزاران مرتبه سپاسگزارم و من حتی عاجزم برای همین یک نعمت سپاسگزاری به جا بیارم …
ما اینقدر ناتوانیم اینقدر فقیریم به تو … :)))
الهی شکرت
در پناه توحید و یکتاپرستی
سلام حسین جانم
معلومه که یادمه
من تک تک کامنتاتو یادمه :))))
.
امروز توی اینترنت بودم یه دفعه عکس karol g و feid رو دیدم که توی کنسرتشون همو بغل کرده بودن و ببین من همون ثانیه اول همون لحظه ی اول که عکسو دیدم گفتم این منو حسینیم که :)))))
خیلی حس قشنگی بود برام :)))
رفتم چند تا عکسای قشنگشونو برداشتم سیو کردم تو گوشیم و همه اش دارم میبینمشون
احتمالا مثل سی تا عکس دیگه ای که از خواننده ها و رویاهام چسبوندم به دیوار اتاقم این هم برم عکسش کنم و بچسبونم به دیوار تا هر روز ببینمش :)))
.
از امروزم بگم برات عزیزم
امروز هم رو باورام کار کردم هم ورزش کردم هم انعطاف کار کردم هم رقصیدم هم زبان کار کردم
و الان اخر شبه دوباره نوبت کار روی باورا شده … من اول صبح حدودا سه ساعت و شب قبل خواب هم چند ساعت تو سایت و رو باورام کار میکنم در طول روز هم یکی دو تا حین ورزشام اینا …
همه ی رویاها امکان پذیرن
عا راسی امروز حمام که داشتم میکردم کلی رقصیدم چههه قدددددد رقص تو حماااام حال میدهههه همه اش یاد تو بودمممم خخخخخ . موبایلم هم برده بودم و اهنگ گذاشته بودم خلاصه که خیلی خوش گذشت :))))))) خخخخخخخخ
حسین خیلی خوشحالم که این مسیرو انتخاب کردم
خیلی
واقعا به قول خودت اگه همین الان بمیرم راضی مردم
حاضرم بمیرم ولی یه لحظه در مسیری به غیر از رویاهام و رسالتی که خداوند به من داده نباشم …
وظیفه ی من فقط انجام همین کارهای روتین و کوچیکیه که انجام میدم هر روز
فقط باید ادامه اش بدم تا چند سال دیگه
بقیه چیزا با خداست
یه چن تا باور دارم میسازم در خودم دوست دارم با تو به اشتراک بذارمش
یکی از باورایی که تازه فهمیدم چه ترمز بدی شده برام کمبود بود و اینکه بقیه حق منو میخورن یا اگه من به خواسته هام برسم من حق بقیه رو میخورم
اما الان فهمیدم که توی قران گفته ما همیشه در حال گسترش جهانیم
این یعنی چی
یعنی هر لحظه جهان داره بیشتر و فراوان تر و بی نهایت تر میشه
فکر کن
اصن مگه نهایت و پایانی داره کهکشان
حالا همین بی نهایت داره بی نهایت تر هم میشه
این به من میگه که نگار اگه تو به اهداف و رویاهات برسی جا و فضا رو بیشتر میکنی
یعنی تنها راه تولید ثروت بیشتر در دنیا رسیدنمون به اهدافمونه
تنها راه موفق شدن دیگران موفق شدنه منه
همههههه ی ما انسانها برای اینکه جهان بیشتر بشه باید به خواسته هامون برسیم
با ثروتمند شدن یه فرد دیگه از ثروت جهان کم نمیشه تازه برعکس مقدار ثروت بیشتر هم میشه پس پتانسیل تو برای ثروتمندتر شدن هم بیشتر میشه
خدایا شکرت که به این واقعیت پی بردم
یادمه توی یک فایلی استاد میگفت این جهان مثل یه کوه الماسیه که هر چه قدر از الماس هاش برداری ، الماس های این کوه کم که نمیشه هیچ تازه بیشتر و باکیفیت تر و مرغوب تر هم میشه
استاد چنین واقعیت هایی رو باور کردن که نتیجه اش این شده
که داره با تمام وجودش به رشد بقیه کمک میکنه و هزار برابر بیشتر خودش رشد میکنه
منوتو هم باید برسیم به خواسته هامون حسین تا جهان بیشتر بشه تا بقیه موفق تر و ثروتمند تر بشن
میبوسمت
عاشقتم
در پناهه الله یکتا میسپارمت حسینم