داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-28 07:48:252023-12-22 12:40:42داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استادمهربون..فقط یکلام میتونم بگم این تعریفهات بی نظیرن..ومنم خودمو میبینم که همه این هدایتها نصیب منم میشود..ب امیددیدارتون در امریکا..
سلام من نزدیک به یک ماه هست که توی یک گروه به اسم معجزه سپاسگذاری بودم که خیلی حالم رو خوب کرد ولی باز انگار کلی تردید و سوال در مورد این دنیا داشتم تا اینکه یکی از دوستان اون گروه فایلی از استاد عباس منش برام فرستاد باورتون نمیشه انقدر برام قابل درک و حس نزدیکی به باورهام رو داشتم با شنیدن فایلاشون که زندگیم تغییر کرد اصلا انگیزه هام اخلاقم هدفام درآمدم ولی دوست داشتم مستقیم با خودشون در ارتباط باشم توی تلگرام چند کانال بود به اسم ایشون که حتی میخواستم خرید کنم پکیج رو ازشون ولی یهو ذهنم جرقه زد نکنه فیک باشه از صبح سناریویی رو که واسه امروز نوشته بودم رو بیخیال شدم و فقط دنبال پیدا کردن پیج اصلی و راهکاری جدید شدم و تا اینکه این کیلیپ رو دیدم و الان بهتون میگم خیلی دوستتون دارم خیلی هم استاد رو هم تمام گروهشون رو هم تمام کسانی که میخونن این پیام رو حاله دلم خوبه و خدا رو شکر که الان دیگه میدونم من جادوگر نیستم اخه از بچگی بهم میگفتن جادوگر چون اینده رو میگفتم حس میکردم میشنوم چیزی رو حالا میفهمم اون انرژی و فرکانسی بوده که یا خودم میدادم به کائنات یا جهان به من میگفته قدرت تجسم و تفکر و درخواستم خیلی بالاست فقط بلد نبودم درست از این موهبت های خدادادیم استفاده کنم و الان با تمام قدرت میخوام که جز بهترین شاگردای استاد باشم و زندگی بسازم که بسیار شادی سلامتی وثروت رو که متعلق به منه از این جهان بگیرم که و ممنون این خدا و جهان هستم که این ۳ موهبت من رو نگهداری کردن و امانتدار خوبی بودن حال خوب نصیب دل تک تکتون😘
امشب به دلم افتاد که بعد از مدتها بیام تو سایت استاد و فایلهای رایگانشونو گوش بدم
توی صفحه اول پیام جدیدی رو دیدم در مورد نشونه ها
بازش کردم و یک فایل ۵۵ دقیقه ای که دقیقااااا مربوط به همون خواسته ی من بود رو دیدم
دوستان اعتماد کنید و با هدایت الهی به پیش برید
ب نام خدای مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم و استاد عزیز و مریم خانم گل
چهار پنج روز هست که مدام دارم این دو فایل گوش میدم
وهربار به قسمتی میرسم که استاد گفتین تا رسیدم هتل ایمیل زدن که پاسپورت شما امادست .
عجیب این حمله من دگرگون کرد
اصلا خیلی برام این جمله شیرین بود که با حال خوب با کنترل ذهن با احساس خوب پاسپورت آمریکا در 120ثانیه اون خانم بگه اوکیه برید هر وقت آماده شد ایمیل میکنم و همون روز پاسپورت آماده شد
خدای من چقدر چقدر این کنترل ذهن این تقوا این احساس خوب غوغا میکنه
راست میگین استاد ما به هر آنچه بخواهیم میرسیم ولی با کنترل ذهن .
این فایل خیلی نکته داشته برای من که یادداشت کردم در دفترم .
حالا میخوام بگم هدایت من تو این چندروزه چیا بوده؟؟؟؟؟؟؟
اول اینکه تمرین ستاره قطبی تمرین حرف زدن با خدا لذت بردن از زندگیم نبودن در فضای مجازی و یه عالمه حال خوب و حس خوب برای خودم رقم زدم .
ولی یه چیزی درونم میگفت باز همین دو قسمت گوش بده بازم بازم بازم
تا اینکه نشانه دیروز من فایل لایو ده استاد بود اگر اشتباه نکنم همون فایل لایو که استاد سوار قایق پدالی هستن و جواب سوال های بچه ها میدن .
داشتن کامنت میخوندن که گفتین یکی از دوستامون گفته دارم سوره حضرت یوسف میخونم
سریع قلبم دلم خدای درونم بهم گفت تو بخون .
و من خوندم چیزایی که فهمیدم
1 از چیزی که بترسی براش فرکانس بد بفرستی نگران باشی و ناراحت سرت میاد حتما برات اتفاق میافتد مثل ترس حضرت یعقوب
2هیچ کس نمیتواند به تو ضرر برساند ولی دید و فرکانس مثبتی باید ارسال کنی تا در فرکانس منفی قرار نگیرید همون اصل توحید که حضرت یوسف در چاه احساس بد نداشت و فقط از خدا کمک خواست و بهترین اتفاق با کمک خدا خودش با دیدگاه خودش برای خودش رقم زد
3خداوند به کار خویش غالب است و شما نمیدانید .
این جمله یعنی تسلیم باش توکل کن کنترل ذهن کن تقوا پیشه کن که خداوند به هر چیزی دانا و توانست .
4خداوند شنوایی داناست پس حرف بزن برایش او میشنود چقدر چقدر به این جمله نیاز داشتم چقدر حالم خوب شد وقتی خوندم وقتی بی رودربایستی به خدا گفتم که فقط چشمم به تو دستم به تو دراز شده کمکم کن
5 قضیه الامر قطعی و حتمی
چون خوابشان را بر زبان آوردن. و باور کردند که تعبیرش چنین است در فرکانس خوابشان قرار گرفتند و اتفاق افتاد
چون بر زبان آوردن. چون یکی از زندانی ها ترسید و یکی خوشحال شد و نتیجه خوشحالی خوشحالی بیشتر است و نتیجه نگرانی و حال بد عاقب به خیری نیست.
6حضرت یوسف آزادی خود را از بنده خدا خواست
شرک مطلق بود وقتی در چاه افتاد فقط خدا را صدا زد نه برادر نه دوست نه پدر
ولی وقتی زندانی شد گفت به پادشاه بگوید من را آزاد کند من بی گناهم و این شرکت مطلق باعث شد حضرت یوسف بیشتر در زندان بماند .
7ما رحمت خود را به هر کس که بخواهد میدهیم یوسف خواست و عزیز مصر شد .
چه کسی وفادار تر از خداوند به وعده خویش
اللهاکبر واقعا که چقدر قانون داشت این سوره .
8رحمت خداوند همیشه است چون حضرت یعقوب به پسرانش میگوید از رحمت خداوند ناامید نشوید
یا م اومد به فایل های استاد در مورد احساس گناه که در روزشمار فصل یک قرار دارد .
اللهاکبر چرا من قبلاً که قرآن میخوندم نمیفهمیدم الان بهتر شدم البته در ستاره قطبی ام نوشته بودم که دوست دارم قرآن که میخوانم قانون های سایت برام مرور شود قرآن درک کنم بفهممش
الهی شکر الهی شکر
9 بی گمان هر که تقوا و صبر پیشه کند خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند
دیگه سند از این درست تر اینکه تقوا داشته باشیم کنترل ذهن انجام دهیم و صبر داشته باشیم به هر چیزی که بخواهیم میرسیم
این نکاتی بود که من فهمیدم که زمانی رفتم خوندم که خدا هدایتم کرد و بهم گفت برو بخون
و چیزی که من باید میفهمیدم این بود
شرک شرک شرک
همون حرفی که حضرت یوسف زد و باعث شد چندسال دیگر هم در زندان بماند .
چون از بنده خدا آزادیش خواست از خدا نخواست
همون طور که در کامنت های پست ها قبل گفتم من ماه قبل دکتر رفتم برای بودار شدنم و الهی شکر هیچ مشکلی نداشتم و دکتر که سونو کرد گفت یه آمپول برات مینویسم که بارور تر بشی همین امروز بزن .
من هم اینکار انجام دادم ولی وقتی تزریقی اومد و آمپول بهش دادم گفتم ایشالا دستت خوب باشه و بچدار بشم
ولی این ماه نشد .
کلا در فرکانس بد قضاوت و غیبت و حال بد و چیزای دیگه قرار گرفتم و اصلا کنترل ذهن نداشتم با اینکه من خیلی نتایج مثبت داشتم ولی نمیدونم چرا یهو پنچر شدم .
وقتی که رفتم دکتر تعجب کرد چون اصلا آزمایش ها و سونو همچی عالی بود.
دکتر باز آمپول داده و امروز دیگه آخرین آمپول هست که بزنم .
امروز داشتم فکر میکنم به این اتفاقات اخیر یهو چیزی درونم گفت اونروز چرا گفتم سوره حضرت یوسف بخون
گفتم بخون تا بفهمی شرک حضرت یوسف در زندان و متوجه شرک خودت شوی تو چرا به اون پرستاره گفتی دستت خوب باشه من حامله بشم
وای خدای من اون لحظه ای که این حسن درونم خدای عزیزم با من اینجوری حرف زد من خشکم زد
گفتم پس نتیجه منفی که گرفتم بخاطر این بوده که بچدار شدنم از یکی دیگه خواستم و یکی دیگه باید دستش خوب باشه و من بچدار بشم
چه اشتباهی کردم بابا همه چیز خداست
از خدا آرامش خواستم مسافرت خواستم روابط عالی خواستم خونه خواستم عروسی خواستم شد به راحتی شد چرا این موضوع نشد مشکل از خدا نیست مشکل از منه من شرک ورزیدم
الله اکبر
ولی الان کلا دارم به خودم فکر میکنم و مطمئن هستم خدای خوبم به من یک پسر موفرفری چشم درشت خوشکل و توپولی بهم هدیه میده .
از خدا خواستم فقط از خدا خواستم و حتما میام زیر این پست ادامه این داستان بچدار شدنم مینویسم شاید به درد کسی خورد .
الهی شکر الهی شکر الهی شکر .
دوستون دارم
یا حق
سلام دوستان عزیز
استاد جان بابت این فایل ازشماسپاسگذارم خیلی بامطالبی ک گفتین احساس هم فرکانسی کردم واقعا بردل جانم نشست من جزو افرادی هستم که۲۴ساعته فایلهات گوشمه نتایج زیادی گرفتم اما مدتها بود که دیگ نتیجه نمیگرفتم مدام روی باورهام کار میکردم مدام فک میکردم رو فراوانی لیاقت اما نمیدونم چرا اصلا درامدم زندگیم دیگ مثل سابق تغییر نمیکرد اولین باری ک فایلهارو روزهای اول ک فایلها و گوش میدادم خیلی تغییرات کرده بودم هااما مدتها بود که دیگ نمیکردم تااینکه به این دوتا فایل برخورد کردم و یک چراغ عمیققق در ذهنم روشن شد اره اره اره من هرچیزی هرهدفی ک برای خودم میزارم پشت بندش راحل هایی ک به سبب تجربه یا شنیده هام از دیگران یا هرچیزی به ذهنم میاد و سریع میرم اون عملی کنم و برای همین نتایج بزرگ دیگ مدتهاست ندیدم من با علم و تجربه ام انگار دستان خدارو محدود میکنم و نمیگذارم بیان سمتم این فایل انگار دقیقا برای من بود من بچه کوچک دارم و یک مغازه مدتهاست ب ذهنم زده برای افزایش درآمد باید مغازم بزرگ کنم یایه شعبه دیگم باز کنم وقتی دیدم شمام باقضییه شرکت اینا درگیر بودین و همش جمع کردین سعی کردم متفاوت فکر کنم و این باور ک مغازه بزرگ سبب افزایش درآمد میشه رو عوض کنم و سعی کنم دل ب هدایت الهی ببندمم از امروز به سایتهاکانالهایی برخوردم ک فروشهای وحشتناک از سایتهاشون داشتن و ب عنوان نشانه برای خودم تلقی کردم ممنونم ازشما
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و تمامی هم مسیرهای گرامی، دریافت های من از این فایل توکل به چون و چرا بی اما واگر، با لذت بدون ترس، شاید حرف زدن در موردش خیلی راحت باشه ولی عمل بهش واقعا ایمان و توکل واقعی میخواد، من سالهاست به مهاجرت فکرمیکنم و درموردش حرف میزنم ولی هر بار حرف میزنم یا فکر میکنم دچار احساس ترس وغربت میشم با اینکه با توجه به شغلم بودن دردسر میتونم مهاجرت کنم، ولی تو این مدتی که تو سایت بودم دارم هر روز شجاع تر میشم الان هم دارم مدارکم جمع آوری میکنم برای ارسال و دریافت ویزا و مهاجرت، میدونم هنوز خیلی شجاع نشدم ولی تا همین جا هم رشد کردم خیلی خوشحالم و سپاسگذارم، موضوع دوم اینه که ما هدایتهای که بهمون میشه یا همزمانیهای که اتفاق میفته زود فراموش میکنم اگه جای بنویسم و هرازگاهی مرورش کنیم تو تقویت ایمان ما حتما نقش بسزایی داره، منم مثل خیلیها الهامات خدارو دریافت میکنم شاید خیلی وقتا بهشون عمل کردم شایدم نه، الان که یه مروی کردم به گذشته چه چیزای که یادم افتادم و لبخند روی لبم نقش بست حتی موقعه ای که کوچیک بودم 7 سالم بود یه الهامی بهم شده که هیچ وقت فراموش نمیکنم البته تو سن پایین شجاعت خیلی بیشتر، مورد دیگه داشتن ایمانی که بهت شجاعتی داده پاتو از دایره راحتی و آسایشت بیرون بذاری وبری تو دل ناشناخته ها بری جای که حتی زبانشم بلد نیست که البته استاد هم با تکامل به اینجا رسیده
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
بارها و بارها توی دیدن این فایل منقلب شدم با این که قبلا هم این فایل رو گوش داده بودم اما انگار تازگی داشت برام و یک درس بزرگی که گرفتم و دوست دارم بیشتر و بیشتر بهش عمل کنم و درس سکوت کردنه، دوست دارم خیلی بیشتر و بیشتر سکوت کنم چون به قول استاد که بارها توی این فایل تکرار کردن و که برام عین زنگ توی مغزم یه چیزی بهم میگفت آقا توجه کن به این حرف که بابا مردم باور نمیکنن شاید خیلیاشون باور نکنن نمیدونم ولی مسیر نتایج رو حتی اگر اومدن گفتن چطوری رسیدی تو بگو لطف خدا بوده یا شانس داشتم نمیدونم اره دیگه شده و دلیلی نداره توضیح بدی تا کسی که بیاد توی مسیر هرچند علاقه دارم موفقیت های بزرگی خلق کنم و بعد درمورد نتایجش صحبت کنم ولی دلم میخواد اول از هرچیزی از موفقیت هام خودم لذت ببرم خودم عشق کنم خودم کیف کنم باورتون نمیشه منم توی یک حالت کوچولو تر خیلی از این هدایت ها برام اتفاق افتاد که یکم سخت بود ولی لبیک گفتم بهش و انجامش دادم خداوند همواره هدایتگر و حمایت گر ماست و این یک واقعیت ثابته که ما همواره داریم توسط خداوند هدایت میشیم به شرطی که مثل حضرت محمد ما بشنویم و ببینیم خدا چی میگه نه که بگیم خداوند بگه نه خداوند داره همواره میگه ما هستیم که گوش نمیدیم
خدایاشکرت واقعا
سلام استاد ، خدا می دونه که چقدر درس گرفتم از این فایل ، من هم می خوام از امروز تلاشم رو بکنم که بیشتر فردی باشم که بر شانه های خدا حرکت می کنه و به تمام هدایت های پروردگارم گوش کنم و عمل ، خدارو سپاس که شما رو جلو راه من قرار داد ، هرچند که الان هم نتیجه هایی گرفتم که اگه چند سال پیش کسی بهم می گفت این ادم می شی برام غیرقابل باور بود.
استاد با این داستان من چقدرررر این موارد دیدم و ندیدم،اونقدر زیاد هستن که کسی شاید کمتر دیده،ولی چون توی ذهنم بوده که معجزه یعنی کیسه پول از اسمون میوفته،
اصلا همین دیروز مسول سالن غذا خوری بچه ها توی مدرسه،زنگ زده بود به یه اشنا که به من به که امروز برم کار مدارکشون انجام بدم چون اون تاریخی که اعلام شده برای همه توی هفته ی اینده خییلی شلوغ میشه ،من اون لحظه نفهمیدم الان بیشتر بهش دقت میکنم،و هزاران مثال دیگه ،
استاد این فایل ها برای کسی که امادگیشو داشته باشه نشونه هست دفترچه راهنما هست که چطوری هدایتا رو ببینه،ادما یی که اومدن هدایت کنن رو ببینه ولی مشرک نشه،که ها فقط همین یه نفره مدیونش بشم،مد چنتدا ادم هستن اطرافتم که خیلی برام بی توقع کارا انجام میدن و طبق فایل های اخیر متوجه شدم که ذهن من قبول نمیکنه از این جنس ادما دنیا پره و من میتونم کل ادمای اطرافم رو اینجوری انتخاب کنم ولی ذهنم هی میگفت نه این مدلی فقط همین بود افتاد تو تورت به قولا ماهی گیر خوبی بودی.
ولی دارم روی فراوانی افراد کار میکنم که انسانها فوق العاده هستن
و مورد بعدی روابط هست که شما با تمرکز بر زیبایی ها تونستید اون وجه از ادما رو برانگیزید که بدردتون میخوره ،اونجا که گفتید با چند نفر کلنجار میرفت ماموره توی فرودگاه به شما که رسید کارتون سریع انجام شد ،این برای من قانون برانگیختگی رو واضح تر کرد و همچنین تمرکز بر مثبتا،امیدوارم که هروز و هروز چقد دلمون باز باشه برای دیدن زیبایی ها،هدایت ها ،در پناه حق
استاد عزیزم سلام یکی از بینظیر ترین فایل هایی بود که ازتون دیدم چقدر قشنگ نقشه گنجی که همه دنبالش هستن رو توضیح دادید
البته این نقشه گنج برای هرکسی یه مسیر جداگونه است قرار نیست همه از یه مسیر به این همه موفقیت برسن هرکسی یجور با سیستم جهان هستی ارتباط میگیره و هدایت میشه به خواسته هاش.
موقعی که داشتید صحبت میکردید از بسته شدن سایت یاد کار خودم افتادم که تو یه مجموعه ای کار فروش انجام میدادم و برای تضمین سفته گذاشته بودم یه مدتی بود که بازار کلا قفل شده بود سال 97 بعدش منو تهدید کردن سفته هات رو میزاریم اجرا ولی برای من مهم نبود که چی میشه من فروش خودم رو انجام دادم و بعد از مدتی از اون مجموعه جدا شدم با یه تاجر بزرگ که هم سن خودم فقط تجربه کار تو زمینه پارچه داشت تو دبی اشنا شدم من تو ایران اون تو دبی بعد جالب اینجا بود فارسی صحبت میکرد و خیلی راحت من میتونستم باهاش ارتباط بگیرم.
خلاصه تعریف کردن اون نقطه از داستان شما که مامور فرودگاه خودش اومد کارهای شما رو انجام داد هم یاد اونموقع افتادم که این شخص تاجر قرار بود از من سند بگیره به عنوان تضمین ولی وقتی خودش اومد به ایران نه تنها سند نگرفت بلکه پول باری هم بهم داد رو قرار شد بعد از فروش بهش برگردونم و تمام هزینه های گمرکی و جانبی رو هم خودش پرداخت کرد و الان یکسال از این قضیه میگذره و جدا از کانتینر اول تا الان 4 تا کانتینر دیگه بهم بار داده برای فروش و این در شرایطی هستش که خوده دولت ایران با قوانینی که وضع کرده باعث شده رقبای کاری من خود به خود حذف بشن از بازار بدون اینکه من اصلا بخوام کاری کنم خدا خودش داره جنس مارو تو بازار جا میندازه. و اینا تمام به خاطر نظم و قوانینی هستش که خدا قرارداده