داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-28 07:48:252023-12-22 12:40:42داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به بهترین و ارزشمندترین استاد🥰🥰🥰
سلام به دوستای خوبم☺️☺️☺️
سپاسگزارم🙏🏼🙏🏼🙏🏼 از پروردگاری که هدایت کرد من و به این فایل ..باورتون نمیشه تو این تایم از زندگی که قرار گرفتم این فایل بهترین نوع هدایت بود 👌👌👌از استاد واقعااااااا ممنون و متشکرم که به من آموخت خودم را رها کنم از هر فکر و نجوایی که از سمت شیطان در ذهنم به وجود میآید و خودم را بسپارم به دریای رحمت خداوند وقرار بگیرم در مسیر ،مسیری که با قلبم و با کانون توجه ام به نکات مثبت میتواند بهترین و زیبا ترین مسیر زندگی ام شود 🏃🤸🏃من از استاد یاد گرفتم که باید همواره و در تمام مواقع به اتفاقات با دید مثبت نگاه کنم که اتفاقات به ظاهر منفی میتواند بهترین درهای رحمت را به سویم باز کند ومرا به تکامل برساند 👣👣مطمعنم روزهای پیش رو پر است از آرامش☺️خیر و برکت😍عشق😘 ثروت 😍و سلامت 🧘🧘🧘
استاد عزیزم، خانم شایسته عاشقانه دوستون دارم😘😘😘 براتون بهترین ها رو از خدا وند آرزو میکنم ❤️❤️❤️ مطمعنم خدا خیلی هوامو داره که شما رو سر راهم قرار داد🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼
سلام استاد جونم افررررررررین افررررررررین عجب فایلی بود و چقدرررررررر عالیییییییی گفتین و چقدرررررررر از سال 97 با بازنشستگی م که خدااااااااااااااااا با شما آشنام کرده و همین طور به هدایت هام عمل کردم و سعی کردم باور کنم و مثل ابراهیم و شما تسلیم باشم چقدرررررررر برام عالی بوده و فوق العاده و چقدر نتایج عالی از شرایطی گرفتم که فقط دلم میخواد یه روزی از نزدیک بگم براتون و چقدر رشدم داده و به نفعم بوده اما ظاهراً مشخص نبوده که عالیه برام مخصوصاً تو تضادی که الان 3ساله برام افتاده اما مطمئنم که همون مسیر خواسته هام ه باید صبر کنم و با قدرت مثل شما و ابراهیم تسلیم باشم و ادامه بدم تا پاداش ها رو بگیرم ، باورتون میشه حتی تو سادهترین کارها کمک میگیرم مثل آشپزی ، سفر ، رستوران ، و………. و جوابهای عالی میگیرم که اشکم در میاد ، استاد مومن و مهربانم من 100% قبول دارم حرفاتون رو و حسابی اشک ریختم که چقدرررررررر درست میگید و چه خوب بهم یاد دادید که به نشانه ها عمل کنم و توجه کنم و باور کردم که خدا همون اندازه که با پیامبران نزدیکه به من هم نزدیکه چون در قرآن میگه که من از رگ گردن به شما نزدیکم ، از صبح تا شب و شب تا صبح با خدا عشق بازی میکنم و در آرامشم و یقین باید بسپاریم به خودش ،خودش میبرت هر جا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همون جاست ، من خیلی عمل کردم و مرتب بدنیال نشانههام و مینویسم تا یادم بمونه ، چقدرررررررر معجزهای خدا رو دیدم و چقدر این زندگی قشنگه و حاضر نیستم که یه لحظه برگردم به زندگی قبلم که همش گمراهی و ناامیدی بود منی که 31 سال رشته ی دینی و قرآن رو تدریس میکردم و فکر میکردم چقدر مسیرم درسته اما الان 180درجه زندگیم متفاوت و بی نظیر شده با توبه کردنم و چه زیبا شده زندگیم ، من خیلی خوشبختم که با بچههام امید و دینا در این مسیر الهی مسیر نور و هدایت همراهیم و چقدر عالیه عاشقتم پروردگار مهربانم که منو با شما و سایت عالی تون و دوستان بی نظیر بهشتیم همراه کرده ، در ضمن به لطف الهی شروع کردم به خوندن کامنتای دوستان و حسابی هم یاد میگیرم و خوشحالم که چقدر دوستایی دارم که از من بهتر و عالی ترند و درس بگیرم و با قدرت ادامه بدم انشالله ، عاشق تونم موفق و پیروز و سلامت باشید ️، طاهره صادقی مامان امید
سلام ب همگی
خدای من چقدر فایل پرباری بود یعنی کل فایلو هم لبخند ب لبم بود و هم اشکهام جاری میشد
خداروشکر واسه وجود ادمی مث شما ک انقد هدایت های خداوند رو جدی میگیره و با ایمان و توکل انجامش میده واقعا خداروشکر
خیلی خوب بود صحبتهاتون اتفاقا خیلی دلم میخاست کامل بدونم پروسه مهاجرتتون رو
اصن نمیدونم چی بگم کل فایل عالی بود
اینکه شما اون مایع رو ب اون شکل با خودتون بردید تا اخرش ک درباره امجام کارهوتون توسط وکیل توی لوس انجلس انجام شد
واقعا خداروشکر همین شما داشتین صحبت میکردین یکی یکی هدایتها و اتفاقاتی خیلی راحت برام اتفاق افتاده و نشونه هایی ک درباره موضوعات مختلف دیدم داشت از ذهنم رد میشد.ک دوست دارم چنتاشو بگم من عاشق قشمم و تا پارسال نرفته بودم و خیلی دلم میخاست برم ی روز ک خیلی هواشو کرده بودم داشتم تو اینستا میچرخیدم و عکسا و فیلمهایی ک تو پیجای مختلف دربارش بود رو میدیدم و کیف میکردم و قلبم اصن انقدر شوق داشت ک از نزدیک برم و این زیباییها و اون حال و هوا رو ببینم ک نگو اون موقه دستمم خیلی خالی بود کلا ده بیس هزارتومن تو کیف پولم داشتم اصن نمیدونستم چجوری ولی واقعا دلم میخاست برم چون پول نداشتم سوالم از خدا این بود ک خدایا من چجوری برم ب این سفر ک بتونم پولم دربیارم بعد ی ایده ب ذهنم رسید ک بدم برنامه دیوار و چک کنم ببینم چی پیدا میکنم اگهی هارو یکی یکی میزدم بالا یهو چشمم ب یک اگهی خورد ک نوشته بود ب یک خانم بابت همراهی از کرج یا تهران ب قشم برای بسته بندی اسباب بازی نیازمندیم با جای خواب غذا و کلا ایاب وذهاب و حتی دستمزد هم میداد.یعنی انقدر با جزییات چیزایی ک میخاستمو تو اگهی نوشته بود ک شک کردم گفتم شاید توهم زدم شاید من اشتباه متوجه شدم اگهیرو برای یکی از دوستام فرستادم گفتم ببین این همون چیزیه ک من فک میکنم دیدم اونم تایید کرد و زنگ زدیم اون بنده خدا ک قضیه چیه اونگ گفت بله درسته هرجی فهمیدیو.گفتم کی بریم گفت هروقت شما اماده باشید .با دوستم دوتایی قصد کردیم بریم گفتیم خدایا توکه تا اینجاشو ردیف کردی این سفر هم بهمون خوش بگذره هم این ادم ادم درستی باشه و خلاصه خیلی بعمون خوش بگذره.ما امادگیمون رو برای فردای اون روز اعلام کردیمو خودش بنده خدا اومد دنبالمون مارو سوار کرد و ما با ماشبن شخصی اون بندا خدا با 10 هزارتومنی ک من داشتم سفرمون رو شروع کردیم ک نگم براتون چه دست فرمونی چه ادم باشخصیتی چ ادم پایه ای چه ادم شوخ و بامزا ای چ قدر خوش صدا .کلی باهم خوندیم دست زدیم رقصیدیم و چ حرفای خوبی زدیم اصن نگم براتون هنوزم حالم خوب میشه بهش فکر میکنم .هرجا ک منظره خوبی داشت نگه میداشت عکس مینداختیم با این ک هوای جنوب گرم و شرجیه ولی ما هوای بارونی هوای خنک رو هم اونجا تجربه کردیم یعنی ما با هیچی رفتیم و با دستمزدی هم ک به ما داد خریدم کردیم وای خود قشمو ک نگو چقدر عالی چقدر دلچسب دریا غروب دریا وای بنده خدا جاهم برامون گرفته بود خیلی پسر مودب محترمی بود اصن واقعا حسم خیلی عجیبو خوب بود نمیتونم حالمو بگم.فقط در همین حد ک از چیزی ک فکرشو میکردم هم بیشتر بود از چیزی ک میخواستم هم بهتر بود خدایاشکرت
.استاد انقدر عالی بود این فایل و موارد هدایتی ک گفتین انقدر زیاد بود ک اگه دونه دونه بگم منم باید 2 ساعت بنویسم .همه مواردی ک شما گفتید قلبمو میلزرزوند و اشک شوق و سپاس تو چشمام حلقه میزد و با اینکه نصفه شب داشتم این فایلو میدیدم و خوابم میومد انقدر گیرا و معنوی داشتید این موضوعهای پر از هدایتو تعریف میکردید عاشقانه گوش میدادم و بعدش خوابم از شوق و عشق پرید
خدایا ممنونم بابت این الگوی بزرگ دست تو شده برای هدایت ما
حدایاشکرت.
استاد واقعا بابت این فایل ممنون.عشقید
بنام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته دوستداشتنی وتمامی دوستان
امروز صبح داشتم ستاره قطبی رو انجام میدادم واز خداوند خواستم که هدایتم کنه ایمانم بیشتر بشه واسه انجام هرکاری هدایت بشم وامروز زدم روی نشانه واین فایل عالی اومد وبه خداوند گفتم خدایا چیکار میکنی چه فایل عالی اومد استاد من این فایل رو اون موقع که گذاشته بودین توی سایت با الان که دوباره گوش دادم به جرات میتونم بگم که درک خیلی خیلی بیشتری ازش داشتم وتو مدتی که داشتین صحبت میکردین اشک میومد وبه خودم میگفتم ببین چقدر واضح خداوند داره باهات حرف میزنه خیلی لذت بردم استاد من مدتیه که دارم رو خودم کار میکنم ونشانه هایی دریافت میکنم وخدارو شکر درکم داره هرروز بهتر میشه خدارو شکر میکنم که منو هدایت کرد به این سایت وبابتش از خداوند سپاسگزاری میکنم از شما دواستاد عزیز هم سپاسگزاری میکنم
در پناه الله
سلامی پر از عطر و بوی خدا جان
خدای من اشک شوق شنیدن( این حد از ایمان) اجازه دیدن صفحه گوشی و نگارش کلمات رو به من نمیده ؛ ولی ی نیروی بزرگی به من میگه ملیحه بنویس ، استاد اونجایی ک گفتید مریم جان گفتند حالا که کارت فعال نیست ، ایشون در نقش ی فرشته زمینی از طرف خداوند مامور میشه تا قلب شما رو آروم کنه و بگن” این نشونه است که ما داریم میریم ” این جز محبت خداست ( اینجاست که مریم جان به قوانین عمل میکنه رو با سرعت رد میکنه و بهتر بگم در عمل به قوانین جادو می کنند و قوانین رو قورت دادند به به از این حد از عمل به قوانین)؛ خدای من تبریک میگم به خاطر حضور زنی قدرتمند و قابل تحسین که در انجام قوانین الهی در هنگام عمل در یکی از نفس گیرترین مراحل مهاجرت این قد متبحرانه و حرفه ای عمل میکنند؛ دلم قرص میشه وقتی این حد از ایمان رو در شما و مریم جان میبینم تحسین می کنم لذت میبرم یاد میگیرم و رشد میکنم در کنار شما ؛ واقعا چه قد خودتون ترتیب وقایع شیرین و با جزئیات مویرگی بیان میکنید انگار خدا رو کامل میشه در شنیدن و درک کلام شما در این فایل با تمام شفافیت دید ، احساس کردم خدا قبل شروع ضبط این فایل گفته تو فقط انگشت ببر روی دکمه ” شروع ” بعد من در تمام سلول های مغز تو ، حرف های که میخواهی بگی پردازش میکنم از عسل شیرین تر، تو فقط نماینده من شو برای بیان اش ؛و بگو از عظمت من به خاطر ایمانی که بنده هام تو لحظات استرس زا به من میارن و در کلام تو جاریش می کنم . آرزوی بهترین ها رو در تمام ابعاد زندگی برای شما مریم جان پسر برومند تون و تک تک اعضای خانواده عباس منش رو از خداوند منان آرزو مندم.
سلام به استاد گلم.چقدر زیبا و با بیان خوب گفتی داستان هدایت شدنتون .
در کل بحث هدایت این منظور رو میرسونه که
باید دل نبست وا داد. باید دل رو به دریا داد
خودش میبرتت هرجا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همونجاست.
خیلی ایمان میخواد استاد که بتونی در مواجهه با شرایط مختلف حست رو خوب نگه داری و قبول کنی که هر اتفاقی برای من می افته به نفع منه و
باید بپذیریم و دست هدایت رو باز بزاری برای هدایت شدن چقدر ایمان میخواد بتونی از پس نجوا های ویران کننده ذهن بر بیای و قانعش کنی .
این ها در حرف خیلی آسونه ولی در عمل ایمان ابراهیمی میخواد و دقیقا اینجاست که به همون اندازه ای که ایمان داشته باشیم و عمل کنیم و از پس نجوا ها بر بیایم هدایت میشویم و پیشرفت میکنیم که خیلی ها نمیتوانند و تسلیم شیطان درون میشوند و میپذیرند منطق های ذهن رو برای عمل نکردن به جریان هدایت، که ایمان لازمه کارشه.
استاد این مبحثی که کوتاه میخوام عرض کنمو همین الان هدایتی اومد به ذهنم که دربارش بنویسم شاید با بحث هدایت کمی فاصله داشته باشه ولی واقعا مهمه دنیا و آخرت خوب، و بد رو،میشه باهاش انتخاب کرد.
اون مبحث «« شرک »» هستش.
من واقعا با توجه به آگاهی های دوره های مختلف حتی توی فایل های دانلودی رایگان به این درک رسیدم که چقدر شرک و توحید در زندگی ما انسان ها جایگاه بسیار بسیار بزرگی داره واقعا نمیشه با کلمات توضیح داد این اهمیت رو .
من در طول روز به هرکس به هر اتفاق یا هر موضوع دیگری که بر میخورم میبینم جایگاه انتخاب شرک هست یا توحید به هرجا که میرسم و یا در افکار یا صحبت ها یا مشاوره های دیگران که بر میخورم متاسفانه عین قبلا خودم فقط و فقط شرک داره توش موج میزنم اصلا خبری از ایمان نیست حتی در افرادی که دم از ایمان و روز آخرت میزنند.
یه روزایی هست که میرم توی خودم و با خودم صحبت میکنم که چقدر ما دقیقه به دقیقه عمرمون در عمل و چه در ذهن داریم شرک می ورزیم یعنی قدرت رو از خدا میگیریم میدیم به غیر خدا
و بعد، از خدا جایگاه خوب در دنیا و مخصوصا در آخرت میخوایم. با این همه شرک که در لایه های مختلف ذهنمون رسوخ کرده بدون اینکه بدونیم هست و بخوایم تغییر بدیم که متاسفانه در کل جامعه فراگیره .
انشالله اگر در مدار هدایت هستم منو هدایت کنه به سمت زیبایی های بیشتر به سمت ثروت بیشتر به سمت خیلی چیزهای بیشتر و بهتر که با تضاد هایی که در زندگیم بهشون بر خوردم و به خواسته ها تبدیل شدن واسم، هدایت کنه.
استاد خیلی سپاس گذارم از خدا. برای وجود شما در زندگیم با این سایت خوبتون با این همه علم و آگاهی که انشالله در مدار درک و عمل به این قوانین الهی باشم ممنون. از فایل خوب هدایتی که گذاشتین روی سایت، چقدر حال خوب بهم دادی . قلبمو بیشتر آماده دریافت هدایت کردی استاد عزیزم دوستت دارم.
با سلام خدمت استاد بی نظیرم و خانوم شایسته و تمام دوستان سایت الهی
آقا بخدا،بخدا اعتماد کنید من امروز بیزنس جدیدم رو استارت زدم و بصورت کاملا معجزه آسا شروع به ویزیت محصول جدید کردم تا ساعت 11یه فاکتور هم نزده بودم و این در صورتی هست که من خودم سرپرست فروش شرکت پخش مواد غذایی بودم به 6تا نیرو و بار ماشینی می فروختم سرمو کردم بالا گفتم خدایا می خوام تا ظهر یه فاکتور بزنم یه دفعه جلو یه دکه زدم ترمز و رفتم خودمو معرفی کردم و محصول رو دادم بهشون نگاه کردن و گفتن یه کیلو قهوه برام بیار بعد اومدم تو ماشین کلی از خوشحالی فریاد زدم خدایا شکرت که چقد زود خواسته های مارو اجابت می کنی وقتی به تو تو توکل می کنیم من که بار ماشینی می فروختم الان با یک کیلو فروختن اینقد خوشحال شدم نیومدم بگم حالا یه کیلو چیه من 1000تا 1000تا بار می فروختم و تمرکز گذاشتم رو نکات مثبت گفتم اون روز هم که بار ماشینی فروختم روز اول که نشد از همین خرده ها رسیدم به عمده و می خوام بگم خدا جواب می دهد اگه ما در فرکانسش باشیم آقا خانم بذارید هدایت کند مارو الله یکتا که کارش رو خوب بلده این در صورتی هست که من از شهر خودم که شیراز هست مهاجرت کردم به یک شهرستان دیگه و داخل یه صنف دیگه رفتم که اصلا اطلاعی ازش ندارم ولی عیب نداره می شناسم و یاد می گیرم و رشد می کنم اعتماد کنیم به خدا
یا الله
سلام دوست عزیز
شکر گزاری و خوشحالی شما از فروش یک کیلو قهوه برای من درس بزرگی داشت و نکته ای رو به یاد من آورد از آموزه های استاد که برای چیزهای کوچک به اندازه چیزهای بزرگی که تو زندگیمون داریم خوشحال و سپاسگزار باشیم.
مثل الان من که شاکر خداوندم بعد از مدتها تونستم کامنت بزارم و خواسته منو که صبح توی تمرین ستاره قطبی نوشتم اجابت کرد
الهی شکرت که سریع الاجابه هستی.
الهی یاریم کن همیشه در این سایت فعال باشم .
ممنونم از شما حسین آقا که باعث حرکت من شدین به اندازه یک کامنت.
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراه در این مسیر زیبا
استاد چقدر زیبا از هدایت گفتید و چقدر کلامتون برای من که چندین ساله درکنارتون هستم و آموزش میبینم آگاهی بخش بود.
درمورد شهود و هدایت یاد تجربیات خودم افتادم و چقدر این خاطرات شیرین ولذت بخش در ذهنم مونده اینارو مینویسم تا به خودم یاداوری کنم من هم هدایت شدم و نتیجه هدایت چقدرررر شیرینه
استاد من دوره کارشناسی ارشد که میخوندم یه استاد راهنما داشتم از کانادا که ایشون بعد سال ها قرار بود بیان ایران و درمورد پروژه من با اساتید و دانشجوهای دکتری تو یه جلسه صحبت کنن .من زبان انگلیسی اصلن خوب نبود و تمام افراد اون جلسه تسلط عالی داشتن و من کلی ناراحت بودم وغصه میخوردم که این جلسه در مورد کار منه و من وقتی نتونم انگلیسی صحبت کنم چقدر تو جلسه خجالت میکشم و ضایع میشم .یک هفته تمام تا ایشون بیان ایراد هر لحظه به این فکر میکردم که چه جوری باچه بهانه ایی نرم اون جلسه رو اما نمیشد و یه بی احترامی بزرگ محسوب میشد تا اینکه گقتم میرم و هرچی باشه من همینم و خودمو پذیرفتم با شرایطی که داشتم(البته باز تو وجودم ترس بود)تا جلسه شروع شد و استاد اومدن درمورد من و پروژم صحبت کنن یهو بدون مقدمه بهم گفتن دخترم شما اصالتا کجایی هستی و من گفتم تبریزی وایشون با خنده گفتن خب همشهری هستیم که من خسته شدم از انگلیسی حرف زدن و میخوام فقط به یاد گذشته ام ترکی صحبت کنم من ترکی حرف میزنم تو برای بقیه ترجمه کن و من اون لحظه از شدت خوشحالی نزدیک بود گریه کنم گفتم خدایا تو چه کردی کسی که قرار بود بشینه توجلسه و هیییچی نفهمه الان شده مترجم بقیه این جز خواست تو هییییچ چیز دیگه ای نیس وبعد ایشون با مهربانی تمام گفتم من هروقت که برگشتم هم شما میتونی سوالاتت رو ازم بپرسی و کمکت میکنم.اون اتفاق و اون هدایت برای من چیزی جز معجزه نبود که سال هاس که تو ذهنمه و داستان های این چنینی بسیار هست که سعی میکنم تک تک برای یاداوری به خودم بنویسم و ردپا بذارم️
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
بسیار مهم است هنگام مواجهه شدن با تضادها و اتفاقات ناجالب:
آگاهانه از زاویه ای به آن نگاه کنیم که به احساس کمی بهتر از قبل دست یابیم و بر روی زیبایی ها و نکات مثبت تمرکز کنیم
اگر پاداش های بزرگ می خواهیم باید بتوانیم در چنین مواقعی :
ذهن خود را کنترل کنیم
با توجه به افکار درست مانند این باور که هر اتفاقی در پایان به نفع ما خواهد شد: باید بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم
هدایت برای همه ی افراد به یک شکل صورت نمی گیرد:
برای هر شخصی بسته به خواسته ها و باورهایش متفاوت است
نجواهای ذهنی در تمام مراحل همراه ماست و وظیفه ی ما در هر لحظه این است که: ذهن و روح مان را با هم هماهنگ کنیم که هماهنگی تنها :
با داشتن احساس کمی بهتر از قبل با تمرکز بر نکات مثبت سپاسگزاری دیدن زیبایی هاو کنترل ورودی ها امکان پذیر است. زمانی که باورهای مناسب در زمینه ی روابط داشته باشیم بر نکات مثبت افراد تمرکز کرده تا:
به افراد مناسب هدایت شویم و رفتار مثبت آنها را به نفع خود برانگیخته و به قول خداوند:
دلهای افراد به سمت ما نرم خواهد شد
وقایعی که به صورت هم زمان یکدیگر را تایید می کنند : نشانه ای واضح از هدایت های خداوند است
زمانی که باورهای مناسب داشته باشیم و باورهای ما متفاوت از عموم جامعه شود:
به مکان بهتر که متناسب با باورها و فرکانس های ما است قدم به قدم هدایت خواهیم شد خداوند به سادگی می تواند ما را به سمت خواسته هایمان هدایت کند
از تضادها برای دستیابی به خواسته های خود انرژی بگیریم
نگران نباشیم: هیچ کسی در زندگی ما تاثیری ندارد مگر اینکه ما با باورهای نادرست به او قدرت دهیم
هدایت پروردگار را :بپذیریم اجازه دهیم خداوند ما را در هر لحظه هدایت کند
به اندازه ای که هدایت های خداوند را باور داریم: نشانه ها را می بینیم که افراد آن را دریافت نمی کنند و اتفاقات خوب برای ما رخ خواهد داد.
به هدایت خداوند : ایمان داشته باشیم و همواره هدایت او را به یاد بیاوریم :
خداوند ما را به مسیر خواسته هایمان : هدایت می کند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدا
سلام خدمت همگی…
وقتی در عمق آگاهی هایی که این دو جلسه و کلا فایل های استاد دارند کمی تفکر می کنیم جنسی از ایمان و توکل همراه با شجاعت و نترسیدن در همه شون یکی هست که این دیدگاه و باور استاد،نتایج رو براشون متفاوت کرده و زندگی سراسر آرامش و بهشتی را دارند تجربه می کنند!
آیا خوده من دارای چنین ایمانی هستم که با کوچکترین تضادی،دنبال راه حل و اشحاصی باشم که بتونم اون مشکل رو حل کنم یا رجوع می کنم به درونم و با ساکت کردن ذهنم،صدای خودش رو بشنوم!؟
دیشب که داشتم برای دومین بار اونم فایل تصویری این فایل رو گوش میدادم،یه لحظه به خودم گفتم در مواجه با اون تضاد اخیر،چطوری عمل کردی و یادم اومد که این یه نشونه ست از طرف خدا و میخواد ایمان من و عملکردم از این آگاهی ها رو بدونه و وقتی اعلام کردم ایمان دارم به گفته ی خودش من که نمیدونم ایمان داری یا نه و باید ثابت کنی و الان که فکر میکنم می بینم به هر کسی که میشد بجز خودش رو انداختم و فکر کردم اینا دستای خدان که باید بهم کمک کنند و جلوه ی زشت کارم رو در نظرم زیبا کردند!
وقتی به عملکرد استاد عمیق تر شدم و خودم را جای ایشون گذاشتم دیدم من نتونستم ایمانی رو که استاد داشت رو داشته باشم و باعث شد هدایت های الله را بشنوه ولی من چیکار کردم!؟
به هر کسی که اعتباری و سمتی در اون کار داشت رو انداختیم تا مگر کارمان رو راه بیندازه و شرک ورزیدیم و از خودش نخواستیم!و تا به امروز نمی دونستم کارم اشتباهه و فکر میکردم اینا نشونه هایی هستند که باید ازشون کمک بخواییم!
شب با کامنت های این فایل خوابیدم و صبح هم وقتی بیدار شدم اولین کاری که کردم باز کردن همین صفحه بود و ادامه ی اون کامنت ها و چون صبح زود بود چشام سنگین شدند و نمیدونم خوابیدم یا بیدار بودم ولی این گفته ی پیامبر به نقل از استاد تو ذهنم مرور شد!!!!
شرک در دل مومن،مانند راه رفتن مورچه در دله تاریکی شب پنهان است…
و چندین بار انگار که به اکو وصل شده و پی در پی اومد و من شنیدم!
بلند شدم و گفتم آیا استاد درباره ی مهاجرتشون به کسی غیره خدا رو انداخت!؟
آیا از کسی خواست تا سایتی که رو هوا بود و نتیجه ی چندین سال کارکردن و عمل کردن بود رو بهش برگردونه!؟
آیا وقتی کارت بانکیش کار نکرد از هزاران نفری که میتونست کارش رو راه بیندازه کمکی خواست!؟
آیا وقتی زبان بلد نبود و می تونست چندین اپلیکشن ترجمه ی زبان رو روی گوشیش نصب کنه اینکار رو کرد!؟
آیا نگرانیش رو به خانم شایسته و مایک انتقال داد تا اونا هم بهم بریزند و نتونند نشونه هایی مثل دیدن تابلوی امریکا رو ببینند و دنبالش کنند!؟
آیا رشوه داد به کسی،ماموری،نگهبانی تا کاراش رو ردیف کنند!؟
آیا اسیره نجواهای شیطان شد و به هزاران راهی که می تونست متوسل بشه و راهش رو کج کنه!؟
آیا از کسی مشاوره و راه حل خواست!؟
چرا من فکر میکنم برای استاد شده برای من نمیشه!؟
چرا فکر می کنم خدا دله اون افسر بازپرس رو برای استاد نرم میکنه و کاراش رو خودش انجام میده ولی این کاره منو نمیتونه و میخوام از دیگران کمک بگیرم!؟
چون درجه ی ایمانمون فرق داره!استاد همه چی رو سپرده دست خدا و در مسیر جریان هدایت گام برمیداره ولی من خودمو میزنم به در و دیوار تا بلکه راهی پیدا کنم و چون فرکانسم فرکانس شرکه، صددرصد که جواب نمیده!
در زبان میگم که خداوند قدرتمندترین و تواناترین هست ولی باید در عمل این رو نشون بدم و هر کاری رو فقط و فقط به خودش بسپارم و چشم در دست دیگران برای کمک نداشته باشم!
چطور خدا میتونه پروسه ی مهاجرت استاد رو به زیبایی و مهارت کامل مثل کارگردانی که از قبل سناریو رو میدونه انجام بده ولی یه کار کوچیک رو من نمیتونم به خودش بسپارم!
خدایا منو ببخش که شرک ورزیدم و قدرت رو به همه دادم!
از همه کمک خواستم و فکر کردم اینا دستای تو هستند و باید از اونا بخوام!
کاش میشد مثل استاد در آغوش خدا باشیم و خودمون رو رها کنیم از هر چه وابستگی و شرکه ولی این عقل و منطق وقتی میاد جلو کلا همه چیر رو بهم میزنه و چراغ هدایت ها رو خاموش میکنه!
میدونم بخشنده ایی و تواب و منو بخشیدی و این لبخند رضایت که روی صورتم نقش بسته نشونه ی اینه که درسم رو گرفتم از این تضاد تا در هر لحظه وابسته ی خودت باشم و لاغیر…
بااینکه چند روزی به نتیجه ی اون کار مونده و نتیجه اش مشخص نیست ولی من امروز درس بزرگی رو گرفتم و اینکه هر چی بشه همون کار خیره است و نتیجه هر چیزی باشه دیگه از کسی غیره خودش نمیخوام!پشیمانم از خودم و عملکردم و صبح توبه کردم و از خدا درخواست بخشش کردم و میدونم بخشیده چون هدایت به سمت این فایل،برای این بود که من درس بگیرم وفقط گوش کننده و نویسنده نباشم و امیدوارم که این آگاهی بزرگ رو همیشه بتونم در عمل نشون بدم و درهایی از سعادت و خوشبختی رو به رویم باز کنم با ایمان به خدا!
ممنون استاد عزیز که شدید نمونه ی واقعی عمل کننده به هدایت ها و الهامات و اون درجه از ایمان و توکلتون باعث رشد شما تو همه ی جنبه های زندگیتون شده!