راهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2، برای حل مسائل مالی شما
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری330MB28 دقیقه
چرا برخی افراد با وجود عدم اجرای قوانین، موفق و ثروتمند اند و برخی دیگر با وجود کار کردن روی باورهایشان، موفق نیستند
سوال:
سوالی که به شدت ذهن مرا به خود مشغول نموده و به نظرم نقضی است بر قوانین، این است که:
وقتی می بینم یک سری افراد هستند که با اینکه در حال گله و شکایت اند و مرتباً غر میزنند، ولی روز به روز ثروتمندتر میشوند یا بچه هایی که درگیر بیماری و فقر هستند.
اگر قانون این است که اگر گله و شکایت و تمرکز بر نکات ناراضی کننده، ما را از نعمت ها و ثروت ها دور می کند، چرا این افراد مرتباً اوضاع برای شان بهتر هم می شود؟
چرا قانون برای این افراد، برعکس عمل می کند؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
لازم است دوباره نحوه عملکرد سیستم جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم. قانون همیشگی و بدون تغییر خداوند این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب کاملی از باورها و فرکانس های ماست. سیستم جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی مبتنی بر مدار و فرکانس است.
شما هرگز نخواهی توانست تناقضی بر قوانین جهان پیدا کنی. این قوانین هرگز برعکس عمل نمی کند. خواه آن را باور داشته باشی، خواه نداشته باشی!
خواه با این قوانین هماهنگ باشی و آنها را تایید کنی، خواه آنها را نادیده بگیری و بر خلاف شان عمل نمایی. در هر صورت جهان طبق قوانین عمل می کند.
شما هرگز نمی توانی از طریق نشانه های بیرونی، فرکانس های دقیق افرادی غیر از خود را شناسایی نمایی
حتی آن کودکی که از نظر شما فقط یک بچه است، فرکانس دارد و با فرکانس های خودش، زندگی اش را خلق نموده است.
اینکه هنوز نمی تواند به زبان شما سخن بگوید، نمی تواند دلیلی باشد که قادر به ارسال فرکانس هم نیست.
بنابراین، هرجا با اتفاق یا مثالی مواجه شدی که از نظر شما، نشانه ای است بر نقض قوانین، مطمئن باش دلیل این استنباط، درک ناقص از قوانین است و نه نقص در قوانین.
این اصلا روش مطمئنی نیست که بخواهی از طریق بررسی فرکانس های دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی یا درباره اش مطمئن شوی یا بخواهی آنها را ثابت یا نقض نمایی.
زیرا شما به فرکانس های فردی غیر از خود، دسترسی نداری. شما حتی نمی توانی فرکانس های همسر یا فرزندان خود را درک کنی، بلکه در بهترین حالت، می توانی از روی نتایج آن افراد، درباره باورهای شان حدس و گمان هایی داشته باشی.
اما همواره از طریق احساس ات، به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی فرکانس های خود ت را بشناسی.
وقتی به راحتی به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی از طریق پیدا کردن ارتباط میان آن فرکانس ها و احساسی که به خاطر ارسال آنها تجربه می کنی و مقایسه آنها با نتایج زندگی ات، مرتباً نشانه های درستی قوانین را ببینی، دیگر چه نیازی به بررسی فرکانس های دیگران داری.
هر فردی از طریق یافتن ارتباط میان نحوه نگرشی که به موضوعی دارد با تجربه ای که از آن موضوع دارد، به راحتی می تواند آثار مشخص و ملموس قوانین را در زندگی اش پیدا کند و از نقش باورهایش در تجربه های زندگی اش مطمئن شود.
نتایج زندگی ما هرگز نمی تواند چیزی خلاف باورهای ما باشد.
بنابراین، اگر فردی ثروتمند است، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
اگر فردی روابط عاشقانه ای تجربه می کند، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره روابط دارد.
اگر فردی معمولا همیشه سلامت است، قطعا باورهای قدرتمند کننده ای درباره سلامتی دارد.
اگر فردی مرتباً بیمار است، حتما باورهای محدود کننده ای درباره بیماری دارد حتی اگر تو نتوانی آن باورها را شناسایی نمایی.
اگر فردی مرتباً درگیر مسائل مالی است، قطعاً باورهای محدود کننده ای درباره ثروت و فراوانی در جهان دارد حتی اگر ظاهراً اینطور به نظر نرسد.
اگر میخواهی از طریق مطالعه نتایج دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی، لازم است چند نکته مهم را به خاطر داشته باشی:
اولاً
اگر هنگام برخورد با فردی که توانسته در بخشی از زندگی اش موفقیت هایی کسب نماید، کانون توجه شما متمرکز بر نکات منفی و نقاط ضعف زندگی آن فرد است، اولین چراغی که باید در ذهنت روشن شود این است که:
“من چه باورها و نحوه نگاهی دارم که با وجود اینهمه نکات مثبت و موفقیت در زندگی این فرد، آنچه برایم از همه برجسته تر است، نکات منفی و نقاط ضعف این فرد است!!”
“چرا بر موضوعاتی تمرکز کرده ام که خودش یک مانع بزرگ است، به جای اینکه به کمک دیدن موفقیت های این فرد و تحسین آنها، قوانین کیهانی را تایید کنم و تشویق شوم و ایمان بیاورم که اگر این فرد توانسته، من نیز حتی با وجود نقاط ضعفی که دارم یا شرایط نامطلوبی که در آن هستم، مثل آن فرد از قوانین استفاده و وضعیت مالی دلخواهم را بسازم!!”
دلیل اینکه افراد از نگاه به یک موضوع واحد، نتیجه گیری های کاملاً متفاوتی دارند و دلیل اینکه افراد از شرایط و فرصت های یکسان، نتایج متفاوتی کسب می کنند، نوع نگرش متفاوت آنها به آن مسئله خاص است و از دیدگاه وسیع تر، آنها به خاطر باورهای متفاوتی که دارند، این نگاه و این تمرکز متفاوت را دارند. به همین دلیل نتایج کاملاً متفاوتی از شرایط یکسان می گیرند.
همیشه شرایط اقتصادی یکسانِ یک کشور، به برخی کسب و کارها رونق می بخشد و موجب سقوط و فروپاشی برخی دیگر می شود و دلیل آن، نگرش و باورهای صاحبان آن کسب و کارها به آن شرایط است.
برخی در دل آن شرایط، فرصت ها را می بینند و برخی در دل آن شرایط، فاجعه محض را. به عبارت ساده تر، انتخاب برخی از افراد از آن شرایط، “فرصت” است و برخی دیگر ترجیح می دهند که “فاجعه” را برگزینند و ناآگاهانه این کار را انجام می دهند.
نگاه کردن به موفقیت های یک فرد موفق و ثروتمند، امیدهای افراد زیادی را زنده می کند که اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم، به همین دلیل شروع به تحسین آن فرد و سپاس گزاری می نمایند
اما همان موفقیت ها، خشم، نفرت و حسادت را در افراد دیگری بر می گزیند. به همین دلیل نیز شروع به تجسس می کنند تا بلکه نقطه ضعف هایی در آن فرد پیدا کنند که موفقیت هایش را کم ارزش جلوه دهند یا حتی بتوانند مانعی بر سر راه موفقیت های بیشتر برای او درست کنند.
و منشاً همه این رفتارها، به باورهای آن افراد بر می گردد.
بنابراین، اگر متوجه شده ای که به محض مواجه شدن با موفقیت های یک فرد، قادر به تحسین آن موفقیت ها نیستی، بلکه ناخودآگاه، ذهنت به دنبال راهی برای بی ارزش جلوه دادن آن موفقیت هاست. یا اگر دیدن یا شنیدن موفقیت های دیگران، شما را عصبانی می کند و به جای احساس تحسین، تشکر و سپاس گزاری به خاطر آگاه شدن از یک سند دیگر بر حقانیت این قوانین، احساس های بدی مثل عجز، قربانی شدن یا نالایق بودن را تجربه می کنی، باید به صورت جدی برای تغییر منشأ این رفتار و این احساسات، جهادی اکبر به راه بیندازی.
توجه به همین نکات ریز، مهارت “خودشناسی” را در شما ایجاد می کند. شاید اولین باری که من به درک عمیق تری درباره قوانین رسیدم به گونه ای که شروع به بررسی نگاه و باورهایم با استفاده از این قوانین نمودم، از دوره روانشناسی ثروت 2 شروع شد.
انجام روزانه تمرینات فانوس دریایی و جلسه سوم و چهارم این دوره، انقلابی در من ایجاد کرد. من بارها و بارها این جلسات را گوش داده ام خصوصاً جلسه دوم این دوره و بخشی که استاد درباره هماهنگ شدن با قوانین جهان صحبت می کند و در این باره مثالی جالب از کتاب پندار، می آورد.
من ساعت ها به این بخش از صحبت های استاد عباس منش گوش داده ام تا این نگاه کم کم در من شکل بگیرد و همواره بتوانم دلیل هر اتفاقی را در خودم و باورهایم بجویم و خلق هر خواسته و شرایطی را از طریق ساختن باورهای هماهنگ با آن شرایط، شروع نمایم.
این نگاهی است که من از دوره روانشناسی ثروت2 آموخته ام تا بتوانم مسائل را نه بصورت ظاهری، بلکه از نگاه قوانین کیهانی ببینم.
باید همیشه به یاد داشته باشیم که ما هرگز یک شاهد بیرونی و غیر وابسته نسبت به آنچه که در زندگی مان می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم، نیستیم.
گاهی به مسائل ناخوشایند نگاه می کنیم و خود را فقط یک شاهد غیروابسته به آن ماجرا می دانیم. اما حقیقت این است که ما نیز جزئی از آن ماجرا هستیم. یعنی فرکانسهایی به جهان ارسال کردهایم که موجب شده یکی از تجارب زندگیمان، مشاهده چنین صحنههایی از زندگی آدمهای دیگر باشد.
یعنی وقتی در مواجه با فردی موفق، حتی فردی که موفقیت های اندکی در زندگی اش دارد، چیزی که شما از مراوده با او تجربه می کنی، موضوعاتی پیرامون تمرکز بر ویژگی های نامطلوب یا ناخواسته های زندگی این فرد است (در این مثال گله و شکایت های آن فرد موفق و صحبت درباره ناخواسته هایش با شما!)، باید از خود بپرسی:
من چه باوری دارم و بر چه موضوعاتی متمرکز شده ام که حتی این فرد موفق، با وجود اینهمه نکات مثبت در زندگی اش، در برخورد با من، درباره ناخواسته هایش توضیح می دهد به گونه ای که حتی ارتباط با این فرد موفق نیز، موجب می شود تا بیشتر باور کنم چیزی به عنوان شادی، حتی در زندگی افراد موفق، وجود ندارد!
پس بهترین کاری که در این مواقع باید انجام دهی این است که، به قول استاد عباس منش مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که می خواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده ات درست کند.
سپس از همان جا، کار را برای تغییر کانون توجه ات و برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و متمرکز شدن بر خواسته ها، شروع نما.
دوره روانشناسی ثروت2، راهنما و همراه خوبی برای از بین بردن این عادت و ایجاد عادت تمرکز بر خواسته ها و زیبایی هاست.
من ساعتهای زیادی از زندگیام را صرف گوش دادن به جلسات این دوره نمودم تا این نگاه در من ایجاد شود. این نگاه تحول عظیمی در همه جنبه های زندگیام بوجود آورده است که مهم ترین آنها، آرامش است و این آرامش، منشأ اصلی هدایت من به ایده های بهتر و مدارهای بالاتر شده تا نعمت های بیشتری را تجربه نمایم.
وقتی استاد عباس منش در این باره صحبت می کند که “من خیلی راحت به خواسته هایم رسیدم” من به یاد می آورم که شاید من حتی از ایشان هم راحت تر به خواسته هایم می رسم. چون همه افرادی که از نزدیک مرا می شناسند، متفق القول می توانند بگویند که من چقدر راحت به آنچه می خواهم، می رسم و به نظر خودم، سرمنشأ این نتایج، از دوره روانشناسی ثروت 2 و درک عمیقی بوده که آموزش های این دوره در وجود من نسبت به قوانین کیهانی ساخته و به من مهارت شناسایی باورهای مخفی ای را آموخته که در حکم یک مانع بزرگ بر سر راه خواسته هایم بوده اند و به من یاد داده تا چگونه آن باورهای محدود کننده را به کمک ساختن باورهای قدرتمند کننده ی جدید، بپوشانم و هر لحظه تلاش کنم تا با ارسال فرکانسهای قدرتمند کننده تر، خواستههایم را راحتتر وارد زندگیام کنم.
دوره روانشناسی ثروت 2، برای من در حکم یک دوست و یک همراه همیشگی و یک مشاور عالی در لحظات حساس است.
همان لحظاتی که می توانیم فقط با کمی تعهد و تلاش برای کنترل ذهن، مسیر جریان را
از نفرت به عشق
از نگرانی به آرامش
از حسادت به تحسین
از بیماری به سلامتی
و از فقر به ثروت تغییر دهیم.
موضوع دومی که باید در جریان تجربه چنین ماجراهایی جدی گرفته شود این است که:
اطمینان حاصل نما فردی که به نظر شما با اینکه غر می زند اما ثروتمند است، چه باورهایی درباره ثروت دارد!
آیا اصولا باور دارد که نعمت ها و فرصت ها در جهان زیاد است که حاضر نیست به هیچ فردی در این راستا باج بدهد، یا مرتبا ًنگران از دست رفتن داشته هایش و در پی راهی برای حفظ آنهاست؟
آیا اصولا خود را لایق یک زندگی خوب می داند؟
چقدر به توانمندی هایش اعتماد دارد و چقدر در جهت خواسته هایش قدم بر می دارد؟
چقدر می تواند بلندپروازانه به مسیر اهدافی نگاه کند که هیچ تجربه قبلی ای درباره اش ندارد؟
چقدر برای ثروت ارزش قائل است و چقدر تمرکز او بر مسیرهای کسب و خلق ثروت است؟
زیرا درست است که این فرد غر می زند، اما اگر ثروت و فراوانی جزئی از تجربه زندگی اش است، یعنی قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
پس نمیتوان گفت چرا با اینکه این فرد باورهای محدود کنندهای درباره روابط دارد، اما ثروتمند است. همچنین نمیتوان گفت: با اینکه باورهای خوبی درباره ثروت دارد، پس چرا روابط خوبی ندارد؟!!!
زیرا دلیلش این است که باورهای او درباره سلامتی و روابط ، به اندازه باورهایش درباره ثروت، قدرتمند کننده نیست.
به همین دلیل همه ما می توانیم افرادی را در اطرافیان و آشنایان خود بیابیم که روابط عاطفی خوبی ندارند، اوضاع سلامتی شان مساعد نیست، وقت آزاد برای بودن با خانواده ندارند، اما از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند.
نمی خواهم بگویم که این موضوع خوب است یا بد، چون این موضوع گسترده تر از آن است که در این پاسخ به آن بپردازم. در واقع اگر بخواهم تمام جنبه های این موضوع را توضیح دهم، باید تمام 38 جلسه دوره روانشناسی ثروت1 را کلمه به کلمه بنویستم.
زیرا حتی وقتی باور قدرتمند کننده ای را در فردی پیدا می کنید که موجب خلق ثروت در زندگی اش شده، باید به یاد داشته باشید که قطعاً باورهای قدرتمند کننده تری نیز وجود دارد.
مثلاً اگر فردی ثروتمند است، اما آنقدر درگیر است که هیچ زمانی برای استفاده از آن ثروت ندارد، ممکن است باوری مثل این داشته باشد که:
این فرد احتمالاً باورهای خوبی درباره فراوانی ثروت در جهان دارد، اما در کنار این باور، باورهایی مثل “نابرد رنج، گنج میسر نمی شود” و … دارد. اما از آنجا که رنج بودن در فقر در این فرد، بیش از رنج تحمل کار سنگین برای کسب ثروت است، در نتیجه به خاطر این باور به مسیر هایی هدایت شده که ثروت را کسب نماید اما از طریق کار سخت و سنگین و طاقت فرسا!
پس می توان باور قدرتمند کننده تری مثل:
خلق ثروت، آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست! ساخت و به خاطر این باور، به مسیرهایی هدایت شد که نه تنها لذت را تجربه کرد، بلکه ثروت هم خلق نمود.
زیرا همیشه ایده ها، راهکارها، الهامات، مسیرها و فرصت هایی که پیش روی ما در مسیر اهداف مان قرار داده می شود، دقیقاً همجنس با باورهای مان است.
حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر شود، به مسیرهایی هدایت می شویم که از طریق راهکارهای ساده، کم هزینه تر و سریعتر به خواسته های خود می رسیم.
اما موفقیت در قدرتمند کننده تر نمودن باورها و ورود به مدارهای بالاتر به منظور برخورد با تجارب با کیفیت تر، منوط به درک و به انجام رساندن، این 2 موضوع است:
- درک عمیق تر قوانین کیهانی و شناخت عمیق تر خودمان و فرکانس ها و باورهایی که داریم به کمک پیدا کردن ارتباط میان فرکانس های غالب مان (باورها) و تجربه های زندگی مان و سپس تلاش برای تثبیت باورهای قدرتمند کننده ی جدیدیمان به کمک تکرار آن نوع نگرش در رفتارمان و احاطه نمودن ذهن مان با هر آنچه که حقانیت و درستی آن باور و نگرش را تأیید می کند. و. منظورم همان باورهایی است که نقطه مقابل نگرش قبلی مان بوده و نتایج آن نگرش برای ما راضی کننده نبوده است.
تکرار چنین روندی و وفاداری به نگاه داشتن خود در فضای واکنش، اقدام و نگرش بر طبق آن باورهای قدرتمند کننده جدید، موجب تثبیت آن مدار می شود و مرحله بعد از تثبیت مدار، ورود به یک مدار جدید است.
خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت2 چه فرقی با دوره ثروت1 دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت1، ابتدا کار را از دوره ثروت 2 شروع کرد؟ و…
در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت2، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.
زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت1، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.
بنابراین، تا دوره ثروت1 را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت2 استفاده نمایی.
زیرا مأموریت ثروت 2، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.
کار ثروت 2، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.
بنابراین، اول باید به کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت1، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.
یعنی درآمدش افزایش می یابد
محل زندگی اش باکیفیت تر می شود
خانه ای که در آن زندگی می کند، ماشینی که سوار می شود، وسایلی که برای رفاه بیشتر، از آنها استفاده می کند و… به طور قابل توجهی، با کیفیت تر می شوند.
رونق وارد کسب و کارش می شود
نه تنها به راحتی از عهده هزینه های زندگی اش بر می آید بلکه سرمایه گذاری هایی هم انجام می دهد.
نه تنها نگرانی های مالی اش تمام می شود، بلکه پس اندازه هایی هم دارد.
قدرت خرید او، به میزان قابل ملاحضه ای افزایش می یابد به گونه ای که دیگر برای تهیه مایحتاج خود، نگرانی ای درباره قیمت ها ندارد.
و در یک کلام، راحت تر خرج می کند و راحت تر به تهیه خواسته هایش نگاه می کند و در جهت آنها اقدام می کند.
اینها همه نشانه هایی است از تغییر مدار مالی که نتیجه واضح باورهای قدرتمند کننده جدیدی است که به کمک دوره روانشناسی ثروت1، ساخته شده است.
اما موضوع این است که باورهایی که تا کنون ساخته شده، تا همین جای نتایج را جواب داده است و اگر فرد می خواهد موفقیت های بیشتری کسب کند و به خواسته های بزرگتری برسد، باید به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده، وارد مدارهای بالاتری شود.
و لازمه کسب مهارت در این کار، ریزبین شدن در شناسایی موانعی به نام باورهای محدود کننده مخفی و ایجاد باورهای قدرتمنده کننده است.
و موضوع آخر و البته بسیار مهم درباره ماجرای شما این است که:
ما اتفاقاتی را تجربه میکنیم که بخش اعظم کانون توجه مان را به آن موضوع اختصاص دادهایم.
زندگی ما حاصل فرکانس های غالب ماست. تجربه های زندگی ما، همجنس با موضوعاتی است که در طول روز بیشترین تمرکز را به آن اختصاص می دهیم و بیشترین فرکان ها را درباره اش ارسال می کنیم.
ما درباره فرکانس صحبت میکنیم، یعنی موضوعی که فقط توسط خود فرد درک می شود و نه فردی که از بیرون به او نگاه می کند.
زیرا فردی که از بیرون شاهد ماجراست، نمیتواند با یقین بگوید که آن فرد خاص، چه فرکانس خاصی را ارسال نموده است. تنها خود فرد است که میتواند در هر لحظه با توجه به نوع احساسش، بگوید که فرکانس خواستهاش را ارسال میکند یا فرکانس ناخواستهاش را.
ممکن است فرد مورد نظر شما، همان لحظاتی که با شماست در این باره صحبت می کند و اصولا در طول روز، اکثر تمرکزش بر خواسته هایش است و غالباً در احساس خوبی به سر می برد و از روند زندگی اش لذت می برد.
برای اینکه ببینی فرکانسهای غالب یک فرد چیست، سادهترین راه نتایج این فرد است که در ابتدا بیان شد و راه دیگرش این است که باید مدتی با این فرد زندگی کنی تا از طریق رفتارهای غالبش، فرکانس های غالب او را بشناسی و بتوانی بصورت میانگین بگویی که بیشتر اوقات در چه شرایط احساسی به سر میبرد
آیا اکثراً حالش خوب است یا بد!
آیا اکثر نگران است یا امیدوار!
آیا اکثر درباره خواستههایش صحبت میکند یا درباره ناخواستههایش!
اما ساده ترین راه برای افزایش ایمان تان به قوانین کیهانی، بررسی این قوانین به کمک فرکانس های خودت و نتایجی که در زندگی ات تجربه می کنی، است.
بهترین راه این است که از طریق بررسی احساسی که غالباً تجربه می کنی و مقایسه آن با تجارب زندگی ات، درک عمیق تری از قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
ایجاد نما و سپس با پیروی از این قانون و وفاداری به آن، زندگی خودت را به گونه ای خلق نما، که می خواهی باشد.
می خواهم توضیحات بیشتری درباره آموزش های دوره روانشناسی ثروت2 بخوانم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به استاد عزیزم ومریم جان وهمه دوستان با صفا ودوست داشتنی سایت
منم هدایت شدم به این فایل بسیار عالی با اینکه قبلا هم گوشداده بودمو لی امروز صبح درک متفاوتی داشتم از این فایل و جمله های جدیدی شنیدم
به لطف خدا من از بچه گی این باور برام حل شدهبود که پول دار بودن و با باخدا بودن منافاتی نداره و ایندو در یک عرض است دلیلشم شاید این باشه که پدرم منا مدام به خیریه هایی میبرد که اونجا انسانهای ثروت مندی بودن و عاشقانه پول میدادند بابت امور خیر وجهیزیه و این چیزها ومن اونجا بود که عاشقانه دوست داشتم منم مثل اونها ثروت مند باشم حتی به پدرم گفتم منم میخوامماهیانه پولی بدهم و برای منم مبلغی مشخص کردن که این مبلغ بعدا ده ها برابر شد توسط خودم
و اینکه یک مدرسه ای دینی در اصفهان هست که یک باغ بسیار بسیار بزرگه خیلی با صفا و این باغ در قلب بازار اصفهان هست بنام مدرسه صدر پدرم به من گفته بود کسی که این مدرسه علمیه را ساخته بوده از ثروت مندان قدیم اصفهان بوده و گویا به خدا میگه تودنیا را به من بده من اخرتمم را هم میسازم به دست خودم ( اصلا کاری به درست وغلط بودن این مطالب ندارم صرفا شنیده های من از پدرمرا نقل میکنم ) این گفته ها در بچه گی باعث شده بود که من با پول احساس راحتی داشته باشم و باور کنم کهپول خیلی هم عالیه و با پول حتی میشه خیلی خیلی نزدیک شد به خدا و در اصل الان که فکر میکنم میفهمم که از اون طرف پشتبان افتاده بودیم پایین یعنی مناحساس لیاقتم را هم منوط کرده بودم به این موضوع که من وقتی خیلی دیندار باشم لایق ثروت میشم من وقتی خیلی برم پول بدم خیریه لایق ثروت میشم در اصل نوعی تجارت پایا پای من بواسطه باورهای پدرم از اون طرف افتاده بودم پایین یا مثلا نماز اول وقت را میگفتیم خسابی باعثمیشه زندگی ما عالی وپر رزق وروزی بشه در اصل عدم احساس لیاقت به تنهایی که فقط چونمن بنده خدا هستم لایق هستم ( جلسه هفتم ثروت سه ) الان میفهمم جرا جریان ثروت برای من همیشگی و یکنواخت نبوده ومدام تغییرات داشته قطعا من در حاهایی دچار عذاب وجدان میشدم از درست عمل نکردن به اون مواردی که پدرم میگفته و قبلا برام باور شده بوده و یک ترمز مهم دیگه بواسطه شرک خفی باز از پول دور میشدم که یعنی یکدوره پول میومد یکدوره نمیومده جریان یکنواخت نبود یکی از دلایل اونم تجربیات شکست های پدرم بود در کارش وتجارتش ولی به لطف خداودوره های ثروت استاد عزیز من این کد ها را همش انشا الله اصلاح کردم به لطف خدا
یکی از باورهای اشتباه پدر من این بود دقیقا حرفی که الان استاد زدن وقتی انسان نتونه در موردی موفق بشه میاد اونعدم موفقیت را توجیه میکنه
پدر من چندین بار دچار صفر شدن مالی شده بود و میگفت اگر کسی در کاسبیش شکست نخوره که بینهایت پولدار میشه (استیکر تعجب ) یعنی مگهداریم کسی یک راست ثروت مند بشه و شکست بخشی از مسیر پیروزی هست ، یا این باور غلط که یکجیب کاسب سوده ویکجیبش ضرر
اینها همش سم مهلک هست که اگر کسی داره باید اصلاحش کنه کاسبی ، میتونههمیشه سود باشه جریانی از سووووودوپیشرفت باشه خدارا شکر الهی شکر بابت هدایت من توسط خداوند به این همه درکو اگاهی الهی شکر
چقدر باورهای ثروت یا بهتره بگیمترمزهای ثروت ریز هستن استاد واقعا از شما سپاسگزارم من دریایی از باورهای غلط داشتم
دوستان عزیز یکنکته بسیار بسیار مهم در حرفهای استاد اینهست
“شما طبیعی باش ثروت طبیعی وارد زندگیت میشه ”
اینجمله بسیار مهم هست که این جمله برای من جدید بود خوب انسان طبیعی چه خصوصیتی داره ؟؟ انسان طبیعی نمیترسه ترس طبیعی نیست ترس نقطه مقابل ایمان هست
اگر ایمان باشه ترس نیست
نور باشه تاریکی نیست
ترس منبعی نداره مثل تاریکی ترس توهمه
ولی نور منبع داره و منبعش رب العالمین هست
در اتاق تاربک از هیچ منبعی سیاهی و تاریکی تولید نمیشه بواسطه نبودن نور اتاق تاریک دیده میشه هیچ تاریکی وجود ندارد
هر چقدر این ترس را از بین ببریم طبیعی تر میشم
این ترس خیلی چیزهاست مهمترینش
ترس از بی پولی
ترس از حرف مردم
ترس از آبرو
ترس از دست دادن بچه یا خانواده
ترس از دست دادن مشتری
ترس از دست دادن پرسنل
ترس اینکه کسی به من جیزی نفروشه
ترس از اینکه قبمت من بالا است کسی نخره
و یک عالمه دیگه
همه این ترس ها میتونه بک جا بره و نابود بشه وقتی نور بیاد و اون نور زیبا توحیده خداونده رب العالمین هست باور به بودنش باور به هدایتش باور بهنزدیک بودنش در درونمن
طبیعی ، انسان طبیعی نمیترسه ، عجب جمله ای خدایا چقدر سپاسگزار تو هستم من دیشبم این فایل را دیدم ولی باز نکردم گفتم صبح زود تمرکزی با حال خوب میبینم نگو هدایت خدا میخواست بنویسم و بیشتر لذت ببرم العی شکر خدای مهربانم بابت وجود تو بابت خلقت من بابت این دنیای زیبا که همه چیز هست فقط باید طبیعی باشیم بله نیاز به سختی کشیدن نیست نیازی به تمرین های سخت نیست باور کنید من صبح ها با زجر بیدار میشدم از خواب وقتی باورهام درست کردم به راحتی و اسونی ساعت 8/30 شب میام خونه و ساعت 10 خوابم میبره و صبح با عشق 4/3 پا میشم ماه ها میخواستم این کار بکنم ولی نمیشد چرا ؟؟؟ چون باورهام غلط بود چون میگفتم شب برم تو پارک قدم بزنم حالم خوب کنم کمی شلوغ باشه کمی تایید بشم توسط نگاه دیگران (عدم لیاقت ) بفهمم تیپم خوبه بفهمم هیکلم خوبه بعد میام خونه البته اینها حقایق هست ظاهرش این بود که حالم بهتر بشه !!!!
وحید عزیز چه حال بهتری حاصل میشه وقتی از عامل بیرونی میخواهی حالت خوب کنه !!!!
واقعا خدایا شکرت بچه ها این دوره های استاد همش طلای نابه استاد میگه همه اینها با هم درست میشه وهمش بهم ربط داره مگه میشه تو احساس لیاقت نداشته باشی و ثروت بیاد سراغت اینها همش کد های بهم متصله
خدارا شکر هرچقدر از خدا سپاسگزار باشمکمه الهی شکر
با عشق هرروز کامنت مینویسم محلش مهم نیست هرروز با عشق سعی میکنم کامنت بخونم و لذت ببرم از گفته های شمادوستان عزیز
عاشقتونم ( 5 تا استیکر زرشکی قلب )
در پناه رب العالمین باشید
به نام خالق توانا و مهربان
حمد و سپاس خدا را که به جمع ما نعمتهای فراوان عنایت نموده.
وحید عزیز و یکتا پرست ، دمت گرم
خدا رو شکر بابت این آگاهی های که هر روز بیشتر میشه.
ممنونتم که هم برای خودت و هم برای ما کامنت میزاری.
بهترینها رو برات آرزو میکنم
برقرار باشی، آمین
به نام خدای مهربان
سلام استاد خوبم و دوستان گرامی
تمام اتفاقات زندگی ما توسط افکار و باورهای خودمان رقم می خورد و هیچ عامل بیرونی دیگری وجود ندارد
باورکردن این جمله یعنی باورکردن قانون، قانون بدون تغییر و ثابت که با باورکردنش میتونیم زندگیمونو هرجوری که دوست داریم بسازیم
خواسته زندگی رویایی هر فردی دقیقا چیزی است که قبلا اونو نداشته و دوست دارد همچین زندگی را هم تجربه کند پس این خواسته ها هستند که از دل نداشتن ها یا همون دل تضاد ها بوجود می آیند
پس ایجاد باورهایی هم جهت با خواسته هامون ما رو به نتایج دلخواهمون خواهد رساند این قانونه
برای ساخت باور ها نیازه که ورودی های مثبت مطابق خواستمون هی به ذهنمون بدیم و تکرار و تکرار شون کنیم تا باور هامون شکل بگیرند
پیدا کردن الگوهایی مناسب متناسب با باوری که داریم روش کار میکنیم باعث میشن روند تکاملی ما زود تر طی بشود چرا که این الگو ها منطقی قوی برای ذهن ما هستند و ذهن ما باورهای جدید را با الگو ها راحتر می پذیرد یا بقول خانوم شایسته نجواهای ذهنمان را خلع سلاح می کند
ایجاد باورها روندی بی انتها دارند که هرچقدر تکامل خودمان را طی می کنیم باور های جدید و قدرتمندی هم می توان ساخت و هیچ انتهایی برای این باور ها وجود ندارد اینو هم باید در نظر داشته باشیم که به نسبتی که باورسازی کردیم به همون نسبت نتیجه خواهیم گرفت
برای ساخت باور نیازه ما تمرین و تکرار داشته باشیم و الگوهای مناسبی براشون پیدا کنیم برای این کار زمان و انرژی یا حتی گاها پرداخت پول نیازه که اینها همان بهای رسیدن به خواسته هایمان هستند البته که پرداخت چنین بهایی بسیار لذت بخش است چرا که هیچ لذتی بالاتر از رسیدن به خواسته ها نیست یا در واقع خلق خواسته های جدید و جدیدتر لذت بخشترین کار دنیاست
تمام زندگی ما از باورهای ما شکل گرفته است پس برای تغییر زندگیمان زور زدن و زجر کشیدن و جنگ کردن و … هیچ فایده ای ندارند و تنها راهش همان تغییر باورهاست، تغییر باورهایی که مستلزم پرداخت بهاست
هر کدام از ما الان خواسته هایی داریم که هنوز بهشون نرسیدیم در واقع با ان خواسته ها هم مدار نشدیم به میزانی که باور ها برای ذهن منطقی شدن به همان میزان مدارها را به سمت مدار خواسته مان طی خواهیم کرد و با ورود به مدار خواسته هایمان به ان ها خواهیم رسید
فرکانس های ما تعیین کننده مدار های ما هستند از بی نهایت مدار موجود در هر مدار شرایط، اتفاقات، ادمها، ایده های مخصوص همون مدار وجود دارد و خواسته های ما در مداری قرار دارد برای رسیدن به خواسته لازمه وارد مدارش بشیم اینو هم باید در نظر داشته باشیم که در مدار ها ما جهش نداریم از مداری که در ان هستیم یک مدار بسمت بالا یا یک مدار به سمت پایین می تونیم حرکت کنیم برای رسیدن به عدد صد حتما باید مدارهای یک تا نود و نه را گذرانده باشیم این همان بحث تکامل فرکانس است.
خواسته های ما برای روح ما کاملا بدیهی هستند و به محض درخواست این خواسته ها اجابت می شوند ولی برای دنیای مادی زمان بر است چرا؟ چون باورهای جدید باید شکل بگیرند با شکل گیری باورهای خوب فاصله ذهن و جسم ما کمتر می شود و مسیر خلق خواسته ها بهتر از قبل برایمان اسان می گردد
وقتی به اهدافمان فکر می کنیم یکسری باورهای مخرب و شاید یکسری باورهای خوب در مورد هدفهامون داشته باشیم که باور های مخرب همان ترمز های ما هستند بعضا با وجود کار کردن مستمر روی باورهامون نتیجه ای رخ نمی دهد چون ترمزی در مسیر رسیدن ما به مدار خواسته است باید ترمز را شناسایی کرده و با تغییر دیدگاهمون باوری عکس اونو بسازیم در اینصورت انرژی ذخیره شده پشت سد یا همان ترمز هم به یک باره ازاد می شود و نتیجه ای بسیار دلنشین برامون خواهد داشت پس ترمز های ذهنی ما بد نیستن بلکه میشه گفت یک نعمتن ولی به شرط ادامه دادن ما
نکته بسیار مهمی که همیشه باید بیاد داشته باشیم اینکه بتونیم اگاهانه ذهنمونو کنترل کنیم یعنی تعهد خودمونو برای تغییر به سمت زیبایی ها از دست ندیم ایمانمو بتونیم در مقابل ترمز ها و نجواها حفظ کنیم و محکم باشیم قطعا نتیجه می دهد
این مسیر، مسیر خلق خواسته ها با استفاده از قانون خداست (تنها راهشم همینه) و تمام سختیش همون اول مسیره تا ایمانمو نشون بدیم ناامید نشیم تسلیم نشیم بعدا برامون راه اسان و اسانتر خواهد شد عین زندگی الان استاد البته که با هر سختی اسانی هم هست
و نکته اخری که دوست دارم راجع بهش بنویسم تحسین موفقیت های دیگرانه که خانوم شایسته مفصل توی کامنتشون به این بحث پرداختن منم با یک اتفاقی که چند روز پیش برام افتاد دوست دارم به این موضوع بپردازم :
چند روز پیش با دوستم رفته بودیم بیرون داشتیم از خیابون رد می شدیم خیابون یکم شلوغ بود برای دومین بار در همان روز چشمم به ماشین پورشه پانامرا افتاد ( من عاشق ماشینم مخصوصا این سوپراسپرت ها ) که داشت میومد طرف ما. من محو نگاهش شده بودم وقتی از جلومون رد شد رانندش یک گاز خفنی داد من کلا همه چی از ذهنم پرید با یک لحن حرص و کینه گفتم اشکالی نداره منم یروزی از اینا خواهم داشت دوستم وقتی این جمله منو شنید گفت
نه اینجوری نمیشه!! تو باید تحسینش میکردی بهش می گفتی به به چقدر برازندشه نوش جونش باشه
بعد من تا اینو شنیدم فهمیدم این نشانه بود و دوستم شاید اصلا خودش نفهمید چی گفت ولی من مطمئن شدم که اینو خدا از زبان دوستم بمن رسوند سریع تو دلم اول بخاطر این حرف دوستم سپاسگذاری کردم و بعد بخاطر اون ماشین زیبا
داشتم به این فکر میکردم که اون گاز دادن راننده هم توی خیابون شلوغ بی مورد نبوده چرا اینکارو کرد و چرا وقتی رسید به من اینکارو کرد؟ بعد به این نتیجه رسیدم اینم کار خدا بوده که به دل رانندش انداخته تا اون لحظه اون کارو انجام بده خدا گفته ببین سعید دوست داری قدرت این ماشینو؟ دوس داری صداشو؟ ببین چقدر خوشگله تحسینش کن یروزی توام خواهی داشت …
من وقتی بیرونم خیلی سعی میکنم سپاس گذار نعمت های خدا باشم ولی این بار نتونستم البته این ماشینو همون روز چند دقیقه قبلش یبار دیدم و تحسینش کردم ولی دفعه دوم نتونستم و دیگه ندیدمش اینم یک تجربه خوبی بود برای من که قانون با هیچ کسی تعارف نداره
این قسمت از سایت ” راهکارهای دوره روانشناسی ثروت ۲، برای حل مسائل مالی شما ” چقدر برام جالب بود دیدگاه منو نسبت دوره روانشناسی ثروت ۲ عوض کرد و خواسته داشتنشو طبق دستور العمل خانوم شایسته اول ثروت ۱ و بعد ثروت ۲ را در وجود زنده کرد، متن هاتون فوق العاده اند خانوم شایسته سپاس گذارم.
دوستون دارم استاد عزیزم و هم خانواده ای هام
استاد من توی قلبم همیشه از خدا بخاطر وجود شما سپاس گذاری میکنم و هروقت شما رو میبینم ابراز عشق میکنم من بعضا توی کامنت هام یادم میره بنویسم ولی مطمئنم اینو از حرفام حس میکنید 🙏
براتون بهترینا رو ارزو میکنم در پناه الله یکتا
موفقیت کلید خوشبختی نیست. خوشبختی کلید موفقیت است. اگر از کاری که انجام می دهید خرسند و راضی باشید، حتماً موفق خواهید شد.
انسان موفق کسی است که قادر است با آجرهایی که دیگران به سویش پرتاب میکنند ، پایه و بنیادی محکم و استوار برای خود بسازد.
اگرخداوند آرزویى را در دلت نهاد، بدان توانایى رسیدن به آن را در تو دیده است.
کشتى در ساحل امن تر است، ولى براى این منظور ساخته نشده است: “حرکت کن”
از کامنتتون خیلی چیزها یاد گرفتم تشکر
سلام به استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی عباسمنش..
استاد سپاسگزارم بابت فایل زیباتون..
این نشونه امروز من بود…
استاد منم تا دو سال پیش دقیقا اون ادم معلولی بودم که شما توضیح دادین ..ناآگاهانه همینجور باورهای مخرب رو تزریق میکردند بدون اینکه یبار من به خودم بگم آخه چرا؟حتی یکبار هم فکر نمیکردم در مورد مسائلی که میشیندم ،فقط می گفتم چون فلانی گفته پس حتما درسته اما ای دل غافل…..
زمانی که شنیدم امامان ما هم ثروتمند بودن یه خودم گفتم پس چرا اونا میتونن ثروتمند باشن من نمیتونم؟پس چرا انقد میگین هرچی فقیرتر پیش خدا عزیزتر؟اگه ثروت و پول بده چرا حضرت محمد با حضرت خدیجه که ثروتمند بود ازدواج کرد؟؟کم کم سوالاتم از خودم و خدا شروع شد..رفته رفته فهمیدم نه واقعا ثروت بد که نیست بلکه تورو از خیلی کارهای زشت و بد دور میکنه.
اگه ثروتمند باشی دیگه فکر دزدی کردن نیستی..منت بقیه رو نمیکشی و خودت کوچیک نمیکنی..اصلا دیگه نگران خیلی از چیزها نیستی..چشت به دست این و اون نیست..و……
با کار کردن رو باورهام تونستم روانشناسی ثروت یک بخرم..دوره فوق العاده ای و واقعا نتایج خوبی گرفتم هرچند کم اما واقعا همونا هم بهم انگیزه میده برای ادامه راه…
استاد من همیشه به خدای خودم میگم اونم هروقت این جمله رو به خدا میگم گریه ام میگیره(میگم خدایا هرچقدر ازت تشکر کنم بازم کمه چون تونستم خدای واقعی رو پیدا کنم)خدایی که قوانینش ثابت و بدون تغییر…خدای که در حقت ظلم نمیکنه…خدای که همه مارو یکسان آفریده و به همه به یک اندازه نعمت داده..
بازم سپاسگزارم هم از استاد عزیز هم از دوستانی که با کامنتهای عالیشون خیلی بهمون کمک میکنه..
براتون بهترینهارو آرزو می کنم
احسنت احسنت واقعا
باریکلا باریکلا
خانم شایسته عزیز، چقدر زیبا و مرتب خدا جون، نیروی هدایتگر شما، کلمات را به شکلی زیبا و درست کنار هم چینش کرد و بسیار قابل فهم و واضح. ممنونم خدای مهربونم
ممنونم بانو شایسته عزیز.
اونجا که نوشتید :
” مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که میخواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده درست کند.”
یاد فایل ” غای روح ” استاد افتادم و البته یاد یک جمله طلایی توی یکی دیگه از فایل های ارزشمند استاد جان،
اونجا که استاد جان داشتند در مورد رابطه ی شگفت انگیز خودشان با شما را مثال میزدند، و گفتند اگر جایی یک چیز نادلخواه را از شما ببینن ( یک همچین چیزی ) این شمایید که به خودتون میگید، من”” چه فرکانسی با چه احساسی ارسال کردم که این حالت شما را برانگیخته کردم.
خیلی جالبه از اون وقتی که اینو شنیدم به خودم گفتم،
واووو GREAT
دمت شما گرم چقدررر عمللل به قانون
این نشان از ایمان شما و ایمان شما به باوری که میگه، این تویی که خالق 100% شرایط تک تک لحظه های زندگی زیبایت هستی. با باورهای و فرکانس ها و کانون توجه ات. چقدرر عالیی
روزی نیست لحظه ای نیست به خودم یادآوری نکنم که این منم که معمار زندگی خویشم. و نه هیچ عامل بیرونی.
که این نگرش شرکه به خدای واحد.
خداروشکر
خداروشکر
یک چیز دیگه باز یادم اومد، آها!
راه دیدن باورهای هر فرد
* یکی نتایج اون فرد
و * زندگی کردن با هر فرد من اینجور بگم، سفر ” کردن
من خب فکر کنم بدونید ایران گردی میکنم و یا در سفر بیرونی هستم یا در حال سفر درونی و گاهی هم هر دو
من عاشق آدم هام عاشق ارتباط موثر برقرار کردن باهاشون
عاشق اینکه داستان زندگیشون را بدونم ( خب سر همین هم من سفرنامه هم مینویسم. )
آدمایی که با من به سفر اومدن از تک تکشون بپرسی تک تکشون، بهت میگم محمد تو پرانرژی ترین و شادترین و رقاص ترین و باحال ترین آدمی هستی که تا حالا دیدم، واوو
یک اصول دارم زندگیم:
هر کسی را فقط یکبار با خودم به سفر میبرم!
داستانش مشخصه چرا!
چون من دوست دارم باورهای هر فرد را بدونم و به علاوه ی چند خط بالایی
تا حالا کسی را دقیقا مثل خودم ندیدم. که بخوام مجددا بخوام باهاش برم سفر
همسفر داشتن وقتی که میخوای همسفر داشته باشی خیلی مهمه، خب بایستی هم فازت اینجور بگیم، هم فرکانست باشه.
تا حال انشده ولی بی شک وقتی سفرهام رادر سال 98 بیشتر که میکنم با تغییر باورهام و ساختن باورهای قدرتمند کننده تر و شناسایی اون باورهای مخفی و محدود کننده خیلی چیزها تغییر میکنه همه چیز بهتر و بهتر میشه.
الانم که دنیام گلستان شده
ولی کافی نیست
هر روز بایستی بهتر بشم هر روز وضع من از هر جهت بهتر و بهتر میشه.
ممنونم ممنونم
خداروشکر
دوستون دارم عاشقتونم
ممنونم خدا جونم بهترین دوست و یار و یاور همیشگی من. عاشقتم
سلام محمد عزیز ،خوشحالم که دارم برات کامنت میذارم وامیدوارم بخونیش ،امروز این فایل نشانه م بود وکامنت تو مثل همیشه دلم رو روشن کرد ، میدونم اهل سفری وکلی خاطره وتجربه داری ،کامنتت رو که خوندم یاد مسابقه ای افتادم که میتونی شرکت کنی ،ومطمئنم برنده میشی ، تو گوگل سرچ کن مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا ،جایزه های خوبی هم داره وتا ۳۱ تیرماه فرصت داری ،امیدوارم شرکت کنی واسمت رو جز برنده ها بخونم .🌹🌹
درست امروزی که گذشت ۳۱ تیر اخرین روزی که فرصت حضور تو مسابقه و ارسال اثر بود انجامش دادم انجامش دادم خیلی خوشحالم
تو نمیدونی چه آتیشی دختر تو وجود من با این پیامت انداختی بعد از اینکه خدای من این پیام را از طرف شما فرستاد بارها و بارها توسط دستان دیگرشم به شکل های مختلف نشونم داد
راهی نداشتم، با تمام مقاومتی که داشتم بایستی انجامش میدادم
اولش خیلییی سختم بود نمیشد و نمیذاشت بنویسم ولی ..
ادامه دادم و شد و شد
ممنونمممم
عاشقتممممم
سلام محمد عزیز ،خیلی خوشحال شدم که انجامش دادی وخداروشکر میکنم که اینقدر جهان رو زیبا افریده ،اینقدر با عظمت ،نمیدونم چرا مقاومت داشتی وازت ممنونم که ادامه دادی وشد ،خداروشکر ،نمیدونی چقدر مشتاقم که بخونمش وبرای همین هم که شده ارزو میکنم برنده شی ،راستی دوباره کامنتی که رو فایل گذاشتی خوندم ،وچقدر کیف میکنم که اینقدر به خدا وصلی وکلمات رو باقلبت مینویسی واینقدر رها هستی ،ممنونم ازت واز خدا میخوام همیشه درراه راستش ثابت قدم واستوار باشی .برات بهترینها رو ارزومندم .
سلام محمد فتحی عزیز
کامنت زیباتون رو خوندم، من از صفحه نشانه ها هدایت شدم به این راهکار و فایل، و با وجود اینکه جواب من در مقاله مریم شایسته عزیز بود ولی درکش نکردم. و در کامنت شما متوجه جواب سوالم شدم.
سپاس گزارم بابت کامنت زیباتون
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان همفرکانسی
این فایل نشانه سایت من بود و قطعا پاسخی است به شرایطی که الان در آن قرار دارم.
من به شدت بر روی پاشنه آشیل خودم که مباحث مالی و ثروت است دارم کار میکنم و خیلی لیزری روی این ریشه این مسائل دارم فکر می کنم.
رب نازنین من بر قلبم جاری کرد که به این سوال پاسخ دهم که :
چرا من با پول دوست نیستم؟
این سوال پاسخ دردناکی برای من داشت که واقعیت زندگی من را هم نشان می داد که من در واقعیت اصلا با پول دوست نیستم و نتیجه آن هم همین است که پول وارد زندگی من نشده است و یا اگر شده است خیلی کم است و این کاملا نشان دهنده این است که من اصلا رابطه دوستانه ای با پول ندارم. اگرچه که تلخ است ولی باید بپذیرم و اصلا احساس گناه نداشته باشم و فقط تلاش کنم که این رابطه دوستانه را برای خودم ایجاد کنم چون تنها راه همین است من باید با پول دوست شوم.
خیلی از خودم سوال کردم و خیلی ذهن خودم را به چالش کشیدم و مثل راهی که جدیدا به آن رسیده ام همه راههای فرار را بر روی ذهنم بستم و مجبور به اعتراف کردم و باز هم نتیجه این بود که من موفق به اعتراف کشیدن از ذهن خودم شدم و او اعتراف کرد.
نتیجه آن خیلی برای من جالب بود که سعی می کنم برای دوستان به اشتراک بگذارم.
از خودم پرسیدم که من با چه کسی بیشترین رابطه دوستانه را دارم؟ با کسی که از بودن در کنار هم لذت می بریم. باکسی که به هم احترام متقابل می گذاریم.
اما با کمال تعجب دیدم که من اصلا از بودن در کنار پول احساس راحتی ندارم و شاید بدتر احساس ترس دارم و شاید یک درجه بدتر از آن من از پول نفرت دارم.
شاید خیلی از کسانی که الان این کامنت را می خوانند می گویند که نه ما اصلا اینطوری نیستیم ولی اجازه می خواهم که ادامه دهم تا ببینند که هستند یا نیستند؟
من از بچگی یاد گرفته بودم که پول یک عاملی است که من را از خدای خودم دور می کند .
من از بچگی آموخته ام که پول انسان را ظالم می کند .
من از بچگی یاد گرفته ام که پول فساد می آورد.
من از بچگی شنیده ام که انسانهای ثروتمند اصلا نماز نمی خوانند.
من از بچگی دیده ام که همه آنهایی که با خدا و روحانی هستند که من آنها را قبول دارم انسانهای ثروتمندی نیستند.
و دیگه هزار تا مورد دیگری که هریک از ماها تجربه کرده ایم وشنیده ایم و به ما گفته اند در مغز ما وارد کرده اند.
حالا این شنیده ها و دیده ها باعث شده است که من یک ترسی در ناخودآگاه از پول داشته باشم ، چرا چون باعث می شود من انسان بدی شوم، باعث می شود من انسانی شوم که از خدا دور می شوم، باعث خواهد شد که من انسان فاسدی شوم . این ترسی که در ناخودآگاه من وجود دارد اصلا باعث نمی شود که من رابطه دوستی عمیقی با پول داشته باشم. مگر می شود شما از کسی یا چیزی بترسید و با او دوست شوید؟ مثلا من خودم اگر از سگ بترسم آیا اصلا می توانم رابطه نزدیک و صمیمانه ای با سگ داشته باشم؟
پاسخ به این سوال من را خیلی روشن کرد در این شرایطی که در ناخودآگاه ذهن من ترس از داشتن پول بوجود آورده است تحت هیچ شرایطی امکان ندارد من با پول دوست شوم. ترس و دوستی کاملا متضاد هم هستند.
الله و اکبر این باورهای مخربی که در ناخودآگاه ذهن من وجود دارد.
زندگی ما را ناخودآگاه ما کنترل می کند . مگر من الان کنترلی بر نفس کشیدن خودم دارم به صورت ناخودآگاه دارد کار خودش را انجام می دهد و من در سلامت کامل دارم از زندگی لذت می برم. مگر من بر قلب خودم کنترلی دارم که به چه شکلی دارد می تپد؟ نه او دارد به صورت عادی و ناخودآگاه کار خودش را انجام میدهد.
در مورد دوستی من و پول هم به همین شکل است. آن ترسی که من از پول دارم باعث می شود که من اصلا نتوانم به پول و نزدیکی به پول فکر کنم چه رسد به دوستی با پول.
این ترس شاید حتی به مرحله خطرناک تری هم رسیده باشد که من از پول نفرت هم پیدا کرده باشم، چرا چون این پول باعث خواهد شد که من از یکی از بهترین دوستان خودم که خدای من است دور شوم و اگر من قرار باشد بین دوستی با خدای مهربان خودم و پول یکی را انتخاب کنم قطعا دوستی با خدا را انتخاب خواهم کرد.
این باورهای گذشته من بوده است و باید اینها را با منطق اصلاح کنم.
تا وقتی من نتوانم پول را دوست خودم بدانم که برای این کار نباید از پول بترسم و یا حتی نفرت داشته باشم، نمی توانم به ثروت پایدار برسم. چرا چون ترس قدرت زیادتری دارد.
حالا من به یک درکی رسیده ام که پول را مثل سلامتی یک نعمت می دانم و با همین تغییر معنی کلمه کلی ترمزها در ذهن من برداشته شده است و باعث شده است که من خیلی راحت تر با پول کنار بیایم.
هرکسی که نعمت بیشتری خدا به او داده است قطعا لیاقت بیشتری داشته است و این کاملا با عدل خدا هماهنگ است.
همین تغییر کوچک در معنی و مفهوم کلمه ثروت خیلی ترمزها را از ذهن من برداشت.
حالا با منطق به این موضوع اشاره میکنم که پول هم زیرمجموعه ثروت است و باید پول هم در ذهن من شکل نعمت را بگیرد.
مگر می شود نعمتی که خدا به انسان بدهد(پول) باعث دوری از خودش شود؟
نه این امکان ندارد . نعمت هدیه خداست مثل سلامتی که هدیه خداست به من و از داشتن آن بی نهایت شاکر خدای خودم هستم.
پول هم هدیه خود خداست و من باید قدردان و سپاسگزار این نعمت باشم.
کدامین نعمت باعث ترس در وجود من می شود؟
من از کدامین نعمت الهی باید نفرت داشته باشم؟
این کاملا و کاملا اشتباه به من گفته شده است که پول باعث دوری من از خدای من می شود.
الله و اکبر از این باورهای اشتباهی که در ذهن ما خورانده اند و باعث شده است که ما از چه نعمتهایی خودمان را محروم کنیم.
ولی الان آگاهانه دارم روی ناخودآگاه خودم کار می کنم
می دانم که زمان می برد ولی راه دیگری وجود ندارد.
باید با همین منطقهای قوی جایگزین کنم باورهای قبلی را با باورهای جدید.
پول به زودی زود تبدیل به بهترین و صمیمی ترین دوست من خواهد شد و آنچنان رابطه عاشقانه ای با پول برقرار خواهم کرد که حد و اندازه ندارد و از در ودیوار این دوست صممی در زندگی من سرک خواهد کشید و از بودن با هم بی نهایت لذت خواهیم برد و با هم عشق بازی هایی خواهم کرد.
من میتوانم اینکار را انجام دهم چون خدای مهربانم من را خالق زندگی خودم آفریده است.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند.
دوست عزیز
جناب کفاش دوست
امروز افتخار داشتم که ب دوتا از کامنتهای بینظیر شما هدایت بشم
یکی اینجا
و یکی هم در سفر ب دور امریکا قسمت ٢٠١
من دو شب پیش داشتم تمرین حلسه دوم کشف قوانین رو مینوشتم و سوالات جواب میدادم
جواب من ب این سوال که انگیزه من برای رسیدن ب استقلال مالی و ثروت چیه؟ دو صفحه شد
ب یاد اوردم که از بچگی پول کافی نداشتیم
مادر و پدرم بسیار زحمت میکشیدن تا از عهده مخارج ما بربیان
و من از همون بجگی ترس از دست دادن و نمام شدن پول رو داشتم
همیشه از خرج کردن میترسم
میترسم که پول تمام بشه
و ی وقتایی هم که پول زیاد تو دستم
دقت کردم که خرج الکی میکنم
و احساسی رفتار میکنم
طوری که دو س روز بعدش میبینم از اون پول زیاد چیزی ب اون صورت نمونده و من پول بابت چیزای بی ارزش یا کم ارزش و تحربه اخساس خوشی لحظه ای خرج کردم یا ب اصطلاح ب باد دادم
چ جمله خوبی گفتین:
حالا من به یک درکی رسیده ام که پول را مثل سلامتی یک نعمت می دانم و با همین تغییر معنی کلمه کلی ترمزها در ذهن من برداشته شده است و باعث شده است که من خیلی راحت تر با پول کنار بیایم.
پول ی نعمت
ی نعمت مث نعمتهای دیگه
مث سلامتی که الان دارم و بدنم عالی و دقیق کار میکنه
از خدا میخوام هدایتمون کنه ب اسانی ها
ب درک و احرای بهتر قانون
ب مدار ثروت و برکت
ثروتمند شدن معنویترین کار دنیاست
به نام خداوند جان آفرین
سلام حسن آقا
خیلی بدل نشست صحبت شما
اینکه توضیح دادید چگونه ترمز خود را پیدا کردید
و دیدید چگونه با پول دوست نیستید
عالی بود نه عالی تر از عالی بود
اینکه پول رو یه نعمت بدونیم مثل نعمت های دیگه خیلی عالیه
تو دوازده قدم فکر کنم قدم یک تو جلسه ثروت استاد اینو میگه
و ما این منطق و باور که قبول کنیم پول نعمت هست مثل بقیه نعمت ها خیلی،مهم است
ممنون و سپاس فراوان بابت کامنت کامل و عالی و یادآوری این نعمت بزرگ و باارزش
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
استاد عزیز سلام
همین اول صحبتم اعتراف میکنم که منم ازین نجواهای ذهنی داشتم که این حرفا که تکرارین با اینکه من فقط فایلای رایگان رو دیده بودم و دوازده قدم و عزت نفس رو خریدم ولی بازم گاهی با خودم این نجواها رو داشتم ولی امروز صبح که از خدا خواستم منو به سمت نشانه ام هدایت کنه چقدر قشنگ پاسخم دادید استاد🌷
واقعا اگه تکرارین نتایج مورد انتظارم کجان واقعا شرمنده شدم بابت تفکرم و چقدر مصمم تر شدم برای ادامه مسیر و شنیدن دوباره و دوباره فایل هاتون منم روی یه فلش رندم از فایل های دوازده قدم ریختم و تو ماشینم جای اهنگ گوش دادن اونارو بارها و بارها میشنوم و الان اعتراف میکنم که گاهی جملاتی نظرم رو جلب میکنه که با خودم میگم انگار اولین باریه که دارم میشنوم این فایل رو دیدین، بعضی تصاویر هم همینطورن در اولین نگاهت نمیتونی کل تصویر رو درک کنی ما در معماری ازین صحنه ها زیاد داریم پلان هایی که بار دیداری خاصی ندارن ینی در اولین نگاه درک میشود کلیت ماجرا و پلان هایی که باید چند بار و با دقت از اول تا آخرش رو بررسی کنی تا درک کنی فضاها رو❤️صحبت های شما هم از دسته دومن و باید بارها و بارها گوش داد تا با درک فعلیمون آگاهی هاش رو درک کنیم و صدالبته وقتی پیشرفت کنیم و در مدارهای بالاتر قرار بگیریم باز هم آگاهی های ناب تری رو درک خواهیم کرد 😍
امروز متوجه شدم که باید زمان بیشتری صرف درک قوانین کنم تا بتونم به مدارهای بالاتر هدایت بشم 🌷استاد واقعا اینجا کجاست ؟ قبلا هم گفتم مث خورشید میمونه وقتی میای اینجا غم های عالم فراموشت میشه انگار وارد یه خلا شدی اون سکوتی که تو فایل های آرامش در پرتو آگاهی ازش صحبت کردین برامون عاشق این سکوت و خلوت و تفکر و آرامشم که اینجا حکم فرماست عاشق حال خوب اینجام ینی تو گروه خانواده ،بهترین دوستان و هر جایی باشی خبرای غم انگیز همراه با ترس تیتر اول هستن ولی اینجا هر چه هست آرامشه ،نوره،زلالیه ،خلوص و توحیده 🌷دلیل اینکه ساعت ها شاگردها میشینن و کامنت تایپ میکنن همینه استاد چون همه حالشون خوبه اینجا چون عجله ندارن ازینجا برن چون میدونن هر چی اینجا بیشتر بمونن و بخونن و بنویسن و ببینن بیشتر به خودشون کمک کردن 😍من با تمام وجودم درک کردم اینها رو ♥️استاد مقاومت کردن در برابر آموزه های شما واقعا جز گاری کشیدن پشت سرمون چیزی نداره برام من نمونه عینی رو دارم کنار خودم همسرم که خیلی زیاد مقاومت داره و با وجود اینکه سواد بسیار بالایی داره و توانایی کاری بسیار بالایی داره و به جرات میتونم بگم در شبانه روز بیش از ١٨ ساعت داره کار میکنه اونقدرها نتایج نگرفته و دارای شرک بسیاری ست نسبت به بالا دستی هاش حالا نمیخوام باز کنم ولی من سعی میکنم غیر مستقیم کمکش کنم و آموزه های شمارو بگم ولی میبینم نه فایده ای نداره اگر بخواد خودش یک روزی همینطور که من هدایت شدم اونم هدایت خواهد شد 🌷هر چه تشکر کنم از شما نتونستم حق مطلب رو ادا کنم فقط از خدای وهابم میخوام بهترین های دنیوی و اخروی نصیب شما بشه مرد خدایی♥️♥️♥️♥️
سلام به همه?
یه ضربالمثل هست که میگه:
بشنو و باورنکن!
غر زدنهای بعضی از افراد از اون دسته از حرفهاییه که بهش میگن نشخوار ذهن.
باید شنید ولی باور نکرد.
چون اگه باور کنی ۲بار گول خوردی!?
یه بارش بخاطر اینکه که بعضیا که این حرفارو میزنن یا باور فراوانی ندارند و بقولی حسودند. نمیخوان توهم مث اونا پولدارو ثروتمند شی .
یا قدرت طلبند و دوست دارندکه به هر طریقی بتونن به تو ریاست کنن و از تو بهره کشی کنن.
و یادر ساده ترین شکل،عادت دارن به غر زدن!
(خیلیا هستن غر میزنن ولی کارشونم انجام میدن.)
فرض کنید لوله کشی ساختمونتون ایراد پیدا کرده و سقف خونتون خیس شده.
لوله کش که میارید اولین چیزی که میگه چیه؟؟
میگه خدا رحمتون کرده،شما چطوری زنده اید، الان باید مرده باشید، خدا به دادتون رسید، معلوم نیست اگه من تا نیم ساعت دیگه نمیومدم چی میشد و… و.. و…
در حقیقت بازار گرمی میکنه تا مهارت خودشو نشون بده.چون کار خودشو قبول داره و میدونه که باید چکار کنه.
باور کنید آدم ثروتمندی که از اوضاع میناله شاید داره یه جورایی خودش و مهارتهاشو به رخ ما میکشه که تحسینش کنیم و حداقل با خودمون بگیم: ایول! عجب آدمیه که تو این شرایط تاب آورده!!…
دومین فریبی که میخوری به این دلیله که چون، قوانین رو یاد نگرفتی ،فک میکنی غر زدناشون دلیل بر اینه که قوانین کار نمیکنن!! پس مسیر غلطه!
حالا تو چکار میکنی؟ ناامید میشی و میگی پس من نمیتونم، اوضاع خیلی خرابه!!..مسیرتو کج میکنی و میری پی روزگارخودت!
دوست عزیز
در عالم واقعیت مگه میشه از حاصل جمع دوعددسیب، ما یک سبد سیب داشته باشیم؟!
قانون هم یعنی همین!
نمیشه امیدوار باشی ولی ناامیدهم باشی.
نمیشه هم بترسی هم بتونی تجارت کنی
نمیشه از تاریکی وحشت داشته باشی ولی دزدهم باشی!
هر چیزی که نظرتو جلب میکنه در حقیقت در خودت وجود داره.
اگر غر زدنها نظرمارو جلب میکنه یعنی باور به کمبود و نقص در ما زیاده.
باور به اینکه از دست ما کاری برنمیاد و ما بدبخت شدیم رفت!
ایا استاد عباسمنش اگه همه ی داراییشونو از دست بدن دیگه نمیتونن ثروتمند شن؟
خودشون گفتند که میتونند.
چرا؟؟
چون”باور”به فراوانی و باور به توانایی وباور به اجرای قوانینی دارند که یکبار جواب داده.
ما باید باورامونو عوض کنیم. باید در سختترین شرایط از رویاهامون دست نکشیم، باید تاب اوری رو تمرین کنیم، ناامید نشدن و به هدف نگاه کردن، انعطاف و مدیریت افکارمون و…
همه ی ثروتمندا مشکل دارند، گاهی در مورد مشکلاتشون حرف هم میزنند ولی باور دارند که میتونن از شرایط بگذرند.
اونا به توانایی خودشون اعتقاد دارند و میدونن که همیشه راهی هست و همیشه دستان خدا در کارند و آماده که به ما کمک کنند.اونا قانون از تو حرکت از خدا برکت رو بخوبی درک کرده و اجرا میکنند.
ماهم میتونیم
اگر باور کنیم وبخواهیم.
در پناه حق شاد وسلامت باشید.
سلام
یکی از تاثیرگذارترین و متفاوت ترین حرفی که امروز دیدم توی کامنت شما بود.
خیلی استفاده کردم.
خدا قوت
سلام فرشته مهربان
ما باید باورامون عوض کنیم.باید در سختترین شرایط از رویاهامون دست نکشیم،باید تاب آوری را تمرین کنیم،نامید نشدن وبه هدف نگاه کردن،انعطاف ومدیریت افکارمون و…
ممنون از پیام خوبت به من
امروز نشانه امروز من که زدم ،این صفحه باز شد و جواب درست از کامنت شما دوست عزیزم دریافت کردم.
سپاس گزارم
سلام لیلای عزیز ،شما خودت جواب سوالتو تو خودش دادی . اینکه با توجه به خوبیهای اطرافیانت دیگه از اونها چیز بد نمی بینی این نیست که ما قدرت تغییر عزیزانمان را داشته باشیم بلکه برانگیخته کردن هستش .به گفته ی استاد ما هرگز نمیتونیم غیر از خودمون کس دیگری رو تغییر بدیم،ولی میتونیم با توجه به خوبیهای اون فرد وتمرکز روی خوبیها و زیبایی ها باعث بشیم اون شخص در برخورد با ما رفتار خوب ومثبتی داشته باشه یا اتفاقات بد ومنفی زندگیش رو ما نبینیم ونشنویم.این همون برانگیخته کردنه که استاد میگه . شنیدی که کسی بگه من آدم عصبی هستم ولی وقتی به این آدم بر میخورم آروم ونرم میشم این یعنی هم فرکانس شدن .من خودم تا زمانیکه درباره ی همسرم به نکات منفیش توجه میکردم وحرف میزدم دائم بحث ودرگیری داشتیم واقعا زندگیم جهنم بود وهر روز آرزو میکردم از خونه ی لعنتی برم وچون جایی نداشتم برم مدام وضع بدتر میشد از وقتی در مورد همسرم به خوبیها ش توجه کردم، بهش فکر کردم درمورد نکات مثبت وخوبش به بچه هام گفتم بخدا قسم من از دیوی که از این فرد ساخته بودم به فرشته ای مهربان و دوست داشتنی تر رسیدم .نه محل زندگیم تغییر کرده نه اون آدم مثبتی شده نه جدا شدیم فقط من روی مثبت این آدم رو میبینم به قول استاد همه ی آدمها نه همه ی باورهاشون درسته نه غلط عزیزان دیگرم هم همینطور خواهر وبرادری دارم که مدام مشگل براشون پیش میاد باتوجه به ناخواسته ها ومنفی بودنهاشون از من جدا شدن با همین روش که من به اونها وخوبی ونکات مثبتشون تمرکز دارم وچون همفرکانس هم نیستیم دیگه مشکلاتشون رو نمیبینم .باید دلسوزی رو کنار بذاریم. اونام هدایت خدا رو دارن و به وقتش تغییر میکنن ونگرانی ما فقط ناخواسته های بیشتری مثل همین خبرهای ناگوار واتفاقات بد رو جذب میکنه پس آرامشتو حفظ کن وبه نکات مثبت عزیزانت و نکات خوب زندگیت تمرکز کن تا اتفاقات خوب رو حتی در مورد عزیزانت تجربه کنی به امیداینکه لذت بیشتر از لحظات زندگی با عزیزانت ببری . موفق و پیروز باشی.
سلام خداقوت
۹۷ درصد مردم دنیا درگیر زنده ماندن هستن
۹۷ درصدی ک عوامل بیرونی رو عامل موفقیت در تمام جنبها زندگی میدونن
۹۷ درصدی ک بیشترین زحمت رو برای صرف وقت و نشستن پای صحبتهای دیگران. انتقاد کردن. توهمت زدن .دروغ گفتن . مقصر دونستن. نگاه کردن ب جعبه ای احمقها (تلوزیون و رسانهاش). تغییر دیگران و و و
میگذرونن
۱/۵ درصد مردم دیگه پول دار هستن
پول دارهای ک از ۹۷ درصد خیلی بدبختر هستن
یا مریضن
یا بلد نیستن روابط درست داشته باشن
یا درگیر پول بیشتر دراوردن هستن
یک زمان آزاد برای لذت بردن از پولهاشون ندارن
یا روحانیت و معنویت ندارن
مغرور و درگیر این هستن خودشون رو به دیگران نشون بدن
و هیچ لذتی از داشتهاشون ندارن و همیشه در رقابت با خاله توبا و مریم خانم هستن
یا تو فکر اینن ک مبل خونشون باید بهتر از مبل زری خانم باشه
دختر فاطی طلا خرید و گوشی فلان داره منم باید برا نسرینم بخرم فلان بهمان
پسر عموی شمسی کوره فلان کار کرده منم باید رو دستش بزنم و هزااااااااااران درد سر دیگه
—————————————————————————-
و اما موضوع اصلی ۱/۵ ثروتمندها هستن
ثروتمندی ک
سالهاست تنش سالم تک تک سلولهای بدنش صحیح سلامت هستن راه بیمارستان بلد نیست
۲.روابطش با خودش با خدای خودش با جامعه عالیه
خودش دوست داره برای خودش ارزش قائل زندگی سرشار از عشق مودت داره هر لحظه خداوند رو در کنار خودش حس میکنه و باشوق ب اینده نگاه میکنه و نه غمی داره و نه ترسی و میدونه ک لا تنسی ذکر الله (نیست نامی بالاتر از نام خداوند)
ثروتمندی ک این آیه رو درک کردن فارق از دین مذهب نژاد و جنسیت
( الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ )
الرعد (28) Ar-Ra’d
کسانی که ایمان آوردند ، و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد ،آگاه باشید! با یاد خدا دلها آرام می گیرند .
اینها ثروتمندانی هستن ک عشق میکنن با اسم خدا
۳.پول بیش از حد نیاز دارن و ازش لذت میبرن و خداوند رو در داشتن پول بیشتر بخشش بیشتر لذت بردن از جهانی ک خداوند خلق کرده و گناهه ک ما اونو نبینیم و از دنیا بریم خداوند رو اینطور درک میکنن
۴. آزادی دارن اونهای ک آزادی زمان دارن و از بی نهایت دارمدشون لذت میبرن تفریح میکنن تصمیمات زیبا میگیرن در پرتو تصمیماتشون جهان رو متحول میکنن جای بهتری برای زندگی میکنن خداوند رو در هر لحظه شاکرن
دوستان عزیزم همه مردم دنیا دارن از قانون استفاده میکنن خیلی ها اگاهانه و خیلی ها ناآگاهانه و خوش بحال مای ک میدونیم چ خبره و میتونیم جزو دسته ثروتنمندان باشیم فارق از دولت ملت سیاست روابط بین المللی کشورها و
پیروزتر باشیم سر حالتر باشیم سالمتر باشیم و از همه مهمتر برای خودمون و خدایی خودمون زندگی کنیم .
در پناه رب العالمین باشیم
سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوست عزیز و خوش نگرش و خوش باورم اقا جواد عزیز
بسیار انرزی گرفتم از صحبت های شما خصوصا اون دسته سوم که 1/5درصد مردم جهان را تشکیل میدن و بی نهایت وقت دارن برای لذت بردن از زندگی بی نهایت وقت دارن برای شکر گذاری و کمک به دیگران اصلا نگران جیبشون نیستن بسیار افراد موفق و تاثیر گذاری هستن در دنیا و از خداوند میخواهم با استمرار در این مسیر و توجه به اموزه های استاد و کامنت های عزیزانی مثل شما به ما هم این انگیزه رو بده که جز این افراد باشیم تاثیر گذار باشیم اول در رفتار خودمون کردار خودمون حرف های خودمون دیده های خودمون شنیده های خودمون و همواره در حال تکرار و تمرین و روی خودمون باشیم و تمام تمرکزمون روی خودمون باشه
سلام دوست عزیز ممنون از دیدگاه عالی که داشتین و باعث شد من به شخصه افراد ثروتمند رو از افراد پولدار جدا کنم و با قوت و قدرت منطقی باورم تقویت بشه که ( به قوله استاد عباسمنش) تمام ثروتمندان انسانهای شریفی هستند تمامشون و ثروت یعنی پول سلامتی روابط خوب معنویت…..همزمان با هم. ممنون از شما
عالی دیدگاه و نظر شما
سلام دوست عزیز اقای رزمجو… افرین مطالب خوبی در مورد ثروتمند ها نوشته بودین.مطلبتون رو خوندم وازش لذت بردم و باورهای خوبی از اون در مورد ثروت وثروتمند ها استخراج کردم.
اقا جواد عزیز گل گفتی انشاالله که من و همه عزیزان این طرز فکر و باور را توی وجودمون ایجاد کنیم و اینگونه عمل کنیم
سلام آقای رزمجو چه زیبا اشاره کردید به بیهوده زندگی کردن آدمهایی که قانون رو نمیشناسند وامیدوارم هر روز عده بیشتری از هموطنان ما بتونند این قانون رو بفهمند که خودشون مسعول سرنوشتشون هستند به امید اون روز در پناه حق
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گروه تحقیقاتی عباسمنش و دوستان عزیم و جوادآقای گل دیدگاه خوبی داشتی ازش لذت بردم و ازت سپاسگزارم!
فقط یه نکته ای رو میخواستم بگم که معنی”لا تنسی ذکرالله” اینه که: “یاد خدا را فراموش نکن”
بازم تشکر میکنم!
خدا قوت!
سلام.
امروز از خدا نشونه خواستم و روی دکمه ی نشانه امروز من کلیک کردم و خداوند منو آورد به این فایل.
توی این فایل استاد تو یه بخشی به یکی از باورهای دوره روانشناسی ثروت۱ اشاره کرد و اون باور این بود: «تمام افراد ثروتمند از راه درست ثروتمند شدن»
وقتی اینو گفت ذهن نجواگر من یکم مننومن کرد که آره قبول دارم خیلی از ثروتمندان از راه درست به ثروت رسیدن یکیش خود استاد، یا چه میدونم زاگبرگ، وارن بافت، بیل گیتس و …. امااااا برا بعضیاشونم خدایی راهه درست نبوده و خب یه مثالهایی اومد تو ذهنم و یجورایی ذهنم فیتله پیچم کرد با اینکه دو سال دارم رو باورهام کار میکنم و نتایج مالیمم کاملا نشان از تغییر چشمگیر باورهام داره، ولی خب با این پاشنه آشیل که ته ذهنم مونده بود دوباره روبرو شدم و از خدا خواستم تا کمک کنه این باورو یجورایی منطقی کنم برا ذهنم.
نمیدونم از کجا چجوری اما یه ایده ای، یه چیزی بهم گفت که اگر کسی که تو ذهنته و از راه نادرست پول درآورده باور کمبود نداشت آیا میرفت سراغ راه نادرست؟ و من جواب دادم خب نه. بعد همون حسه بهم گفت خب اگر کسی باور کمبود داشته باشه واقعا میتونه پایدار ثروتمند باشه؟ یا اون ثروتش مثل خونه ی روی آبه؟ و خب چندین و چندین مثال اومد تو ذهنم که فلانی فلانی فلانی مملکت دستشون بوده کلی ام ثروت داشتن به خیال خودشون. الان اون ثروتها کجان؟؟؟ اصلا خودشون کجان؟ و بهم گفت اون آدما ثروتمند نبودن و نیستن. ثروتمند کسیه که پایدار ثروتمنده، ثروتش وابسته به این حزب و حکومت و جناح و در کل هیچ عامل بیرونی دیگه نیست. و شروع کرد برام دوباره مثال زد مثل بیل گیتس و گفت که الان آیا بیل گیتس نگرانه که چیزی عوض بشه تو دنیا و بیان ثروتشو ازش بگیرن و بندازنش زندان؟ گفتم خب نه. گفت بیل گیتس و بیل گیتس ها نگران نیستن چون واقعا ثروتمندن و واقعا ثروتمند بودن فقط و فقط از راه درست ممکنه چون غیر این خلاف مشیت و قانون خداست.
نمیدونین چقدر از درک این آگاهی خوشحالم و البته باید مدام بخودم یادآوری کنم و کار کنم تا تبدیل به الگو بشه تو ذهنم. عین اینه که یه گره کور تو وجودم در مورد ثروت رو حل کردم و نمیدونین چقدر خوشحالم و سپاسگذارررر بخاطر این سایت عالی و استاد پرفکتش و فایلهای ابر فوق العاده ای که اینجا گذاشته میشه.
دوست داشتم این تجربمو اینجا بنویسم شاید برا دوستای خوبمم که مشکل مشابه دارن مفید باشه.🙃
عاشقتونم همگی😜😘🌷🌷🌷
تا کامنت بعدی👋
سلام به شما دوست عباسمنشی
سلام ودرود به آقا امیر عزیز
از کامنتت حس خوب گرفتم. از اینکه اینقدر زیبا وساده تجربه ات رو برای خلع سلاح کردن ذهن نجوا گر و پاشنه آشیلی که ته ذهنت آروم داشت کار خودش رو میکرد و تو پیداش کردی و با یک جمله منطقی کردی و خلع سلاح خیلی لذت بردم.
👌خیلی جالب گفتگو و سوال ها جواب ذهنت رو نوشتی واقعا ممنونم که نوشتی و رد پا گذاشتی.
سوال و جواب هایی که آخرش ذهن بیاد از بیل گیتس و… که واقعا ثروتمند هستن و اونا هستن که ثروتمند واقعی هستن نه کسانی که روی آب ثروت ساختن. نه کسانی که ادا ثروتمند بودن رو در میارن.
از این سوال جواب هات خوشم اومد خصوصا این سوال: آیا اون ثروتش مثل خونه رو آب نیست؟!
عالی بود…
ممنون که نوشتی ممنون که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنی.
بهت افتخار میکنم🌹
💚با آرزوی بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی برای شما
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام دوست عزیز. اتفاقا من چند روزی بود حال مساعدی نداشتم و نمی تونستم خودم رو احیا کنم.
تا اینکه من هم از خدا هدایت خواستم و کلید نشانه روز من رو زدم که این صفحه برایم باز شد. صحبتهای استاد رو با اینکه قبلا هم شنیده بودم وقتی گوش کردم دوباره، آرامش خاصی بهم داد. اینکه ثروت و رفاه رو هم مثل اکسیژن و هوا به راحتی در دسترس همه خداوند وهاب قرارداده.
وقتی اولین جمله شما رو خوندم که شما هم نشانه هدایت روزانه تون بوده فایل و وارد نظرتان شدم، با اینکه متوجه جمله همه ثروتمندان از راه درست ثروتمند شدند رو دقت نکردم ولی باور شما هم یک باور محدود کننده من هم بود که چرا بعضی ها از راه نادرست هم ثروتمند می شوند ولی حرف شما فوق العاده بود که این افراد ثروتمند واقعی نیستند چرا که مقطعی ثروتمندند. ممنونم از اینکه هدایتی که شدید رو به اشتراک گذاشتید . و از خداوند سپاسگزارم که من رو هدایت کرد که متن زیبای شما رو بخوانم و این باور من هم اصلاح شود و جواب دندان شکن برای ذهنم داشته باشم.
سلام دوست عزیز
خیلی لذت بردم از خوندن کامنت شما،آخه اینم یکی از باورهای محدود کننده ی من بود،که خیلی راجبش فکر کردم،گفتم مگه نمیگن باد آورده رو باد خواهد برد،برای خودم مثال آوردم وقتی یک نفر دزدی میکنه،وقتی پلیس گیرش میندازه واقعا چیزی نداره،چون از راه نادرست بدست آورده،من دیدم ادمهایی که ثروتمند هستند اما به هر دلیلی بیماری،ضرر و…یه مقدار از پولشون رو از دست میدن،اما یه ثروت پایدار دارن،میگم حتما همون مقداری که از پولشون با بیماری و ضرر از دست میدن حتما از راه نادرست بدست اومده
که دیدم صاحبکار خودم وقتی یه چیزی رو گرون میفروشه،همون روز میبینی یا بچه ش مریض میشه یا یه طوری از دستش میره،اما در کل ثروتمند و خیلی مثالهای دیگه
ممنونم عزیزم
موفق باشی😍
سلام چه دیدگاه جالبی سپاس.منم.جواب سوالم رو گرفتم
سلام دوست عزیز من امیر هستم وخدارو شکر میکنم که با این سایت واستاد عزیزم جناب اقای عباسمنش وشما دوستان اشنا شدم نظر من درباره این کامنتتون اینه که منهم همین گره رو توی ذهنم دارم الان من هم کمی ذهنم قلقلک شد راست گفتین که ثروتمند واقعی کسی که نتایج پایداری داره وکسی ثروتمند محسوب میشه که همیشه رو به پیشرفته و هیچکس وهیچکس نمیتونه اونو از ثروت دور کنه ممنون از استاد عزیزم ببخشین اگه کمو کاستی بود در کامنتم این اولین کامنت من بود به امید موفقیت روز افزون همه دوستان سایت ا
عالی بود. ممنون از شما که دیدگاهتونو با ما به اشتراک گذاشتین🙏🌹
دوست عزیز چه مطلب جالبی رو کامنت کردین ممنونم!
من واقعا با نظر استاد در این باره موافقم که ثروت واقعی آدم در اصل اون باورها و مهارت های شخصی اش هستند و حتی اگر ثروت مادی بنا بر هر دلیلی برای مدتی دور بشه باز هم انسان ثروتمند می تونه اون رو در زمانی کوتاه مجددا بسازه. گنج واقعی اون سرمایه گذرای هست که انسان روی خودش و باورها و مهارت های شخصی اش می کنه.
پایدار، سلامت و همیشه ثروتمند باشید 🙏🏻🌸