راهکارهای دوره روانشناسی ثروت 2، برای حل مسائل مالی شما
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری330MB28 دقیقه
چرا برخی افراد با وجود عدم اجرای قوانین، موفق و ثروتمند اند و برخی دیگر با وجود کار کردن روی باورهایشان، موفق نیستند
سوال:
سوالی که به شدت ذهن مرا به خود مشغول نموده و به نظرم نقضی است بر قوانین، این است که:
وقتی می بینم یک سری افراد هستند که با اینکه در حال گله و شکایت اند و مرتباً غر میزنند، ولی روز به روز ثروتمندتر میشوند یا بچه هایی که درگیر بیماری و فقر هستند.
اگر قانون این است که اگر گله و شکایت و تمرکز بر نکات ناراضی کننده، ما را از نعمت ها و ثروت ها دور می کند، چرا این افراد مرتباً اوضاع برای شان بهتر هم می شود؟
چرا قانون برای این افراد، برعکس عمل می کند؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
لازم است دوباره نحوه عملکرد سیستم جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم. قانون همیشگی و بدون تغییر خداوند این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب کاملی از باورها و فرکانس های ماست. سیستم جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های ما پاسخ می دهد. جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی مبتنی بر مدار و فرکانس است.
شما هرگز نخواهی توانست تناقضی بر قوانین جهان پیدا کنی. این قوانین هرگز برعکس عمل نمی کند. خواه آن را باور داشته باشی، خواه نداشته باشی!
خواه با این قوانین هماهنگ باشی و آنها را تایید کنی، خواه آنها را نادیده بگیری و بر خلاف شان عمل نمایی. در هر صورت جهان طبق قوانین عمل می کند.
شما هرگز نمی توانی از طریق نشانه های بیرونی، فرکانس های دقیق افرادی غیر از خود را شناسایی نمایی
حتی آن کودکی که از نظر شما فقط یک بچه است، فرکانس دارد و با فرکانس های خودش، زندگی اش را خلق نموده است.
اینکه هنوز نمی تواند به زبان شما سخن بگوید، نمی تواند دلیلی باشد که قادر به ارسال فرکانس هم نیست.
بنابراین، هرجا با اتفاق یا مثالی مواجه شدی که از نظر شما، نشانه ای است بر نقض قوانین، مطمئن باش دلیل این استنباط، درک ناقص از قوانین است و نه نقص در قوانین.
این اصلا روش مطمئنی نیست که بخواهی از طریق بررسی فرکانس های دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی یا درباره اش مطمئن شوی یا بخواهی آنها را ثابت یا نقض نمایی.
زیرا شما به فرکانس های فردی غیر از خود، دسترسی نداری. شما حتی نمی توانی فرکانس های همسر یا فرزندان خود را درک کنی، بلکه در بهترین حالت، می توانی از روی نتایج آن افراد، درباره باورهای شان حدس و گمان هایی داشته باشی.
اما همواره از طریق احساس ات، به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی فرکانس های خود ت را بشناسی.
وقتی به راحتی به فرکانس های خودت دسترسی داری و می توانی از طریق پیدا کردن ارتباط میان آن فرکانس ها و احساسی که به خاطر ارسال آنها تجربه می کنی و مقایسه آنها با نتایج زندگی ات، مرتباً نشانه های درستی قوانین را ببینی، دیگر چه نیازی به بررسی فرکانس های دیگران داری.
هر فردی از طریق یافتن ارتباط میان نحوه نگرشی که به موضوعی دارد با تجربه ای که از آن موضوع دارد، به راحتی می تواند آثار مشخص و ملموس قوانین را در زندگی اش پیدا کند و از نقش باورهایش در تجربه های زندگی اش مطمئن شود.
نتایج زندگی ما هرگز نمی تواند چیزی خلاف باورهای ما باشد.
بنابراین، اگر فردی ثروتمند است، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
اگر فردی روابط عاشقانه ای تجربه می کند، قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره روابط دارد.
اگر فردی معمولا همیشه سلامت است، قطعا باورهای قدرتمند کننده ای درباره سلامتی دارد.
اگر فردی مرتباً بیمار است، حتما باورهای محدود کننده ای درباره بیماری دارد حتی اگر تو نتوانی آن باورها را شناسایی نمایی.
اگر فردی مرتباً درگیر مسائل مالی است، قطعاً باورهای محدود کننده ای درباره ثروت و فراوانی در جهان دارد حتی اگر ظاهراً اینطور به نظر نرسد.
اگر میخواهی از طریق مطالعه نتایج دیگران، قوانین کیهانی را بشناسی، لازم است چند نکته مهم را به خاطر داشته باشی:
اولاً
اگر هنگام برخورد با فردی که توانسته در بخشی از زندگی اش موفقیت هایی کسب نماید، کانون توجه شما متمرکز بر نکات منفی و نقاط ضعف زندگی آن فرد است، اولین چراغی که باید در ذهنت روشن شود این است که:
“من چه باورها و نحوه نگاهی دارم که با وجود اینهمه نکات مثبت و موفقیت در زندگی این فرد، آنچه برایم از همه برجسته تر است، نکات منفی و نقاط ضعف این فرد است!!”
“چرا بر موضوعاتی تمرکز کرده ام که خودش یک مانع بزرگ است، به جای اینکه به کمک دیدن موفقیت های این فرد و تحسین آنها، قوانین کیهانی را تایید کنم و تشویق شوم و ایمان بیاورم که اگر این فرد توانسته، من نیز حتی با وجود نقاط ضعفی که دارم یا شرایط نامطلوبی که در آن هستم، مثل آن فرد از قوانین استفاده و وضعیت مالی دلخواهم را بسازم!!”
دلیل اینکه افراد از نگاه به یک موضوع واحد، نتیجه گیری های کاملاً متفاوتی دارند و دلیل اینکه افراد از شرایط و فرصت های یکسان، نتایج متفاوتی کسب می کنند، نوع نگرش متفاوت آنها به آن مسئله خاص است و از دیدگاه وسیع تر، آنها به خاطر باورهای متفاوتی که دارند، این نگاه و این تمرکز متفاوت را دارند. به همین دلیل نتایج کاملاً متفاوتی از شرایط یکسان می گیرند.
همیشه شرایط اقتصادی یکسانِ یک کشور، به برخی کسب و کارها رونق می بخشد و موجب سقوط و فروپاشی برخی دیگر می شود و دلیل آن، نگرش و باورهای صاحبان آن کسب و کارها به آن شرایط است.
برخی در دل آن شرایط، فرصت ها را می بینند و برخی در دل آن شرایط، فاجعه محض را. به عبارت ساده تر، انتخاب برخی از افراد از آن شرایط، “فرصت” است و برخی دیگر ترجیح می دهند که “فاجعه” را برگزینند و ناآگاهانه این کار را انجام می دهند.
نگاه کردن به موفقیت های یک فرد موفق و ثروتمند، امیدهای افراد زیادی را زنده می کند که اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم، به همین دلیل شروع به تحسین آن فرد و سپاس گزاری می نمایند
اما همان موفقیت ها، خشم، نفرت و حسادت را در افراد دیگری بر می گزیند. به همین دلیل نیز شروع به تجسس می کنند تا بلکه نقطه ضعف هایی در آن فرد پیدا کنند که موفقیت هایش را کم ارزش جلوه دهند یا حتی بتوانند مانعی بر سر راه موفقیت های بیشتر برای او درست کنند.
و منشاً همه این رفتارها، به باورهای آن افراد بر می گردد.
بنابراین، اگر متوجه شده ای که به محض مواجه شدن با موفقیت های یک فرد، قادر به تحسین آن موفقیت ها نیستی، بلکه ناخودآگاه، ذهنت به دنبال راهی برای بی ارزش جلوه دادن آن موفقیت هاست. یا اگر دیدن یا شنیدن موفقیت های دیگران، شما را عصبانی می کند و به جای احساس تحسین، تشکر و سپاس گزاری به خاطر آگاه شدن از یک سند دیگر بر حقانیت این قوانین، احساس های بدی مثل عجز، قربانی شدن یا نالایق بودن را تجربه می کنی، باید به صورت جدی برای تغییر منشأ این رفتار و این احساسات، جهادی اکبر به راه بیندازی.
توجه به همین نکات ریز، مهارت “خودشناسی” را در شما ایجاد می کند. شاید اولین باری که من به درک عمیق تری درباره قوانین رسیدم به گونه ای که شروع به بررسی نگاه و باورهایم با استفاده از این قوانین نمودم، از دوره روانشناسی ثروت 2 شروع شد.
انجام روزانه تمرینات فانوس دریایی و جلسه سوم و چهارم این دوره، انقلابی در من ایجاد کرد. من بارها و بارها این جلسات را گوش داده ام خصوصاً جلسه دوم این دوره و بخشی که استاد درباره هماهنگ شدن با قوانین جهان صحبت می کند و در این باره مثالی جالب از کتاب پندار، می آورد.
من ساعت ها به این بخش از صحبت های استاد عباس منش گوش داده ام تا این نگاه کم کم در من شکل بگیرد و همواره بتوانم دلیل هر اتفاقی را در خودم و باورهایم بجویم و خلق هر خواسته و شرایطی را از طریق ساختن باورهای هماهنگ با آن شرایط، شروع نمایم.
این نگاهی است که من از دوره روانشناسی ثروت2 آموخته ام تا بتوانم مسائل را نه بصورت ظاهری، بلکه از نگاه قوانین کیهانی ببینم.
باید همیشه به یاد داشته باشیم که ما هرگز یک شاهد بیرونی و غیر وابسته نسبت به آنچه که در زندگی مان می بینیم، می شنویم و تجربه می کنیم، نیستیم.
گاهی به مسائل ناخوشایند نگاه می کنیم و خود را فقط یک شاهد غیروابسته به آن ماجرا می دانیم. اما حقیقت این است که ما نیز جزئی از آن ماجرا هستیم. یعنی فرکانسهایی به جهان ارسال کردهایم که موجب شده یکی از تجارب زندگیمان، مشاهده چنین صحنههایی از زندگی آدمهای دیگر باشد.
یعنی وقتی در مواجه با فردی موفق، حتی فردی که موفقیت های اندکی در زندگی اش دارد، چیزی که شما از مراوده با او تجربه می کنی، موضوعاتی پیرامون تمرکز بر ویژگی های نامطلوب یا ناخواسته های زندگی این فرد است (در این مثال گله و شکایت های آن فرد موفق و صحبت درباره ناخواسته هایش با شما!)، باید از خود بپرسی:
من چه باوری دارم و بر چه موضوعاتی متمرکز شده ام که حتی این فرد موفق، با وجود اینهمه نکات مثبت در زندگی اش، در برخورد با من، درباره ناخواسته هایش توضیح می دهد به گونه ای که حتی ارتباط با این فرد موفق نیز، موجب می شود تا بیشتر باور کنم چیزی به عنوان شادی، حتی در زندگی افراد موفق، وجود ندارد!
پس بهترین کاری که در این مواقع باید انجام دهی این است که، به قول استاد عباس منش مچ ذهنت را بگیری و دستش را بخوانی که می خواهد با متمرکز نمودن تو بر یک ناخواسته ی دیگر، غذایی برای باورهای محدود کننده ات درست کند.
سپس از همان جا، کار را برای تغییر کانون توجه ات و برداشتن تمرکز از ناخواسته ها و متمرکز شدن بر خواسته ها، شروع نما.
دوره روانشناسی ثروت2، راهنما و همراه خوبی برای از بین بردن این عادت و ایجاد عادت تمرکز بر خواسته ها و زیبایی هاست.
من ساعتهای زیادی از زندگیام را صرف گوش دادن به جلسات این دوره نمودم تا این نگاه در من ایجاد شود. این نگاه تحول عظیمی در همه جنبه های زندگیام بوجود آورده است که مهم ترین آنها، آرامش است و این آرامش، منشأ اصلی هدایت من به ایده های بهتر و مدارهای بالاتر شده تا نعمت های بیشتری را تجربه نمایم.
وقتی استاد عباس منش در این باره صحبت می کند که “من خیلی راحت به خواسته هایم رسیدم” من به یاد می آورم که شاید من حتی از ایشان هم راحت تر به خواسته هایم می رسم. چون همه افرادی که از نزدیک مرا می شناسند، متفق القول می توانند بگویند که من چقدر راحت به آنچه می خواهم، می رسم و به نظر خودم، سرمنشأ این نتایج، از دوره روانشناسی ثروت 2 و درک عمیقی بوده که آموزش های این دوره در وجود من نسبت به قوانین کیهانی ساخته و به من مهارت شناسایی باورهای مخفی ای را آموخته که در حکم یک مانع بزرگ بر سر راه خواسته هایم بوده اند و به من یاد داده تا چگونه آن باورهای محدود کننده را به کمک ساختن باورهای قدرتمند کننده ی جدید، بپوشانم و هر لحظه تلاش کنم تا با ارسال فرکانسهای قدرتمند کننده تر، خواستههایم را راحتتر وارد زندگیام کنم.
دوره روانشناسی ثروت 2، برای من در حکم یک دوست و یک همراه همیشگی و یک مشاور عالی در لحظات حساس است.
همان لحظاتی که می توانیم فقط با کمی تعهد و تلاش برای کنترل ذهن، مسیر جریان را
از نفرت به عشق
از نگرانی به آرامش
از حسادت به تحسین
از بیماری به سلامتی
و از فقر به ثروت تغییر دهیم.
موضوع دومی که باید در جریان تجربه چنین ماجراهایی جدی گرفته شود این است که:
اطمینان حاصل نما فردی که به نظر شما با اینکه غر می زند اما ثروتمند است، چه باورهایی درباره ثروت دارد!
آیا اصولا باور دارد که نعمت ها و فرصت ها در جهان زیاد است که حاضر نیست به هیچ فردی در این راستا باج بدهد، یا مرتبا ًنگران از دست رفتن داشته هایش و در پی راهی برای حفظ آنهاست؟
آیا اصولا خود را لایق یک زندگی خوب می داند؟
چقدر به توانمندی هایش اعتماد دارد و چقدر در جهت خواسته هایش قدم بر می دارد؟
چقدر می تواند بلندپروازانه به مسیر اهدافی نگاه کند که هیچ تجربه قبلی ای درباره اش ندارد؟
چقدر برای ثروت ارزش قائل است و چقدر تمرکز او بر مسیرهای کسب و خلق ثروت است؟
زیرا درست است که این فرد غر می زند، اما اگر ثروت و فراوانی جزئی از تجربه زندگی اش است، یعنی قطعاً باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت دارد.
پس نمیتوان گفت چرا با اینکه این فرد باورهای محدود کنندهای درباره روابط دارد، اما ثروتمند است. همچنین نمیتوان گفت: با اینکه باورهای خوبی درباره ثروت دارد، پس چرا روابط خوبی ندارد؟!!!
زیرا دلیلش این است که باورهای او درباره سلامتی و روابط ، به اندازه باورهایش درباره ثروت، قدرتمند کننده نیست.
به همین دلیل همه ما می توانیم افرادی را در اطرافیان و آشنایان خود بیابیم که روابط عاطفی خوبی ندارند، اوضاع سلامتی شان مساعد نیست، وقت آزاد برای بودن با خانواده ندارند، اما از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند.
نمی خواهم بگویم که این موضوع خوب است یا بد، چون این موضوع گسترده تر از آن است که در این پاسخ به آن بپردازم. در واقع اگر بخواهم تمام جنبه های این موضوع را توضیح دهم، باید تمام 38 جلسه دوره روانشناسی ثروت1 را کلمه به کلمه بنویستم.
زیرا حتی وقتی باور قدرتمند کننده ای را در فردی پیدا می کنید که موجب خلق ثروت در زندگی اش شده، باید به یاد داشته باشید که قطعاً باورهای قدرتمند کننده تری نیز وجود دارد.
مثلاً اگر فردی ثروتمند است، اما آنقدر درگیر است که هیچ زمانی برای استفاده از آن ثروت ندارد، ممکن است باوری مثل این داشته باشد که:
این فرد احتمالاً باورهای خوبی درباره فراوانی ثروت در جهان دارد، اما در کنار این باور، باورهایی مثل “نابرد رنج، گنج میسر نمی شود” و … دارد. اما از آنجا که رنج بودن در فقر در این فرد، بیش از رنج تحمل کار سنگین برای کسب ثروت است، در نتیجه به خاطر این باور به مسیر هایی هدایت شده که ثروت را کسب نماید اما از طریق کار سخت و سنگین و طاقت فرسا!
پس می توان باور قدرتمند کننده تری مثل:
خلق ثروت، آسان ترین و لذت بخش ترین کار دنیاست! ساخت و به خاطر این باور، به مسیرهایی هدایت شد که نه تنها لذت را تجربه کرد، بلکه ثروت هم خلق نمود.
زیرا همیشه ایده ها، راهکارها، الهامات، مسیرها و فرصت هایی که پیش روی ما در مسیر اهداف مان قرار داده می شود، دقیقاً همجنس با باورهای مان است.
حال هرچه آن باورها قدرتمند کننده تر شود، به مسیرهایی هدایت می شویم که از طریق راهکارهای ساده، کم هزینه تر و سریعتر به خواسته های خود می رسیم.
اما موفقیت در قدرتمند کننده تر نمودن باورها و ورود به مدارهای بالاتر به منظور برخورد با تجارب با کیفیت تر، منوط به درک و به انجام رساندن، این 2 موضوع است:
- درک عمیق تر قوانین کیهانی و شناخت عمیق تر خودمان و فرکانس ها و باورهایی که داریم به کمک پیدا کردن ارتباط میان فرکانس های غالب مان (باورها) و تجربه های زندگی مان و سپس تلاش برای تثبیت باورهای قدرتمند کننده ی جدیدیمان به کمک تکرار آن نوع نگرش در رفتارمان و احاطه نمودن ذهن مان با هر آنچه که حقانیت و درستی آن باور و نگرش را تأیید می کند. و. منظورم همان باورهایی است که نقطه مقابل نگرش قبلی مان بوده و نتایج آن نگرش برای ما راضی کننده نبوده است.
تکرار چنین روندی و وفاداری به نگاه داشتن خود در فضای واکنش، اقدام و نگرش بر طبق آن باورهای قدرتمند کننده جدید، موجب تثبیت آن مدار می شود و مرحله بعد از تثبیت مدار، ورود به یک مدار جدید است.
خیلی ها می پرسند دوره روانشناسی ثروت2 چه فرقی با دوره ثروت1 دارد یا آیا می توان قبل از دوره ثروت1، ابتدا کار را از دوره ثروت 2 شروع کرد؟ و…
در پاسخ به سوال این دوستان باید بگویم که دوره روانشناسی ثروت2، در حکم یک مدار جدید است اما نه به این معنا که شما بخواهی از همان ابتدا، وارد مدارهای بالاتر شوی.
زیرا لازمه قرار گرفتن در این مدار جدید و باکیفیت تر، تجربه مدار قبلی است که به کمک آموزش های دوره روانشناسی ثروت1، می توانی اولاً وارد آن مدار شوی و ثانیاً با ماندن در آن مدار و تجربه اتفاقات و شرایط موجود در آن مدار، ظرف وجودت، اعتماد به نفس ات، ایمان و باورهایت را برای مواجه شدن با تجربه های با کیفیت تر و داشتن خواسته های بیشتر، آماده نمایی.
بنابراین، تا دوره ثروت1 را کاملا درک ننموده باشی، نباید از دوره ثروت2 استفاده نمایی.
زیرا مأموریت ثروت 2، ریزبین شدن، دقیق شدن و متخصص شدن در تشخیص باورهای قدرتمند کننده تر و ساختن آنهاست.
کار ثروت 2، شناسایی باورهای محدود کننده مخفی است که آنقدر در اعماق وجودمان هستند و آنقدر مخفیانه در حال فعالیت اند که تا شناخت عمیقی نسبت به قوانین ثروت ایجاد نشود، از عهده شناسایی شان بر نمی آییم.
بنابراین، اول باید به کمک آموزش ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت1، درک عمیق نسبت به قوانین ثروت در اعماق وجود فرد ایجاد گردد و به وسیله آن، فرد وارد مدارهای مالی بالاتری شود که نشانه واضح آن، افزایش درآمد و افزایش کیفیت زندگی مالی اش است.
یعنی درآمدش افزایش می یابد
محل زندگی اش باکیفیت تر می شود
خانه ای که در آن زندگی می کند، ماشینی که سوار می شود، وسایلی که برای رفاه بیشتر، از آنها استفاده می کند و… به طور قابل توجهی، با کیفیت تر می شوند.
رونق وارد کسب و کارش می شود
نه تنها به راحتی از عهده هزینه های زندگی اش بر می آید بلکه سرمایه گذاری هایی هم انجام می دهد.
نه تنها نگرانی های مالی اش تمام می شود، بلکه پس اندازه هایی هم دارد.
قدرت خرید او، به میزان قابل ملاحضه ای افزایش می یابد به گونه ای که دیگر برای تهیه مایحتاج خود، نگرانی ای درباره قیمت ها ندارد.
و در یک کلام، راحت تر خرج می کند و راحت تر به تهیه خواسته هایش نگاه می کند و در جهت آنها اقدام می کند.
اینها همه نشانه هایی است از تغییر مدار مالی که نتیجه واضح باورهای قدرتمند کننده جدیدی است که به کمک دوره روانشناسی ثروت1، ساخته شده است.
اما موضوع این است که باورهایی که تا کنون ساخته شده، تا همین جای نتایج را جواب داده است و اگر فرد می خواهد موفقیت های بیشتری کسب کند و به خواسته های بزرگتری برسد، باید به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده، وارد مدارهای بالاتری شود.
و لازمه کسب مهارت در این کار، ریزبین شدن در شناسایی موانعی به نام باورهای محدود کننده مخفی و ایجاد باورهای قدرتمنده کننده است.
و موضوع آخر و البته بسیار مهم درباره ماجرای شما این است که:
ما اتفاقاتی را تجربه میکنیم که بخش اعظم کانون توجه مان را به آن موضوع اختصاص دادهایم.
زندگی ما حاصل فرکانس های غالب ماست. تجربه های زندگی ما، همجنس با موضوعاتی است که در طول روز بیشترین تمرکز را به آن اختصاص می دهیم و بیشترین فرکان ها را درباره اش ارسال می کنیم.
ما درباره فرکانس صحبت میکنیم، یعنی موضوعی که فقط توسط خود فرد درک می شود و نه فردی که از بیرون به او نگاه می کند.
زیرا فردی که از بیرون شاهد ماجراست، نمیتواند با یقین بگوید که آن فرد خاص، چه فرکانس خاصی را ارسال نموده است. تنها خود فرد است که میتواند در هر لحظه با توجه به نوع احساسش، بگوید که فرکانس خواستهاش را ارسال میکند یا فرکانس ناخواستهاش را.
ممکن است فرد مورد نظر شما، همان لحظاتی که با شماست در این باره صحبت می کند و اصولا در طول روز، اکثر تمرکزش بر خواسته هایش است و غالباً در احساس خوبی به سر می برد و از روند زندگی اش لذت می برد.
برای اینکه ببینی فرکانسهای غالب یک فرد چیست، سادهترین راه نتایج این فرد است که در ابتدا بیان شد و راه دیگرش این است که باید مدتی با این فرد زندگی کنی تا از طریق رفتارهای غالبش، فرکانس های غالب او را بشناسی و بتوانی بصورت میانگین بگویی که بیشتر اوقات در چه شرایط احساسی به سر میبرد
آیا اکثراً حالش خوب است یا بد!
آیا اکثر نگران است یا امیدوار!
آیا اکثر درباره خواستههایش صحبت میکند یا درباره ناخواستههایش!
اما ساده ترین راه برای افزایش ایمان تان به قوانین کیهانی، بررسی این قوانین به کمک فرکانس های خودت و نتایجی که در زندگی ات تجربه می کنی، است.
بهترین راه این است که از طریق بررسی احساسی که غالباً تجربه می کنی و مقایسه آن با تجارب زندگی ات، درک عمیق تری از قانون
احساس خوب = اتفاقات خوب
ایجاد نما و سپس با پیروی از این قانون و وفاداری به آن، زندگی خودت را به گونه ای خلق نما، که می خواهی باشد.
می خواهم توضیحات بیشتری درباره آموزش های دوره روانشناسی ثروت2 بخوانم
52مین نشانه ی روزم
موضوع فایل:محدودیت ذهنی در مورد ثروت
عرض سلام و ادب واحترام به استاد عباس منش و بانو شایسته و همراهان گرامی سایت
خیلی خوشحالم که امروز سالم وسلامت مثل همیشه پرانرژی آموختم فایل امروز،بسیار عالی بود. مثال استاد اینکه شخصی ریال و دلار و دنیا خانم رو سوار کرد و زن و بچه هاشو تو صندوق گذاشت دین اسلام جا نداشت سوار کنه عزرائیل جلوشو گرفت و به هیچی نرسید وتمام.
این مثال میگه که شما اگه پول داشته باشی از دین گریخته میشی طرز تفکر اشتباه که اکثر افراد دنیا درگیر این موضوع هستن و از ثروت فراری میشن،این دیدگاه که اگه پولدار بشی،دیگه جا برای خدا و پیامبر و دین ندارد همش چرته،این وضعیت باعث میشه که خیلی از مردم بخصوص افراد کشور ما به سمت ثروت نمیرن،چون باورهاشون مشکل داره ثروت رو از خودشون دور میکنه،پول باعث میشه اگه بی پولی و خسیسی،روزی به ثروت برسی خسیس تر میشی،یا اگه دست و دلبازی یا کسب پول بیشتر دست ودلبازتر میشی،یا اگه ایمان داری بعد کسب ثروت با ایمان میشی،اکه ظالم باشی ظالمتر اگه بخشنده باشی بخشنده تر میشی،این قانونه،پول انسان عوض نمیکنه،پول انسان به جهنم نمیرسونه،بیل گیس،ایلان ماسک، وارن بافت،ریچارد رانسن،اینا فقط بفکر خدمت و کمک به مردمان دنیا هستن،با ثروتمند شدن جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند هم خوشحال میشه با این کارت،پس چرا باید از ثروت رو برگردانی،بارون میباره ظرفتو بزرگتر کن ذهنتو وباورتو تغییر بده،ایده خاصی ندارم فشارو تلاش زیادی نمیخواد احساست خوب کن نعمت بصورت طبیعی وارد زندگیت میشه،
سلام، چند روزی است که یه چیزایی دارم متوجه میشم و اون هم اینه که باید جایگاهی که قرار دارم را برا ساس بورهایم، فرکانسهایم و نتایجم بررسی کنم و باورهای محدود کننده را شناسایی کنم و باور های قدرتمند کننده را ایجاد منم و کاری که دارم میکنم جدیدا اینکه که فایلهایی که دررگوشی ام دارم را به دسته بندی های مختلفی تقسیم کردم و هرجا و در هرقانونی ضعیف تر عمل کنم میرم و تو اون قسمت بارها و بارها فایلهای مربدطش را می شنوم و باورسازی می کنم
خداوند را بی نهایت سپاسگزارم که به راحتی از پس هزینه هایم (از 1000 تومن تا یک میلیون تومن در حد یک کارت کشیدن است) بر می آیم ، خونه ام (قبلا همسایه هام اکثر کارگر بودند و نهایتا یه پراید سوار بودند اما بعد از گذشت این دوسال من در مکانی زندگی میکنم که همسایه هایم همه حداقل کارمند ، مهندس و تاجر هستند)در مکانی با کیفیت تر و زیباتر است و هم اکنون نیز در حال ساخت خانه ویلایی خودم هستم ، سوار ماشینی با کیفیت تر از ماشین قبلیم هست. یعنی واقعا حق باش ماست هر بار که بر میگردم و این مقالات ارزشمند را می خوانم چیزی جدید از خودم برای خودم روشن می شود
سلام دادا قوت به همه بچه های گل خانواده سایت بخصوص استاد عزیز و گرامی که من واقعا عاشقشم
خدا پدرومادرت وفرزندت وکلا هرکی رو دوست داری حالا حالاها برات سالم و تندرست نگه داره که این سایت رو راه اندازی کردی هر جای تو این سایت سیرو سیاحت کنی با احساس فوق العاده عالی ترک میکنی سایت رو..
من کاری ندارم در آینده چه اتفاقی قراره برام بیافته با توجه به اینکه الان چندین ساله تو زندگیم همه دوستام میدونن هر اتفاقی می افته خدا به زبانم انداخته میگم خیره
ولی این رو میدونم که تو لحظه ای که دارم به فایل استاد ودر آخر به کامنت بچه های گل سایت گوش میدم ومیخونم اینقدر حالم خوبه که قابل وصف نیست.
چی بگم از اون حس و حالم که تو هر مطلب یه لامپ تو سرم روشن میشه که ای بابا راست میگه اینه ها
خلاصه با تمام وجودم برای همه گیتون بهترین آرزوها و شادترین لحظات رو از خدا میخوام
و همه رو بخدای احدوواحدشون می سپارم
حق نگهدار
سلام به دوستان عزیز هم خونه ایی ام .
دوستان پر انرژی و آگاه .
خوشحالم کنار شما هستم و شکر گزار خدا هستم بابت این همراهی.
ثروتمند شدن برای من طبیعی است مثل نفس کشیدن
مگر اینکه مجاری تنفسی رو به زور ببندم و نزارم اکسیژن وارد ریه ها و وجودم بشه
اگر با باور های محدود کننده مسیر ورود ثروت رو به زندگیم ببندم ، موهبتی که طبیعتا باید وارد زندگیم بشه ، نمیشه.
جهان بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند بشم.
و از قبل این نعمت و ثروت برای من قرار داده شده است.
اینکه ثروت ، خصلت و صفات منو پر رنگ تر می کنه را قبلا هم شنیده بودم
برام این سوال شد که تفاوت بین شخص ثروتمند و شخص پولدار چیست؟
تصور خودم اینه که انسان ثروتمند ، فقط دارای صفات خدایی پر رنگ شده اس
و شخص خسبس که پولدار شده ، خسبس تر میشه.
صفت خساست توی انسان ثروتمند وجود نداره .
انسان ثروتمند از نظر من ، خصائص غیر خدایی نداره.
نمی دونم تا چه حد فکرم درسته .
الان که دارم می نویسم ، متوجه شدم که ممکنه ترمز ذهنی ام همین فکرم باشه
که ثروتمند شدن مسیر طولانی تری برام داره
و برای رسیدن به این مرحله ، تلاش بیشتری بکنم.
پولدار شدن یه چیزه
ثروتمند شدن یه چیز دیگه اس
و من ثروتمندی رو می پسندم که خدا گونه باشم.
انگار دوس ندارم پولدار باشم و غیر خدایی.
موقع نوشتن به توجهم رسید و بهش قبلا فکر نکرده بودم .
ممنونم از این فایل زیبا و پر از آگاهی های ناب.
بویژه داستان خواب یا رفتن توی وادی آگاهی کل.
برام شنیدنی بود
برام درس زیادی داشت
خیلی خیلی سپاسگزارم از استاد برای اشتراک همه ی آگاهی های با ارزش .
چقدر خوشبخت و ثروتمندم که این مطالب روزی من شده و در این مسیر هستم کنار شما توی این خونه ی گرم.
ممنونم
دوستتون دارم
سلام خدمت همه.
یک نکته ی خیلی جالبی رو متوجه اش شدم و اون هم یک مثالی هست از درک اشتباه قانون که بر میگرده به موضوع اطلاعات.
استاد این رو بارها گفتند که اطلاعات و صرف حرف زدن از قانون نتیجه رو رقم نمیزنه، باورهای ما باید تغییر کنه… این حرف استاد رو میشه در مورد سوال این دستمون به کار گرفت که صرف حرف زدن نتیجه رو مشخص نمیکنه، باورهای اون فرد هست که داره زندگی اش رو رقم میزنه مثل فردی که خیلی قشنگ در مورد قانون حرف میزنه و خیلی خوب هم فهمیده و تا صبح میتونه برات از قانون بگه اما نتیجه ی خاصی نگرفته، خب معلومه که اون فرد باورهاش هنوز ایرادداره حالا بیاد کلی هم حرف بزنه. این رو میشه در مورد سوال همین دوستمون بکار برد.
به نام یگانه پروردگار بی همتا
این فایل نشانه امروز من بود در حالی که طبق تعهد شش ماهه ای که به خودم دادم توی این شیش ماه بالاخره کسب و کار خودم رو استارت بزنم و بعد این مدت نتایج خودم رو ارزیابی کنم…
به طور جدی دارم روی باورهای قدرتمند کننده ای که ساختم کار میکنم و در این مسیر قطعا امیدوار به هدایت های خداوند هستم تا راهی رو که سالیان سال به تعویق افتاده و حتما موانع ذهنی من مسببش بودن رو کنار بزنم و راهی به سمت خواسته هام باز کنم باید اقرار کنم علی رغم اینکه این خواسته رو داشتم و هر روز اعماق وجودم پر می کشید برای شروع کردن اما انجام نمی دادم و دل به لذت های آنی می سپردم و تمرکز کافی رو روی این هدفم نگذاشته بودم و باید بگم همیشه آخرشب که می شد در عذاب بودم به خاطر کارهای ناکرده اما تصمیم گرفتم شیش ماه لیزری روی این خواسته م کار کنم و هر ایده ای که به ذهنم میاد رو انجام بدم و نتایج رو بسنجم و مطمئن هستم که میشه اگر من به این تعهدم عمل کنم و سمت خودم رو به بهترین نحو انجام بدم این کامنت ها در نشانه های روزانه م به سبب ثبت ردپاها برای خودم توی این تعهد هست که همیشه به یاد بیارم از کجا تغییراتم شروع شد از وقتی که من تعهد یا مرگ یا زندگی به خودم دادم که هر روز در جهت رسیدن به خواسته هام بهتر و بهتر شم واز همه مهمتر قدم بردارم…
عاشق همتونم و از خداوند یکتا این جهاد اکبر رو برای همه مون آرزو دارم…
استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم عاشقتونم و مرسی بابت تمام زحماتتون برای آگاهی ما
در پناه خداوند شاد ، سالم و سعادتمند باشید
سلام
خداقوت.
در پاسخ به این سوال من می تونم چیزایی که به ذهن خودم میرسه رو با توجه به تجربیاتم و خوانده های خودم بگم و نمی دونم کاملا درست و منطبق با حقیقت هستند یا نه.
من مدت زیادی نیست که روی راه موفقیت تمرکز کردم و در مسیر مطالعاتم با استاد عباسمنش آشنا شدم پس بنابراین خیلی حرفها برام هنوز مبهمه. مخصوصا حرکت در مدارها و از مداری به مداری رفتن و اینها رو فعلا نمیفهمم.
اما…نگاه کردن به شرایط ظاهری آدمها و نتیجه گیری کردن در مورد مسائل باطنی اونها یک اشتباه رایجه که فقط با تربیت نفس اصلاح میشه.
دوست دارم حرفی بزنم که خودم هم بهش عمل کنم. پس نصیحت نمی کنم چون خودم نیز بارها این کارو انجام دادم.
ما نمی دونیم افرادی که چیزی رو دارن از ثروت و رابطه و خوشی و سلامتی و… برای بدست آوردن اون چه حرفایی با خودشون زدن، چه خواسته عمیق از ته قلبی داشتن، چه تجسمهایی داشتن، چه شکرگزاری هایی داشتن…چون شناخت ما نسبت به اون آدمها محدود و لحظه ای هست. و این به خودم ثابت شده که اگر فرد روبرویی من غر میزنه یا ناشکری می کنه داره به من میگه فاطمه حواست باشه داری یجا غر میزنی یا ناشکری می کنی….و یا داره تشویقم می کنه که فاطمه تو برعکس عمل کن. اگه گلایه حال عالم رو خراب می کنه تو شکر کن و حالشو خوب کن.
بچه ها هم نمیدونم واقعا. حکمتش از حد فهم من خارجه.
ولی در کل من مواقعی راحتم و اضطراب کمی رو تجربه می کنم که تمرکزم روی روابط علی و معلولی خودم باشه، وقتی در مورد کسی خارج از خودم کنکاش کنم به بن بست میرسم.
من خودم تحصیلاتم مشاوره هست و با کیس های زیادی روبرو هستم. و در برخورد با اونها تا وقتی که کار تحلیل و فکر و نتیجه گیری رو به خود طرف میسپرم و خودم فقط به عنوان یک همراه بی طرف در کنارش هستم و با تقویت روحیه و دادن ایمان و باور بهش در این مسیر کنارش قدم میزنم…اوضاع خیلی عالی پیش میره
با سلام خدمت استاد عزیز وتشکراز از آگاهی رسانی شما این که ثروت را در سخنرانی بد جلوه میدادند این که ثروت ودین از هم جدا هستند ویا یک جا با هم نمیتواند باشند واگر ثروت بیاید
دین از آنجا میرود
این باور را در ذهن انسان ها جا میدادند که اگر
کسی ثروتمند بشه از خدا دور میشه
امام ها ما همگی از ثروتمندان زمان خودشان
ودر قرآن یکجا هم نیامده دین وثروت از هم جدا باشد ما میتوانیم بینهایت ثروتمند باشیم بی نهایت دیندار باشیم ثروتمند خیر ترین مردم جهان
هستند خداوند از ما بیشتر میخواهد که ثروتمند باشیم بارون رحمت الهی میبارد این روند طبیعی جهان است ما خودمان جلو آن را میگیریم
ما باید باورهایمان را در مورد ثروت عوض کنیم
روند طبیعی ما که شادتر باشیم ثروتمند باشیم
این به انتخاب ما بر میگردد که ثروتمند باشیم یا
فقیر شاد باشیم یا غمگین
سلام و درود فراوان ب استادعشق و ثروت و همه ی عزیزان، امشب اومدم تو قسمت نشانه من و این فایل اومد و هدایت خداوند بود چراکه دیشب عزیزدلم درمورد خرید روانشناسی دو باقیمت قبل بهم گفت و من اولش گفتم نه فعلا میخوام روانشناسی ثروت یک و کارکنم ولی بعدش گفتم بزارببینم نشانه ای میبینم یا نه و امشب با هدایت شدن ب این فایل واسم واضح شد ک باید دوره رو خریداری کنم و انشالله تا چندساعت دیگه همین کاررو میکنم و دوره روانشناسی دو رو از سایت میخرم و انشالله ک این دوره رو با تمرکز بیشترکارمیکنم و ثروت و ازادی مالی وارد زندگیم خواهد شد همانطور ک تو این دوسال ونیم ثروت خیلی بیشتری وارد زندگیم شده
این فایل هم خودش ی دوره بود واقعا و نکات بینظیری داشت ک میخوام ب چندین نکتش اشاره کنم، داستان دینار و دلار و دنیا داستان بسیار اشنایی بود واسم چون این صحبتارو ب شیوه های مختلف هزاران بارشنیدم ولی واقعیت چیه؟ من افراد فقیربسیار زیادی رو دیدم ولی خدارو تو فقرشون ندیدم و اتفاقا افرادثروتمندی ک دیدم خدارو حس کردم و دیدگاهشون درمورد خداوند و ک شنیدم دیدم که چقدر خداگونه هستن و چقدر رابط خوبی با خداوند دارن و چقدر انسانهای شریفی هستن و خیرخواه ولی از بچگی چیزایی دیگه بهم گفته بودن درموردثروتمندان، حتی خود من از لحاظ مالی ک زندگیم تغییر کرد رابطم با خداخیلی بهتر شد، بسیار سپاسگزارترشدم و بسیار خیر تر شدم و خداگونه تر شدم، وقتی فقیر بودم سربار خانوادم بودم ولی از وقتی شرایط مالیم بهتر شد ب همون خانواده هم. کلی کمک مالی کردم و خداوند صدهابرابرش وارد زندگیم. کرده و من هیچ معنویتی در فقر ندیدم اما کلی مقدسات رو در ثروت دیدم و این جمله رو دارم که میگم بهشت زیرپای ثروتمندانه
استاد جان نمیدونی چقدر دوست دارم و از خدا واست بهترین هارو دردنیا و اخرت میخوام