نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 2

خلاصه کوتاهی از دیدگاه زیبا و تاثیرگذار محمد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

تا زمانی که ذهن ما درگیر مسائل گذشته است، نمی‌توانیم به موفقیت‌های بزرگتر دست یابیم و در یک چرخه ناکارآمد گیر افتاده‌ایم. الهامات و ایده‌های جدید زمانی به ما داده می‌شوند که ذهن آماده باشد. پیشرفت را می‌توانیم تنها زمانی بدست آوریم که به طور مداوم و بدون وقفه روی خود کار کنیم. استاد تأکید کرد که برای حل مسائل بنیادین باید تغییراتی در خود، عادت‌ها و باورها ایجاد کنیم. هر چه عزت نفس بیشتری داشته باشیم، نظر دیگران کمتر برای ما اهمیت دارد و در نتیجه بهتر می‌توانیم بر اساس باورهای خود عمل کنیم. عزت نفس بالا نشانه‌ای است از ارامش درونی و دوست داشتن خود. مسائل مشابه می‌توانند نتایج متفاوتی برای افراد داشته باشند، زیرا افراد می‌توانند در برابر این مسائل کوچکتر یا بزرگتر باشند.

منتظر خواندن نظرات تاثیرگذار تان هستیم


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی

مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    179MB
    12 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 2
    12MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرزانه» در این صفحه: 3
  1. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین و دوستان مشغول به بهبود

    گرایی

    استاد من دارم از دوره های دوازده قدم، عزت نفس، روابط و صلح با خود هم زمان استفاده میکنم به اضافه ی دوره حل مسئله که هر جلسش شبیه یه دوره ی شگفت انگیزه در واقع میتونیم اسمشو بزاریم دوره ی اتمام حجت.

    من رشته تحصیلی و علاقم و استعدادم از بچگی و کارم در حال حاضر ورزش و علوم ورزشی بوده و هست. چند سال پیش یه طوفانی در دنیای حرکات ورزشی مرتبط با سلامت مطرح شد که حرکات باید فانکشنال باشند یعنی ما با باید ببینیم خلقت بدن عضلات و سگمنتهای مختلف چیه و بر اون اساس تمرین بدیم بنابراین یه حرکتی مثل جلو ران دستگاه به هیچ وجه طبق اون خلقت و الگوی انقباض عضلات نیست یا حرکت دراز و نشست باعث موبیلیتی ناحیه لومبار یا پایین کمر میشه در حالتی این قسمت از ستون فقرات به استبیلیتی نیاز داره و خیلی موارد جالب دیگه که حالا نمیخوام خیلی تخصصیش کنم.

    من اومدم اینو تعمیم دادم به دوره های شما. اولش که توهم داشتم و کمال گرا بودم که من میرم تو این دوره میترکونم حسابی بعد میرم تو فلان دوره می ترکونم و… بعد دیدم نه آقا اصلا نمیشه چون من میخوام عمل کنم و تغییر شخصیت بدم. پس اومدم گفتم ببین همین طوری که استخوان عضله فاشیاو… با هم در بدن همکاری می‌کنند استاد هم دوره هاشون تکه های پازل هستند پس از فکر بترکونم تموم بشه بعد اونو بترکونم تموم بشه در بیا که خودت و آرزوهات و اهدافت با هم می ترکین و از طرفی هم دارم تمرینات شما رو به صورت کاربردی یا همون فانکشنال در حد ظرف خودم تمرین میکنم. برای مثال تو دوره عزت نفس تمرین آگهی بازرگانی داریم خب من چون مدرس بودم شبیه اینو قبلا تجربه کردم اومدم گفتم اوکی نتیجه این تمرین چیه تهش میخواد چه تغییری در من ایجاد کنه همونو بیار تو بطن زندگی. دیروز که رفتم خرید گفتم تو همیشه با صدای کم با فروشنده حرف میزنی بعد اگر پسر جوون باشه که بدتر قیمتارو روت نمیشه بپرسی اگر دو تا سوال پرسیدی محال بری رو سوال سومی و بعدم اگر چیزی نخری با حس شبه شرمندگی میگی ببخشید و میری حالا برو ببینیم این دوره عزت نفس و حل مسئله چی یادت داده.

    خلاصه رفتم تو مغازه یه پسر جوون خوشتیپ تنها بود با صدای بلند ازش بیش از دوبار قیمتارو پرسیدم بعد دو جفتشو امتحان کردم و آخر سر وایساده بود تصمیمو بدونه به جای اینکه بگم ببخشید گفتم من از این یکم خوشم اومده اما نه در حد خرید و تشکر کردم اومدم بیرون و تمام مدت به ایشون نگاه میکردم و صحبت می‌کردم.

    از طرفی الان به دلیل ارتعاشات خودم کیسای ازدواجه که از در و دیوار آسمان داره به سمتم میاد. اینکه میگین وقتی یه چیزیو حل نکنیم بزرگتر میشه واقعا درسته من هر آدم سوپر پولداری که میومد سمتم شبیه موش رفتار میکردم و در برابر اونایی که ثروتمند معمولی بودن خیلی محکم و قوی بودم. نتیجه چی بود چون به بیماری کمال گرایی دچار بودم هی گیر داده بودم که نه تو باید صبر کنی آدم بهتری بشی و هر بار هی این آدما قوی تر و پولدار تر و با امکانات تر میشدن و منم بیشتر تو سوراخ خودم قایم میشدم و با پیام پیشنهادارو رد میکردم. الان با گوش دادن به حل مسئله‌ چه اتفاقی افتاد یه خواستگاری برام اومد خانم سابقش مدیر کارخونه تو یه کشور خارجی بوده حالا خودش بماند من خیلی بهتر نسبت به قبل رفتار کردم سریع به دلیل مشکل ریشه ای عدم عزت نفس نگفتم نه ایشون خیلی عجله داشت منم خیلی با آرامش و متانت بهش گفتم شما اگر میخوای منو ببینین باید صبر کنین راجع به مزیت‌ها و خوبی های خودمم براش توضیح دادم و آخر سر جوابمم منفی شد اما نه به دلیل قبلی چون هم انرژی و هم موود من نبود و جالبه وقتی با این مسئله رو به رو شدم دیدم این آقا اصلا منو کم نمیبینه حتی از خانم سابقش خیلی امتیازات بیشتری بهم داد من خودم توهم داشتم، از طرفی یه آقای دیگه هست اونم جریانش همینه از دسته ی همین آدمایی که من قبلا میگفتم یا خدا این کجا من کجا من اصلا خجالت میکشم و غرورم زیر سوال میره و حالا بزار یکم لولم بیاد بالا آدم بهتری بشمو این داستانا که دوباره باهاش روبه رو شدم ایشوم یه خواسته ای داشت یه نه بزرگ و محترمانه تحویلش دادم و رفت منم واکنش نشون ندادم به خاطر خوبیاش تحسینش کردم و بیخیال شدم دوباره برگشت گفت من خدای غرور بودم شما چیکار کردی با من گفتم هیچی فقط قرار نیست هر چی میگین من بگم چشم و تازه خیلیم خدا دوستون داشته آدمی با این ویژگی اخلاقی فلان سر راهتون گذاشته یکم مکث کرد و بعد گفت واقعا راست میگین تا الان دقت نکرده بودم چقدر خوبه شما این ویژگیو داری دوباره با هم صحبت کردیم خیلی منطقی و با توضیح یه سری درخواستاشو مجدد ریجکت کردم، بعضیاشون رو هم‌ پذیرفتم.

    غول مرحله آخر همون بود که همیشه زیر مبل قایم میکردم غرور اندازه کره ی زمین اما تو خالی بدون عزت نفس که از پول فراوون بقیه خجالت میکشه و دائم به خودش میگه بزار حالا بری تو دوره ثروت یکم لول مالیت بیاد بالا بعد اما اصل داستانو داره می پیچونه… خلاصه با این غول هم روبه رو شدم ایشون گفت من مد نظرمه یه سری هدیه و خریدایی برای شما داشته باشم هم قبل از ازدواج هم حین ازدواج بعدشم که دیگه هر چی هست با همیم.

    من قبلا تو چنین موقعیتایی میگفتم نه ما هم سطح نیستیم من اصلا نمی تونم قبول کنمو خودم میخوام به دست بیارمو این داستانا این بار برعکس عمل کردم گفتم باشه ممنون هر کدوم از ما یه ویژگی های برجسته و خوبی داریم. دفعات قبل خجالت می کشیدم سوال کنم در آمد طرف چقدره با اینکه قشنگ تابلو بود طرف مقابلم خودش میخواد که ازش بپرسم اما من بی توجهی میکردم چون درونم مشکل داشتم الکیم ادای آدم خوبارو در میاوردم، اینبار ایشون داشت میگفت نظر شما اینکه بریم یه کشور دیگه یا ایران باشیم گفتم بستگی به چند مورد داره مثلا اولیش اینکه از نظر مالی کجا بهتره و ایشون جواب داد ایران باشیم ماهی 500 میلیون از ایران بریمم خیلی بیشتر گفتم منهای مالیات جواب داد بله…

    سری قبل که کامنت گذاشتم تیکه آخرش گفتم این خواستگارایی که میان و میرنو پایانشو باز میزارم.

    این سری میخوام بگم اصلا بود و نبود این خواستگارا برام فرقی نداره اینو کسایی متوجه میشن که جلسه یک روابط گوش دادن. یعنی درسته که خودم میخوام رابطه ی خوبی داشته باشم اما الان من نپیچیدم به این آدم و یا فرد دیگری. هر لحظه که ایشون بخواد بره عالی ترین اتفاق ممکنه اگرم بمونه بازم عالیترین اتفاق ممکنه در هر دو صورت من خودم ارزشمندم خودم زندگی دارم هدف دارم. و هرکیم وارد ارتباط با من بشه واقعا برد کرده من تازه متوجه شدم چه ویژگی های ارزشمندی دارم تازه تمومیم نداره من دارم روی خودم و افکارم و باورام کار میکنم یه تیکه چوب بی حرکت نیستم.

    از طرفی همین که یکی پیدا شده میخواد بدون سند ازدواج میلیاردها جدا بهم هدیه بده در مراسم ازدواج جدا خودش سیگنال خوبیو نشون میده اما این در برابر ثروت بی نهایت خداوند اصلا چیزی نیست، با ایشون بی ایشون من هدفای مالی شخصی و فردی خودمو دارم میخوام تو زمینه مورد علاقم کار کنم پیشرفت کنم و خودمو مرحله به مرحله در ورژن های بهبود یافته تر تجربه کنم.

    الان هیچ کسی تو دنیا نمیتونه به اندازه ی ورژن های تکاملی خودم برام جذاب تر باشه. و با اینکه خدا رو شکر کردم که چنین آدمی سر راهم اومده خدا رو شکر کردم که چه خوب اینقدر واسه ایشون قابل اعتمادم و خود ایشونم کلی تحسین کردم که چقدر توانمندی داره چقدر موفقه اصلا اینجوری نیست که ذوق مرگ شده باشم شبیه اینایی که استاد میگن تا تشویق و کامنت و جایزه میگیرن از خود بی خود میشن… خیلی عادیه برام چیز عجیبی نیست درونمو دارم تغییر میدم پرده ی نمایش زندگی هم داره یه چیز متفاوت نشونم میده. و حالا اگر نشه چی میشه؟ هیچی خوشحال تر از قبل ادامه میدم یه آدم میاد با هماهنگی و انرژی بهتر. یعنی در درونم و هر لحظه یاد خودم میارم که دختر جون شما هر لحظه فقط اجازه داری رو خدا حساب کنی هر چی خیرم وارد زندگیت بشه صاحبش اونه مالکش اونه اون خواسته شما فقط خدارو می پرستی از خدا کمک میخوای وسلام.

    در پایان تشکر میکنم از تمام دوستان که در مورد روند بهبود و تغییر خودشون و زندگیشون کامنت میزارن، من تا الان خیلی از کامنتای سایت ایده گرفتم، از صمیم قلب ممنونم ازتون.

    پ.ن اول: استاد ماشالله هر روز جوون تر و خوشتیپ تر

    پ.ن دوم: دوستان من تمرکزم رو نکات مثبت بود بین حرفای طرف دوم اینو شنیدم که ایشون گفت با وجود اشکالاتی که شما دارین انتخابم هستین اما من از درون فرو نریختم اصلا برام مهم نبود و حتی نپرسیدم چه اشکالی الانم فقط گفتم که شاید به کسی کمکی بشه فکر نکنیم اینجا جهان مطلق خیر یا شره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    سلام بنفشه جان

    اول کامنت شما رو خوندم بعد رفتم کامنت خودم خوندم- جالبه برات بگم چقدر متعجب شدم چون که اصلا یادم نبود این کامنت گذاشتم و من از اردیبهشت تا الان خیلی فرق کردم ینی شیرجه زدم در عمق باورهای منفی در طرد شدگی ها در هر آنچه که از بچگی برای من اتفاق افتاده و خود شناسی جدی تر و جدی تر دارم دنبال میکنم. من بدون اینکه یادم باشه این کامنت این تمرین رو دوباره انجام دادم یعنی در بررسی های مجدد دیدم که من حسم با آدمای پولدار شفاف نیست به خصوص پسر و رفتم چند روز پیش با آگاهی بیشتری مرکز خرید و وارد هر مغازه ای شدم که مقاومت داشتم. همچنین اینو دریافتم که تو بچگی کجاها طرد شدم و الان ترس از طرد شدن باعث میشه یا باج بدم یا اصلا وارد رابطه نشم یا خودم زودتر قهر کنم.

    بنفشه باید رجوع کنی به داستان کل زندگیت و با کودک درونت ارتباط بگیری، اگر آخرین کامنت منو بخونی متوجه میشی جنسش با اینی که ریپلای کردی فرق میکنه.

    من تو کارم خیلی دارم پیشرفت میکنم خیلی ارتباطم داره با خدا بهتر میشه هدایت ها و جواب ها و نشونه ها رو سریع تر دریافت میکنم اما این کار مکمل میخواد ینی همون اندازه که تمرکز رو چیزای خوبه باید باوراتو در بیاری خودشناسی کنی و گاهی یه جاهایی آدم از باورهای منفی خودش آگاه نیست و حیرت میکنه که ای بابا من داشتم چه بلایی سر خودم می‌آوردم و این درد و آگاهی خود شناسی شفاست تمرکز بر نکات منفی نیست.

    بنفشه جان بیخیال پارتنر بشو موقتی و ببین خودت داری کجا با خودت بد رفتاری میکنی فک کن ایشون آیینس که داری ناخود آگاه خودت رو در رفتارش میبینی و همزمان بررسی کن ریشه طرد شدگی هات کجاست که الان ناخودآگاهت می ترسه.

    حقیقتا من بعد چند ماهی خود شناسی تازه دارم بعضی از جمله های استاد درک‌میکنم فایل یک روابط استاد در مورد صلح با خود میگن من نمی دونم برای بقیه چطوریه اما این جمله هماهنگی با خود همین یک‌جمله الان پروژه ی منه و خدا می دونه چقدر من گره در خودم یافتم هنوزم متوقف نشده اما خب به همون نسبت دارم پیشرفت میکنم هم در دنیای بیرون هم از نظر روانی احساسی واکنشی و درک

    پ.ن من اون آقا رو با جواب منفی تنها گذاشتم چون پیدا کردم در خودم نمیبینم ثروتمند بشم و خیلی مسائل دیگه که یه کامنت کامل میخواد. و وارد یه پروسه ای شدم که الان دارم باور میکنم که میتونم و باید بتونم و اصلا چرا به خودم نمیدیدم چنین چیزیو و حتی اگر با مرد متمولی ازدواج کنم نمیخوام معنیش این باشه که خودم نمی تونم، یا احساس کمبود کنم یا اون کارت پول ببینم یا افتخار کنم… ما اومدیم به دنیا برای درسای شخصی و هر آدمی در درجه اهمیت پایین تری نسبت به خودمون قرار داره. ارزشی که بخواد به حضور و پول و… دیگری گره بخوره فایده نداره. دنیا خوشبختانه منو مجبور کرد تا درک کنم در این دنیا خودمم و خدای خودم و من فایل استاد که میگفتن آقا وابسته نباشید شاید اصلا طرف مرد میزدم جلو اما دارم یاد میگیرم شجاع باشم و در عین حال که دنیا موقتیه اعتماد کنم به جهان هستی و خداوند و این درسی که الان برداشتم خیلی چالش شیرینی برای من.

    در پناه خدا بنفشه جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    سلام فاطمه جان

    دلیلش خیلی سادس تمرکزم روی این گروه از آدماست و از طرفی دارم روی خودم کار میکنم پس خودمو لایق میدونم، و این کامنتی که گذاشتم زمان ازش گذشته الان کلاینتای متمول تری سر راهم قرار می‌گیرند. و موقتا موضوع ازدواج گذاشتم کنار زمان درست خودش اتفاق بیفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: