خلاصه کوتاهی از دیدگاه زیبا و تاثیرگذار محمد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
تا زمانی که ذهن ما درگیر مسائل گذشته است، نمیتوانیم به موفقیتهای بزرگتر دست یابیم و در یک چرخه ناکارآمد گیر افتادهایم. الهامات و ایدههای جدید زمانی به ما داده میشوند که ذهن آماده باشد. پیشرفت را میتوانیم تنها زمانی بدست آوریم که به طور مداوم و بدون وقفه روی خود کار کنیم. استاد تأکید کرد که برای حل مسائل بنیادین باید تغییراتی در خود، عادتها و باورها ایجاد کنیم. هر چه عزت نفس بیشتری داشته باشیم، نظر دیگران کمتر برای ما اهمیت دارد و در نتیجه بهتر میتوانیم بر اساس باورهای خود عمل کنیم. عزت نفس بالا نشانهای است از ارامش درونی و دوست داشتن خود. مسائل مشابه میتوانند نتایج متفاوتی برای افراد داشته باشند، زیرا افراد میتوانند در برابر این مسائل کوچکتر یا بزرگتر باشند.
منتظر خواندن نظرات تاثیرگذار تان هستیم
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی
مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD179MB12 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 212MB12 دقیقه
سلام وقت ارزشمند همگی بخیر، من هم پدرم بچه که بودم مدام میگفت چنین نکن ،قاشق رو اینطوری نگیر، مرغ رو نذار آخر نخور میگن تو مرغ نخورده ای ،درس بخون دکتر شی و ازدواج کنی ،…… و من چقدر افراطی گونه مواظب رفتارهایم در هر زمینه بودم. یه جاهای محدودی شاید بد نبود ولی متاسفانه به حدی عذاب وجدانی و حساس شدم که اگه توی دانشگاه یه نفر میومد پشت سرم مینشست همش عذاب وجدان داشتم نکنه تخته رو نبینه و توی دلش چی میگه و ….
سر پرنده نگه داشتنم هم بعد از ازدواج وسواس بودم که وای نکنه پرنده جاش خوب نباشه ،وای اون پرنده ی نر الان داره منو فحش میده که چرا جای ماده رو جدا کردم در حالیکه خود عروس نر میومد پرای ماده رو میکند، فقط خدا میدونه چقدر وسواس الکی داشتم ،یا چقدر احمقانه برام مهم بود فلان فامیل همسر نکنه بهش بربخوره (در حالیکه بعضی ها با خوب دیده شدن در نزد همسر و شاد بودنت مشکل دارن) ،پس چنین کنم . لباس تیره بپوشم کمتر به چشم اون آدم حسود بیام.
چقدر با توجه کردن به حرف آدمها از خودم دور شدم و نفهمیدم چقدر به خودم ظلم کردم.
در حالیکه گاهی باید از بعضی محیطها فاصله گرفت و از بعضی باید برید.مخصوصا اگر کسی تلاش میکنه ناامیدی عمدی تزریق کنه باید ازش فاصله گرفت.
سر دانشگاه باز نظر دیگران رو خواستم و ارشد رو در همون رشته لیسانس گرفتم. از طرفی الگوی تکرار شونده میگفت توی شیمی نتونستی خوب پیش بری دیگه ادامه نده. اما ترس های درونم نذاشت باید صبر می کردم و در هنر ادامه میدادم .
همچنین متاسفانه ما گاهی نظر آدمایی رو دوباره میخوایم که شاید به ما حسادت کردن ،یا خیلی جاها به ترسای خودشون باج دادن و میخوان تو هم تسلیم سرنوشت باشی.
همون آدم هایی که دلمون نمیخواد اونا رو الگوی خودمون بدونیم. پس چرا قضاوت اونا به خاطر سن و سال یا نسبتشون برامون اهمیت داره؟؟
تازه بعضیا مدام حرفشون رو عوض میکنند و تلاش می کنند موفقیت های بعضی ها را به خودشون نسبت بدن.
این کار داخلش شرک مخفی و ضعف عزت نفس هست که مدام از ادما نظر بخوایم و خود واقعیمون رو فدای آنچه می خواهیم به نظر برسد کنیم.
آدمایی که زیاد نظر میخوان و زیاد به حرف اطرافیان گوش میکنن در حالیکه خودشون رضایت درونی ندارن،خیلی اوقات آخرش هم مورد تایید همون اطرافیان نیستن و از احترام کمتری برخوردارن.
قطعیت احترام و شخصیت میاره.
خود خود خودمون که باشیم آرامش داریم.
تظاهر کردن جالب نیست.
وقتی برای به دست آوردن دل آدمای دیگه بارها میایم و بر خلاف خواسته ی واقعی خودمون عمل می کنیم یعنی داریم میگیم شما از من عاقل ترید و به فرکانس پایین سقوط می کنیم. البته منظورم خودخواه بودن نیست. باید مواظب باشیم مرز بین این دو رو تشخیص بدیم. مثلا در ازدواج طبیعیه گاهی به میل همسر عمل کنیم چون ازدواج یعنی پیوند و شراکتی مقدس ولی باید بدونیم کجا مرز هست.
باید حواسمون باشه زیاد منتظر تایید آدم ها بودن نوعی بت ساختن هست. همه را دوست بداریم ولی از هیچ کسی بت نسازیم.
ان شاءالله همه هرکجا هستند در آرامش و صلح با خود باشند که در صلح بودن با خود یعنی احترام به خود و دوست داشتن خود و این عین خوشبختی است.
خداروشکر به خاطر آگاهی هایی که دریافت می کنم. برای همه خصوصا استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته ی عزیز و هم فرکانسی های عزیز که تجارب ارزشمند به ما هدیه میدن آرزوی شادی ،آرامش و ثروت دارم.
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر زندگانی برقرار و بر دوام
سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش
اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام…
سلام وقت شما و همه ی دوستان هم فرکانسی بخیر،
مطمئن باشید بعضی افراد که در شهر هستند آرزو دارند یک فضای روستایی در اختیار داشته باشند البته باز بستگی به مدل روستا و ادم های روستا هم دارد.
خیلی از روستاها در هر مکان و استان پتانسیل تبدیل به مکان توریستی را دارند .مثلا در گیلان بعضی ها در گوشه و کنار شهر خانه ای ویلایی باامکانات متوسط دارند و آن را شبانه روزی اجاره می دهند و درآمد بسیار خوبی هم دارند.
جدا از این داشتن یک فضای روستایی که در آن گیاه و درخت و سبزی کاشت شود و گلخانه در آن زده شود یک هدف زیبا برای خیلی از انسان هاست.
ان شاءالله در پناه خدا ثروتمند و موفق باشید.