نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 2 - صفحه 6

به نام خالق هدایتگر بی همتا سلام به استاد عزیزم و مریم جون دوست داشتنی و خانواده صمیمیم در این جا .

طس تِلْکَ آیٰاتُ اَلْقُرْآنِ وَ کِتٰابٍ مُبِینٍ 1

طا، سین.این، آیات قرآن و کتابی روشن است

هُدىً وَ بُشْرىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ 2

هدایت‏ و مژده‏ای برای مؤمنان است

اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاٰهَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکٰاهَ وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ 3

آنان که نماز را برپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و به آخرت یقین دارند

إِنَّ اَلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ زَیَّنّٰا لَهُمْ أَعْمٰالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ 4

به‏راستى اعمال کسانى را که به آخرت ایمان ندارند، در نظرشان آراستیم؛ پس همواره در حیرت و سرگردانى‏ به سر می‏برند

أُوْلٰئِکَ اَلَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ اَلْعَذٰابِ وَ هُمْ فِی اَلْآخِرَهِ هُمُ اَلْأَخْسَرُونَ 5

انان کسانی که برایشان بد عذابی و آنان در آخرت خود زیانکار ترند .

بعد از دیدن این فایل هدایت شدم به مطالعه سوره نمل و 5 آیه اول نظرم به شدت به خودش جلب کرد و من یاد خودم انداخت که مرتبط هست با این فایل استاد من هنوز دوره ای از شما به جز کتاب فکر خدا رو بخوانیم و سه فصل رویاهایی که رویا نیستند نخریدم به نظر خودم هنوز در مدار این آگاهی های این دوره ها قرار نگرفتم وگرنه مطمئنم به راحتی می‌توانستم این دوره ها رو تهیه کنم . این روز ها یادگرفتم حسرت چیز هایی که ندارم نخورم و یا نگران چیز هایی که درآینده هست نباشم و شکر خدا دارم بهتر و بهتر میشم و با خودم میگم اگه در مدارش باشم از هزاران دست دریافت میکنم اگه نباشم پس صبر میکنم به چیز هایی که الان دارم کارهایی که الان میخواهم انجام بدم و میتوانم انجام بدم مشغول میشم به وقتش دریافتش میکنم . از اواخر سال پیش که شروع کردم دنبال کردن نشانه ها گوش کردن به فایل های دانلودی و تعهدی که به خودم و ربم دادم که تنها چشم به خودش داشته باشم و چشمم دنبال این نباشه که بقیه برام کاری انجام بدن و به خودش توکل کنم یا این که چرا بقیه پیشرفت کردن و من نکردم به اینها فکر نکنم . هدایت شدم به سمت این باور و پروش این باور که تو برو حرکت کن بهت گفته میشه و به حقیقت که یک باور یک جمله ساده نیست حقیقت محظ استاد هر جا که به مسئله ای برمیخورم بر خلاف گذشته جا نمیزنم کلافه نمیشم عقب نمیکشم میگم اشکال نداره ربم هدایتم میکنه فقط من باید احساس خوبی داشته باشم لذت ببرم تا صدای هدایت ربم بشنوم تا جواب این مسئله رو هم بهم بگه و من هم با جون و دل هدایت هاش ایده هاش عملی کنم و نتایج ببینم و لذت ببرم از این که چنین رفیق دوست داشتنی دارم حتی استاد این مسئله ایمان به هدایت رب هم یه شبه و یه روز نبود بلکه تکامل در این مسیر طی کردم با درخواست کردن از رب برای پیدا کردن وسایلی که نمیدونستم کجا گذاشتمشون و الان رسیده به درخواست از رب برای حل مسائلم در زندگی و آرامشی که این درخواست کردن بهم میده بینهایت این که میدونم ربم حمایتم میکنه و هوام داره و هر اتفاقی بیفته خیر هست بهم احساس فوق العاده ای میده راستی این باور به هدایت رب هم همین امسال وقتی به کوه نوردی یا کلات نوردی در روستامون هدایت شدم اون هم به تنهایی بیشتر و قوی تر شد و برای من شد الگو که ببین قدم به قدم ربت هدایتت کرد هر باوری که در این مسیر نیاز داشتی هر قدمی که باید برمیداشتی بهت گفت و تو این طوری با وجود ترس حرکت کردی و قدم هات برداشتی که اگه برنمی‌داشتی هیچ وقت نه بالا میرفتی و نه پایین می اومدی از کوه و نه این تجربه عالی داشتی( هر بار که به روستامون میرم وقتی به دل طبیعتش میرم برام دنیایی درس داره همون دو سه ساعتی که تنهام با ربم ) . این حرکتم شد الگو ی امثال برای انجام دادن کارهای دیگه با باور به این که برو حرکت کن بهت گفته میشه و تمام آن کارها هم خودش شد الگو ای برای انجام دادن کارهای دیگه و حل کردن بقیه مسائل زندگیم استاد من انسانی هستم که تا قبل از این زمین و زمان پدر و مادرم علت شکست خودم علت نداشتن کار و کار نکردن در بیرون و داشتن درآمد مستقل میدیدم هر وقت که میخواستم کاری شروع کنم میگفتم اجازه بهم نمیدن نمیشه همیشه نگران آینده بودم اما از شما یادگرفتم به جای زندگی در آینده دور و نگران اتفاقات و نتایج بودن به جای این که به آینده دورم و نتایجم فکر کنم که چی میشه در الان زندگی کنم از زمان حالم لذت ببرم و شکر خدا خیلی بهتر شدم از همه مهم تر آرامشم بیشتر شده دیگه نمیگم خوب من این انجام میدم بعدش چی فلان کارم چی میشه با خودم میگم فقط الان دارم و بس پس همین الان باید زندگی کنم و دیگه سرگردان نیستم نوشتن این کامنت هم الهامی بود که بعد از خواندن 4 آیه سوره نمل بهم گفته شد واقعا نمی دونستم میخواهم چی بگم اما باز هدایت شدم به سمت نوشتن این کامنت .

استاد وقتی راجب کشت برنج در کویر گفتید به یادآوردم که یک دفعه دیگه این اصطلاح شنیده بودم و به دنبال به یاد اودنش بودم که فهمیدم در یکی از نوشته های مریم جون بهش برخورده بودم که کویر به باورهای اشتباه ما تشبیه شده و اعمال ما همان برنج ها بود این که بدون این که بدون ساختن باورهای هماهنگ با خواسته مون باور های مناسب دست به انجام کاری میزنیم و نتیجه هم معلوم هرگز در بیابان برنج رشد نمیکنه . هر چقدر ما بهترین نشا های برنج کاشته باشیم وقتی شرایط برای رشدش فراهم نیست هیچ فایده ای نداره .

دوست دارم از تک تک نتایجم از کارهایی که انجام دادم از مسائل که حل شد از باورهایی که ساخته شد با عمل به هدایت رب با پذیرفتن ربم رفیقم به عنوان هدایتگر براتون بگم اما این کامنت زیادی طولانی میشه پس به طور خلاصه میگم استاد من از بیکاری هدایت شدم به داشتن درآمد در کنار پدرم از کاری که قبلا میکردم براش بدون گرفتن دست مزد به گرفتن دست مزد از او از این که دست مزدم از ربم میگیرم نه از پدرم ( فکر میکردم درست نیست ازش دست مزد بگیرم احساس ارزشمندی نمیکردم و این که دست مزد بگیرم از پدرم بد میدونستم و این که میترسیدم نتوانم رسالتم پیدا کنم ) و با کم کم ارزش مند دونستن کارم درخواست دست مزد کزدم و گرفتم و حتی بعدش درخواست افزایش حقوقم کردم وقتی که روی کارم تسلط کافی پیدا کرده بودم و میدیدم چقدر کارها داره راحت تر پیش میره و واقعا من یک ارزش ایجاد کرده بودم و یک مسئله حل کرده بودم که لایق دست مزد بیشتر هم بود بعد ش هدایت شدم که از انجام دادن کارهای حسابداریش کناره گیری کنم بدون این که بدونم بعدش چی میشه و با ساخت این باور که قدم بعدی گفته میشه و به جای حسابدار براش مجموعه ای از صفحات گسترده در اکسل درست کنم و هر سری به دنبال بهبود بیشترش باشم در عین حال که کلی وقت اضافه می آوردم تا بتوانم کارهای دیگه ام انجام بدم احساسم خیلی بهتر از قبل شد احساس خود ارزشی بیشتر میکردم و دیگه خودم سربار و اضافی نمیدونستم آخه اصلا حس خوبی نداشتم که از پدرم بخواهم پول تو جیبی بگیرم و همین از نظر مالی مستقل نبودن متوجه شدم که برگرفته از کلی باور خود کم بینیم هستش و با حل این مسئله قدم به قدم روز به روز ظرفم بزرگ تر میشه احساس ارزش بیشتری میکنم و ایمان دارم که به لطف رب با قدمهایی که بهم گفته میشه و برمیدارم میتوانم به استقلال مالی برسم هدایت شدم به فیلینسری در گویندگی هدایت شدم به دوسایت خوب و همین طور آموزش دیدن در این زمینه و پیشنهاد برای یک پروژه و در اولین پیشنهادم از این فرد از من نمونه کار بخواهد برام خیلی باارزش از نتایج دوستان یادگرفتم که بابتش سپاس گزار باشم و باز هم هدایت چون نمونه کار نداشتم شروع کنم برای درست کردن یک نمونه کار در واقع یک ویدیو که در ان باید صحبت میکردم استاد اولین فیلم و تنها فیلمی که از خودم گرفتم همین امثال بالای کوه بود و همین طور در مسیر رفتن به کوه اما بازم هدایت ربم برو بهت گفته میشه و تو دو سه روز با ترسی که داشتم برای دومین شروع کردم به گرفتن ویدئو از خودم (استاد این سایت هم قبلا بود از مدت ها قبل ایده گویندگی هم بود اما من به خاطر باور های غلطی که نسبت به رسالتم داشتم میترسیدم حرکت کنم به خاطر شرک و فقط با خودم میگفتم رسالته من چیه نکنه راه اشتباه برم نکنه از رسالتم دور بشم تا این که هدایت شدم به مقاله ای که در سایت مریم جون درباره رسالت در پاسخ یکی از دوستان نوشته بود با هربار خواندن اون مقاله وقتی شک میکردم یا نمی دونستم باید چی کار کنم اگاهی های جدید دریافت کردم و با بها ندادن به شک هام با تمام باورهایی که در بالا گفتم با این فکر که من در این نقطه که هستم چه کاری میتوانم بکنم چه قدمی میتوانم بردارم با پذیرش شرایط کنونیم و هر اتفاق یادگرفتم یه پل بدونم برای رسیدن به خواسته هام این که با هر قدمی که برمیدارم بزرگ تر میشم شخصیتم کامل تر میشه استاد این طوری دیگه به نتیجه نمیچسبم و در طول مسیر لذت میبرم از این کو حتی با این باور که اگه چیزی میخوای باید پولش بسازی دارم حرکت میکنم و نتایج خوبی هم گرفته ام هر چی بیشتر مینویسم باورهای بیشتری یادم میاد که در طول این مسیر ساخته شده مثل این که فقط در لحظه الان باشم حتی به این که در طول روز چه کارهایی کردم و بگم فعالیتم زیاد بوده و خسته شده ام فکر نکنم و من اصلا حواسم بهشون نبوده و الان بهتر درک میکنم که وجود این اتفاق های خوب در زندگیم شانسی و الکی نبوده و بخاطر تک تک این باوهاست که ربم بهم الهام کرده و به حقیقت چه کامنت بابرکتی شد این کامنت خوش حالم که خدایا هدایت شدم به نوشتن این کامنت و به یادآوری اصل و مسیری که در این مدت به خصوص این یک ماه رفتم و اتفاقات شگفت انگیزی که برام افتاد و همه در جواب درخواست من برای هدایت شدن بوده برای این که قدم برداشتم و حرکت کردم کلی کار انجام شده کلی باور ساخته شده و من لذت بردم و بس خدایا شکرت شکر خداجونم بیا باهم بیشتر لذت ببریم بیا باهم دوتایی قدم برداریم جلو تر بریم خوش حالم که به قول استاد رو شونه های تو سوارشدم و دارم لذت میبرم . . یعنی استاد همه اش هدایت رب بود و بس و خدارو صد هزار مرتبه از بابت تک تک هدایت هاش سپاس گزارم در همین نقطه که هستم استاد شکر خدا راضیم راضیم از آنچه که دارم و لذت میبرم از داشتنش از این که میدونم در مسیر رشد و حرکت هستم از این که دست برداشتم تا حد زیادی از کمال گرایی و به قولی دست به بهبود زندگیم زدم از بودن در این لحظه و یاری رب تکاملم طی میکنم و با ظرفی بسیار بسیار بسسسسسسسیار بزرگ تر از الان دوره ها رو به خصوص حل مسائل. عزت نفس و سلامتی و روابط و روز به روز رشد میکنم . و از نتایج شگفت انگیزم خواهم گفت .

هرجا هستید سلامت و پیروز و سربلند باشید .