نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مرجان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بخشی از تجربیات مرجان عزیز از دوره شیوه حل مسائل زندگی
سلام به استاد بی نظیرم و خانم شایسته ی عزیز و دوستان خوبم
شاید هیچ کسی توی زندگیش به اندازه ی من، مشاور عوض نکرده باشه و هزینه برای جلسات مشاوره و مربی شخصی نداده باشه.
باید به اندازه ی من برای مشاور پول داشته باشید تا درک کنید که دوره شیوه حل مسائل، چقدددر ارزشمنده.
منی که سالها از برخورد با مسائلم وحشت داشتم و با برخورد با هر مسئله ای، اولین راهکارم این بود که:
به سرعت خودم رو به مشاور برسونم، چون فکر میکردم که فقط یه مشاورِ خوب میتونه در حل مسئله م کمکم کنه، و در آخر هم با انجام راهکارهای اون مشاورینِ گرامی، نه تنها مسئله م حل نمیشد، بلکه سخت تر و پیچیده تر هم میشد،
حالا با گذروندنِ فقط دو جلسه از دوره ی جادویی شیوه حلِ مسائل زندگی، توی فقط نوزده روز، به نتایجی رسیدم که هنوز در ناباوری هستم،
من هنوز در جلسه ی دوم هستم و ناباورانه، اتفاقاتی رو برای خودم خلق کردم و دارم خلق میکنم و مسائلی رو توی همین چند روز حل کردم که سالها از روبه رو شدن باهاشون وحشت داشتم.
استاد من دنیایی کتاب خوندم برای اینکه مدیریتِ زمانم رو یاد بگیرم.
دنیایی کتاب خوندم برای روابطم، برای ترتیب بچه هام و چقدد در دورهای مختلف شرکت کردم. فکر کنم اگه اغراق نکنم، هر چی دوره توی ایران بوده رو یا حضوری یا به صورت سی دی و آنلاین، شرکت کردم.
ولی نه تنها دستاوردی نداشتم، بلکه بعد از پایانِ اون دوره ها، احساس سرشکستگی بیشتر میکردم،
چون توی جلسات همه چیز به نظر خوب میومد ولی وقتی وارد زندگی واقعی میشدم، هیچ کدوم از اون حرفهای قشنگ، کاربردی نبود!!!!!!
و من میموندمو یه عالمه جزوه های به درد نخوری که فقط توی همون چند جلسه، جالب بودن و یه دنیا جلسات مشاوره ی پرهزینه.
تازه اون مشاور میگفت که اگه میخوای نتیجه بگیری، باید یک سال هر دوهفته ای یه بار بیای و مرتب باشه جلساتت،
حالا حساب کنید جلسه ای پونصد هزار تومن که در سال میشه بیست و چند جلسه و یه عالمه صرف زمان و انرژی و در آخرش هم تقریبا هیچ تغییری ایجاد نمی شد.
اما اینجا توی دوره شیوه حل مسائل، فقط توی دو جلسه اول، فقط توی دو جلسه و فقط توی دو جلسه، انقلابی در زندگیم ایجاد شده که هنوز در یه ناباوری غریبم،
انگار وارد یه دنیای جادویی شدم. روز اول گفتین که باید باور کنم که همه ی مسائل راهکار های ساده و قابل اجرا دارن،
و گفتید که باید باور کنی که تو میتونی مسائلت رو به راحتی حل کنی.
روز اول میخواستم گریه شم که آخه مگه ساختنه باور به این راحتیاست استاااااد!!!!!
ولی وقتی ادامه دادم و تمریناتی رو انجام دادم که برای نحوه ساختن این باور داده شده، رو انجام دادم، ذهنیتم عوض شد.
الان فقط میتونم بگم این مرجان با مرجانِ قبل از شروعِ دوره ی جادویی شیوه ی حل مسائل زندگی، زمین تا آسمون فرق کرده،
واااقعا وقتی فکر میکنم، فقط ذوق میکنم که خدااای من اینهمه تغییر فقط توی چند روز. آخه مگه میشه!!
استاد اتفاقاتی توی زندگیم افتاده و داره میوفته و قدمایی برداشتم که مدتها به تعویق افتاده بود
و درهایی داره برام باز میشه که نمی دونم چی بگم و میدونم دلیلش اینه که من واااقعا به احساس خوب رسیدم
هر روز دارم روی ابرها راه میرم و این احساس خوب، همونجوری که قانون میگه احساس خوب بیشتر رو بهم میده،
وااای استاد من فهمیدم جواب هر مسئله در خودشه و دیدم مسائلی که سالها مثله توپ های بِتنی به پام بسته شده بودن و قدرت حرکت رو ازم گرفته بودن، چطور با عمل به این دوره با چه راه حل های ساده ای حل شدند.
بارها و بارها اشک شوق ریختم که: خدااای من، جوابِ این مسئله به همین سادگی بود و پیش خودم بود اما من همه جا میرفتم و از آدمهای مثلا متخصص در مشاوره کمک میخواستم تا کمکم کنن مسائلی رو حل کنم که فکر میکردم اینقدددر پیچیده شدن،(مثله یه کَلاف کاموا که میدی دست افراد مختلفی که بَلد نیستن و هر بار بدتر میشه و بیشتر توی هم گِره میخوره) ( آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم) که قابل حل نیستن،
و حالا با کمک شما که این دوره ی جادویی رو آماده کردین و اون سوالهای خودشناسی معجزه وار رو در جلسه دو طراحی کردین، که من فکر کردن به اونا و جواب به اونا هر بار من رو اسون میکنن برای لذتهاوشادیها،
به راحتی دارم دونه دونه مسائلم رو مثله اب خوردن حل میکنم و چه غوغایی شده در من:
از عزت نفسِ بیشتر
و لذت بیشتر و احساس آرامش،
استاد من همیشه وحشت داشتم که خدتی نکرده مسئله ای پیش بیاد،چون میدونستم نه تنها حل نمیشه، بلکه من از حلش عاجزم و این قدرتی رو ازم گرفته بود که توان حرکت نداشتم، فقط دعا میکردم که کارامو درست انجام بدم و مسئله پیش نیاد.
دعا می کردم که مادر کاملی باشم که یه وقت خدای نکرده مسئله ای پیش نیاد.
و اگر پیش میومد، زندگی من به یه کابوسِ واقعی تبدیل میشد چون نه خودم میتونستم حلش کنم و نه مشاوره ی خوبی بود که کمکم کنه!!!
ولی حالا چنان ذوق میکنم وقتی میدونم میتونم مسائلم رو حل کنم. اول بگم که نود درصد ترسهام از مسائل محو شدن و و این برام باورنکردنیه و لذت بخش.
بعدشم عزت نفسی پیدا کردم و کلی انگیزه و اشتیاق فراوان برای ساختنه یه زندگی جدید گرفتم.
زندگی که من میخوام و انتخابهایی که من میخوام. بدونه هیچ ملاحظه و ترسی. بدونه هیچ کویری،
چقد اینجوری خوبه که بتونی آزادانه انتخاب کنی لحظه به لحظه ی زندگیت رو بدونه هیچ کویری، و هر جایی و هر جوری که دلت میخواد زندگی کنی.
چون میدونی این تویی که داری اتفاقات رو میسازی و میتونی هر چی رو که دلت خواست بسازی و اگر مسئله ای هم پیش اومد، حلش میکنی و پیش میری و رشد هم می کنی
الان که میدونم مسائل چقددر شیرینن و باعث میشن من هر روز بیشتر رشد کنم،
و هر چقدر که مسائلم رو حل میکنم، ماهیت اونا از رفع یک مشکل تغییر می کنه به راهکاری برای رسیدن به شرایط عالی تر، چنان ذوق دارم برای حل تک تک مسائل!
چون میدونم موهبت هاشون و برکتهاشون بیشتر از اون چیزی هستش که الان فکرشو بکنم.
ای کاش میتونستم ،،، خیییلی،،،، رو جوری بگم که خیییییییییلی به نظر بیاد. فقط میتونم بگم خیییییییییییییلی سپاسگزارم برای آگاهی ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی و همه ی دورهاتون
مرسی برای بودنتون و مرسی از مریم جان عزیز برای اینهمه عشقی که به شما و به ما میدن و با این دقت و صبوری توی این دوره، تمرینات رو برامون توضیح میدن.

 

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی

مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    337MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سینا سبزواری» در این صفحه: 2
  1. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خدای مهربان

    مقاومت هامو وقتی اومدم کنار زدم برای نوشتن و کمالگرایی رو خط زدم برای نوشتن،، نوتشن خیلی برام راحتتر و اسان تر شده و این خودش جای شکرگزاری داره و باید این بهبود رو تحسین کنم چون نوشتن برای من تمرین اجرای اموزه ها و درک اون هاست و همیشه بعد از نوشتن ذهنم شفاف شده و به جایی هدایت شدم که اصلا نمیدونستم قراره نوشتم به سمت اونجا بره و همچنین مغزم و منشجم میکنه روی یک نقطه خاص

    چقدر این کمالگرایی پاشنه اشیل منه که در انجام تمارین هم کمالگرا عمل میکنم، به جای اینکه بگم تو مسائل مختلف اقا یک قدم هرچند کوچک برای مسئله یا هدفم بردارم به دنبال کارای عجیب و غریب هستم،، اژ طرفی مغز کمالگرای من دوست داره همه چیز رو همزمان عالی داشته باشه و دوری میکنه از قانون تکامل و همچنین این باعث میشه تمرکز من چند پاره بشه و نزاره حرکت کنک درست و حسابی توی مسیر

    از طرفی چقدر اینکه یک قدم یک قدم بریم جلو کمک میکنه هدایت های خداوند رو بهتر دریافت کنیم و اجرایی کنیم،، یعنی قدم اول رو میگه انجام میدی قدم بعدی گفته میشه

    نیاز نیست همش رو خودم برنامه ریزی کنم و دقیق بدونم چه مسیری قراره پیش ببرم مهم اینه ایده اولیه که گفته میشه رو اجرایی کنم و بعدش ایده بعدش قدم بعدی و قدم بعدی

    این خیلی خوبه که قدم های بعدی رو از قبل مشخص کرده باشیم اما اگر نمیدونیم دقیقا از قدم اول دوم به بعد چیکار کنیم، بهتره تمرکز رو بزارم روی همون قدم اول و همونو کامل و خوب انجام بدم و بعدش برم بعدی و بعدی

    و این کمالگرایی در ابعاد مختلف ریشه داره ها!

    حتی توی گوش دادن فایل ها میگه: تا شرایط دقیق جوری نباشه که بتونی تمرکز صد در صد بزاری بهتره اصلا فایل گوش ندی، یا اگر زمانت جوری نباشه که بتونی کامل گوش کنی بهتره اصلا گوش ندی!!

    یا اگر فلان تمرین رو نمیتونی کامل انجام بدی اصلا انجام نده

    اما بحث اینه که اگر فقط ده دقیقه فایل گوش بدم، اگر فقط یک سوال از تمرین رو انجام بدم، اگر فقط یک قدم کوچک بردارم این یعنی بهبود…

    همین کمالگرایی به شدت منو نگه داشت در حین کارکردنم در دوره کشف قوانین… چقدرر ازش اسیب خوردم و چقدر خوبه که الان درک کردم که چطور داره عمل میکنه این و سعی میکنم مدیریتش کنم، سعی میکنم گفتگو های ذهنیم رو کنترل کنم و بهش بفهمونم بهبود دائم و مستمر هرچند کوچک هست که معجزه میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خدای مهربان

    چندروزه عجیب اصلا با نوشتن مقاومت پیدا کردم که بازم همون از کمالگرایی نشات میگیره و بهم میگه نه، مگه چی داری بگی چرا میخوای الکی کامنت بزاری و اون شماره کامنت هاتو الکی زیاد کنی، کامنت اگه میزاری یا بهترین و عالی ترینش رو بزار یا اصلا نزار.

    اما چی شد که اومدم این کامنت رو بزارم؟

    امروز صبح به محض اینکه پا شدم و ذهنم درگیر یکسری چیزا بود خدا بهم گفت برو کامنت های دانشجویان دوره حل مسائل رو بخون همون هایی که خانم شایسته اماده کرده که بخشی ازنتایج دانشجویان هست،، چون من دوره رو فعلا ندارم.

    خلاصه رفتم و خوندم،،

    از اونجا که دارم روی دوره کشف قوانین زندگی کار میکنم مغز هعی نجوا میداد که داری چیکار میکنی؟ تمرکزت رو پخش کردی چرا تمرکز نمیزاری روی همون دوره و فلان و اینا

    غافل از اینکه پیش نیاز من برای این تمرکز روی دوره و انجام. هرکاری مدیریت بیماری کمالگرایی بوده و اجرای اصل بهبود گرایی در زندگی…

    خلاصه همینجوری پیش رفتم تا رسیدم به این فایل چون این فایل رو قبلا بارها گوش داده بودم. اومدم سمتش و تصمیم گرفتم که نکات ارزنده این فایل رو به صورت عملی در زندگیم پیاده کنم

    چندروز پیش ها به کامنتی هدایت شدم که. میگفت: اگر من بعد از گوش دادن یک فایل، بعد از تمرین، بعد از هر آیه از قرآن ،، همون ادم قبلی باشم پس چه فایده ایی داشت؟

    و این اصل رو تصمیم گرفتم که توی زندگیم همیشه به خودم یاداور بشم که هرفایلی که میبینم و هرچیزی باید به یک دردی بخوره حالا با توجه به هدف همون فایل

    مثلا فایل های سفر به دور امریکا و فایل ها زندگی در بهشت رو اگر میبینی و احساست خوب نمیشه، حالت تغییری نمیکنه، یعنی تو درست به نکات مثبت اون فایل توجه نکردی و درست کاری که باید رو انجام ندادی…

    خب حالا با این مقدمه

    من اومدم کامنت بزارم تا ببینم چطوری اصلا میشه که این فایل و به صورت عملی توی زندگی اجرایی کرد و یکی یکی پیش برم با جملات این فایل و ازش بهره ببرم

    حتی امکان داره پیش رفتم و جلو رفتن با این فایل ساعت ها طول بکشه تا درمورد جملاتش فکر کنم و تمریناتش رو انجام بدم و… ولی مهم نیست،، چون باید به یک دردی این فایل بخوره وگرنه صد بار هم گوش بدم چه فایده، درسته که ورودی های خوب به ذهن داده میشه با بارها و بارهاگوش دادن و طبق اصل بهبود گرایی همین گوش دادن هم خوبه، اما الان که شرایطش رو دارم میخوام تبدیل به شخصیتم کنم این فایل و ویژگی های حل مسئله رو

    تا اینجا کامنت که دارم کامنت مینویسم یک موضوعی رو متوجه شدم اونم اینکه بهتره وقفه ندم بین اینکار و بدون وقفه پشت سرهم قدم هارو بردارم فایل گوش بدم..

    از طرفی چندروزه که میخوام این شیوه برای گوش دادن فایل هارو دقیق عملی کنم اما وسط راه مغز نجوا میده ومنو از اون شاخه به اون شاخه میپرونه

    و خبر خوب اینه که این کامنت گذاشتن باعث شده نجواها خاموش شه چون هرلحظه دارم به گفتگو های ذهنم جهت دهی میدم و اونهارو اینجا مینویسم،، ترس از قضاوت داره با هر کلمه ایی که مینویسم از بین میره و داره بهم میگه که: فقط برای خودت بنویس و لذت ببر به بقیه کار نداشته باش،، آخه بحث اینه مغز فقط اینو بزرگ میکنه وگرنه بقیه اصلا درمورد کامنت من قضاوت نمیکنن اونم بچه های سایت که اصلاا یعنی من هرچقدر هم خود افشایی بکنم بازم هیچ قضاوتی از هیچکس مطمئناً وجودنداره چون مدار بچه های سایت و کسانی که این کامنت هارو میخونن فرق داره اصلا،

    خب با این مقدمه بریم سراغ فایل

    و بازم یادآور بشم که من میخوام از این فایل به صورت کاربردی توی زندگیم استفاده کنم ممکنه گوش دادن این فایل حتی تا شب هم طول بکشه اما اگر فقط یک باور مناسب از همین چندساعت در من ایجاد بشه ارزشش رو داشته (اینم منطق برای اینکه جا نزنم)

    و همچنین اینو بگم که کامنت نوشتن باعث میشه که منسجم تر پیش ببرم این فایل رو و جا نزنم (اینم برای اینکه مغز نجوا نده که کامنت رو ادامه ندم و پاک کنم)

    الان ساعت 14:37 دقیقه هست

    این رو گذاشتم تا بدونم از ساعت چند شروع کردم و ببینم چقدر قراره توش بمونیم

    چقدررر کامنت گذاشتن خدایا باحاله واقعا و انگیزه میده به ادم و تمرکز رو لیزری میزاره روی کاری که باید انجام بشه، اینکه هرروز از خودت ردپا بزاری خیلی قشنگه واقعا اینهمه مزایا داره کامنت گذاشتن که من الکی مقاومت داشتم راجع بهش

    خدایا هدایتم کن که به درستی با قدرت پیش بروم…

    خدایا شکرت که اینقدر این مسیر قانون قشنگه

    +++

    وقتی آدم این اعتماد به نفس رو داشته باشه که فارغ از اینکه توی زندگی چه دست انداز هابی وجود داشته باشه من ادمی هستم که میتونم حلشون کنم، من آدمی ام که با حل کردنشون میتونم پیشرفت کنم، این اون حالتی هست که همه باید بهش برسیم…

    یعنی این اعتماد به نفس باعث میشه که فرار نکنیم از مسائل و آشغال هارو زیر مبل نزاریم

    خب حالا این اعتماد به نفس چطوری ایجاد میشه؟ با رفتن توی دل مسائل و حل. کردن اونها چه کوچیک چه بزرگ باعث میشه این اعتماد به نفس ایجاد بشود،، کی میشه که ما میریم توی دل مسائل،وقتی که باور کنیم همه مسائل راه حل دارند

    یک نکته ایی که من متوجه اش شدم اینه که: دقیق مفهوم کلمه مسائل رو نمیفهمم یعنی درک درستی از مسائل ندارم که مسئله یعنی چی اصلا، مسائل زندگی من چیه، کوچیک و بزرگ مسائلم چیه،، یادمه اوایل که این دوره بروزرسانی شده بود من با خودم گفتم خب من که اصلا مسئله ایی ندارم اما هرچی گذشت فهمیدم اصلا همه ما هرروزه داریم با یکسری مسائل برخورد میکنیم که باید اونهارو حل کنیم

    اما من دقیق نمیدونم مسئله یعنی چی و میخوام: اول از همه این رو برای خودم تعریف کنم که اقا مسئله یعنی چی و بعدش برم ببینم وقتی میگیم همه مسائل راه حل دارند یعنی چی و بعدش برم این باور رو بسازم

    خب بریم مثلا توی زندگی استاد ببینیم چه مسائلی بوده تا به درک درستی از مسئله برسیم

    یکی از مسئله هایی که استاد باهاش دسته و پنجه نرم میکرده تا همین چندسال پیش بحث کمبود انرژی جسمانی بوده که این خودش یک مسئله بزرگی بوده که مسایل کوچک و ریز تری رو همراه خودش به وجود میاورده خب ما به یک همچین چیزی مثلا میتونیم بگیم مسئله..

    یا مثلا زمانی که میخواستند از لحاظ مالی پیشرفت کنند به این معنی بوده که مسئله مالی داشتن، مسئله اشون چی بوده اگه دقیق تر بخوام بگم: رشد نکردن از لحاظ مالی.

    مسائل توی جنبه های مختلف میتونه باشه: توی کسب و کار، توی بحث مالی، توی روابط، توی بحث سلامتی

    و وقتی هدف بزاریم که این مسئله رو بخوایم حل کنیم

    یعنی هدف بزارم که آقا مسائل مالیم رو حل کنم و بعد از اون این هدف رو به جزییات کوچکتر تقسیم کنیم یعنی به مسائل کوتاه تری تقسیم کنیم که الان قابل حل باشن یعنی چی:

    یعنی خب نوشتی میخوای مسئله مالی ات رو حل کنی این یک هدف کلی هست،، خب برای اینکار باید روی باور های ثروت سازت کار کنی، بازم این یکم کلی هست، برای کار کردن روی باور های ثروت ساز اول باید از باور فراوانی شروع کنی که خودش باز میشه باور فراوانی در زمینه های مختلف مثل باور فراوانی در پول، باور فراوانی مشتری، باور فراوانی ایده ها و راه حل ها

    و حالا تو یک هدف کوچولوی قابل حل داری اون چیه: کار کردن روی باور فراوانی ایده ها (مثلا) خب حالا بازم جزیی تر شو یعنی چیکار کن بیا قدم های ساخت این باور رو بنویس: برای ساخت این باور اول از همه میام الگو نوشن ذهنم میدم که با یک ایده ساده کلی پول خلق کردند، بعد میام منطق مینویسم که چرا ایده ها در این جهان فراوان هستند و ایده هایی که منو به پول میرسونند خیلی زیادن، بعدش مثلا میام ویس میگیرم همه اینهارو تا ورودی مناسب بدم به مغزم….

    یعنی ما از هدفِ حل مسائل مالی رسیدیم اومدیم خرد کردیمش رسیدیم به هدفِ ساخت باور فراوانی در ایده ها و بازم اونو خرد کردیم و رسیدیم به قدمِ پیدا کردن الگو های مناسب که نشون میدن فراوانی در این دنیا زیاده

    واوووو!! الان تازه به درک این موضوع رسیدم که وقتی میگن هدف رو به قدم های کوچتر تقسیم کن یعنی چی وقتی میگن هدف رو واضح و شفاف کن یعنی چی

    یعنی خب هدفت رشد از لحاظ مالی هست اوکی با این تمرین فهمیدی قدم روزانه ات چیه امروز چه قدمی میتونی انجام بدی اونم چیزی نیست جز: پیدا کردن الگو های فراوانی و منطق فراوانی رو ساختن این مرحله اول از ساخت باور های ثروت ساز هست که خودش مرحله اول از رسیدن به پول هست

    این تمرین رو همین چندساعت پیش توی یکی از کامنت های بچه ها خوندم اما الان که توضیحش دادم تازه فهمیدم که چطوری کار میکنه،، و الان میفهمم خدا چرا گفت کامنت بزار،،

    اصلا فرض میکنیم هیچکی این کامنت رو نخونه یا همه افراد سایت این کامنت رو بخونن چه اهمیتی داره؟ وقتی داره اینقدر خوب به رشد خودم کمک میکنه؟؟

    این تمرین خیلی واقعا تمرین درست و جالبی هست برای حل هر مسئله ایی

    حتی مسئله میتونه یک چیزی مثل کمالگرایی باشه مثلا من مسئله شخصیتیم اینه که کمالگرا هستم

    یا مسئله من اینه توی ارتباطات خوب عمل نمیکنم و احساس لیاقت ندارم

    یکسری چیز ها هم هستند که ما به دنبال راه حل هستیم براش مثلا، چطور بهتر از اموزه ها استفاده کنم، چطور شرایط خونه رو جوری فراهم کنم که تمرکز بیشتر برای خودم به ارمغان بیارم، چطور از این فایل به صورت عملی توی زندگیم استفاده کنم

    یعنی یکسری سوال های خوب که ما به دنبال راه حلش هستیم

    پس میتونیم این جمله رو بنویسیم که:

    همه مسائل راه حل های ساده و قابل اجرا دارند و همه سوال های ما جواب دارند

    این سوال ها خودش یک روند از حل مسئله است دیگه یعنی همین هدف رشد مالی برای اینکه بتونیم این مسئله رو حل کنیم باید یک سری سوال ها از خودمون بپرسیم تا خرد کنیم این مسئله رو یعنی روندش اینطوری؟

    -چطوری از لحاظ مالی رشد کنم؟

    +توی کسب و کارت رشد کن

    -چطوری توی کسب و کارم رشد کنم؟

    +مهارتت رو افزایش بده

    -چیکار کنم مهارتم بره بالا توی کسب کارم؟

    +برو مثلا فلان چیز رو یاد بگیر

    -چیکار کنم اونو یاد بگیرم

    +برو فلان کتاب رو بخون، باز فلان کتاب رو که داری میخونی فصل اولش رو تمریناتش رو انجام بده و بعد همینطوری فصل فصل برو جلو تا بری سراغ قدم های بعدی

    و اینجاست که میرسیم به اهمیت پرسیدم سوالات خوب از خودمون:

    سوالاتی از جنسِ چطور از این بهتر، چطور از این لذت بخش تر، چطور از این زیبا تر

    چطور دوبرابر پول بیشتری بسازم

    یعنی اول شاید بپرسی چطور برسم به صفر اما بعدش هعی بهتر و بهتر میشی که چطور این ماه به درامد میلیارد برسم و…

    و این همون معنی لذت بردم از مسیر با قدم های بهبودی هست،،

    کم کم که دارم این کامنت رو مینویسم داره پازل های حل مسئله توی ذهنم تنظیم میشه و داره ارتباط ایجاد میشه بین تمام این اموزه ها

    خب حالا قبل از اینکه پیش بریم اون تمرین بالا که برای خودم طراحی کردم رو میخوام برم انجامش بدم،، میدونی دوست دارم اروم اروم پیش برم مثلا اگه توی کامنت مینویسم: باید باور فلان رو بسازم همون لحظه از نوشتن بیاستم و برم قدم های ساختنش رو بردارم، برم منطقش رو بنویسم، برم ویس اماده کنم ازش

    وقتی راجع به تمرینی صحبت میکنم میخوام همون لحظه وایستم و انجامش بدم دقیقا کاری که استاد پیشنهاد میکنه به ما که همون لحظه که تمرینی میده ویدیو رو استپ کنیم و بریم تمرین رو انجام بدیم..

    خب موضوعی که من توی این عرصه از زندگیم میخوام رشدش بدم و توش پیشرفت کنم بحث مالی هستش..

    همین الان نجواهای کمالگرایی اومد که: تو جریانت فرق داره تو نمیتونی دقیق به نتیجه برسی از این تمرین، تو قدم هاتو خوب مشخص نمیکنی تو نمیدونی چطوری باید اینکار رو کنی اما من میگم: بهم گفته شده انجام بدم موضوع دارای اهمیت این نیست که من بینقص انجام بدم تمرین رو مهم انجام دادن هست مهم تلاش برای درست انجام دادنه

    درواقع اینکه میگم الان میخوام از لحاظ مالی رشد کنم خودش یک قدم کوچکتر از این هدفِ:

    رشد در تمام ابعاد زندگی هست

    سلامتی، روابط، مالی، معنویت و..

    از بین اینا قدم کوچکتر اینه که از لحاظ مالی رشد کنم و این هدف من میشه.

    این هدف رشد از لحاظ مالی یک هدف کلی هست که شفاف نیست یعنی اونقدر به اندازه هدفِ: ساخت باور احساس لیاقت درمورد پول، شفاف نیست که بشه اجراش کرد و جزیی باشه

    برای همین این هدف رو باید جزئی کنم برای خودم و اینکار باعث میشه که هرروز با هدف بیدار بشم، هرروز دقیق بدونم باید چیکار کنم و چه قدم هایی بردارم درنتیجه انگیزه ام بیشتر میشه

    خدای من!! این دقیقا مسیله ایی بود ک من داشتم باهاش دست و پنجه نرم میکردم،، چندروزی بیدار میشدم و دقیق نمیدونستم باید چیکار کنم فقط یک هدف کلی داشتم اونم رشد مالی و امروز چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد..

    خب بزار برم این تمرین رو انجام بدم ببینم تا چه حد میتونم به شفافیت برای خودم برسم و بعدش برگردم و بیام توضیح بدم درموردش

    برای اینکار میتونم از توضیحات جلسه 6 کشف قوانین هم کمک بگیرم که به همین موضوع اشاره داره

    یک نکته جالب درمورد این تمرین که در حین خوندن توضیحات جلسه 6 کشف قوانین به ذهنم اومد این بود که مثلا ما میخوایم توی یک کاری پیشرفت کنیم، قدم اول میتونه ایجاد علاقه به اون کار و باز برای ایجاد علاقه به اون کار مثلا میشه چندتا کار کرد: اهرم رنج ولذت، مشخص کردن یک هدف در اون کار و…

    چقدر درک همین تمرین واقعا کمک میکنه که وظایف روزانم رو خیلی بهتر مشخص کنم طوری که تمرکز برروی اصل باشه

    خدایااا شکرتتتت..

    وقتی که این تمرین رو بارها اگاهانه انجام بدم دیگه مغز خود به خود همین کاررو انجام میده و یادمیگیره که لقمه رو کوچیک کنه تا با بهبود گرایی قورت بده همشو و میفتم توی یک مسیر بهبود گرایی

    دقیقا این تمرین بر ضد کمالگرایی هست و چقدر مفید هست درک درست این تمرین که الان میخوام تایم بزارم تا این تمرین رو انجام بدم و درک کنم،، اصلا این خودش قدم اول برای تبدیل شخصیتم به شخصیتی بهبود گرا و کسی که میتونه مسائل رو حل کنه هست: درک این تمرینِ جزئی کردن و باز برای درک این تمرین میخوام این تمرین رو انجامش بدم همین الان برای بحث مالی و اهداف مالی خودم تا بعد از انجام بازخورد بگیرم و بفهمم چطور میشه انجامش داد..

    خدایا شکرت واقعا چقدر هدایت هات قشنگه عاشقتم!!

    تمرکز یعنی قدم‌های مشخصی که هر روز برای نزدیک شدن به آن هدف بر می‌داری

    این جمله رو همین الان توی توضیحات جلسه شش بهش برخوردم.. که واقعا چقدر ارتباط داره با این تمرین جزئی کردن اهداف

    داره میگه قدم هایی که برای خودت مشخص کردی تا هرروز برداری برای نزدیک شدن به اون هدف مشخصت یا حل اون مسئله یعنی تمرکز

    یعنی روی یک کاری وقتی میتونی بگی تمرکز لیزری دارم میزارم که قدم های رسیدن به اون رو مشخص کنی و هرروز اون قدم هارو انحام بدی و خب این تمرکز ام خودش معجزه میکنه دیگه…(خدایا مرسی واسه این هدایت هات)

    حتی همین تمرکز باعث میشه ما به خدا ادرس بدیم که دقیق میخوایم به چه سمتی هدایت بشیم مثلا من الان که تمرکز گذاشتم تا درک کنم این تمرین رو خدا همینطوری داره هدایتم میکنه…

    موقع انجام این تمرین یک مقاومت شدیدی انگار از جنس کمالگرایی نمیزاره من این تمرین رو انجام بدم نمیدونم از کجا نشات میگیره…

    ++

    رسیدم به دوتا هدف:

    +تغییر باور های ثروتساز+باور های مناسب شغلی (یعنی کشف ترمز های هرکدوم، و ساخت و تقویت باور های مناسبش)

    +رشد کردن از لحاظ شغلی و مهارتی

    …..

    باورم نمیشه اینقدر کمالگرایی داره نجوا میده و منو از انجام این تمرین باز میداره

    حرفش اینه که: نه این قدم اولی که تو انتخاب کردی درست نیست یک قدم دیگه و…

    این تمرین نمیدونم کلا خاصیتش زمان بر بودنه یا برای من زمان بر هست

    البته هنوز به این دلیل که کامل درکش نکردم شاید

    اما یکم الان مغزم واقعا داره ارور میده میخوام برم یک فایل توحیدی که خودم درست کردم با صدای خودم رو گوش بدم و بعدش بیام با حال خوب ادامه تمرین با انرژی و این مسئله رو حل کنیم!! آره حتی همین که تمرین انجام دادن برام سخته یکجور مسئله است اما راه حل داره! پس میرم حالمو خوب کنم تا به راهش هدایت بشم…

    +++

    خب خداروشکر حالم خیلی بهترشد و این احساس خوب خیلی باعث میشه بهتر فکر کنم

    یکی دیگه از هدف هایی که دارم اینه که تمرکزم روی دوره کشف قوانین باشه یعنی درک کامل جلسات،درک کامل کدنویسی و انجام تمارین که همچین بی ربط نیست با رشد از لحاظ مالی

    من تا الان اهداف بزرگ و کلی ام مشخص شده.

    خب حالا که این هدف های بزرگ رو مشخص کردم برای هرکدومشون یک هدف بهبودی کوچک روزانه باید انتخاب کنم،، مثلا برای کشف قوانین مشخص میکنم که: دیدن جلسه یک باز امکان داره در حین دیدن جلسه یک بهم گفته بشه که مثلا باور های مناسب این جلسه رو یادداشت کن

    ++++

    حس میکنم این تمرین رو یکم زیادی برای خودم سخت کردم و از اونجایی میگم که زمان زیادی گذشته که میخوام این تمرین رو انجام بدم اما پیشرفت انچنانی حاصل نشده. و کلا مغز خودمو گیج کردم اصلا نمیدونم ادامه کامنت رو چی بنویسم خخ یادم شده اصلا هدف این کامنت چی بوده و یکم تمرکزم از بین رفته.

    آقا چرا اینقدر پیچیده کردی تو ذهنت

    میخوای روی باور های ثروتسازت کار کنی؟ قدم اول اینه که روی باور فراوانی کار کن، خب حالا قدم اول مشخص شد، بعد باز یک چکلیست درست کن از کارهایی که باید بکنی برای کارکردن روی باور فراوانی و بعد که همشو انجام دادی باز میری قدم بعدی و روزانه همینطوری بهبود انجام میدی

    میخوای توی کسب و کارت رشد کنی،، قدم اول اینه که فلان مسئله رو حل کنی، برای حل فلان مسئله باید فلان کارو فلان کار رو انجام بدی خب حالا همه اینارو اولویت بندی کن و بعد انجام بده تمام شد و رفت!

    این همون قدم های کوچک ساده و واضح اما تکاملی و بهبودی هست

    این تمرین به این سادگی برای اینکه به درک ازش برسم تقریبا دوساعت وقت منو گرفت یعنی از موقعی که این تمرین رو توی این کامنت ارائه کردم تا الان فکر کنم دوساعت میگذره(الان ساعت 17:23 هست)

    چرا؟؟ چون فکر میکردم سخته فکر میکردم انجام این تمرین سخته و راه حلش هم سخته الان درک کردم مفهوم باورِ: همه مسائل راه حل دارند و راه حل های ساده و قابل اجرا

    یعنی حتی انجام یک تمرین هم میتونه از راهی سخت و اسون باشه.

    الان رسیدم به اینکه:روزی یک قدم یا یک هدف کوچک و قابل اجرای بهبودی برای هدفم بردارم

    حسم همینجا بهم گفت کامنت رو تموم کنم چون میخوام دوباره بخونمش.و بازم اگه خواستم کامنت میزارم در ادامه…

    درواقع بخش نظرات میتونه دفترچه تمرینات ما باشه و حتی استاد توی دوره کشف قوانین میگه که اگر میخواین موضوعی رو درک کنین راحع بهش فکر کنین و بیاین همون فکراتون رو توی نظرات بنویسین و اگر سوالی هم دارین از بقیه بپرسین

    خیلی این دیدگاه گذاشتن کار منو راحتتر کرده خداروشکر..

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: