نتایج دوستان از دوره «هم جهت با جریان خداوند» - صفحه 3

164 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 272 روز

    سلام استاد عزیز و مهربانم

    صدای شما آرامش بخش روح و روانمه؛ نمیتونم روزی رو تصور کنم که شما در اون روز وحود نداشته باشید… هرروز کنار من و همراه منید.

    چقدر به حرفهای شما ایمان دارم،مثل وحی منزل!

    استاد من همیشه توی رسیدن به خواسته‌هام عجول بودم همیشه یکم رو قانون کار می‌کردم و دنبال نتیجه می‌گشتم غافل از اینکه بارها و بارها از زبون شما شنیده بودم که احساس شما هیچ فرقی با اون روزی که توی بندرعباس توی اسکله بندرعباس قدم می‌زدین آهنگ تجسمی گوش می‌دادین خواسته‌هاتونو تجسم می‌کردین با این روزایی که توی فلوریدای آمریکا هستین تو اون پارادایس فوق العاده زیبا… هیچ فرقی نکرده

    نمی‌تونستم درک کنم که عجله نکردن یعنی چی اینکه آروم باشی آرامش داشته باشی و ایمان داشته باشی همه چی بهت داده میشه یعنی چی خیلی جالبه هر مطلبی که بهش می‌رسم قبلاً قطعاً از زبون شما شنیدم شما قبلاً همه این‌ها رو به ما گفتین…

    یه مورد دیگه همیشه بابتش خدا را شکر می‌کنم و به خودم افتخار می‌دم که داخلش خیلی خوبم اینه که درباره این آگاهی‌ها با هیچ کسی صحبت نمی‌کنم هیچ وقت تلاش نکردم کسیو قانع کنم یا هیچ وقت سعی نکردم طرز فکر کسیو عوض کنم همیشه تمرکزمو روی خودم گذاشتم روی کارم روی ذهنم روی درسم روی هر چیزی که مربوط به خودم میشه خدا را شکر استاد عزیزم اینو از شما یاد گرفتم…

    و واقعاً هم نوشتن کامنت یه مداری می‌خواد که من نداشتم یعنی ساعت‌ها توی سایت می‌چرخیدم فایلو گوش می‌دادم کامنت می‌خوندم ولی حتی خودم نمی‌تونستم یک کلمه بنویسم خوشحالم که الان دارم می‌نویسم لان که دارم می‌نویسم قلبم بازه…

    وقتی در مورد مومنتوم و آرامش در مورد خواسته صحبت کردیم یه چیزیو یادم اومد که خواستم بیام در موردش بنویسم…

    یکی از ویژگی‌های من اینه که خیلی علاقه دارم با کامپیوتر کار کنم و کلاً کار سیستمی رو خیلی دوست دارم اصلاً ادامه تحصیل و درسمم توی همین رشته است از بچگی عاشق این کار بودم دائماً یه لپ تاپ جلوم بود و داشتم سعی می‌کردم ازش سر در بیارم اون موقع هم خب آموزش خاصی نبود قط از راه کنجکاوی یاد می‌گرفتم چه جوری با سیستم کار کنم..

    اگه می‌خوام از اون موقع تعریف کنم طولانی میشه ترجیح میدم مطلب اصلی رو بگم:))

    پارسال شرایط کاری من خوب بود و خدا را شکر سعی می‌کردم لذت ببرم روی خودم تمرکز کنم ولی همیشه یکی از همکارام که توی همون محیط بود و با سیستم کار می‌کرد یه اتاق بزرگ برای خودش داشت و یه مانیتور فوق العاده بزرگتر توجهمو جلب می‌کرد و نکته جالب اینه که همیشه توی دلم می‌گفتم خدایا من اگه همچین سیستمی داشته باشم و همچین اتاقی دیگه نور الان علی میشه…

    بعد یه صدایی در درونم می‌گفتش که همین اتاقو می‌خوای همین جا رو می‌خوای؟

    منم می‌گفتم آره یه صدایی می‌گفت آره میشه که به دستش بیاری ولی یه صدای دیگه‌ای هم می‌گفت تو تازه کاری اونایی که اینجان سابقه کاری بالایی دارند شاید نتونیم به این راحتی به دستش بیاری شایدم اصلاً اینجا رو نگیری همین سمتو یه جای دیگه بگیری…

    نکته مهم اینه که من هیچ وقت اون صدا رو تایید نکردم فقط حرفشو شنیدم و گذشتم هیچ وقت بهش قدرت ندادم دامن نزدم هیچ وقت نذاشتم این نجوا قوی بشه…

    تا اینکه بعد از ماه‌های شرایطی پیش اومد که اون فردی که توی اون پست بود باید از اونجا می‌رفت و کسی که انتخاب شد برای اون پست من بودم باورم نمی‌شد واقعاً…

    که یه خواسته‌ای داشتم هیچ وقت براش عجله نکردم زور نزدم سخت نگرفتم ولی به سمت من اومد…

    رسیدیم به اون جایی که قرار بود این سمت به من منتقل بشه و من داشتم فرم رو پر می‌کردم مدیرم قبل اون تایم فکر می‌کرد که من سابقم بیشتره ولی وقتی که فرم رو داشتم پر می‌کردم تازه اونجا فهمید که من سابقم کمه…

    اینم کار خداستا شاید اگه زودتر می‌دونست من سابقم کمتر از اونیه که فکرشو می‌کنه منو برای این سمت انتخاب نمی‌کرد یا من به ذهنش نمی‌اومدم، ولی دیگه شرایط خورشید و ابر و فلک دست به دست هم داده بودند که اون خواسته باید به سمت من.

    وقتی که فهمید سابقم کمه یکم شوکه شد و گفتش که نمی‌دونم بتونم تاییدتو بگیرم ممکنه بالادستیا مخالفت کنن

    من بازم همون موقع گفتم هرچی بشه خیره اگه صلاح باشه راحت انجام میشه من فرمو پر می‌کنم دیگه قیه‌اش هرچی اتفاق بیفته برای من همون خیر و صلاحه.

    خلاصه هر باری که هر نجوایی به سمتم اومد من گفتم خدایا من این کارو به تو سپردم من کار خودمو انجام دادم فرممو پر کردم حالا دیگه تو انجامش بده اگه به صلاحمه تا جورش کن و اگه به صلاحم نیست بزار من تو سمت قبلیم بمونم…

    اینو بگم که شرایط برای من خیلی عالی و راحت پیش رفت فقط یه روزی بهم زنگ زدن گفتن مدارکتو بیار و چند تا امضا رو بگیر و برو کار من انجام شد و من اون سمتو گرفتم البته مدیرمون می‌گفتش که من خیلی رفت و آمد و بدو بدو کردم. اما اینو بگم که خدا اون خواسته رو برای من آسون انجام داد اگر بدو بدویی هم داشت دست خودشو برام فرستاد تا انجام بده..

    استاد اینارم از شما یاد گرفتما که با آدما بگم دست خدا که شرک نورزم و کافر نشم چقدر چیزهای خوب یادم دادین… خدایاشکرت

    در کنار به دست آمدن یک خواسته باید بگم که همیشه استاد می‌گفت وقتی روی خودت کار می‌کنی شرایط شغلت یه جوری میشه که فرصت پیدا کنی که برای خودت تایم بزاری اولش فقط باید شروع کنی بقیش درست میشه مثل زمانی که بار کشتی توی گمرک مونده بود و استاد فرصت پیدا کرده بود که هم کار داشته باشه هم روی خودش کار کنه همیشه دلم می‌خواست این شرایطو تجربه کنم با اینکه همیشه یه نجوایی میومد که تو همیشه سرکار سرت شلوغه کی وقت می‌کنی رو خودت کار کنی آخه؟

    ولی من دوست داشتم دیگه، دله دیگه دوست داره تجربه کنه گفتم اگه استاد میگه میشه یعنی میشه

    با گرفتن سمت جدید با توجه به اینکه دستم خیلی توی کار با سیستم فرز بود یادگیری من به شدت بالاه و هر چیزیو خیلی زود یاد می‌گیرم تونستم چم و خم کار جدیدو سریع یاد بگیرم و کارا رو جمع کنم در نتیجه وقت آزاد بیشتری دارم سر کار تو این تایم می‌تونم با اون مانیتوری که همیشه دوست داشتم باهاش کار کنم خیلی صفحه بزرگی داره تو سایت عباس منش بچرخم فایل‌های استادو ببینم، کامنت بخونم و….

    استاد تازه دارم حس می‌کنم یه درک کوچیکی از اینکه یه خواسته داشته باشی ولی آرامشتو حفظ کنی یعنی چی اینکه فقط تلاش کنی به مدار اون خواسته برسی یعنی چی…

    البته استاد یه ترمزی هم دارم که فکر می‌کنم توی کار باید سختی بکشم تا نتیجه ارزشمندی به دست بیارم دارم روش کار می‌کنم همونجور که براتون تعریف کردم پیش میاد که کارام راحت انجام بشه و هر بار به خودم میگم دیدی خداوند داره کارتو راحت انجام میده هی تصدیق می‌کنم کامنت‌های بچه‌ها رو می‌خونم فایل‌های شما رو گوش میدم که چه جوری راحت مهاجرت کردین به آمریکا که چقدر راحت همه چی براتون انجام شه… استاد اینارم شما یادم دادینا خواستم بگم ببینید چقدر بچه خوبیم درسامو دارم خوب یاد می‌گیرم، گفتم که قدرت یادگیری بالایی دارم همه چیو زود یاد می‌گیرم:))))

    یه نکته دیگه‌ای هم که تجربه‌ام هست که دوست دارم بگم

    خیلی جالبه نمی‌تونستم کامنت بنویسم حالا که شروع شده همین جور دارم مطالب میاد استاد فکر کنم به اینم میگن مومنتوم مثبته وقتی شروع کنی دیگه تموم نمی‌کنی فقط کافیه بیفتی روی دورش.

    همیشه شما می‌گفتین اونایی که روی خودشون کار می‌کنن اخبار منفیو نمی‌شوند چون توی مدارش نیستند خوب وقتی که شروع کرده بودم من بازم اخبارو هرجور بود از یه نفری می‌شنیدم به خودم می‌گفتم چه جوری میشه آخه تو وقتی که من دارم اینجا زندگی می‌کنم چه جوری نشنوم خلاصه داشتم سخت تلاش می‌کردم که یه جوری خودمو حفظ کنم.

    اما واقعاً تلاش نمی‌خواست که دور بشی از اخبار فقط تلاش می‌خواست که روی خودت کار کنی تجربه این اواخرم از کار کردن روی خودم اونم به صورت تمرکز لیزری اینه که من واقعاً خبریو دریافت نمی‌کنم اینو زمانی فهمیدم که با همکارام یه جا جمع شده بودیم یهویی یکیشون گفت فلان خبر شنیدی ا می‌دونی فلان جا چی شده این حرفو داشت به یه نفر دیگه می‌زد و بعدش تاکید کرد که کل فضای مجازی و رسانه‌ها از این اخبار پره… دقیقاً اونجا بود که من گفتم ایناهاش…

    فهمیدی حالا مدارا یعنی چی یعنی اینکه اینا میگن این اخبارو همه جا پره ولی تو تا حالا ندیدی و نشنیدی بعدم اون محیطو ترک کردم و بارها این حرفا رو با خودم تکرار کردممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    مائده غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    سلام به استاد زیبا و قشنگم وخانم شایسته عزیزم .

    من در دوره زیبای 12قدم بودم که این دوره زیبا اومد و تمام تلاشم کردم که این دوره زیبا بخرم که به لطف خدای مهربان پول این دوره به صورت معجزه وار وارد حسابم شد خریدم .

    من با همسرم این دوره شروع کردم دوست دارم اینجا از نتایج عالی که گرفتم بنویسم

    من پاشنه اشیلم روابط بود که همش تا به جایی می‌رسیدم بعد مثل یه ترمزی که ماشین خاموش بشه کلا همه چی از دست میدادم ..

    ولی به لطف این دوره روابط دارم بهتر میکنم تا نجواهای شیطانی میخواد بیاد سراغم میگم اگه الان ترمز کنم باید دوباره کلی استارت بزنم ماشین روشن کنم پس بزار همینجوری با سرعت کم برم لذت ببرم

    چون خسته شدم از ترمز کردن ….

    کلی نشانه های عالی برام اومده حالم خوب شده

    درکم از دوره 12قدم بیشتر شده وقتی جلسه اول گوش دادم تازه دارم مطالب دوره 12قدم بهتر متوجه میشم .

    همسرم کلی نتایج عالی گرفته پول های فراوان وارد کارتش میشه پیشنهاد های عالی کار

    خدایا شکرت به خاطر قوانین زیبات که فقط کافیه عمل کنیم به این نتایج

    سپاسگذارم از استاد عزیزم که آنقدر با تمرکز روی این دوره زیبا وقت گذاشتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام استاد

    چقدر زیبا شدین

    چقدر این پیراهن بهتون میاد

    خیلی خوشم اومد

    واقعا لذت بردم از شنیدن نتایج دوستان

    شنیدن نتایج دوستان منو خیلی خوشحال میکنه چون شاهد زنده ای هستن از اینکه خداوند جواب میده

    دارم روی نتایج مالی از کار مطالعه میکنم

    و خیلی لذت میبرم

    و باور میکنم که میشه

    اینکه خداوند آدمو هدایت میکنه به مسیری که دوس داره

    و لذت میبرم از هدایت خداوند

    از قدرت خداوند

    اینکه خداوند گفته میشود و شده

    من خودمم نتایج زیادی از دوره همجهت با خداوند گرفتم

    و ارزشمند ترین نتیجه برای من فعالیت و کار کردن توی حوزه مورد علاقم هست

    و هدف واضح مشخص کردم

    و شروع کردم به نوشتن و تجسم کردن هدفم

    خداروشاکرم واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    این دوره واقعا برای من خیلی خیلی آموزش دهنده و تکان دهنده بود

    این جریان برای من خیلی درس را داشت

    این جریان برای من خیلی حس و حال خوب را داشت

    نمونه آن در کب و کار خودم بود

    این روزها که ماه رمضان است من باید بنابر شغلی که دارم تا زمان افطار باز باشم

    خوب ذهن من کلی غر می زد

    کلی گله و شکایت می کرد

    کلی ناله می کرد

    این سبب شد که من از جریان خودم خارج بشوم

    اما در نهایت من به خودم آمدم و شروع به سپاسگذاری کردم

    شروع کردم به اینکه نعمت های اطراف خودم را ببینم

    شروع کردم به حس و حال خوب خودم ادامه دادن

    این سبب شد که اکنون که تا شب تعطیل هستم باز حال من خوب است

    همزمانی هایی فوق العاده برای من رخ می دهد

    همه چیز برای من سبب شد که بتوانم بیشتر و بهتر شاد و پر انرژی باشم

    درس دیگری که در این دوره یاد گرفتم این بود که بیشتر و بیشتر به خدای خودم اعتماد کنم

    بیشتر از او کمک بگیرم

    بهتر روی او حساب باز کنم

    هدایت های خدای مهربان جوری دستهای من را گرفت که خودم باورم نمی شود که اینجوری به کمک من برد

    واقعا هرچی از خدای خودم سپاسگذاری کنم باز کم است

    سپاس از خدای مهربان خوب خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    مهدی غلامی گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    سلام و درود خدمت دوستان و استاد عزیزم

    و همه ی اهالی هم فرکانسم

    خداروشکر که اینقد نتایج عالی دارن میگیرن بچه ها از دوره ی هم جهت با جریان خداوند

    ایشالله که هر روز بیشتر و بیشتر بشه و

    من واقعا با دیدن اینها یه هدف دیگه درونم زنده شد که بیایم و دوره ی هم جهت با جریان خداوند و بگیرم و بشینم با تعهد روش کار کنم به امید خدا

    خدایاشکرت بابت اینکه امروز هوا بی نظیره مشهد یه هوایی که نه سرده نه گرمه

    خدایاشکرت بابت اینکه همه کارها داره با تغییر باور های من اونجوری میشه که من دوست دارم

    خدایاشکرت بابت اینکه استاد عباسمنش و تو این مسیر داریم.

    خدایاشکرت بابت اینکه تو دوبله و انیمیشن سازی هرروز دارم بهتر میشم

    خدایاشکرت بابت اینکه استاد اینقد دوره ی هم جهت با جریان خداوند استاد بی نظیره و اصلا نمیدونم هر ویدئویی در مورد دوره ی هم جهت با جریان خداونده و نگاه میکنم یه حس عجیبی میگیرم که حس فوق العاده است و پر از احساس خوبه

    ایشالله همه به سمت خدا هدایت بشیم

    مراقب خودتون باشین استاد و هم فرکانسی های عزیز️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    نور گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    سلام به استاد عزیزم

    بی صبرانه منتظر جلسه پنجم از دوره هستیم و در حال عمل به آگاهی های 4 جلسه قبل

    اگر بخوام یکم از نتایجم اینجا بگم فقط میتونم بگم که کاری که سالهاست میخواستم که انجام بدمش ولی شور و اشتیاقش رو نداشتم و نمیدونستم علت اون بی میلی چی هست رو با ورود به دوره توی همین مدت کوتاه بالاخره انجامش دادم

    من با اینکه دوره قانون سلامتی رو گرفته بودم و عمل میکردم بهش ولی مدام عمل به آموزه ها رو ول میکردم و دوباره شروع میکردم تا اینکه توی این دوره فهمیدم داستانش چیه و چرا اینطوری میشم

    تصمیم گرفتم از اول دوره کامل به قوانین دوره قانون سلامتی عمل کنم و نتایج شگفت انگیزه نتایجی که توی همین دو هفته اطافیانمو شوک کرده از اندام مناسب گرفته تا سلامتی که برای من مهمتر بود

    ولی اون چیزی که خیلی برای من مهم و قابل سپاسگزاری بود این بود که من بالاخره یه کاری رو دارم تا 100 انجام میدم این موضوع اعتماد بنفسم رو بالا میبره برای بقیه کارهای نیمه تمام زندگیم و بابتش خیلی خوشحالم و سپاسگزار خداوندم و همینطور سپاسگزار استاد عزیزم که دستی شدن از دستان خداوند برای اینکه من خودم رو به خودم بیشتر بشناسونم

    واقعا تحولی که آدم با ادامه مومنتوم مثبت توی کارهاش توی زندگیش اتفاق میوفته وصف ناپذیره

    و بقول استاد من به ستاره قطبیم یه جمله قشنگ اضافه کردم بعد از این دوره و اونم اینه که: ” خدایا شکرت بخاطر قوانین تغییرناپذیر جهان هستی ” چون اگر قوانین تغییر میکردن برطبق شرایط ، هیچی پایدار نمیبود و هیچ پترنی برای رشدو آگاهی وجود نداشت

    تازه شروعشه و من لیست کارهای نیمه تمامم رو نوشتم تا به امید خدا و به لطف آموزه های این دوره بتونم تیک Done همشون رو بزنم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1594 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است

    سلام استاد جون و مریم عزیز

    سلام به همه بچه های سایت الهی عباسمنش

    استاد من که با آگاهی های دوره دارم زندگی میکنم.

    نتایجم رو قبلا توی قسمت سه نتایج دوستان نوشتم و توی خود دوره هم نوشتم که بزرگترینش همون مهاجرتی است که داره اتفاق می‌افته.

    یک نتیجه که کمتر ذکر کردم اینه که من قبلا اصلا نمی تونستم خواسته ام رو تجسم کنم. شاید نهایتا سه چهار دقیقه بعد ذهنم نجواهاش شروع میشد و نمی ذاشت که ادامه بدم. الان با درک جایگاه خودم و جایگاه الله خیلی راحت تر می تونم خواسته هام رو تجسم کنم.

    چون فهمیدم که

    رسیدن به نتیجه سمت خداست و من نباید در اون دخالت کنم

    و سمت من

    ادامه مومنتوم مثبت، سپاسگزاری و تجسم نقطه پایانی درخواست هاست

    با این آگاهی ها تونستم جلوی نجواهای ذهن رو بگیرم و همین جوری درهای نعمت بروم باز میشن.

    استاد جون شما چقدر خوب هستید که خودتون رو از ما جدا نمی کنید و خودتون رو هم دانشجوی این دوره می دونید. دانشجو زرنگه شمایید. واقعا دوست دارم.

    آخر ویدیو نوید دادید و اون حس فوق العاده تون منو دیواااااانه کرد. اینکه اگر من به آگاهی های دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند عمل کنم بیش از تمام نتایج عمرم نتیجه می گیرم. اصلا این باوری که دادی واقعا حالم رو دگرگون کرد. سپاسگزارم که انقدر رئوف، نوید بخش و سخاوتمندی.

    استاد جون و مریم عزیز براتون در آستانه سال جدید بهترین ها رو می طلبم.

    برای همه ی دوستان در سایت الهی مون از درگاه با عظمت خداوند خیر، برکت، فراوانی، سلامتی و عشق به خداوند می طلبم.

    استاد چند روز دیگه دارم از تهران میرم. وقتی گفتی برید در دل طبیعت فایل ها رو گوش کنید واقعا دلم پر کشید. من که ماشینم کمپره و چادر سقفی دارم و خداوند به من وقت آزاد هم داده حتما انجامش میدم. می دونم و منتظرم که این آگاهی ها درهای الهامات بیشتر رو بروی من باز کنه.

    با وصل بودن دائمی به خداوند و ادامه مومنتوم مثبت همه چیز به سادگی وارد زندگیمون میشه. دیگه من تجربه سلامتی رو دارم. تجربه بی نهایت راحت شدن زندگی بعد از عمل به قانون سلامتی رو دارم. از وقت آزادتر، از سبکی بیشتر، از بی نیازی به وعده های زیاد، از ذهن شفاف تر، از قدرت بدنی و عضلات دلخواه، از خواب کم و راحت شبانه، از بی نیاز شدن از دارو و دکتر و…

    نتیجه دستمه و قابل انکار نیست. ذهن نجواش خوابیده.

    قانون سلامتی منو آسان کرد برای آسانی ها. همین الان روی دوش خداوند سوارم. فقط همین نکته که شما یک وعده غذا بخوری و در تمام طول روز پر انرژی باشی و بتونی تمرکز بالا داشته باشی چقدر نعمته. الان توی ماه رمضان و آغاز سال نو هستیم و فضای ایران فقط روی خوراکی می‌چرخه. سر سفره افطار انقدر شیرینی جات خورده میشه که حد نداره. از افطار تا سحر که دیگه نگم براتون. سال نو هم که بیاد هر جا بری فقط باید بخوری.

    شما با باورهایی که به ما دانشجو های دوره سلامتی دادی، ما رو از محدوده خطر جدا کردی. سواری گرفتن روی دوش خداوند رو بهمون یاد دادی. همه چیز رو ساده کردی. آسون مون کردی برای آسونی ها.

    حالا نوید شما توی دوره جدید هم همینه. به شرط عمل زندگی می تونه بی نهایت روان تر بشه. من الگو دستمه. من نتیجه دستمه و دیگه خیالم راحته.

    با این خدا باید هم خیالم راحت باشه و به نتیجه گیر ندم. فقط از مسیر رشد لذت ببرم.

    استاد شما واقعا استادی در

    درک قوانین، ساده سازی و آموزش.

    همون طور که مریم عزیز توی نوشتار فایل ذکر کردند. خدارو شکر میکنم بابت وجودتون. بابت اینکه در مدار شنیدن،درک و عمل به آگاهی هایی هستم که از کلام شما جاری می شه. سپاسگزارم ازت.

    خدانگهدار

    انشالله که هم رو آمریکا می بینیم. من امیدوارم. چشم و دلم روشنه. دوست دارم بپرم توی آب پردایس. خخخخخ

    در پناه الله یکتا شاد،سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام و تشکر فراوان خدمت اساتید بی نظیرم

    و تمام دوستان ارزشمندم

    زمانی که قدم یک رو تهیه کردم یه نکته ای خیلی فکرم رو مشغول کرده بود که برای اهدافمون ایده هایی رو انجام بدیم که با شرایط الانمون امکان پذیر باشه و قابل اجرا باشه.اون موقه من میشه گفت صفر بودم از نظر مالی و کم کم هدایت شدم به تولید یک کتاب تصویری.اون زمان من به شکل مداوم میرفتم تو روستا و طراحی تمرین میکردم.الهامات رو دریافت میکردم و روی کاغذ به تصویر میکشیدم کم کم اون ایده ها تبدیل شد به یک داستان زیبا .تو یکی از فریم ها یه عروسک اومد تو داستانم.عروسک چوبی ساده ای که من و دوستم در کودکی میساختیم و باهاش بازی میکردیم.حضور عروسک تو داستانم خیلی ذهنم رو مشغول خودش کرده بود انگار به همونجا ختم نمیشد .خب ما ارزوی یک عروسک پرنسس داشتیم و اون رو خودمون ساختیم دوستم عاشق خیاطی بود و یه تیکه پارچه و کاموا اورد خودش لباسش رو که شبیه دامن بود دوخت و منم با کاموا موهاش رو درست کردم و احتمالا با زغال براش چشم و صورت کشیدم.دوست داشتم عروسک رو بسازم تا بیشتر باهاش ارتباط برقرار کنم.وقتی ساختمش خییلی با مزه شده بود خواهرم گفت بیشتر ازش بساز و منم که سراپا شوق و ذوق بودم شروع کردم به ساختنشون به تعداد بیشتر.از پدرم اجازه گرفتم و رفتم تو باغ اولش تکه چوبهای روی زمین رو جمع میکردم که شاخه درختا رو قطع نکنم و چوبها خشک بودن و تمیز کردن و کندن پوستشون چالش بود ولی خدا خودش همه چیز رو برام فراهم میکرد پدرم که میدونست چوب لازم دارم یه روز که از سر زمینهاش میومد برام کلی شاخه سپیدار اورد و گفت اینهارو فلانی داشته درختای اطراف باغش رو هرص میکروه لازم نداشته گفته بردارم و برات اوردم که کارت راحت تر باشه.چند ماه قبل این هدایت دوستان خواهرم مهمانمون بودن وقتی میخواستن برن یکیشون از صندوق ماشینش کلی نخ قالی تو رنگهای مختلف اورد و گفت اینها رو زمانی کارای هنری درست میکردم الان اتفاقی پشت ماشین دیدم برای تو باشه احتمالا به دردت بخوره و باهاشون موی عروسکهام رو درست کردم.اولش تکه پارچه های اضافه خیاط های روستا و شهرمون رو میگرفتم و براشون لباس میدوختم اما یه روز مادرم و خواهرم پارچه های نو خودشون رو به من هدیه دادن برای لباسشون و این رو نشانه ای دیدم که براشون هزینه کنم پارچه های متفاوت و نو بخرم چون هدایت ها میگفتن اینها نباید فرکانس دور ریز داشته باشن براشون با هر پولی دستم میومد با ذوق میرفتم پارچه های بهتر تهیه میکردم .و هی این تکامل طی شد و طی شد و هر بار بهتر و بهتر شد.دست براش ساختم.وای داستان دستش خیلی جالبه که من چوب میخواستم ورفتم از درختای بید وحشی خودرو کنار رودخونه نزدیک خونمون چند تا شاخه قطع کردم اوردم به تکه های کوچیک برش زدم و تو یه پلاستیک گذاشتم و یکی دو هفته سرم شلوغ بود و مشغول کاری بودم بعدش که اومدم شروع کنم دستشون رو بسازم تمام شاخه ها جوونه زده بودن و حتی ریشه زده بودن همه رو بردم و به همون کنار رودخونه و طبیعت برگردوندم و صبر کردم خدا فراهم کنه چوبهاییی که میخواستم رو و چند وقت بعدش تو مسیر شهر به روستا کنار جاده یک عالمه شاخه سپیدار که منطقه ما خیلی زیاده ریخته بود از حرص باغبونهای اونجا همونجا از اقای راننده درخواست کردم نگه دارن و رفتم جمشون کردم جالبه که جایی بود که اقای راننده داشتن با سرعت میرفتن و کار خطرناکی بود نگه داشتن اما هم خودشون و هم بقیه مسافرا اومدن کمکم و کلی چوب تازه جمع کردم و دستشون رو ساختم.برای لباسشون پیش هر خیاطی میرفتم قیمت های خیلی بالا میگفتن چون ریزه کاری داره و مدتی صبر کردم پدرم برای کاری تهران رفته بود بدون اینکه ما در جریان باشیم برامون یه چرخ خیاطی نو خریدن و اوردن و من که اصلا خیاطی بلد نبودم خداوند کمک کرد و لباسهاشون رو خودم دوختم. گذشت گذشت تا اون عروسک تبدیل شد به پرنسسی که در کودکی ارزوی داشتنش رو داشتیم.اسمشون رو گذاشتم فرشته های داربی(همون باربی.اینجا درخت رو میگن دار واسه همین داربی گذاشتم.)چند ماه بعد از ساختنشون 2 تاش رو به دوستی هدیه دادم و شخصی مهمان ایشون بود که باغ کتاب کار میکرد و گفته بودن عروسکهام رو میخوان برای باغ کتاب تهران اما دیگه خبری نشد(همون مومنتوم منفی )و دیگه عروسکها موندن یه تعدادشون هم لباس نداشتن.اما انگار دلسرد شده بودم و کمالگرا هم بودم که اینها چون قبلا باغ کتاب مشتری داشتن و عروسک ابداعی خودم هستن پس باید جای خیلی بزرگ و فروش خاص داشته باشن.استاد این مدتی که دوره جدید روی سایت قرار گرفته توضیحات ارزشمند شما و خوندن کامنت های دوستانی که دوره رو خریدن باعث شده این دوره رو خیلی ضروری و حیاتی ببینم برای من که خیلی ازش ضربه خوردم و پاشنه اشیلم همین بحث مومنتوم هست.هفته پیش که نتایج بچه ها روی سایت قرار گرفت صبح خیلی زود بود که داشتم کامنت ها رو میخوندم یه لحظه به خودم گفتم من نمیتونم نداشتن این دوره رو که چاره تمام تلاش های به ثمر نرسیده این سالهام هست رو تحمل کنم گفتم چرا انقدر این عروسکها رو کمال گرایی راجبشون ؟ پا شدم شال و کلاه کردم و گفتم خدایا من این دوره رو میخوام و این محصول رو هم دارم میبرم شهر تو بگو کجا ببرم و به فروش برسن و دوره رو تهیه کنم.تو مسیر نگاه میکردم یکی میوه میفروخت یکی لباس یکی فلان و میگفتم اینا همه محصولاتشون رو دادن میفروشن خب محصول من هم هنرمه صد درثد فروش و مشتری داره.نشانه ها میگفتن برو اداره ارشاد و نمایشگاه بزار دم عیده فروش میرن.خلاصه که رفتم اونجا یه اقایی مسئول نگارخونه بودن گفتن اینجا نمایشگاه نزاری بهتره چون بازدید کننده نداره چون یه جایی از شهر هست که زیاد کسی نمیاد.گفت شما چرا فلان جا که تازه افتتاحیش بوده یه سازه تو شهرمون شبیه سازی کشتی نوح که افتتاحیش همین نمایشگاه صنایع دستی واثار هنرمندتی شهرمون هست .من که اطلاع نداشتم و شماره دوستم رو که خبرنگار هستن و خیلی هم موفقن بهم دادن گفتم ایشون از دوستان قدیمیم هستن اتفاقا که سالها پیش که کلاس نقاشی میرفتم تو شهر زمان نوجوانیم ایشون هم کلاسهای خبرنگاری میومدن تو همون اداره ارشاد.اما چون روابطم رو سالهاست محدود کردم مقاومت میکروم که بهشون زنگ بزنم .اما خدا گفت که زنگ بزن.گفتم خدایا همه کاره تویی من روم سمت تو هست تو هدایت کن.وقتی زنگ زدم ایشون تو مسیر همونجا بودن گفتم اونجا باش بیام.و وقتی اومدن با ذوق و محبت و کلی احترام و عزت استقبال کردن ولطف کردن و هماهنگ کردن داخل کشتی تو نمایشگاه به من هم میز بدن و کارتم رو بچینم.فردای اون روز رفتم کارام رو چیدم و اتفاقا خییلی هم شلوغ بود خیلی جالبه که انگار هیچکس عروسکهای من رو نمیدید حتی اونهایی هم که میدیدن بچه هاشون رو میاوردن که براشون بخرن بچه ها در میرفتن در صورتی که من با باورهای خوب رفتم و حالم خیلی خوب بود یعنی خندم گرفته بود و میگفتم تا خدا نخواد برگی از درختی نمیافته و روزی واقعا دست خودشه.شبش که اومدم خونه همون دوست خبرنگارم پیام دادم که 4 تا هز عروسکها رو میخواد .من اون روز خیلی خسته شدم و فرصت نشد یه فایل گوش بدم و نت برداریهام از فایلها رو بخونم و ذهنم پر بود از حرفهای ناجالب وچرندیاتی که عموم معنقدن.چون اون روز مسئولین استان با کلی دوربین و دفتر دستک اومده بودن بازدید از نمایشگاه بچه های اونجا همگی اتفاقا کلی گل و ارزشمندن همشون کارافرینهایی بودن که کلی ادم تو کارگاهشون کار میکنه و درخواست وام های سنگین داشتن از اون مسئولین و سر وام کلی بحث میکردن.وقتی اون گروه بازدید کننده به میز من رسیدن قبلش نجواها میگفت برو یه جا قایم شو اینا برن ابروت میره تو تلویزیون و رسانه ها میگن فلانیو نگا عروسک میفروشه و فلان اما به خودم گفتم اتفاقا میمونم که برم تو دل ترسم از قضاوت بقیه .وقتی به میز من رسیدن گفتن شما کارگاه دارین گفتم نه من تصویرگر کتاب کودک هستم و این عروسک از دل داستانم شکل گرفت .گفتن وام و تسهیلات میخواین گفتم نه سپاسگزارم خیلی جالبه که غرفه های دیگه اسرار داشتن برای توجیه کردن اون افراد که بهشون وام بدن اما به من که رسیدن اونها اسرار میکردن که اسمتون رو بنویسیم برای وام اما خدا بهم ایمان و ارامشی داد که گفتم نه و باز وقتی داشتن میرفتن میز بعد یکیشون برگشت گفت اگر وام خواستین اطلاع بدین بهمون.وقتی برگشتم خونه فهمیدم من اصلا ادم جاهای شلوغ نیستم و روزی من هم قرار نیست سخت باشه که صبح تا شب برم اونجا و انقدر خسته بشم که زندگی و مسیرم از دستم بره چون من سالهاست فریلنسری کار میکنم. و تازه فهمیدم چقدر این نقطه کوچیکی که تو خونمون دارم و همه بیرون خونمون فکر میکنند نقطه داغ جهنم هست گلستان و بهشت خدا هست برای من و کلی اشک ریختم و خدا رو شکر کردم به خاطر داشته هام.اون دوستم اصلا عروسکا رو ندیده بود شب گفت عکسشون رو بفرست و 4 تاش رو که قیمت هام هم کم نیست خرید پس قراره اسون باشه فروششون.به یکی از بچه های اونجا پیام دادم گفتم هر کدوم از بچه ها کارام رو قبول کنن کنار میزشون ممنون میشم درصد خودشون رو هم بردارن و خود اون خانم بسیار ارزشمند قبول کردن گفتن تو مسیرت دوره و کنار کارام میزارم و هیچ درصدی هم نمیخوام.استاد سپردم یه خدا و خیلی احساسم بهتره و دوره رو اسون از خدا میخوام.انقدر برام مهمه که حاضرم دارو ندارم رو بدم حتی یک جلسش رو بخرم امامیسپرم به خدا و ازش میخوام به زودی گشایش برام حاصل کنه.سپاسگزارم از شما و حضورتون و این دوره بسیار ارزشمند و زمانی که گذاشتین .خداوند رو بسبار شکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    هاله فتاحیان گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    سلام استاد عالی دوست وبرادر عزیزم خیلی خیلی دوست دارم این دوره رو تهیه کنم از خدا میخوام که کمک کنه بتونم این دوره رو بخرم چون واقعا بهش احتیاج دارم خواهرم دوره رو تهیه کرده وخیلی خیلی رازی هست امیدوارم خدا کمکم کنه بتونم پول این دوره وپول مراسم عقد پسرم که توی عید هست جور کنم استاد ودوستان منتظر باشید که بازم پیام بدم واز معجزات زندگیم براتون بگم و از نتایج که میگیرم براتون بنویسم امیدوارم اینقدر معجزات زندگیم زیاد باشه که برای کسانی مثل خودم که منتظر هستن دلخوشی باشم واونا هم مثل من ایمانشون قوی بشه دوستان خیلی ازتون ممنونم که از اتفاقات زیبای زندگیتون میگد خیلی به من کمک میکنه چون ایمانم قوی تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 170 روز

    سلام وعرض احترام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان گلم

    اگردوست داری دیگران دوستت داشته باشن تواول باید خودت خودتو دوست داشته باشی چقدرخودتوقبول داری چقدرقربون صدقه خودت میری -یاقربون صدقه دیگران میری؟!

    به میزانی که خودتوقبول داری به میزانی که خودتو دوست داری به میزانی که عشقتو نسارخودت وخدامیکنی دیگران هم تورودوست دارن.

    خدایا در رحمتی به روی من بازکن که هیچ کس قادر به بستنش نباشه.

    خدایا آنچنان برام خدایی کن که بی نیاز ازتمام دنیاباشم .

    خدایا جوری خواسته هامو اجابت کن که ازته قلبم شادباشم.

    خدایاجوری بغلم کن که به هیچ چیز جزتو وابسته نباشم .

    خدایابهم کمک کن درمسیر رسیدن به خواسته هام موفق وپیروزباشم.

    خدایاجوری حال منو خوب کن که هیچ قدرتی نتونه تغییرش بده .

    خدایا جوری معجزه بیار توزندگیم که همه انگشت به دهن بمونن .

    آمین

    خدایا من اجازه میدم من مهیاهستم که من روبه مسیر درست مسیرسالم مسیر راست پرنعمت وثروت هدایت کنی این سال جدید پیش رو هرلحظه وهرساعت ببرمن را به جایی که بایدببری منوببربه مسیرثروت به مسیرعشق به من بگو بامن صحبت کن بابی نهایت دستانت

    مبخای روزی بیاد دنبالت؟

    میخای روزی رو ازاین به بعد به تواختصاص بدن ؟

    که روزیه به توافتخارکنه که بنده برم سمت ایشون؟

    کلید واژه ای که روزیها بیان به سمت تو (عشق)

    نگومن اینجا آبدارچی ام

    نگومن دستیار کارگردانم

    توباعشق کار دستیاری روادامه بده من به توقول میدم کائنات نمیزاره تو دستیارکارگردان بمونی توروکارگردان میکنه .

    چون انگار سر درکائنات نوشتن که روزیها سمت کسانی میره که کاروباعشق انجام بده

    اتفاقا اون به ظاهرکوچکتربن کارهاروباعشق بیشتری انجام بده.

    این یکی از رازهای نبومدن پولودارم بهتون میگم

    اگر توکارتتون 5000تومان پول بود وشما ازصمیم قلب خداروشکرکنید حتما دوبرابر سه برابر ده برابرمیشه .

    اگرخدا روبخاطر 500هزارتومن شکرکنید یقین دارم 5میلیون تومن ازراه میرسه.

    اگرخداروبخاطر5میلیون شکرکنید. وذوق کنید یقین دارم دارم 50میلیون ازراه میرسه

    اگر خدارو بخاطر50میلیون شکر کنید یقین دارم 500میلیون ازراه میرسه

    ازوقتی فهمیدم دادن یک 1000تومنی باهزارمیلیارد دلار برای خدا هیچ فرقی نداره زندگیم عوض شد

    ازوقتی فهمیدم هرچی ازمن میخای بهترینشوبخواه

    همسرمیخای بهترینوبخواه

    ماشین میخای بهترینوبخواه

    خونه میخای بهترینوبخواه

    فرزندمیخای بهترینوبخواه

    بقول فرمایش پیامبراکرم ص به حضرت علی فرموداگرخدا تمام خزائنش رو دراختیار توبزاره ذره ای ازاون خزائنش کم نمیشه

    چون اون خزائنش بی انتهاست .

    اینقدر دوست داشتم-

    چون پدرمو توسن 34سالگی ازدست دادم بیام بهتون بگم توروخدا اگرپدری دارید اگرمادری دارید که کنارتونه یک موبایلی داره بهشون پیام بدید باهاشون تماس بگیرید .

    هروقت رفتید خونه پدرمادرتون میوه بگیربد غذا بگیرید ازتون خواهش میکنم وقتی میرید پیش پدرمادر دستتون پرباشه 2تا دستتون پرباشه لوازمی که نیاز دارن وحتی نیاز ندارن بگیرین تونیاز داری مادرت نیاز نداره پدرت نیازنداره.

    پیششون اینقدرموبایلو دست نگیرید موبایلو بزارید توکیفتون اون ساعتها ساعت نگاه کردن به صفحه موبایلت نیست ساعت نگاه کردن به صورت کسانیست که سالها باعشق بزرگت کردن -وقتی توتمام تمرکزت به صفحه موبایلته دلش میگیره پدرت روزی ده ساعت دوازده ساعت کارکرده که هزینه تحصیلتوبده توباعزت سرتو تومدرسه بالابگیری بهترین کیف روبرات خریده بهترین مانتو روبرات خریده .

    الان وقتی میبینه توتمام تمرکزت به صفحه موبایله دلش میگیره کل ایستادن قلب پدرمن 5ثانیه هم نشد منومادرم وداداشم وایسادیم بالاسرش بهمدیگه نگاه میکردیم می گفتیم یعنی بابا مرد -آره بابامرد -خدایی میتونی تصورکنی قلب عزیزت جلوچشمت بایسته -قلب مادرت وفرزندت-اگراین تصویر ذهنی رو داشته باشی ازفردا یجور دیگه باهاش صحبت میکنی یجور دیگه باهاش خداحافظی میکنی یجور دیگه باهاش سلام میکنی

    درمورد سرعت رسیدن به خواسته ها یک نکته ای که خیلی مهمه اگرشما محتاج رسیدن به خواستتون باشید شما دارید ازخواستتون دورمیشید یعنی اگر وابسته به خواسته باشید -من همین الان باید به این خواسته برسم من همین الان میخام اون پولو داشته باشم وقتی شما درحال نگرانی هستی صبح تاشب فکرمیکنید پس کی میاد وقتی تواین حالتها دارید به جهان این فرکانسهارو ارسال میکنید-من این خواسته هارونمیخام .

    هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی تونداره

    این چه وضع کاسبی کردنه یک نفرو گذاشتی درمغازه دادوبیداد میکنه خانم بفرما تومغازه آقا بفرما تومغازه !!

    بروبشین تومغازت بگو تنها روزی رسان خداست وصاحب قدرت است وبس .ایه 58سوره ذاریات

    وقتی توبخداوصلی توبه قدرت بینهایت که این جهان خلق کرده وصلی

    ثروت میخای بهت میده

    سلامتی میخای بهت میده.

    توکل فقط به رب

    نه استعداد نه فالور نه مردم -خدای من همه کاراو برام کرده -به اندازه ای که بهش ایمان دارم کارارو برام انجام میده.

    باشادی لذت ببرید از زندگیتون خدا راباور کنید بعد ببینید چه چیزهایی بهتون میده.

    خداوند به شکل اتفاق وارد زندگیتون میشه به شکل ایده-روابط-عشق-ثروت-مشتری خوب وارد زندگیتون میشه -همه اینا اسمش خداست .دنبال چی میگردین اسمش همون انرژیه همه جاراپرکرده نورآسمان وزمین وقتی اینجوری فکرکنی این انرژی واکنش نشون میده به ما-

    وقتی که دنیا روپراز زیبایی می بینی انسانهای خوب همه جاهست-شرایط خوب همه جاهست -این انرژی واکنشش اینه که بهت نشون میده.

    استادچندوقته احساس میکنم خداواقعا پشت سرم ایستاده سایش میوفته روم طوری که احساس میکنم یک نفرپشت سرم ایستاده برمیگردم میببنم هیچ کس نیست .دیروز یک پتو میشستم اومدم پتو روبلندکنم خیلی سنگین بود مواظب کمرم بودم یدفعه دیدم یک سایه اومد کاروبرام راحتش کرد دیدم هیچ کس پشتم نیست انگاراومد مواظب کمرم باشه !!!

    این دومین باره این اتفاق جالب میوفته !!!

    همین جوری پیش برم خدا بیشتر میاد پشت سرم وامیسته .تکیه گاهم میشه :))

    میدونی چی میگم

    مثل یک قهرمان میاد وامیسته پشت سرم خداشاهده اون لحظه عشقشو از اعماق وجودم احساس میکنم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      به میزانی که خودتوقبول داری به میزانی که خودتو دوست داری به میزانی که عشقتو نسارخودت وخدامیکنی دیگران هم تورودوست دارن.

      خدایا در رحمتی به روی من بازکن که هیچ کس قادر به بستنش نباشه.

      خدایا آنچنان برام خدایی کن که بی نیاز ازتمام دنیاباشم .

      خدایا جوری خواسته هامو اجابت کن که ازته قلبم شادباشم.

      خدایاجوری بغلم کن که به هیچ چیز جزتو وابسته نباشم .

      خدایابهم کمک کن درمسیر رسیدن به خواسته هام موفق وپیروزباشم.

      خدایاجوری حال منو خوب کن که هیچ قدرتی نتونه تغییرش بده .

      خدایا جوری معجزه بیار توزندگیم که همه انگشت به دهن بمونن .

      آمین

      سلام و درود بر پرنیا عزیز و دوست داشتنی

      خیلی خیلی ازت ممنونم بابت این کامنت زیبا د دعای قشنگتون خیلی بدلم نشست برای همین کپی کردم اینجا اوردم که بهتون بگم واسه این قسمت کامنتون خیلی ممنونم ازت کیف داد بهم برای همین سیوش کردم تا ازش ایده بگیرم برای خواستنی هام دوست خوبم بابت یاداوری عشق و نثار پدر و مادر و تک تک عزیزانم کنم و قدرشونو بدونم خیلیییی خیلیییی ازت ممنونم چشممممم حتما همینطوره و بیشتر از وجودشون لذت میبرم واقعا میفهمم چی میگی من دستم از لحاط مالی فعلا تنگه و یکی از خواسته هام شرایط رفاهی خیلی عالی برای اونا فراهم کردنه که هنیشه دست پر برم پیششون هرچند اونا چندین سابه هوامونو همه جوره دارن برامون همه بچها خونه ساختن که کنار هم تو یه آپارتمانیم با برادر وخواهرام و پدرومادر عزیزم خیلی لذت بخش در کنارشون باشی دست وبالتم باز باشه و مشکل مالی نداشته باشی آخ چه کیفییییی میده خدا نصیبمون کنه الهی آمین.و خدا روح باباتو شااااااااد کنه و بهشتی باشه انشالله و مادرتو براتون نگهداره و خوشی نکرده با پدرتو با اون جبران کنی دوست خوبم سرت سلامت خیرت قبول از کامنتت انرژی الاهی ناب بهم تزریق کردی ازت ممنونم ممنوووووونم سرما خورده هستم بدن درد ولی حال دلم خوبه هیچ غری نمیزنم و همش میگم الخیرفی ما وقع چون امسال بیشتر از تمام سالهام سرمای اینجوری خوردم اونم مقصر خودم هستم که سطح انرژی رو آوردم پایین سرما خوردم ووخیلی هم حال میکنم چون اینجام و سطح انرژی داره میره بالاااااااا ازت ممنووووونم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: