صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

چندین سال پیش که وارد این حوزه شدم، همواره در حال مطالعه کتاب‌های موفقیت بوده‌ام.

وقتی فهمیدم که موفقیت نیز قوانینی دارد و  برای موفق‌شدن باید آن قوانین را دانست، شروع به یافتنِ این قوانین و اجرای آن‌ها در زندگی‌ و کسب و کار ام نمودم!

بارها و بارها کتاب‌هایی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید را می‌خواندم و تمامی اصولی را که آورده بود، مو به مو در کسب و کار و زندگی‌ام اجرا می‌کردم. با اینکه زندگی من در بسیاری از جنبه‌هایش متحول شده بود، با اینکه دوستانِ بسیار زیادی داشتم، با اینکه روابطم عالی شده بود، با اینکه از لحاظ سلامتی، آرامش و اعتماد به نفس، تغییراتی اساسی در من بوجود آمده بود، اما تغییر چندانی در اوضاع مالی و کسب و کار من ایجاد نشده بود!

من هنوز هم همان مشکلات مالی یا حتی مشکلاتی بیشتر را داشتم. وقتی دلایلتان را می خواندم که در پاسخ به سوال به عنوان: مهم‌ترین دلیلِ رونق کسب و کارهای  افراد موفق در بعضی از نظرات عنوان کرده بودید، یادم آمد که من نیز در گذشته این عامل ها را اصل می دانستم و به همین دلیل از مسیر اصلی دور می‌شدم و تلاش هایم جواب‌گوی نتیجه‌ای که می‌خواستم‌، نبود.

من نیز مانند شما با تمام وجود به دنبال تغییری عظیم در شرایط مالی و کسب و کارم بودم. با تمام وجود می‌خواستم که ثروتمند شوم. با تمام وجود، به کنکاشِ کارهایی می‌پرداختم که افرادِ ثروتمند انجام می‌دادند. با تمام وجود جزئیاتی را در کسب و کار خود اجرا می کردم، که عامل موفقیت ِ کسب و کار ثروتمندترین افراد می‌دانستم.

اما می‌دیدم که انجام آن کارها هیچ کمکی به ثروتمند شدنِ من نکرد!

اگر فرد ثروتمندی را می‌دیدم که روزانه فقط ۴ ساعت می‌خوابد و مرتباً در حال کار است، من نیز همان کار را انجام می‌دادم اما نتیجه‌ام بسیار متفاوت از آن بود! اگر فرد ثروتمندی را می‌دیدم که بسیار منظم است، تصورم این بود که حتماً این نظم در کسب و کار او باعث موفقیتش شده، پس من نیز همان نظم را اجرا می‌کردم، اما نتیجه ای حاصل نمی‌شد!!!

پس از سعی و خطای بسیار، پس از تحقیقات موشکافانه در زندگی افراد ثروتمند، پس از مطالعه دقیق آیات قرآن، بالاخره فهمیدم که:

عامل ثروتمند شدن این افراد، هیچ ارتباطی به کارهایی که انجام می‌دهند ندارد، بلکه دلیل موفقیت‌های این افراد در باورهایی است که در خودشان ایجاد کرده‌اند!

من با تحقیق، مطالعه و تجربه به این اصول رسیدم، تمامِ باورهایی که عامل اصلی ثروتمند شدن هستند را یکی یکی پیدا کردم و با تمامِ وجودم خواستم که آن‌ها را در خودم ایجاد نمایم!

من یک جهادِ درونی اکبر در خودم ایجاد کردم. یک جهادِ اکبر برای تغییرِ باورهایی که سالیان دراز مرا از ثروت، محروم کرده بود! من این اصول را یافتم و با اجرای آن‌ها و نتایجی که می‌گرفتم، فهمیدم:

به همان اندازه ای که این اصول را باور و آن‌ها را جزئی از نگرشِ ذهنتان می‌کنید، موفقیت مالی کسب می‌کنید!

این یک اصل است:

شما به همان اندازه ای اجازه ورود ثروت به کسب و کار و زندگی‌تان را می‌دهید، که باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین درباره ی کسب و کار مورد علاقه تان در ذهن خود می‌سازید.

اکنون، نتایج مالی ای که در زندگی‌ام گرفتم، به من اجازه می‌دهد که با قدرت به شما بگویم، تنها عامل ثروتمند شدن شما فقط و فقط باورهایی است که باید در خودتان ایجاد کنید.

عباس منشِ امروز، حاصلِ تغییر باورهایش است و نه هیچ چیزِ دیگر!!

توانمندی‌های عباس منش همان توانمندی‌هاست!

ساعت‌های کاری عباس منش حتی کمتر از قبل است!

استراحت عباس منش حتی بیشتر از قبل است!

اما درآمد او بسیار بسیار متفاوت‌تر از قبل است!

فقط به این علت که: تنها چیزی که در عباس منش تغییر کرده، فقط و فقط باورهای اوست. باورهایی که با خواسته ها و علائقش هم جهت است.

دلم می‌خواهد با تمام وجودم این موضوع را فریاد بزنم که:

باور کنید که تنها عاملِ ثروتمند شدن یا نشدن‌تان، فقط و فقط باورهای شماست و نه هیچ چیزِ دیگری!!

به همان اندازه که خدا را باور می‌کنید، به همان اندازه که ثروت موجود در جهان را باور می‌کنید، به همان اندازه که قوانین ثروت را باور می‌کنید و جزئی از وجودتان و زندگی‌تان و کسب و کارتان می‌کنید، به همان اندازه هم به خودتان اجازه می‌دهید که ثروت وارد زندگی‌تان شود!!!

بنابراین به شما نمی‌گویم که امتحانش کنید، بکله با ایمان به شما می‌گویم که همین حالا انجامش دهید! یک جهادِ اکبر درونی برای تغییر باورهای‌تان راه انداخته و کار روی باورهای‌تان را آغاز کنید! و بعد می‌بینید که ارزشش را داشت!

این نتیجه زندگی من و افرادی است که با تعهدی قوی، این جهاد را ایجاد و این باورها را به وجود آورده‌اند و واقعاً ارزشش را داشت!

پس همین الان به خودتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید:

آیا باورهایی که در مورد پول دارید، شما را به ثروت می‌رساند؟

آیا نگرشی که به کسب و کارتان دارید، شما را به ثروت می‌رساند؟

زیرا تفاوت نفرِ اول هر کسب و کار با دیگران، فقط و فقط در باورهای ثروت آفرینی است که آن افراد نسبت به کاری که به آن علاقه دارند و به عنوان کسب و کار انجام می‌دهند‌، ساخته اند.

من نحوه تغییر برنامه ریزی ذهن و ایجاد باورهای قدرتمندکننده و ثروت‌آفرینِ هم جهت با علائق تان را در دوره روانشناسی ثروت ۱ آموزش داده‌ام!

روانشناسی ثروت۱، آنقدر زندگی ام را تغییر داده، آنقدر از من انسانِ بهتری ساخته که به یقین، تولید این محصول را، مهمترین و قوی ترین کاری می دانم که تا به حال در زندگی ام انجام داده ام و به خاطر آن بی نهایت از خدا سپاس گزارم.

از نظرِ من، مأموریت روانشناسی ثروت۱ ایجادِ یک فرمول در شما برای ثروتمند شدن است! این یادگارِ من برای آیندگان است!

من هنوز هم  فایل های صوتی روانشناسی ثروت را در هنگام رانندگی گوش می دهم و هر بار که آنرا می شنوم، با خود می گویم:

عباس منش!!!  هنوز هم باید باورهای قدرتمندکننده ای را در خودت پرورش دهی!

هنوز هم باید روی باورهایت کار کنی! باید بارها و بارها این فایل‌ها را بشنوی و این باورها را جزئی از وجودت نمایی!

این کارِ زندگیِ تو تا پایان عمر است!!!

بی نهایت از خدا سپاس گزارم که توانسته ام با تولید محصول روانشناسی ثروت۱، سهم به سزای در موفقیت اعضای خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش و سایر هم وطنانم داشته باشم.

ادعای من دراین باره، نتایج زندگی من و هزاران نفر از افرادی است که با استفاده از تمریناتِ این بسته و اجرای مهارت هایی که در این بسته آموزش داده ام، نه تنها زندگی خودشان، بلکه زندگی یک نسل را تغییر داده‌اند.

هر بار که نتایج این افراد را در قسمت نظرات سایت می خوانم یا مصاحبه هایشان را می بینم یا از رونق کسب و کارشان می شنوم، واقعا با تمام وجودم خوشحال می شوم.

زیباترین لحظه در زندگی‌ام، لحظه‌ای است که یک نفرِ دیگر، با درک قوانینِ ثروت، اجازه ورود نعمت و ثروت را به زندگی و کسب و کار خود می‌دهد و با ثروتمند شدنش، خود را شکوفا می کند.

زیرا ثروت واقعا از ما انسانِ بهتری می‌سازد!

زیرا هرچه ثروتمند تر می شویم، بخشنده تر، صبورتر، آرام تر و مهربان تر می شویم!

بسیار مهم است که شما ثروتمند باشید، زیرا وقتی وضعیت مالی‌تان عوض می‌شود، وقتی کسب و کارتان رونق می‌گیرد، چیزهای بسیار مهمی در زندگی‌تان تغییر می‌کند.


توضیحات بیشتر در مورد دوره روانشناسی ثروت۱ 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    344MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟
    26MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

677 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «roubi abbasi» در این صفحه: 2
  1. -
    roubi abbasi گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    با سلام مجدد دردرخواست دوستمون که فرمودند واضح تر توضیح بدین می خواستم خلاصه ای از تجربه ام که منو به سمت شهودی زیستن کشاند را در اینجا توضیح بدم من سه سال پیش ادم عصبی بودم خیلی اشفته و……. البته واجبات را مثل بقیه مردم ایران انجام می دادم هر روز نماز می خوندم هر سال روزه می گرفتم از طرفی غیبت می کردم بینهایت می ترسیدم از ترس دروغ می گفتم البته منظورم از ترس شکه شدن نیست مثلا از اینکه دوستانم نفهمند که من دختر یک سیپور هستم زیاد با هاشون صمیمی نمی شدم و رفت و امد نمی کردم یک روز به خودم گفتم من جوونم چرا نباید ارامش داشته باشم چرا نباید دلم خوش باشه و گفتم مگه بقیه کی هستند که من بخاطرشون انقدر عذاب می کشم مگه خدا تو قران نگفته که بخواهید تا من اجابت کنم پس از ان تصمیم گرفتم از صفر خودم را متحول کنم

    شروع کردم به ترک عادتهای بد مثل غیبت ترس مثلا پدرم همیشه از سر کار بر میگشت خیلی عصبانی بود و دادو فریا می کرد و من خیلی از این رفتارش متنفر بودم و هر چقدر به ساعات اومدنش به خونه نزدیکتر می شد ترسم بیشتر میشد به خودم گفتم دیگه نمی خوام بترسم موقعی که پدرم عصبانی میشد من بیخیال اصلا جوابشو نمی دادم حتی توی دلم هم نمی ترسیدم بعد از مدتی دیدم رفتار پدرم تغییر کرده و خیلی مهربانتر شد البته من همه ی نکته ضعفهامو ظرف مدت بیست روز از ذهنم قلبم وهمچنین از رفتار انداختم بیرون خلاصه دیگه راحت شده بودم از طرفی پی بردم که همه ی این عذابها از وجود خودم است خیلی با اعتماد بنفس زندگی می کنم موقعی که این تصمیمو گرفتم هیچ چیز نداشتم یک دختر فقیر بودم و فقط یک دانشجوی ساده که مجبور بودم برای هزینه ی دانشگاه کارهای سختی انجام بدم که همین قضیه اعتماد به نفس نداشتم و خیلی در درسهام ضعیف بودم اما پس از این ماجرا تمام تمرکزم روی درسم بود یک باور و عشق درونی تو وجودم بود من عاشق خدا شده بودم دیگه هیچکس وهیچ چیز برام مهم نبود فقط خدا و خودم و مسئولیت پذیرش علایق خودم و انجام انها مثلا یک هفته مونده بود به امتحانم و من هیچی نخونده بودم ولی بدون زره ای استرس و ترس بایک اعتماد به نفس و تمرکز قوی نمره ام را از قبل توی ذهنم تعیین می کردم

    مینشستم درسمو می خوندم شاید ازیک کتاب دویست صفحه ای فقط بیست صفحه رو می خودم و هر وقت خوابم می گرفت می رفتم می خوابیدم و ازته دلم ایمان داشتم که من از خدا نمره بیست خواستم و فردا این اتفاق می افته س جلسه امتحان هم همینطور با اعتماد به نفس وکاملا راحت شاید از اون بیست صفحه هیچ سوالی نمی اومد ولی من انگار همه رو بلد بودم هر چی که دلم می گفت می نوشتم و بیست می اوردم الان چند ساله که من اینجوری زندگی می کنم و به خیلی چیزها تو زندگی رسیدم برای خوشبخت شدن لازم نیست که اول ماشین اخرین سیستم داشته باشیم یا یک ویلا با استخر اول باید به خدا رسید خداوند می فرماید انس و جن را خلق نکردم مگر اینکه مرا عبادت کنند پس برای رسیدن به هر انچه که می خواهیم باید اول خودم را تغییر دهیم می دونم که خیلی وقتتونو گرفتم یک مثال دیگه از تجربه ام میزنم فکر می کنم خیلی تاثیر گذار باشه تو زندگیتون ….دو سال پیش من جایی کار می کردم که دوست نداشتم و از ته دلم ارزو کردم که تو فلان شرکت کار کنم دو سه ماه بعد یکی از مسئو لین اون شرکت ازمن خواست تا خانمی که بخاطر فساد اخلاقی از شرکت اخراج شده بود من جاش کار کنم خیلی خوشحال شدم چون می دونستم ارزوم براورده میشه رفتم و پس از مدتی همان قضیه های غیر اخلاقی رو به من نسبت دادند خیلی ناراحت شدم هیچ گناهی نداشتم هیچ گناهی…. به خودم گفتم من که غیبت کسی رونکردم به کسی تهمت نزدم چرا این اتفاق برای من افتاد ان زمان می دونستم که همه چیز از ذهن خودم است تحقیق کردم و فهمیدم که من یک ارزوی نابجا داشتم وچنان قدرتمند ارزو کردم که براورده شد البته قبل از این کار پیشنهاد یک کار خوب دیگه ای رو داشتم ولی چون دوست داشتم در انجا کار کنم قبول نکردم شاید من باارزوی خودم مسبب اخراج ان خانوم شدم و همان بلا سر خودم اومد و چرا اون اتفاق برای اون خانوم افتاد چون ایمان نداشت من با ارزوم روی ذهنش تاثیر گذاشتم در حالی که من باید از خدا می خواستم یک کار عالی بادر امد خیلی خوب به من بده با وجودی که این اتفاق افتاده بود من ندانسته خودم را توی مخمصه انداختم بله دوستان ما روش زندگی کردن را بلد نیستیم مطمئن باشین اگر قحطی هم بیاد برای اونی که ایمان داره همه چیز ممکنه حتی اگر بخواد کوهارو جابجا کنه طبق کفته ی مسیح

    در انتها چند پیشنهاد مکنم فایلهای استاد عباس منش عین حقیقت زندگی هستند بخاطر این می گم که خودم دارم توزندگی تجربه می کنم

    از همین حالا شروع کنین خودتونو تغییر بدین از هیچ چیز عصبی نشید نگران هیچ چیز نباشید از هیچ کس نرنجید چون اونهایی که به اصطلاح ما ادم بده هستندبنده ی خدایی است که قانون دنیا رو نمی دونه اروم باشید و در مورد هیچ کس قضاوت نکنید حتی توی ذهنتو ن

    دیگران را باتمام وجود ببخشید هر بلایی که سر تون اوردند چون مهم شمایید اگه این کار رو نکنید هیچ وقت رها نمی شوید و همیشه مشکل دارید بخشیدن یعنی برای همیشه اون ادمو از ذهن قلب رها کنید

    پیشنهاد می کنم کتاب فلورانس اسکاول شین که همه ی حقیقت زندگی را در این کتاب گفته حتما بخونید چندین بار … و کتاب قدرت فکر زوزف مورفی

    با سپاس فراوان از استاد عباس منش و سایت خیلی عالی ایشون به امید سلامتی و موفقیت تک تک ملت ایران مخصوصا جوونهای خیلی خوب ایرانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    roubi abbasi گفته:
    مدت عضویت: 3569 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیز می خواستم نظری در مورد باورهای شما بدم البته اگه اشکالی نداره من به مدت دوسال است که عضو سایتتون هستم و با کمک شما به موفقیت های چشمگیری رسیدم در یکی از فایلهاتون شما عرض کردید که از اینکه انقدر من در مورد ثروت حرف میزنم برای اینه که ادم اگر پول بیشتری داشته باشه خیالش راحتره البته قصد جسارت ندارم فقط فکرمی کنم که شما هنوز ترس از فقر ته دلتون مونده اینوگفتم چون من در حین تلاشی که برای بهتر شدن شرایط مالی ام می کنم کاملا اسوده و راحت هستم و مطمعنم که قبل از نیاز به هر اندازه پولی خداوند اسباب و مقدار ان را برایم فراهم می کند مثلا قبل از اینکه فکر مسافرت به هر کجا به سرم بزنه قبلش پولش به طریقی باور نکردنی جور جوره … شاید به خاطر این باشه که من چند سالی از همه چیز دست کشیدم و کاملا شهودی زندگی می کنم و از هیچ چیز یا کسی نمی ترسم .ترس از هر چیزی یا کسی بایستی عمیقا از وجود و روح انسان از بین بره در غیر اینصورت حتی زره ای از ان می تونه تو سرنوشت انسان تاثیر داشته باشه باید در زندگی مسیح باشیم با سپاس فراوان از شما که تاثیر عمیقی بر باورهایم داشتید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: