چندین سال پیش که وارد این حوزه شدم، همواره در حال مطالعه کتابهای موفقیت بودهام.
وقتی فهمیدم که موفقیت نیز قوانینی دارد و برای موفقشدن باید آن قوانین را دانست، شروع به یافتنِ این قوانین و اجرای آنها در زندگی و کسب و کار ام نمودم!
بارها و بارها کتابهایی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید را میخواندم و تمامی اصولی را که آورده بود، مو به مو در کسب و کار و زندگیام اجرا میکردم. با اینکه زندگی من در بسیاری از جنبههایش متحول شده بود، با اینکه دوستانِ بسیار زیادی داشتم، با اینکه روابطم عالی شده بود، با اینکه از لحاظ سلامتی، آرامش و اعتماد به نفس، تغییراتی اساسی در من بوجود آمده بود، اما تغییر چندانی در اوضاع مالی و کسب و کار من ایجاد نشده بود!
من هنوز هم همان مشکلات مالی یا حتی مشکلاتی بیشتر را داشتم. وقتی دلایلتان را می خواندم که در پاسخ به سوال به عنوان: مهمترین دلیلِ رونق کسب و کارهای افراد موفق در بعضی از نظرات عنوان کرده بودید، یادم آمد که من نیز در گذشته این عامل ها را اصل می دانستم و به همین دلیل از مسیر اصلی دور میشدم و تلاش هایم جوابگوی نتیجهای که میخواستم، نبود.
من نیز مانند شما با تمام وجود به دنبال تغییری عظیم در شرایط مالی و کسب و کارم بودم. با تمام وجود میخواستم که ثروتمند شوم. با تمام وجود، به کنکاشِ کارهایی میپرداختم که افرادِ ثروتمند انجام میدادند. با تمام وجود جزئیاتی را در کسب و کار خود اجرا می کردم، که عامل موفقیت ِ کسب و کار ثروتمندترین افراد میدانستم.
اما میدیدم که انجام آن کارها هیچ کمکی به ثروتمند شدنِ من نکرد!
اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که روزانه فقط ۴ ساعت میخوابد و مرتباً در حال کار است، من نیز همان کار را انجام میدادم اما نتیجهام بسیار متفاوت از آن بود! اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که بسیار منظم است، تصورم این بود که حتماً این نظم در کسب و کار او باعث موفقیتش شده، پس من نیز همان نظم را اجرا میکردم، اما نتیجه ای حاصل نمیشد!!!
پس از سعی و خطای بسیار، پس از تحقیقات موشکافانه در زندگی افراد ثروتمند، پس از مطالعه دقیق آیات قرآن، بالاخره فهمیدم که:
عامل ثروتمند شدن این افراد، هیچ ارتباطی به کارهایی که انجام میدهند ندارد، بلکه دلیل موفقیتهای این افراد در باورهایی است که در خودشان ایجاد کردهاند!
من با تحقیق، مطالعه و تجربه به این اصول رسیدم، تمامِ باورهایی که عامل اصلی ثروتمند شدن هستند را یکی یکی پیدا کردم و با تمامِ وجودم خواستم که آنها را در خودم ایجاد نمایم!
من یک جهادِ درونی اکبر در خودم ایجاد کردم. یک جهادِ اکبر برای تغییرِ باورهایی که سالیان دراز مرا از ثروت، محروم کرده بود! من این اصول را یافتم و با اجرای آنها و نتایجی که میگرفتم، فهمیدم:
به همان اندازه ای که این اصول را باور و آنها را جزئی از نگرشِ ذهنتان میکنید، موفقیت مالی کسب میکنید!
این یک اصل است:
شما به همان اندازه ای اجازه ورود ثروت به کسب و کار و زندگیتان را میدهید، که باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین درباره ی کسب و کار مورد علاقه تان در ذهن خود میسازید.
اکنون، نتایج مالی ای که در زندگیام گرفتم، به من اجازه میدهد که با قدرت به شما بگویم، تنها عامل ثروتمند شدن شما فقط و فقط باورهایی است که باید در خودتان ایجاد کنید.
عباس منشِ امروز، حاصلِ تغییر باورهایش است و نه هیچ چیزِ دیگر!!
توانمندیهای عباس منش همان توانمندیهاست!
ساعتهای کاری عباس منش حتی کمتر از قبل است!
استراحت عباس منش حتی بیشتر از قبل است!
اما درآمد او بسیار بسیار متفاوتتر از قبل است!
فقط به این علت که: تنها چیزی که در عباس منش تغییر کرده، فقط و فقط باورهای اوست. باورهایی که با خواسته ها و علائقش هم جهت است.
دلم میخواهد با تمام وجودم این موضوع را فریاد بزنم که:
باور کنید که تنها عاملِ ثروتمند شدن یا نشدنتان، فقط و فقط باورهای شماست و نه هیچ چیزِ دیگری!!
به همان اندازه که خدا را باور میکنید، به همان اندازه که ثروت موجود در جهان را باور میکنید، به همان اندازه که قوانین ثروت را باور میکنید و جزئی از وجودتان و زندگیتان و کسب و کارتان میکنید، به همان اندازه هم به خودتان اجازه میدهید که ثروت وارد زندگیتان شود!!!
بنابراین به شما نمیگویم که امتحانش کنید، بکله با ایمان به شما میگویم که همین حالا انجامش دهید! یک جهادِ اکبر درونی برای تغییر باورهایتان راه انداخته و کار روی باورهایتان را آغاز کنید! و بعد میبینید که ارزشش را داشت!
این نتیجه زندگی من و افرادی است که با تعهدی قوی، این جهاد را ایجاد و این باورها را به وجود آوردهاند و واقعاً ارزشش را داشت!
پس همین الان به خودتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید:
آیا باورهایی که در مورد پول دارید، شما را به ثروت میرساند؟
آیا نگرشی که به کسب و کارتان دارید، شما را به ثروت میرساند؟
زیرا تفاوت نفرِ اول هر کسب و کار با دیگران، فقط و فقط در باورهای ثروت آفرینی است که آن افراد نسبت به کاری که به آن علاقه دارند و به عنوان کسب و کار انجام میدهند، ساخته اند.
من نحوه تغییر برنامه ریزی ذهن و ایجاد باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینِ هم جهت با علائق تان را در دوره روانشناسی ثروت ۱ آموزش دادهام!
روانشناسی ثروت۱، آنقدر زندگی ام را تغییر داده، آنقدر از من انسانِ بهتری ساخته که به یقین، تولید این محصول را، مهمترین و قوی ترین کاری می دانم که تا به حال در زندگی ام انجام داده ام و به خاطر آن بی نهایت از خدا سپاس گزارم.
از نظرِ من، مأموریت روانشناسی ثروت۱ ایجادِ یک فرمول در شما برای ثروتمند شدن است! این یادگارِ من برای آیندگان است!
من هنوز هم فایل های صوتی روانشناسی ثروت را در هنگام رانندگی گوش می دهم و هر بار که آنرا می شنوم، با خود می گویم:
عباس منش!!! هنوز هم باید باورهای قدرتمندکننده ای را در خودت پرورش دهی!
هنوز هم باید روی باورهایت کار کنی! باید بارها و بارها این فایلها را بشنوی و این باورها را جزئی از وجودت نمایی!
این کارِ زندگیِ تو تا پایان عمر است!!!
بی نهایت از خدا سپاس گزارم که توانسته ام با تولید محصول روانشناسی ثروت۱، سهم به سزای در موفقیت اعضای خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش و سایر هم وطنانم داشته باشم.
ادعای من دراین باره، نتایج زندگی من و هزاران نفر از افرادی است که با استفاده از تمریناتِ این بسته و اجرای مهارت هایی که در این بسته آموزش داده ام، نه تنها زندگی خودشان، بلکه زندگی یک نسل را تغییر دادهاند.
هر بار که نتایج این افراد را در قسمت نظرات سایت می خوانم یا مصاحبه هایشان را می بینم یا از رونق کسب و کارشان می شنوم، واقعا با تمام وجودم خوشحال می شوم.
زیباترین لحظه در زندگیام، لحظهای است که یک نفرِ دیگر، با درک قوانینِ ثروت، اجازه ورود نعمت و ثروت را به زندگی و کسب و کار خود میدهد و با ثروتمند شدنش، خود را شکوفا می کند.
زیرا ثروت واقعا از ما انسانِ بهتری میسازد!
زیرا هرچه ثروتمند تر می شویم، بخشنده تر، صبورتر، آرام تر و مهربان تر می شویم!
بسیار مهم است که شما ثروتمند باشید، زیرا وقتی وضعیت مالیتان عوض میشود، وقتی کسب و کارتان رونق میگیرد، چیزهای بسیار مهمی در زندگیتان تغییر میکند.
توضیحات بیشتر در مورد دوره روانشناسی ثروت۱
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD344MB29 دقیقه
- فایل صوتی صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟26MB29 دقیقه
بنام خدای مهربان ک هر لحظه در حال هدایت منی ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها و فرآوانی ها ب سادگی براحتی و کاملاً طبیعی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و بچه های گل این سایت الهی
بازهم خداروشکر میکنم ک ب من این فرصت رو داد تا در مدار دریافت این آگاهی ها باشم و روی خودم کار کنم
استاد عزیز ، ی مثالی میخوام بزنم ک تجربه ی زندگی خودم بوده و مربوط هست ب نوع شغل و کسب و کار
من 9 سال پیش ی مدتی رفتم توی کار مشاور املاک
حالا اینکه چرا رفتم توی اینکار برمیگرده ب باورهایی ک داشتم
من اون موقع باور داشتم ک کار املاک خیلی درآمد خوبی داره و مثلا ی قرداد ک مینویسی ، میتونی کلی حق کمیسیون بگیری و مخصوصا اگه قراداد خرید و فروش باشه ک دیگه هیچی ، کلی پول گیرت میاد
بخاطر همین باورها رفتم توی اینکار
حالا چی شد ؟
من بخاطر اینکه این باور رو داشتم ، در مدت 10 روز اولی ک مشغول بکار شدم ، تونستم 2 تا قرداد اجاره بنویسم و کمیسیون خوبی هم دریافت کنم و خیلی کیف کردم و لذت بردم و بهم چسبید …
این نتیجه بخاطر همون باورم بود
در ادامه ، من تا 3 ماه بعد از اون قراداد ها ، دیگه نتونستم قرارداد جدید بنویسم با اینکه خیلی پیگیر مشتری ها بودم و کلی مشتری داشتم
هم برای اجاره هم برای فروش و اکثرا مشتری های خوبی بودن
یعنی اگه ب قراداد میرسیدن میتونستم درآمد خوبی داشته باشم اما هیچ کدوم ب قرار داد نرسیدن تا وقتی ک من تصمیم گرفتم از اینکار بیام بیرون
این الگوی تکرار شونده دقیقاً 3 سال پیش هم برام اتفاق افتاد
اینجا میخوام ی نکته ای رو بگم
اتفاقی ک 9 سال پیش در مورد نوع شغل و کسب و کار برام رخ داد و در واقع خودم رخ دادمش ، بعد از 6 سال دوباره تکرار شد
دقیقاً از همون جنس
با این تفاوت ک این دفعه نوع شغل من فرق کرده بود اما نتیجه کاملا یکسان بود
و این یعنی کارکرد باورها و رخ دادن نتایج
یعنی اصلا مهم نیست ک شغل ما چیه
عامل مهم و اصلی فقط و فقط باورهای ما در مورد کسب و کار و پول و ثروت هست
حالا ادامه داستان رو بگم
من اون موقع ک از کار املاک میخواستم بیام بیرون ، ی حسی بهم میگفت ک : صبر کن و ادامه بده
تلاش هایی ک توی این مدت کردی نتیجه میده
فقط صبر کن
اینجا میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم ک کاملا مرتبط هست ب این داستان ک استاد عزیز خیلی عالی ب موضوع صبر و آیه ی « فبشر الصابرین » اشاره کردن و توضیحات جامع و کاملی در اون جلسه فرمودن
من اون موقع ک سال 92 بود ، اصلا با این مباحث هیچ گونه آشنایی نداشتم
در ادامه من از کار املاک اومدم بیرون
حالا اون اتفاقی ک سال 92 افتاد ، سال 1400 هم مجدد تکرار شد و در واقع خودم تکرارش کردم
سال 1400 من آگاهانه وارد کار بازاریابی مواد غذایی شدم و ویزیتور شدم
خیلی دوست داشتم اینکارو انجام بدم و ی موقعیت شغلی خوب توی شرکت خوب خلق کردم ک اون موقعیت رو با تمرین فوق العاده ستاره قطبی ایجادش کردم
من اون موقع ب این موضوع فکر میکردم ک : چون موضوع روابط در کل پاشنه ی آشیلم هست و مخصوصا رابطه عاطفی با جنس مخالف ، پس اینکار ب درد من میخوره و میتونه باعث پیشرفتم بشه
این هم یکی از دلایل انتخاب این شغل بود
خلاصه من کار رو شروع کردم با یک تیم 4 نفره ک 2 نفرمون کاملا تازه کار بودیم و 2 نفرمون سابقه ی 8_7 ساله توی اینکار داشتن
واقعیتش و بخوام بگم من اینکارو دوست داشتم
چون هم با آدم های زیادی میتونستم دوست بشم و دوستان زیادی داشته باشم و هم سفر داشت
یعنی اون موقع من توی شهرستان خودمون کار میکردم ک تقریبا هر هفته یک روزش رو میرفتیم یکی از شهر های استان و این موضوع خیییلی برام جذاب و فان بود و انگیزه ای بود برای انجام اینکار
چون من کلا سفر کردن رو خییییلی دوست دارم
سفر ب جاهای مختلف و دیدن شهر های مختلف و آدم های مختلف و تجربه های جدید
اوایل کار خوب بود اما بعد از 1 ماه و نیم ، فروش من داشت کم و کمتر میشد
ی روزی مدیر شرکت ک خییییلی انسان فوق العاده شریف مهربون دوست داشتنی و البته خیلی هم با تجربه بود ،با من و سرپرست مون ، ی جلسه ای رو گذاشت تا مسئله کم شدن فروش من رو حل کنه و ایشون با پرسیدن 3_2 تا سئوال ساده ، متوجه ایراد کار شد ک برمیگشت ب یک ضعف شخصیتی در وجود من ک دوست نداشتم با آدم ها زیادی صمیمی و نزدیک بشم
ایشون اون روز حرف هایی رو ب من زد و تعریف هایی از من و شخصیت و طرز فکرم نسبت ب کارم کرد ک هیچوقت فراموش نکردم و نمیکنم ک انگار درون من زلزله ای اتفاق افتاد
اون موضوع ضعف شخصیت رو ایشون متوجه شده بود و منم تمام سعیم رو کردم تا اون ضعف رو برطرف کنم و ب نقطه قوتم تبدیلش کنم
از اون ماه ب بعد ، فروش من توی تمام محصولات شرکت مثل لاین مواد غذایی لاین انرژی زا و مخصوصاً لاین شوینده ک خیلی برای مدیر شرکت مهم بود و درآمد زیادی نصیب شرکت میشد ، ب طرز خیییلی خوبی افزایش پیدا کرد
طوری ک اون همکارام ک 8_7 سال سابقه کار داشتن توی اون استان ، تعجب کرده بودن از میزان فروش بالای من
حالا نکته اینه ک : من شغلم ک عوض نشد ،محل کار یا محل سکونت هم عوض نشد ، مسیر هام هم عوض نشد و مشتری هام همون مشتری های ماه های قبل بودن
و تنها عاملی ک تغییر کرد ، تغییر شخصیت من بود
یعنی من سعی کردم نقطه ضعف شخصیتی خودمو بهبود ببخشم ، همین
و البته ک من سعیم رو کردم و زمان برد اما انجام دادم
از اون ب بعد ، دید مدیر شرکت نسبت ب من و توانایی های من تغییر کرد و من قشنگ متوجه میشدم ک : ی حساب دیگه ای روی من باز میکنه چون موفقیت و پیشرفتم رو داشت میدید و البته ک من خیلی از ایشون بخاطر اون موضوع تشکر کردم و سپاسگزارم
حالا اتفاقی ک بعدش افتاد چی بود
بعداز اون فروش های خیلی خوب و بالا ، چند روز بود ک ی فکری هی میومد توی ذهنم ک از کار توی اون شرکت انصراف بدم
چون این کار اون کاری نیست ک من بهش علاقه دارم
استاد این فکر آنقدر داشت بصورت شدید ب من سیخ میزد ک من واقعاً نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و استعفا دادم در کمال ناباوری
و اینجا بازم میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم و موضوع صبر و رسیدن پاداش ها
استاد برای من عین روز روشنه ک اگه من میتونستم ذهنم رو کنترل کنم ، شرایط آنقدر عالی و فوق العاده میشد ک ب قول شما ، اون تضاد باعث میشد من ی جهش خیلی خوب کنم و ی پله ی حسابی برم بالا
اما بعدش من برگشتم تهران و آنقدر اعتماد بنفس و عزت نفسم پایین اومد ک درآمدم تقریبا نصف شد
من از این اتفاق و اتفاقات دیگه ی زندگیم خیلی درس گرفتم و تمام سعیم اینه ک از این درس ها استفاده کنم و ب قول استاد عزیز ی اشتباه رو دوبار تکرار نکنم و حواسم رو جمع کنم و اگه دوبار تکرار کنم ، باز ب قول شما استاد عزیزم گوش خودمو قشنگ میپیچونم تا یادم بمونه ک چقدر درد داشت
امیدوارم مفید بوده باشه
این کامنتی ک نوشته شد ، درک امروز من از قانون جهان و کارکرد باورها و ارتباط بین باور و نتایج بود ک میخواستم توی نت پد گوشیم بنویسم ک خداوند هدایتم کرد ک بیام توی این قسمت بنویسم
از خدای وهاب و هدایتگرم بی نهایت سپاسگزارم
برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
بنام خدای مهربونم ک هر لحظه در حال هدایت منی ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها ب سمت فرآوانی ها ب سادگی براحتی و کاملاً طبیعی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و تک تک بچه های گل این سایت الهی
واقعاً از خدای مهربونم سپاسگزارم ک بازهم ب من فرصت زندگی کردن داد فرصت کار کردن روی خودم و در مدار بودن در این آگاهی ها
در مورد موضوع این فایل میخوام دوتا مثال بزنم ، البته الان ک فکرشو میکنم مثال ها داره بیشتر میشه …
از خدای مهربونم هدایت میخوام ک هرچی لازمه بگه تا بنویسم
توی شهرستان ما اردبیل ی نوع سوغاتی هست ک خیلی پرطرفداره و مردم اونجا و مخصوصاً مسافرایی ک میرن ب این استان خیلی از این نوع سوغاتی استفاده میکنن
ی خیابونی هم هست ک اسمشو نمیبرم ک توی اون خیابون فکر میکنم حداقل 30 تا مغازه ی سوغاتی فروشی هست ک 95 درصدشون دارن این نوع سوغاتی رو میفروشن
اما فقط ی مغازه هست ک مشتری هاش قبل از اینکه اون محصول بیاد و وارد مغازه بشه برای فروش ، صف میبندن
یعنی هنوز محصول نیومده فروش رفته … در این حد
مخصوصاً روزای تعطیل و بهار و تابستون ک مسافر هم زیاده
با اینکه مغازه های بغل دستش هم همین سوغاتی رو دارن اما مردم حاضرن 2_1 ساعت توی صف منتظر بمونن تا از این مغازه خرید کنن
جالبه ک بدونید ظرف بسته بندی محصولش کاملا ی ظرف ساده و بدون هیچ تبلیغاتی هست … ساده ی ساده ، بدون اسم و آدرس ...هیچی
و اینکه هرکسی این سوغاتی رو میخواد فقط میتونه بیاد و از مغازه خرید کنه
یعنی فروش اینترنتی و پست کردن وجود نداره
البته اینو بگم ک ؛ محصولشون اولاً: تازه ی تازس
یعنی هر روز 3 بار ب مقدار زیاد درست میکنن و میارن برای فروش
و دوم اینکه انصافاً خیلی خوشمزه اس .... خیلی
یکبار صبح ساعت 10:30 ب مقدار زیاد میارن و در کمترین زمان ممکن تموم میشه و بار دوم ساعت 12 ظهر میارن و یکبار دیگه دم غروب میارن
ی وقتایی پیش اومده من رفتم بگیرم و حداقل نیم ساعت توی صف وایسادم اما بازم بهم نرسیده و ی وقتایی هم سرش دعوا میشه واقعاً
خب این نتیجه ای ک این بندگان خدا دارن میگیرن و هر روز همین روال وجود داره ، اصلا قابل مقایسه با مغازه های بغل دستشون نیست
اونا ک همگی دارن ی نوع سوغاتی میفروشن ، تازه این مغازه فقط همین نوع رو میفروشه اما مغازه های دیگه سوغاتی های دیگه مثل انواع شکلات چای ، عسل ، لواشک و چیزای دیگه هم میفروشن
هرجور ک فکر میکنم ، ب این نتیجه میرسم ک : تنها عامل تفاوت نتایج این مغازه با بقیه ، برمیگرده ب ذهنیت و طرز فکرشون درباره کارشون ، محصولشون ، فرصت خلق پول و ثروت هست
یعنی هیچ عامل دیگه ای ب ذهنم نمیرسه واقعاً
حالا ی مثال دیگه از خودم درباره نوع شغل و میزان درآمد ؛
من ی مدت کوتاهی با نیسان توی کارگاه بلوک سازی کار میکردم
ی روز صبح از خونه زدم بیرون تا آماده باشم ک اگه زنگ خورد برم برای سرویس
رفتم ی جایی از شهر و توقف کردم
این فکر اومد ک ؛ این همه نیسان هست توی این شهر ک اکثرشون از تو با تجربه تر و حرفه ای تر هستند و خیلی وقته توی این کار هستن و آشنای زیادی هم دارن بواسطه ی مدت زمان بیشتر از من ک دارن اینکارو انجام میدن
و من شروع کردم ب صحبت کردن با خودم و ب خودم میگفتم ک ؛ ببین ، این همه نیسان توی این شهر هست و دارن کار میکنن
آیا بنظر تو درآمدشون در روز ب یک اندازه هست ؟!
خوب ک فکر کردم دیدم ک ؛ ن
معلومه ک درآمدشون باهم یکسان نیست و هی این فکرو برای خودم منطقی کردم
باورتون نمیشه ، انگار ی سدی توی ذهن من شکست
و بعداز 2_1 دقیقه ، گوشیم زنگ خورد و رفتم سرویس ، اونم چ سرویس هایی
اولا چنتا سرویس خوب با درآمد بالا رفتم و ی اتفاق دیگه ای ک افتاد اینطور شد ک : ی سرویسی بهم خورد ک توی مسیر برگشت میتونستم برم اونجا و ی مقدار جنسی رو توی مسیرم بیارم و بعد ببرم ب ی جای دیگه ک هم خیلی سر راست و نزدیک بود و هم راحت و بیدردسر انجام شد
یعنی من ب خودم گفتم ک : ببین محمدرضا !
ی ذره روی باورهات کار کردی و دیدی نتیجه رو !؟
و اونجا بود ک من باور و یقینم نسبت ب صحبت های استاد و قانون جهان کمی اصلاح شد و واقعاً تغییر کرد
و نتیجه هم گویای تغییر بود
من دیگه شک ندارم ک ؛ باورهای من هستن ک شرایط مالی و جنبه های دیگه ی زندگیم رو تحت تاثیر قرار میدم و هر روز با انجام تمرینی ک استاد فرمودن ، سعی میکنم با تمرکز روی باورهای ثروت سازم کار کنم تا بتونم زندگی پربارتر و با کیفیت تری رو تجربه کنم
و از وقتی با جدیت هر روز دارم روی باور :
ثروتمند شدن معنوی ترین خداپسندانه ترین و بهترین کار دنیاست کار میکنم ، نتایج جدید و هماهنگ با باورهای جدیدم دارن برام رخ میدن
نتایجی ک اصلا نمیتونستم فکرشو کنم ک از فلان طریق میخواد نتیجه ی ملموس و واقعی بیاد
و ب خودم میگم ک ؛ آرام باش و نگران چگونگی نباش و فقط روی خودت کار کن ، نتایج حتما رخ میدن
خدای مهربونم رو سپاشگزارم ک ب من این فرصت فوق العاده رو عطا کرد تا روی خودم کار کنم و ب خودم کمک کنم تا ثروتمند بشم
واقعاً برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم