چندین سال پیش که وارد این حوزه شدم، همواره در حال مطالعه کتابهای موفقیت بودهام.
وقتی فهمیدم که موفقیت نیز قوانینی دارد و برای موفقشدن باید آن قوانین را دانست، شروع به یافتنِ این قوانین و اجرای آنها در زندگی و کسب و کار ام نمودم!
بارها و بارها کتابهایی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید را میخواندم و تمامی اصولی را که آورده بود، مو به مو در کسب و کار و زندگیام اجرا میکردم. با اینکه زندگی من در بسیاری از جنبههایش متحول شده بود، با اینکه دوستانِ بسیار زیادی داشتم، با اینکه روابطم عالی شده بود، با اینکه از لحاظ سلامتی، آرامش و اعتماد به نفس، تغییراتی اساسی در من بوجود آمده بود، اما تغییر چندانی در اوضاع مالی و کسب و کار من ایجاد نشده بود!
من هنوز هم همان مشکلات مالی یا حتی مشکلاتی بیشتر را داشتم. وقتی دلایلتان را می خواندم که در پاسخ به سوال به عنوان: مهمترین دلیلِ رونق کسب و کارهای افراد موفق در بعضی از نظرات عنوان کرده بودید، یادم آمد که من نیز در گذشته این عامل ها را اصل می دانستم و به همین دلیل از مسیر اصلی دور میشدم و تلاش هایم جوابگوی نتیجهای که میخواستم، نبود.
من نیز مانند شما با تمام وجود به دنبال تغییری عظیم در شرایط مالی و کسب و کارم بودم. با تمام وجود میخواستم که ثروتمند شوم. با تمام وجود، به کنکاشِ کارهایی میپرداختم که افرادِ ثروتمند انجام میدادند. با تمام وجود جزئیاتی را در کسب و کار خود اجرا می کردم، که عامل موفقیت ِ کسب و کار ثروتمندترین افراد میدانستم.
اما میدیدم که انجام آن کارها هیچ کمکی به ثروتمند شدنِ من نکرد!
اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که روزانه فقط ۴ ساعت میخوابد و مرتباً در حال کار است، من نیز همان کار را انجام میدادم اما نتیجهام بسیار متفاوت از آن بود! اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که بسیار منظم است، تصورم این بود که حتماً این نظم در کسب و کار او باعث موفقیتش شده، پس من نیز همان نظم را اجرا میکردم، اما نتیجه ای حاصل نمیشد!!!
پس از سعی و خطای بسیار، پس از تحقیقات موشکافانه در زندگی افراد ثروتمند، پس از مطالعه دقیق آیات قرآن، بالاخره فهمیدم که:
عامل ثروتمند شدن این افراد، هیچ ارتباطی به کارهایی که انجام میدهند ندارد، بلکه دلیل موفقیتهای این افراد در باورهایی است که در خودشان ایجاد کردهاند!
من با تحقیق، مطالعه و تجربه به این اصول رسیدم، تمامِ باورهایی که عامل اصلی ثروتمند شدن هستند را یکی یکی پیدا کردم و با تمامِ وجودم خواستم که آنها را در خودم ایجاد نمایم!
من یک جهادِ درونی اکبر در خودم ایجاد کردم. یک جهادِ اکبر برای تغییرِ باورهایی که سالیان دراز مرا از ثروت، محروم کرده بود! من این اصول را یافتم و با اجرای آنها و نتایجی که میگرفتم، فهمیدم:
به همان اندازه ای که این اصول را باور و آنها را جزئی از نگرشِ ذهنتان میکنید، موفقیت مالی کسب میکنید!
این یک اصل است:
شما به همان اندازه ای اجازه ورود ثروت به کسب و کار و زندگیتان را میدهید، که باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین درباره ی کسب و کار مورد علاقه تان در ذهن خود میسازید.
اکنون، نتایج مالی ای که در زندگیام گرفتم، به من اجازه میدهد که با قدرت به شما بگویم، تنها عامل ثروتمند شدن شما فقط و فقط باورهایی است که باید در خودتان ایجاد کنید.
عباس منشِ امروز، حاصلِ تغییر باورهایش است و نه هیچ چیزِ دیگر!!
توانمندیهای عباس منش همان توانمندیهاست!
ساعتهای کاری عباس منش حتی کمتر از قبل است!
استراحت عباس منش حتی بیشتر از قبل است!
اما درآمد او بسیار بسیار متفاوتتر از قبل است!
فقط به این علت که: تنها چیزی که در عباس منش تغییر کرده، فقط و فقط باورهای اوست. باورهایی که با خواسته ها و علائقش هم جهت است.
دلم میخواهد با تمام وجودم این موضوع را فریاد بزنم که:
باور کنید که تنها عاملِ ثروتمند شدن یا نشدنتان، فقط و فقط باورهای شماست و نه هیچ چیزِ دیگری!!
به همان اندازه که خدا را باور میکنید، به همان اندازه که ثروت موجود در جهان را باور میکنید، به همان اندازه که قوانین ثروت را باور میکنید و جزئی از وجودتان و زندگیتان و کسب و کارتان میکنید، به همان اندازه هم به خودتان اجازه میدهید که ثروت وارد زندگیتان شود!!!
بنابراین به شما نمیگویم که امتحانش کنید، بکله با ایمان به شما میگویم که همین حالا انجامش دهید! یک جهادِ اکبر درونی برای تغییر باورهایتان راه انداخته و کار روی باورهایتان را آغاز کنید! و بعد میبینید که ارزشش را داشت!
این نتیجه زندگی من و افرادی است که با تعهدی قوی، این جهاد را ایجاد و این باورها را به وجود آوردهاند و واقعاً ارزشش را داشت!
پس همین الان به خودتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید:
آیا باورهایی که در مورد پول دارید، شما را به ثروت میرساند؟
آیا نگرشی که به کسب و کارتان دارید، شما را به ثروت میرساند؟
زیرا تفاوت نفرِ اول هر کسب و کار با دیگران، فقط و فقط در باورهای ثروت آفرینی است که آن افراد نسبت به کاری که به آن علاقه دارند و به عنوان کسب و کار انجام میدهند، ساخته اند.
من نحوه تغییر برنامه ریزی ذهن و ایجاد باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینِ هم جهت با علائق تان را در دوره روانشناسی ثروت ۱ آموزش دادهام!
روانشناسی ثروت۱، آنقدر زندگی ام را تغییر داده، آنقدر از من انسانِ بهتری ساخته که به یقین، تولید این محصول را، مهمترین و قوی ترین کاری می دانم که تا به حال در زندگی ام انجام داده ام و به خاطر آن بی نهایت از خدا سپاس گزارم.
از نظرِ من، مأموریت روانشناسی ثروت۱ ایجادِ یک فرمول در شما برای ثروتمند شدن است! این یادگارِ من برای آیندگان است!
من هنوز هم فایل های صوتی روانشناسی ثروت را در هنگام رانندگی گوش می دهم و هر بار که آنرا می شنوم، با خود می گویم:
عباس منش!!! هنوز هم باید باورهای قدرتمندکننده ای را در خودت پرورش دهی!
هنوز هم باید روی باورهایت کار کنی! باید بارها و بارها این فایلها را بشنوی و این باورها را جزئی از وجودت نمایی!
این کارِ زندگیِ تو تا پایان عمر است!!!
بی نهایت از خدا سپاس گزارم که توانسته ام با تولید محصول روانشناسی ثروت۱، سهم به سزای در موفقیت اعضای خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش و سایر هم وطنانم داشته باشم.
ادعای من دراین باره، نتایج زندگی من و هزاران نفر از افرادی است که با استفاده از تمریناتِ این بسته و اجرای مهارت هایی که در این بسته آموزش داده ام، نه تنها زندگی خودشان، بلکه زندگی یک نسل را تغییر دادهاند.
هر بار که نتایج این افراد را در قسمت نظرات سایت می خوانم یا مصاحبه هایشان را می بینم یا از رونق کسب و کارشان می شنوم، واقعا با تمام وجودم خوشحال می شوم.
زیباترین لحظه در زندگیام، لحظهای است که یک نفرِ دیگر، با درک قوانینِ ثروت، اجازه ورود نعمت و ثروت را به زندگی و کسب و کار خود میدهد و با ثروتمند شدنش، خود را شکوفا می کند.
زیرا ثروت واقعا از ما انسانِ بهتری میسازد!
زیرا هرچه ثروتمند تر می شویم، بخشنده تر، صبورتر، آرام تر و مهربان تر می شویم!
بسیار مهم است که شما ثروتمند باشید، زیرا وقتی وضعیت مالیتان عوض میشود، وقتی کسب و کارتان رونق میگیرد، چیزهای بسیار مهمی در زندگیتان تغییر میکند.
توضیحات بیشتر در مورد دوره روانشناسی ثروت۱
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD344MB29 دقیقه
- فایل صوتی صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟26MB29 دقیقه
قسمت دوم
من به این شکل به قوانین پی بردم. من توی زندگیم کلا مغزم رو اینجوری تربیت کردم که بیام ببینم افراد بسیار موفق چه ویژگی های مشترکی با هم دارند؟ چه باورهایی در خودشون ایجاد کردن؟ و هرچقدر که بیشتر پیگیری کردم و بیشتر تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که آقا در تمام اون چیزایی که ما فکر میکردیم که اصول اصلی موفقیته اینا با هم متفاوت هستند، هم از لحاظ نژاد، هم از لحاظ کشور، هم از لحاظ سن، هم از لحاظ به قول همین مثالی که گفتم تنبلی و زرنگی، با برنامه و بی برنامه بودن، سرمایه اولیه و موضوعات خیلی خیلی زیاد، خانواده، تحصیلات (یعنی یکیشون تحصیلات خیلی بالایی داشت، یکیشون اصلا تحصیلات نداشت) و… و به این نتیجه رسیدم که اون چیزی که توی همه ی اینا مشترک بوده یک جنس باورهایی توی ذهن اونها بوده. یه باورایی بوده که تونسته اونا رو موفق کنه و من سعی کردم که اون باورها رو در خودم ایجاد کنم و سعی کردم که اون باورها رو پرورش بدم و تقویت کنم.
من قبلا همه ی این راهها رو رفتم مثلا میومدم کتاب بیندیش و ثروتمند شو ناپلئون هیل رو میخوندم یه عالمه فاکتور برای ثروتمند شدن داشت، میومدم تمام اونا رو اجرا میکردم میدیدم از لحاظ مالی پیشرفت نکردم. فاکتورهای خیلی خوبی بود مثل نظم، مثل انضباط، مثل سحرخیز بودن و خیلی خیلی فاکتورهای دیگه، نمیخوام بگم اینا ارزشی نداره میخوام بگم اینها عامل اصلی برای ثروتمند شدن افراد نیست و برای منم نبوده که من همه ی این راهها رو رفتم خیلی از شما هم این راهها رو رفتید یعنی خیلی از شما واقعا یه سری تغییرات رو در خودتون دادید، تغییرات بیرونی تر رو مثلا گفتید که بیام یه ذره خوش پوش تر بشم، برم مثلا از لحاظ جسمی خودمو قوی تر کنم خوش اندام تر بشم، زیباتر بشم که موفق تر بشم خیلی از این کارا رو کردیم دیدیم که آقا از لحاظ مالی هم موفق نشدیم با اینکه یه سری کارا رو روی خودمون انجام دادیم، منم این راهها رو رفتم قبلا بعد اومدم فهمیدم که بابا کل داستان اینه که چه فرکانسی رو داری به جهان هستی ارسال میکنی؟ و جهان داره فرکانس های تو رو دریافت میکنه و طبق اون فرکانس هایی که دریافت میکنه وضعیت مالی تو رو تعیین میکنه یا شرایطی برای تو به وجود میاره برای اینکه رشد کنی یا رشد نکنی از لحاظ مالی.
بعد وقتی فهمیدم این بازیه، وقتی فهمیدم قانون اینه تمام تمرکزم رو گذاشتم رو اینکه چه باورهایی رو در خودم ایجاد کنم و بعد یواش یواش به اصول پی بردم. وقتی که به اصول پی ببری دیگه خودت میتونی حدس بزنی یه سری قوانین رو. وقتی اصول رو فهمیدم نشستم یه بررسی کردم خودم رو و تغییراتم رو و افراد موفق رو، افراد بسیار ثروتمند رو در حوزه های مختلف و دیگه یواش یواش اومدم این قوانین رو در وجود خودم هی بیشتر و بیشتر قوی تر کردم، باورها رو قوی تر کردم، خودمو ساختم و به همون اندازه که من روی خودم کار کردم از لحاظ مالی پیشرفت کردم. درسته که الان خیلی خیلی وضعیت مالیم به نسبت قبلم بهتره اما هنوز هم جا داره که خیلی خیلی بهتر بشه.
کی خیلی بهتر میشه؟ موقعی که من بیشتر و بیشتر روی باورهام کار کنم، موقعی که من فرکانس های باز هم بیشتر و بهتری به جهان هستی ارسال کنم و اون وقته که بعد از مدت زمانی که من نتایج اون فرکانس هایی که ارسال کردم رو دریافت میکنم زندگی مالی من باز بهتر و بهتر میشه که همیشه هم یه فاصله ی زمانی هست بین اون موقع که من بیام باورهام رو تغییر بدم و فرکانس هام رو ارسال بکنم و جوابی که جهان به من میدهد. امروز من روی خودم کار کنم امروز تغییر نمیکنم چون امروز باورهای من تغییر نمیکنه که بخواد زندگی مالی من تغییر کنه پس یه فاصله ی زمانی هست و من درکش کردم و میدونم که هرچقدر شوق و اشتیاق بیشتری برای یادگیری، برای تغییر، برای روی خودم کار کردن داشته باشم این فاصله کمتر میشه.
وقتی که وضعیت مالی شما تغییر میکنه خیلی چیزا تو زندگیتون تغییر میکنه، خیلی زندگیتون قشنگ تر میشه، خیلی سپاسگزارتر میشید و من چقدر دوست داشتم که به این نقطه برسم که به شما بگم که باور کنید که هرچی رو که از خدا بخواید بهتون میده اگر با خدا هماهنگ بشید، به قول قرآن اگر شما هم خداوند رو اجابت کنید، اگر قوانینشو درک کنید.
اینکه من اینقدر به قرآن علاقه دارم به خاطر اینه که خیلی از این قوانین توی قرآن به دست اومد برای من، خیلی از این قوانینی که میتونه زندگی مالی یا زندگی معنوی یا زندگی روابطی یا سلامتی جسمانی ما رو متحول کنه، اینا رو من از توی قرآن به دست آوردم چون این کتاب بر اساس فرکانس نوشته شده، چون این کتاب به این شکل نوشته شده که همیشه در تمام آیات داره در مورد فرکانس صحبت میکنه. انتخاب کلمات حتی اینکه به فرض کلمه ی “الله” با “ال” بیاد اما کلمه ی “رب” بدون “ال” بیاد اینا همشون حرف داره، اینا همشون برای من پیغام داشته.
من واقعا از خداوند سپاسگزارم که خدایا ازت ممنونم که منو هدایت کردی، کی منو هدایت کردی؟ موقعی که من با تمام وجود خواستم که هدایت بشم. موقعی که من براش حرکت کردم، موقعی که من صبح تا شب داشتم به این موضوع فکر میکردم، صبح تا شب، توی خواب، باور کنید من انقدر به اینکه چه باورهایی رو باید برای خودم ایجاد کنم که از لحاظ مالی موفق بشم فکر میکردم که توی خواب بهم الهام میشد که ببین این باور رو هم باید رو خودت کار کنی همون موقع از خواب میپریدم میومدم می نوشتم که فردا که یه ذره بیدارتر شدم بیام بشینم روی این موضوع که بهم الهام شده کار کنم. توی خواب این چیزا بهم گفته میشد! انقدر که من خودمو درگیر این موضوع کرده بودم.
همین الان هم توی هر کشوری که میرم اصلا اصولا دارم به این موضوع فکر میکنم که آقا چه جالب تو این قسمت شهر یه سری فروشگاه بسیار بسیار موفق و یه سری فروشگاه بسیار نا موفق هستن بعد سعی میکنم ارتباط برقرار کنم، بعد سعی میکنم برم ببینم آدما دلایل پیشرفتشون یا عدم پیشرفتشون چیه؟ تا بحال هرکجا تحقیق کردم، تو هر کشوری که تحقیق کردم به همون نتایجی رسیدم که قبلا توی قرآن بهش رسیده بودم یعنی در واقع نتایج تحقیقات من فقط داره ایمان منو قوی تر میکنه، داره مثال های منو بیشتر میکنه تغییری در اون اصل موضوع نداده چون اصل موضوع از همون اول این بود که آقا چه فرکانسی رو داری میفرستی به جهان هستی؟ اونا رو باید درست کنی، اونا رو باید تغییر بدی، اونها رو باید جوری تغییر بدی که نتیجه ش فراوانی باشه، نتیجه ش سلامتی باشه، نتیجه ش ثروت باشه، نتیجه ش خوشبختی باشه، نتیجه ش سعادت باشه.
من هم به همین شکل تغییر کردم، من هم برام یک روزه اتفاق نیفتاد، هربار که آگاهیم بیشتر شد و باورهام رو تقویت کردم اگر وضعیت مالی من 1 بود بعدش شد 2، اگر 2 بود شد 4، اگر 4 بود شد 8 و همینجور تصاعدی رشد کرد. پس ازتون میخوام که حتما مراحل رو آرام آرام طی کنید.
من قبلا اصلا نمیتونستم باور کنم که وقتی که من تغییر میدم فرکانس هام رو چقدر همه چیز راحت میشه، به چه استقلال مالی میرسم؟ من الان شرایط مالیم به حدی هست که میتونم خودمو همین الان بازنشسته کنم و تا آخر عمرم با راحتی و با آسایش زندگی کنم. سرمایه گزاری های من، بیزینس های من درآمدی برای من به صورت غیرفعال داره که من میتونم هیچ کاری نکنم، کل زندگیمو برم فقط دنیا رو بگردم، بازنشسته کنم خودم رو و تا آخرین روز زندگیم عالی زندگی کنم ولی خوب من عاشق کارمم من کارمو دوست دارم نه به خاطر پولش، من عاشق این کارم، عاشق کارایی که دارم انجام میدم هستم نمیتونم اونا رو ول کنم اگر ولشون کنم انجامشون ندم می میرم، از بین میرم به خاطر همینم دارم انجامشون میدم. میخوام به یه جایی برسی که اگر داری کار میکنی به خاطر دلت باشه، به خاطر عشقت باشه نه به خاطر اینکه مجبوری کار کنی، اگر کار نکنی نمی تونی اجاره خونه بدی. اگر رو باوراتون کار کنید نتایج خیلی فوق العاده ای به دست میاد، زندگیتون در تمام ابعادش تغییر میکنه جوری تغییر میکنه که نمی تونی باور کنی الان.
وضعیت مالی من خیلی متحول شده خیلی خیلی زیاد ولی لباس پوشیدن من فرقی نکرده، روابطم با بقیه فرقی نکرده. بعضی وقتها خودم به خودم میگم تو انقدر از لحاظ مالی موفق شدی ولی همون زندگی رو داری، همون وسایل، همون خونه، همون شرایط، یه ذره یه کوچولو یه سری چیزا رو تغییر دادی اما اگر میخواستی به نسبتی که از لحاظ مالی پیشرفت کردی زندگی شخصیت رو هم تغییر بدی، ماشین هات رو هم تغییر بدی، وسایل خونه ت رو تغییر بدی خیلی تغییرات عظیم تر میشد باشه، اگر میخواستی لباست رو تغییر بدی، ساعتت رو تغییر بدی، کفشت رو تغییر بدی خیلی میتونست تغییرات عظیم تر و بزرگتر باشه اما چرا تو تغییر نکردی؟ من به این موضوع فکر کردم که چرا پس من با اینکه انقدر الان آزادی دارم برای اینکه هرچی رو داشته باشم نمیخوام چیزی رو داشته باشم؟ چرا خیلی برام مهم نیست این چیزا؟ چرا لباسی رو دارم میپوشم که 3 سال پیش خریدمش و دارم میپوشمش و هنوزم دارم همونو میپوشم؟ چرا وقتی که بازار میرم با اینکه اینهمه تنوع جنس هست هیچ علاقه ای به خریدن هیچ کدومشون ندارم؟ به این موضوع فکر کردم.
چون انگیزه ی من این نبود از همون اول. انگیزه ی من این نبود که مثلا بیام کت و شلوار چند ده میلیون تومنی بخرم، ساعت چند صد میلیون تومنی بخرم، انگیزه ام این بود که بتونم این حرفا رو بزنم، انگیزه ام این بود که به مردم بگم به خدا اگر باور کنید خدا رو هرچی رو که بخواید بهتون میده، من این انگیزه رو داشتم و الان هم تو اون مسیر دارم حرکت میکنم. شاید شما انگیزه تون متفاوت باشه از من، من دارم در مورد خودم صحبت میکنم نمیگم که انگیزه ی دیگه ای برای موفقیت مالی بده یا خوبه، من دارم در مورد خودم میگم و از اینکه الان میتونم این حرفا رو بزنم سپاسگزارم، از اینکه تو این شرایط هستم سپاسگزارم، خدارو شکر میکنم.
قسمت اول
متن کامل فایل ارزشمند “صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟” تقدیم به دوستان عزیز هم فرکانسی:
به نام خدای مهربان
سلام خدمت شما دوست عزیز
قبلا گفته بودم برید ببینید که افرادی از یک کسب و کار که درآمدهای بسیار متفاوتی دارن دلیلش به نظر شما چیه؟ مثلا 2تا بستنی فروشی رو مثال بزنید، 2تا موبایل فروشی رو، 2تا شیرینی فروشی رو که تقریبا کالاهای یکسانی دارن ارائه میکنن اما درآمدشون بسیار متفاوته یا تقریبا در یک قسمت شهر هستن اما درآمد متفاوتی دارند.
میخواستیم پی ببریم که چرا بعضی از افراد با اینکه همون شغلی رو دارن که بقیه دارن اما درآمد بسیار بسیار بالاتری دارن؟ برای من خیلی خیلی مهمه که شما وقتی که میخواید جواب یک سوال رو به دست بیارید خودتون اقدام کنید، دست به کار بشید، حرکت کنید، توی اینترنت سرچ کردن اقدام خیلی خاصی نیست، کار خاصی نداره خیلی سریع آدم میتونه بره یه سری مطالب رو جمع کنه اما تاثیری در باورهای ما ایجاد نمیکنه.
وقتی که شما بلند میشی میری با صاحب اون شیرینی فروشی که خیلی موفقه صحبت میکنی و ازش میخوای که چند دقیقه وقتش رو بهت بده چندتا اتفاق توی وجودت میفته:
1 – با آدم های موفق بیشتر حشر و نشر میکنی
2 – اعتماد به نفست میره بالا و خیلی خیلی تواناییت بیشتر میشه از اینکه میتونی این ارتباط رو برقرار کنی
3 – اطلاعات ذی قیمتی رو به دست میاری
شما از زبان بدن اون افراد چیزهایی رو به دست میارید که هرگز تو نوشته ها به دست نمیارید، از نوع برخوردش با کارمنداش، از نوع برخوردش با خود تو به عنوان مصاحبه گر. یعنی چیزهایی اونجا دیده میشه و شنیده میشه و دریافت میشه که قابل مقایسه با هیچ مطالعه ی دیگه ای نیست.
وقتی که من شروع کردم به مطالعه ی کتاب ها و تغییر زندگی خودم در تمام ابعاد رشد خیلی خیلی وسیعی رو تجربه کردم و اونایی که در گذشته من رو میشناختن شاهدن که چقدر همه چی زندگی من عالی شده بود، سلامتیم، روحیه م، روابطم با خداوند، روابطم با مردم، همه چیز خیلی عالی بود اما حتی بعد از اینکه من سمینارهام رو برگزار میکردم و حتی سالها داشتم توی تهران سمینارهای بزرگی رو برگزار میکردم یه نکته ای منو آزار میداد و اون هم این بود که از لحاظ مالی هنوز وضعیت من تغییر چندانی نکرده بود که حتی وضعیت مالی من بدتر هم شده بود از قبل! یعنی اگر قبلا درآمدم زیاد نبود حداقل بدهکار نبودم ولی من در یک برهه ای از زمان که شاید چند سال هم طول کشید بدهکاری های شدیدی رو هم ایجاد کردم و شرایطم خیلی خیلی سخت شد.
یادمه اون موقع ها به خدا میگفتم که خدایا تو به من سلامتی دادی، تو به من روابط خوب دادی، تو به من روحیه دادی، تو به من اعتماد به نفس دادی، تو زندگی من آدمای خیلی خوبی رو وارد کردی، تو برای من همه کار کردی، یه کار دیگه هم ازت میخوام برای من انجام بدی و اونم اینه که از لحاظ مالی پیشرفت کنم، اونقدر پیشرفت کنم که به همه ی مردم جهان بگم باور کنید این قوانینی که داره آموزش داده میشه و این حرفایی که دارم میزنم تمام موضوعات رو پوشش میده، یعنی هم روابطتون رو خوب میکنه، هم جسمتون رو سالم میکنه، هم اعتماد به نفستون رو میبره بالا، هم روحیه تون رو شاد میکنه و هم درآمدتون یا زندگی مالی تون رو متحول میکنه.
یعنی همیشه من به خدا میگفتم خدایا کمکم کن که از لحاظ مالی پیشرفت کنم که به شاگردام بگم ببین این خدایی که من باورش کردم که اینهمه چیز به من داده ثروت رو هم به من داده و اگر از این مسیر برید هرچی رو که بخواید بهتون داده میشه. چون تا قبل از اون من نمی تونستم این حرف رو بزنم، میتونستم بگم که زندگیتون خیلی شاد میشه، دوستای خیلی زیادی پیدا میکنید، روحیه تون خیلی خوب میشه، رابطه تون با خدا خیلی قشنگ تر میشه اما نمی تونستم بگم وضع مالی تون هم خیلی خوب میشه چون مال خودم نشده بود، چون هنوز وضعیت مالی من تغییر چندانی نکرده بود حتی بدتر هم شده بود که بهتر نشده بود.
همیشه این روزها رو می دیدم، همیشه در زندگی خودم در اون روزها، این روزهای الان رو می دیدم که یه جوری بشه از لحاظ مالی، یک وضعیتی رو برای خودم ایجاد کنم، یک نتیجه ای بگیرم که به همه فریاد بزنم که باور کنید که می شود. عاملی که بیشتر از هر چیزی منو تحریک میکرد برای اینکه از لحاظ مالی موفق باشم این بود که بتونم این حرفا رو بزنم، که بتونم این ایمان رو در مردم ایجاد کنم که باور کنید، اگه خدا رو باور کنید، اگه قوانینش رو باور کنید، اگر جهان و سیستمی که داره جهان رو حرکت میده باور کنید هر آنچه که بخواهید به دست میارید در هر بعدی.
همیشه آرزو داشتم که بتونم این حرف رو با قدرت بزنم. من در موارد دیگه با قدرت صحبت میکردم اما واقعا نمی تونستم در مورد مسائل مالی با قدرت صحبت کنم چون خودم به دست نیاورده بودم. پس اگر من الان دارم با شما صحبت میکنم، اگر من دارم در مورد مسائل مالی در مورد موفقیت های مالی با شما صحبت میکنم من در جایگاهی هستم که به خودم این اجازه رو میدم که در مورد این موضوع صحبت کنم چون گذشته ی من بوده.
من در شغل های متعددی کار کردم، در فضاهای متعددی کار کردم اما با اینکه توانایی های من افزایش پیدا نکرده، با اینکه استعداد من افزایش پیدا نکرده با اینکه زمان کاری من حتی کاهش پیدا کرده که افزایش پیدا نکرده، درآمد من به مراتب بالاتر رفته بیش از 300 – 400 برابر از همون روزایی که من تو بندرعباس بودم. پس باور کنید که میتونیم همه چی رو تغییر بدیم، باور کنید که کافیه زمان بذاریم روی خودمون، روی باورهامون و بعد مسیرهای جدید به ما الهام میشه، راه های جدید به ما گفته میشه، شیوه های متفاوت تبلیغات، بازاریابی، فروش و… به ما گفته میشه بهترین راهکارهاش، خیلی نمیخواد دنبال این راهکارها باشیم، یه کتابی می بینیم که بهمون میگه، یه دوستی بهمون میگه، یه ایده ای بهمون گفته میشه، توی خواب یه خوابی می بینیم که بهمون گفته میشه آقا اگه این تبلیغ رو بکنی خیلی جواب میگیری یا به یه طریقی یه سمیناری میریم، یه حرفی میشنویم.
وقتی که ما روی باورامون کار میکنیم روی اصل موضوع که تغییر ریشه ی باورهامونه کار میکنیم، اون موضوعات کوچکتر مثل اینکه کجا مغازه بگیریم؟ چطور تبلیغات کنیم؟ چه محصولی تولید کنیم که فروشش بیشتر باشه؟ چه تغییری در محصولمون بدیم که فروشش بیشتر باشه؟ و… اینها بعدا به ما گفته میشه اول ما باید روی خودمون کار کنیم، روی باورهامون کار کنیم.
اگر من دارم این صحبت رو میکنم من نتیجه گرفتم که دارم صحبت میکنم، زندگی من و حساب بانکی من شاهد این صحبت هاس، نتایجی که در زمینه ی مالی گرفتم شاهد این گفته هاس و دوست دارم تو هم به این حرفا خیلی عمیق فکر کنی.
در ادامه ی این سوالی که مطرح شد که 2تا فرد که یک شغل یکسان دارن ولی درآمد متفاوتی رو دارن با هم مقایسه کنید من میخوام به یه نکته ی مهم اشاره کنم، دوستان این نکته بسیار بسیار نکته ی مهمیه: وقتی که شما میخواید قانون رو بفهمید، وقتی که میخواید به قول من فکر خدا رو بخونید، وقتی که میخواید بفهمید که خداوند چه قوانینی رو در جهان تعبیه کرده بیاید افراد موفق تو اون زمینه ای که میخواید قانونشو پیدا کنید رو پیدا کنید و ویژگی های مشابه اونها رو دنبال کنید یعنی اشتراکاتشون رو، یعنی بگید آقا این آدمه که موفق شده این ویژگی ها رو داشته خیلی آدم موفقیه تو بیزینس خودش (با شناخت).
من دیدم یه موقعی هست شما دلایل موفقیت افراد رو درست درک نکردید، چرا؟ چون با خود اون طرف صحبت نکردید، چون خیلی کنکاش نکردید، چون خیلی ظاهری نگاه کردید به موضوع اما اگر وارد موضوع بشید و از دید کارشناسانه تر از دید ریزبینانه تر به موضوع و به اون فرد نگاه کنید یک سری ویژگی ها رو می بینید میگید آقا این آدمه این ویژگی های روحی روانی رو داره حالا ممکنه امید باشه، ممکنه خوش پوش بودن باشه، اخلاق باشه، مردم داری باشه، صبر باشه، حوصله باشه، ایمان باشه، جایگاه خوب توی شهر باشه، ویترین خوشگل باشه یا محصولات با کیفیت باشه یا هرچی. بیاید این ویژگی های افراد موفق رو دونه دونه کنار هم بذارید یعنی تحقیق کنید بررسی کنید ببینید که کدوم اینا با هم مشترکه؟ کدوم یکی از این ویژگی ها و خصیصه ها با هم مشترکه؟ اونهایی که مشترکه قانونه!
یعنی چی؟ یعنی اینکه ممکنه شما 2تا فرد خیلی موفق رو در شهرت بشناسی که یکیشون مغازه ش تو گل شهره یعنی توی خیابون خیلی معروف شهره، دور میدون اصلی شهره و بسیار موفقه اما یه نفر دیگه رو هم بشناسی که مغازه ش خیلی پرته، یه جای خیلی پرت تری هست اما اون هم بسیار موفقه پس این ویژگی داشتن یه جای خیلی خوب در مرکز شهر جزو قوانین اصلی برای موفقیت نیست.
یا یه جور دیگه، یه آدمی رو پیدا میکنی می بینی بسیار آدم موفقیه توی کارش از لحاظ مالی یا از هر لحاظ دیگه بعد میای نگاه میکنی می بینی این آدم خیلی خیلی منظمه مثلا همه کاراشو طبق نظم انجام میده، یه دفترچه داره همیشه طبق برنامه کاراش پیش میره مثلا میدونه که امروز در ساعت های مختلف چه کارایی باید انجام بده، فردا رو میدونه برنامه ش چیه، پس فردا رو میدونه برنامه ش چیه، میگی آقا یکی از ویژگی ها و خصیصه های این فرد اینه که بسیار بسیار آدم منظم و با برنامه ریزیه. حالا یه آدم دیگه ای رو پید میکنی که اونم بسیار موفقه توی اون حوزه ای که داری دنبال میکنی، این 2تا رو باهم مقایسه میکنی می بینی که دومی اصلا اهل برنامه ریزی نیست یعنی بهش میگی خوب برنامه ت برای فردا، برای 1ماه دیگه، برای 1سال دیگه چیه؟ میگه خیلی برنامه ندارم، پیش میاد، پیش میریم ببینیم چه اتفاقی میفته؟ به این نتیجه میرسی که آقا پس برنامه ریزی اون موضوع اصلی برای کسب موفقیت این افراد نبوده.
یا یه موضوع دیگه. میای می بینی یکی از افرادی که خیلی موفقه و داری بررسیش میکنی مثلا روزی 4 ساعت میخوابه و کلا آدم خیلی اکتیو و فعال و پرجنب و جوشیه، از این شهر به اون شهر، از این کار به اون کار و بسیار هم آدم موفقیه، حالا تو این موضوع خاصی که ما گفتیم بسیار آدم ثروتمندیه، یه نفر دیگه رو پیدا کردی که اونم خیلی آدم ثروتمندیه اما مثلا روزی 10 ساعت میخوابه، خیلی خونسرده، خیلی هم تقلا نمیکنه، خیلی هم آرومه و اتفاقا خیلی هم زیاد تفریح میکنه اما بسیار بسیار ثروتمنده، پس به این نتیجه میرسیم که زمان زیاد برای کار گذاشتن یا اکتیو و فعال بودن هم جزو فاکتورهای اصلی نیست، فاکتور هست اما جزو فاکتورهای اصلی برای ثروتمند شدن نیست که اگر بود باید این یکی آدم هم ثروتمند نمیشد چون که این فاکتوره رو نداره.