چندین سال پیش که وارد این حوزه شدم، همواره در حال مطالعه کتابهای موفقیت بودهام.
وقتی فهمیدم که موفقیت نیز قوانینی دارد و برای موفقشدن باید آن قوانین را دانست، شروع به یافتنِ این قوانین و اجرای آنها در زندگی و کسب و کار ام نمودم!
بارها و بارها کتابهایی مثل بیندیشید و ثروتمند شوید را میخواندم و تمامی اصولی را که آورده بود، مو به مو در کسب و کار و زندگیام اجرا میکردم. با اینکه زندگی من در بسیاری از جنبههایش متحول شده بود، با اینکه دوستانِ بسیار زیادی داشتم، با اینکه روابطم عالی شده بود، با اینکه از لحاظ سلامتی، آرامش و اعتماد به نفس، تغییراتی اساسی در من بوجود آمده بود، اما تغییر چندانی در اوضاع مالی و کسب و کار من ایجاد نشده بود!
من هنوز هم همان مشکلات مالی یا حتی مشکلاتی بیشتر را داشتم. وقتی دلایلتان را می خواندم که در پاسخ به سوال به عنوان: مهمترین دلیلِ رونق کسب و کارهای افراد موفق در بعضی از نظرات عنوان کرده بودید، یادم آمد که من نیز در گذشته این عامل ها را اصل می دانستم و به همین دلیل از مسیر اصلی دور میشدم و تلاش هایم جوابگوی نتیجهای که میخواستم، نبود.
من نیز مانند شما با تمام وجود به دنبال تغییری عظیم در شرایط مالی و کسب و کارم بودم. با تمام وجود میخواستم که ثروتمند شوم. با تمام وجود، به کنکاشِ کارهایی میپرداختم که افرادِ ثروتمند انجام میدادند. با تمام وجود جزئیاتی را در کسب و کار خود اجرا می کردم، که عامل موفقیت ِ کسب و کار ثروتمندترین افراد میدانستم.
اما میدیدم که انجام آن کارها هیچ کمکی به ثروتمند شدنِ من نکرد!
اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که روزانه فقط ۴ ساعت میخوابد و مرتباً در حال کار است، من نیز همان کار را انجام میدادم اما نتیجهام بسیار متفاوت از آن بود! اگر فرد ثروتمندی را میدیدم که بسیار منظم است، تصورم این بود که حتماً این نظم در کسب و کار او باعث موفقیتش شده، پس من نیز همان نظم را اجرا میکردم، اما نتیجه ای حاصل نمیشد!!!
پس از سعی و خطای بسیار، پس از تحقیقات موشکافانه در زندگی افراد ثروتمند، پس از مطالعه دقیق آیات قرآن، بالاخره فهمیدم که:
عامل ثروتمند شدن این افراد، هیچ ارتباطی به کارهایی که انجام میدهند ندارد، بلکه دلیل موفقیتهای این افراد در باورهایی است که در خودشان ایجاد کردهاند!
من با تحقیق، مطالعه و تجربه به این اصول رسیدم، تمامِ باورهایی که عامل اصلی ثروتمند شدن هستند را یکی یکی پیدا کردم و با تمامِ وجودم خواستم که آنها را در خودم ایجاد نمایم!
من یک جهادِ درونی اکبر در خودم ایجاد کردم. یک جهادِ اکبر برای تغییرِ باورهایی که سالیان دراز مرا از ثروت، محروم کرده بود! من این اصول را یافتم و با اجرای آنها و نتایجی که میگرفتم، فهمیدم:
به همان اندازه ای که این اصول را باور و آنها را جزئی از نگرشِ ذهنتان میکنید، موفقیت مالی کسب میکنید!
این یک اصل است:
شما به همان اندازه ای اجازه ورود ثروت به کسب و کار و زندگیتان را میدهید، که باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین درباره ی کسب و کار مورد علاقه تان در ذهن خود میسازید.
اکنون، نتایج مالی ای که در زندگیام گرفتم، به من اجازه میدهد که با قدرت به شما بگویم، تنها عامل ثروتمند شدن شما فقط و فقط باورهایی است که باید در خودتان ایجاد کنید.
عباس منشِ امروز، حاصلِ تغییر باورهایش است و نه هیچ چیزِ دیگر!!
توانمندیهای عباس منش همان توانمندیهاست!
ساعتهای کاری عباس منش حتی کمتر از قبل است!
استراحت عباس منش حتی بیشتر از قبل است!
اما درآمد او بسیار بسیار متفاوتتر از قبل است!
فقط به این علت که: تنها چیزی که در عباس منش تغییر کرده، فقط و فقط باورهای اوست. باورهایی که با خواسته ها و علائقش هم جهت است.
دلم میخواهد با تمام وجودم این موضوع را فریاد بزنم که:
باور کنید که تنها عاملِ ثروتمند شدن یا نشدنتان، فقط و فقط باورهای شماست و نه هیچ چیزِ دیگری!!
به همان اندازه که خدا را باور میکنید، به همان اندازه که ثروت موجود در جهان را باور میکنید، به همان اندازه که قوانین ثروت را باور میکنید و جزئی از وجودتان و زندگیتان و کسب و کارتان میکنید، به همان اندازه هم به خودتان اجازه میدهید که ثروت وارد زندگیتان شود!!!
بنابراین به شما نمیگویم که امتحانش کنید، بکله با ایمان به شما میگویم که همین حالا انجامش دهید! یک جهادِ اکبر درونی برای تغییر باورهایتان راه انداخته و کار روی باورهایتان را آغاز کنید! و بعد میبینید که ارزشش را داشت!
این نتیجه زندگی من و افرادی است که با تعهدی قوی، این جهاد را ایجاد و این باورها را به وجود آوردهاند و واقعاً ارزشش را داشت!
پس همین الان به خودتان نگاه کنید و از خودتان بپرسید:
آیا باورهایی که در مورد پول دارید، شما را به ثروت میرساند؟
آیا نگرشی که به کسب و کارتان دارید، شما را به ثروت میرساند؟
زیرا تفاوت نفرِ اول هر کسب و کار با دیگران، فقط و فقط در باورهای ثروت آفرینی است که آن افراد نسبت به کاری که به آن علاقه دارند و به عنوان کسب و کار انجام میدهند، ساخته اند.
من نحوه تغییر برنامه ریزی ذهن و ایجاد باورهای قدرتمندکننده و ثروتآفرینِ هم جهت با علائق تان را در دوره روانشناسی ثروت ۱ آموزش دادهام!
روانشناسی ثروت۱، آنقدر زندگی ام را تغییر داده، آنقدر از من انسانِ بهتری ساخته که به یقین، تولید این محصول را، مهمترین و قوی ترین کاری می دانم که تا به حال در زندگی ام انجام داده ام و به خاطر آن بی نهایت از خدا سپاس گزارم.
از نظرِ من، مأموریت روانشناسی ثروت۱ ایجادِ یک فرمول در شما برای ثروتمند شدن است! این یادگارِ من برای آیندگان است!
من هنوز هم فایل های صوتی روانشناسی ثروت را در هنگام رانندگی گوش می دهم و هر بار که آنرا می شنوم، با خود می گویم:
عباس منش!!! هنوز هم باید باورهای قدرتمندکننده ای را در خودت پرورش دهی!
هنوز هم باید روی باورهایت کار کنی! باید بارها و بارها این فایلها را بشنوی و این باورها را جزئی از وجودت نمایی!
این کارِ زندگیِ تو تا پایان عمر است!!!
بی نهایت از خدا سپاس گزارم که توانسته ام با تولید محصول روانشناسی ثروت۱، سهم به سزای در موفقیت اعضای خانواده گروه تحقیقاتی عباس منش و سایر هم وطنانم داشته باشم.
ادعای من دراین باره، نتایج زندگی من و هزاران نفر از افرادی است که با استفاده از تمریناتِ این بسته و اجرای مهارت هایی که در این بسته آموزش داده ام، نه تنها زندگی خودشان، بلکه زندگی یک نسل را تغییر دادهاند.
هر بار که نتایج این افراد را در قسمت نظرات سایت می خوانم یا مصاحبه هایشان را می بینم یا از رونق کسب و کارشان می شنوم، واقعا با تمام وجودم خوشحال می شوم.
زیباترین لحظه در زندگیام، لحظهای است که یک نفرِ دیگر، با درک قوانینِ ثروت، اجازه ورود نعمت و ثروت را به زندگی و کسب و کار خود میدهد و با ثروتمند شدنش، خود را شکوفا می کند.
زیرا ثروت واقعا از ما انسانِ بهتری میسازد!
زیرا هرچه ثروتمند تر می شویم، بخشنده تر، صبورتر، آرام تر و مهربان تر می شویم!
بسیار مهم است که شما ثروتمند باشید، زیرا وقتی وضعیت مالیتان عوض میشود، وقتی کسب و کارتان رونق میگیرد، چیزهای بسیار مهمی در زندگیتان تغییر میکند.
توضیحات بیشتر در مورد دوره روانشناسی ثروت۱
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD344MB29 دقیقه
- فایل صوتی صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟26MB29 دقیقه
با سلام و احترام.
من با افراد موفق و ناموفق مصاحبه نکردم. اما همیشه حتی قبل از این فایل و کلا مباحث موفقیت از بچگی از خودم میپرسیدم چرا بابا و دایی محمد من همیشه میگن که نمی تونن پولدار بشن و همیشه میگن فلانی چه دل و جراتی داره، فلانی چون نمی ترسه برنده میشه، فلانی چون بخیاله برنده میشه و از این قبیل حرف ها. و دو تا دایی دیگه ام اما هر خرید و فروشی میکردن خیلی موفق بودن. و همه ربطش میدادن که اینا خیلی خوش شانس هستن. چیزی که دردناک بود این بود که پدرم من رو مثل خودش تصور میکرد و میگفت تو هم شانس نداری (نمیدونم چرا این رو میگفت. شاید چون من رو بیشتر از برادرم دوست داشت، میخاست من شبیه خودش باشم. ترجیح میداد خوش شانس نباشم اما شبیه اون باشم. و میگفت برادرم شانسش خوبه. جالبه اگر به زندگی من و برادرم نگاه کنی ادم ها همیشه نسبت به من خیلی مهربون تر و نرم تر بودن و…). خلاصه این مسایل همیشه تو ذهنم سوال بود و دلم هم میخاست بگم نه خیر من خیلی هم خوش شانسم. تا اینکه با صحبت های استاد آشنا شدم و کاملا قضیه برام واضح شد. پدر من باور داشت که اگر چیزی بخره ارزون میشه و به محض فروختن گرون میشه. باور داشت که خدا باهاش لجه و هرچی بگه برعکسشو می کنه. باور داشت که ما (همه رو هم قاطی میکرد فقط خودش رو نمی گفت) نمیتونیم چون پارتی نداریم و هیچکش با ما دوست نمیشه. همه کارشون که با ما تموم شد میزارن میرن. و کلی باورهای مخرب و نابودکننده (بعضی وقت ها به خودم میگم با این همه کفری که بابام میگفت خدا خیلی بزرگ بود که به ما نعمت میداد. البته پدرم کودکی بسیار سخت و تحقیر کننده ای داشت که منجر به این باورها شده بود و من نمیخوام پدرم رو بد نشون بدم). من با چشم خودم دیدم که پدر من میتونست میلیاردر بشه و پول هاش رو سرمایه گذاری کنه اما انقدر ناشکری کرد که پولش موند تو بانک و ارزشش رو از دست داد. قشنگ یادمه ما دو تا آپارتمان داشتیم که اولش دست مستاجر بود ولی از اونجایی که بابام ادم ها درست رو جذب نمیکرد به این نتیجه رسید که خالی بمونه بهتره. همیشه هم غر میزد که این دو تا اپارتمان دو قرون هم نمی ارزن. کی میخاد بخره. نقشه اشون خوب نیست. پارکینگ نداره و… میخواستیم خونه خودمون رو بزرگتر کنیم. بابام گفت من مطمین نیستم که اون دوتا آپارتمان فروش بره. خلاصه بعد از کلی بحث و جدل بابای من گفت دنبال خونه میگردیم به شرط اینکه خونه ها فروش بره. اقا منم که اصلا از قوانین الهی خبر نداشتم به مامانم گفتم بریم دعا بگیریم که خونه ها فروخته بشه ببینیم این دیگه چه بهونه ای میاره. خلاصه به یک ماه نکشید هر دو تا خونه رو فروختیم. خونه مورد نظر رو پیدا کردیم، همون موقع ها دوست بابام بهش زنگ زد و گفت بزار من برات استخاره کنم. بعد گفت استخاره بد اومده. اقا بابای من گفت تا بعد ماه رمضون صبر می کنیم بعد شاید ارزون بشه. اقا دو هفته نگذشته قیمت خونه ها سه برابر رشد کرد (همون موقعی یهو دلار و خونه و.. گرون شدن) هیچی دیگه ما با پولمون هیچی نتونستیم بخریم و مجبور شدیم خونه خودمون بمونیم. بابام هر روز خودش رو لعنت میکرد که چرا خونه ها رو فروخته. (یعنی میخام بگم فرکانس بد یا همون ناشکری چطوری باعث میشه خودت مال خودت رو نابود کنی). ترس داشتن، احساس عدم امنیت، دست کم گرفتن توانایی ها، عدم توانایی تشخیص اینکه من باید تغییر کنم و مشکل از منه، احساس گناه، احساس ناشکری و کم شمردن نعمت هایی که داریم، خوار کردن و بی احترامی به خودمون همه خصیصه هایی که میتونه نعمت رو از ما بگیره.
در عوض من یک پدر بزرگ داشتم که از 15 سالگی اومده بود تهران دنبال کار. جالبه من هیچ وقت ازش نشنیدم و همین الان هم نمیدونم که این اصلا اومده بود تهران سختی کشیده بود یا نه، اصلا از این چیزها حرف نمیزد. من فکر میکردم از اول پولدار بوده ولی طبیعتا از صفری شروع کرده و کم کم مغازه خریده و کارش رو توسعه داد. همیشه خدا رو شکر میکرد. همیشه با همه خوش برخورد بود. همه رو تشویق میکرد که نعمت هاشون رو ببینن. توی معاملیه نترس بود. و کلی انرژی مثبت داشت و به همین دلیل ثروتمند ششده بود. اما یه چیز خیلی جالب، پدر بزرگ من دور بر خودش رو پر کرده بود از ادم هایی که نعمت های خودشون رو نمیدیدن و هر روز به نحوی به پدربزرگم نهیب میزدن. کم کم پدربزرگم تحت گفته دیگران فکر میکرد چشم میخوره و خیلی نگران این قضیه شده بود. و کل خانواده همین دیدگاه رو داشتن که چون بابمون پولداره چشم میخوره. این در زندگیشون اثر کرد و بی هیچ دلیلی بیماری روانی گرفت و مادربزرگم رو طلاق داد. داشت اتیش به مالش میزد. البته خدا رو شکر بعد از چند سال مجدد به خودش اومد و خوش رو جمع و جور کرد. اما هرگز نفهمید که باید از ادم های سمی اطرافش دوری کنه. فکر میکرد چون فامیل و همشهری هستن باید تحویلشون بگیره. به همین دلیل کیفیت زندگیش هیچ وقت به قبل برنگشت. اما چون باورهای قوی در مورد پول داشت همیشه براش پول می اومد. بنابراین: دوری کردن از افراد سمی و منفی نگر، هر روز نعمت ها رو به خودمون یادآوری کردن و سپاسگزاری، شجاع بودن، باورهای قوی از چیزهایی که ما رو موفق می کنه.
مستدام باشید.