صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟ - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

677 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین ویسی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    به نام خدا

    خدایا شکرت که توانستم دوباره فایل جدیدی را بشنوم  ،خدایا شکرت که  به من فرصتی دادی که بتوانم کامنت بنویسم.

    استاد ازما میخوان که بریم   دلایل تفاوت درامد   دو فردی رو که یک نوع کسب وکار دارند  بررسی کنیم  ،مثلا دو موبایل فروش یا دو بستنی فروش که  تقریبا کالاهای یکسانی رو ارائه میدهند ویا تقریبا هردو در یک مکان هستند  میخواهیم بدانیم چرا بعضی از ادمها باوجود شغل یکسان درامد بسیار بسیار بالاتری  دارند .

    استاد سپاسگزاری میکنند از افرادی که مشارکت کردند در پاسخ دهی .ویک تشکر ویژه دارند از افرادیکه خودشون رفتند وتحقیق کردند . دلایل این تشویق استاد :اول از همه خیلی خیلی مهمه که وقتی شما یک سوال دارید خودتون دست به کار بشید برای پیدا کردن جواب ،خودتون اقدام کنید ،پیدا کردن جواب از توی اینترنت نمیتونه به ما کمک خیلی زیادی بکنه .در این مورد ‌وقتی  ماخودمون بریم از اون  صاحب کسب وکار بپرسیم چند دقیقه وقتشو در اختیار ما بذاره واینکه بپرسیم دلایل موفقیتش چیه یا سوالات دیگه بپرسیم با ینکار چندتا اتفاق در وجودت میفته ؛

    ۱.با ادمهای موفق بیشتر حشر ونشر میکنی ،

    ۲.اعتماد بنفست میره بالا ،خیلی خیلی تواناییت بیشتر میشه ازینکه میتونی این ارتباط رو برقرار  کنی

    ۳.اطلاعات ذی قیمتی رو بدست میاری ،اززبان بدن اونها چیزهایی رو به دست میارید که در نوشته ها هرگز نمیتونید بدست بیارید ،مثلا از نوع برخوردش با کارمندها ، یا باتو چیزهایی بدست میاری که فوقالعاده ارزشمنده (یاد سریال زندگی در بهشت وسفر به دور امریکا میفتم،درواقع این سریالها مثل اینه که ما دلایل موفقیت شما رو  با اومدن پیشتون فهمیده باشیم ،سپاسگزارم از بابت تهیه  این مستند های بی نظیر )

     باید به دنبال دلایل اصلی موفقیت باشیم مثال استاد از خودشون میگن که زمانی که شروع کردن به مطالعه کتابها وتغییر زندگیشون در خیلی از ابعاد موفق بودند ،سلامتیشون ،روابطشون ،معنویت واعتمادبنفسشون ،ولی از لحاظ مالی وضعیتشون تغییر نکرده بود وحتی بدتر شده بود حتی زمانی که سمینار داشتند .(استاد این حرفتون خیلی به من روحیه داد ،ممکنه که من در بعضی چیزها خیلی بهتر شده باشم ،نباید فکر کنم که فقط زمانی موفق هستم که بتونم در شغلم موفق بشم وثروت بدست بیارم ،من در جنبه سلامتی خیلی موفق شدم ،به حدی که یادم میره که قبلا این مشکلات رودر سلامتیم داشتم ،ارامشم خیلی خوب شده من قبلا فوق العاده برای هر چیزی نگران میشدم استرس میگرفتم اما حالا فقط میسپرم به خدا ،ورابطه ام با ادمها با خدا واز همه مهمتر رابطه ام با خودم عالی شده ،من ادمی بودم که اصلا خودمو دوست نداشتم  مدام سرزنش وایراد میگرفتم از خودم برای هر چیزی کوچکی احساس گناه میکردم ولی حالا  وقتی توی اینه نگاه میکنم به جای ناراحتی غرق در عشق میشم عشق به خودم وخداروشکر میکنم برای وجود خودم صورت خودم مهربانی خودم هوش خودم وخیلی چیزای دیگه ،خدایا شکرت )

    استاد  به خدا میگن ،خدایا تو که همه چی به من دادی یه چیز دیگه هم ازت میخوام،میخوام که به من موفقیت مالی بدی ،اونقدر که  بتونم به بقیه مردم جهان بگم که باور کنید این قوانین در همه جنبه ها اثر گذار هست( الله اکبر،استاد شما چقدر انسان بزرگی هستید چقدر دلیل زیبایی برای ثروتمندشدن دارید ،چقدر نشون میده که شما ادمی نیستید که حرف مفت بزنه ،فقط زمانی حرفی رو میزنید که بهش عمل کرده باشید ،استاد میتونسته در مورد سلامتی ،روابط ،اعتماد بنفس ،ومعنویت صحبت کنه وبگه چجوری میشه بهشون رسید چون خودشون این راهو رفته بودند وبهش رسیده بودند ،ولی استاد میدونستند که مردم عقلشون به چشمشونه ،باور نمیکنند تا زمانی که ببیند وثروت تنها چیز دیدنی  هست که شما میتونستید انجام بدید تا مردم (ما ) باور کنیم این قوانین تنها حقیقت عالم هستی هست ،ثروتی که شما بدست اوردید در واقع معجزه بود که باهاش بشه ثابت کرد ،هرچند کسی که درمدارش نباشه ونخواد با هزاران معجزه باز هم گمراه میشه . استاد چون عاشق گفتن این قوانین هستند چون با  تمام وجوداین کشتی نجات رو درک کردن عاشقانه از خدا میخوان که بهشون ثروت هم بدن تا بتونند در ان انچه که به ان عشق میورزند به حد اعلی برسند وبرای ما مدرک قطعی والگوی بی نظیری بشن از رسیدن به خواسته ها ،از شناساندن توحیدی خدایی که هر  انچه را ما بخواهیم براورده میکند ،الله اکبر ازین هدایت شما الله اکبر ازین شخصیت بی نظیر شما ،بله خداوند هر انچه را ما بخواهیم به ما میدهد )استاد مشتاقانه از خداوند ثروت رو خواستند وبا همتشون وفضل خداوند در این عرصه هم به موفقیت رسیدند رسیدند تا محکمتر باقدرت فریاد بزنند  که اگر بخواهید میتوانید اگر به خدا باور داشته باشید اگر به قوانین خدا باور داشته باشید اگر سیستم جهان را بدانید  میرسید به انچه میخواهید .چقدر دیدن این شادی شما از رسیدن به انچه که میخواستید روشنی بخشه این انرژی که شما دارید واین احساسی کهصادقانه وعاشقانه از قلبتون میاد.

    استاد شغلهای مختلفی داشتند وبا اینکه استعداد ایشون تغییری نکرده  با اینکه توانایی هاشون بیشتر نشده ،وحتی با اینکه زمان کمتری کار میکنند درامد ایشون خیلی خیلی بالاتر رفته

    خوب این یعنی چی ،استاد چه فرقی کردن چطور تونستن به این پیشرفت مالی برسن

    باور کنید که میتونیم همه چیز رو تغییر بدیم

    باور کنید که فقط کافیه  زمان بذاریم روی خودمون وروی باورهامون

     بعد مسیرهای جدید به ما الهام میشه راههای جدید به ما گفته میشه هرچیزی که شما فکر میکنید برای پیشرفتتون لازم هست بهترینش گفته میشه ما لازم نیست دنبال این راهکارها باشیم لازم نیست زور بزنیم به یه طریقی به مت گفته میشه از طریق یه دوست از یه سمینار حتی از یه خواب

    وقتی روی  باورهامون کار میکنیم روی اصل موضوع که تغییر ریشه ای باورهامون هست کار میکنیم اون موضوعات کوچکتر مثل اینکه کجا مغازه بگیریم کجا تبلیغات کنیم اینها بعدا به ما گفته میشه اول باید روی خودمون کار کنیم روی باورهامون .

    استاد نتیجه گرفتند زندگی ایشون شاهد این حرفهاست

    در ادامه یک نکته مهم هست :

    وقتی شما میخواید قانون رو بفهمید وقتی میخواید فکر خدا رو بخونید وقتی میخواید بدونید خداوند چه قوانینی رو در جهان وضع کرده بیایید افراد موفق رو در اون زمینه ای که میخواید قانونش رو بفهمید پیدا کنید وویژگی های مشابه اونها رو دنبال کنید اشتراکاتشون رو  با شناخت پیدا کنید

    در اینکار باید خیلی خوب عمل کنیم کنکاش کنیم با اون فرد صحبت کنیم  ظاهری نظر ندیم  از دید کار شناسانه وریز بین  به اون موضوع دقیق بشیم 

    باید ویژگی ها رو ردیف کنیم ومشترکات رو پیدا کنیم

    استاد اینطوری در زندگی شون به قوانین پی بردند ،ایشون مغزشون رو جوری تربیت کردند که ببینند افراد  بسیار موفق چه ویژگی های مشترکی  باهم دارندچه باورهایی در خودشون ایجاد کردند واتفاقا استاد فهمیدند در تمام اصولی که به عنوان اصول موفقیت میشناسیم متفاوت هستند واون چیزی که در همه اونها مشترک بوده یه جنس باورهایی تو ذهن اونها بوده   ،استاد سعی کرده اون باورها رو درخودش ایجاد کنه وپرورش بده وتقویت کنه ،اصول موفقیتی که تو کتابها میگن  خوبه ولی اصل نیست ،همه ما ممکنه یه سری تغییرات بیرونی در خودمون داده باشیم ولی از لحاظ مالی موفق نشدیم .

    کل داستان اینه که داری چه فرکانسی به جهان هستی ارسال میکنی وجهان فرکانس های تو رو دریافت میکنه وطبق اون فرکانس ها وضعیت مالی رو تعیین میکنه یا شرایط رو برای رشد کردن یا نکردن تو فراهم میکنه بازی اینه ،بعد که به اصول پی ببری میتونی یه سری قوانین رو خودت حدس بزنی،استاد این قوانین واین باورها رو د وجود خودشون قویتر کردن خودشون رو ساختن وبه همون اندازه که روی خودشون کار کردن از لحاظ مالی پیشرفت کردند

    هرچه بیشتر کار کنیم هرچه فرکانس های بهتری بفرستیم نتایج بهتری هم میگیریم البته همیشه یک فاصله زمانی هست بین اون موقع که باورهامونو وفرکانس هامو نو درست میکنیم تا اون موقع که نتایج رو بگیریم واین به این علت هست که باورها یک شبه تغییر نمیکنه

    هرچقدر شوق واشتیاق بیشتری برای یادگیری برای تغییر داشته باشین برای روی خودتون کار کردن داشته باشین این فاصله کمتر میشه

    کسانی که بسته روانشناسی ثروت ۱ رو خریدند باید عمل کنند به تمرین ها اون وقت حتی میتونن نتایجی بیشتر از استاد بگیرن چون استاد این راهو با ازمون وخطا رفتن (واقعا نمیتونم تحسین نکنم شخصیت ایشون رو احسنت استاد احسنت )ولی تو این بسته راه ومسیر مشخصه وفقط باید عمل کنن .

     وقتی وضعیت مالی شما تغییر میکنه خیلی چیزها تو زندگی شما تغییر میکنه خیلی زندگی تون قشنگ تر میشه  شما سپاسگزارتر میشید ،استاد این هیجان شما وانرژی شما قلبم رو تکون میده ،این اشتیاق شما برای اینکه بگید هرچی که ا ز خدا بخواید بهتون میده اگر با خدا هماهنگ بشیداگر شما هم خداوند رو اجابت کنید اگر شما هم قوانینش رو درک کنید .خیلی ازین قوانین رو استاد از  قران گرفتن ،چون این کتاب بر اساس فرکانس نوشته شده در تما م ایات در انتخاب کلمات .

    خدایا ازت ممنونم که منو هدایت کردی کی هدایت میشیم؟ زمانی که با تمام وجود بخواهیم که هدایت بشیم زمانی که براش حرکت میکنیم موقعی که صبح تا شب به این موضوع فکر کنیم حتی توی خواب  ،ذهنتون رو درگیر این موضوع کنید

    استاد حتی تو کشورهای دیگه به دنبال رد پای قوانین  هستند در همه حال ذهنشون اینطوره ، حتی الان هم میبینیم که چقدر به مصاحبه های انسانهای موفق گوش میکنند با خانم شایسته صحبت میکنند واین یعنی این تحقیق این کنکاش این جستجو ‌پایان نا پذیره .

    استاد با ادمها ارتباط برقرار میکنن وسعی میکنن متوجه بشن که دلا یل موفقیت یا عدم اون به چه علت هست ،این تحقیقات  هیچ تغییری در اصل موضوع نمیده  فقط  ایمانمون رو  قویتر میکنه  مثالهامونو بیشتر میکنه چون اصل موضوع فرستادن فرکانس  درست هست تغییر فرکانس ها جوری که نتایجش فراوانی باشه ثروت باشه خوشبختی باشه سلامتی باشه سعادت باشه .

    الله اکبر اخه کدوم صاحب کسب وکاری میاد میگه جنس منو نخرید پول قرض نکنین که بخواین بسته بخرید به این امید که امپولی پولدار بشید باید تکاملتون روطی کنید باید برسید به اینجا که بتونید بدون قرض کردن اونو بخرید اول از فایلهای رایگان شروع کنید باید تکامل طی بشه چون فاصله زیادی هست از نظر فرکانسی وباید این فاصله طی بشه باید احسنت به شما احسنت به شما که اینقدر خوب قوانین رو میدونید ‌واینقدر خوب بهشون عمل میکنید حتی اگر در ظاهر به ضرر شما باشه ،من هم باید  تمرینهای رایگان رو انجام بدم تا یواش یواش تاثیر اون فرکانسها رو در زندگی ببینم تاثیرشو ببینه ،تا بالاخره پول بسته ها رو بدست بیاره ،کسانی میتونن ازین بسته نتایج فوق العاده بگیرند که همین الان برای خریدن بسته خیلی اذیت نشن با مشکل سختی برنخورن ،کسانی که میتوانند با وضعیت فعلیشون این بسته رو بخرن حتی اگه کمی سختشون بشه ولی به قرض  وقوله نمی افتند اونها الان اماده ان چون قبلا تونستن به شرایطی برسن بتونن بخرن

    تکامل تکامل تکامل ،یکدفعه تغییر نمیکنید نتایج کم کم میان وشما با دیدن نتایج کوچیک وشکرگزاری  وفرکانس های بهتر می تونید به نتایج بزرگتر برسید تصاعدی رشد میکنید.

    باید باور کنید ،باور کنید که با تغییر فرکانسها میتونیم زندگی مون رو تغییر بدیم .

    استاد شما بی نظیری شغلی داری که فقط به خاطر عشقت داری انجامش میدی با وجود اونکه نیازه بهش ندارید ،واین چی میگه به ما ،میشود ،فرکانسهاتونو درست کنید ،همه چیز درست میشود ،ما هم میتونیم به جایی برسیم که فقط به خاطر دلمون کار کنیم به خاطر عشقمون نه به خاطر اجبار .

    همیشه باید روی خودتون کار کنید ،اگر بسته رو خریدید وحتی وقتی که مثل استاد به نتایج رسیدید باز هم باید گوش بدید ،تازه استاد خودشون این مطالب رو تدریس کردند ولی باز هم میگن جای کار دارند ،تمرین هاشو انجام بدید اونقدر که بشه جزیی از وجودتون  تمرین های باوری که اصلا کار سختی نیست اون وقت قدرت قوانین خداوند رو درک میکنید .

    استاد ماهم خوشحالیم ما هم سپاسگزاریم که شما این قدر هدایت شده اید اینقدر بی نظیرید واینقدر خوب مسیری رو که رفتید برای ما  علامت گذاری میکنید .خدایا شکرت .

    استاد وضعیت مالی شما خیلی خیلی خوب هست ولی این ثروت باعث فخر فروشی یا غرور نشده بلکه باعث شده شما هرلحظه به خدا نزدیکتر بشید ،چون انگیزه شما در اصل هم  این بوده که با بدست اوردن ثروت ثابت کنید که میشود که قانون های خداوند در همه جنبه ها کار میکند انگیزه تون این بوده که بگید اگه خدا رو باور کنید بهتون میده ، والبته  جدیدا تو یکی از فایلهای لایوتون هم در این مورد صحبت کردید که کم خرج میکنید به نسبت پولی که دارید  واونجا فکر کنم دلیلش رو  باور های  گذشته عنوان کردید ،  میتونه این گفته اخیرتون نشانی دیگر  از تکامل شما باشه .

    چقدر این خوشحالی شما وسپاسگزاری تون زیباست . امیدوارم روزی همه ما چنین  طعمی از  خوشحالی رو بچشیم  .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    با نام خدا💕

    (روز سی ام از روزشمار تحول زندگی من)

    خدا رو شکر که تو این مسیر هستم و در حال تغییر،یکی از مسائلی که رو خودم دارم کار میکنم کنترل خودم هست امروز متاسفانه یه لغزش کوچولو داشتم و یک لحظه از دست پسرم عصبانی شدم ولی خداروشکرتونستم خودمم رو جمع و جور کنم و خودم رو به احساس خوب نزدیک کنم و از پسرم بخاطر کارم معذرت خواهی کنم،و از این بابت که تونستم سریع شرایط رو عوض کنم خوشحال و از خدا سپاسگذارم بابت احساس خوبم🌹

    در مورد نکته این فایل، من رفیقی داشتم که تاکسی داشت ونسبت به تمام تاکسی دارهایی که دیده بودم پیشرفته زیادی داشت و وقتی ازش میپرسیدم و البته یه سری حرکتهایی هم ازش میدیدم،فهمیدم به کارش خیلی علاقه داره برای مثال همیشه میزد رو فرمون ماشین و فرمون رو بوس میکرد ومیگفت نوکرتم فدات شم و خودش میگفت تو این ده سال فقط بنزین و روغن و دیسک ترمز عوض کردم وهیچوقت من رو نبرده تعمیرگاه و با پول همون تاکسیرانی ۲تاخونه، زمین و ماشین خرید،اما بودن از فامیل تو این کار که خرج ماهیانه رو بزور در میاوردن.

    سپاسگذار خدا هستم بابت قرارگرفتن تو این مسیر،و اگاهی هایی که از این فایل نصیبم شد🌹

    برای خودم و تمام دوستان هم فرکانسیم از خدا خواهان ثروت،سلامت و سعادت و خوشبختی هستم🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3609 روز

    سفر نامه فصل اول – روز سی ام

    سپاسگزار پروردگاربی منتها ، که مرا به این سفر سی روزه هدایت فرمود. 🙏

    درود و اردات خدمت استاد عباس منش ، مریم بانو، دوستان ، هم فرکانسی ها و همسفران عزیرم💕

    ✍سفرنامه روز سی ام : صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟

    سپاسگزارپروردگار عالمیان هستم که با هدایت من به این سفر سی روزه :

    ✔ خودآگاه مرا نسبت به کنترل ورودی های ذهنم مسلط تر فرمود.

    ✔ بصورت اتوماتیک با کنترل در فرکانسهای ارسالی ، آرامش بیشتری در زندگی من جاری فرمود.

    ✔ سرعت و قدرت تصمیم گیری مرا بیشتر نمود.

    ✔ پاشنه آشیل باورم ، که فکر میکردم با کمک کردن به دیگران میتونم زندگی کسی رو عوض کنم ، به من نشون داد.

    ✔ به من آموخت که من فقط قدرت تغییر زندگی خودم را دارم و بس.

    ✔ و به من آموخت که باید تفاوت کمک به دیگرون با اینکه بخوام زندگی دیگری رو تغییر بدم رو تمیز و تشخیص بدم.

    ✔ و بسیار باورهای قدرتمند کننده ای که در سفر نامه های روزانه ام نوشتم.

    به قول خانم شایسته حالا فقط بعد از گذشت زمانی کمتر از دو ماه ، قدرت و اعجاز نوشتن این مطالب ، الهامات و برداشت های خودم رو که در سفر نامه های روزانم نوشتم ، در رفتا و کردارم می بینم، و بسیار با آرامش تر هستم ، ممنونم مریم بانو.

    و باز چقدر هنرمندانه فایل روز آخر انتخاب شده بود ، چون در این فایل خلاصه کل فصل رو میتونیم بشنویم ، ببینیم و امیدوارم با ذرات وجودمون درکشون کنیم.

    🌕نکات طلایی و باورهای قدرتمند کننده:

    ✌ ما در جهانی فرکانسی زندگی می کنیم ، که وظیفه اش پاسخ به امواج و فرکانسهای ارسالی ما ست و بس.

    ✌ فرکانسهای ارسالی ما بر اساس باورهای ذهنی هر کدوم از ما به جهان ارسال میشه.

    ✌باورهای ما از تربیت خانوادگی و اجتماعی ، فرهنگ ، آموزشها ، رسانه ها ، تجربیات و … ایجاد شده.

    ✌ برای بهبود مون ، اول باید باورهای محدود کننده و پاشنه های آشیل باوریمون رو پیدا کنیم و بعد با جایگزین کردن باور مناسب و قدرتمند کردن به جای اونا ، فرکانس صحیح به جهان ارسال کنیم و اونوقت به مداری که براش موج ارسال کردیم هدایت میشیم.

    ✌سریعترین روش برای ایجاد هر باور جدیدی کنترل ورودی های ذهنمونه.

    ✌ مهمترین باورهای قدرتمند کننده ای که همگی بایستی رو اونا همیشه و همه حال کار کنیم ، ایجاد باورهای قدرتمند کننده : فراوانی و احساس لیاقته. هر چقدر احساس لیاقت رو در خودمون افزایش بدیم ، عزت نفس بالاتری بدست می آریم که پایه اصلی همه باورهای قدرتمند کننده دیگه زندگیمونه.

    ✌ هر چقدر باور فروانی رو در وجودمون قدرتمند تر بکنیم ، جریان ثروت ، نعمت و سلامتی رو بیشتر به زندگیمون جاری می کنیم.

    ✌ ما همگی بایستی باور قدرتمند کننده ” معنوی بودن ثروت ” را در وجودمون ایجاد کنیم و اطمینان داشته باشید که این ترمز ذهنی همه ما ایرونیا هست و بایستی روش حسابی کار کنیم.

    باور کنید در همین مدت کم که من روی این باروهای بالا و پاشنه آشیل باورم ، ” که فکر میکردم با کمک کردن به دیگران میتونم زندگیشون رو عوض کنم” کار کردم ، جریانی از آرامش ، نعمت و خوشبختی بیشتری رو تجربه کردم و اطمینان دارم که با کا روی این سه باور اصلی ” فراونی ” ، ” احساس لیاقت” و ” ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست ” ترمزهای بسیاری رو در جریان یافتن ثروت و نعمت به زندگیم ، حذف می کنم و از این بابت بی نهایت سپاسگزا خداوند هستم که مرا به این مسیر هدایت فرمود.

    🤲بارالهی بی نهایت سپاسگزارم که سید حسین عباس منش و مریم شایسته رو به عنوان بی نهایت دستت ، برای هدایت من به زندگیم فرستادی.

    🤲خدایا ممنونم از زیباییها ، نعمات ، خوشبختی و آرامش بیشتری که بواسطه این سفر سی روزه به زندگی من جاری نمودی.

    🤲بار الهی دلی شاد ، روانی پاک و تنی سالم در طول زندگی ، برای هم سفرمانم آرزومندم .💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    در هیچ کاری نباید نظر دیگران برامون مهم باشه در دوره دوازده قدم یاد گرفتم نظر دیگران را رها کنم و فقط به قوانین بچسبم

    در مورد کسب و کار های موفق ، چون شهر ما کوچیکه من به روش دیگه ای این مصاحبه رو انجام دادم من به قصد خرید کردن به بیزینس ها می رفتم و خیلی وقت می ایستادم و واقعا هم خرید داشتم ها اینم بگم که قصد و قرض اذیتی نداشتم .. و کی از علت هاشم عدم اعتماد به نفس بود که خدا را شکر خیلی روش کار کردم با دوره رویایی عزت نفس و یه مغازه آبمیوه فروشی هست توی شهر ما که خیلی در کارش موفقه و خیلی هم عاشق کارش هست و من می دیدم در مغازه اش همه نوعی از آبمیوه . از معجون های مختلف . نیروی کار جوان . نیروی کار فعال مثلا پسر جاری من رفته بود و بهشون گفته بود من می تونم بیام مغازتون کار کنم؟؟؟ گفته بود بله بیا و حقوقتم می دهم . حقوقش کم بود ولی گفته بود بهت میدم … بعد مغازه ایشون اولش یه مغازه کوچولو بود و یه دونه آبمیو ه گیری… بعد شد دو تا و هی بیشتر و بیشتر کردن . از معجون های مختلف و رنگارنگ . احترامی که به مشتری می زارن . و مغازه بزرگ و تمیز .. دیدم سفارشاتی که مشتری میده خیلی زود ؟اماده میشه و تحویل میدن حالا ان شاالله میروم و وسوالاتی رو آماده می کنم تا ازشون بپرسم … بعد یه مغازه لباس فروشی هم هست توی شهر ما که خیلی این انسان در این حرفه موفقه و یکی از عوامل موفقیتش این انسان در شغلش اینه که خیلی جنس های جوری داره یعنی هر نوع لباسی از زنونه از مردونه . از بچگانه را بخواهیم ، همون موقع برامون میاره .. مثلا زیر پیراهنی می خواهیم بهشون میگیم و ده نوع زیر پیراهنی را برام میاره از جنس های مختلف و بعد نمی پسندم همه رو جمع میکنه به راحتی و بعد میگم فلان جنس رو می خواهم دوباره از همه نوع و از همه جنسی میاره ؟؟؟!!!!! این رو هم بگم که نوبت خیلی در این مغازه براشون مهمه یعنی همه به نوبت باید کارشون انجام شود

    در مورد جور بودن جنس حالا استاد جان را هم که می بینم بهش پی بردم که مثلا استاد نمیگه من که این محصول را ندارم به فلان استاد مراجعه کنید ؟؟ نه اینطور نیست و این رو می رسونه که در هر حوزه ای که هستی باید در اون حوزه از همه نوع داشته باشی تا هر فردی که میاد واقعا برای خرید کردن دست خالی بیرون نره

    همسرم هم همینطوره در حوزه کار یخودش مثلا از همه نوع مهر داره مهر بانکی مهر لیزری مهر استامپی خود استامپ وووو…. یعنی هر فردی که واقعا قصد درست کردن مهر را داره مهر را سفارش میده و بعد تحویل میگیره پولش را پرداخت می کنه و میره

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    من به علت تضاد های که بهش برخورد کرده بودم صحبت های استاد را باور کردم و خیلی رشد کردم

    خدا را صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    به نام خداوندی که این ۳۰ روز لحظه لحظه بودنشو حس کردم و باور کردم

    سلام استاد عزیز و مریم جان

    الان چهارشنبه ساعت ۲۱:۰۳ تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۰۴ که روز اخر این فصل سفرم رو گوش دادم و چقدر حس خوبی داشت که برخلاف همیشه که وسط راه جا میزدم یا بیخیال میشدم این دفعه رو متعهد بودم به کارم و تعهد این ۳۰ روز رو‌انجام دادم

    واقعا خدایا شکرت

    تو این چند وقت که این ویسارو‌گوش میدادم اتفاقات کوچیک و قشنگ خیلی برام افتاد مخصوصا توی رابطه ی عاشقانم که یه جوری همه چی درست پیش میره که باور کردنی نیست

    خداروهزار مرتبه شکر

    خیلی ببشتر روی ذهنم‌کنترل داریم بای اینکه نجواها و زمزه های ذهنم هنوز خیلی زیاده و باید مدیریتشون کنم ولی با این حال روز به روز بهتر میشم و باور دارم به آینده خیلی خوبی که در انتظارمه

    استاد عزیز ممنون بابت این همه کمکی که به ما میکنید و مریم عزیز که این روز شمار رو برامون اماده کرد

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    بنام الله یکتا

    روز 30 سفرنامه

    صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند

    شکر خدای مهربانم این30 روز سفرنامه رو با تعهد و لطف و هدایت پروردگارم به پایان رسوندم.و قراره وارد فصل جدیدی از زندگیم بشم.

    تا قبل از شروع سفرنامه به شدت بی نظم بودم ولی با شروع سفرنامه زندگیم تو همه ی ابعادش نظم گرفت البته به صورت خیلی تکاملی و از این به بعد هم این تکامل ادامه داره.من این نظم رو بدون اینکه از قبل براش برنامه ریزی خاصی کرده باشم فقط با شروع سفرنامه خود به خود هدایت شدم بهش.

    من نظم رو تو خوابم برقرار کردم.البته به نسبت قبلم تونستم منظم تر باشم ولی هنوز هم جا داره که بهتر بشم من قبل از سفرنامه ساعت 11 به زور از خواب بیدار میشدم و بعد از ظهر هم خیلی میخوابیدم.ولی تو تمام مدت سفرنامه بلا استثناء ساعت 9 بیدار شدم با اینکه شبها ساعت 2 یا 3 میخوابیدم.و چرت بعد از ظهرم فقط یک ساعت بود.البته بعضی روزا بیشترم میشد.من نظم رو تونستم تو خونم پیاده کنم و ارگنایز کردن خونم رو برای اولین بار در عمرم شروع کردم و این ارگنایزینگ رو هر چند روز یه بار انجام میدم و حس فوق العاده ای برام داره.هر لحظه در حال تمیز کردن خونه و فضای اطرافم هستم و اصلا نمیذارم بی نظم شه.به راحتی وسایلی که استفاده نمیکنم رو میریزم دور یا میدم به کسی که درست ازش استفاده کنه.

    تو روابطم با شریکام خیلی بهتر شدم و برای اولین بار در زندگیم دارم سعی میکنم که شریکامو به عنوان دستانی از سمت خداوند ببینم که اومدن با رفتارهاشون و عملکردشون درسهایی رو به من بدن و من از هر رفتارشون که بدم میاد یه زنگ خطره برام از وجود یه باور اشتباه در خودم که باید به جای جنگیدن با اون بیرون درون خودمو درستش کنم.خیلی بهتر از قبل شدم ولی هنوز خیلی جای کار دارم.چون نجواها خیلی قوی ان و نمیذارن که به این راحتی قبول کنم که مشکل از خودمه و نباید رفتار شریکم اینقدر منو آزار بده و منو عصبیم کنه.

    تا به امروز هر روز دفتر شکرگذاریمو پر کردم بابت نعمت ها و خوبیای همون روز.

    تا به امروز متعهدانه هر روز از فایلا نکته برداری کردم و هرروز بلا استثنا کامنت گذاشتم.و تو کامنت گذاشتن خیلی تکاملی دارم پیش میرم و خیلی بهتر از روز اولم شدم.

    خیلی نگرانیام کمتر شده و اگر از مسیر منحرف میشم ایمان قوی تری دارم که دوباره میتونم برگردم و عزا نمیگیرم که چرا اینجوری شد.

    راحتتر دارم در مورد اشتباهاتم خودمو میبخشم.

    تو خرید کردنم برای اولین بار در عمرم یاد گرفتم که فققط کیفیت رو در نظر بگیرم و اصلا به قیمت توجه نکنم.و فوق العاده احساس خوبی رو برای من به ارمغان آورد زمانی که تصمیم گرفتم که با احساس لیاقت خرید کنم کلی از ترسهای واهیم از تموم شدن پول کنار رفت و با خودم هر لحظه تکرار میکردم که تو ارزشمندی اشکالی نداره اگه پولت نرسید همه چی بخری ولی فقط هر چی که میخری رو بهترینش رو بخر(البته نسبت به مدار خودم و خیلی تکاملی)

    کلی از باورهای اشتباهم رو مربوط به کارم پیدا کردم و دارم درستشون میکنم.

    بیشتر دارم به خداوند اعتماد میکنم و بیشتر دارم باور میکنم که من قدرت خلق زندگیمو دارم.

    خییییلی دلسوزیم برای خونواده ام کم شده و از روزی که تصمیم گرفتم دیگه براشون دل نسوزونم و غصه نخورم براشون هر روز دارم از شادیها و خوش حالیاشون میشنوم.

    یاد گرفتم که خدا خیلی ساده است و برای حرف زدن باهاش هیچ آداب و رسوم خاصی نیاز نیست، هر چند که خییییلییییییی راه دارم تا خدارو اونجور که شایستشه بشناسم و بهش ایمان بیارم و توکل کنم بهش ولی دلم قرصه که هر خطایی هم بکنم میتونم برگردم سمتش بدون اینکه اون بخواد ازم ناراحت شه و بخواد سوال پیچم کنه چرا این خطارو کردی.فقط هر لحظه داره تو گوشم میخونه تو فقط برگرد.اشکالی نداره هرچقدرررررر خطا رفتی.تو فقط برگرد.

    بی نهایت سپاسگذار خداوندم که کمکم کرد بهش اعتماد کنم و قدم تو مسیر سفرنامه بذارم و هر روز با وجود تضادهایی که بهش برخوردم تعهدم رو بهم یاد آوری کرد

    سپاس یکتای مهربونم رو که از همون روز اول جواب تضاد های من رو تو فایل همون روز یا روز بعدش بهم داد.

    تو تمام این یکماه هر روز کلی اتفاقات کوچیک کوچیک قشنگ برام افتاده که خیلی حال دلمو خوب کرده و یه جواریی اطمینانم خیلی زیاده به اینکه از اینجا به بعدِ زندگیم داره یه تکون های اساسی میخوره تو همه ی ابعادش.چون واقعا به نسبت قبل از سفرنامه خیلی عملگراتر شدم.(البته به نسبت گذشته خودم و خییییلی جای کار دارم).

    من یاد گرفتم که تکامل هیچ ربطی به زمان نداره هر زمان که شروع کنی متعهدانه روی خودت و باورهات کار کنی و متمرکز تر باشی و فقط ادامه بدی و فقط ادامه بدی با سرعت بیشتری تکاملت رو طی میکنی.(قبلا فکر میکردم که تکامل چیزیه که زمانش در دستان خداونده و این خداست که تعیین میکنه تو کِی به یه خواسته ای برسی ولی با این سفرنامه یاد گرفتم طی کردن تکامل دست خودمه و میتونم سرعتش رو کم یا زیاد کنم با عدم تعهد و پراکنده کار کردن یا متعهدانه و متمرکز کار کردن و خداوند حتی در این مورد هم دخالت نمیکنه که ببینیه مثلا مصلحت بنده اش چیه همون موقع یه چیزی رو بهش بده.نه حتی تکامل هم جزء قوانین بی عیب و نقص پرودگاره و خداوند تماما قدرت انتخاب رو در اختیار ما گذاشته که میخوایم با چه سرعتی تکاملمون رو طی کنیم)

    استاد عزیزم بی نهایت بابت وسعت قلبتون ازتون سپاسگذارم قطعا یکی از بهترین مخلوقان این کره خاکی هستید

    وای مریم نازنین از وقتی که پاسخ مسائلم رو تو فایل همون روز پیدا کردم و شگفت زده شدم از این نظم و همزمانی دقیق با خودم میگفتم انگار روزی که مریم عزیز میخواسته یه فایلی رو بذاره به عنوان سفرنامه خدا بهش گفته به این ترتیبی که من میگم بزار چون در تاریخ آذر ماه 401 صبا به ترتیب به این مسائل برخورد میکنه و باید جواب مسائلش رو به ترتیب تو این فایلا بگیره.

    واقعا شگفت زده میشم از این حد از هوش خداوند بی نظیرم که این همه آدم در جای جای دنیا دقیقا جواب مسائلشون رو تو فایل همون روز میگیرن و با اینهمه تفاوت چقدرررررررر ما شبیه به هم هستیم.

    مریم عزیزم مریم مهربانم به قلب پاکت ایمان آوردم.

    به قلمت ایمان آوردم که جز سخن رب نبوده و فقط از قلب و دستان تو تراوش کرده.بی نهایت سپاسگذارم ازت.

    و از خداوند میخوام فصل جدید رو هممون با ایمان و اعتماد بیشتری به رب شروع کنیم و متعهدانه تر فصل بسیار متفاوت و قشنگتر و پر قدرت تری رو برای خودمون رقم بزنیم.

    در پناه الله یکتا

    پایان فصل اول و شروع فصل تازه ای از زندگیمون در همه ی ابعاد و جنبه ها

    تک تکتون لایق بهترین هایید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    روز سی ام و پایان فصل اول سفرنامه من

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیز و دوستان همراه

    خوشحالم این سفر رو به پایان رسوندم و 4ماه طول کشید . من این اواخر یکم تنبلی میکردم تو کامنت گذاشتن و میگفتم الان چیزی برای گفتن ندارم ولی الان دیگه این فصل رو تموم میکنم و میرم برای شروع فصل جدید .

    من تو این 4ماه احساس میکنم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر شده . من چندین ماه بود که سفارش بهم نمیدادن و خیلی ناراحت بودم ولی تو این مسیر که تکاملمو دارم طی میکنم خودم درآمد کسب کردم و اونم تو این دو هفته آخر پول جذب کردم حدود 2،400ت و خدارو شکر میکنم و میدونم این شروعه و برای فصل دوم متعهدتر باید باشم و میتونم هرروز پول جذب کنم ️

    من هرروز دارم فایل گوش میدم یا کامنت میخونم و…

    بعضی روزا وقت میزارم و میام برنامه ریزی میکنم و یا مینویسم از اتفاقات تضادها و کجاها خوب بودم کجاها نه ولی بعضی روزا هم نمینویسم و به گوش دادن بسنده میکنم . ولی باید بگم هیچی مثل تمرکزی و وقت گذاشتن و نوشتن نیست چون نوشتن و تمرکز کردن روی آموزشها سریع به نتیجه میرسم هرچند کوچیک .

    برای این جلسه باید بگم من تاحالا با کسی مصاحبه نکردم هنوز اعتمادبنفسم زیاد نیست و با غریبه ها ارتباط خوبی نمیتونم برقرار کنم که راحت باشم .

    ولی از حرفهای دوستان اصل رو متوجه شدم . اصل باور داشتن به خدایی که روزی رسان ما هست . تمرکز داشتن و عشق و علاقه روی حرفه ای که انجام میدیم . ارزش قائل شدن و دوست داشتن خودمون و بگیم که میشود من میتونم و از پسش بربیایم .

    اصل قبول داشتن خودمون تو کارمون هست . اصل شور و اشتیاق فراوان برای پیشرفت و پولدار شدن هست .

    اصل توجه نکردن به عوامل بیرونی هست .

    من امروز از صبح به یسری

    تضاد و ناخواسته برخورد کردم که دوست دارم اینجا بگم و تا برای خودم تو دفتر ننوشتم حسم خوب نمیشد و خوشحام که وقتی ناراحت میشم میام مینویسم و راههایی برام باز میشه که چطور برخورد کنم تا حالم خوب بشه .

    من 2هفته پیش یه آینه سفارش داده بودم که امروز عکس برام فرستادن و قرار بود ارسال بشه که قشنگ شده بود ولی اونچیزی نبود که من بهشون گفته بودم بسازن. (ذهنم میگفت حالا اشکال نداره همینم خوبه نمیخواد چیزی بگی

    دیگه از کجا میخوای بگیری، جایی نمیدونی که معلوم نیست کی بشه و چه قیمتی بشه با این گرونیها و حالا حالاها دیگه آینه گیر نمییاری ….

    ولی من گفتم نه و به اون آقا گفتم من اینو دوست ندارم و باید توضیح میدادید قبلش که اون طرح من نمیشه و من اینو دوست ندارم .

    و بهم گفتن شماره کارت بده و پولمو واریز کردن .

    و من چیزی که گفتم به خودم : این بود که من ارزشمندم من لایق بهترینهام من لایق اونچیزی هستم که میخوام و نظرم ارزشمنده و دیگران باید طبق نظرمن کارشونو درست انجام بدن من بهترینهارو میخوام و اگر این نشده خدا یه بهترشو نصیبم میکنه .

    و خیلی خوشحالم که نظرمو گفتم و پولمو پس رفتم .

    من قبلا انقدر اعتماد بنفسم کم بود و انقدر پدر و مادرم همش میگفتن اشکال نداره حالا ولش کن حالا اینم خوبه دیگه و اصلا یاد نگرفته بودم و اتفاقا به مامانمم گفتم و عکسهارو نشون دادم گفت حالا اینم بد نبود که قشنگ بود

    خیلی خوبه که دارم خودارزشی رو یاد میگیرم بنظرم اینجوری به طرف مقابل هم یاد میدیم که کارشو درست انجام بده .

    اون آقا به من گفت من وقت ندارم برای یه آینه توضیح بدم که این سایز به اون مدل نمیخوره شما خودتون مگه نمیدونید اون عکسی که نشون دادین سایزش بزرگتره .

    منم گفتم نه من نمیدونم و از عکس تشخیص نمیدم و اینکار من نیست و شما باید به من توضیح میدادید.

    . امیدوارم حداقل متوجه بشن از این به بعد . اگرم نشدن مهم نیست من که عالی عمل کردم و میرم تو فرکانس آدمهایی که کارشونو درست انجام میدن ️

    اتفاق بعدی که ناراحتم کردم اینکه من تو اینستا پست و استوری میزارم و اصلا در مورد این حوادث اخیر هیچی نمیگم ولی برادر و خواهرم راه بقیه رو دارن میرن و به من یچیزی گفت که ناراحت شدم و بعد تو نوشته هام گفتم مگه من باید محتاج تائید دیگران یا خانوادم باشم ؟ من میخوام تغییرکنم و من راهمو پیدا کردم و به راه خودم ایمان دارم و تو این مسیر اگر خانوادم کنارم نیستن اصلا نباید مهم باشه برام

    من محتاجم فقط به خدای خودم به هدایتهاش به عشقش مگه اگر لایک نکنن یا استوریهامو نبینن چه ضرری یا چه منفعتی برای من داره

    مگه قبلا چه منفعتی داشت که الان بخوام از بی توجهیشون ضرر کنم .

    من محتاج لایکهای خدام محتاج نشانه هاشم من محتاج ثروتهای خدای خودمم اونه که برام مشتری میفرسته اونه که منو به ثروت و فراوانی و ارزش و لیاقت و موفقیت میرسونه نه خانوادم که نزدیکترین افراد به زندگیم هستم و من نباید غمگین بشم از حرفها و رفتارهاشون و یا احساس تنهایی و بی کسی کنم .

    تنها کسی که به من نزدیکه خداست و خدا برای من کافیست برای من همه چیز میشود اون منو بالا میبره اگر من باورش کنم و بهش شرک نورزم .

    من باید به باور واقعی برسم و هرروز بگم که خدا برای من کافیست و دل به هیچ کس نبندم .

    خدایا من را به راه راست هدایت کن به راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .

    خدایا شکرت ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    به نام خدا

    روز سی ام تحول زندگی ام

    خداوند را هزاران بار شکر می کنم که توانستم فصل اول روز شمار را به پایان برسانم، انجام این کار اعتماد به نفس زیادی به من می دهد و خدا می داند که چه اتفاقات خوبی در انتظارم است، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    بعد از این که فیلم راز را دیدم و کتابش را هم خواندم، هر از گاهی طبق تمرینات کتاب عمل میکردم و مثلا در روی کاغذ می نوشتم که دوست دارم چه اتفاقی بی افتد، ولی اتفاقات خوب مثل الان رخ نمی دادند و احساساتم به صورت سینوسی گاهی خوب بود گاهی بد، این به این دلیل بود که هنوز قانون را به درستی درک نکرده بودم، بعد از یکی دو سال، با استاد آشنا شدم و هر از گاهی به فایل های ایشان از کانال های تلگرامی که فایل های صوتی را میکس میکردند گوش می دادم، در یکی از آن فایل های میکس شده، استاد مداوم تاکید می کرد که مسئولیت کل زندگی ات را در دست بگیر، در اوایل برایم سخت بود، ولی بعد از تمرین و تلاش متوجه شدم که اولین قدم برای استفاده از قانون، پذیرفتن کل مسئولیت زندگی مان است، و تا وقتی که این جمله را قبول نکرده ایم نمی توانیم به درستی از قانون استفاده کنیم، به همین دلیل است که خیلی ها با قانون آشنا می شوند، چند روز تمرین های کتاب ها را انجام می دهند و بعد سرد می شوند و می گویند که قانون جذب وجود ندارد، من در هیچ کتابی نخوانده ام که باید کل مسئولیت زندگی مان را در دست بگیریم و در همه آن ها فقط تمریناتی مثل تمرین شکر گزاری نوشته شده بودند و چیزی به نام روی خودمان کار کردن اصلا وجود نداشت، چیزی به نام عوض کردن شخصیت خودمان وجود نداشت، مهمترین فرق این سایت با کتاب ها و سایت های دیگر همین ها است و استاد روی این دو عامل خیلی تاکید می کنند، چون تا وقتی روی این دو عامل کار نکنیم، تغییر آنچنانی رخ نخواهد داد.

    پس همان طور که خانم شایسته در کپشن روز سی ام فرموده اند:

    «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»

    با نگاه کردن به زندگی مان و خودمان متوجه می شویم که باور های ما درست است یا نه، به نظر من باور یک جمله در ذهنمان نیست که آن را بخوانیم و متوجه شویم، باید با توجه به اعمال و حرف هایمان آن را درک کنیم،همان طور که در روز بیست و نهم نوشته ام، باید خودمان را بشناسیم.

    باور های ما هستند که زندگی مان را می سازند پس در وهله اول باید باور هایمان را تغییر دهیم، با تغییر باور ها زندگی خود به خود تغییر میکند، باور ها مثل کد های برنامه نویسی هستند که تعیین می کنند برنامه باید چه کاری را انجام دهند، در اوایل کار، برنامه نویسی کار خیلی سخت و مشکل به نظر می آید و آدم برای نوشتن یک سطر برنامه چند ساعت تلاش می کند، ولی رفته رفته کار آسان تر می شود، پس ممکن است در اویل کار کردن روی خودمان سخت باشد و وظیفه ما این است که این حرکت را ادامه دهیم تا به آن عادت کنیم، پس از عادت کردن، آسان تر می شود، پس خدایا شکرت که راه خوشبختی رفته رفته آسان تر می شود، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    کتاب های مختلف درباره نوشتن باور ها تاکید می کنند ولی آن طور که من درک کرده ام، نوشتن باور ها و تلقین آن به خودمان راه حل مناسبی نیست، در دانشگاه و دبیرستان، قبل از این که فورمول ریاضی را به ما یاد بدهند، آن را به ما اثبات می کنند، پس درک آن راحت تر می شود و نیازی به حفظ کردن ندارد، پس به جای تلقین باور ها برای خودمان، باید آن ها را به خودمان اثبات کنیم، بهترین راه اثبات قوانین برای خودمان زیر نظر گرفتن بقیه مردم است، باید ببینیم که چه کسانی با چه باور هایی در چه شرایطی زندگی می کنند،

    پس از دیدن انسان هایی که در شرایط غیر منطقی به ثروت های زیادی دست یافته اند و موفق شده اند، قانون برای ما اثبات می شود، یکی از مسئله هایی که به تازگی برای من اثبات شده است این بود که من باور داشتم سیاه پوستان نمی توانند در جامعه انسان موفقی شوند، پس از دیدن خواننده هایی مثل ریاینا، کاردی بی، مایکل جکسون و بازیگری مثل ویل اسمیت، قانون به من اثبات کرد سیاه پوستان می توانند خیلی خیلی مشهور تر و موفق تر از سفید پوست ها باشند، پس موفقیت و مشهور بودن ربطی به به رنگ پوست، جنسیت و یا هیچ چیز فیزیکی دیگر ربطی ندارد، موفقیت به باور های انسان و ذهن او بستگی دارد، اگر صدها بار این قانون را به خودم تلقین میکردم ذهنم آن را باور نمی کرد ولی بعد از دیدن بقیه افراد، ذهنم به راحتی آن را پیرفت، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    خیلی خیلی مهم است که وقتی داریم روی خودمان کار میکنیم سعی نکنیم قانون را به دیگران تاکید کنیم، چون دیگران در مدار ما نیستند و به راحتی حرف های ما را باور نمی کنند ممکن است حرفی بزنند که آن حرف و یا حرکت خود ما را از مسیر خارج کند، همان طور که استاد فرموده اند پس از رسیدن به موفقیت، بقیه خودشان از ما می پرسند که جریان چیست و آن موقع است که به راحت تر از قبل می توانند جریان را درک کنند، چون این بار خوشان می خواهد که جریان را بفهمند.

    با در نظر گرفتن دیگران، کسب و کار های دیگران، ذهنمان به طور آگاهانه یا ناخوداگاهانه متوجه باور ها و اعمال آن ها می شود، همیشه در کتاب ها می خوانیم که برای موفق شدن باید برنامه ریزی داشت، و شبنه روز تلاش کرد، ولی وقتی بقیه را در نظر میگیریم، متوجه می شویم که هستند آدم هایی که نصف روز را میخوابند و بدون برنامه خاصی کار می کنند ولی از طرفی هم ثرومند هستند و هم موفق، پس موفقیت به خیلی ربطی به برنامه ریزی و تلاش و…) ندارد، ، خوشبختی از طریق فرکانس های اینگونه افراد رخ می دهد، هر چند که شاید خودشان قضیه فرکانس و مدار را قبول نداشته باشند، ولی قانون قانون است و همیشه برای همه به طور یکسان عمل میکند.

    با چند سی روز کار کردن روی خودم، اتفاقاتی خوبی به اندازه چند سال اخیرم افتاده است، نمی دانم وقتی که با محصولات استاد، مخصوصا دوره 12 قدم و ثروت کارکنم چه اتفاقی خواد افتاد، خداوندا، کمکم کن تا به آن چیزی که می خواهم برسم و بعد از آن بتوانم از دوره ها نیز استفاده کنم.

    خداوند را شاکر هستم که توانستم روز سی ام را هم به پایان برسانم.

    خداوند را شاکر هستم که توانستم فصل اول روز شمار تحول زندگی ام را به پایان برسانم.

    خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جان

    آخرین فایل سفرنامه فصل 1 امروز به پایان رسید

    هر روز به فایل ها گوش دادم اما تفاوت این شنیدن با دوره قبل این بود که طبق تعهدی که به خودم دادم،هم هر روز دیدگاه خودم رو نوشتم،دیدگاه های دوستان رو خوندم،

    متن های مریم جان و بعضی از قسمت های که برام پررنگ تر بود رو یادداشت کردم،مرور کردم

    گاهی stop میکردم و به مطالب فکر میکردم

    تو تمام فایل ها،این نکات تکرار میشد که اساس جهان هستی ،فرکانسه

    جهان مثل مبدلی عمل می‌کنه

    چگونه؟

    فرکانس های ما رو به واقعیت های زندگیمون تبدیل می‌کنه

    خدا رو سپاسگزارم

    چقدر احساسم بهتر شده

    چقدر توحیدی تر شدم

    چقدر خودم رو بیشتر از گذشته به منبع و خدای درونم متصل تر میبینم

    چه افراد جدیدی در راستای افکار جدیدم در مسیر زندگیم اومدن ،

    چند روز پیش به شکل خیلی عجیبی تو مرکز خریدی،دو نفر از اقوام رو ملاقات کردم

    اصلا مونده بودن چطور ممکنه ما بعد سالها همو تو این نقطه ملاقات کنیم

    و جالبه تو رفتارهاشون،چیزهایی رو می‌دیدم در راستای افکار جدیدم

    تو خلوت خودم داشتم فکر میکردم که چطور این ملاقات صورت گرفت،

    دیدم در راستای فرکانس های خودم…

    خدا رو شکر آگاهی ها و درکم بیشتر شده

    خدا رو شکر برای افراد،شرایط،اتفاقات جدید زندگیم

    استاد سپاسگزارم

    خدا رو شاکرم که شاگرد استاد عباس منش عزیزم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوب خودم

    عجب فایل عالی و عجب نکته هایی استاد در این فایل گفتند

    صحبت کردن با آدم های موفق

    برای من این نکات را دارد که

    من آداب رفتار را آنها یاد می گیرم

    برای ذهنم این منطقی می شود و الگوهایی عالی برای من به وجود می آید

    به خودباوری عالی خواهم رسید

    اگر من خدای جهان را باور کنم و سیستم این جهان را باور کنم در هر بعدی که بخواهم من موفق خواهم شد و به موفقیت های عالی خواهم رسید

    وقتی که من روی باورهایم کار می کنم بدون شک ایده ها و الهاماتی به من گفته می شود که با عمل کردن به آن ایده ها بدون شک موفق خواهم شد

    دقیقا همین دیشب من آخر شب در حال نوشتن و شکرگذاری از خدای خودم بودم که از او خواستم با ایده ها و الهامات خودش من را هدایت و راهنمایی کند

    و صبح که از خواب بیدار شدم خانمم گفت که دیشب فلان خواب را دیدم و به وضوح داشت از کسب و کاری در آن حرف می زد و بعد گفت که نمی دانم علت این خواب چه است و من به او گفتم که علت این خواب ایده برای من و راه اندازیکسب و کارم است

    واقعا هم برای او و هم برای خودم جالب بود این راهنمایی و هدایت خدای عزیزم

    فهمیدن قانون و درک قانون خداوند بدین صورت بهتر و عالی تر است که از افراد موفق علت موفقیت آنها را بپرسم و این ویژه گی ها عامل موفق آنها خواهد بود و همه این افراد موفق در یک وجه با هم مشترک هستند و آن باعث موفقیت هر دو آنها است

    اینگونه بهتر می توان به قوانین خداوند پی برد و در ذهن منطقی من نهادینه بشود و برای ذهن من جا بیفتد

    اگر من با خدا هماهنگ بشوم هر چه بخواهم او به من می دهد

    تکامل من باید طی شده باشد

    نکته زیبایی استاد گفتند

    کسانی می توانند دوره های استاد را تهیه کنند که برای خرید این دوره دچار اذیت نمی شوند و نیازی نیست که پول قرض بگیرند و یا وام بگیرند

    این نکته در دیگر مسائل زندگی خودم هم می توانم رعایت کنم

    زمانی خریدی انجام بدهم که پول آن جنس و کالا را داشته باشم و هرگز برای خرید آن دچار زحمت کسری نشوم

    ممنونم استاد از این فایل بی نظیر و ومحشر

    ممنونم استاد بخاطر این همه آگاهی های ناب

    سپاس از خدای نعمت ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: