صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟ - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

رد پای من در روز سی ام از سفرنامه

سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز و خانواده دومم

الهی صدهزار مرتبه شکرت برای پایان فصل اول سفرنامه

من طی این سی روز خیلی چیزا یاد گرفتم خیلی اگاهی های جدیدی پیدا کردم که هرچقدر براشون سپاسگزاری کنم کمه.

یاد گرفتم که خدا بسیار توابه و مثال حضرت موسی رو مدام توی ذهنم مرور میکنم که با وجود اینکه یکی رو به قتل رسانده بود ولی خدا به پیامبری برمی گزیند.

یاد گرفتم ما از هرگونه تغییر در زندگی دیگران خواه مثبت خواه منفی ناتوانیم و توانایی کاملی برای خلق زندگی خودمون داریم

یاد گرفتم که در برابر رب تسلیم باشم و حضرت ابراهیم رو الگوی این اعتماد به رب در زندگیم قرار بدم انسان کامل در قران یعنی حضرت ابراهیم و نشانه تسلیم بودن احساس خوبه چون پشتم به خدا گرمه

یاد گرفتم که جهان مانند ایینه عمل می‌کنه ما هر لحظه با توجهمون فرکانس می‌فرستیم و اصل و اساس اون فرکانس به زندگیت برمیگرده

یاد گرفتم که تغییر شخصیت جسارت میخواد برای تغییر در همه جنبه های زندگی باید به نشونه ها توجه کرد خدا از طریق نشونه ها داره بامن صحبت می‌کنه مثل قورباغه توی اب گرم می‌زارن و زیرشون روشن میکنم و نمی‌فهمه گرم شدن ابو و توی اب می مونه تا وقتی بمیره، نباش.

یاد گرفتم که همین لحظه بهترین زمان شروعه و جهان هستی بر اساس تکامل کار می‌کنه هر چیزی برای رسیدن به 100 باید 97. 98 و عددهای قبل رو طی کنه خداوند برای خلق جهان زمان داشت و تکامل رو طی کرد از هرجای الان هستی حتی کم شروع کن که سرت بالا باشه و ذهنت اروم باشه.

یاد گرفتم که همونجور که به غذایی که میخورم اهمیت میدم در مورد روحمون هم حساس باشیم و مراقب ورودی هامون باشیم اینکه چه کتابی می‌خونیم چه آهنگی گوش میدم چه فیلمی میبینیم و….

متعهدباشید چه افکاری به ذهنتان میدهید.

یاد گرفتم که تنها کسی که می‌تونه جلوتو بگیره خودمم و هیچ دشمنی بیرون من وجود ندارد.

یاد گرفتم که خودمو دوست داشته باشم فارغ از اینکه بقیه منو دوست دارن یا نه؟

اگه ما رها باشیم از انسانها و خدارو باور کنیم و ایمانمون رو تقویت کنیم و محتاج توجه بقیه نباشیم خودبخود ارزشمند میشیم و بقیه به ما جلب میشن

مهمترین رابطه ی من رابطه با خداست

یاد گرفتم که خودمو متعهد کنم توی زندگیم که فقط اتفاقات خوب رو تعریف کنم

یاد گرفتم که کسی که بخدا ایمان داره غمگین نیست ترس و نگرانی از کمبود ایمانه و اگه غمگین باشی اتفاقات بدو تجربه می‌کنی

باور و ایمان مادر موسی باید الگوی من باشه که چقدر ایمان قوی داشته

یاد گرفتم که من خالق شرایط خودم هستم

من تابع شرایط نیستم

من باید شرایطمو ایجاد کنم و بسازم

باید نگاهمو به دنیا عوض کنم و سطلمو بزرگتر کنم تا باران الهی بیشتری جمع کنم.

یاد گرفتم که باور چنان قدرت عظیمی به تو میده که قادر است هر پیش بینی و حساب و کتاب ریاضی را غلط از اب در بیاره

هروقت راحت به نتیجه ای نرسیدی بدون هنوز باور اون خواسته در تو نشست نکرده و جز بدیهیات ذهنت نشده

یاد گرفتم که خواسته ها وجود دارن باید راه رسیدنشونو یاد بگیرم

حال خوب اتفاقات خوب

یاد گرفتم که فقط روی خدا حساب باز کنم توحید یعنی قدرت الله و ربوبیت

تنها منبع رزق سلامتی خوشبختی و…خداونده.

یاد گرفتم که همه ما به یک اندازه به منبع ثروت و نعمت دسترسی داریم

توانایی همه ی ما به عنوان موجودی که با فرکانس هایش زندگی اش رو خلق می‌کنه به یک اندازه نیست

یاد گرفتم که راه تغییر مدار تغییر فرکانس است و راه تغییر فرکانس کنترل ورودی های ذهن به منظور ساختن باورهای قدرتمند کننده ای است که اساس فرکانس های مان را تشکیل میدهد

یاد گرفتم که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه و خدا بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند بشم و تنها راهی که بخدا برسی ثروتمند شدنه

یاد گرفتم که باورهای تو راهنمای زندگی توست

یاد گرفتم که قدرت مطلق خداونده و یکتاپرستی یعنی بدانی نیروی مطلق یعنی همان خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟!!!

یاد گرفتم که به جای کوچکتر کردن خواسته هام باورهامو بزرگتر کنم

اولین قدم برای باورسازی اینه که بپذیرم تمام اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه باورهای خودمه.

تفاوت نتایج افراد تفاوت در باورهای آنهاست

یاد گرفتم که 3 باور محدود کننده ثروت

1_ ثروت ما را از انسانیت و هر ویژگی خوب دور میکند

2_ احساس عدم لیاقت

3- باور کمبود است

برای رسیدن به معنویت راهی بجز تجربه مادیات نیست

یاد گرفتم که برنامه خداوند این است که هرچه را باور کنی و در ذهن بسازی جهان به آن شکل میدهد

یاد گرفتم که من موجودی فرکانسی هستم و وارد جهانی شدم که به فرکانس های من واکنش نشان میدهد

من دستگاه فرکانس ساز و باور ساز هستم و مالک من فرکانس هایم است

یاد گرفتم که اولین گام برای تغییر فرکانس ها ،کنترل گفتگوهای ذهنی در جهتی که تو را به احساس ارامش برساند، است

یاد گرفتم که کمبود را باور نکنم حتی اگر پروفسور هاوکینگ این را تایید کند تو در مداری از جنس باورهایت قرار میگیری و در این مدار اتفاقات شرایط و ادمهای از جنس باورهای را تجربه می‌کنی

یاد گرفتم که تنها کار زندگی من این است که در هماهنگی بمانم و موفقیت های کوچکم را هزاران بار تکرار کنم تا بیشتر این مسیرو باور کنم

یاد گرفتم که اینکه فرد در چه مداری قرار دارد را باورهایش تعیین میکند و تنها عامل ثروتمند شدن فقط و فقط باورهایی است که باید در خودمان ایجاد کنیم.

بسیار سپاسگزارم از استاد معنوی عزیزم بابت اینهمه اگاهی های ناب و جدید.

در پناه الله یکتا شاد باشید