در این چند روزه، درذهنم مشغولِ مرور مسیری بودم که در ابتدای روندِ موفقیت آغاز کردم و آن، نقش الگوهایی بود که در ذهنم برای رسیدن به موفقیت ایجاد کرده بودم.
در زندگی اطرافیانِ من، الگوهای موفق وجود نداشت. اما در کتابهای زیادی، داستان های زندگیِ افراد موفقی را یافتم که:
توانسته بودند از هیچ، موفقیت بسازند
توانسته بودند، بدون هیچ سرمایه ای کسب و کار موفقی ایجاد نمایند
توانسته بودند، با وجود برخورد به مشکلات، همچنان مسیرشان را ادامه دهند
من بارها و بارها، روندِ موفقیت این افراد را خواندم. آنقدر که انگار آنها را می شناسم و با آنها زندگی می کنم
با هر بار خواندنِ داستان های بیشتری از افراد موفق، ذهنیتی در من ایجاد می شد، که می شود حتی از هیچ، به موفقیت هایی بزرگ رسید و بیشتر باورم می شد که اگر آنها توانسته اند، من هم می توانم
من این روند را آنقدر ادامه دادم که دیگر رسیدن به موفقیت های بزرگ، نه تنها برایم یک رویای دور از دسترس نبود، بلکه ۱۰۰% یقین داشتم که آنچه را می خواهم، بدست خواهم آورد. آنهم درست در زمانی که در واقعیتِ آن روزهای زندگی ام، کوچکترین نشانه ای از موفقیت وجود نداشت…
درصدِ بسیاری از این یقین، را همان الگوها در ذهن من ساختند… و قضیه اینجاست که وقتی ذهنِ ما می پذیرد که موضوعی امکان پذیر است، دیگر رسیدنِ ما به آن موفقیت، حتمی است.
لذا تصمیم گرفتم از شما دعوت کنم که، با کمکِ یکدیگر، کتابی مرجع در مورد الگوهای موفق، از داستان موفقیت های تان تهیه کنیم که:
توانسته اید با اجرای آگاهی های آموخته شده از فایلها و دوره های من، باورهایی ثروت آفرین و برنامه ای قدرتمندکننده در ذهنتان نصب کنید که شما را وارد مدار خواسته هایتان کند،
توانسته اید توانایی را در خود بیدار نگه دارید که حمایت و هدایت خداوند را در مسیری که برای خلق خواسته های خود می پیمایید، در وجودتان زنده نگه دارد،
توانایی ای که حساب کردن روی جریان هدایت را در عمل می آموزد تا بتوانید در لحظاتِ ناتوانی از کنترل ذهن به یادت آوری که:
اوضاع هر چقدر هم سخت باشد، قابل تغییر است، اگر بتوانم خودم را با این جریان هدایت همراه کنم و با این قانون مسلم که احساس خوب = اتفاقات خوب، هماهنگ شوم:
همه چیز تغییر می کند وقتی قادر می شویم، فکر خدا را بخوانیم. وقتی باتغییرِ نگاه مان به خود و توانایی های مان، فرکانس و مدارمان را تغییر می دهیم.
یادمان باشد که در جهانی زندگی می کنیم که همواره در حال گسترش است و همیشه مشتاقِ بیشتر بخشیدن به ماست.
یعنی هر چقدر هم موفق باشیم، باز هم می توانیم موفق تر باشیم. هر چقدر باورهای قدرتمند کننده ای در خود ساخته باشیم، باز هم می توانیم باورهای بهتری جایگزینِ آنها نماییم. زیرا جهان ما همواره به سمتِ بهتر شدن و بیشتر داشتن پیش می رود.
داستان این موفقیت ها، داستان ماندن در لبه های پیشرفت است و هر فردی در هر موقعیتی داستانِ شما را می خواند، می تواند با خود بگوید:
اگر این افراد با وجود این شرایط توانسته اند، پس من هم می توانم.
از اینکه با به اشتراک گذاشتن ارزشمند ترین تجارب زندگی تان، موجب رشد افرادِ زیادی در آینده می شوید و به گسترش جهان کمک می کنید، به شما بسیار تبریک می گوییم و تحسین تان می کنیم.
و تازه این شروع موفقیت های شماست
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD279MB23 دقیقه
- فایل صوتی «الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش21MB23 دقیقه
سلام به استاد عزیز وبچه های سایت که دارن کامنت من و میخونند
من سید حسن محمدی هستم
متولد 1367 من مشهد به دنیا اومدم در یک خانواده بسیار مذهبی بزرگ شدم که فقط باور های اشتباه را از اون خانواده درس گرفتم
من تا دوره راهنمایی درس خوندم
زیاد علاقه ای به درس نداشتم دوست داشتم از زمان کودکی فقط کار کنم وپول در بیاورم
من از سن 7سالگی کار میکردم البته پاره وقت
در سن 13سالگی برای مغازه پدرم ویزیتوری میکردم
پدرم مغازه رنگ و ابزار داشت
من ویزیتور مواد رنگ بودم وکلی فروش داشت کسب و کار پدرم وکلی من روزها پیاده تمام شهر مشهد رو میرفتم مغازه های رنگ فروشی وصورت میگرفتم که افراد بزرگ بازار تعجب کرده بودند
میومدم از کارخونه ها جای پدرم که این پسرت خیلی عالی داره بازار کار میکنه
پدرم ورشکست شد وتمام اون زحمت ها از بین رفت
من تا قبل خدمت سربازی فقط کار کردم با پدرم که بدهکاری های مغازه را بدهیم
2سال از خدمتم گذشت رفتم سربازی
و90روز اضافه خدمت خوردم
من خدمت را تمام کردم ودر آخر خدمت هیچ نگران نبودم که قرار است چه اتفاقی بیفته
برعکس همه دوستان در خدمت مبگفتن بعد خدمت باید چکار کنم من اینجوری نبودم
چون قبلاً کلی کارهای بزرگ کرده بودم قبل خدمت نقاشی ساختمان میکردم با پدرم
که من سرپرست 17کارگر بودم وخیلی عالی یک پروژه بزرگ را مدیریت میکردم وتمام کار را طی 2سال تحویل دادم وتمام بدهکاری پدرم را دادیم
من تا بعد ازدواج که کردم کلی در افکار منفی بودم
خودم 2بار طی این که خدمت را تمام کردم ورشکست کردم
تا این که به خدا گفتم بس من دیگه نمیخام اینقدر زجر بکشم
گفتم خدایا من تسلیم تو هستم
وبعد یک ماشین تاکسی ون خریدم با ون خوب کار میکردم ولی باز ذهن خراب من نگذاشت در اون کار هم باشم کرنا شد وبیکار شدم
در طی این بیکاری پسر عمه من اومد پیش من که منو به قول نتورکی ها پرزنت کنه من وارد نتورک شدم
از فایل های آزمندیان بهم دادن گوش کنم
فایل های عرشیان فر گوش کردم وبعد فایل های استاد عباسمنش را گوش میکردم وکلی انگیزه در نتورک گرفتم
ولی همش باد هوا بود دروغ بود کل حرف های که نتورکی ها میزدند
همشون اوضاع خرابی داشتند ولی به ظاهر خودشون رو موفق نشون میدادند
من از تلگرام چند تا از فایل های استاد را گوش کردم یک حسی که به من میگفت باید با این فایل ها پیش بروی
من در نتورک کل دارایی ام را از دست دادم شدم بیکار و یعنی اونقدر بی پول شده بودم که مجبور شدم ون تاکسی را بفروشم وبدهم به بدهکاری هام وتمام پول تاکسی تمام شد
رفتم کارگری
من بعد خدمت یک مدتی داربست کار کرده بودم
با برادرم اونجا شرکت تأسیس کردیم موفق بودیم ولی ورشکست شدم بعد ون خریدم
خلاصه من رفتم کارگری پیش یک بنده خدایی کارگری داربست
من استاد کار داربست بودم
من یک سالی کارگری میکردم و فایل های استاد رو هم از طریق تلگرام که اون گروه فیک بود من اونجا بودم چون سایت استاد را نمیدونستم هست
در اونجا دوره روانشناسی ثروت 123 را خریدم به مبلغ هر 300هزار تومان
از یکی از دوستانم که از باجناقش فایل های استاد را میخرید شنیده بودم که خیلی بیشتر از اون حرف ها که من خرید کرده بودم فایل های استاد را به دوستم گفتم به باجناقش بگه که من خرید کردم 3 دوره استاد را به 300هزار تومان این گفته تخفیف خورده به دوستم پیشنهاد هم دادم ولی اون گفت که سوال کرده از باجناقش که چجوریه گفته بود که نه اون فیک هست کلاه برداری هست
من به یک شماره که در از استاد بود در ایران زنگ زدم گفتم نه اون کلاهبرداری هست اگه میخوای باید عضو سایت بشی وپول اون رو کامل پرداخت کنی استاد راضی نیست
من هنوز جلسات اول دوره روانشناسی ثروت بودم
من گذاشتم کل اون دوره فیک را کنار واز طریق دوستم که از باجناقش گرفت عضو سایت شدم
از فایل های رایگان استاد استفاده کردم
کلی در اونجا حالم خیلی خوب شده بود
من از کارگری که میکردم لذت میبردم
وهیچ کم کاری نمیکردم روزی 350 هزار میگرفتم وکار میکردم سال 1400 من اون موقع از خدا هدایت خواستم که هدایتم بکنه بعد یک ایده بهم داد که لوله اجاره کنم برای خودم کار کنم
به یکی از دوستام به نام مرتضی بیشنهاد دادم که لوله داربست بهره بده به من اجاره من کار کنم و اجاره لوله ها رو بدم
من اون موقع مزد کارگریم شده بود روزی 400هزار تومان واون ماه اول که لوله اجاره کردم من 18,میلیون کار کردم با لوله های اجاره ای که ماشین نیسان هم نداشتم انبار نداشتم اون بنده خدا که براش کارگری میکردم یک گوشه انبارشو بهم داد تا لوله ها رو بزارم داخل انبار اون وحتی خودش با نیسانش لوله های من و که اجاره ای بود جابجا میکرد ومن اون موقع هم کارگری میکردم وهم گه گاهی کار های کوچک کوچک میبستم ماه اول بدون کارگری که برای اون دوستم میکردم من 18میلیون درآمد کسب کردم یعنی از ماهی تغریبا 10میلیون کارگری رسیدم با ماهی 18میلیون با لوله اجاره ای درآمد بدون پول کارگری که مزد میگرفتم و اجاره اون لوله های دوستم برجی 4500 بود من اجاره لوله هارو میدادم وکار هم میکردم
واین شد که در اون موقع یک حسی بهم گفت بیا دوره دوازده قدم را بخر
دوره دوازده قدم را قدم اول را خریدم کلی درآمدم رفت بالا ماهی 30میلیون رسید با لوله اجاره ای واین که یک مقدار لوله هم برای خودم خریده بودم
بعد یک ایده در مسیر که فکر کنم قدم 3یا 4بودم که دوستم مرتضی که لوله هاشو اجاره کرده بودم داد که گفت میخواد لوله اضافه کنه با هم قرار داد نوشتیم که برجی 12میلیون اجاره بدم و200میلیون لوله اضافه کرد و به من داد من در کنار اون لوله ها خودم هم روز به روز لوله اضافه میکردم بعد یک جایی یک حسی بهم گفت باید از دایره امن بیای بیرون به دوستم گفتم بابت جابجایی لوله ها باید اجاره ماشین بدم باید اجاره انبار رو نصف کنیم با هم بهش گفتم دوستم قبول نکرد ولی من اسرار کردم که باید برای این که من داخل انبار اون هستم اجاره بگیره
ویک مدت اجاره نیسان اجاره انبار اجاره لوله اجاره خونه همه باهم بود
من اصلا نگران نبودم چون درآمدم رسیده بود به ماهی 50میلیون تومان وایمان داشتم بیشتر از این هم میشه رسیده بودم قدم 5 واز خدا هدایت خواستم گفتم بس من باید نیسان بخرم هنوز دو روز نگذشت که یک خونه داشتم که با برادر بزرگم شریک بودیم به فروش رفت من از پول اون خونه نیسان خریدم و انبار را جدا کردم
من به قدم 6 رسیدم درآمدم رسید به ماه 120میلیون و من لوله اضافه میکردم واین که سال لوله دوستم رسید اجاره الان شده از برج 5 به ماهی 15میلیون من قدم 7رسیدم درآمدم رسید 190میلیون کلی خوشحال بودم وله خودم میگفتم من دیگه قانون را یاد گرفتم من خلق میکنم ولی در قدم 7گیر کرده بودم مطالب استاد برام سنگین بود هی گوش میکردم قدم 7 باز نمیتونستم برم قدم 8 اون ماه درآمدم رسید به 170میلیون ذهنم قبول نکرد من گفتم یک جایی داره لنگ میزنه یک ماه دیگه گذشت هنوز قدم 7 درآمدم اومد 160میلیون باز هم نفهمیدم چرا کم شد درآمدم
من هنوز قدم 7بودم
گفتم با خودم که برم سراغ دفترم که نت برداری کردم
دفترم رو خانومم انداخته بود بیرون چون پر شده بود من کلی ناراحت شدم با خانومم دعوا کردم که چرا دفترم را بیرون انداخته
من یک جرقه زد که حسن عجله نکن باید برگردی قدم اول مگر درآمدت نیومده پایین از ماه 190میلیون به 160میلیون که اون ماه هنوز در تصمیم گیری بودم درآمدم شد 140میلیون من گفتم باید از قدم اول شروع کنی برگشتم قدم اول وقدم اول رسیدم قدم دوم که یک حسی گفت بهم باید دوره عزت نفس را بخری عزت نفست مشکل داره کلی مسیر برام راحت شده بود تا قدم 5پیش رفتم از اول عزت نفس هم در کنارش میرفتم تا عزت نفس تمام شد یک الهامی بهم شد که باید قدم 8را بخری من اون ماه هدف گذاری نکرده بودم برای ماهم چون قبلش بهم ریخته بودم من اون ماه که همین برج 9بود من درآمدم به 112 میلیون تغریبا رسیده بود ولی ما امید نشدم
واین که جلسه 2قدم 8 بهم الهام شد که دوره شیوه حل مسائل و دوره کشف قوانین بخرم دوره ها رو پیش رفتم جلسات اول آن را فقط از خدا هدایت میخواستم که بهم این حس رسید که دوره قانون آفرینش را بخرم و خلاصه که کلی پیشرفت کلی احساس خوب دارم
البته تا گفته نماند من به قدم 5که رسیده بودم در سری دوم 100 میلیون هم لوله برای خودم خریده بودم
واین که من تا به حال کلی دست آورد بدست آوردم و همه این دوره های که خریدم تا به حال درست خود اون چیزهایی بود که ذهن من نیاز داشت یعنی پیش نیاز پیشرفت من بودند وهستند
باورتون نمیشه
من الان طی این 2سال که با استاد هستم فقط 2بار مریض شدم البته که اون هم سرما خوردگی کوچک بوده که قبلاً بیشتر بود مریضی هم
واین رو بگم قبلا من خیلی کمر درد میشدم ولی طی این 2سال حتی یک بار هم کمر درد نشدم
کلی احساسم خوب شده رابطه با همسرم با فرزندانم با اطرافیانم وحتی کارگرانم کلی من تغییر کردم
کلی ذهن ثروتمندی پیدا کردم
هر روز دارم خودم زندگی خودم را خلق میکنم
امروز از خدا خواستم برای یک هتل داربست ببندم با قیمت خوب
هنوز به ظهر نکشیده بود که تماس گرفتند دور حرم یک هتل هست داربست میخواد نیایین ببندین
من رفتم بازدید باورتون نمیشه من قیمت 2برابر دادم برای اون داربست
وقرار شد خبر بده
وسر شب خبر داد که فردا بریم داربست هتل را ببندیم
این هست که من هر چه را بخواهم خلق میکنم
من خلاق زندگی خودم هستم این هست نتیجه همراهی با فایل ها ومحصولات استاد
من حتی در مخیلاتم هیچ فکر این نمیکردم که درآمدم به 190میلیون برسه که من این را تجربه کردم واین که ایمان دارم به بهترین ها هم به زودی زود میرسم ایمان 100درصد دارم که مسیر بهم گفته میشه
ممنونم از این فایل استاد که برام ایمانی شد که قویتر بشه
سلام خانوم عطائی عزیز
این که من این تجربیات را طی مدتهای کوتاهی بدست آوردم خیلی باور انگیز هست برام چرا که چون با فایل های استاد من رشد کردم
وچرا چگونه درآمدم کم شد را این گونه بگم
همانطور که من قدم به قدم به صورت تکاملی درآمدم زیاد شد را باور داشتم و هیچ عجله ای نمیکردم برای درآمدهای زیاد
من درجایی که فهمیدم درآمدم زیادشده خیلی ذوق کردم
واین اتفاق ذهن مرا قفل کرده بود که من کار بلد شدم ودیگه کل قانون دستم اومده ومن خیلی راحتتر از اینها چشم بسته درآمدکسب میکنم
اینجوری بگم فنجونم پر شده بود
کلی ایرادهای خراب در من ایجاد شده بود که از اطرافیانم درون من داشت نهادینه میشد
که باید خودت بالای سر کارت باشی چون کارگران تا خودت نباشی خوب کار نمیکنند
ومن با خودم میگفتم من که قانون را بلدم و هیچ چیز منو از پای در نمی آورد
چون این من هستم این همه دست آورد را بدست آوردم
ومن دارم طبق قانون عمل میکنم
این را من ریشه یابی کردم
درست زمانی که درآمدم کم شد
ریشه همه اینها این بود که قانون را تا جایی من یاد گرفته بودم که ذهنم پذیرای آن بود ولی یک جاهایی عزت نفس من مشکل داشت یک جاهایی خوب قوانین را رعایت نمیکردم چون دنبال تایید دیگران بودم
همش از کارم و از خودم برای دیگران تعریف میکردم چون دوست داشتم همه منو تحسین کنند واین بر میگشت به عزت نفس من
در اونجایی که گفتم فنجونم پر است
بر میگرده به همون که من نمیتونستم از قدم 7برم قدم 8 چون من اندازه اون دوره نشده بودم واین که مشکلی در عزت نفس من بود که اگر همان گونه پیش میرفتم با مخ میخوردم زمین که اصلا خودم نفهمم
چرا که داشت به همان صورت تکاملی که درآمدم زیاد شده
وبه صورت تکاملی داشت درآمدم کم میشد
این که خانومم دفترم را بیرون انداخته بود هم هدایت خدا بود
چون بهم بگه باید برگردی اول دوره دوازده قدم
چون اون دفتری که من نت برداری کرده بودم را از دست داده بودم من که گاهی میخوندم خلاصه دوره ها رو از اون طریق و یاد آور میشد برای من
من یک مدتی رنگم در سایت کمتر شده بود وداشت کم کم قانون را فراموش میکردم
من تا میخواستم برگردم دفترم را مرور کنم درست زمانی بود که درآمدم کم شده بود
ومن این را این گونه تفسیر کردم برای خودم که
حسن مقصر خودتی اول ،واین که خانومت دفتر تو انداخته بیرون حکمت هست
چون باید برگردی اول دوره
این یعنی این که تو قانون را فراموش کردی
واین شد تا برگشتم قدم اول کلی چراغ ها برای ذهنم روشن شد
ومن فهمیدم که فقط افکارم داره زندگی من را خلق میکند
واین که در جایی که من داشتم اشتباه عمل میکردم واین که توجه میکردم به این که فلان کارگرم داره کم کار میکنه چرا اون داره اون کارو میکنه چرا اون، اون کارو میکنه خلاصه داشتم به همه گیر میدادم
واین بود که ترمز ذهن من گیر دادن به دیگران بود ترمز ذهن من نگرانی بود نگران این که درآمدم کم شده
من بجای این که صورت مسئله را حل کنم داشتم یک سری از مسائل را میکردم زیر مبل واصلا توجه نمیکردم که باید اونها را حل کنم نه این که بگم من دیگه قانون را بلدم واین را نباید توجه کنم
من اگر از کارگرم ناراضی بودم باید بیرونش میکردم
واین که من دلسوزی میکردم ومیگفتم گناه داره این زن و بچه داره سه تا بچه داره به همه میگفتم این جلال اعصاب منو بهم میریزه
ولی من فقط بخاطر بچه هاش نگهش داشتم پیش خودم والا مینداختمش بیرون
این بود که من داشتم شرک انجام میدادم
وایمانم ضعیف بود به خدا
ومن درست زمانی نتایج برام تغییر کرد که خودم را رها کردم از اون اعصاب خوردی ها ،
باورت نمیشه اون جلال کارگرم که روان و اعصاب منو با کاراش بهم می ریخت
تا من قانون را درست رعایت کردم وخودم را تسلیم خدا کردم
قانون جلال را از من دور کرد
جلال دیگه جای من کار نمیکنه
واین با رعایت کردن قانون است ،
من این نعمت راحتی را بدست آوردم
یعنی ترمز من توجه به نکات منفی بود که ذهن من قبول نمیکرد
من داشتم حرس میخوندم
ولی حالا خودم را رها کردم
من دل را به دریا دادم و دیگه تلاش ندارم فیزیکی
من ذهنی دارم فعالیت میکنم
من با افکارم الان دارم خلق میکنم
من فقط از خدا هدایت میگیرم
دوره دوازده قدم
بزرگترین دوره هست من وقتی این و فهمیدم که وارد دوره های دیگه شدم
دوره دوازده قدم یک پکج کامل از قانون قرآنی هست من اگه دوره ای خریدم بهم الهام شده
نه این که الکی بگم
بهم قلبی گفته که باید دوره ای را خریداری کنی
خداوند این حس را بهم داده تا به حال
این که هر روز با 5 دوره ای که دارم الهامی هدایت میشم به فایل های دوره هایی که همان روز پیش نیاز ذهن من هست تازه یک معجزه را امروز دریافت کردم
که باید یک فایل زیبا را از استاد ببینم
فایل سریال زندگی در بهشت قسمت 152
توجه به نکات مثبت بود این یک نشانه بود که باید توجه کنم به نکات مثبت واین سوال شما هم یاد آوری شد که من قوانین را فراموش نکنم واین که رها باشم
واین که چه دوره هایی خوب هست را من نمیدونم
همه دوره های استاد عالی هستند
من دوره هایی را خریداری کردم که پیش نیاز ذهن من بوده
به اندازه ظرف ذهن من، دوره ای به من الهام شده اون هم از طرف خدا بود نه این که هوس کنم دوره ای را بخرم
من همانگونه که تسلیم خدا شدم خداوند از طریق این بنده صالحش استاد عباسمنش مطالب قوانینش را برای من فرستاد
استاد دستانی از دستان خداوند هست
اول از خدا ممنونم بعد از استاد که این قوانین را داره یادم میدهد
سپاس از خدا که باز هم منو در آغوش گرفت ومن را امشب نوازش کرد که بیام مطالب شما را بخونم جواب ذهنم را بدهم چون این ها نیاز ذهن من بود که باید یاد آور میشد قوانین را برای من
واز خدا سپاس گذارم هر ثانیه از طریق دستانش من را به بهترین لحظات هدایت میکند
واز شما مهناز عزیز که این یاد آوری را برای من شدی که قوانین دوباره در ذهنم چرخ بزنه
دمت گرم دوست و همراه سایت خانواده عباس منش
انشاالله همیشه در حال پیشرفت باشی واز نتایجتون برامون بنویسین وما از مطالب شما هم الگو برداری کنیم
سلام فاطمه حسینی عزیز
ممنونم که دوباره یاد آوری شدی که ببینم کامنت خودم را
وبتونم برای ذهنم نشون بدهم که این خودت بودی که نوشتی
این خودت بودی که این قوانین را یاد آور شدی برای خودت
این خودت بودی که دنبال تغییر بودی
حالا اگر به چالشی بر میخوری باید تغییر کنی اینها نیاز ذهنی من هست که بنویسم و بخونم وباید برای خودم یاد آوری داشته باشم که چقدر پیشرفت کردم
امروز خواسته ای داشتم از خدا که بهم بفهمونه چه نکاتی را باید پیش ببرم تا پیشرفت کنم
واین مطلب شما باز منو رسوند به همان جواب فقط توجه به مثبت ها و توجه به زیبایی ها این پیام شما همان جواب سوال من از خدا بود درود به شما
سلام به سیده عزیز
خیلی خوشحالم
که هر روز با بهترین دوستان دارم کامنتی به اشتراک میزارم
خیلی خوشحالم همه بچه های سایت دست خالی نیستند هر کس به یک جوری داره نتیجه میگیره
حالا چه کوچک چه بزرگ نتیجه نتیجه فرقی نمیکنه
وقتی نتیجه ها شروع میشه
از یک جایی هست که کوچک شروع میشه
به اندازه ظرف وجودمون نتیجه ها بزرگ و بزرگتر میشه و به اندازه ای که شاکر خداوند هستیم خداوند نعمت های بیشتری را در اختیارمون میگذارد
خداوند نعمت هایش فراوان هست به اندازه ای که باور داریم برای بدست آوردن نعمت ها
بیشتر میتونیم آنها را بدست آوریم
فقط باید تمرکز کنیم روی باور ها
و منطقی کنیم برای ذهن که آره میشه منم بدست آورم فقط بستگی به باور ها داره
امیدوارم همیشه موفق و شاد در طی کردن بهترین نتایج باشین
درود به شما دوست عزیز
سلام به رویای عزیز
این دست نوشته شما منو برد اول خوندن کامنت خودم
من اون موقع که داشتم از این مینوشتم که درآمدم پایین اومده
درآمد 190میلیونی را وقتی کسب کردم هیچ فکر نمیکردم که باز هم بتونم درآمدی بالاتر بسازم
ولی الان به لطف الله و باورهای درستی که تا به الان ساختم درآمدم در ماه قبل رسیده به 289میلیون
هیچ الان حس عجولانه ای ندارم که باید چکار کنم که درآمدم را افزایش بدهم
چون الان فهمیدم خودم مسئول زندگی خودم هستم اگر به 289میلیون رسیده پس بیشتر از این هم میشه
فقط باید بیشتر روی باورهام کار کنم
الان من در شرایطی هستم که خودم را رها کردم و به صورت جهاد اکبر دارم عمل میکنم و تسلیم تسلیم خدا هستم هر چه پیش میاد خودم را تخریب نمیکنم بیشتر تحسین میکنم
چون هر اتفاقی می افتد بیشتر خودم را در رشد میدانم حتی اگر آن اتفاق منفی باش
و درسی جدید برای خودم هست
من چند روز پیش یک عجله کردم و سیلی محکمی خوردم ولی خیلی خوشحال بودم که زود بهم سیلی زد
چون نباید عجولانه عمل میکردم
چون اگر من به خدا سپردم خودش بهتر منو هدایت میکند
واین که دوستی مثل شما عزیزان دارم در سایت و با من احساساتشان را به اشتراک میزارن
همه هدایت های الله است
وخدا داره بهم یاد آوری میکند قوانین را
داشتم کامنت دوستمون فاطمه حسینی را در ادامه کامنت ها میخوندم که باید ترمز ها را برطرف کنیم
و اگر من دارم پیشرفت میکنم پس بهتر هم میتونم پیشرفت کنم
من این ماه جدید بهتر دارم زندگی میکنم
هر روز بهتر از روز قبل
رویای عزیز از شما هم ممنونم که برام کامنتی از جنس پیشرفت نوشتی
این پیشرفت ها را برای ذهنم دارم مرور میکنم و تمام کانون توجه ام داره به فراوانی پیش میرود
امیدوارم همیشه شاد باشی دوست عزیزم
سلام به حمید رضا عزیزم .خیلی سپاس از شما دوست گرامی و دوست داشتنی که برام کامنتی گذاشتین
خیلی از خدا سپاس گذارم که منو در مسیر رشد و موفقیت قرار داد
همه راه های موفقیت یک شبه ایجاد نمیشود این درکی بود که من تا به الان بدست آوردم
وقتی اوضاع جوری هست که هنوز راضی نیستیم یعنی داریم به ناخواسته توجه میکنیم
ببین قدم هفتم تمام حرف استاد این بود که کانون توجه داره اتفاقات رو رقم میزند
اینقدر قدم هفت و دوست دارم که نمیدونم هر موقع قدم هفتم رو که گوش میکنم باز هم متحول میشوم کلی بهم درس داده
قدم هفتم
البته که تمام قدم ها عالی بوده برام ولی قدم هفتم آرامش بیشتری بهم داده
دوست من تمام توجه داره اتفاقات رو در زندگی مان رقم میزند
تمام کانون توجه داره اتفاقات رو رقم میزند .من چند وقتی بود فقط توجه داشتم به واریزی هایی که برام انجام میشد باورت نمیشه هر روز بلا استثناع برام پول واریز میشد از یک میلیون بگیر تا 50الی 70میلیون
چرا که همه توجه من به فراوانی پول بود اگر یک هزار. تومانی پول تو حسابم بود هر لحظه توجه میکردم و شکر گذاری میکردم
و هر چه را در ستاره قطبی درخواست میکردم و مینوشتم برام اتفاق میافتاد و همین کانون توجه را دارم در تمام جنبه ها استفاده میکنم
روابط زیبا
کارهای عالی
مشتری های فراوان
پول فراوان
درآمد های باور نکردنی
افراد بینظیر که برام کار هام رو انجام میدهند
همسرم
فرزندانم
پدرم
مادرم
اینو بگم اینقدر قانون خوب کار میکنه که مادر من اصلا از کانون توجه و قوانین هیچ خبر نداره
اون روز داشت برام صحبت میکرد چیزهایی میگفت که فقط افراد موفق در قوانین صحبت میکنند جوری متحول شدم که فقط خشکم زد
مادرم که افکار قدیم داره و نمیشد هیچ جور باورش رو عوض کنی ولی طبق قوانین جلوی من داشت هدایت خداوند را دریافت میکرد
و اونجا حضور خدا رو در وجود بنده اش میدیدم خیلی تحسین کردم و شکر گذاری کردم و گفتم ببین همه قابل هدایت شدن هستند حتی من یک لحظه من از قوانین براشون نگفتم چون همیشه میگم من مسئول زندگی خودم هستم ولی وقتی من در مدار. بهترین ها هستم بهترین ها وارد زندگی من میشود
و ایمان دارم که همین فرکانس بهترین ها و مدار موفقیت منو به اوج بهترین نتیجه ها میرساند و الان اینجا رد پا میگذارم که
بهشت را در همین خونه اجاره ای
در انبار اجاره ای
با مقداری لوازم شرکتم که اجاره ای است
با یک دستگاه نیسان که در شرکتم فعالیت میکند
با درآمد تغریبا 300میلیون
و در محله نسبتا معمولی
و سلامتی عالی
هستم
و همه اینها برای من عین بهش هست هیچ کم و کاستی در زندگی ام نمیبینم و هر چه را خداوند بهم هدیه می دهد را سپاس گذارم و خودم را در آغوش خداوند رها کردم تا اون هدایتگر. من باشد
حمید جان برات آرزو موفقیت دارم منتظر بهترین نتایجت هستم
درود به شما