«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 44 (به ترتیب امتیاز)

3987 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیرحسین گفته:
    مدت عضویت: 3411 روز

    سلام دوستان و خدا قوت.

    در مورد یکی از جوانان موفق ایرانی محاصبه ای را خواندم که بسیار جالب بود.

    تیتر ان مقاله این بود :

    جوان ایرانی که با ایده و محصول خلاقانه اش توانست در یک ماه 5 میلیارد تومان کسب درآمد کند

    حال مصاحبه ای که با ایشان شده است و همچنین در مورد ایده ی ایشان برایتان مقاله را می اورم که بخوانید. امیدوارم که به شما مانند من کمک کند.

    ……………………………………

    علیرضا طهماسب زاده alireza tahmasebzadeh دانشجوی امپریال کالج لندن و برنده مدال نقره المپیاد فیزیک، ساعت هوشمند «بلاکس اسمارت واچ» رو ساخته که پس از بررسی‌های مختلف، اکنون رقیب ساعت هوشمند کمپانی اپل شناخته میشود. مطبوعات امروز بریتانیا به ستایش این مخترع جوان ایرانی پرداخته‌اند.

    برای علیرضا طهماسب زاده و تیم‌اش تنها یک ساعت کافی بود تا بتوانند 250 هزار دلار پول مورد نیازشان برای ساخت یک ساعت هوشمند ماژولار از کیک‌استارتر به دست بیاورند. استارتاپ بلاک که در آن گروهی از جوانان کشورهای مختلف حضور دارند این امکان را فراهم می‌کند که خریدار امکانات مورد نیازش را خودش روی ساعت سفارش دهد یا بعدا به آن اضافه کند. تیم بلاک در حالی که 34 روز تا پایان این فراخوان کمک فرصت دارد تا امروز بیش از 800 هزار دلار جمع آوری کرده که بیش از سه برابر درخواست اولیه‌شان است.

    شاید یکی از دلایل موفقیت این تیم و این ایده را بتوان در این دانست که آنها توانستند پیش از ورود به این مرحله به خوبی طرح اولیه ای از آن را آماده کنند که مورد توجه بسیاری از رسانه‌های مشهور حوزه تکنولوژی قرار گرفت. این تیم حدود دو سال است که کار روی این ایده را آغاز کرده است

    BLOCKS به گفته صاحبانش نخستین ساعت هوشمند ماژولار است که هسته اصلی آن ثابت است اما بند آن به شکل ماژول مانند درست شده که می‌توان قطعات مختلفی را با کاربردهای مختلف به آن اضافه یا کم کرد. مثلا ماژول ضربان قلب، ماژول NFC ، ماژول GPS ، ماژول سیم کارت و … بلاکس در عین حال یک پلت فرم باز دارد که هر شخص یا شرکتی در آینده بتواند ماژول‌های مختلفی برای آن بسازد.

    شاید یکی از نقاط قوت تیم بلاکس نوع ارایه این ایده هم باشد. انها در کیک‌استارتر به خوبی از دیزاین و کلیپ و کلمات و جملات جذاب برای توصیف این ایده بهره گرفته‌اند. در بخشی از توضیحات درباره بلاکس می‌خوانیم: چرا ما باید یک ساعت هوشمند بخریم که بعد از ارایه نسخه جدیدی از آن با امکانات بیشتر مجبور به کنار گذاشتن آن شویم. در بلاکس میتوان با اضافه کردن یک ماژول امکان جدیدتری را به آن افزود و به نوعی این ساعت مقاوم در برابر آینده! Futureproof است. تیم بلاکس تاکنون با 1500 برنامه نویس برای توسعه این پلت فرم قرارداد امضا کرده و SDK آن نیز به زودی آماده خواهد شد.

    تازه بیست و دو ساله شده و قرار است اولین ساعت هوشمند ماژولار را تا چند وقت دیگر راهی بازارهای جهانی کند. علیرضا طهماسب زاده دارنده مدال نقره مسابقات جهانی فیزیک در سال 90، ایده طراحی این ساعت را مطرح کرده و حالا همراه یک گروه پانزده نفری روی ایده‌اش کار می‌کند. آن‌ها روز پنج شنبه ویدئوی کوتاهی از ایده علیرضا و طراحی‌هایی که در این رابطه انجام داده‌اند، در سایت کیک استارتر قرار دادند و اعلام کردند برای عملی کردن این ایده به 250 هزار دلار نیاز دارند. تنها 56 دقیقه طول کشید تا کسانی که از این ایده خوش شان آمد، دست به کار شدند و مبلغ مورد نیاز این پروژه را پرداخت کردند. در دو روز گذشته علیرضا و همکارانش بیشتر از 800 هزار دلار از طریق حامیانی و خریدارانی که محصولشان را در وب سایت کیک استارتر دیده‌اند، جمع آوری کردند. آن‌ها 33 روز دیگر زمان دارند تا بتوانند مشتریان و سرمایه‌گذاران بیشتری از طریق این سایت جمع آوری کنند. سایت کیک استارتر (kickstarter) یکی از سایت‌های معروفی است که درآن صاحبان ایده با سرمایه‌گذاران ارتباط می‌گیرند. ایده‌پردازان با ارائه یک ایده کوتاه از آنچه در ذهن دارند، سرمایه‌گذاران را برای تولید ایده‌شان و پرداخت کمک مالی متقاعد می‌کنند. علیرضا و گروهش حالا افراد زیادی را با خود همراه کرده‌اند. اسم ساعت هوشمند آن‌ها «بلاکس» است و علیرضا، مدیرعامل شرکت تولید کننده «بلاکس». با او گفت و گو کرده‌ایم.

    ………………………………

    حال متن مصاحبه :

    چه زمانی از ایران خارج شدید؟

    سه سال پیش وقتی نوزده ساله بودم، از امپریال کالج لندن در رشته مهندسی پزشکی پذیرش گرفتم و به انگلستان آمدم. دبیرستان را در ایران خواندم. از همان وقت به کارهای عملی علاقه داشتم، در المپیادهای کامپیوتر و فیزیک و جشنواره خوارزمی مدال گرفتم. سال 90 مدال نقره مسابقات فیزیک جهانی را هم دریافت کردم.

    پس مدال مسابقات جهانی داشتید و از کنکور ایران معاف بودید، می‌توانستید هر رشته‌ای را در دانشگاه بخوانید چرا وارد دانشگاه شریف یا تهران نشدید؟

    اتفاقا سوال بسیار خوبی است. چون من اول در ایران وارد دانشگاه شدم، برق دانشگاه تهران را شروع کردم و شش ماهی هم درس خواندم. در طول این مدتی که اینجا بودم، هیچوقت فکر نکردم که جای بدی بوده و سطح علمی‌اش پائین است. معتقدم حداقل در دوره لیسانس دانشگاه‌هایی مثل تهران و شریف سطح بالایی دارند و اگر هدف من تنها درس خواندن بود، ایران می‌ماندم، چون فکر می‌کنم تحصیل در دانشگاه تهران و یا شریف شروع بهتری بود اما من صرفا به این دلیل که می‌خواستم وارد محیط بین‌المللی شوم از ایران خارج شدم. می‌خواستم زودتر فکرهایم را عملی کنم.

    چطور شد که رشته مهندسی پزشکی را انتخاب کردید؟

    مهندسی پزشکی را انتخاب کردم چون به موضوعاتی که بشر بتواند کامپیوتر و تکنولوژی را با مغز و فکرش کنترل کند، خیلی فکر می‌کردم. اول به این موضوع فکر می‌کردم که بتوانم امواج مغز را بخوانم و بتوانم موبایلف کامپیوتر و یا گیم را با مغز کنترل کنم. بعد به این فکر کردم که کاش بتوانم کاری برای خواندن حرکات بدن انجام دهم و مثلا یک تلفن هوشمند را با حرکات دست کنترل کنم. یعنی بتوانم کاری کنم که وقتی در حال موزیک گوش دادن با تلفن هوشمند هستیم با چرخش مچ دست یا ضربه انگشتان موزیک را قطع و یا صدایش را تنظیم کنم.

    پس ایده اولیه ساعت بلاکس از این‌جا آمد؟

    ایده اولیه این بود که می‌خواستم یک دستبند هوشمند بسازم تا بتواند حرکات دست را تشخیص دهد. مثلا با یک حرکت دست بتوانیم تماس‌هایمان را وصل و با حرکتی دیگر تماس‌مان را قطع کنیم. تابستان دو سال پیش مدام به این فکر می‌کردم که این دستبند چه قابلیت‌های دیگری باید داشته باشد. یکسری قابلیت‌ها به ذهن خودم رسید اما وقتی نظر سنجی کردم و با آدم‌های محتلف در این‌باره حرف زدم، متوجه شدم هر آدمی یکسری ویژگی‌های متفاوت را ذکر می‌کند. بعضی دوست داشتند صفحه نمایش داشته باشد، یکی صفحه نمایش دایره‌ای دوست دارد و دیگری مربعی، یکی دوست دارد ضربان قلبش را بسنجد و دیگری دوست دارد تمام خریدهایش را با آن انجام دهد، یکی دلش می‌خواهد این دستبند، بیماری‌اش را کنترل کند و دیگری دوست دارد جی پی اس داشته باشد. من دوست داشتم همه این قابلیت‌ها را داخل یک دستگاه قرار دهم اما سایز، مصرف باتری و قیمت تمام شده دستگاه این اجازه را نمی‌داد. مدام دنبال راه حلی بودم. تعطیلات کریسمس بود و به ایران رفته بودم که یکباره به ذهنم رسید اگر این داستان ماژولار باشد، مشکل من حل می‌‌شود و به جای این‌که من تصمیم بگیرم یک ساعت هوشمند ایده‌ال برای مردم چه قابلیت‌هایی باید داشته باشد. می‌توانم قدرت تصمیم‌گیری را به خودشان بدهم و آن‌ها قابلیت‌های مورد نظرشان را انتخاب کنند و با وصل کردن قطعات ساعت دلخواهشان را بسازند. این‌جا بود که بلاکس شکل گرفت.

    یعنی این ساعت به شکل قطعه قطعه فروخته می‌شود؟ قیمت قطعات چقدر است؟

    بله. این ساعت از یک صفحه اصلی و دستبندی تشکیل شده که هر قطعه‌اش یک واحد مشخص مثل سیم کارت یا جی پی‌اس و … است و خریدار می‌تواند قطعات را مورد نیاز را خودش انتخاب کند و ساعتش را بسازد. قیمت یک صفحه اصلی دایره‌ای شکل همراه چهار ماژول، 285 دلار است.

    چطور شد که سراغ کیک استارتر رفتید؟

    کیک استارتر یک پروسه معمول است و خیلی از استارتاپ‌هایی که می‌خواهند یک محصول درست کنند، از این سایت استفاده می‌کنند. برای این‌که شما هر چقدر هم به سرمایه‌گذاران بگویید که مشتری برای این محصول وجود دارد، قبول نخواهند کرد. بهترین راه این است که محصولت را در کیک استارتر معرفی کنی و با پیش فروش از مردم بخواهی که پولش را از اول برایت بپردازند. در واقع یک عده‌ای فکر می‌کنند در کیک استارتر از مردم پول می‌گیری و محصولت را می‌سازی اما برای پروژه‌های بزرگ‌تر این طور نیست. کیک استارتر بیشتر اثبات کننده بازار است برای سرمایه‌گذاران. آنها از طریق این سایت متوجه می‌شوند که برای این محصول بازار خوبی وجود دارد و راحت‌تر سرمایه‌گذاری می‌کنند. ما بخش اولیه پول را از سرمایه‌گذاران گرفتیم و بعد محصول را در کیک استارتر ارائه دادیم که بازار آن را نشان دهیم و بتوانیم سرمایه‌گذاران بیشتری جذب کنیم، طراحی‌ها را تمام کنیم و محصولی درست کنیم که قابل قبول باشد.

    فکرش را می‌کردید که در عرض یک‌ساعت بتوانید به هدفتان برسید و در عرض دو روز چهار برابر پولی را که عنوان کرده بودید، دریافت کنید؟

    این‌طورنبود که فکرش را نکنیم. چون الان نزدیک دو سال است که این پروزه را راه‌اندازی کرده‌ام و هدایت می‌کنم. الان یک تیم پانزده نفره هستیم که به صورت تمام وقت روی این ایده کار می‌کنیم و از یکسال پیش تاکنون که از طریق خبرگزاری‌ها خبر ساخت این ساعت مطرح شده، استقبال خوبی دیده بودیم و تقریبا می‌دانستیم که در هر ساعت، چه تعدادی استقبال می‌کنند. ضمن این‌که معمولا شرکت‌هایی که بیشتر کار کرده‌اند، هدف نمادین در سایت کیک استارتر در نظر می‌گیرند و می‌دانند که قرار است پول بیشتری جمع‌اوری کنند.

    فکر می‌کنی اگر در ایران ایده را مطرح می‌کردی، چه اتفاقی می‌افتاد؟

    چنین طرحی قطعا نمی‌توانست در ایران موفق باشد. نه تنها ایران شاید هر جای دیگری غیر از انگلیس یا سیلکن ولی بود، امکان موفقیت نداشت. چون برای استارت‌تاپی به این پیچیدگی محیط پر از سرمایه گذار وآماده لازم است. در ایران هم آدم‌های زیادی اخیرا روی استارت‌تاپ‌ها مخصوصا در زمینه ساخت نرم افزار کار می‌کنند، به نظرم آینده خوبی دارند. شاید یک روزی خودم تجربه کنم. فکر می‌کنم اگر ایران می‌ماندم به آن سمت می‌رفتم و الان استارت تاپی داشتم.

    شما به عنوان یک جوان موفق شناخته می‌شوید، وقتی این موضوع را می‌شنوید چه حسی دارید؟

    خب چیزی است که خیلی وقت است، شنیده‌ام. دوست دارم کارهای بزرگتری انجام دهم و دلم می‌خواهد کارهایی بکنم که برای پیشرفت تکنولوژی مهم ترباشد. حالا این‌ها همه‌اش شروع است. آدم‌ها از اول نمی‌توانند کارهای خیلی بزرگ کنند. این اولین استارت‌اپ من است، شاید مرحله به مرحله بهتر شوم، دوست دارم بروم سراغ چیزهایی که برای آدم‌ها و بشریت مهم تر باشد.

    ………………..

    امیدوارم از خواندن آن مانند من لذت برده باشید .

    برایتان آرزوی بهترین ها را دارم.

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3615 روز

    قسمت اول

    امروز داشتم به گذشته فکر میکردم قبل از اشنا شدن با استاد چه اتفاقاتی توی زندگیم رخ داد و الان نسبت به قبلا چقدر پیشرفت کردم

    فبل از اینکه با استاد اشنا بشم تو محل کارم مثل یک حیوان با من رفتار میشد هر روز باید دستگاه های سنگین جابجا میکردم حتی دعوا با همکاران و افسردگی شدید و خیلی اتفاقات دیگه اولین دوره استاد بنام قانون افرینش تهیه کردم رفتار اطرافیانم نسبت به من تغییر کرد همه دوست داشتن با من باشن هر شب کوه و مهمونی میرفتم پنج شنبه جمعه ها میرفتم مسافرت

    یادم میاد داداش گفت ارمان چه اتفاقی توی زندگیت رخ داده رفتار تغییر کرده خیلی مهربون شدی دیگه مثل قبل عصبی نیستی قضیه براش توضیح دادم و اونم با اینکه سنش پایین بود با من هر شب دوره قانون افرینش گوش میکرد خیلی قشنک به حرف های استاد عمل میکرد و هنوز عمل میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    (نتایجم بااستفاده ازفایل های رایگان و مقالات وپرسش و پاسخ درنزدیک دو سه ماه):

    چندروز پیش حالم خوب نبود به این بخش هدایت شدم ومطالعه کردم.باخودم گفتم الان فرصت خوبیه برای اینکه خودمو وقانون ومحک بزنم ببینم واقعاعمل میکنه یانه…

    احساس خوب=اتفاقات خوب ..خواستم این رودرهمون لحظه اجرا کنم..شروع کردم حسم روخوب کردم…دوساعت بعد گوشیم زنگ خورد..خانمی بود که یکماه پیش برای کاررفته بودم پیشش ولی بنابه دلایلی قبولم نکردن که اونجاکارکنم..زنگ زد وگفت اگه تمایل داری بیا چندروز اموزش وازمایشی کارکن چون بین افرادی که اومدن توروبیشترمایلم که بیای..منم گفتم فرداجواب میدم

    .

    .

    یک ماه پیش که به کارگاه این خانم رفتم وقتی گفت بنابه دلایلی قبول نمیکنم که اینجاکارکنی…اولش کمی ناراحت شدم بعدحسموخوب کردم باخودم گفتم حتماخیریتی داره

    چندهفته گذشت وبیشترمطالب سایت رودنبال کردم وافکارم تاحدزیادی تغییرکردومدار مالی وعزت نفس و احساس لیاقتم بالاتررفت..تااین خانم تماس گرفت ندای درونیم گفت اینکاری که میخوای واردش بشی جای پیشرفت نداره وازادی زمانی نداری ..تولیاقتت بیشتراز اینه..وبهش گفتم ممنون من نمیام.

    حالاباافکارجدیدم میخوام بافردی که چندماه پیش باهم کارمیکردیم ولی بنا به دلایلیکه بخاطر فرکانس های بد خودم والبته باورهای محدود کننده وحس لیاقت نداشتن وعزت نفس پایین پیش اومده بودکات کرده بودم ، دوباره برم پیشش وکارم که علاقه زیادی بهش دارم رو ادامه بدم

    اینبار باافکار جدید!!

    _ازهمون جایی که هستم باید شروع کنم(ایمان به غیب)

    _این کار علاقه منه وچون بهش عشق دارم موفق میشم(پتانسیل بالای جهان برای برگردوندن خیر)

    دنیاپرازفراوانیه وخداازجاهایی که فکرشونمیکنم مشتری های زیادی برام میفرسته ودلهارو برام نرم میکنه(فراوانیدستان خدا_توحید)

    _من لایق بهترین هام(عزت نفس)

    _پله های ترقی رو یکی یکی طی میکنم(مراحل تکامل)

    من حرکت میکنم و وظایف سمت خودموانجام میدم بقیه ش رومیسپرم به خداوسیستم جهان ومطمئنم یه روزی موفق میشم چون:این جهان کوه است وفعل ماندا/سوی ماآید صداهارانوا..(ازتوحرکت ازخدابرکتایمان به غیب_سیستمی بودن خداوندوجهان)

    به خودم تعهد دادم تاسال اینده درامدم ماهیانه حداقل سه برابر وبیشتربشه به امیدخدا🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    حسین گرزدین گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    سلام به همه امروز 1400/5/20 من اومدم با جرئت و ایمان بنویسم الان در چه شرایطی هستم تا اینکه چند ماه بعد همین کامنت را فروارد کنم و زیر آن از نتایج معجزه ای در زندگیم برای خودم و شما بنویسم.

    تا به اینجا ک گذشته من درابطه ی عاطفی خیلیییییییییییییییییی خیلییییییییی عالی با دوست دخترم هستم و از لحاظ سلامتی میتونم بگم 99.5 هستم از لحاظ رابطه با خودم خیلی خوبم و از خودم بودن خیلی خیلی راضیم و رابطه ام با خدام هر روز داره بهتر میشه ، فقط من مدتی در شرایط مالی درجا و عقب گرد داشتم ، همیشه شرایط مالیم خوب بوده ن بدهکار ن چیزی روال عادیب را داشتم معمولا هر چ خواستم خریدم برای خودم از ی جایی اندکی بذهکار شدم خیلی کم نزدیک 10 تومن الان شده تقریبا 7 تومن یه وام گرفتم ک تا حدودی یک سومش رفته و تو این قضیه نقطه خوبی ک هستش اینه ک فشار روحی خدا رو شکر اصلا روم نیست و دارم روند درستی رو طی میکنم.

    قول میدم به خودم و شما چند ماه دیگه کامنتی رو میزارم که نتایجم توش هست و الان از نوشتن این کامنت ذره ای ترس نداره و به قوانین بدون تغییر خدایم کاملا اطمینان دارم. شاد و سربلند و پیروز باشید.

    عالی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    فرشید ... گفته:
    مدت عضویت: 3752 روز

    آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست…

    دوستان عزیزم سلام؛ خدا قوت خدمت همه ای عباس منشی ها

    زندگی یکایک شما عزیزان واقعا تحسین برانگیزه استاد بابت این کارتون صمیمانه ابراز تشکر و قدر دانی میکنم خیلی متشکرم!!! با این کار خیلی عالی باعث شدید روزنه جدیدی از انگیزه ایمان امید در بچه های گروه به وجود بیاد و این چقدر قشنگه من وقتی داستان زندگی بچه ها رو میخونم خیلی از جواب سوالام رو میگیرم و یه انگیزه میگیرم برا حرکت به خودم میگم وقتی فلانی تونسته پس منم میتونم *این حرف استاد ملکه ذهنم شده دیگه!!! بدون هر کسی در هر جایی دنیا به هر موفقیتی که رسیده توهم میرسی… تو چیزی از اون کمتر نداری ””’آره الان خیلی انگیزه دارم واسه حرکت کردن لیاقت من بیشتر از اینه؛؛؛که الان هستم و این انگیزه از مطالعه داستان زندگی دوستان گرامی بدست آوردم چقدر این عالیه… میدونم کتابی پر محتوا با بیانات عالی و خیلی قدرتمند کتابی که تا به حال در تاریخ بشر به ثبت نرسیده! به چاپ میرسونید… و این چقدر مایه خوشحالی شما و من و همه اعضایی سایته….خدا میدونه که از همین الان با یه شور شوق عجیبی منتظرم که هر چه سریعتر این کتاب اماده بشه انگاری که وعده ای دریافت کرده باشم! استاد شما به آرزوهای نابی که داشتید رسیدید میخوام بابت این همه موفقیت و پیروزی بهتون تبریک عرض کنم…آقا عباس منش استاد گرانقدر و گرامی موفقیتتان مبارکتون باد!!!

    جا داره از همه ای عوامل این گروه بی نظیر تشکر ویژه بشه… واقعا خیلی دارن زحمت میکشن! از همه شما ها خیلی سپاسگزارم…کاش راهی وجود داشت که بشه حس آدم ها رو انتقال داد!!! دلم میخواد فریاد بزنم که همه بفهمند من تو زندگیم تونستم خدا رو پیدا کنم تونستم به معنی آزادی برسم به لذت به شیرینی زندگی برسم”””امروز از تلگرام برام پیام اومد که آخرین مهلت تا فرداست تصمیم گرفتم امشب هم در مورد موفقیت های زندگیم بنویسم! هر چند که داستان زندگیم رو قبلا نوشتم ولی حیفم میاد این کتاب قشنگ آماده بشه ولی من از موفقیتام کم گفته باشم؛؛؛ میخوام یه سوالی بپرسم اونشب بعد از اینکه داستان زندگیم رو تو سایت نوشتم واقعیتش تا صبحش بیدار بودم و یه حسی داشتم که نگذاشت بخوابم اونشب تو اتاقم “باز خودمو دعوت کردم به شربت پرتقال با سلیقه وافر خودم…تویی قالب یخ های شربت یه میوه گیلاس میذارم تا یخ ببنده بعدم یخ ها میریزم تو شربت پرتقال و نوش جان میکنم عجب! طعم خوشمزه ای داره دهنم اب افتاد!!!شربت پرتقال با طعم گیلاسی… دلم میخواد یه روز واسه همتون این شربت خوش طعم درست کنم به سلامتی موفقیتمان!!! مادرم عزیزم مادر مهربونم که تازه میدونم چه نعمت بزرگیه چه گوهر گرانبهایی… بهم میگه خیلی زرنگی با این کارت خودتو به میوه شربت دعوت میکنی منم میخندم میگم خیلی خوشمزه اس آخه”””” چقدر من موفقم تو زندگیم ولی خودم تا این حد خبر ندارم…آهان یادم رفتم سوالم رو بپرسم از بس که آقا این شربته طعمش لذیذ خب داشتم می گفتم سوالم اینه اگه یه نفر ازتون بپرسه؟ آیا میتونی موفقیتت رو نقاشی کنی چی جوابش میدی؟؟؟ خیلی ذهنم رو درگیر کرد انگاری این سوال به من الهام شد…

    با چی رنگی موفقیتت رو نقاشی میکنی؟ سفید یا که سیاه یا قرمز شاید هم سبز و آبی…

    باورتون نمیشه!!! یه بسته رنگ بیست چهارتایی با یا کلی برگه آچار گذاشتم کنارم؛ اول حدود یک ساعت تا یک ساعت و نیم فقط تو ذهنم تصور میکردم که من موفقترین فرد روی این کره خاکی هستم! مدام این صحنه رو تصویر سازی میکردم ولی امان از افکار بیمار گونه و باورهای غلط نمیذاشت صحنه موفقیتم جلو چشمام تداعی بشه هر چه سعی خودمو میکردم اما فایده نداشت تازه فهمیدم چقدر سخته که بخوای موفقیتت رو نقاشی کنی به نظرم هیچ نقاشی تو جهان نمیتونه این کار رو انجام بده’ ولی یه نفر یه کسی تو یه جایی میتونه! کنجکاو نشو فکر نکن یه آدم خیلی خاصیه به قول استادم ادما رو تو ذهنت خیلی بولد نکن ولی میخوام بگم خیلی خوشحال باش سعی کن حست رو خوب نگه داری برا همیشه… میدونی چرا؟! چون قراره روزی موفقیتت رو نقاشی کنی…

    فقط آدمهایی میتونند موفقیت رو نقاشی کنی که به معنای تمام موفقیت و ثروت واقعی رسیده باشن اونوقته که دوس دارن از همه رنگها خوشگلترین نقاشی موفقیت رو بکشن…

    وای خدا یه حسی دارم که داره منقلبم میکنه انگاری قراره اون نقاشی رو یه روزی بکشم

    عجب تابلو نقاشی میشه موفقیت هر فرد تابلویی که به هیچ وج نمیشه هیچ قیمت روش گذاشت با ارزشترین محصول زندگیت میشه تصویری از موفقیت تو…

    میخواستم از استاد بزرگوار آقای عباس منش گل بپرسم؟ اگه یه روزی یکی ازت بخواد موفقیتت رو نقاشی کنی اونو چه جوری میکشی… ؟!

    تو باید بتونی میدونم که تابلویی از خوشگلترین رنگ به کار میبندی اما با چه شکلی…؟

    وتو دوست عزیزم قربون چشمات که داری میخونی از خودت بپرس؟ شاید مدتهاست به موفقیت رسیدی اما نمی بینیش… الله یکتا رو سپاسگزار باش چون که تو پیشاپیش به محفلی از جنس موفقیت دعوت شده ایی خوشحال باش و بخند بگذار با تمام وجود باور کنی که روزی اینقدر موفق میشوی که به دنیا دلیلی خواهی داد تا نام تو را به خاطر بسپارد… مثل استیو جابزها… مثل ادیسون ها…

    تابلو موفقیتشان رو دیده ای استیو چه قشنگ اپل رو نقاشی کرد یه سیبی که نصفش رو گاز زده بود راستی ادیسون چی؟ چه تابلو خوش رنگی هر کجا هست قشنگ میدرخشه با خودش روشنایی میاره چقدر قشنگ ترسیم شده!!! پر از صمیمیت و نور

    خوشحالم! خوشحالم! خوشحالم! من همواره خوشحالم خیلی… تصمیم گرفتم به موفقیتی برسم که روزی اونو نقاشی کنم…الان دارم میخندم باور کن پس تو هم بخند ازت خواهش میکنم بخند…. آفرین خندیدی!!! چقدر اینطوری چهره ات قشنگتره بذار به دنیا ثابت کنیم که به هیچ دلیلی هم میشه شاد باشیم بذار رها بشن این همه روز ای سخت… میخوام به فکر فردات باشی نکنه فردات رو دست نخورده برا روزگار بذاری… روزگار آموزگاری نیست که بشه روش حساب باز کرد! پس ازت خواهش میکنم برای امروز زندگی کن فقط برای امروز….

    اشکم داره سرایز میشه اینقدر بغض گرفتم که انگار تمام مالک جهان منم وای خدا؛؛؛ منم با این همه خوشبختی خدا قربون بزرگی و کرمت برم…

    شکرش هزار بار شکرش که مسیری رو یافتم که آخرش به راه صالحیان آنان که فقط برای تو عبادت میکنن هدایت شدم باعث افتخار منه که عضو این گروه با ارزش هستم… دوس دارم امشب بیشتر از تجربیاتم بنویسم ببخشید اگه طولانی میشه ولی دلم نمیخوام موفقیتام رو دس نخورده بذارم…

    میخوام تو هم باور کنی که میشه فقط کافیه امتحانش کنی… هر چند اگه موفقیتام کوچیک باشن ولی من الان بخاطر همین ها شادم و احساسم فوق العاده است هر چند که تحولات درونی زیادی داشتم ولی من خوشحالم!!!

    فایل فراوانی ثروت در جهان اینقدر گذاشتم تکرار شد برام تا منو به این باور رسوند که همیشه در همه جا فراوانی ثروت با منه به خودم می گفتم غیر ممکنه فراوانی ثروت وجود نداشته باشه اینجوری برا ذهنم هر غیر ممکنی رو ممکن میکردم باور کنید فقط خدا رو ناظر بر این نوشته ها میگیرم روزای بود که حتی پونصدتومن کوچولو که الان یه بستنی هم نمیشه خرید تو خونه ما نبود که برم نون بگیرم واسه خونه؛ اینقدر تو ذهنم این جمله رو تکرار میکردم از جاهایی که به عقل جن هم نمیرسه پول بدستم می رسید اینا مال روزای بود که بلد نبودم نشونه ها رو تایید کنم ولی میدونستم حرفایی استاد جواب میده اما نمیدونستم چه جوری و چه میشه که حرفایی استاد نتیجه میداد…

    فایل جهان مانند اینه عمل میکنه!!! چقدر مطالب با درک فهم عالی تو این فایل نهفته شده که اگه هزاران بارم نگاه کنی بازم یه جاهایی حرف استاد برات تازگی داره من یادمه هر رفتاری چه خشن آمیز، چه مهربون، چه بد اخلاق یا هر نوع رفتاری که تو فکرشو بکنی با خودم یا اعضای خانواده که برخورد میکردم داشتم دقیقا همون آدمهایی که ازشون توقع داشتم عکس رفتار خودم رو باهام داشتن همیشه این سوال باهام بود که چرا اینا اینجوری برخورد میکنن انگار میفمهند که من خودم این نوع برخورد رو تو وجودم دارم وقتی که تغییر کردم اونا هم خود به خود بدونی که بخوام کاری کنم تغییر میکردن و الان حرف استاد رو باور کردم که میگه *جهان برای تو کار انجام میده جهان به احساس تو واکنش نشون میده…

    فایل انگیزشی چهارمی

    روزای بود که حتی دل دماغ خودمم رو نداشتم نا نداشتم بلند شم اب به صورتم بزنم اگه تشنه ام میشد اینقدر تو حال بد خودم میرفتم که حاضر نبودم بلند بشم اب بخورم ولی به محض اینکه این فایل رو گوش میگرفتم انگاری شارژر بهم متصل میشد دقیقا مثل گوشی که شارژش صفر میشه و تا شارژ نکنی کار نمیکنه منم همینطور بخدا وقتی دو سه بار پشت سر هم گوش میگرفتم تا چند روز پی در پی همینجور پر از انرژی بودم هر کجا پا میذاشتم همه میفهمیدن من یه چیزیم شده که اینجوریم بخدا دوستان باور کنید تمام کاری که جلوم ظاهر میشد انجام میدادم برامم فرق نمی کرد چه کاریه و همین ها باعث میشد من به جلو و جلو تر برم و اصلا ناامید نشم بخدا یکی دوستان راست گفته بود این فایل انگیزشی سنگ رو هم از رو زمین بلند میکنه…

    ارامش در پرتو آگاهی روح منو به نوازش می کشوند منو به یه حس مبهم چه بگم که کلمات در مقابلش هیچ قدرتی نداره یه حس درونی یه حسی مانند لحظه دیدار اشکت سر ایز میشه متوجه ای که؟ چی میگم انگاری که تازه میفمهی کی هستی و چه جایگاه ای داری اره دقیقا خود تو بودی که خداوند فرشتگان رو مقید کرد در مقابلت سجده کنند بدان که تو چه بلند مرتبه ایی

    خیلی خوب بود احساس نیرومندی که من خیلی قوی ام میکردم و اینجوری بیشتر به خودم احترام میذاشتم…

    فایلهای رایگان استاد در مورد ایمان و خدا رو بهتر بشناسیم خیلی برا من جالب بود تونستم خیلی بیشتر خدا رو باور کنم و به توانایی های خودم ایمان داشته باشم الان تمام مسولیت زندگیمون با منه به لطف پروردگار دارم مدیریتش میکنم من خواهرم در تصادف جان سپرد! بچه های خواهرم پدر ندارن یعنی مدتهاست که زندگی رو رها کرده و نیست طوری که مفقودالاثر شده الان نزدیک به دوازده ساله که بچه های خواهرم بی پدر بزرگ شدن و مسولیتش به گردن من بوده زمانی که نا امید بودم و وجود خدا رو تو زندگیم حس نمیکردم یاد حرفایی استاد تو این قسمت فایل میفتادم و خدا رو بیشتر باور میکردم پدرم دو هفته پیش بود اینقدر حالش بد شد و احساس خفگی میکرد که باید میرفت بیمارستان پدرم مریضی آسم داره و سالخورده از کار افتاده است که تا دو سه قدمی مرگ میرفت بر میگشت ولی من تو اون شرایط نه ناراحت شدم نه هم از خدا گله مند چون به قدرتش ایمان داشتم و دارم ازش درخواست کردم که حال پدرم رو خوب کنه الان به لطف پروردگار پدرم از همون موقع تا الان چهارستون بدنش سالمه و دیگه تنگی نفس نگرفته شرایط طوری پیش میرفت که من حتی واسه یه لحظه گریه ام در اومد چون پدرم احساس خفگی شدید پیدا میکرد و بلند یا علی میگفت و ائمه رو صدا میزد اونجا بود که از خدا درخواست کردم و خیلی از لطف پروردگارم ممنونم راستی میدونی خدا اغوشش به رو همه باز یاد گرفتم تازگیا خودم بذارم تو آغوش خدا اون خیلی مهربونه حس پرواز برام داره! حال عجیبی بهت دس میده امتحانش کن ببین احساست چه جوری میشه فقط کافیه خودت رو تو آغوش خدا ببینی…

    زندگیم بالا پایین زیادی داشته ولی میدونی چیه؟ خیلی برام خوشحال کننده است خیلی… حس قشنگیه!!وقتی بخندی و بفهمی کنترل صد در صد زندگیت دس خودته! آره من دارم به روز ای قشنگم میخندم… با یه حس اشتیاق با ایمان قلبی با یه جهاد اکبر با یقین و اطمینان کامل رو به جلو میرم…

    فقط یه درخواست از تو دوست عزیز دارم فقط سه ماه خواهش میکنم ازت! فقط سه ماه به حرفایی استاد عمل کن بی چون چرا بذار این سد عظیم باورهات بشکنه بذار که موفق بشی و موفقیتت رو برا خودت جشن بگیر… من مطمئنم که تو میتونی؛ چون در این قانون هیچ خطایی وجود نداره اینو با یقین میگم و باورش کن پس حرکت کن نذار از بقیه جا بمونی تو پیروز خواهی شد…

    برا همتون آرزوی سلامتی؛ عشق؛ شادی؛ آرامش؛ خوشبختی و سعادتمند در این دنیا و آخرت دارم امیدوارم همواره ثروتمند باشید خدانگهدار!

    موفقیتت را روزی نقاشی کن…

    farshid. l 23 age

    Bushehr

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      حسن بابائی گفته:
      مدت عضویت: 3706 روز

      آفرین فرشید عزیز

      چه زیبا گفتی از ایمان به خدا چه زیبا گفتی از قدرت باور و چه زیبا گفتی از حس قشنگت نسبت به دست زیبای خداوند(استاد عباس منش عزیز)

      امیدوارم خواهرزادهات در بیرق ایمان تو رشد کنند و خداوند رزاق رو بشناسند…

      همواره شاد و ثروتمند باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فرشید ... گفته:
        مدت عضویت: 3752 روز

        سلام اقایی بابائی بزرگ

        متشکرم از حسن نیت شما دوست گرامی

        آفرین به شما که توانستید همواره موفق باشید

        چون شما ایمان قلبی دارید این حس ایمان رو درک میکنید چه بسا انسانهای که غافلند از ایمان خود به خدایی خویش…

        خوشحال و مسرور باشید چون که روزی موفقیتت رو با همه زیبایی هایش نقاشی میکنی!!!

        بگذار باورت بشود و شک نکن اتفاق می افتد…

        براتون از خدای وهاب بهترین و قشنگترین لحظه ها رو خواستارم امیدوارم هر روز موفق تر از روز پیش باشید…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرشید ... گفته:
        مدت عضویت: 3752 روز

        سلام انرژی مثبت

        خیلی متشکرم دوست عزیز

        گاهی وقتا آدم ها قدرتی های رو دارند که تا باورش نکنند بهش نمی رسند و این است فرق انسان های که متفاوتند از دیگران زندگی میکنند ومی اندیشند! چون قدرت هاشون رو باور میکنند…

        در هر لحظه شاد و پیروز باشی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    کریم پور گفته:
    مدت عضویت: 3339 روز

    زندگی زیباست…

    شاید برای بسیاری باور کردنی نباشد که من با قانون جذب از طریق خرید یک سی دی کهنه و خش دار از دست دختر بچه ای روستایی در یکی از مناطق دورافتاده و بدون امکانات در مرز های ایران آشنا شدم

    دختر بچه ای که بسیار فقیر بود و تنها دارایی اش یک کیف پر از سی دی های خش دار بود و من صرف کمکه بدون تحقیر، تصمیم به خرید دو تا از سی دی هایش با پول کردم سی دی هایی که بدون هیچ توجهی به موضوع آن خریداری شدن و یک درصد هم احتمال پخش شدنشان را نمیدادم و فقط به منظور دلخوش کردن دختربچه در ماشینم گذاشتم…

    من 3سال پیش به این شکل و با امداد یک دختربچه فقیر با راه های ثروت آفرین آشنا شدم و فصل جدیدی از زندگی را در صفحات عمرم گشودم.

    از اون موقع تا حال خیلی اتفاقات خوب و عبرت آمیز افتاده و خیلی چیز های خوب در زندگیم اتفاق افتاده : دیدم به جهان به خدا و انسان بازتر شده و راحت تر با زندگی کنار آمدم، تبدیل به فردی بسیار مثبت اندیش و خنده رو شدم، به طور ناباورانه ای در بورسیه دانشگاه معتبری قبول شدم و شغل و درآمد ثابتم به این شکل تضمین شد، در کنار شغل ثابت و همراه آن یک شرکت ثبت کردم و شغلی بسیار پولساز را برای خودم فرآهم کردم ، دوستان بسیاری بدست آوردم و چیزهای بسیاری آموختم……..اما…

    اما…

    موفقیت هایم درهم و برهم و بسیار آشفته بودم و با تمام این جایگاه های مناسب که کسب کرده بودم اما درآمد نداشتم هرچقدر تلاش میکردم به درآمد خوب و همیشگی ، به رابطه ای خوب و بادوام ، به شادی و رضایت از زندگی پایدار نمیرسیدم و همیشه دنبال یک منبع و شعور آگاهی بودم که بتوانم باورها و افکار آشفته و پراکنده و درب و داغون را منظم کنم و به آنها ساختار بدهم و به یک باور جامع در زمینه های مختلف زندگیم ام برسم.

    اوایل عید امسال بود که با باوری قوی و مصمم تصمیم گرفتم که دیگر درآمد و پولم را افزایش بدم بسیار با سماجت تلاش کردم اما… 3ماه گذشت و فکر اینکه درآمد ماهانه ام در یک سال اخیر به 200تومن هم نرسیده است بسیار ناراحتم میکرد و میترسیدم که نکنه امسال هم همینطور بگذره… اما ته باورم این بود که رشد میکنم و دست از باور افزایش درآمدم نمیکشیدم تا اینکه در اوایل تابستان وقتی به دنبال کلیپی انگیزشی برای کمک به حرکت قوی ترم بودم…

    … با سایت عباس منش آشنا شدم

    تست ثروت را دادم و وقتی درآمد ماهم را نوشتم سایت منو تشویق به دیدن فایل های رایگان کرد.

    با جذابیت زیادی شروع به دانلود روزانه کردم و با باوری قوی تمریناتش را انجام داده و حرفهایش را قبول کردم و پیش رفتم…

    انتهای ماه اول خیلی زود از سررسید و وقتی من سراغ درآمد ماهم رفتم، دیدم که درآمدم 6برابر شده است و نمیدانید چه حس خوبی بود و چقدر آسمون زمین پریدن داشت وقتی درآمدت 6برابر میشود درحالی برنامه ریزیت برای 3برابر شدنش است…

    ماه دوم را به تازگی تموم کردم و درآمدم به 9برابر نسبت به قبل رسیده است و همچنان درحال رشدم ضمنا روابطم بسیار خوب شده خانواده ام بسیار شادتر هستن و دلخوشی ها و گشت وگذارهایم بسیار زیاد شده و مهمتر از همه اینکه با خداوند بسیار اخت تر شده و رفیق تر گشته ام.

    حرف دل::

    من از 3سال پیش از همان زمان که برای اولین بار با جذب آشنا شدم، اکثر مکاتب موفقیت را دنبال کرده ام اما همه را کلیتی از موفقیت یافته ام و در جزئیات همیشه مشکل داشتم تا اینکه عباس منش را به عنوان تنها جایی که سراغ تک تک روحیات،حالات و باورها و مشکلات انسان ها رفته و برای تمامی آنها راه حل کاربردی دارد، یافتم و از همان زمان بود که موفقیت های عینی تر و ملموس ترم شروع شد.

    همه ما یه سری افکار و باور های ترکش خورده و درب و داغون داریم که حتی از بودنشان مطلع نیستیم برتری فایل های این سایت این است که آنها را پیدا می کند و به شما توان میدهد که آنها را تراشیده و اصلاحش کنید و به درد نخورهارا دور ریخته و یک ساختاری منظم از باورهای اصلاح شده را درست کنید و شخصیتی واحد پیدا کنید و این قدرت بالایی در رشد به انسان میدهد.

    دوستان خواهش میکنم که آنچه را که در این سایت میبینید را برای یک دوره کوتاه فقط باور کنید و عمل کنید تا معجزات سراغتان بیایند و شما نیز سهمی در گسترش جهان داشته باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3934 روز

      دوست خوبم کریم پور سلام و سپاس

      واقعا خدا در قلب های خوش نیت متجلی می شود.

      شما با دل پاکتان آماده دریافت هدایت الهی بودید خوش به سعادتتان. برایتان ثروت و سلامتی پایدار آرزومندم.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3761 روز

    دوستان عزیز و ارزشمندم و خانم فرهادی بزرگوار سلام و عرض ادب و احترام.

    امروز ایده ی ساده ای به ذهنم خطور کرد و گفتم اون رو با شما دوستان عزیزم مطرح کنم شاید برای شما هم مفید واقع بشه. امروز که روز تعطیل بود و من پای لبتابم نشسته بودم و مثل همیشه داشتم مطالب شما دوستان عزیزم و سوالات مربوط به بخش “چگونه به آرزوهایم رسیدم” رو میخوندم احساس کردم که باید از خونه برم بیرون و یه کاری بکنم، باید از پای لبتابم پا شم و برم بیرون. این ایده به ذهنم رسید که هم بخاطر اینکه حوصلم سر رفته بود و هم بخاطر اینکه یه تمرین از بسته روانشناسی ثروت رو انجام بدم با یه تیر دو نشون بزنم و تصمیم گرفتم که برم به یکی از گرون ترین و لوکس ترین خیابونای شهرم و پیاده تو این هوای عالی این روزای شیراز که نه سرده و نه گرم و یه خنکی دلنشینی داره قدم بزنم. بهترین لباسام رو پوشیدم و تا نزدیکی مغازم با ماشینم رفتم و اونجا پارک کردم و قدم زدم به سمت اون خیابون به این نتیجه رسیدم که اگه تا اونجا رو پیاده برم دیگه اونجا برسم خسته میشم و شاید دیگه قدم زدن اونجا برام لذت بخش نباشه. (آخه اون طرفا خیلی شلوغه و با ماشین رفتن دردسره) یه تاکسی گرفتم و تا نزدیکیای اون خیابون رو با تاکسی رفتم و رسیدم به اونجا. جاتون خالی دوستان خیلی کیف داد. با سر بالا سینه جلو آروم مثل اشراف زاده ها اونجا قدم زدم و لذت بردم. توی مسیر تمام توجهم به مغازه هایی بود که هر کدومشون چندید ملیارد قیمت داشتن و مشتری هایی که توی مغازه ها بودن و داشتن خرید میکردن و به صحبتهای استاد فکر میکردم که بابا اینام آدمن مثل من لیاقت من به هیچ عنوان کمتر از اونها نیست که این جور جاها خرید میکنن و لذتشو میبرن. خدا شاهده مغازه هایی بودن که از بس شیک بودن من تصورم نمیکردم که برم داخل اون مغازه ها بعد به این فکر میکردم که ببین باورای من اینجا ایراد داره که من خودمو لایق وارد شدن به این جور جاها نمیدونم. این قدم زدن خیلی بهم انگیزه داد و با خدای خودم گفتم خدا جون امشب به من گفتی بیام اینجا، اینجا رو یه جور دیگه امشب نشونم بدی و یادم بیاری که من لایق بهترینام. خلاصه جاتون خالی با این ایده ساده خیلی احساس خوبی بهم دست داد. توی مسیر همش احساس میکردم من یه میلیاردرم و خودم رو یه فرد خیلی ثروتمند احساس میکردم… واقعا باورم شده بود و این احساس رو تجسم میکردم.

    دوستان عزیزم، به عنوان تمرین احساس لیاقت این ایده خوبی هست که بدون هیچ هزینه ای میتونید انجامش بدید. فردا شب هم تصمیم گرفتم برم یه رستوران نامبر وان و تنهایی غذا بخورم. از همین الا جاتون رو خالی میکنم دوستای عزیزم… هههه…

    چقدر بودن با شما دوستای عزیزم و اینکه میتونم براتون از ریز و درشت اتفاقای زندگیم بنویسم بهم احساس خوبی میده… خدا رو شکر واسه این نعمت بزرگ…خدا رو شکر … خدا رو شکر… خدا رو شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3934 روز

      حس موفقیت چه حس خوبیست و در سرزمین موفقیت گام های استوار برداشتن چه با شکوه است و چه با شکوه است که شما بزرگوارانه احساس خود را با دیگران به اشتراک می گذارید.

      ممونم میلاد جان …

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عاشق خدا گفته:
      مدت عضویت: 3383 روز

      سلام میلاد دوست داشتنی

      از اینکه دارید پیشرفت میکنید خوشحالم و از اینکه حتی نوع ایده هایی که به ذهنتون میرسه در مدارهای بالاتری قرار گرفته خوشحالم خیلی لذتبخشه در محیطهایی که ثروت جاریه و فراوانی به راحتی قابل لمس هست قدم بزنی و از این همه نعمتی که خدا به بنده هاش عطا کرده لذت ببری و ذهنت رشد بیشتری پیدا میکنه

      رستوران رفتی یه شاخه گل به نیت تمام دوستان این خانواده صمیمی روی میز بزار و یاد همه باش

      خداجون نازنینم شکرتتتتتتت به تعداد تمام غذاهای حلال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3492 روز

      آقای صمیمی احساس لیاقت راز بزرگ ثروت هست ، ایده ی خیلی خوبی بود ،احسنت ، عالی بود ، منظورتون مغازه های لوکس کدام خیابان شیراز بود ؟؟؟؟؟

      منظورتان از رستوران نامبر وان کدام رستوران است ؟؟؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        میلاد صمیمی گفته:
        مدت عضویت: 3761 روز

        خانم شبخیز گرامی و ارزشمند سلام…

        جای شما خالی دیروز خیابان عفیف آباد بودم. دفعه قبل که تمرین احساس لیاقت رو انجام دادم رستوران هفت خوان بودم و امشب تصمیم دارم به رستوران ایرانی هتل بزرگ شیراز برم. البته بعد از نماز مغرب و عشاء حدود 3 ساعت میرم یه سالن بدنسازی لوکس بعد میرم رستوران…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    بهنام سارانی گفته:
    مدت عضویت: 3890 روز

    قسمت دوم:

    درسته من حدودا2سال بیشتره که باقانون آشنا شدم ولی هیچوقت به قوانین باجونو دل عمل نمیکردم وبه قول استاد اونارو به عنوان یه حرف قشنگ میپذیرفتم من تقریباهرروز فایلای استادو نگاه میکردم وبه بخش عقل کل سرمیزدم ولی ازطرفی کلی آهنگ های منفی،فیلمای بشدت منفی دوستان نادلخواه وکلی کارای دیگه مثل خودارضایی میکردم وبه قولی یه پام روگاز بود یه پام رو ترمز وپیشرفتی نمیکردم درحد گیرآوردن تاکسی که اونم یکی درمیون درست درمیومد وهمش ادعا میکردم من قانونو بلدم ویه جورایی یه حس برتری نسبت به اطرافیانم داشتم تااینکه 20روزپیش عزممو جزم کردم که موفق بشم تعهد دادم که بشینم یکبارازاول تمام فایلای رایگانو نگاه کنم وتوزندگیم به کارببرمشون،کانال های تلگرام وگروه هایی که بهم احساس بدی میدادنو قطع کردم آهنگ به هیچ عنوان گوش نکردم،فیلم وسریال رو گزاشتم کنار با دوستام وفامیل هام قطع رابطه کردم کلا سعی میکنم ورودی های ذهنمو کنترل کنم. من همیشه نظرات فایلارو نمیخوندم یه حس حسودی داشتم نسبت به کسایی که نتیجه گرفته بودن خوشم نمیومد ولی ایندفعه خودمو متعهد کردم وبه قولی قورباغمو خوردم اومدم شروع کردم به خوندن نظرات این بخش که حقیقتا کم نبود وکلی ازم زمان گرفت اما من باعشق میخوندم وچقدرمن گریه کردم چقدر انرژی وانگیزه گرفتم چقدر ایده گرفتم وخدارو شاکرم بابت شما دوستان بخصوص جناب علی جوان با اشعار فوق العادشون،خانم شب خیز عزیزبا راهنمایی های بی نظیرشون ،آقای میلاد صمیمی با درک عمیقشون ازقرآن ،آقای آرمان مشایخی با متن های فوق العادشون خانم آلما میر خانم ستاره اقبال و کلی ازدوستان دیگه واقعا ممنونم وخداروشاکرم بابت این همه انسان های موحد باایمان که درنهایت صبوری متن هایی رو مینویسن و به بقیه کمک میکنن شکرت الهی شکرت

    من یه معجزه ای که تو زندگیم رخ داد وخدارو بینهایت متشکرم بابتش:

    تابستون بود ومن میخواستم برای باردوم کنکور بدم وپشت کنکوربودم سال قبل من درس شیمیمو قبول نشدم ومجبور شدم برم مدرسه بزرگسالان اونجاهم من امتحان دیماه رو قبول نشدم یعنی خودم نخوندم وگذاشتم خردادماه خردادم نخوندم واسم بی معنی شده بود دوست داشتم زود وارد بازار کار بشم وانگیزه های بابت خوندن نداشتم واگرقبول نمیشدم باید میرفتم سربازی وکنکور بی کنکور از طرفیم کل دوست و آشنا وخانوادم فکرمیکردن من قبول شدم روز امتحان اومد ومن نخونده بودم وبینهایت آرامش داشتم واسم مهم نبود که نتیجه چی میشه یه تکنیکی که بهم کمک کرد که ازکتاب آیین زندگی دیل کارنگی یادگرفته بودم این بود که به خودم گفتم تهش چی میشه؟بدترین اتفاقی که ممکنه واسم پیش بیاد چیه؟اومدم نوشتم وواسه همین گفتم تهش میرم سربازی دیگه نمیمیرم که قبل امتحان به خودم گفتم خدایا ریشو قیچی دست خودت دوست دارم قبول بشم اما اگر نشدم مهم نیست وحسمو خوب کردم درطول هفته گذشته هم حسمو خوب نگه داته بودم واصلا به امتحان فکرنمیکرم

    روز امتحان اومد به هیچ عنوان نمیشد تقلب کرد پراز مراقب بود من دیدم 20دقیقه از امتحان گذشته ومن فقط درحد 3نمره نوشتم وحداقل باید توبرگه 7میگرفتم هیچ یادم نمیومد،بغل دستیم که دید هیچی ننوشته بلند شد رفت چند دقیقه بعد دیدم یکی ازمراقب ها یه نفررو صدا زد گفت بیااینجا بشین من گفتم حتما پشتم میشینه چون هم پشتم هم جلوم خالی بود ولی درکمال تعجب به من گفت بلند شو واومد کنارم باز گفتم حتما سوم دبیرستانه دیدم نه بابا پیش دانشگاهیه اصلا واسم قابل باور نبود دیدم اون بنده خدا جواب تمام سوالاتو داره ودرنهایت منم استفاده کردم وشیمیو با نمره 15قبول شدم که هنوز هضمش واسم یه ذره سخته وخدارو بینهایت سپاسگزارم

    دوستان من طی این 20روز کلی نتایج کوچیکو بزرگ گرفتم وخدارو بابت قوانین ثابتش واستاد بی نظیرش سپاسگزارم من از تمرین سناریو نتایج عالی گرفتم از شکر گزاری همینطور یه چیزی که واسم تعجب آوره اینکه من کلا تایم خوابیدنم عوض شده یعنی خیلی کمترمیخوابم هرشب تا دیروقت بیدارم وصبح زود بیدار میشم ،سپاسگزار تر شدم صبورتر شدم دیدم مثبت تر شده ازهمه مهم تر آرامشم بیشتر شده

    خداوند خودش تو قرآن میگه مومنان کسانی اند که نه غمی برآنهاست نه ترسی

    حتما همینطوره دوستان

    ممنون از وقتی که گذاشتین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3934 روز

      دوست خوبم بهنام سارانی سلام و سپاس

      از اینکه با صراحت به بیان احساساتت پرداختی سپاسگزارم.

      شما تنها نیستید خیلی ها شرایط مشابه شما را تجربه کرده اند و هیچ وقت هم دیر نیست.

      همیشه امیدبخش ترین آیه قرآن برایم بسیار امیدوار کننده بوده است :

      قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿5٣﴾

      بگو: «اى بندگان من -که بر خویشتن زیاده‌روى روا داشته‌اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.

      اکنون خداوند بیشتر به شما نظر دارد و آماده است تا به شما کمک کند از او بخواهید و بخواهید و بخواهید ….

      منتظر موفقیت های بی نظیر شما هستیم.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3492 روز

      آقابهنام دوست عزیز سلام

      در جوانی به خدا رسیدن بزرگترین موهبت الهی است ، امیدوارم در پرتو نور رحمت الهی هر روز شاد تر ، موفق تر و ثروتمندتر و سلامت تر باشید چه قدر خوشحال می شوم وقتی موفقیت های هر یک از شما دوستان بزرگوارم را در این گروه می بینم

      در خدا شاد ، پیروز و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      fatemeh jahed گفته:
      مدت عضویت: 2829 روز

      این خیلی خوبه آقای سارانی عزیز

      ک تونستید این همه حال خوب دریافت کنید و نتیجه های ب نسبت کوچک بگیرید ….

      انشاااالله همینجور ک پیش برید تغئیرات عاااالی و بسیااااار بزرگ در زندگیتان پدیدار خاهد شد

      بهتون تبریک میگم بابت این انتخاب بی نظیرتون

      موفق ، سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3615 روز

    وای چقدر خوشحالم

    این باور جدید داره معجزه میکنه (همیشه برای من پول هست) اتفاقات رخ میده برای من مثلا?

    من هر روز میرم سوپرمارکت خریدم میکنم یا ….

    تمام پولم خرج میکنم بعد که میرم سرکار رئیسم 10 هزار تومان و بهم میده میگه مال خودت یا داداشم و بابام پول واریز میکنن داخل حسابم

    از جاهای پول بدست میرسه که گاهی اشک شوق میریزم

    داشتم جلسه 11 دوره عملی راهنمای رسیدن به رویا گوش میکردم گفتم باور از این بهتره هم هست که این باور دیدم

    پولی که در می اورم به مراتب بیشتر از پولی است که خرج میکنم

    اصلا این باوره منو دیونه کرده خدایا شکرت خدایا شکرت

    بچه ها همه چیز باوره

    الانم دارم روی باورهای توحیدی و فراوانی کار میکنم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: