«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان عزیز ماله ای را خواندم که در آن در مورد شغل اول افراد موفق سخن می گفت خواستم آن را با شما دوستان به اشتراک بگذارم :
شاید با نگاه به افراد موفق و تاثیرگذار با خود بگوییم که شرایط نابرابر موجب
پیشرفت آنها شده است و اگر شرایط طور دیگری رقم میخورد، چه بسا الان
ما جای آنها نشسته بودیم. اما بسیاری از موفقترین افراد دنیا دوران کودکی و
نوجوانی معمولی و یا سختی را گذرانده و برای کسب درآمد دست به انجام
کارهای عجیبی زدهاند. در ادامه با اولین مشاغل باورنکردی 18 نفر از موفقترین
و تأثیرگذارترین افراد دنیا آشنا میشویم
…..مارک کوبان کیسه زباله میفروخت….
مارک کوبان، کار آفرین و مالک تیم بسکتبال دالاس ماوریکس، در کودکی یک جفت
کفش گران قیمت اسنیکرز از پدرش درخواست میکند. پدرش در پاسخ به او میگوید
که اگر کفشها را میخواهی، باید برای خودت کاری دست و پا کرده و با پول خودت
آنها را بخری. او هم به توصیهی پدر گوش کرده و رو به فروش کیسه زباله به صورت
خانه به خانه میآورد .
کوبان که در آن زمان 12 سال سن بیشتر نداشت، با راهنمایی دوست پدرش کیسههای
زباله را 3 دلار بیشتر از قیمت خرید میفروخت
….لوید بلنکفاین در استادیوم تنقلات میفروخت….
لوید بلنکفاین که سمت مدیرعاملی شرکت تامین سرمایهی گلدمن ساکس را بر عهده
دارد، یکی از تأثیرگذارترین افراد والاستریت است. او هم راه موفقیت را از زمین خاکی
)و البته بدون توپ پلاستیکی!( شروع کرد. طبق کتاب بیوگرافیاش “پول و قدرت: چگونه
گلدمن ساکس به فرمانروایی رسید؟”، بلنکفاین در خانههای ارزان قیمت ساخت دولت در
بروکلین نیویورک بزرگ شد و به عنوان اولین شغل خود در استادیوم یانکیهای نیویورک
تنقلات میفروخت.
….ریچارد برانسون تکثیر کنندهی آماتور پرنده بود….
برانسون، موسس میلیاردر گروه ویرجین، از همان روز اول برای خودش کار میکرد. طبق
پستی در لینکداین، برانسون در سن 11 سالگی به همراه بهترین دوستش نیک پاول شروع
به پرورش طوطیسانان کردند تا آنها را به همکلاسیهایشان بفروشند. پرندهها سریعتر
از آنکه بتوانند بفروشندشان تکثیر میشدند، پس آنها مجبور شدند شانس خود را در
بازار دیگری بیازمایند. از آنجا که کریسمس نزدیک بود، آنها درختان صنوبر کوچکی
خریده، امیدوار بودند وقتی درختها بزرگ شدند با فروش آنها پول خوبی به جیب بزنند.
اما متاسفانه تعدادی خرگوش درختها را قبل از بزرگ شدن خوردند!
….مریسا میر در یک خواربارفروشی کار میکرد….
مریسا میر، مدیرعامل یاهو، در مصاحبه با فورچون میگوید زمانی که 16 سال
سن داشته، به عنوان شغل تابستانی در فروشگاهی در ویسکانسین فروشندگی
میکرده است. او در ادامه میگوید آنجا بود که برای اولین بار ارزش اخلاق کاری
را خودش به چشم دیده است. همچنین این شغل به او چیزهای زیادی راجع به
اقتصاد خانواده، مبادلات تجاری روزانهی افراد و سبک سنگین کردن ارزش
خرید یاد داده است.
….بث کامستاک در کارخانهی تولید لوازم آشپزخانه کار میکرد….
کامستاک مدیر ارشد بازاریابی جنرال الکتریک است و بر ایجاد سرویس استریم ویدئوی
نیز نظارت داشته است. اما قبل از اینکه وارد دنیای حرفهای شود، در (Hulu) هولو
کارخانهی رابرمید که وسایل آشپزخانه تولید میکند، ارزش کار سخت را آموخت.
او در یک پست لینکداین توضیح میدهد که تابستان بعد از سال اول کالج، برای فاصله
گرفتن از محیط آکادمیک و استراحت از کار دانشگاهی، به عنوان شغل تابستانی این کار
را انتخاب کرد؛ اما تا به خودش آمد دید که در این کار غرق شده است. او هنوز هم به
اینکه به واسطهی شغل اولش نحوهی کار کردن گروهی برای غلبه بر دوران سخت کاری
را آموخته است افتخار میکند.
….کت کول پیشخدمت رستوران بود….
قبل از اینکه کول رئیس فروشگاههای زنجیرهای کیک و شیرینی سینابون شود،
15 سال در رستورانهای هوترز کار میکرد. کولز در 17 سالگی به عنوان یک
پیشخدمت معمولی در رستورانهای زنجیرهای هوترز )که ملاکش برای
استخدام افراد ظاهر آنها است( شروع به کار کرد، اما با گذشت زمان نشان داد
که قابلیتهایی فراتر از یک پیشخدمت ساده دارد و بالاخره در 26 سالگی به
مقام معاون ریاست رسید.
به گزارش فورچون، او بیشتر دههی سوم زندگی خود را صرف آموزش کارمندان
و مدیران کرده است.
….وارن بافت روزنامه فروش بود….
بافِت از زمان کودکی به پول درآوردن و پس انداز کردن علاقه داشت. امروز، بنا به گزارش
فوربز، رئیس و مدیر عامل برکشایر هاتاوی 61.2 میلیارد دلار سرمایه دارد که او را به یکی
از ثروتمندترین افراد دنیا تبدیل میکند.
طبق بیوگرافیاش، بافت در سن 13 سالگی صبحهایش را با رساندن روزنامهی واشینگتن
پست به مشترکین میگذراند. در همان سال، او 1200 دلار از پساندازش را بر روی یک
زمین کشاورزی 40 جریبی سرمایهگذاری کرد.
….اوباما بستنی میفروخت….
حتی رئیس جمهور آمریکا و یکی از قدرتمندترین رهبران حال حاضر
جهان هم در نوجوانی شغل پاره وقت سادهای داشته است.
به گزارش تایمز، اوبامای نوجوان اولین شغل خود را در بستنی فروشی
زنجیرهای بسکین-رابینز در هونولولو پیدا کرد.
….اپرا وینفری در فروشگاه مواد غذایی کار میکرد….
امپراطوری رسانهای اپرا وینفری او را به اولین زن سیاهپوست میلیاردر جهان
تبدیل کرد. )طبق گزارش فوربز او ثروتی حدود 3 میلیارد دلار دارد.( اما اپرا
قبل از رسیدن به موقعیت فعلی، دوران کودکی سختی را گذرانده و با فقر دست
و پنجه نرم میکرده است.
به گزارش فوربز اپرا هنگامی که در دوران نوجوانی با پدرش در نشویل زندگی
میکرد، در یک فروشگاه مواد غذایی، درست کنار آرایشگاه پدرش، مشغول به
کار بوده است.
….مایکل دل در رستوران ظرف میشست….
مایکل دل، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت دل، از روزهای اوج و دوران شکوفایی
استفاده کرد و به قدرت رسید. امروز ثروتِ وی حدود 18.7 میلیارد دلار PC
تخمین زده میشود.
اما قبل از اینکه دل به پر و بال گرفتن صنعت کامپیوترهای شخصی کمک کند،
بنا به بیوگرافیاش، به عنوان اولین شغل در سن 12 سالگی در یک رستوران
چینی ظرف میشست.
….دیوید مورداک در پمپ بنزین کار میکرد….
شرکتش را به ، Dole مورداک، رئیس و مدیر عامل 91 سالهی صنایع غذایی
بزرگترین تولید کننده و فروشندهی میوه و سبزیجات در سطح جهان تبدیل
کرد. او که امروزه ثروتی حدود 2.9 میلیارد دلار دارد، دوران کودکی را با فقر
گذرانده و تحصیل در دبیرستان را کنار گذاشت.
بعد از ترک تحصیل، مورداک در یک پمپ بنزین کار میکرد تا اینکه در سال
1943 به عنوان سرباز وظیفه به ارتش پیوست.
….جکی زنر در مسابقات هاکی هات داگ میفروخت….
است و در سال Women Moving Millions زنر مدیرعامل شرکت خیریهی
1996 موفق شد تا اولین زنی باشد که شریک تجاری گلدمن ساکس لقب
میگیرد.
او دوران نوجوانی خود را با فروش تنقلات در مسابقات هاکی استادیوم محل
زندگیشان در کانادا میگذراند. خود او در پستی در لینکداین میگوید که
ادارهی یک دکهی شلوغ و انجام سریع معاملات، بهترین تمرین برای انجام
معاملات در طبقهی تجاری وال استریت است.
….تی. بون پیکنز روزنامه به دست مشترکان میرساند….
است، شم اقتصادی BP پیکنز که رئیس شرکت پوشش سرمایهی
تهاجمی خود را در سنین نوجوانی نشان داد.
درست مثل وارن بافت، پیکنز هم روزنامه رسان بود. در سن 12 سالگی
با از میدان به در کردن رقبا توانست تعداد خانههای تحت پوشش خود
را از 28 به 156 افزایش دهد. او میگوید این کار ارزش گسترش کسب
و کار از طریق خریدن شرکتهای رقیب را به او آموخت.
….جف بزوس در مک دونالدز همبرگر درست میکرد….
بر اساس کتاب “فرصت طلایی: مشاغل قابل توجهی که در مک دونالدز شروع
شدند” موسس و مدیرعامل آمازون، غول خرده فروشیهای اینترنی، اولین
کارش )که شغلی تابستانی بود( را با کباب کردن همبرگر در آشپزخانههای مک
دونالدز به دست آورد.
بزوس میگوید:
“چالش برانگیزترین چیز ادامه به کار با سرعت مناسب در زمان شلوغی بود.
مدیر مک دونالدز ما عالی بود. نوجوانان زیادی زیر دست او کار میکردند و او
همه ی ما را حتی هنگام خوش گذراندن و تفریح متمرکز بر روی کار نگه
میداشت”.
….دونالد ترامپ بطری خالی جمع میکرد….
دونالد ترامپ میلیاردر، غول بازار املاک و مسکن و شخصیت جنجالی این روزهای دنیای
سیاست، هرچند در خانوادهای ثروتمند بزرگ شد اما پدرش همواره میخواست ارزش پول
را به او بفهماند.
وقتی که کودک بود پدرش او و برادرش را به محل ساخت و ساز املاک میبرد و مجبورشان
میکرد تا بطریهای خالی نوشابه را جمع کرده و با پس دادن آنها پول جمع کنند. او
میگوید از این راه پول چندانی عایدش نمیشد، اما این کار به او آموخت که برای پول
درآوردن باید کار کرد.
….مایکل بلومبرگ ماشین پارک میکرد….
شهردار سابق نیویورک که حالا ثروتی تقریباً برابر با 38.1 میلیارد دلار دارد؛ از
یک خانوادهی طبقهی متوسط میآید . او هنگامی که در دانشگاه جان هاپکینزدانشجو بود، به عنوان خدمهی پارکینگ
کار میکرد تا بتواند از عهدهی بازپرداخت وام کمک درسی خود برآید
….مادلین آلبرایت لباس زیر میفروخت….
آلبرایت اولین زنی بود که توانست به مقام وزارت امور خارجهی آمریکا دست
پیدا کند. طبق بیوگرافیاش خانوادهی ضد شوروی او از طرف حزب کمونیست
در خطر بودند و به همین دلیل به عنوان پناهندهی سیاسی از چکسلواکی به
آمریکا پناه آورده بودند . در مصاحبه با فوربز میگوید که اولین شغل او فروش لباس زیر در یک فروشگاه
در دنور بوده است. او همچنین میگوید با وجود اینکه تقریباً درآمدی نداشت،
اما این شغل به او آموخت که چگونه در شرایط سخت با مردم برخورد کند .
….چارلز شواب گردو و مرغ میفروخت….
شواب، بنیانگذار شرکت کارگزاری و بانکی چارلز شواب، طبق اطلاعات فوربز
ثروتی حدود 6 میلیارد دلار دارد. او در مصاحبه با مجلهی فارق التحصیلان
دانشگاه استنفورد میگوید از سنین جوانی روحیهی کارآفرینی داشته است.
شواب در یک خانوادهی متوسط در ساکرامنتوی کالیفرنیا بزرگ شد. وقتی بچه
بود گردو بسته بندی میکرد و میفروخت و در حیاط پشتی خانه شان مرغ
پرورش میداد . آیا شما هم در دوران کودکی و نوجوانی دست به چنین کارهایی برای کسب
درآمد زدهاید؟ تجربهی خود را با ما و خوانندگان زومیت در میان بگذارید
………………………………………………………………………………………………………………………..
……………لازم به ذکر است که تمامی این مطالب ازصفحه اینستاگرام و تلگرام کانال ثروتمند ترین برداشته شده است…………….
خانم رضایی دوست عزیز بسیار استفاده کردیم.
از اینکه نمونه های خوبی را جهت ایجاد انگیزه در دوستان ارائه می نمایید که نشان از تغییر باورها و رسیدن به آرزوها دارد سپاسگزارم. شاد باشید.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
دوست خوبم آقای جوان از لطف شما سپس گزارم امیدوارم که همیشه بهترین ها را تجربه نمایید
خانم رضایی عزیز سلام ممنون از بیان الگوهای موفقیتی که در کامنتتون بود خیلی لذت برد چه الگوی یکسانی در همه این افراد وجود داشت و اون خودباوری هست چیزی که همیشه استاد میگن خودتونو بشناسین استعدادها و توانمدیهاتون رو بشناسید.
سلام دوستان گلم.
?همانا در دل هر سختی آسانی هست.
?تنها فرمانروای هستی خداوند هست.
همه اتفاقات خیر هست.
دوستان میخوام معجزه ای رو بگم از همین چند ساعت گذشته که برام اتفاق افتاد..
من شب ها تنهای تنها در محله متروکه اطراف خونمون که اتفاقا جای خیلی سرسبز با درختان زیبا ومحیطی فوق العاده ای برای دویدن هست. میرم و هر شب میدوم. و مخصوصاً ساعت هایی را برای دویدن انتخاب میکنم که کسی نباشه و خلوت باشه. یه احساس بی نظیری دارم هر شب و خدا هم با من میاد.
امشب ساعت 9:50 رفتم تا خودمو آماده کنم برای دویدن،لباس و شلوار ورزشی پوشیدم و هرچی دنبال هدبندم گشتم ندیدمش. حدود 20 دقیقه یا حتی بیشتر داشتم دنبال هدبندم میگشتم.و بر خلاف گذشته ام( قبل از آشنایی با قوانین) که هر بار هر چیزیم گم میشد مامانم را مقصر میدونستم،
هی با خودم میگفتم حتما خیرتی داخلش هست که بعدا میفهمم.
بعد از 20 دقیقه پیداش کردم.رفتم بیرون از خونه و در مسیر دومیدانی قرار گرفتم . امشب با شب های دیگه فرق داشت یه حس فوق العاده ای داشتم. احساس سبکی میکردم. یه سری اتفاق فوق العاده هم برام افتاده بود که خیلی خوشحالم کرده بود.هی میگفتم خدایا امشب خیلی احساس سبکی میکنم خیلی حالم خوبه.خدایا شکرت خدایا شکرت.
فایل استاد هم داشتم گوش میدادم و میرفتم.حدود 15 دقیقه دویدم.بدلیل سردی هوا، جزو معدود شب هایی بود که برادرم هم تصمیم گرفته بود که بیاد دومیدانی. ولی من تنهایی را ترجیح داده بودم.15دقیقه تنهایی دویدم و برادرم به بهانه ای دادن ایده ای ساده (خوردن کیک و نوشابه) به من ملحق شد.دوقدم رفتم جلو تر دیدم یک موتور سیکلت با چراغ های خاموش داره میاد و با دوسوار که صورت هاشونو با پارچه سیاه پوشیده بودند داشتن میومدند.
بارها نصیحت های دلسوزانه ی پدر و مادرم و دیگر اشنایان را شنیده بودیم که
– نرید شب تو این ساعت ها بدوید!!
-آدم ناجور و خفت گیر زیاده!!
وکلی داستان هایی که میگفتن فلانی خفتش کردن و ازش گوشی و پول دزدیدن. کلی چاقو بهش زدن.
ولی هر بار با شنیدن این جملات توی دلم بهشون میخندیدم و جواب میدادم خداهست.اگر من بخوام از افراد بترسم و خدارا باور نداشته باشم باید فاتحه زندگی ام را بخوانم. فکر کردن به این موارد را تمام میکردم.
سیصد گل سرخ یک گل نسرانی
مارا زسر بریده میترسانید
ما گر زسر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم. (اشاره به داستان قبرستانم)
خب اون دونفر موتور سوار که فکر میکنم از خیلی عقب تر منو دیده بودند آمدند جلومون گرفتن یکیش گفت وایسا. تا دیدمشون که وایسادن توی دلم گفتم خدایا کمکم کن!
در صدم ثانیه مغزم پیام فرار داد و با داداشم با سرعت دویدیم صدای روشن شدن موتور اون عوضی ها رو هم شنیدم ? ولی به سرعت باور نکردنی دویدیم و در کم از دو دقیقه رسیدیم خونه.
معجزات
1٫مسیری که برای دومیدانی انتخاب کرده بودم شامل مختصاتی میشد از دورترین و متروکه ترین نقطه به خونمون و نزدیک ترین و آباد ترین نقطه به خونمون. دورترین آن بیش از دو کیلو متر تا خونمون فاصله داشت و کم ترین آن حدودا 100متر.که در فواصل این مختصات هر شب چندین بار میدوم.
ما در 100متر قرار گرفتیم. اگر هدبندم را گم نکرده بودم احتمال داشت در 3کیلو متری قرار بگیرم.
2٫اگر هدبندم گم نمیشد فاصله زمانی خروج از خونمون زیاد میشد و داداشم منو در مسیر ملاقات نمیکرد
3٫به بهانه دادن ایده ای ساده، مثل خوردن نوشابه داداشم به من ملحق شد و اون موتوری ندیده بود که دونفریم وگر نه شاید محاصره ام میکردند..
4٫بلوار بر خلاف همیشه که خالی از ماشین بود و ما بدون مکس از بلوار رد شدیم.
5٫اگر بهشون حمله ور میشدیم شاید آسیب میدیدیم. چون هر دو لاغر اندام بودیم و اونا سلاح سرد داشتند
و خیلی چیزای دیگه که با هم اتفاق افتاد که در بهترین زمان و مکان برای فرار قرار گیریم.
واقعا نمیدونید وقتی رسیدم خونه چه احساسی داشتم. سرشار از احساس شکرگزاری بودم. سرشار از این عشق که خداوند با منه و از من محافظت میکنه. خداوند دوست منه.اگر او را بخوانم مرا اجابت میکند.او همراه منه واینکه میگم او با من دومیدانی میاد بیشتر برام پررنگ تر شد.
خدایاشکرت بابت شجاعتی که بهم دادی تا از چیزی نترسم و فقط تورا باور داشته باشم.
البته این مورد رو هم اضاف کنم که مدت ها امن و امان می رفتم حتی جاهای خلوت تر و بدتر در ساعات نیمه شب 12-1، که هیچ مزاحمتی نداشتم.این موهبتی بود از جانب خداوند که باعث شد ایمانم را قوی تر کنم.
او حتی در قوی تر کردن ایمان هم به من کمک میکند،خدایا ممنونم ازت.
خدارا بابت دومیدانی با احساس آرامش و ایمان در شب های دیگرم شکر میکنم.چون میدونم این اتفاق آرامش و ایمان بیشتری به من میبخشد.
این داستان را برای شما بهترین دوستانم تعریف کردم تا امید و باور بگیرید و خداوند را بیشتر از همیشه باور کنید.
خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و آنرا خواندید.
خیلی معذرت میخوام که بدلیل کمبود وقت نمیتونم برای همه نوشته های زیبای شما کامنت بذارم.
دوستون دارم?
شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
هادی جان دوست عزیزم سلام… به درستی که خداوند نعمت با ارزشی رو به شما هدیه داده و اون هم توفیق غلبه بر ترسهات هست. مطمئنا این توفیق تو رو در آینده به موفقیتهای خوبی میرسونه… تو داری ترس رو با ایمان جایگزین میکنی و هیچ نعمتی بالاتر از ایمان داشتن به خداوند نیست…چون این نعمت تمام نعمتهای دیگه رو هم به دنبال خودش داره… خوشا به حال تو بنده برگزیده خداوند…
ممنونم دوست عزیز?
واقعا انرژی گرفتم
هادی جان به درستی که مفهوم قضا و قدر را به خوبی درک کرده ای و کوچک ترین نتیجه آن آرامش و رضایتمندی از همه اتفاقاتی است که در زندگی رخ می دهد.
در حقیقت شما گواهینامه رانندگی در مسیر زندگی را دریافت کرده اید. تبریک.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
خخخخ..احسنت به شتاب …خداشکر که سلامت هستید
باسلام قصه ی زندگی دوستان به طوری شگفت انگیزه که باخوندنش با تمام گوشت و خونت لمسش میکنی به خاطر این ایده بی نهایت از یکی از بهترین عزیزانم استاد عباسمنش سپاسگذارم.
به نام خداوند هدایتگر، به نام نور اسمانها و زمین، به نام نورِ نور.
دوستان عزیز هم فرکانسی ام، دوستان عزیز سایت عباسمنش و استاد هدایت شده ام سلام.
همان طور که قبلا هم گفتم این روزها به لطف خداوند بزرگ احساس میکنم که مورد نگاه و هدایتش واقع شده ام و هر روز نشانه ها به طریقی متفاوت درونم را خوشحال و روز به روز مطمئن تر و با ایمان تر میکند و لحظه به لحظه این روزهایم سعادت حس هدایت یافتن از سوی خودش را احساس میکنم و هر لحظه روز با احساسی متفاوت آینده ام را میبینم که در جلوی دیدگانم وضوح بیشتری میگیرد. چه زیباست احساس تحکیم ایمان و آیا احساسی زیباتر از این هم وجود دارد؟ من که هرگز چیز بهتری را تجربه نکردم و همین موضوع حقانیت مسیر جدیدم را به من بیشتر ثابت میکند.
و اما اتفاق زیبا و شور انگیز امروز مدتی پیش در یک کانال تلگرام عضو شدم کهادعا میکرد که وابستگی و ارتباطی با گروه تحقیقاتی عباسمنش نداره ولی خب فایلهایی از سمینارهای استاد رو در کانال میزاشت و من احساس کردم که این فایلها نباید قانونا و شرعا پخش بشه با ادمین گروه تماس گرفتم و بهشون گفتم که فایلها از فایلهای رایگان نیست و لطفا اونها رو پخش نکنید ولی ادمین زیر بار نمیرفت و میگفت من خودم حواسم هست و رعایت میکنم و این جور حرفا… من خودمم شک کردم و طی یه ایمیل به خانم شایسته گرامی (که همینجا خدمتشون سلام عرض میکنم) گفتم ماجرا رو و ایشون فرمودن که وکیل گروه پی گیر این موضوع هستن و خوشحال شدم که این اتفاق می افته. بگذریم… یه روز همین دوست عزیزمون (دوسش دارم چون باعث خیر شد عدو جان) یه فایلی تصویری رو توی کانال گذاشت که مربوط به تفسیر کلمه نور در قرآن بود. خب منم که سرم درد میکنه واسه این جور چیزا چند بار اول که کلیپو نگاه میکردم خیلی سر در نمی آوردم. گذشت تا امروز در حای دوره کردن بسته روانشناسی ثروت (البته این باو با باوری ماوراء باورهای قبلی) بودم که البته جا داره بگم که به لطف خداوند باور و ایمانم به صحبتهای استاد بسیار زیاد بیشتر شده و عواملی مختلفی مثل همین فایل اخیر استاد از یک طرف که به واقع بسیار زیاد قابل باور و درک بود و من توی این فایل فردی رو دیدم که در تصوراتم موفقیت مالی اخیرش نمیگنجید و از طرف دیگه نتایج دوستان عزیزی مثل خواهر بزرگوارم خانم شبخیز باعث شد که من به یه ایمان و باور کاملا متفاوت نسبت به قبل برسم در مورد حقانیت صحبتهای استاد عزیزم در بسته روانشناسی ثروت باعث شد که من در حال تماشا کردن که چه عرض کنم در حال محو شدن در صحبتهای استاد در جلسه چهارم که گفتن برای اینکه ساز و کار تاثیر باورها بر اتفاقات زندگی رو بیشتر درک کنید در مورد فیزیک کوانتوم تحقیق کنید من رفتم و به عنوان تمرین این جلسه شروع به تحقیق بیشتر در این باره کردم(البته قبلا هم این کار رو کرده بودم) و توی تحقیقاتم به نکات بسیار جالبی در مورد ماهیت اجسام و ذرات در حالت کوانتومی رسیدم که خب واقعا بحث شیرین و البته در شروع گیج کننده ای بود چون در نهایت علم به این نتیجه رسیده که رفتار ذرات در حالت کوانتومی در حالت های مختلف تغییر میکنه و دانشمندا به نتیجه ثابت و مشخصی در این باره با قطعیت نرسیدن. این نکته منو خیلی به فکر فرو برد که خب علم که نتونسته این قضیه رو قاطعانه ثابت کنه استاد هم که به من آدرس تحقیق در مورد کوانتوم فیزیک رو داده پس ماجرا چیه؟؟؟!!! در همین فکر بودم که یاد همون کلیپ توی کانال افتادم توی این کلیپ از آیه های”الله نور السماوات و الارض” (نور 35) و “یخرجونهم من النور الی الظلمات” (بقره 257) و ” یخرجهم من الالظلمات الی النور” (بقره 257) صحبت میشه و میگه که نور بر خلاف اون چیزی که معنا شده در قرآن (که روشنایی هست) یعنی آشکار کننده. یعنی خداوند آشکار کننده آسمانها و زمین است و یا افرادی که به واسطه هدایتی که خداوند در دل اونها قرار میده از ظلمات به سمت نور هدایت میشن و هر کس به واسطه این نور میتونه گستره ای از جهان رو درک کنه یا اون میزان از جهان براش آشکار بشه. در ادامه این کلیپ یه مثال خیلی جالبی زد که میگفت آموزش و علم نمیتونه آشکار کننده (هدایت گر) باشه مثلا نمیشه به یه مرغ با آموزش چیزی رو از علم فهموند ولی اگر خدا بخواد(یعنی مشیتش حکم کنه) اون مرغ چیزهای رو از همون علم خواهد فهمید که هرگز هیچ مرغ دیگه ای نمیتونه بفهمه و به اصطلاح حقایق برای اون مرغ آشکار شده و خداوند آشکار کننده آسمانها و زمینه. همین جا بود که یاد برنامه امروز خوشا شیراز توی تلوزیون افتادم که با طور اتفاقی خونه یکی از دوستان بودم و دیدم که یه پسر بچه کوچیکی رو آورده بودن که بدون هیچ آموزشی تونسته بود قرآن رو از رو بخونه (پسر بچه شاید 5 سالش بود و حتی مهد هم نمیرفت) مجری میگفت مثلا میتونی کتاب بوستان یا کتاب دیگه رو هم بخونی و پسر بچه میگفت نه قرآن رو باز کردن و بهش دادن و شروع به خوندن کرد و اون جا بود که فهمیدم این هم یه نشانه بود که خدا به من بفهمونه که چطوری خداوند بدون آموزش اگر بخواد نور و هدایت رو در وجود کسی قرار میده و باز توجه ام به تحقیقات فیزیک کوانتوم جلب شد و فهمیدم نیاز نیست کسیکسی برای اینکه هدایت بشه در مورد موضوعی خاص حتما تمام و کمال آموزش اون موضوع رو ببینه. و باورم شد که وقتی استاد میگه ساز و کار جهان این شکلیه و من از این قضیه مطمئنم و بهش ایمان دارم یعنی چی… به واسطه اتفاقات زیبای امروز زندگیم سجده شکر به جا آوردم و خداوند رو هزاران بار سپاسگزارم که دعای بندشو استجابت میکنه و هدایتش میکنه و همچنین دعای دوستان عزیزی مثل شما رو که همیشه افتخار داشتن دعای پر انرژیتون رو پشت سرم دارم…
از همه شما دوستان عزیز که من رو دعا میکنید صمیمانه سپاسگزارم و متقابلا آرزوی دریافت بهترین عطایای پروردگار رو براتون دارم و منتظر شنیدن موفقیتهای روز افزونتون هستم….
میلاد صمیمی دوست خوبم بسیار زیبا
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود . از او پرسید: ((چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟))
مورچه گفت: ((معشوقم به من گفته است اگر این کوه را جابجا کنم به وصال او خواهم رسیدمن هم به عشق وصال ا.و میخواهم این کوه را جابجا کنم.))
حضرت سلیمان فرمود: ((تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمیتوانی این کار را انجام دهی.))
مورچه گفت:اما من تمام سعیم را میکنم.حضرا سلیمان که از همت و پشتکار مورچه بسیار خوشش امده بود کوه را برای او جابجا کرد.مورچه رو به اسمان کرد و گفت خدایی را شکر میگویم که در راه عشق پیامبری را ب خدمت موری دراورد.
در زندگی همواره تمام سعی خود را بکار ببنیدم زیرا همیشه در همین نزدیکی پیامبری است…..???
سلام دوست عزیز
چه داستان زیبایی به اشتراک گذاشتید
واقعا لذت بردم
دوست عزیزم آقای مشایخی سلام. بسیار از داستانی که مطرح کردید لذت بردم و احساس خوبی درونم را پر کرد. آفرین بر شما که هدایتگر دوستانتان هستید… بسیار سپاسگزارم.
آقای صمیمی دوست بزرگوار سلام
چه نشانه ی زیبایی از خداوند دریافت کردید
من مطمئنم یقین به الله یکتا مانند نوری سراسر وجودتان را خواهد گرفت و وعده ی خداوند همواره حق است
و به قول قرآن
ای رسول همواره به ذکر خدا ((( گفتن عبارت تاکیدی موثر ))مشغول باش تا لحظه یقین ((ثبات فرکانسی ))برای تو فرا رسد
خانم شبخیز تاثیر سخنان و حمایت شما بر من به جرات میگم که همانندی برای من نداره. وجود شما در مدار زندگی من به یقین لطفی بزرگ از جانب پروردگار بزرگم هست. خداوند را به خاطر حضور شما سپاسگزارم… همیشه منتظر شنیدن موفقیتهای شما هستم و آن را با صمیم قلب از خداوند بزرگم طلب میکنم…
خدمت دوست خوب و دانشمند و با نزاکتم جناب صمیمی سلام و عرض ادب دارم
از خدای مهربان و دانا برای شما استاد گرانقدر طول عمر با عزت و سلامتی و شادکامی خواهانم تا در راهی که گام برداشته اید یاریتان کند و در آموختن معرفت الهی شما را رفعت بخشد و پایدار و ثابت قدم نماید همانگونه که فرموده است :
« سوره مبارکه محمد آیه 7
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم﴿7﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. »
————————
وقال النبی(ص): «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وبَطناً، ولِبَطنِهِ بَطنٌ إلی سَبعَهِ أبطُنٍ» و ورد «سَبعینَ» و «سَبعَ مِائَهٍ» و «سَبعینَ ألفٍ» و غَیرُ ذلک.(جامع الأسرار ومنبع الأنوار، ص 530.)
پیامبر(ص) فرمود: «قرآن ظاهر و باطنی دارد، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت باطن». و «هفتاد باطن» و «هفتصد باطن» و «هفتاد هزار باطن»
————————
در مورد آیه «الله نور السماوات و الارض (نور 35) » بنده هم خیلی فکر می کنم به نظر بنده یکی از شاهکارهای قرآن است قبلا فکر می کردم که منظور از نور همان نور خودمان است ولی امروز شما چشم انداز خیلی خوبی را برای بنده روشن نمودید از شما سپاسگزارم.
می خواستم برداشت خودم را هم از این آیه تقدیم حضورتان کنم :
همانطور که نور در تاریکی موجب دیدن و تشخیص همه چیز می شود و قدرت ماهیت بخشی دارد، خداوند مهربان نیز از این وجه تشابه استفاده کرده است تا این نکته را متذکر شود که حیات همه چیز قائم به وجود نورانی الهی است و اگر خداوند توجه خود را لحظه ای از غیر از خود بردارد همه چیز محکوم به فنا خواهد شد. پس «الله نور السماوات و الارض» علاوه بر خالقیت خداوند و هدایت و روشنگری اشاره به این دارد که قیام او به ذات او است و قیام همه موجودات به او مى باشد، و علاوه بر این، قائم به تدبیر امور مخلوقات نیز مى باشد.
از حیث قوانین الهی نیز همین حکم صحیح است اگر از موجودی انرژی اش را بگیریم محکوم به فنا است یعنی وجود مادی همه چیز قائم به انرژی است و نور نزدیک ترین تجلی دیدنی شبیه به انرژی است.
————————
هر چی آرزوی خوبه ما تو …
استاد عزیزم جناب جوان بزرگوار سلام و عرض ادب و احترام.
واقعا ادب و احترام را باید از بزرگوارانی مانند شما در جان نهاد. خوشا به سعادت دانشجویان شما، امیدوارم بتوانند از وجود پر ارزش شما استفاده کنند و خداوند را سپاسگزارم که به من این توفیق را از این راه دور عطا کرده که از حضور و علم و نور شما بهره مند شوم.
جناب جوان استاد عزیزم تفسیر شما از آیه 35 سوره نور را با قلب و جانم میپذیرم چون این تفسیر بر سرشت من هماهنگ است و درونم با آن موافقت میکند. اما احساسی که هم اکنون به من دست داده را برایتان بازگو میکنم. احساس میکنم خداوند به مانند برخی قوانین فیزیکی که اثبات آن در زمان حیات فردی که به جستجوی آن قانون مشغول است امکان پذیر نیست و نسلهای بعد از تلاش او استفاده کرده و آن قانون را اثبات میکنند، مفاهیم قرآنی را نیز به طرق و روشهای مختلف بر قلب بندگان مینشاند و تمام این تفاسیری که بندگان با قلب خویش به آن دست می یابند مورد پذیرش خداوند به واسطه لطف بی نهایتش قرار میگیرد و نشانه آن احساس هماهنگی این تفاسیر با سرشت انسانهاست. همان طور که خداوند میفرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿(روم 30) پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى دانند.
این برداشت شخصی من از این موضوع بود و خیلی خوشحال میشم که اگه نیاز به راهنمایی میبینید من رو مورد لطف خودتون قرار داده و بیشتر مرا راهنمایی کنید.
از شما بسیار سپاسگزارم و آیه 7 سوره محمد رو که ذکر کردید بسیار برایم دلگرم کننده بود. از شما بینهایت سپاسگزارم.
جناب صمیمی عزیز
قرآن مثل یک سیال است که در هر قلبی قرار گیرد چون به شکل آن در می آید تمام قلوب شیفته آن شده و خود را با قرآن آنچنان قریب و عجین می یابند که گویی دوست بسیار صمیمی را یافته اند.
قرآن گمشده تمام قلوب است.
در آیه زیر خیلی فکر کرده ام که «بیان همه چیز در آن است» یعنی چه؟
«سوره «نحل» آیه 89
وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء ترجمه : و ما این کتاب آسمانى (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است»
مصادیق معنای تحت الفظی آن را در خیلی از موارد مشاهده کرده ام.
مدت ها پیش فردی که پیمانکار بود و از اعجاز قرآن به وجد آمده بود به بنده می گفت که مثلا فلان آیه برای پیمانکارها نازل شده است که برای من خیلی جالب توجه بود.
به هر حال این قرآن مثل یک جوهر نابی است که هر علمی به آیات آن عرضه شود می تواند با آن تطبیق کرده و پیامی در آن موضوع ارائه دهد.
و این جای تعجب ندارد که در قرآن قانون جذب به وضوح دیده می شود بلکه این هوش بالای استاد عباس منش را می رساند که توانسته است قوانین هستی را از آیات الهی استخراج کند.
به نظر بنده قرآن n بعدی است یعنی از هر منظری که به آن نگاه کنید منظره ای را می بینید زیبا و شیرین و دوست داشتنی.
و این راز جاودانگی قرآن است برای تمام اعصار.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام دوباره
یه چیزی تو دلم بود , نشد نگم
خانم فرهادی عزیز من شما رو ندیدم و فقط از خوبیهاتون شنیدم , ولی یکبار از طرف گروه تحقیقاتی عباسمنش با من تماس گرفتن و فکر کنم شما بودین (توی حال و هوای خودم بودم و توی بخش عقل کل به سوال های دوستان پاسخ میدادم در همون حین با من تماس گرفتین داشتم سکته میکردمو قلبم اومده بود توی دهنم نمیدونم چجور صحبت کردم )
میخاستم بخاطر توجه و تعهدی که به تک تک بچه ها و این گروه دارید از شما تشکر کنم و از خداوند بهترین هارو برای شما میخام.عشق , آرامش , شادی , ثروت , سلامتی و نعمت های بیکران خداوند. دوستتان دارم.
خانم شایسته عزیز , من در مورد خوبیهای شما در دوره عشق و مودت از خانم دنیای جذاب و همچنین دوستان اینجا متن هایی رو خوندم .
از شما واقعا سپاسگزارم و وقتی با آقای عباسمش همکار هستید یعنی فرد فوق العاده ای هستید.
آقای عباسمنش در فایل هاشون در مورد باورهایی که درباره ی اطرافیانشون دارند صحبت کردند , افرادی باهوش , باایمان , در جهت افکار استاد و در مسیر موفقیت .
باید توی دفترچه سپاسگزاری از شما مهربانان یاد کنم و بخاطر وجود شما از خداوند سپاسگزاری کنم.
این پیامم دلی بود و هرچی اون بگه من میگم چشم. و دیگه سرکوبش نمیکنم. عشق و محبتی که سرکوب شود ویرانگر است .
هرفردی رو دوست داریم بهش بگیم که چقد برامون مهمه و چقدر دوسش داریم , غرور زیاد نداشته باشیم و در مورد هم خوب فکر کنیم.
میگن آدما 80 درصد حرفایی رو که میزنن با خودشونن , این چند جمله بالایی با خودم بودم.
خوشحالم که شما در کنار من هستید. خدایا سپاسگزارم.
آلما جان من هم با شما موافقم ، خانم فرهادی بی نظیرند ، واقعا در رسیدن به موفقیت هایم کمک بزرگی بودند ، من که خیلی دوستشان دارم ، از ایمیل های ارسالی مشخص است تا پاسی از نیمه شب بیدارند ، اصلا اخلاق محمدی ایشان زبانزد کل اعضای سایت است ، خانم شایسته را که هم که من فقط ذکر خیرشان را شنیده ام ، و بسیار مشتاقم صدایشان را بشنوم ، از همین جا صمیمانه از محبت هایشان و حمایت های همیشگی این عزیزان تشکر می کنم این کاملا به جا هست که چنین استادی ، گروه فوق العاده ای چون خانم فرهادی و خانم شایسته در سایت داشته باشند
خانم میر عزیز من هم این تجربه زیبا و هیجان انگیز رو داشتم و خانم فرهادی یک بار لطف کردن و با من تماس گرفتن (البته سر این قضیه که من یه کامنت گذاشته بودم و چون سریع تایپش کرده بودم اننقدر عجیب غریب شده بوده که قابل خوندن نبوده و بنده خدا خانم فرهادی نتونستن حتی تصحیحش کنن خودشون… هههه)
احساس شما رو میفهمم حی خوبیه که از طرف مجموعه ای حمایت بشی که خیلی برات ارزشمندن. من هم همینجا از این دوستان عزیز و ارزشمند گروه تحقیقاتی عباس منش سپاسگزاری میکنم و آرزو دارم خداوند بهترینها رو برای هممون در دنیا و آخرت رقم بزنه… با صحبتهای شما در مورد ابراز احساساتتون بسیار موافقم من خودم فردی هستم که احساساتم رو سخت بروز میدم و ارزش صحبتهای شما رو میفهمم… آفرین بر شما…
سلام دوستان خوبم….خیلی اتفاقات خوب برام افتاده واقعا دانشگاه رفتنم باعث خیر و برکت تو زندگیم شد?قبل از این که برم کلاس تاریخ گفتم خدایا من این درس چکار کنم خودت کمک کن یک هفته بعد استاد اومد گفت میدونم که این هیچ ربطی به رشته فناوری نداره هرکی 12 میخواد همین الان بگه دیگه نیاد و هرکی نمره بالا میخواد هیچ غیبت نکنه با یکم مطالعه میتونه نمره بالا بگیره
اتفاق جالب دیگه این که یکی از استادام پیشنهاد داد
اگه پایگاه داده خوب بتونی کار کنی ماهی 7 تا 10 میلیون در ماه من تضمین میکنم برات
خلاصه تو دانشگاه همش اتفاقات خوب برام میوفته
خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــا… وقتی همه چیز را به تو می سپارم
نورِ بی کرانِ تو در من جریان می یابد
و دعایم به بهترین شیوه ممکن
متجلی می شود
پس هم اکنون خود را در آغوشت رها
می کنم
تا تمام آشفتگی ها و سردرگمی هایم
در حضور امن و گرمِ تو
به آرامی ذوب شوند
و از میان بروند.
به امید خودت ای
مهربان ترین مهربانان ..
از همه دوستانم برای متن های فوق الاده که گذاشتن تشکر میکنم واقعا خیلی خوشحالم نظرات دوستان میخونم و باعث انگیزه برام میشه
گروه عباسمنش? باعث افتخاره جز گروه شما هستم
باران شور و شعور بر این جمع صمیمی می بارد…
جمعی که مفهوم سن و سال را در خود هضم کرده اند…
همه مبلغ انگیزه و معرفتند…
واقعا خدا با ماست…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آرمان جان امیدوارم که در سن پایین خیلی زود به موفقیتهای مالی برسی و الگویی بشی برای هم سن و سالای خودت…. میخواستم بگم یه لطفی بکن کمتر کلاسای دانشگاهو بپیچون دیدم صلاحیتشو ندارم چون بعضی از کلاسای دانشگاهو واقعا نمیشه نپیچوند. من خودم یه کلاس داشتم صبح جمعه بود هر جور سعی میکردم برم سر کلاس لامصب نمیشد… (–:
سلام….متشکرم…….ساعت کار من جوریه که نمیشه همش کلاس باشم به خاطر همینه که بعضی از کلاس ها نمیرم ولی لذت میبرم وقتی میرم دانشگاه
آقای مشایخی دوست عزیز سلام
در جوانی به خدا رسیدن موهبت بزرگ الهیست ،
همیشه دعاگوی شما هستم ، در خدا شاد و پیروز باشید
ممنونم خانم شب خیز لذت میبرم وقتی کامنت های شما میخونم
سلام ارمان مشایخی عزیز با خواندن کامنت با ارزشت باز هم عزمم برای موفقیت بیشتر و بیشتر شد خدایا شکرت بخاطر اینکه دوستانم بینظیرم هر روز در حال استفاده از قوانیین و گرفتن نتایج عالی میباشند به امید موفقیتهای بعدی
خیلی خوشحالم دوست خوبی مثل شما دارم..ممنون
دوست عزیزم آقای مشایخی واقعا از موفقیت و اتفاقات خوب شما هر بار خوشحال میشوم..
سلام دوستان عزیزم
خواهران خوبم خانم شب خیز، خانم اقبال ،عاشق خدا ، و برادران مهربانم اقای جوان ، اقای صمیمی ، اقای مشایخی و ….از اظهار لطف شما بسیار سپاسگذارم ،
امروز اتفاق خوشایندی دیگر رو تجربه کردم ، صبح امروز تصمیم گرفتم دوره 28روزه شکرگذاری رو شروع کنم ، هر چند شیطون ذهنم تو گوشم زمزمه میکرد بذار شنبه .شنبه
ولی وقتی دیدم امروز اول ربیع الاول و بلاخره ماه صفر تموم شده تصمیمم برای شروع دوره جدی ترشد ، ساعتی بعد یه سری به صفحه فیس بوکم زدم و دیدم یکی از دوستان ناشناسم در گروه قانون جذب از اعضا 250نفره گروه درخواست کرده بود که همگی از امشب ساعتی رو به شکر گذاری اختصاص بدهند و امروز پنج شنبه 95/09/11 رو شروع روز اول دوره 28روزه سپاسگذاری اعلام کرده بودند ، ناخوادگاه لبخندی برلبم نشست و خدا رو شکر کردم که نشانه ای از تایید تصمیمم رو بهم نشون داد .
خوشحال میشم شما عزیزانم در این گروه به این جمع شکرگذار بپیوندید.
خداوندا به خاطر سلامتم ، تواناییهایم ، پولم ، قدرتم ، خانواده ام ، شغلم ، کشورم و دوستان خوبم در این گروه ……. و هزاران هزار نعمت بی پایانت ، سپاسگذارم ، سپاسگذارم، سپاسگذارم، سپاسگذارم.
قدم زدن در سرزمین سپاسگزاری مبارک وجود پر مهرتان …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
خیلی خوشحالم که این دوره شروع کردی منتظر معجزات خداوند در زندگیت باش
دوست عزیز سلام… سپاس از لطف و محبت شما… به حقیقت که شکر گزاری خاصه برای خوبان مقدر است… و بسیار نعمت بزرگ و بی بدیلیست… به شما تبریک میگم که این نعمت رو خواستید…
این خیلی فوق العاده هست که این دوره را شروع کردید به شما تبریک میگم،به بهشت خوش آمدید.?
خدایاشکرت که دوستان شکرگزار دارم
در تمرین عصای جادویی من را هم از احساس فوق العاده ات بهره مند کن??
چند روز پیش رفتم بانک دو مورد توجه مرا به خود جلب کرد تقدیم به شما :
1 – وقتی می رفتم بانک و کسی را می دیدم که با مبلغ پول زیادی وارد بانک میشه اگر خیلی مثبت فکر می کردم به خودم می گفتم معلوم نیست که شغلش چیه که اینقدر پول داره و شغل های مختلف را در ذهنم تصور می کردم ولی آن روز به طور غیر ارادی به خودم گفتم چه باورهای درست و بزرگی در مورد ثروت داره که توانسته اینقدر پول را جذب کنه و باورهای درست را مرور کردم و خوشحال شدم از این که این مفهوم که موفقیت با باورهای انسان ارتباط مستقیم داره نه شغل و یا هر فاکتور دیگر، در وجودم نهادینه شده است.
2 – روی دیوار بانک جمله ای زده بود که با خواندنش به کارمند بانک گفتم این جمله داره یه باور غلط در مراجعه کننده تولید می کند تا به جمله زیرش برسه و این یعنی «ساختن یک باور غلط برای رسیدن به هدف» و این اصلا درست نیست او هم با خواندنش برای تایید حرفم لبخندی زد و آن جمله این بود :
همیشه زندگی آن طوری که ما می خواهیم پیش نمی رود …
با بیمه عمر آسوده زندگی کنید …
باور غلط این پیام : زندگی و سرنوشت شما دست خودتان نیست.
————
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان دوست عزیز سلام
دقت نظر ، درک و درایت شما فوق العاده است ، خیلی خوشحال و خرسندم که شاهد موفقیت های پی در پی شما برادر بزرگوار و ارجمندم هستم ، از شنیدن خبر سه برابر شدن درآمدتان از خداوند بسیار تشکر کردم ، خاصیت بنده ی خوب خدا بودن افزایش نعمت و برکت و رحمت است ، تبریک صمیمانه ی مرا پذیرا باشید
در خدا شاد ، پیروز ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
خانم شب خیز تازه صدای شما از کانال تلگرام گوش کردم خیلی خوشحالم که صدای شما شنیدم و بسیار عالی توضیح دادین ممنون
با تمام وجود تمرینات دوره راهنمایی رسیدن به رویا و قانون افرینش انجام میدم و ایمان دارم به لطف خدای مهربان به
همه چیز میرسم ا
خداى تعالى به موسى (علیه السلام) وحى فرمود که : اى موسى مرا چنان که باید شکر کن . موسى عرض کرد: پروردگارا چگونه تو را چنان که باید شکر گویم حال آن که هر شکرى که تو را مى گویم خود نعمتى است که تو به من ارزانى داشته اى ؟ فرمود: اى موسى حال که دانستى توفیق آن شکر را هم من به تو داده ام ، شکر مرا ادا کرده اى
امام على علیه السلام :
اُذکُرُوا اللّه ذِکراخالِصاتَحیَوابِهِ أَفضَلَ الحَیاهِ وَتَسلُکوابِهِ طُرُقَ النَّجاهِ؛
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را به پیمایید
برای همه دوستانم ارزوی سلامتی و خوشبختی دارم
ارمان جان با تمام وجود تمرین می کنی با تمام وجود برایت دعا می کنم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای مشایخی دوست عزیز سلام ، و سپاس فراوان از ابراز لطف و محبت شما
چه قدر خوشحالم که می بینم زندگیتان در حال تغییر است در خدا شاد و پیروز باشید
سلام خانم شب خیز
امروز در سایت قصه زندگی شما رو مطالعه کردم و دلگرم و امیدوار
براتون آرزوی بهترینها دارم
سلام دوست عزیز
البته اتفاقات مثبت زندگی ام را می توانید در نظرات ثروت 3 استاد عباس منش عزیز. مطالعه بفرمایید
سپاسگزارم از لطف شما
در خدا شاد و پیروز باشید
نقل است که نیمه شبی چند دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد با هم درگفتگو برآمدند که چقدر راه رفتهایم؟ تمام شب را پارو زدهایم! باید مسیری خیلی طولانی را پیموده باشیم…
اما نور خورشید که دور و برشان را روشن کرد، دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند!
انان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!
قایق تو به کجا بسته شده است؟
به بدنت؟
به افکارت؟
به ترسها و نگرانیهایت؟
به گذشته ات؟
به عواطفت…؟
ترس، طناب است. نومیدی طناب است.باورهای اشتباه طناب است. ….. بایدباورهای جدیدنو رو همون طور استاد عباس منش عزیز فرمودند جایگزین باورهای غلط گذشته بکنیم . نباید باخت باید ساخت .برای همه دوستانم شادی ثروت و سلامتی آرزو دارم
جناب کیان دوست عزیز بسیار زیبا بود. سپاسگزارم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
از شما آقای جوان ممنونم که مطالب بنده رو وقت گذاشتید مطالعه کردید.وموجب دلگرمی اینجانب شدید سپاسگزار م
سلام دوست عزیز
خیلی زیبا بود
غافل گیری جذابی توی متنتون بود
موفق و شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام آقای کیان عزیز …
بسیااااار زیبا نوشته ای …..
همه چیز از باور آدمی سرچشمه میگیرد …
هر آنچه را که بکاری ، همان را درو خاهی کرد ….
بهترینها را برای شما آرزو دارم از خدای رحمان موفق ،سلامت و ثروتمند باشید
تمثیل جالبی بود.ممنون
واقعا لذت بردم. یکی از بهترین جملاتی بود که تا به حال خوانده ام