«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 89

3987 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2105 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم سال نو مبارک

    سلام خدمت دوستان عزیزم سال نو مبارک

    خدایاشکرت برای این هماهنگی و این نشانه عالی

    خدایاشکرت که یقین پیداکردم فقط ادامه بدم و تو حامی من هستی در مسیر موفقیت..

    باتوجه ب شروع سال جدید و کار جدیدی ک شروع کردم خیلی فکر کردم ک چطور سال مالی موفقی داشته باشم تا پایان امسالم کاملا از روزهایی ک گذروندم راضی باشم..

    خیلی فکر کردم چه کارهایی میتونم انجام بدم که موفقیت درکسب و کارم و درآمد مالی داشته باشم که دوست دارم..

    صبح بعداز نوشتن سپاسگزاری

    تو اولین صفحه سررسید نوشتم دوست دارم ب چه موفقیتی درامسال برسم بعد قدمهایی ک همین امروز میتونم برای رسیدن به قله موفقیت برسم نوشتم..

    بعد یک سناریو کوتاه از اتفاقی ک دوست دارم در امروز برام رخ بده نوشتم..

    بعد یک تعهد نوشتم که در این مسیر کاری پای کارم باشم و هر روز بهتر از دیروز باشم حتی خیلی کوچیک هم شده نسبت ب روز قبل بهترباشم..

    یکی از قدمهام انتخاب ورودی های خوب ذهنی بود و برای این قدم بهترین جایی که ورودی مناسب داره همین سایت بی نظیره..

    بعد گفتم خب اولین قدم برم ببینم نشانم چی میگه

    خدایا شکرت میام میبینم استاد از موفقیت افراد

    از چالشها از استمرار از حل مسائل از ناامید نشدن

    از چگونه الگوبرداری کردن داره میگه..

    باورم قوی میشه ایمان میارم راه درسته فقط باید متعهد به ادامه دادن باشم و ب دنبال اگوهای موفق در این مسیر اگر اونا تونستن منم میتونم اگر اونا با درآمد کم شروع کردن حالا به میلیارد رسیدن منم میتونم و باید با ایمان ادامه داد..

    خدایا شکرت چه اتفاقی بهتر از این رویداد در روز اول بهار وقتی تصمیم گرفتی سال مالی موفق تری داشته باشی و مواجه میشی بااین فایل و نشانه خداوند که داره بهت میگه چکار کن الهی شکرت

    چطور سپاسگزاری کنم برای این موهبت و این همزمانی چقدر لذت بخشه خدایاشکرت ک از زبان استادم گفتی چطور میتونم سال موفقی داشته باشم

    چطور میتونم ب درآمد مالی دوست داشتنیم برسم..

    خدایا شکرت دوستت دارم

    استاد دوستت دارم

    سال پیش رو سال رسیدن به آرزوهاتون باشه

    درپناه خدا شادو سالم باشید.‌.

    من چندبار دیگه این پیامو گوش کنم تا بشینه بر ذهنم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلام به روی ماهتون استاد جانم

    سلام به خانم شایسته ی عزیز و سلام به دوستای هم فرکانسی خوبم

    استاد خییییلی خیییلی ازتون ممنونم بابت گذاشتن این فایل عالی و این کار زیبا

    نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم

    کامنتهای این فایل به اندازه صدها اموزش در من باورهای درست، احساس خوب، امید و توحید بوجود اورده

    اکثراشبها قبل خواب میام کامنتهای بچه هارو میخونم و وقتی موفقیت های بچه هارو میخونم اشکم درمیاد از شوق و خوشحالی و با این کامنتها من واقعا واقعا موفقیت برام باور پذیر شده با تمام وجودم ارامش دارم نگرانی ندارم که چی میشه چرا این خواسته م براورده نمیشه

    استاد میخوام از گذشته م بگم من یه زمانی که از خدا فاصله گرفته بودم و عامل موفقیت رو در خودم

    یا عوامل بیرون میدیدم خیلی سیلی ها از جهان خوردم خیلی اذیتی کشیدم خیلی غرورم شکست فقر رو با تمام وجود چه فقر مالی چه فقر روحی و احساسی ازهمه لحاظ فقر رو احساس کردم خورد شدن غرورمو استخوانهامو با تمام وجود حس کردم مچاله شدم به هر کس و ناکسی دست نیاز دراز میکردم منی که انقد غرور داشتم از بچگی یادم نمیاد یکبار به پدرم گفته باشم بهم پول بده ،یا درخواست چیزی کنم .حتی وقتی اصرار هم میکردبه اجبار هم از پدرم پول نمیگرفتم همیشه همه منو به غرور میشناختن اما انقد کم کم از خدا فاصله گرفته بودم انقد اوضاعم مخصوصا اون دوسه سال بیماری فراگیر انقد بد شده بود که محتاج هر بی سرو پایی بودم و کم کم عزت نفسم نابود شده بود افسردگی گرفته بودم استرس شدید گرفته بودم حالم خیلی بد بود هم جسمی هم بیشتر روحی و این استرس و افسردگی روی بدنمم تاثیر گذاشته بود تا دوسال تحت نظر روانپزشک بودم روزای می اومد از زور درد و تنهایی از زور بی کسی و فقر و احساس ضعف به تماااام معنا زار میزدم میگفتم خدایا فقط سلامتیمو بهم برگردون .

    بعداز دوسال که درمان کردم با درخواست خودم گفتم دکتر داروهامو قطع کرد رفتم دوباره سرکار خودمو روبه راه تر کردم اما هنوزم اون شکستگیه اون منه خمیده ای که کمرش از شکستگی غرور خم شده بود اون استرسه وجود داشت یه مدت کار کردم اما به دلایلی که به ارامش نمیرسیدم نمیدونستم از زندگی چی میخوام بدلیل دوبه شکی و سر هزار راهی موندن حالم خیلی بد بود اعصابم بهم ریخته بود داشتم بدتر میشدم کم کم دوباره به خودکشی و مردن فکر میکردم زندگیم پوچ و بی معنی بود هدفی نداشتم وقتی بچه م کوچکترین حرکتی میکرد مثل روانی ها میشدم اول اونو دعوا میکردم بعد پشیمون میشدم از خودم متنفر میشدم وخودمو میزدم میزدم میزدم و جیغ میزدم و گریه میکردم میگفتم خدایا خلاصم کن نمیخوام دیگه ادامه بدم به این زندگی

    بعد مدتی توی اینستا با پیجی اشنا شدم که راجب پنج صبح و معجزاتش صحبت میکرد و من یهو تو ذهنم جرقه زد که خواهرم یه کتاب بهم داده بود که پنج صبح توش بود و من فرصت نکرده بودم حتی نگاش کنم

    رفتم پیگیر شدم پیداش کردم دیدم اره اسمش کتاب باشگاه پنج صبحی هاس اون کتاب جرقه خوشبختی من بود نمیدونم قبل اون بود یا بعدش اما دیگه تصمیم گرفتم کارمو کنار بذارم تا بچه م پیشم باشه و خودمم تکلیفم مشخص بشه چی میخوام

    شروع کردم کتابو خوندن و نوشتن. خیلی زیبا بود مصادف شد با ماه رمضان و من بیدار میشدم سحری میخوردم نماز میخوندم و بعدش کتابو میخوندم کارهایی که میگفت انجام میدادم بعد شکر گذاری میکردم کم کم هدایت شدم به 28روز شکر گذاری و قدم به قدم انجام میدادم و چون پنج صبح بیدار میشدم به خیلی کارهای عقب افتاده میرسیدم و ارامشم بیشتر شده بود کمتر استرس داشتم بیشتر از زندگیم راضی بودم بعداینا هدایت شدم به پیج استادی که بعدا فهمیدم هنرجوی شماهم بوده و چون فالوش کردم پیج شما هم برام پیشنهاد شد من هم وارد کانال تلگرامتون شدم خیلی حرف هاتون به دلم نشست اولین فایلهایی که منو منقلب کرد اگه اشتباه نکنم فقط روی خدا حساب باز کن و نامه ی 31حضرت علی بود

    اونجا که گفتین اگه ادما دارن پشتتو خالی میکنن اگه

    تنها شدی اگه داری سختی میکشی (همچین مضمون هایی داشت اون فایل) بدون خدا دوست داره

    اونجا من یبار دیگه قلبم لرزید باتمام وجود گریه م گرفت و شروع کردم با خدا ارتباط گرفتن منظور خدا از اون همه سختی ها رو فهمیدم

    گفتم خدایا من اونهمه سیلی خوردم شکستم مچاله شدم ،نزدیکترین آدما که همیشه کنارم بودن پشتمو خالی کردن، تنهام گذاشتن تا من اینهمه بی کسی بکشم تا به اغوش تو پناه بیارم اون لحظه هایی که زار میزدم تو منو دراغوش گرفته بودی و بمن گفتی بنده ی من بست نیست اینهمه اذیتی وقتش نیس بیای طرف من؟تاکی باید سیلی بخوری تا بفهمی فقط منو داری ؟برگردو برا چیزی که ساخته شدی زندگی کن من اونجا خدا رو با تمام وجود حس کردم و پذیرفتم بندگیشو بکنم

    بعداز اون تصمیم‌گرفتم بخاطر اعتماد بنفسی که ازم خوردو خمیر شده دوره احساس لیاقتو بخرم اونموقع 500یا700بزور جورکردمو خریدمش اما بعد چند روز یهو تلنگر خوردم وقتی طرف بهم پیام داد برو تو کانال اموزش اد شو گفتم استاد که هی میگه برو سایت پس برم تو سایت و وقتی رفتم دیدم بله اون اقا کلاهبرداره و بهش گفتم و خلاصه گفت از این کلاس استفاده کن هروقت پولدار شدی وداشتی برو هزینه کاملشو بخودش بده گفتم نه این حرامه ومن با حرام به جایی نمیرسم که بتونم از خودش بخرم خلاصه کمی ناراحت شدم اما اومدم سایت و گفتم خدایا خیری توشه همینکه تورو پیدا کردم بسمه اومدم سایت و اول کتاب چگونه فکر خدارا‌بخوانیم رو با پول اولیه ای که هدیه خودتون بودو خریدم و بعد با فروش بیمه م دوره دوازده قدم رو خریدم درواقع من تکاملم رو طی کردم و خدا بهترینهارو سرراهم قرار داد

    استاد الان من قدم پنجم از دوازده قدم هستم

    قبلا وقتی ستاره قطبی رو مینوشتم شب اگه درخواستی انجام نشده بود ناراحت میشدم

    یا اگه کاری مینوشتم باید انجام بدم و وقت نمیشد انجامش بدم خیییلی استرسی میشدم به خودم بدو بیراه میگفتم اما حالا در ارامش کامل میگم در عوض امروز کلی بهتر از دیروز بودم عجله هیچ جای کار خدا و قران نیست پس کار شیطانه

    الان اگه دخترم کاری میکنه کمی عصبانی میشم اما کنترلم رو خودم خییییلی بهتر شده خیلی ارتباطم با شوهرم و دخترم خوب شده اوناهم بامن خیلی بهتر شدن

    دخترم قبلا اصلا بامن خوب نبود حتی نمیذاشت بوسش کنم اما الان گاهی میگه مامان دوست دارم

    و هرکاری میگم انجام میده

    الان امید به زندگیم خیییلی خوب شده هر شب با ستاره قطبی باحال خوب میخوابم و با حال خوب و سرحال بیدار میشم صبح تاشب دورتا دورم برگه و دفتره که دارم اموزش ها کامنتها و حتی فایلهای رایگان رو مینویسم و دفتر ها پر کردم

    الان اگه یه ناخواسته برام پیش میاد کنترلمو از دست نمیدم لرزش نمیگیرم حالم بد نمیشه اعصابم بهم نمیریزه ارامش دارم این برا من خییییییلی بزرگه ها بعنی کار خیلی بزرگی کردم کسیکه با کووووچکترین تلنگری از خود بی خود میشد توی مراسم ها تا ماه ها و سالها حالش بد میشد افسرده میشد کسیکه با کوچکترین اشتباهی یا حتی اگه کسی بمن حرف میزد و ناراحتم میکرد اگه یه مشتری قدرمو یا قدر کارمو نمیدونست انققققد خود خوری میکردم که ماه ها گریه ناراحتی بدوبیراه به خودم اما این ارامش یه معجزه س میدونید چرا؟

    چون میگم من از وجود خدام خدا درون منه من لایق خیلی چیزام خودمو لایق میدونم و میگم من باید تکاملمو طی کنم باید رو‌خودم کار کنم که دیگه اینجور افرادی جذب نکنم

    و‌خدارو هزار مرتبه شکر الان احساس لیاقت و عزت نفسم جوری بالا رفته که تک و توک مشتری های قدر نشناسم هم رفتن و همه ادمای بسیار عالی هستن

    صاحب خونه ها و صاحبکارهای من قبلا خیلی ضعیف بودن چون خودم جذبشون میکردم (من هر سال تو‌جابجایی بودم ارزو داشتم دوسال یه جا بمونم) اما حالا با ادمای بسیار حلال و خوش برخوردی در ارتباطم که‌واقعا وجدان دارن و بساز و خوبن

    من قبلا جرات نداشتن نرخ کارمو بالاتر ببرم اما الان با وجود همکار ها و صاحب کارهایی که انقد ازم تعریف میکنن و عوامل درونی خودم انقد احساس لیاقتم بالاتر رفته که هم نرخمو بیشتر کردم هم مشتری هام اکثرا راحت پول میدن

    سخت گیرترین مشتری ها تا میان پیشم ارامش دارن و اصلا سخت نمیگیرن و میگن اولین ارایشگری هستی که ازش راضی بودیم و من اون لحظه متوجه میشم چقد سخت گیر بودن اما خدا برای من ارامش رو بهشون میده اون خدای درونم

    از نظر مالی وضعم داره بهتر میشه و مثل قبل نیستم الان تا حد کمی دارم برا خودم خرج میکنم

    بخودم اهمیت میدم

    کارشوهرم خیلی بهتر شده درامدش خیلی بهتره و روش های پس انداز رو یاد گرفتم که از کمترین درامد حتی دومیلیون هم پس انداز داشته باشم

    الان مشتری های وی ای پی و عروسم بیشتر شده

    هر روز مشتری ها قدرمو بیشتر میدونن و مدام بهم گوشزد میکنن که بعد تو هیچ جا نمیتونیم بریم

    و حتی کساییکه براحتی پول نمیدادن الان راحت هر نرخی بگم قبول میکنن

    الان امیدم خیلی بیشتر شده و مخصوصا با این قدم پنج و این کامنتهای این فایل باور دارم که به زودی به خواسته هام میرسم و موفقیتهای خیلی زیادی خواهم داشت هرچند الان هم موفقم

    دیگه هر روز شکر گذاری میکنم و مبگم خدایا شکرت که ارزوهامو براورده نکردی و زنده موندم تا این روزهای زیبا رو ببینم و باتمام وجود حست کنم

    و این اموزشهارو مدیون خدا و استاد عزیزم هستم هر روز فرکانسم و مدارم بالاتر می‌ره واحساس خوشبختی میکنم

    مرسی ازتون استاد امیدوارم روزی برسه حضوری همه ی اینارو تعریف کنم و بگم این نتیجه ی اموزشهای خالصانه ی شماست استاد

    دوستون دارم

    برای همه دوستان هم ارزوی بهترین هارو دارم در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مهدیه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 126 روز

    به خدای بخشنده ی مهربان

    خدایی که هر چه دارم ازاوست.

    خدایا توکلمات را برذهنم جاری میکنی ومن مینویسم(خدایا شکرت)

    سلام ودرود خدمت استاد عباسمنش عزیز ومریم شایسته ی عزیز وهمه ی کسانیکه حضوری پیوسته ومستمر دراین سایت توحیدی ومقدس دارند.

    من مهدیه جهانی،متولد1357

    الان 45 سال دارم،مجرد هستم ودرحال یادگیری موسیقی هستم.

    امروز که به نشانه ام ،این فایل را گوش میدادم باخودم گفتم که من هم بنویسم .

    من سال 1399 درآن زمان که بیماری اپیدمی تمام دنیا را فراگرفته بود با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم حالا چجوری؟

    من درواتساپ عضو یک گروه موفقیت بودم واین گروه هر هفته یک جلسه از دوره قانون آفرینش استاد عباسمنش میگذاشت به صورت فایل صوتی(البته درآن زمان من اصلا نمیدانستم که این دوره پولی است وچون صوتی بود اسم سایت هم نداشت)

    خلاصه تمام 10 جلسه قانون آفرینش را گوش داده بودم وآنقدر گوش داده بودم که برایم شیرین وجذاب بود وتلاش میکردم تمرینات را انجام بدهم.

    سال 1400 که واتساپ فیلتر شد دیگر گروه هم تعطیل شد.

    تااینکه پارسال سال1402 وارد سایت شدم وباگوش دادن چند فایل رایگان متوجه شدم که دوره قانون آفرینش خریدنی است واستاد هیچ رضایتی ندارد که بدون خرید فایل های دوره را گوش کنیم

    ومن بلافاصله همه ی فایل های دوره را پاک کردم.

    وازفایل های رایگان شروع کردم هرروز فایل گوش دادم

    حالا نتایجم را تا الان میگویم.

    1.حقوقم از2،500،000 تومان به 7،000،000 تومان رسید

    2.درآموزشگاه موسیقی دولوح تقدیر گرفتم

    3.درمحل کارم مسئول سایت شدم.

    4.ازفردی همیشه غمگین به فردی شاد تبدیل شدم تلاش میکنم هرروز بهترشوم

    5.کمتر شدن فعالیت فیزیکی درمحل کارم

    6.کمترشدن ساعات کاریم

    7.کنار گذاشتن دوستان منفی

    8.خرید دوچرخه حرفه ای

    وووو

    تلاش میکنم و ادامه میدهم ……

    استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز ازشما سپاسگذارم که این تمرینات را به ما میگویید وباعث رشد وآگاهی ما میشوید.

    خداوند حافظ ونگهدارتان باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 323 روز

    سلامی دوباره به استاد خوبم

    خدایا هزاران بار شکرت امروز اشک منو دراوردی

    دیروز داشتم با دوستم حرف میزدم راجب فایلهای گفتگو با دوستان و مصاحبه با دوستان که من گفتم بچه ها اغلب مبان کامنت میدن یا با استاد صحبت میکنن میگن زندگیمون راحت شده خونه خریدیم ماشبن خریدیم اما کلی میگن و با جزییات نمبگن که

    چطوری رسیدن تا برامون باورسازی یا الگو سازی بشه و بدونیم دستای خدا چطوری زندگیمونو روان میکنه

    امروز همون دوستم بهم پیام داد برو فایل مصاحبه با دوستان اخراشو ببین عالیه من اومدم سرچ‌کردم بعد به موضوعی از گفتگو با دوستان برخوردم که قبلا هم شنیده بودم اما چون اینسری موضوعشو نوشته بودین نظرمو جلب کرد رفتم فایلشو گوش دادم بعد هدایت شدم به کامنتی که اصلا نمیخواستم بخونمش و میخواستم ردش کنم اما خدا سر راهم گذاشتش بعد کنجکاو شدم برم پروفایل اون فردو بخونم که خیلی ام عالی بود و به من شبیه بود زندگیش.

    توی اون پروفایل برای دیدن بیشتر زندگیش یه لینک گذاشته بود که هدایتم کرد دقیقا به اینجا و من اول که فایلو گوش دادم و چون دنبال راهی برای پیدا کردن کتابهایی با موضوع زندگی نامه افراد موفق بودم تا الگو سازی کنم

    یه جوابمو از اونجا گرفتمو بعدشم از کامنتهای بچه ها که نگم براتون از شوق دارم بال درمیارم استاد

    خدایا چقددددد خوبی تو چقد زود جواب میدی اصلا گاهی من نمیدونم چطور باید درخواست کنم اما نپرسیده جواب میدی خدایا شکر وجودت مرسی که کنارمی

    واقعا که هدایت رو برخودت واجب کردی

    اینا نشون میده اگه من نتیجه نمیبینم تو بعضی از موارد یعنی باور ندارم جواب بگیرم اما اینجاها که باور دارم جوابمو میده به راحتی باهام حرف میزنه مسیر رو قدم به قدم میگه

    برو. اینجا حالا برو اونجا حالا برو کامنتو بخون حالا برو پروفایلش رو ببین حالا لینکو بزن

    بیا اینم جواب

    خدای من تو چقد خوب بودی و من ندیدم چقد منو بغل کردی و من حس نکردم

    اما الان سپاسگذارتم با تمام وجود

    استاد عزیزم مرسی برا این فایلها و سایت قشنگ شما جواب هیچ سوالی رو نگفته نذاشتی

    من هنوز کار خاصی نکردم البته باورهام بخدا خیلی بهتر شده مخصوصا با فایلهای توحیدی و توخید در عمل

    و جلسات 12قدم مخصوصا جلسات قرانی

    این مدت روابطم با افراد خیلی بهتر شده تو این چند ماه و منی که با ادمای نامناسب در حیطه کاری بودم الان اطرافیانم خیلی دارن بهتر میشن البته باید خیلی بیشتر کار کنم

    این مدت درامد خودم هی خوب شده اما بالا پایین شده هنوز به ثبات نرسیدم چون دارم رو باورهام کار میکنم پاشنه اشیلهای زیادی دارم که کمی بهتر شدن

    درامد شوهرم خیلی کم بود اما با اصرار من از کار بیرون اومد و الان شغل دیگه ای داره که درامدمون خیلی بهتر شده خدارو شکر و دارم کمی پس انداز میکنم

    سعی دارم قسط هامو تسویه کنم که اونم خدا خودش انجامش میده

    اما در کل همین موضوع که ادم خودشو باعث و بانی تمام اتفاقات میدونه و پی میبره اما عوامل زندگی به خودش ربط داره نه به شوهر و پدر مادرو رییس جمهور و جامعه

    اینکه مسیولیت همه چی رو میپذیری خدا راه حل مسایلم راحت بهت میگه چون وقتی میگی دیگران مقصرن منتظری تا اونا درست بشن اما وقتی میفهمی خودت مقصری و البته ایرادی ام نمیشه گرفت چون باید تکامل روطی کنی به فکر چاره هم می افتی و حلش میکنی

    چقد قشنگ حرف زدم ها اما خب خداس دیگه بهت میگه و تو مینویسی تا یادت بمونه

    دوستون دارم و برای همگی بهترینهارو ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    مجتبی زمانی گفته:
    مدت عضویت: 858 روز

    به نام تنها قدرت جهان

    من مجتبی زمانی مقدم 33 ساله

    تاریخ 26 بهمن ماه 1403 سه شنبه ساعت 23

    سلام گرمی خدمت استاد عزیزم که با اشکهای جم شده در چشمانم

    استاد زندگی منو تغییر دادین دستی از دستان خدا شدین

    بنده مجتبی زمانی مقدم ساکن مشهد اما اصالتا قوچانی هستم

    خب شاید قبل از آشنایی با استاد آنقدر اعتماد به نفس ام پایین بود که نمی‌تونستم خودمو در یک جمع معرفی کنم چی برسه که کامنتی که می‌نویسم هزاران ،میلیونها نفر میخونند

    استاد بحث هدایت شد و من الان رد پای از خودم بزارم

    بنده از قهرمانان ورزشی (جودو ، کوراش ،کشتی چوخه) در سطح (کشوری ،آسیایی،جهانی و بازیهای داخل سالن آسیا) هستم

    طریقه آشنایم را قبلاً گفتم و الانم میگم بعد از چند ماه رفتن به سر خانه زندگی با همسرم گذشت من در باشگاه بدنسازی تمرین می‌کردم و یه آقا پسر دوست عزیز بهتره بگم دوست صمیمی الانم آقا سجاد روز اول یا دوم یا سومین جلسه بود دقیقا یادم نیست که بعد صحبت کردن چند دقیقه بهم گفت دوست داری پولدار بشی و منم گفتم آره و منم بهش گفتم دوست داری بدنت خوب بشه یعنی رو فرم بیاد گفت آره و اون سایت یکی از اساتید را داد خلاصه من با180 میلیون بدهی میخواستم یک محصول طرف را بخرم که دوستم آقا سجاد گل بهم گفت یه استاد دیگه هست اون خیلی بهتره و گفت ولی سنش بالایه ومنم تو ذهنم فکر میکردم لب مرگه این استاد ،استاد جان وقتی اولین فایل از شما را گوش دادم و همسرمم حتی تو مدار نبود و نیست بهم گفت مجتبی این چقدر خوب صحبت می‌کنه این خودشه

    و خلاصه نتایج زیادی گرفتم و الان کمی از نتایجم بگم باور دوستان قوی بشه

    از لحاظ مالی

    180 میلیون بدهی صفر شد

    و رفتم سمت شغل عاشقم کنار شغل دیگه که 3,100,000 ورودی این ماهم شد انشالله به زودی ورودیم زیاد بشه و برم سراغ شغل عاشقم

    من وقتی با استاد 711 روز پیش آشنا شدم بیکار بودم ولی الان ورودی مالیم 14 میلیون هست خدایا شکرت میکنم

    اعتماد به نفس ام خیلی بالا رفته شجاع شدم

    سلامتی ام

    هنوز تمرین سه روز در هفته جودو ،وزنه دارم

    خیلی کم دیگه مریض میشم

    معنویت

    خیلی به خدا نزدیک شدم دیگر هیچکس را قدرتمند نمیدونم به جز خدای بزرگ

    عشق عاشقی ام

    با همسرم بحث نمیکنم دعوامون خیلی کم شده هرچند تو مدارم نیست و استاد عزیز میگه فقط روی خودتون کار کنید یا نزدیک میشید یا جدا وابسته به هیچکس نیستم دیگه فقط رو خودم کار میکنم

    آرامشم بیشتر شده

    و خیلی از مسائل پیشرفت کردم یکی از آرزوهام اینه بیام آمریکا و بغلش کنم استاد را ماچ کنم و تشکر کادو ازش داشته باشم

    و هدایت های زیادی شدم جهت یادآوری

    من خیلی دوست داشتم به تیم ملی برم و لباس تیم ملی را تن کنم

    من وقتی پدر خدا بیامرزم بعد از مدتی زندگی در مشهد یک سال رفتند قوچان 130 کیلومتری مشهد شهر خودم زندگی کردند و من سربازیم تمام شد و رفتم قوچان و دوست داشتم بیام مشهد البته چیزی از قانون نمی‌دونستم سال95 خلاصه من شورای شهر یه زمینی بهم داده بود و من فروختم و آمدم مشهد به امید لباس تیم ملی بپوشم و من چند تا کوچه اونورتر رفتم باشگاه بدنسازی تمرین و یکی از قهرمانان جهان رشته ورزشیم اونجا بود و من باید شب درمیان وزنه میزدم یه حسی بهم گفت هرشب برو و من رفتم تا باز این قهرمانه اومد و خلاصه شماره گرفتم برای تمرین و من با ایشون آشنا شدم و مربی من شد و من ملی پوش تیم ملی شدم سوم جهان و نائب قهرمان بازیهای داخل سالن آسیا و افتخارات دیگر وقتی خودتو میسپاری به خدا اینجوری اتفاق میفته و از موقع با استاد آشنا شدم دوست دارم برگردم به دوره قهرمانی انشالله اون موقع میام بیشتر میگم دوستون دارم عاشقتونم شب خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 959 روز

      سلام و درود دوست عزیز

      دمتگررررم قهرمان دمتکررررم که تونستی جوری روی خودت کار کنی 180میلیون بدهی رو صفر کنی اونم در این مدت کم با اشنایی سایت و قوانین الهی واقعا باید تحسینت کرد تبربک برای ورودی مالی عالی تبریک برای قهرمانی که بدست آوردی که مطمعنن قهرمان جهانم میشی و پزتو میدیم آقا مجتبی گل موفق و پیروز باشی‌ و چقد لدت بخش وقتی یه چیزی تو لدت میگه فلان کارو انجام بده و انجامش میدی و نتیجه اش چقد لذت بخشه و تبریک برای قهرمانی مهمی که تونستی در مسیر تغییر ذهنت قدم برداری که این اینجا قهرمان شدن مهمه و خیلیییی سخته که واقعاااا کار هرکسی نیست ولی چون ورزشکار خوبی بودی و تونستی بر خلاف خیلی ها که امروز دنبال اعتیاد هستن شما باشگاه رو انتخاب کنی واینم کمکت کرد که وقتی اون دوست هم باشگاهی ات گفت میخوای پولدار بشی آماده بودی گفتی اره و رفتی پی قضیه رو گرفتی نگفتی برو بابا چی داری میگه خزعبلاته و ازاینجور حرفا شما نگفتی و رفتی دنبالش و این شد نتیجه اش و حتما هم ادامه دار خواهد شد این قهرمانی هم نوش جووونت رفیق خراسانی من.

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مجتبی زمانی گفته:
        مدت عضویت: 858 روز

        سلام به دوست عزیز مجید آقا گل

        ممنون از انرژی که اول صبح بهم دادی و من بعد از رسیدن به هدف مالی توکل به خدا روی هدف دیگم مجدد برگشت به قهرمانی و اتفاق خوب رقم بزنم و این کامنت شما خیلی بهم انرژی داد

        انشالله همیشه سلامت باشید کارتاتون پر پول و لباتون خندون باشه

        و تشکر ویژه از استاد عزیزم استاد عباس منش عزیز دست خداست و انشالله در این مسیر تا آخر زندگیم ادامه بدم و یک روزی استاد عزیزم را از نزدیک در آمریکا تقدیر تشکر با دست پر داشته باشم️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مونا و محمد گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و همه دوستان من مونا هستم 39 سالمه

    چهار سال هست که با استاد عباسمنش آشنا شدم و کم وبیش دارم روی خودم کار میکنم به گفته استاد گاهی مثل هواپیما که تغییر مسیر میده اما باز به مسیر برمیگرده بودم ،من قبلا مهندس کامپیوتر بودم و درچند شرکت کار کردم اما هیچ علاقه ای به شغلم نداشتم وقتی بچه دار شدم از کارم استعفا دادم چون بچمو مجبور بودم بزارم مهدکودک و دلم نمیومد ولی بعد از مدتی از لحاط مالی خیلییی تحت فشار قرار گرفتیم. من و همسرم باورهای ثروت بسیار بدی داشتیم هر چیزیو می‌خواستیم بدست بیاریم پوستمان کنده میشه همیشه در بدترین زمان یه چیزی را میخریدیم ،تو خرید خونمون به پست آدم‌های بدی می‌خوردیم پیر می‌شدیم تا یه خونه عوض کنیم و ماشین هم که زمانی میخریدم که تو اوج قیمت بود اکثر اوقات یا بدهکار بودیم یا زندگی سخت می‌گذشت مخصوصا بعد از بیکار شدن من ،من چهار سال پیش هر روز کارم گریه و زاری و بهانه جویی بود تا خواهرزادم استاد را بمن معرفی کرد اولش خیلی مقاومت داشتم با صدا و گفته های ایشون تا اینکه کم کم حالم بهتر شد و میخواستم فقط پولدار بشم بدون اینوه کاری بکنم

    هر چی با آموزه های ایشون آشناتر شدم متوجه شدم باید اقدام عملی کنم و برم دنبال علاقم،حالا من اصلا نمیدونستم علاقم چیه

    از خدا میخواستم من را سمت علاقم هدایت کنه چند ماه طول کشید و این درخواست هر روز من بود اوضاع مالی هم بدتر از قبل شده بود ،من به دوستم که هر روز درباره این مباحث باهم حرف میزدیم میگفتم اوضاع از قبل بدتر هم شده ،بدهکارتر هم شدیم قانون داره برعکس عمل میکنه ناراحت و عصبانی بودم میگفتم چرا اینجوریه بعدا در روانشناسی ثروت فهمیدم این همون چک و لگد جهانه که باید میخوردم تا پاشم تکون بخورم، اون دوستم بهم دلداری میداد میگفت عجله نکن ادامه بده درست میشه اما من چاره ای جز ادامه واسه خودم نمیدیدم،ادامه دادم تا یه روز داشتم از تره بار برمیگشتم گفتم خدایا خودت بهم بگو چه کاری واسه من خوبه که هم برکت هم ثروت هم سلامتی هم آرامش داره جالبه همون روز از دوجای مختلف بهم پیشنهاد شد برم مربی یوگا بشم

    من اصلا نمیدونستم یوگا چیه رفتم تو اینستاگرام تحقیق کردم خوشم اومد چند روز رفتم تو اینستا و شروع کردم به تمرین با فایل های رایگان مربی ها و گشتم غرب تهران یه کلاس یوگا گیر آوردم که صبح زود بود 7 صبح ،قبل اینکه دخترم از خواب بیدار بشه میرفتم کلاس و برمیگشتم تا اینکه اینقدر دوره های آنلاین و حضوری پیش اساتید و مربی ها شرکت کردم و کتاب خوندم که در حدود 1ونیم سال مربیگری یوگامو گرفتم شدم مربی یوگا. تو این مدت هم چند ماه تو خونم واسه کودک و بزرگسال کلاس یوگا برگزار کردم که دستم راه بیوفته

    بعد گرفتن مدرکم که دی ماه بود

    رفتم دنبال کار چندتا باشگاه نزدیک خونم گفتن نمی‌خواهیم

    منم باز چند روز ناامید شدم اما ادامه دادم به کار کردن روی خودم هم با استاد کار می‌کردم هم دوره های علمی فدراسیون شرکت میگردم تا علممو ببرم بالا،هر هفته دوره و کلاس شرکت می‌کردم وقت نفس کشیدن نداشتم اما پربار شدم

    تو اسفند ماه که دوماه از مربیگریم گدشته بود یکی از دوستام که قبلا به بچش یوگا کودک درس داده بودم و مهارتمو تو کار دیده بود بهم زنگ زد گفت ته کوچه شما باشگاه مربی یوگا پیلاتسش رفته آلمان ما مربی نداریم برو بشو مربی ما،من فردا صبح رفتم مدیر باشگاه به راحتی قبول کرد گفت بعد عید باهات هماهنگ میکنم اما من خیلی جدی نگرفتم

    13 فروردین پیام داد از فردا بیا سرکلاس ،من فرداش رفتم سرکلاس پرجمعیت صدام میلرزید خیلی چالش داشتم اولش تا اینکه خودمو تو اون باشگاه ثابت کردم و فهمیدن از لحاظ علمی پربارم

    من کم کم پیلاتس هم درس میدادم بهشون چون درخواست داشتن ،تو گوگل و اینستا سرچ میکردم تمرین بهشون میدادم و یه کلاس آفلاین هم شرکت کردم یاد گرفتم پیلاتس چجوریه

    اواخر فروردین رفتیم خونه خواهرشوهرم گفت خوبه میری سرکار نزدیک خونه ما یه باشگاه جدید زده مربی نداره بیا اینجا هم سر بزن من پس فرداش رفتم مصاحبه دوسه بار باهام مصاحبه کردن و در کمال ناباوری دو سانس پیلاتس و یوگا بهم دادن( البته خیلی خم ناباورانه نبود چون من دوره عزت نفس استاد را کار کرده بودم و دوازده قدم هم حدود پنج قدم اولش را خریده بودم کار می‌کردم و اعتماد بنفس بالا بود با دوره هایی که شرکت کرده بودم و اون کلاس ته کوچمون که دوهفته بود میرفتم دیگه ترسم ریخته بود ) این حرف ملاصدرا که میگه خدا واسم کار شد و نون شد همینه دقیقا کار دنبال من اومد من نرفته بودم دنبال کار

    خلاصه اونجا هم مشغول شدم با هر سانس یکی دوتا شاگرد شروع کردم بعد مدت کوتاهی مربیگری سالمندان را گرفتم بعد داوری یوگا را گرفتم بعد مربیگری آمادگی جسمانی ام را گرفتم همش در عرض 9 ماه و الان میانگین درآمدم 13 میلیون تومان هست حدودا 5 سانس فعال کلاس یوگا و پیلاتس دارم 3و4 ماهی میشه روانشناسی ثروت 1 را خریدیم با همسرم کار میکنیم اما هنوز نتایج عجیب غریب واسم رخ نداده اما درآمدم از صفر پارسال اینموقع با میانگین 13 میلیون تو ماه رسیده و کلی شاگرد که دردهای جسمیشون خیلی بهتر میشه و از لحاط روحی عالی هستن و کلی دعام میکنن البته الان به خودم تعهد دادم درآمدم باید 3 برابر بلکه بیشتر بشه چون من واقعا لایق بیشتر از اینا هستم

    این نتایج من تا الان بوده در برابر دوستان نتایج معجزه آسایی نیست اما درها به روم باز شد به قول استاد درها که فکر میکردم دیواره واسم گشوده شد و مسیر برام هموار شد

    خدا برام علاقه شد واسم کار شد واسم برکت شد واسم اعتماد بنفس شد واسم وسیله ای واسه خدمت به انسانها شد

    وقتی شاگردام میان از دردهاشون که کم شده و راحت‌تر زندگی میکنن میگن

    باخودم میگم خدایاشکرت منو به مسیر درستی هدایت کردی ،من دارم رسالتمو خوب انجام میدم

    از استاد عزیزم سپاسگزارم

    این بمونه یه ردپا از من توی این سایت بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 323 روز

      سلام دوست من مرسی که انقد با جزییات مسیر موفقیتتو توضیح دادی تا انگیزه ای بشه برای ما که در مقابل مسایل زوداز پا نیفتیم و بدونیم خدا به راحت ترین شکل ها راه رو بهمون نشون میده و نیاز به نقلا نیست مسیر زندگی شما واقعا اشکمو دراورد انگار در گذشته خود الان من بودین مرسی

      براتون بهترینهارو ارزو دارم انشاالله بزودی پیام موفقیت خیلی بیشترتون رو ببینم هرچند تا همینجا که اومدین واقعا جهاد کردین و بزرگترین قدمتون همین بوده که اومدین بقیه ش راحته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مرتضی مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2818 روز

    بنام فرمانروای جهانیان

    با درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و تمامی دوستان گرانقدرم در این سایت

    به امید پروردگارم و کمک او شروع به نوشتن می کنم و از خداوند می خواهم که مرا هدایت کند که متنی عالی بنویسم تا آیت و نشانه ای باشد برای خودم و دوستان گرانقدرم

    من در یک خانواده شلوغ در روستایی در غرب استان اصفهان متولد شدم و الان که 46 سال سن دارم فراز و نشیب های زیادی را در زندگیم گذراندم

    و به طور خلاصه می نویسم

    پدرم فردی مذهبی هست و از همون اوایل زندگی به من میگفت نمازت را بخون و خیلی تاکید داشت بر نماز خوندن و منم گاهی میخوندم گاهی هم نه و همیشه سر نمازم دعا میکردم خدایا یه کاری بهم بده که ساعت 7 بروم سرکار تا 4 بعداز ظهر و پنجشنبه ها هام تعطیل باشد و اینا الگو گرفته بودم از شوهر خاله ام که کارمند شرکت نفت بود

    خلاصه روزها طی شد و من دانشگاه رفتم و بعد دانشگاه سربازی و بعدش دنبال کار بودم که یه روزی بهم گفتند که یه کار پیمانکاری هست برای مخابرات و با اینکه لیسانس داشتم ولی رفتم کار کارگری ساعت 8 صبح تا 10 شب مشغول کار بودم از سال 84 تا سال 92 سخت ترین روز های زندگیم با در آمد کم گذشت و در سال 85 ازدواج کردم اونم ازدواجی که همه باهاش مخالف بودن و فقط خودم راضی بودم و انجامم شد.که کاش نشده بود.

    سال 92 بود که دعاهای من در اون زمان مستجاب شد و خداوند بهم لطف کردند و من در آزمون مخابرات شرکت کردم و قبول شدم و نیروی رسمی مخابرات شدم و ساعت کاریم شد همونی که می خواستم .ولی همیشه پول نداشتم و قرض و وام داشتم و هرچقدر کار می کردم قسط وام میدادم و هرگز تمومی نداشت یه وام میگرفتم وام قبلی را پرداخت می کردم و فقط دیرکرد و سود به بانکها می دادم واقعا از اوضاع خسته شده بودم تا اینکه یه روزی برادر خانمم یه سی دی بهم داد گفت برو اینا گوش کن قشنگه منم رفتم شروع کردم به گوش دادن از دکتر آزمندیان بود دیدم چه حرفای قشنگی میزنه یعنی چی اینا که میگه جور دیگر هم می توان زندگی کرد خلاصه گوش می دادم و لذت میبردم یکی از دوستانم بهم گفت یه استادی هست خیلی حرفای خوبی میزنه و یکی از فایل ها را برام ارسال کرد ‌در‌مورد اعتماد بنفس بود و وقتی تموم شد آدرس سایت در آخر فایل بود و من اونجا با استاد عزیز و بزرگوارم عباس منش آشنا شدم و‌شروع کردم به گوش کردن به فایل های رایگان و هرچه بیشتر گوش میدادم بیشتر حالم خوب میشد ولی اوضاع مالی تغییر نکرد و باز من ادامه می دادم و گوش میکردم ودلم میخواست که اوضاع مالیم تغییر کند و خواستم که روانشانسی ثروت یک را خریداری کنم وقتی رفتم برای خریدش دیدم که قیمت زده 6500000 و من فکر کردم به ریال زده گفتم چقدر ارزون خب میخرمش این که چیزی نیست و خریدمش و خیلی خوشحال و شاد بودم بعد یه وام قرار بود به حسابم بریزن که رفتم موجودی حسابم‌را چک کنم ببینم اومده به حساب یا نه دیدم وام واریز شده ولی چرا برداشت شده و هرچی چک کردم متوجه نمی شدم چی شده فکر کردم کسی از حسابم برداشت کرده و اعصابم خورد شده بود حسابی داشتم دیگه دیونه میشدم بعد بازم چک کردم حسابم‌را دیدم اون 650 نبوده 6500 بوده فقط مات و مبهوت شده بودم خیلی بهم ریخته بود آخه این وام را گرفته بودم که بدهی پرداخت منم خلاصه کاری از دستم بر نمیومد و تا چند روز اعصابم خورد بود تا یه کم آروم شدم و شروع کردم به گوش دادن فایل های روانشناسی ثروت یک فقط گوش میدادم تمرین انجام میدادم تا اینکه بدون اینکه خودم متوجه بشم قانون داشت جواب میداد ولی من فقط دنبال پول های بزرگ رقم های بزرگ و بهترین ماشین ها بودم و اصلا متوجه نبودم که باید تکاملم طی بشود و گوش میدادم همه اطرافیان بهم میگفتن چرا اینقدر تغییر کردی چقدر چرا اخلاقت یه جور دیگه شده واز این حرفا ….. حالا چه تغییراتی داشت برام

    1- یه روزی از سرکار رفتم خونه بعدش همسایه جلوی خونه بود گفت که یه همسایه جدید اومده و خیلی بد اخلاق هست و اصلا نمیشه باهاش حرف زد و دیگه نمیشه توی این آپارتمان زندگی کرد

    (آپارتمان 4 واحد داشت) منم چیزی نگفتم و رفتم خونه خانمم همینا گفت ولی وقتی من بعدا دیدمش فردی بسیار خوب و‌عالی بود بعداز گذشت چند ماه باهم خیلی دوست شدیم یه روزی بهم گفت بیا باهم بریم یه خونه دوطبقه یه جای خوب بخریم گفتم من پول ندارم گفت حالا بریم ببینم اونم جور میشه باهم خیلی خونه دیدم تا اینکه یه خونه دوطبقه دونبش در یکی از بهترین جاهای شهر پیدا کردیم و رفتیم برای قولنامه منم استرس داشتم که پول ندارم چیکار کنم وقتی رفتیم بنگاه دوستم گفت من طبقه بالا را میخوام نقدم پولشا میدم و منم گفتم یه خونه دارم و بقیشم چک میدم چون خونه ای که من داشتم کوچیک بود و‌قیمتش پاینتر از اون خیلی راحت قبول کردند و من در کمال تعجب که چطوری شد و‌بعد از سه هفته اساب کشی کردیم رفتیم یه خونه 3 خوابه و بزرگ به لطف پروردگار بخشنده و مهربان

    مابقی پول خونه هم که یه چک 45 میلیون بود از طرف اداره به بانک معرفی شدم و وام گرفتم

    خداوند داشت کارها را بخوبی و تا جایی که من باورش میکردم و‌روی خودم کار میکردم انجام میداد

    2- در همان سال قصد کردم که ماشین اتومات بخرم و یه روزی رفتم قسمت مالی اداره و باز معرفی شدم به بانک و‌یه وام 50 میلیونی بهم دادن و رفتم شرکت مدیران خودرو و یه ماشین ام وی ام‌550 اتومات خریدم به این صورت که وقتی رفتم نمایندگی گفت یه طرح فروش خودرو داریم 12 میلیون پیش مابقی اقساط هرچی اصرار کردم که 50 میلیون را میدم قبول نکردند و من 12 میلیون دادم و‌مابقی اقساط

    سه روز بعد زنگ زدنند بیا ماشین را ببر و من دوتا ماشین داشتم یه دنده ای و‌یه اتومات

    خدایا ازت سپاسگزارم

    3- فردای روزی که ماشین خریدم رفتم برای همسرم یه نیم‌ست طلا خریدم که خودش و همه تعجب کرده بودند مرتضی از کجا میاره مگه میشه با کارمندی

    و اینا همش کار خدا بود فقط خدا

    فرمانرواجانم سپاسگزارم

    همچنان فایل هار گوش میدم و همه اطرافیان مخالف اینقدر مخالفت کردند که دیونم میکردن

    درست میگفتند من تغییر کرده بودم در مدار اونا نبودم برا همین دائم سرزنش میشدم

    4- اما روابط عاطفی داغون و هر روز داغون تر خیلی باهمسرم بحث میکردم روزی نبود که بحث نکینم

    دوتا بچه خدا بهم داده که هر روز در معرض این بحث ها بودن ولی من ترس از جدایی داشتم و اقدامی نمی کردم و‌باز به فایل های استاد گوش میکردم تا اینکه بالاخره اقدام کردم و‌رفتیم مشاوره و مشاور گفت این زندگی فایده نداره و همسرم گفت طلاق نمی گیرم منم به مشاور گفتم من میرم وسال 1399 اومدم اصفهان، از طرف اداره یه خونه بهم اجاره دادن و تنهایی اونجا زندگی کردم و……

    5- من همچنان در مسیر پیشرفت قدم برمیداشتم وام هام را صفر کردم و یک وام مونده بود سال 1400 تصمیم گرفتم شاسی بلند بخرم و اقدام کردم مدیران خودرو طرح تعویض داشت و منم خودرو قبلی را تحویل دادم و یه خودرو ایکس 33 گرفتم و مابقی به صورت اقساط خیلی خوشحال بودم خدایا شکرت

    6- وقتی تنها بودم تصمیم گرفتم که وزنم را کم کنم و‌اقدام کردم ودر مدت 9 ماه از وزن 92 کیلو رسیدم به وزن 70 کیلو همه تعجب کرده بودند که چطوری اینکارو کردم همکارها دوستان و منم براشون توضیح میدادم و خوشحال بودم

    خدایا متشکرم

    سال 1401 تصمیم اساسی گرفتم و بر ترسهام غلبه کردم و اقدام کردم برای جدایی کامل از همسرم و از اون موقع به بعد دیگه همه چی تغییر کرد دیگه فایل گوش ندادم و‌رفتم توی فاز منفی همه اطرافیان سرزنشم می‌کردند که استاد عباس منش با تو اینکارو کرد اون تورا تغییر داد و گفتند و‌گفتند تا دیگه گوش ندادم و‌رها کردم استادرا، فایل و سایت و‌همه را و توکلم‌را به خدا از دست دادم گلایه شکایت همه شروع شد دقیقا یک سال از گوش ندادن من به فایل ها گذشته بود که خانم رفت مهریه اش را گذاشت اجرا مبلغ 12 میلیارد تومان

    همه حساب هام بسته شد هرچی داشتم توقیف شد حقوقم یک سوم برداشت می شد و دادگاه ها شروع شد یکی پس از دیگری …..خلاصه بگم براتون من خدارافراموش کرده بودم آموزهام را فراموش کرده بودم فکر میکردم خودم همه چی را میدونم به حد جنون رسیدم خونه را کامل با وسایل دادم برای مهریه ماشین را توقیف کردند و از دستم رفت هر چی داشتم رفت و صفر شدم و در این جریانات یه ازدواج دیگه کردم و اصلا به این فکر نکردم که هنوز مشکلات قبلی حل نشده چرا دارم ازدواج میکنم و باز اوضاع بدتر شد و بدتر شد و باز وام گرفتم قرض کردم بدهی بالا آوردم و دیوانه شده بودم…… ولی روحیه ام را حفظ میکردم

    تا اینکه مهر ماه امسال با کمک خداوند متعال باز هدایت شدم به سایت استاد عزیزم و به خودم تعهد دادم یا درستش میکنم یا میمیرم و اومدم عقل کل و سرچ کردم چطوری بدهی هایم را بدهم و هدایت شدم به نتایج آقارضا و گوش دادم و گوش دادم و کامنت های دوستان را میخونم

    بدهی هایم را لیست کردم شد یک میلیارد و سیصد میلیون و با کمک خداوند تا الان 570 میلیون را دادم و‌بقیشم با کمک خداوند پرداخت میکنم خدایا شکرت

    البته هنوز مهریه را هم باید پرداخت کنم که میدونم اونم خداوندپرداخت میکنه

    خیلی خوشحالم که باز برگشتم به این سایت الهی و به شدت دارم فایل گوش میدم و میدونم و باور دارم موفق میشم

    ببخشید که طولانی شد

    خیلی دوستتون دارم

    درپناه پروردگار شاد،سلامت، ثروتمتد، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خدا

    سلام

    سی و سومین فایل از سری باورهای ثروتساز

    یکی از دلایل موفقیت افراد موفق این هستش که افراد موفق تونستن خیلی خوب از افراد موفق دیگر الگوبرداری کنند یعنی باورهای افراد موفق رو در ذهنشون ایجاد کردن نگاهی که افراد موفق به دنیا دارن رو در ذهن خودشون ایجاد کردن

    اگر بتونم این الگوهارو پیدا کنم و در ذهن خودم ایجاد کنم این باورهای مناسب رو میتونم به همین سرعت به موفقیت های خیلی خیلی بزرگ برسم

    همه ی ما به یک اندازه به قدرت خداوند دسترسی داریم اینو باور کنم باهمه ی وجودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام و درود به سایت بهشتیم…

    سلام و درودی دوباره.به استاد عزیز ، اهل عملم!

    من خانم فاطمه علی پور. متولد 1367..الان 36 سالمه…

    من حدودا هزارو صد خورده ایی،روز هست،که جزو خانواده دنیا و اخرتم ،هستم!…

    خانواده ایی که استاد عزیزم سالها آرزوشو ،شو.”؛داشتم….خانواده ایی که سالها ازش دور بودم..ولی الهاماتش قدم به قدم ،” مرا فرامیخواند..

    من سال 97…به یه تضادی بزرگی ،برخوردم.تضادی که میتونست شرایط زندگی مو 180″ درجه تعقییر بده…ولی برام نشد!..

    ووو.این شروع خوشبختی من بود..ولی من نمیدونستم!

    این تضاد…از بچگی تو خواب بهم الهام شده بود.همیشه یجورایی این صحنه جلوی چشمم بود!؟

    همیشه با خودم با خدای خودم میگفتم..خدایا این شخص کیه از بچگی ، جلوی چشممه…

    ولی ….سال 97 به اون الهام بچگیم..برخوردم..

    بصورت تضاد وارد زندگیم شد..و من بخاطر عزت نفس و اعتماد بنفس پایین.و همون ترس از اینکه نتونم از پسش بربیام.یه همون ضعف شخصیتی…ازش عبور کردم..و مدام خودخوری میکردم.بخودم حرفهای ناجور میزدم.و از یه زاویه ایی میگفتم..حتما خیری هست.ولی استادم یه حس امیدواری داشتم..با وجود اینکه ،هیچ وعده ایی ..بهم نداده بودن..

    ولی ،حس امید اینقدر زیاد بود.و خداوندم این مابیین لطفشو شامل حالم میکرد..

    و…

    ولی خداوند میخاست ، منو از این طریق هدایت کنه..تازه شروع بازی من بود.ولی من هیچی نمیدونستم..فقط یه شور شعفی ، درونمو گرفته بود که اصلا نمیتونستم ساکت باشم..

    باید ادامه میدادم..تا اینکه قدم به قدم تکاملی…وارد این بهشت شدم…

    قبلش چند تا دوره از یفرد موفقی در ایران خریدم..نشانها مدام میومد و منم با احساس خوب..پیش میرفتم..و این احساس خوب اینقدر زیاد …شد..تا براحتی و به لطف خودش هدایت شدم به سایت بهشتیم…

    یادمه اوایل اینقدر تشنه بودم..تشنه موفقعیت توی همه موارد چه رابطه.که واقعا درب و داغون بودم…

    این مسئله از همه چیز بیشتر برام مهم بود…چون تا شخصیتت درست نشه..بنظر من..هیچی برات ارزش نداره…

    رابطه با خانواده ام…افراد نزدیکم..که روزها منجر به جنگ و دعواهای شدیدی میشد..جوری که همیشه قربانی بودم..اینقدر وحشتناک بود..که روزمو با این نگرش شروع میکردم..و روزانه روز از نو روزی از نو ..و جنجال شروع میشد…

    و این مدت عضویتم…تمام مشکلات شخصیم ..چه با افراد نزدیکم چه افراد دیگه..چه دوستان ..همگی حل شد..مسایل شخصیتی که از تمام زوایا…جزو اسفل السافلین بودم!!!!!…که میتونم ساعتها راجع بهش بنویسم …به لطف خدا…

    مخصوصا با اون شخصی که شدید بود…الان یه روز نبینمش دلم براش تنگ میشه…

    برام کلی هدایای چند میلیون تومانی خریده..

    یه هدیه ایش ،همین یه ماه ، پیش..بهم داد….که واقعا همجوره خوشحال شدم..

    خیلی درها تو بحث روابط ، برویم باز شد…

    اون الهام رابطه ام..هدایتهای الله اومد..و خداوند بهم گفت..اون تضاد گذشته…تو اونروز، تو اون ساعت، توسط فلان شخص….برات آوردم.چون میدونستم ، تو به این خاسته میرسی…پس باید صبر کنی تا زمان درستش ،بوقت درستش:انجام بشه…

    و تضادی که سال 97 برام پیش اومده بود..برای اینکه..من رشد کنم و به این خاسته برسم…

    خداوند برام مقرر کرده بود.هنوزم این خاسته بصورت فیزیکی وارد زندگیم نشده..ولی از طرف خداوند بصورت واضح بهم الهام شده. .انجام شده تمامه…فقط اون زمانبندیش براحتی از طرف خودش انجام میشه…

    که من اینروزا باید سر سپرده.اش باشم..

    تو این مابیین حل کردن مداوم روی شخصیتم و رابطه ام…الهام رسید..برو فلان اموزش:رو شروع کن..من این مابیین..داشتم روی دو نقطعه بصورت تکاملی کار میکردم.ولی:بیشتر تمرکزم روی روابط بود..چون واقعا تشنجش ،” اینقدر زیاد بود. که

    باعث شده بود… بیزنسم از پا در بیاد..

    به لطف خدا…بیزنسم توی حیطه کاریم..سالها بخاطر بازم باورهای ، گذشتگانم و افرادی که باهاشون زندگی کرده بودم..اینم دچار تزلزل شده بود.که نیاز بود اساسی روش کار کنم…

    روی این قسمتم داشتم کار میکردم..و تونستم توی حیطه کاریم در یادگیری فنی که سالها ازش فراری بودم..بهترین خودمو ” عمل کنم.کلی چیزهای جدید یاد گرفتم.

    اینقدر تمرکزم روی اینکار زیاد بود.که جاهایی که استاد داشتن تدریس ، میکردن..با خلاقیت خودم بهترین عملکرد رو ؛ از خودم بوجود ، میاوردم..

    و این گذشت بهم الهام شد..حالا که تو این قسمت خوب شدی..بیا فقط تو این حیطه که بهت میگم کار کن…

    و من عاشق الهام خداوندم..و دست و پا شکسته ..شروع کردم چند نمونه بصورت عملی ارائه دادم..

    دیدم یسری نقاط ضعف داره تا امسال.(سال جدید).همین چند ماه پیش…بازم الهام بصورت واضح اومد..ایده سال گذشتتو باید فقط روی این مورد کار کنی.ولی الان باید خیلی بهتر بتونی عمل کنی…ناگفته نمونه ترسها بود…ولی اینقدر الهامات خداوند زیاد بود.که اگه درجا میزدم کم میوردم،بهمون بزرگی خودش…جهنم را در زندگیم میدیدم..

    دیگه باید طبق الهامات عمل میکردم..و یکی یکی ترسها رو میکشتم..و همینم شد…

    تمام این مدت…تونستم بهترین ورژن طی تجربیات ادمها و صحبتهاشون…و مسایلی که بر میخورن.کار کنم…و بهترینهای خودمو ارایه بدم…

    میخام بگم.تکاملی پیش میرفتم .یه ایده بهم الهام میشد.و تونستم یکار ساده و اسان..ولی بهترینهای خودمو…خلق کنم.واقعا خودمم کیف میکنم..وقتی نگاش میکنم…

    خوب بازم هدایت..برای عزت نفس بالای بیشتر و گرفتن نشتیهای دیگر…

    اقداماتی که در این راستا انجام دادم..

    1..دوستی که خیلی بهم نزدیک بودیم.و بخاطر یسری ترسها.ایشون از موقعیت فردی من .توی بورس کار میکرد و هر سری میخاستم کلی وقتمو بگیره.و هیچ سودیم نداشت..و یه نوع شرک نسبت به ایشون داشتم….این به لطف خدا از هم پاشیده شد…تمام شد رفت…

    2…غلبه بر ترسی که سالیان سال، همیشه ، نسبت.بهش. مشکل داشتم.و یادمه از ترس باید حتما تو بغل مامانم میخوابیدم..تا با دلگرمی ایشون..بتونم اون صحنه،رو از یاد ببرم..و الهام خداوند تونستم بهش غلبه کنم.نه یکبار بعدا..تو چند مرحله و طبق تکاملم..و ایده خداوند که باید حتما انجامش بدی..اگه ندی خبر از موفقعیت نیست…به لطف خودش تو بهترین حالت انجام شد

    3…بازم غلبه بر ترس سفر هدایتم به جاهای ناشناخته و رفتن و پروجکت کردن خودم به دیگران.راجع به بیزنسم…و اینم بزرگترین پروسه، برام بود.ولی بازم قانون تکامل

    و

    هدایت الله وارد شدن به نقاط مختلف .و بازم هر بار غلبه بر ترسها متفاوتر ولی باید انجام میشد…این مورد با قبلی بازم یه پله بالاتر بود..

    4..خرید دوره عزت نفس..عمل به الهامی..که سالیان سال راجع بهش احساس قربانی و شرک شرک شرک شرک شرک داشتم..حذف سود وام چند میلیون تومانی.از طرف شخص نزدیکم ..به بخشش تبدیل شد.خداوند برگه امضا تاهد این سود رو برام نقاشی کرد..و بهم گفت خودت از تمام این سودها…با ارزشی..تو بجاهای خیلی بزرگ میرسی..ببخشش!… منم قدم بعدی رو بهت میگم..

    دقیقا همینجورم شد…

    به محض اینکه بخشیدمش..قدمها بزرگتر و ایمانم و توکلم بیشتر..و هدایتها قوی تر…

    6…پیدا شدن پاشنها و باورهام بصورت واضحتر ولی با درجه قوی تر..و انجام دادن و رفتن و حلشون کردن.بازم به لطف خدا..

    و در نهایت میخام بگم…تمام نشتیهام..با هر قدم..قوی تر و مسایلشون حل شد…

    تا اینکه هفته گذشته…یه ایده جدید اومد..تا در راستاش،باید قدم بردارم…

    اولش خیلی برام ترس داشت.چون اولین بارم بود..که میخام همچنین مسئله ایی ؛ رو حل کنم…

    ولی به لطف خدا قدم به قدم مباحث ،بیشتر برام بولد شد…و کم کم ادامه دادم..و رسیدم به بهترین ورژن…

    هر مسئله ایی که دارم حل میکنم..در کنارش رشد.و اسانی و راحتی..بیشتری برام بولد میشه..

    و بخودم یاداوری میکنم..این ایده از کجا نشعت گرفت و قدم به قدم به اینجا رسیده..و الانم باید مثل گذشته ..عمل کنم..و ادامه بدم..و با ایمان و توکل بخداوند داره کارها…براحتی برام انجام میشه…

    چون این حل مسئله من، بصورت قدم به قدم هست.که من باید انجام بدم ؛ و برم قدم بعدی..یسری دانسته ها رو باید یاد بگیرم..و بتونم با توکل و ایمان بخداوند.حل کنم ..و رشد کنم و بتونم از پسش بر بیام..

    تو این حین ،”داره یسری ضعفهای شخصیتیم ..بولد میشه..و در کنارشم مسایل بیزنسیم ،حل میشه…روزهای خیلی خوبیه…در کنارشم عجله هم هست.که من باید خیلی مواظب باشم و بتونم ..از خداوند بیشتر تقاضای کمک کنم..

    چون وقتی بهش دل میبندی..کارایی برات انجام میده که عقل آدمی..و عقل جن.هم ،” بهش نمیرسه..

    واقعا همینجوره…ایده هایی طی این مدت بهم رسیده.توی تمام موارد مسایل زندگیم..بخداوندی ،و بزرگی ،خودش افراد میلیونها تومن ،هزینه میکنن تا بتونن بهمچنین پکیجی برسن…ولی خداوند با همون ایده سرراست ؛ منو براحتی به اون پکیچ هدایت میکنه..

    کلا مسیر خداوند اسانیهاست.ولی ماها میخایم همه چیز پیچیده باشه..و درونش..شرک داشته باشه..من اینو بخودم میگم..این چند روز عضویتم..همه لحاظ ..لطف خداوند شامل حالم شده…تمام مسایلم در یه آن.در یه چشم بهم زدن..راحت انجام شد..بدون اینکه من زجر بکشم..

    هر جا تقلا میکردم.مثل گذشته ام.به بن بست میخورم..که دیگه هیچ راهی ندارم تا تسلیمش باشم..

    بگم خدایا من هیچی نمیدونم! تو بهم کمک میکنی.تو قدم بعدی رو بهم میگی…

    و لطف خدا شامل حالم شده تا بتونم این مسیر رو براحتی.و تسلیم در برابرش .انجام بدم..

    کل داستان زندگی ما و حل انها….فقط با ایمان و توکل و تسلیم بودن حل میشه…

    که بازم اینم نیاز به تکامل و ادامه دادنه…تو این پروسه ایی که چشم اندازی بهش ،نگاه ..میکنم… میبینم..همه فقط با ایمان و توکل و تسلیم بودن ..از طرف من بوده..

    ولی یوقتایی عجله ..همون بدو بدو کردن…بجای حل مسئله…اون قسمت رو همجوره نابود میکرد.و من جز حال و احساس بد نداشتم..

    مسئله ایی که هفته گذشته برام غیر قابل باور بود..ولی امروز برام ؛ راحتی و اسانی هست…

    و به مسئله ایی توی ورود یه قسمت برخوردم..و امروز میخام بیشتر تسلیم خداوند باشم.تا بتونم قدم بعدی رو بردارم….

    این فایل فایل نشانها برام بود..تا بخودم یاداوری کنم.که من با تکامل و ایمان و توکل، بخداوند قدم برداشتم ..هر جا ایده میومد و بهم میگفت باید انجام بدی..یه ترس شدیدی وجودمو میگرفت..ولی فورا بخودم نهیب میزدم..که باید بتونی ذهنتو کنترل کنی و ادامه بدی..و دقیقا همینم شد..من براحتی تونستم ..مسایلمو حل کنم.و ورود بدلشون،” ترسهام.و.روزنه های امید رشد و گسترش …را ..برویم باز نمود..

    و همچنان دارم ادامه میدم…

    و میدونم،میتونم از پس تمام کارهام بر بیام..دوره عزت نفس.خیلی بهم کمک کرد.تا بتونم کارهای به تعویق افتادمو با قدرت بیشتری انجام بدم…

    و دقیقا همینم شد..و من درهای زیادی برویم باز شد…

    انشالله که بتونم این مسیر رو با قدرت ،هر چه بیشتر ادامه بدم..و نخام همرنگ جامعه امروزی باشم..جامعه ایی که چشم انتظار یه وعده ایی از ریئس جمهورن..و امید دارن اینفرد براشون کار کنه…و دقیقا اینفرد استعفا داد…

    و خبرهاش:پیچیده…و منتظر یه شخص دیگه هستند..و هر چه این افراد میان..هیچ تعقییری نمیکنه..و هر روزم بدتر از روز گذشته میشه…

    من با این نگرش…که من جانشین خدا روی زمین هستم.من تسلیم خودشم..زندگی من در این مدت.و پیشرفت درونی من پیشرفت شخصیتی من با تمام 30 خورده ایی ؛از اون سالها کاملا متفاوت هست….هر جا که میرم…در بهشتم..اینقدر زندگیم پربار از لطف خداونده…که هیچکسی جز خودم …نمیتونه درکش کنه…

    و بسیار خوشحالم که در این .سرزمین بهشتی زندگی میکنم…

    سرزمینی که فقط روی خوش آدمها رو میبینه…

    سرزمینی که همه در برابرش:تعظیم میکنن…

    سرزمینی که فقط به من خیر و خوبی میرسونن…

    سرزمینی که بهشت بتمام معنا را دارم ، میچشم …رشد میکنم و قدم به قدم مسایلمو حل میکنم.

    پونت تمام صحبتم.و عمل به الهامات خداوند ..بصورت تکاملی…بر این اساس بود و هست…که خداوند به من نزدیکه..و بهم کمک میکنه..و مسایلمو حل میکنه..من جانشین خدا روی زمین هستم.و میتونم براحتی بتمام خاستهام برسم..نیاز بهیچکسی ندارم..من نیازمندم ، فقط بخداوند…و اون خداوند منو آسان میکند بسوی آسانیها…

    استادم در نهایت میخام بگم.فایلهای جدیدتون اتشی در درونم بوجود اورده.که واقعا..هر چقدر بیشتر بهشون تمایل پیدا میکنم..با تمام وجودم به این درک رسیدم…

    من ناتوان و ضعیفم در برابر مسایلم…

    همه چیز خداونده..خداوندیکه مرا افریده خودشم کارهامو ..به درستی و براحتی و اسانی انجام میده و من به قدرت خداوندم ..ایمان دارم..

    کل پونت این سایت بهشتی…تو رو با خودشناسی بیشتر ..به خداشناسی ،”میرسونه…جوری که تو رو همه جوره قوی میکنه..

    جوری که امیدتو از هر چی عوامل بیرون هست..دور میکنه…

    ما آدمها!…و بخودم یاداوری میکنم.

    که .فکر میکنیم ..فقط یه فلان شخص..که عوامل بیرونیه میتونه بهمون کمک کنه..ولی.ای دل قافل ما از …وجود خودمون دور میشیم..جوری که توی عذاب و بدبختی .و تقلاهای،سخت،”هدایت میشویم..

    و درنهایت میخام بگم..همه چیز به توحید عملی برمیگرده…همه چیز ایمان توکل.وووووووو تکامللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل

    ولی ما عجولیم.عجول…

    نمیزاریم زمان درستش ..وارد زندگیمون بشه..

    تمام حل کردن مسایلم..زمانیکه من آمادگی لازم شخصیتی درست و بجا بود…ایده ها برام الهام میشدن..و من قدم برمیداشتم..و حلشون میکردم..رشد میکردم.و میرفتم قدم بعدی..

    و قدم به قدم..پیش میریم..حتی هدایتهای الله برای رشد ما زمانی میاد..که برامون مناسبه…دقیقا در زمان مناسب و مکان مناسب میاد..

    جوری که برای ما خوب و عالیه و باید انجام بشه!..

    ما فقط باید بتونیم..احساس خودمونو خوب بگیریم..و بدون هیچ عجله ارام ارام..با توکل و ایمان بتونیم.با همون امکانات با همون چیزهای دم دستیمون..بقول خودمون با خلاقیتمون..مسایلمونو حل کنیم..

    پس تضادها کلا….داره ما رو به سمتی هدایت میکنه.تا بتونیم ..درون الهیمونو با ورژن خیلی عالی!…که .باعث رشد و پیشرفت خودمون و پیشرفت جامعه مون هست..رو ..همه جوره گسترش بدییم…

    مسایل هست..همیشه وجود داره ولی باید با قدرت بزرگی همراه باشه..تا چیدمانش.باعث رشد خودمان و افراد زیادی بشه..

    کل خاصیت دنیای مادی همینه….برخورد با مسایل..و حل انها و رشد خودمان و رشد جهان…

    کل مبحث این دنیا همینه..

    انشالله که بتونیم.این مسیر رو با قدرت بیشتری ادامه بدییم و بتونیم زندگی خوبی رو برای خودمان رقم بزنیم.

    استاد عزیزم با تمام وجودم از شما و از خداوند بزرگم ،”سپاسگزاری میکنم.که ما تونستیم ارزشمندی خودمان را بوجود بیاوریم.و بتونیم نقش خوبی رو در دنیای اطرافمون ،”بجا بزارییم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    اکنون که در حال نوشتن این فایل هستم من در مغازه خودم مشغول به گوش دادن به فایل های استاد هستم

    اکنون من خودم صاحب کسب و کار خودم هستم

    من خودم برای خودم تصمیم می گیرم و خودم کارفرمای خودم هستم

    اکنون من می دانم که همه چیز در دستهای خودم و باورهای خودم است

    فایل های باورهای ثروت ساز

    روزشمار تحول زندگی من واقعا برای من معجزه بود

    همه چیز برای من از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم

    جهان هستی هم مقدمات این راه را برای من هموار کرد

    یک فایل از استا عزیز و یک بیت از آن فایل زندگی من را رقم زد

    همیشه ترس داشتم

    دنبال یک حمایت کننده و یک حمایتگر بودم

    آنوقت همیشه محتاج دیگران بودم

    این بیت شعر در من غوغا کرد

    تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون بایدت کرد

    وقتی که این را شنیدم با خودم گفتم من می توانم و تنها کافی است که حرکت کنم

    قدم در راه گذاشتم

    دیگر به فردا و اتفاقات آن فکر نکردم

    به خود او سپردم

    در این میان دوره شیوه حل مسائل واقعا برای من کارساز بود

    واقعا به این درک رسیدم که ریشه حل همه مسائل در دل خود آن مسئله است و بی هیچ چون و چرایی من تسلیم شدم و علت وقوع آن را پذیرفتم

    می دانم که خودم خالق زندگی خودم هستم و این در دوره عملی دستیابی به رویاها به وضوح استاد برای من تشریح کردند

    همه چیز از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم و دوره احساس لیاقت در این وسط برای من یک سکوی پرش بود و در نهایت با دانستن قوانین ثابت بر این جهان که آنهم در دوره کشف قوانین زندگی برای من به وجود آمد خودم برای خودم یکی از موفقترین کسانی شدم که اکنون در زندگی خودم صاحب کسب و کار شخصی خودم هستم و چقدر این حس و حال برای من عالی و فوق العاده است

    خداوند را ممنون هستم که من را در این راه هدایت کرده است و به من این امید را داده است که فقط کافی است که قدم بردارم

    زیبایی اطراف خودم را ببینم

    تمرین ستاره قطبی در دوره دوزاده قدم برای من یک معجزه بود تا هر روز حال خوب را تجربه کنم

    آنوقت من با خودم عهد می بندم که همیشه زیبایی ببینم و جز زیبایی چیزی را دریافت نکنم

    من می توانم

    این باور را در تمام فایل های استاد چه دانلودی و چه دوره ها اکنون کسب کرده است

    جهان ما پر از فراوانی است

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: