اصل بقای اصلح - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-02 07:22:522020-10-03 02:24:06اصل بقای اصلحشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز . روزی در زندگیم شاید در سنین نوجوانی فکر می کردم اگر سرم پایین باشه و از هر نظر ضعیف باشم و اون بچه مظلوم قصه ی زندگی باشم، همه این موضوع را می بینند و می فهمند و از روی حس انسان دوستی به من کمک می کنند تا پیشرفت کنم و خوب زندگی کنم و در آخر هم به بهشت می روم . اما در زندگی و مسیری که طی کردم با تمام وجود متوجه اشتباه خودم شدم و مسیرم را تصحیح کردم.
دوستان عزیز ، استاد عزیز . من با تمام وجود این حرف استاد را تایید می کنم . روزی پدرم متوجه افکار اشتباه من شد و این بیت شعر را برایم خواند و مرا روشن کرد.
((برو قوی شو اگر راحت جان می طلبی ……. که در نظام طبیعت ضعیف پامال است ))
با شنیدن این بیت شعر تمام افکارم روی سرم ویران شد و خوشبختانه نجات یافتم .
دوستتان دارم موفق و پیروز باشید.
به نام خدای هدایتگر و سلام به همه
من چند روزه داره یه موضوع به ذهنم میاد تنبلی میکردم بیام بنویسم و گفتم باید بیام بنویسم. چون اول به خودم کمک میکنه و دوم میتونه واسه بچه ها مفید باشه.
ما تو ایران یه سری رفتار تو فرهنگ مون داریم. فرهنگ تعارف کردن، فرهنگ دلسوزی کردن
تعارف کردن باعث شده ما خدا رو هم شبیه انسان ببینیم با امیال انسانی که واقعا ضربه میزنه به انسان وقتی خدا رو سیستم نبینه.
دلسوزی کردن ینی اینکه این آدم سرجای درستش نیست در حقش ظلم شده من بیام واسش یه کاری انجام بدم
بزرگ شدن ما با این فرهنگ و شنیدن هزار جور اراجیف که مثلا میگفتن که روز شهادت امام ها یا تاسوعا عاشورا نخندین که خدا خشمش میگیره.
کلا با باور انسان گونه بودن خدا بزرگ شدیم و سخته بپذیریم خدا یه قانونمندیه و با قلب تو کار داره نه با زبانت
واقعا باید از لحاظ فکری دور شد از جامعه
من یادم میاد یکی از اقوام از آمریکا اومده بودن ایران، داشتیم ناهار میخوردیم بعد که ناهارمون تموم شد همه از سر سفره بلند شدن به جز این بنده خدا که خیلی راحت نشسته بود ادامه غذاش رو میخورد بدون اینکه تعارف کنه یا به خاطر ما بلندشه از سر سفره.
دیدم آره اصلا چیزی بنام تعارف، تعریف نشده تو فرهنگ شون و این دیدگاه خیلی نزدیک تره به دیدگاه توحیدی گونه که آره خدا هم همینجوریه. خدا هم عشقه هم نفرت هم پاداش میده هم عذاب با هیچکس هم تعارف نداره. دیشب داشتم داستان شعیب رو تو قرآن میخوندم که قومش بهش میگن تو انسان فرزانه ای هستی. (هود آیه 87)
این ینی اینکه طبق قانونمندی شده پیامبر چون عقبه ی درستی داشته مثل پیامبر اسلام. ینی خدا نظر خاصی به شعیب نداشته. خود شعیب در مدار درست قرار گرفته
چیزی که حداقل من هزاران بار شنیدم که آره امامان و پیامبران از اول مشخص بودن و معصوم بودن و هزار تا اراجیف دیگه
این رو باید بپذیریم که خدا خارج ار قانونش کاری رو انجام نمیده دلسوزی و تعارف هم واژه هایی هست که به خاطر دور شدن بیشتر بیشتر آدم ها از توحید وارد لغتنامه ما شده
سپاسگزارم
سلام استاد عزیز و دوست داشتنی
چقدر فایل های اینچنینی ارزشمندند ، در واقع همه فایل ها ارزشمندند
با دیدن اصل بقای اصلح چقدر قانون رو بهتر درک کردم ، خداروشکر
بزارید یه مثال بزنم ، در حال حاضر سرباز هستم، فرمانده مون بصورت خیلی عالی داره از قانون استفاده میکنه، و به آدم های ضعیف اصلا بها نمیده ، انگار ک فقط آدمهای قدرتمند و کارا رو ذهنش پذیرش میکنه، حتی روابط بیرون هم همینطور و به اندازه یه ذره هم برای کسی احساساتی عمل نمیکنه ، ذهن این بنده خدا به شدت اصل بقای اصلح رو داره عملی میکنه،
انقدر این آدم نسبت به چندین سال پیش و حالا دیگرانی ک میشناسنش و تعریف میکنند پیشرفت کرده ک من هم تصمیم گرفتم این قانون به شدت زیبا رو توی زندگیم بلقوه کنم یعنی چطوری بگم بر میگردم به تجربیات قبلی و میبینم هر موقع احساساتی عمل نکردم و قدرتمند تصمیم گرفتم چه نتایج خوبی گرفتم و از اونطرف هر موقع احساساتی عمل کردم و قدرت خودم پایین آوردم چقدر احساس … داشتم
یعنی میدونید من دارم توی ذهنم مرور میکنم و تفاوت ادمها رو میبینم ک آدمهای قدرتمند چقدر پیشرفت کردند و آدمهایی ک احساساتی عمل کردن چه نتایجی گرفتن
خداروشکر ، من میخوام آدم قدرتمندی باشم ، و البته قانون تکامل رو در این مورد طی کنم
سلام خدمت استاد عزیزم وسرکار خانم شایسته عزیز وهمه همسفران دراین مسیر زیبا
تصمیم گرفتم تا برداشت خودم از صحبت های این فایل بی نظیر اینجا ثبت کنم.
واقعیت ماجرا ازاینجا شروع میکنم :منم خیلی از این حرفای دلسوزی شنیدم اگر بگم هر روز شنیدم دروغ نگفتم ازاین دست حرفا که مردم ندارن ،مردم گناه دارن، همینم گیر مردم نمیاد، وضعیت اقتصادی خرابه مردم زیر فشارن و….. نتیجه شنیدن این حرفا برای من شده بود باور دلسوزی غلطی که اجازه نمیداد حرکت کنم یادمه پارسال فایل های یک استاد گوش میکردم تونسم بزور یکم فرکانسم ببرم بالا و بهم پیشنهاد کاری شد رفتم سرکار اما واقعیتش خیلی ذهنم درگیر بود بقیه چی؟ نکنه من جای بقیه گرفته باشم و… کلی فکرای کثیف بواسطه باورهای اشتباهی که داشتم نتیجه اون این شد که یادمه یک کار اول مهر رفتم و تا اخر مهرم بیشتر طول نکشید وکلا اون شرکت تعطیل شد پولی هم بهم پرداخت نشد ،یک کار دیگه هم که از شهریور رفته بودم اونم تا اواسط اذر پیش رفت اونم تموم واونم حقوقی که قرار بود پرداخت بشه بهم پرداخت نشد و اخرش درخواست های من ازخدا برای کمک کردن بهم باعث شد تا با برداشتن قدم هایی وارد این سایت بشم از اونجا با فایل های استاد اون باورهای اشتباه خیلی کم رنگ شد ومن خداروشکر تونستم تو مدتی که با استاد هستم پول بسازم ولذت ببرم اما میتونستم درک کنم اون باور دلسوزی هستش چون ورودیش قطع نشده+من واقعا برای ازبین بردن واصلاح این باور کثیف احساس ناتوانی میکردم .رسید به هفته پیش با پدرم رفتم یک اجیل فروشی شیک و کنار اونجا یک خانم دست فروشی میکرد و بچه اش هم گذاشته بود کنارش نجوای ذهنم شروع شد و میتونم بگم واقعا مغزم هنگ کرد ومن سنگینی این باور اشتباه حس میکردم در درونم و باعث شد اصلا لذت نبرم از اون همه فراوانی وکلا بهم ریختم از اجیل فروشی اومدیم بیرون میدونستم بابام از روی دلسوزی میره از این دست فروشه چیزی بخره(این دیگه خیلی عصبانیم میکرد) رفت منم ۴تا جوراب برداشتم پولش پرداخت برگشتیم من شدیدا احساسم بد بود و میدونستم دلیل اینکه رشد وپیشرفتم کنده یا بهتره بگم کلا زندگیم تعطیله سرهمین باور اشتباه این باور دلسوزی که بقیه چی و… باعث شد عملا من از کار بیفتم از خدا هدایت خواستم گفتم کمکم کن و طبق کامنت قبلی که نوشتم رسیدم به این فایل و این فایل همون داروی نجات من بود با گوش کردنش انگیزه گرفتم به حرکت افتادم و چهارچوب اون باورهای اشتباه فرو ریخت و حتی باعث شد کلا بهم بریزم بشینم فکرکنم و تصمیمات جدیدی برای زندگیم بگیرم و این خیلی خوب بود چون نوید اینکه من از جایگاه امروزم حرکت میکنم میتونم کلی رشد وپیشرفت کنم.
برداشت من از فایل استاد:
من آدم ها روبه ۳دسته تقسیم میکنم: ۱- ادم قوی ۲- ادم نیمه قوی ۳- ادم ضعیف
۱- یادمه وقتی که میخواستم برم کاراموزی(کار حسابداری) یک جا برام فراهم شد(عیدنوروز ۱۳۹۷) که مدیرش ادم قوی بود و وقتی رفتم پیشش تا کار یاد بگیرم وقتی دید انگیزه دارم ادم منظمی هستم اونم خیلی صمیمانه بهم کار یاد میداد وحتی نکات خوبی هم بهم میگفت .بعد ۲ماه بود که من راه افتاده بودم کارای اون قسمت به تنهایی میتونستم انجام بدم یکروز مدیر اومد گفت علیرضا به من پیشنهاد کاری شده که برم کیش امکانات ایناشم عالیه ومن دارم کارام میکنم تا برم و کارایی که دارم میدم دست شما.گذشت چندروز مونده به رفتنش گفت من نمیرم کیش و کنسلش کردم گفتم چرا ؟ گفت حالا که ۳روز مونده برم زنگ زدن گفتن شما برای ضمانت باید چک بدی یا سفته منم فحش بارونش کردم گفتم اصلا نمیام. وبعد بهم گفت هروقت دیدی موقع کار ازت ضمانت میخوان بدون فردا اگر بخوان کار خلافی کنن از همین ضمانت اهرم فشار درست میکنن روت تا کار خلاف انجام بدی.و منم یاد گرفتم هروقت میخواستم برم جایی برای کار میگفتن ضمانت میتونی بدی خیلی راحت میگفتم نه و سرهمون کارهم قبولم کردن کار کردم
۲- همین مدیرحسابداری که گفتم تعریف میکرد برام رفته بود یک شرکت کار کنه ومدیر شرکت گفته بود اقا داخل شرکت سیگار کشیدن ممنوع . اینم تو اتاقش خیلی شیک هروقت دلش میخواست سیگار میکشید بعد مدیره اومده بود بهش گفته بود مگه نگفتم سیگار کشیدن ممنوعه اینم گفت بود اگر ناراحتی استعفا میدم میرم😁 (که البته چون اخلاق خیلی خوب داشت کلا ادم دوست داشتنی بود و توکارشم ادم قوی بود اصلا دغدغه کار نداشت کلی بهش پیشنهاد کاری میشد) وبرای همین کلا با همه زود رفیق میشد توکسری از ثانیه و همه از بودنش لذت میبردن😊 واون مدیر شرکت هم دیگه هیچی بهش نگفته بودو قانون سیگار کشیدن تو شرکت برای همه ممنوع بود به جز ایشون .
۳-من با اتوبوس خیلی رفت وآمد میکردم و یکروز راننده اتوبوسی که سوارش شده بودم شروع کرد از گفتن مشکلاتش و گفت ما توهمین خطی که داریم کار میکنیم مدیرش باما قرار داد بد بسته اتوبوس هایی که خیلی داغونن به ما اجاره دادن بعد گفتن اگر خراب بشه باید خودتون هزینه هاش بدین و… وکلی سخت گیری دیگه و میگفت که همه راننده ها ناراضین از این شرایط و.. بعد من بهش گفتم خب چرا همتون اعتصاب نمیکنید که این مشکل حل کنید بعد گفتش ما شبا میشینیم دور هم میگیم از فردا دیگه کار نمیکنیم اعتراض میکنیم و… اما هم صبح که میشه مدیر خط میاد همه پامیشن کل دیشب که یادشون رفته هیچ دلا وراست میشن سلام علیک میکنن بامدیر هیچی هم بهش نمیگن😑.(و میگفت بخاطر اینکه دلمون خوش به همین اب باریکه که توزندگیمون میاد)
۳-توهمون راننده ها یکروز با یکی دیگه اشون هم صحبت شدم خیلی جوان سرزنده وخوبی بود و بهم گفت که من اینجا شیفتی کارمیکنم یعنی از رفیقم که این اتوبوس اجاره کرده هروقت نمیخواد تایم خالیش من میام و.. بعد میگفت بخاطر همینکه قرار دادی که تحمیلی و زوری خودش اتوبوس اجاره نکرده و کلا تایم های ازادش می اومد با اتوبوس کار میکرد و داشت درسش ادامه میداد تو رشته مورد علاقش با اینکه زن وبچه هم داشت و… بعد میگفت مدیر خط بهم میگه فلانی تو که راننده خوبی بیا یک اتوبوس برای خودت بردار منم میگم دست شما دردنکنه همینطوری که هستم شیفتی خوبه.
میخوام ازاین واقعیت هایی که دیدم نتیجه گیری کنم
ادمای قوی :آدمایی هستن که سعادتمند در دنیا واخرت هستن انسان های موحدی هستن وبه سبک و شیوه خودشون زندگی میکنن و به دیگران خالصانه کمک میکنن اما به کسایی که طالب این باشن که بخوان یاد بگیرن رشد وپیشرفت کنن وبخوان انسان های قوی باشن.( مثل شما استاد،و واقعیت شماره ۲که نوشتم)
و فردی هم که دنبال رشد وپیشرفت هستش ادم قوی و هیچ وقت اسیر ادم های دسته دوم نمیشه واینقدر شجاع وقوی هستش که تن به خفت وخواری نمیده وبا هرسختی هستش تلاش میکنه تا قوی قوی تر بشه(واقعیت شماره۳)
ادم های نیمه قوی: ادم هایی هستن که از دنیا لذت میبرن دنیارو دارن اما مشرکن از ادم های ضعیف سو استفاده میکنن و عرصه بهشون تنگ میکنن ولذت میبرن .البته بماند که تقاصش پس میدن اما لذتی از این دنیا کسب میکنن(مثل همون مدیر خطی که نوشتم)
ادم های ضعیف: ادم های بدبختی هستن نه دنیا دارن ونه آخرت ۲راه هم بیشتر ندارن یا تصمیم میگیرن قوی بشن و با قدم هایی که برمیدارن خدا اونارو وصل میکنه به ادم های قوی تا رشد وپیشرفت کنن یا اسیر ادم های نیمه قوی میشن و مجبورن با ذلت وخواری زندگی کنن تاوقتی که یا تصمیم بگیرن قوی شن یا زیرچرخ جهان له میشن میمیرن.
ایه صریح قرآنه که میگه:هرکس دراین جهان نابینا باشد درجهان دیگر نابینا وگمراه ترخواهد بود(اسرا۷۲)
اگر ادم بخواد بفهمه بهشتی یا جهنمی کافیه عملکرد ودست اورد های زندگیش تو این دنیا ببینه
.هرکس فقط وفقط مسئول زندگی خودش هستش و هیچکسی هم نمیتونه به کسی کمک کنه باور کن تنها منجی فقط خودت هستی. و در واقعیت هم کسی به دنبال بهتر کردن زندگی دیگران نیستش هر انسانی فقط بفکر خود خواهی های خودش هستش. این تعبیر امام علی (ع) امروز خیلی بهتر درک میکنم
حضرت علی علیه السلام می فرماید :
زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است..تا می تازی با تو می تازند.
زمین که خوردی، آنهایی که جلوتر بودند.. هرگز برای تو به عقب باز نمی گردند.و آنهایی که عقب بودند، به داغ روزهایی که می تاختی تورا لگد مال خواهند کرد!
دقیقا همینه اگر ادم ضعیفی باشی کسی بهت کاری نداره اونی هم که میاد باهات کار داشته باشه فقط میخواد ازت سو استفاده کنه چه مالی چه احساسی و…( مثل همون مواد فروشی که استاد زد شل وپلش کرد و گرگ هایی که نقاب زدن تا ادم های ضعیف اسیر خودشون کنن) .
حالا انتخاب باخودمونه یا باید انسانی موحدو قوی باشیم تا سعادتمند بشیم در دنیا واخرت یا ضعیف بمونیم به یک زندگی خفت بار تن بدیم تا وقتی که بمیریم یا تصمیم بگیریم قوی بشم.
……
یک مورد دیگه که یادم اومد اینکه قوانین خدا بر پایه عدالت هستش و همین عدالته که میگه هرکس فقط باید براساس باورها وفرکانس های خودش دراین دنیا چیزی بدست بیاره واین به این معناست که نمیشه تو این سیستم تقلب کرد و یکنفری که خودش تلاش کرده به همه چی رسیده بیاد بگه من میخوام از خوشبختیم به این ادم ضعیفه بدم تا اونم احساس شادی وخوشبختی کنه حتی اگر اینکارم کنه (نیازهای طرف رفع کنه) فایده ای نداره چون تمام لذت هاو درد هایی که ادم میتونه تجربه کنه بواسطه باورهایی که توذهنش ساخته پس چون کسی نمیتونه به ذهن کسی دسترسی داشته باشه عملا هرکاری انجام بده بی فایده هستش.واین خود فرد هستش که باید تصمیم بگیره تا چه باورهایی میخواد داشته باشه و چه زندگی میخواد تجربه کنه.
باآرزوی موفقیت برای شما
سلام دوست عزیز
سپاسگزارم ازت به خاطر کامنتت که پر از مثالهای روزمره توی زندگیمون بود
ادم با مثال قشنگتر متوجه میشه مفهومو
مثل قران که با مثال توضیح میده خدا
منم دوست دارم توی کامنتام، توی زندگیم با مثالهایی که دیدم و تجربه کردم خودمو قانع کنم، قانونو به خودم یاداوری کنم و این نیازمنده تفکر درسته
باید بیشتر فکر کنم در باره اتفاقات زندگیم
باید بیشتر تمرکز کنم توی زندگیم تا مثالای درستی قوانین بدون تغییر خداوند رو توی زندگیم بیشتر و بیشتر بفهمم
سپاسگزارم ازتون
انشالله بهترین روزای زندگیتون رو در حال سپری کردن باشید
با سلام خدمت استاد قدرتمند خودم
بدون اینکه از قانون بقای اصلح اطلاعی داشته باشم اکثر مواقع توی زندگی به صورت ناخوداگاه قانونمند عمل میکردم و بقیه بهم میگفتند نه اینکارو نکن مثلا در بازیهایی که حکم میدادیم و طبق قانون بازی باید حکم اجرا میشد من تنها کسی بودم که معتقد بودم که حکم باید اجرا بشه یا وقتی یکی توی بازی میسوخت من معتقد بودم که باید بره بیرون ولی بقیه میگفتن نه گناه داره
ما هممون قبول کردیم که این بازی رو انجام بدیم همونطور که زندگی در این دنیا رو قبول کردیم پس باید قوانینش رو هم قبول کنیم
اون کار این انسانهای به ظاهر دلرحم، باعث میشد اون شخص هیچ تلاشی برای اینکه بازی رو بهتر انجام بده نکنه و بازهم چشم انتطار یه دلرحمی باشه و در واقع ما با این دلرحمی ها باعث میشیم که اون شخص همینطور ضعیف بمونه و رشد نکنه و این بزرگترین ظلم در حق اون شخصه.
بعضی وقتا به خودم هم شک میکردم که نکنه من ادم خوبی نیستم نکنه دلرحم نیستم در حالی که قوانین دنیا دلرحمی سرش نمیشه و باید طبق قوانین پیش بری وگرنه تنبیه میشی که یکی از این تنبیه ها بیماری هایی هست که ما بهشون دچار میشیم تا بهمون آلارم بده که داری مسیر رو اشتباه میری باید طبق قوانین پیش بری و قوی باشی .
اصل بقای اصلح:
این قدرت کلام استاد رو تحسین میکنم.
طبق قوانین هیچ کس نمیتونه سرنوشت کس دیگه ای رو تعیین کنه مگر اینکه باور کرده باشه که فلانی میتونه سرنوشتش رو تعیین کنه.
قانون جهان به هیچ عنوان احساساتی عمل نمیکنه.
طبق قانون بقای جهان اصلح هیچ حیوانی ه ضعیف باشه زنده نمیمونه. تمام این حیوانات وگیاهان و.. که در اینجهان میبینید به این دلیل هستند که قوی تر بودن .
جهان اجازه نمیده که خروس ضعیف نسلش رو ادامه بده وازبین میبردش. : من ودم چون فعلا تو روستا زندگی میکنم بارها این اتفاقات رو دیدم ویه جوری فهمیدم اینهایی که ضعیف اند جوجه ضعیف میمیرن و به همین دلیل سعی میکنم جوجه ها رو قوی پرورش بدم و دلسوزینکنم براشون و نتیجشون این شده مرغ هام عمر بیشتری دارن وبیشتر تخم مرغ دارم خدراشکر شکر.
در جهان مادی در این سیاره که شما دارید زندگی میکنید هرگز وتحت هیچ شرایطی تحت هیچ نوان هیچ کمکی نشده به افرادی که ضعیف تر بودن. به موجوداتی که ضعیف تر بودن
قانون: اینکه قوی تره باید بمونه. قانون احساساتی نمیشه.
کسی که قانون رو بدونه تمرکز رو میزاره رو پیشرفت ورشد خودش .و روی انضباط شخصی بیشتر ونگران نیست که اگه تو یه مسابقه بیفته که اون آدم بدبخته بخواد بهش شوک بده ، اگر قوی باشی بهتم شوک بدن تازه قوی ترم میشی. هر چند طبق قانون جهان هیچ وقت اون بدبخته تو جایگاهی قرار نمیگره که بخواد به تو شوک بده هیچوقت.
قانون جهان رو هیچ وقت آدم ها تعیین نکردن. قانون جهان از قبل مشخص شده و طبق اون قانون داره میره.
چقدر خوب اصل بقای اصلح رو توضیح دادین استاد من ودم فکر میکردم میدونم چون رشته ام زیست شناسی بوده ولی شما خیلی خیلی خوب وواضح یادم دادین تشکر.
هر کسی باید خودش به خودش کمک کنه نه اینکه انتظار داشته باشی بقیه بهت رحم کنن و کمک کنن. تو دنیایی که هرکسی ضعیف ترباشه نابود میشه توباید یاد بگیری خودتو قوی کنی.
هرچیز وهر کسی که ضعیف باشه از بین میره مهم نیست که شما چه فکری میکنید.
اگه میخوای اونجوریکه دلت میخواد زندگیت رو رقم بزنی آدم قوی باش و فکر نکن که انسانیت به معنای اینه که به بدبخت ها کمک کنی وفکر نکن این کار درسته. اگه میخوای وشبختی رو تجربه کنی قوی باش قوی باش روی خودت کار کن انضباط شخصی داشته باش اراده داشته باش احساساتی عمل نکن ترسو نباش ضعیف نباش دنبال این نباش کسی پیدا بشه کمکت کنه مشرک نباش. دنبال این نباش که طرفدار حقوق فلان باشی
بابا خان هستی خانم قوی باش بقیه مجبور میشن به تو تعظیم کنن وکاری کن که بقیه تسلیم بشن.
قوی باش با پیشرفت وموفق بودنه که میتونی به خودت کمک کنی. با نتیجه گرفتنه که میتونی به خودت کمک کنی.
جهان اینجوری مل میکنه جهان رحم نمیکنه به ضعیفا، جهان خورد میکنه ضعیفارو .
آدم ضعیفه ضعیف هست هیچ کسی نمتونه بهش کمک کنه.
نه شما میتونید به کسی کمک کنید وزندگی کسی رو تغییر بدید ونه کسی میتونه به شما کمک کنه وزندگیتون رو تغییر بده مگه اینکه خودتون تغییر کنید.
آدم قوی باشید دلتون برا بقیه نسوزه نگران کسی نباشید.
طبق قانون ابدی خداوند بدخت ها نمیتونن دوام بیارن زیز چرخ های جهان له میشن. بالاخره له میشن.آدم ضعیف له میشه حیوان ضعیف له میشه. گیاه ضعیف له میشه.
خدا هوای هیچ کسی رو نداره طبق انو عمل کنی نتیجه میگیری طبق قانون عمل نکنی نتیجه نمیگیری تمام شد ورفت.
استاد واقعا سپاسگزارم خیلی عالی بود باشنیدن این فایل جون گرفتم چون من از کودکی از اینکه کسی برام دلسوزی کنه یا دلسوزی کنم برای کسی حالم بهم میخورد واز آدمای ضعیف چه مرد وچه زن خوشم نمیومد وسعی خودم رو میکردم قوی بشم. مثلا:
وقتی 6 سالم بود بابام بهم گفت ارزش دخترها از پسرها نه تنها کمتر نیست حتی گاهی بیشترم هست دیگه برمیگرده به خودت منم به ایمان رسیده بودم خیلی ارزشمندم وهیچ پسر ومردی نمیتونست بهم دستور بده کاری براش انجام بده حتی اعضای خانوادم چند بار که بهم گفتن ومن بهشون نه گفتن دیگه یاد گرفتن دستور بهم ندن براشون لباس بشورم و… خودشون بلند شن کاراشون رو انجام بدن.
پدرم بهم گفته بود تو مسائل مدرسه چه درسی چه حاشیه ایش خودت باید مسائلت رو حل کنی وهیچ وقت کمکم نکرد و همین سبب شده تو مسائل درسی به بهترین شکل مدیریت کنم وسوالها رو حل کنم بدون کمک گرفتن از راهنما درسی. و حتی روابط بین دوستان. به قول خودشون ما هیچ وقت نفهمیدیم تو چطور خوندی وموفق میشدی. چون هیچ وقت درگیرشون نمیکردم دیگه واقعا مطمعن میشدم کاری از دستم برنمیاد.
حتی با اینکه مریض بودم وبعضی درسا رو نمیتونستم خوب بخونم تا حالا نشده که به معلم واستادی بگم من مریض بودم بهم نمره بدی . همیشه نمره خودم رو گرفتم اگه راضی نبودم بیشتر تلاش کنم دفعه بعد از خودم راضی باشم.
تو مسائل کاری هم همینطور.
وهمینا سبب شده هرکی منو میشناسه بهم اعتماد داره ومنو فرد قوی وتوانمند میدونه ومعمولا مدیریت گروه وکار رو به خودم میدن . چون منم تو کار به کسی رحم نمیکنم هرکسی باید وظیفه اش رو انجام بده .
وحتی کل فامیل واساتید میگن فرزانه یه چیزی رو بخواد تمام تلاشش رو میکنه موفق بشه و میشه حتما چون یا کاری انجام نمیده یا درست انجامش میده.
وخیلی خوشحال شدم از بچگی بهم میگفتن تو بی رحم وسنگدلی ولی الان مطمعن شدم کارم درست بوده خیلی خوشحال شدم.
عاشق این ویژگی اخلاقیم هستم که همیشه دوست دارم بیشتر رشد کنم وقوی تر شم.
خیلی ذهنم باز شد وخیلیکمکم کرد که این موضوع رو درک کنم که من فقط مسئول موفقیت وخوشبختی خوددم ومسئولیتی دربرابر هیچ کسی دیگه ای ندارم. وهیچ کس دیگه ای نمیتونه تاثیرمثبت یا منفی تو زندگیم بزاره ومنم نمیتونم تاثیر مثبت یا منفی تو زندگی فرد دیگری بزارم.
خدایا شکرت که هدایتم کردی چن این سوال تو ذهنم بود واقعا من هیچ تثیرمثبتی تو زندگی کسی ندارم وهدایتم کردی به این فایل فوق العاده وایمانم قوی تر شد شکرت خدا جون .
خداجون کمک کن که هر لحظه در مسیر مستقیم باشم.
آرزو میکنم هممون قوی تر وسعادتمندتر باشیم.
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم، و همینطور تمام اعضای خانواده صمیمی و قوی عباسمنش😍✨
واقعا باید تک تک آگاهی هایی که شما بهمون میدید و درباره اونها در هر فایل صحبت میکنید، درباره ش ساعت ها فکر کرد و نشونه هاش رو در جهان اطراف دید تا باورها تقویت بشند که واقعا قانون جهان همین هست و مسیر، مسیر درستیه.
دیدگاه انتخابی برای این فایل، خودش به تنهایی برای من جای تفکر داشت! چه برسه به محتوای اصلی این فایل… اینکه چقدر در مستندهای حیات وحش این قوانین ملموس هستند و اگر به قانونی شک داریم کافیه فقط نگاهی به طبیعت و روند تکامل و رفتار گیاه ها و جانوران بندازیم تا تصدیق کننده باورهامون بشند. باید که حتی با کوچکترین اتفاقات هم قانون رو برای خودمون یادآوری کنیم و در هرلحظه از زندگی مون دنبال ثابت کردن شون برای خودمون باشیم.
به عنوان کسی که همیشه سعی کرده قوی عمل کنه، تجربه این رو داشتم که یک بار بخوام ضعیف باشم!! بخوام بدونم اگر قوی نباشم چه اتفاقی برام میوفته و با چه چیزی قراره روبرو بشم؟؟ فقط کافی بود برخلاف روند همیشگی ام عمل میکردم: انتظار داشته باشم کسی به حرف هام گوش بده، از بقیه کمک بخوام تا راهی جلوی پام بزاره، گفته های من رو تصدیق کنند، مسیر و نوع فکرم رو تحسین کنند و… و فهمیدم بدترین دوره زندگی من دقیقا مربوط به همین دوره شد که ضعیف جلوه دادم خودم رو فقط برای اینکه ببینم قراره با چی مواجه بشم! البته خیلی زود به اون هم پایان دادم. اما اون تجربه بهم ثابت کرد که،،،،
نمیتونم منتظر بقیه باشم چون خود بقیه مشکل داشتن و درحال حل کردن مشکلات خودشون بودند، بعد اونوقت من منتظر باشم که ببینم کِی نوبت به من میرسه؟ چرا خودم مثل قبل برای خودم کاری نکنم و دوباره به دورانی برنگردم که قوی، پر انرژی و پر از احساس وجود و اعتماد به نفس بودم؟؟ واقعیت اینه که هرکدوم از ما مشغول زندگی خودمون هستیم که زنده بمونیم! یعنی میخوام بگم حتی ناخودآگاه ما میدونه که اگر میخوایم زنده بمونیم، بهتره که سرمون تو کار و زندگی خودمون باشه و برای خودمون تمام تلاش مون رو بکنیم تا قوی تر بشیم، تا با رودخانه عظیم جهان هم جهت باشیم، پیشرفت کنیم و زنده بمونیم.
از اون موقع به بعد من یاد گرفتم که قرار نیست هیچکس دلش برای من بسوزه مگر خودم. اگر قراره کسی کمکی به من بکنه اون خودمم. من باید قوی بشم تا بتونم ادامه بدم، من باید قوی بشم تا مسیری که دوست دارم رو بتونم شروع کنم و ادامه بدم، من باید قوی بشم که اگر قراره حتی تنها آرزوها و رویاهام رو دنبال کنم بتونم شاد باشم، شاکر باشم، پر انرژی باشم و با قدرت ادامه بدم و هیچ وابستگی به کمک دیگران نداشته باشم.
همونطور که گفتید هیچ وقت یک آدم ضعیف هیچچ کاری نمیتونه بکنه، و همیشه آدم های قوی هستند که شجاعت به خرج میدهند و با ایمان حرکت میکنند، فقط آدم های قوی هستند که خودشون و رویاهاشون رو باور دارند و بااینکه شاید روزانه از دیگران صدها بار میشنوند که رویاها و آرزوهات غیرمنطقی و دست نیافتنیِ اما در عوضش میلیون ها بار به خودشون یادآوری میکنند که می شود و اتفاق می افتد اگر که استقامت به خرج بدن، اگر که باور داشته باشند و اگر شجاع و جسور باشند. و بنظرم من شجاعت و جسارت برای انجام کاری (که از ایمان قوی افراد نشأت میگیره) ، از ویژگی های بارز و خیلی بولد افراد قوی هست…
و واقعا دلم میخواد این رو بگم که به خودم، تمام اعضای این خانواده و شما استاد عزیزم افتخار میکنم که تصمیم گرفتیم قوی باشیم و با قدرت، با ایمان و با شجاعت در این مسیر حرکت کنیم و با عشق ادامه بدیم.(بدون نیاز داشتن به نظرات بقیه، دلسوزی های بقیه و…) امیدوارم همیشه هر کجا که هستید، سالم و سلامت، قوی و شجاع، و پر انرژی و شاد باشید.🦋✨
خیلی عالی بود که از دیدگاه متضاد توسط عباسمنش به قضیه نگاه شد. وقتی فکر کردم به نتایج بیشتری رسیدم. تجربه ی خودم میگه که یکی از شرایط استجابت دعا اینه که واقعا” خودت ندونی یا نتونی کاری انجام بدی.
موضوع ساده است و در مورد روابط ما با فرزندانمون هم صادقه؛ آیا شما همیشه به فرزندتون رحم میکنید و براش آب میارید یا مشق هاشو انجام میدید؟! اگر اینکار رو بکنید مانع قویتر شدن بچه میشید و در واقع این یک رحم و مهربانی واقعی نیست. ولی اگر کودک تب کنه و شما میدونید با آنتی بیوتیک خوب میشه و اون نمیدونه یا نمیتونه، پس رحم و مهربانی میکنید.
یکی از دلایل عدم استجابت دعای بندگان خوب توسط خدا، همینه که خودشون بلند شوند و قوی شوند.
با سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی من و استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
خیلی وقت بود هدایت نشده بودم به سمت کامنت گذاشتن اما امروز این فایل این نشانم منو هدایت کرد براتون بنویسم قبلا این فایل و گوش داده بودم و حتی لایک هم کرده بودم اما برای بار دوم یا سوم دقیق نمیدونم، که گوش دادم متوجه شدم پر از نکته بوده که قبلا به احتمال زیاد تو مدارش نبودم که برام نا آشنا بوده. فایل راجع به قوی بودن صحبت میکنه میخوام چنتا نکات مثبت از خودم بگم و بدین وسیله هم از خدای خودم و هم از خودم تشکر کنم و هم دیدم به سمت مثبت ها بره
تو سنین 17-18 سالگی که دوره بلوغ من بود پدرمو از دست دادم و اون زمان که تو مسیر آگاهی نبودم و شناختی روی خودم نداشتم فکر میکردم برای اینکه بابت نداشتن پدرم خیلی عذاداری نمیکنم پس من آدم سنگدلی هستم با وجود اینکه وابستگی و علاقه زیادی هم به پدرم داشتم یعنی یه زمان فک میکردم اگه موهای پدرم سفید بشه من خیلی غصه میخورم …
خلاصش میکنم که تمرکزم زیاد نره سمت اون روزا، گذشت و مادربزرگم که باهاش زندگی میکردیم تقریبا بعد 2-3 سال بعلت غصه زیاد از مرگ فرزندش فوت کرد سال های متوالی میگذشت و خانواده ما عزیزان زیادی بعلت های خیلی خیلی شاید پیش پا افتاده فوت میکردن جوری که دیگه مرگ برای ماها عادی شده بود و همه خانواده ما رو من خواهر و مادرمو سنگدل و بی احساس خطاب میکردن….
جوری که ماهم فک میکردیم این صفت در ما وجود داره و نمیتونیم عشق داشته باشیم چون بیرحم و سنگدلیم اما در خلوت برای از دست دادن اون آدما عزاداری میکردیم اما زیاد تو احساس بد نمیموندیم با وجود اینکه چیزی از قانون نمیدونستیم
تا اینکه خواهر بزرگتر از خودم هم فوت کرد بعد فوت اون دیگه نتونستم اون آدم سنگدلی که بقیه میگفتن و نگه دارم خودم فکر میکردم شاید چون بزرگتر شدم برام سخت تره اما گفتم اینجوری نمیشه باید خودمو جمع کنم تو همون سال از خدا خواستم دیگه تو این حال و هوا نمونم و یه راهی پیش روم بزاره تا اینکه وارد حوزه موفقیت شدم کتابای موفقیت کلاس های معنوی افتادن تو مسیر آگاهی و در آخر آشنا شدن با پیامبر زمان ما استاد عباسمنش….
گذاشتم سر فرصت از نعمت ها و حس و حالی خوبی که وارد زندگیم شده بگم فقط همینقدر بگم هیچ شباهتی با اون آدم قبلی ندارم هیچی و خدا رو هر لحظه بیشتر شاکرم هنوز هیچ محصولی نخریدم و دارم با فایل های رایگان خودمو آپدیت تر از هر روزم میکنم اما مطمئنم به زودی هدایت میشم به سمت خرید محصولات و نعمت های خیلی خیلی بزرگتر این کامنت و مینویسم ک ردپای من باشه به زودی میرسم به بالاترین سطح خودم به کمک خدای خودم و دستان خدا بر روی زمین و صد البته خودم
دوستتون دارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم مهربان ِ سایت مریم جان
استاد عزیز.
این که میگید .شما در هر لحظه در حال هدایت هستید .حقیقت محضه
چند روزی بود یکی از دوستان پیغام تسلیت و حس ناراحت بودن از گربه هایی که از سرما میرن داخل کاپوت ماشین ها و پوست کنده و زخمی میشن ، به دنبال جلب حس همدری دیگران بود .
و چون بارها این مطالب رو میفرستاد .
البته نا گفته نماند که من اصلا کل متن رو نمیخوندم و تو به نگاه که اصلا هم احساسم رو درگیر نمیکردم .
ری اکشن نشون نمیدادم و ازش عبور میکردم.
تا صبح که تصمیم گرفته بودم که یه کوچولو متوجه ی احساس بدش بکنمش .
یه صبح یه هدایت اومد .
و اون این فایل بود
خدای من
چقدر خوشحالم از در مسیر بودنم
خدا گفت سمیرا جان
عزیزم
باز جو گیر نشو
قانون رو یاد اوری کن .چرا داری به نکات منفی توجه میکنی .چرا میخوای بحث کنی و گاری به خودت ببندی .مگه تو میتونی افکار اونو تغییر بدی .
اونو ولش کن
من خودم هدایتش میکنم .
این وظیفه ی تو نیست.
منم اومدم تمرکزم رو گذاشتم روی خبر خوبی که صبح شنیده بودم .
البته من خیلی هم نمیخواستم بهش ری اکشن نشون بدم .و فقط تو فکرم بود
اما از اونجایی که فقط هدایت میخوام
خدا حتی افکارمم هدایت کرد
اومدم یه عدس پلوی عالی با ته دیگ سیب زمینی برای خودم و بچه ها درست کردم .با سالاد
و کلی لذت بردم .
و میدونم دارم به خواستهام میرسم
چون ایمانم به خداوند با این نشانه ها داره قوی تر میشه .
بی نهایت سپاس گزارم استاد عزیزم
من هزاران هزار بار با صحبتهای شما موافقم و سعی میکنم درک کنم .و عمل کنم
و عمل میکنم.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت وجود شما
و وجود خودم در این زمانه ی هم دوره با شما .
هزاران هزار سال شکرت خدا