اصل بقای اصلح - صفحه 42

869 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    سلام استاد مهربان

    سلام به دوستان فوق العاده خودم

    تمام فایل های استاد همگی برای من فوق العاده هستند

    هر چه بیشتر روی خودم کار می کنم بیشتر و بیشتر تشنه یادگیری می شوم

    تمام صحبت های استاد بر اساس قوانین الهی است و هر چه بیشتر این قوانین را بدانم زندگی راحت تر و آسان تری خواهم داشت

    نکته عالی که در این فایل یاد گرفتم این بود که هیچکس نمی تواند سرونوشت من را عوض کند

    هیچکس در زندگی من نقشی ندارد و مگر اینکه من به آنها قدرت بدهم

    از طرف دیگر اینکه این من هستم که خودم با افکار و باورهای خودم که در ذهن خودم دارم زندگی خودم را رقم می زنم

    شرایط زندگی من و آنچه که اکنون در آن در حال تجربه کردن آن هستم نتیجه افکار خودم است

    پس بی شک هیچ کس نمی تواند در زندگی من نقشی داشته باشد مگر اینکه من خودم به آنها انرژی بدهم و به آنها قدرت بدهم

    درس دیگری یاد گرفتم

    به هر چیزی که توجه کنم از همان جنس بیشتر و بیشتر در زندگی من رخ می دهد

    پس نگاه و تمرکز خودم را بگذارم روی آنچه که زندگی من را بهبود می بخشد

    روی چیزی تمرکز کنم که راه و مسیر حرکت من را هموار تر می کند

    این را باید همیشه بیاد داشته باشم که هیچ کس نمی تواند قوانین این جهان را تغییر بدهد

    ما فقط باید در این مسیر حرکت کنیم و با دانستن این قوانین به بهترین خودم تبدیل بشوم

    به مسیری هدایت بشوم که در آن آرامش باشد و راحتی

    این مهمترین درسی است که من امروز از این فایل درک کردم و سعی می کنم که در زندگی خودم آنرا اجرا کنم

    قوی باشم

    از در قدرت وارد بشوم

    همیشه باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم و قوی باشم

    این قوی بودن سبب می شود که من در این جهان و طبق قانون این جهان من پایدار باشم و بتوانم بهترین زندگی را از خودم داشته باشم

    اگر می خواهم موثر باشم در زندگی دیگران باید قوی باشم

    اگر می خواهم در کسب و کار خودم موفق باشم باید قوی باشم

    اگر می خواهم در روابط خودم پیروز باشم باید قوی باشم

    هر وقت از خودم ضعف نشان بدهم جهان هم من را به راهی می کشاند که زیر دست باشم و بله قربان گوی دیگران قرار بگیرم

    اگر ضعیف باشم رفتار جهان با من به گونه ای خواهد بود که من ضعیف تر خواهم شد

    پس موفقیت را می خواهم باید قوی باشم

    قوی باشم جهان هم با قدرت با من رفتار خواهد کرد

    ممنونم استاد از این همه آگاهی ناب

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا با شناخت قوانین جهان هستی خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو کشف کردید و دراختیارما هم قراردادید.

    قبلا واقعا فکر میکردم که وظیفه ی انسانیم حکم می‌کنه که از ضعیف تر ها حمایت کنم و همیشه در رنج بودم

    نمی‌دونم چرا برای خودم سوال نبود که ماریا اینهمه حمایت کردی ،کو بهتر شدن اوضاعشون، کو بهتر شدن احساس تو ، کو رشد و پیشرفتی که برای خودت و اونا خواستی ….

    خدارو شکر میکنم که با شما و آگاهی های شما آشنا شدم

    تا شرک رو تشخیص بدم تا توحیدی ترباشم ،تا قوی باشم و خودم زندگی که می‌خوام رو خلق کنم ،راحت تر زندگی کنم و چرخ زندگیم روانتر بچرخه

    تاقدرت در دستان خودم باشه ، ومسئولیت صد درصد زندگیمو بپذیرم ،همون قدرتی که مهربان پروردگارِ سخاوتمندم بهم بخشیده تاعوامل بیرونی رو تحت هر شرایطی بی اثر بدونم به شیوه ی قوانین زندگی کنم و توحیدی باشم

    سپاسگزارم که چراغ راهم هستید دراین مسیر توحیدی

    آگاهی های شما و آموزش های شما باعث شد تا رهاتر زندگی کنم ، تا تمرکزم‌ رو خودم باشه و از سرِ نا آگاهی و شرک ، ناراحت دیگران نباشم و نخوام روشون تأثیر بذارم .

    دوستتون دارم استادعباسمنش عزیزم و عشق برای خانواده بزرگم در سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    امروز که دوباره این فایل به عنوان روز شمار تحول زندگیم توی یک برگ دیگش برام باز شد

    میخوام واقع بینانه به خودم نگاهی بندازم وببینم که چقدر در عمل از این گفته ها وباورهایی که استادم توی این فایل ارزشمند گفتن استفاده کردم وباورشو در خودم ساختم

    چیزی بیشتراز همه برام مشهوده وبنظرم خیلی روی افکارم وتوجهم تاثیر گذاشته اینه که دیگه دل سوزی نمی کنم برای کسی.البته کلا آدم دل نازک یا دل بسوزونی نبودم هیچ وقت.وبخاطر همین قبلا خودمو شاید سرزنشم می کردم که چرا تو اینقدر سنگ دلی نگاه بقیه آدما بکن اگر یک مشکلی برای عزیزانشون پیش میاد خودشونو به آبو آتیش میزنن

    ولی حالا فهمیدم که قلبم درست میگفت احساسم دروغ بهم نمی گفت

    واصلا راهش اینه که اجازه بدم آدمایی که دوستشون دارم خودشون قویی بشن خودشون روی پای خودشون وایستن چون با کمک کردن من بهشون فقط دارم اونارو ظعیف تر میکنم دارم بی تحرکی وبی اورزگی رو توی وجودشون پر رنگ تر میکنم.وبه قول استاد دارم اون تواناایشونو از بین میبرم.

    واز اون روز تا به العان سیع کردم توی خیلی از روابط خانوادگی حتی نزدیکمم دست بردارم از این حمایت ودلسوزی بی جا.واجازه بدم جهان کار خودشو بکنه واز اونا آدم قوویی تری بسازه چون خیلی قویی بودن بهتر تا منتظر اینو اون بودن.

    وخیلی راحت تراز قبل می تونم به در خواستهاشون نه بگم اونم با دلیل ومنطقی قوی پشت نه گفتنم.به اونا هم چیزی نمیگم راجب این قانون جهان که قانون قانون بقای اصلح هسه ولی توی ذهن خودم درست جاش انداختم که احساس بد بهم نده یا عذاب وجدان نگیرم.چون می دونم دیگه راه درستو از غلط

    وخیلی خدارو شکر خودمو قویی تر میبینم وقتی چنین تصمیماتی قاطع میگیرم اونم برای نزدیک ترین افراد به خودم

    واز طرفیم دارم خودمو همونجور مورد سوال قرار میدم که خودم وابسته چه چیزایی هستم وخودم خودمو قویی بکنم توی اون مورد ها تا دیگه له نشم زیر چرخهای جهان وفردی قویی تربسازم از خودم

    چون خداوند عاشق آدمای قدرتمنده ،قووی بودنو دوست داره

    وامروز روز 91 از روز شمار تحول زندگیم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    سلام استاد عزیزم

    باگوش دادن فایل تصمیم جدی تری گرفتم که هر روز قوی تر و قوی تر بشویم و وقتی به درونم نگاه میکنم میبنم منم واقعا از آدمهای ضعیف خوشم نمیاد از همون بچکی با آدمهای بهترازخودم ازنظر منش و رفتار و اعتماد به نفس همنشین میشدم که بهتر بودن را ازشون یاد بگیرم

    و میدونم که الان بهترین راه و مسیری که میتونه منو بهتر و قوی تر کنه همین مسیر و راه درستی است که استاد نشونمون داده،بعد ازصحبتهای استاد یادعزیزی افتادم که همیشه میگفت من میخوام گنده بشم، میخوام گنده بشم و خیلی ها رادعوت میکرد که تلاش کنید برای گنده شدن امامتاسفانه تنها راه را پولدار شدن میدونست.

    توی کوچمون یک گربه مدتی بعد از به دنیا آوردن بچه هاش طی یک حادثه ای کشته شد اکثر افراد محله با دلسوزی کردن به حال این بچه ها براشون انواع و اقسام گوشتها رو میخریدن، بهشون میدادن و من که به نادرستی این کار آگاه بودم کمتر این کار را انجام میدادم اما آنچنان احساس گناه و عذاب وجدانی بهم میدادن که گاهی همراهی شون میکردم، آن بچه گربه ها با مراقبت همسایه ها بزرگ شدند اما جالبه بدانید که یکی شون هم زنده نمودند چون نمیتوانستند از خودشون مراقبت کنند یعنی اگر کسی یادش میرفت بهشون غذا بده اینقدر صدا میداند و اه و ناله میکردند که دل آدم به رحم میآمد و بهشون غذا میداد ،یکی دوتاشون هم بچه دنیا آوردن اما آنها هم ضعیف بودند ،مادرهای آن بچه ها هم طی اتفاقات ساده ای مردند

    باز هم این چرخه ادامه پیدا کرد و همسایه هاباید به این بچه های جدید غذا میداند و اینبار منم به جمعشان پیوسته بودم البته منطقم این بود که دارم اضافات گوشت و استخون خانه ام را بهشون میدم اما بیشتر حس دلسوزی،تائید شدن ،ثواب کردن و…بود این فایل استاد بهم کمک کرد به دور از این احساسات کار درست را انجام بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1588 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز چهل وپنجم روزشمارتوانایی تشخیص اصل ازفرع..

    خیلی طول کشید تا من این واقعییت رو درک کنم که دلسوزی وترحم ودل رحمی من نمی تونه کسی رو تغییر بده( نجات بده از اون موقعییت بدی که از نظر من توش گیرافتاده)…

    خیلی طول کشید چون من یه باور مذهبی خیلی قوی توی ذهنم داشتم از قدیم که از قرآن وکلام خداوند اومده بود، اونم این بود که باید به یتیمان وفقرا ونیازمندان کمک کرد و رابطه های خانوادگی وخویشاوندی رو محکم نگهداشت و ازشون محافظت کردو اونچه که از مال واموال دارایی هست بایدبخشید به نزدیکان و نیازمندانی که میشناسیم و….

    خلاصه کلی از این باورها وعقاید توی ذهنم می چرخید البته نامفهوم وغیر قابل درک…

    فقط کور کورانه میخواستم اجراش کنم والبته که اجراش هم میکردم ..

    ولی از اونجایی که نه خودم رو میشناختم نه خداوند وقوانینش رو،با پیروی از اونچه که از خانواده و مدرسه وجامعه و…یاد گرفته بودم به زم خودم داشتم به دیگران کمک میکردم…

    مثلا یادمه برای خواهرام ومادرم با اولین حقوقم لباس و هدیه خریده بودم تو سن 17 سالگی، بعد ازشون توقع داشتم که با من مهربونتر باشند ویا اگه اشتباهی کردم نادیده بگیرند، یا تو چشم مادرم عزیزتر بشم ، یا اینکه خواهرم بیشتر به من توجه کنه تا دوستاش …

    خلاصه که داستان داستان باج و رشوه دادن بود ولی انموقعه ها اینو نمیدونستم که من مثلا دارم کار خیر خوبی انجام میدم اما در ازاش توقع داشتم که طرفم برام جبران کنه خیلی جاها توی زندگیم به این شکل رفتار میکردم …

    از جون ودل وپول و وقت با ارزشم تا احساسات وعواطف و ابروم رو میذاشتم تا مورد توجه وتایید دیگران باشم، تا دیده بشم، تا دوست داشتنی باشم ..

    یا میشد ساعتها وحتی روزها وهفته ها وماهها وقت میذاشتم با شخصیکه برام عزیز بود حالا درگیر اعتیاد بود یا بیماری شخصیتی داشت یا حتی بیماری جسمی وروحی داشت صحبت کنم و دلسوزی وترحمم باعث شد بود بخوام مثلا شرایط زندگی طرفو وشخصیتش رو عوض کنم….

    جالبه از یه جایی به بعد توی زندگیم با این عنوان که کسی قدر منو نمیدونه، همه نامرد و نامهربون هستند، اصلا طرف بره به جهنم، اصلا به من چه بذار هربلایی سرش میاد بیاد …

    یا اینکه از روی خشم وحسادت وقتی می دیدم همونکه دلم براش میسوخت وکلی وقت وانرژی واحساس و پول و عواطفم رو براش خرج کرده بودم حالا شرایط خوبی داشتو اصلا منو آدم حساب نمیکرد و کلی توزندگیش پیشرفت کرده بود،میگفتم دیگه نباید دلم به حال کسی بسوزه دیگه نباید در حق کسی خوبی کنم دیگه یه قدمم برای کسی برنمیدارم حتی اگه عزیزترین شخص زندگیم باشه!!!! باز از انور بوم میفتادم!!!

    لطف خداشامل حالم شد و این اواخر باشما استادعزیزم آشنا شدم واز طریق اگاهی های ناب شما تونستم سرسوزن به خودشناسی وخداشناسی وجهان شناسی برسم، تازه می تونم درک کنم که مهمترین کار من توی زندگی اینه که تمرکزم رو بذارم روی روابطت خودم وخدای خودم وسعی کنم هر روز این رابطه رو برمبنای عشق ودوستی محکمتر کنم..

    یادگرفتم که من خودم خالی از عشق ومحبت هستم ومحتاج توجه، پس سعی میکنم خلع های خودم رو با کار روی زندگی توحیدی ومعنویم پر کنم تا جاییکه بتونم به خودم عشق بدم به خودم محبت کنم ودوستدار خودم باشم وبه احتیاجات خودم توجه کنم…

    و اون تایم وزمانی رو که برای دیگران صرف میکردم الان تا حدود زیادی صرف توجه به زندگی شخصی خودم می کنم،تا بتونم حداقل خودم انسان مفید وارزشمندی باشم…

    نه اونقدر دل رحم و دلسوز و از خودگذشته باشم نه سنگدل وبی رحم و بی توجه به عزیزانم واونایی که نیاز به توجه وعشق ومحبت وحمایت من دارند..

    یه جورایی دارم یادمی گیرم تعادل برقرار کنم بین این دوتا، سعی می کنم بدون توقع برگشت به کسی محبت کنم و نیازهاشو برطرف کنم..

    دارم یاد می گیرم وقتی به دیگران از عشق ومحبت و وقت وانرژی وپول وداراییم ببخشم که دیگه مناظر جبران از طرف شخص مقابلم نباشم..

    برای ارامش وشادی روح وروان وقلبم خودم وباعشق انجامش بدم …

    برای رضای خداوند…

    اگرچه هنوز اول راهم ودارم تمرین می کنم که به شخصییتم نظم بدم، ولی خدارو هزاران بار شاکرم که با آگاهیهای شما آشنا شدم ودارم باهاشون زندگیمو میسازم…

    زندگی که هوشیارانه هست، زندگی که بر پایه دریافت الهامات وعمل به اونها هر روز شکلش میدم نه از روی جهل ونادانی و خودمحوری و با باورهای نادرست وآسیب زننده…

    همینکه بتونم اونقدر خوب زندگی کنم که به خودم ودیگران آسیبی نزنم، باری روی دوش کسی نباشم، بتونم اونقدر اروم وبی حاشیه زندگی کنم که الگوی خوبی باشم برام ارزشمنده …

    استادبی نظیرم، بی نهایت ازتون سپاسگزارم که به ساده ترین وراحترین شیوه درس درست زندگی کردن رو به ما می آموزید..

    در پناه امن خداباشید هرلحظه وهمیشه انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1095 روز

    به نام خداوند مهربان

    روز 79سفرنامه

    سلام استاد عزیز مریم خانم گل و دوستان عزیزم

    تو یک کلام بخوام بگم که باز هم مثل تمام فایل ها موقع گوش دادن چیزی در درونم گفت:توحید

    خب واقعا هم همینطور هست

    مورد اول ،کسی مثلاً میاد حامی حقوق بشر و فلان و فلان میشه هشتگ میزنه واین کارا می کنه که فکر می‌کنه می‌تونه تو زندگی دیگران تاثیری بذاری که این خود خود شرک است ما هیچ تاثیری نه در جهت مثبت نه در جهت منفی نمی‌تونیم تو زندگی دیگران داشته باشیم ما نه کسی میتونیم خوشبخت کنیم نه بدبخت.

    مورد دوم اینکه کسی که خودش فک می‌کنه دیگران عامل بدبختی و خوشبختیش هستند هم خودش شرک هست که منتظر دیگران هست برای خوشبختیش.

    توی فایل توحید عملی قسمت 6استاد گفتند اینکه کسی تو زندگی من نمیتونه در جهت خیر کمکم کنه زود متوجه شدم ولی کسی که هم نمیتونه در جهت منفی و شر به من آسیب برسونه دیر متوجه شدم.کسی با قوی بودن یا ضعیف بودنش نمیتونه

    چه در جهت منفی یا مثبت زندگی ما تاثیر داشته باشه پس چرا چشممون به دست های دیگران هست چرا دست گدایی دست خواهش دست التماس به سمت دیگران دراز می‌کنیم چرا فک می‌کنیم مثلاً ازگر سیاه پوستیم اگر دگر جنسیم اگر کسی حقمون خورده و…… کسی می‌تونه بیاد و حق ما بگیره و بهمون بده

    ما باید خودمون قوی باشیم.خداوند قدرت و توانایی به همه ما داده فقط نشناختیم وقتی توانایی این به کسی میده که هر دوتا دستا معلول هستن و نقاشی میکشن این یعنی قدرت خدا و قدرت اون فرد چون ما که دست داریم نمی‌تونیم با پامون حتی اسسمون بنویسیم نه که نتونیم نه اشتباه گفتم نخواستیم.چون از دایره از منطقه امن مون خارج نشدیم تا وقتی دست بوده دیگه چه نیازی به کشیدن نقاشی با پا هست .

    بحث این کمک به فلان گروه و فلان گروه دیگر همینطور هست اگر کسی می‌تونه، زندگی خودشه بلند شه و شروع کنه زندگیش تغییر بده نه که بشینه دیگران زندگیش تغییر بدن که ممکن نیست و باید خودش بلند شه هدف هاشو آرزو های خودش تیک بزنه

    یک ماه قبل رونالدو اومده بود ایران فاطمه عزیز نقاشی که با پاهاش عکس رونالدو کشیده بود دیدین ،من اصلا از پشت پرده این قضیه نه چیزی می‌دونم و نه دوست دارم بدونم ولی صحنه ای که من دیدم برام نشونه معجزه بود نشونه تیک خوردن هدف فاطمه خانم.

    اینکه استاد میگن شما شروع کنیم شما تلاش تون در جهت با خواسته هاتون بکار گیرین اینکه باورهامون باید هم جهت با خواسته هامون بشه تا کن فیکون بشه همینه .خیلی ها بودند ثروتمند دست و پا سالم به قول خودشون فلان شخص آشنا داشتند. و می‌خواستند براشون پارتی بازی کنه ولی نتوانستند رونالدو ببینن ولی این خانم صددرصد آرزو شو باور کرده بوده تو ذهنش شدنی بوده باورهای قدرتمند در جهت خواسته اش داشته جهان هم کرنش کرده در مقابل این خانم .

    خداوند و جهان به طور کاملا طبیعی رونالدو آورده ایران آورده فلان جا تا فلان جا رونالدو بغلش کرد و بوسیدش و نقاشیش برداشت و پیراهن خودش بهش داده این معجزه نیست

    من نمی‌خوام رونالدو بت کنم من اصلا فوتبالی نیستم موضوع حرف من قدرت و توانایی فاطمه بوده.این خانم نه در گروه های حامی طرفداران رونالدو بودن نه ثروتمند بودند نه دوتا پا و دوتا دست سالم داشتند که بخوان دو بزنن پشت اتوبوس نه کسی برای ایشون هشتگ زدو تبلیغ این خانم کرد و این خانم مظلوم جلوه داد نه هیچکدوم از این کارا نشد .این خانم با نهایت عزت و احترام رو صندلی شون نشسته بودند و اینکه استاد میگن خداوند به صورت کاملا طبیعی شما با خواسته می‌رسونه همینه ،و رونالدو اومدن پیش ایشون

    جهان مقابل عظمت قدرت توانایی باورهای درست فرکانس مناسب این خانم کرنش کرد .

    من شنیدم تو این جریان خیلی ها دست و پاشون شکسته بود یا خورده بودند زمین یا لاستیک اتوبوس پاشون گرفته بود یا از کوه افتاده بودند خب این نشون دهنده گروهی از افراد ضعیف جامعه هست که باید هم این بلا هاسرشون بیاد میومدن گریه و التماس که ما فلانی ببینیم فاطمه خانم خیلی راحت و طبیعی بدون اذیت شدن به خواسته اش رسید

    منظور من در این مثال داشتن قوای بدنی و زور و بازو بیشتر نیست قدرتمند بودن از لحاظ باور از لحاظ ذهنی از لحاظ فرکانسی هست

    کسی قدرتمند هست که احساس لیاقت داشته باشه،کسی قدرتمند هست که عزت نفس داشته باشه و پایه تمام موفقیت ها و سعادت در دنیا و آخرت عزت نفس است .

    استاد میگن تو حتی اگر قدرتمند باشی در زندگی خودت پیشرفت کرده باشی هم نمیتونی به دیگران کمک کنی جز اینکه اینقدر در کارت پیشرفت کنی که الگو باشی که دیگران هم تورو ببینند بگن که دیدی این تونست من هم میتونم وگرنه کاری دیگه از دست ما قدرتمند برنمی‌آید یا کاری دیگه فلان قدرتمند نمیتونه برای ما ضعیف ها انجام بده .

    اینکه تو مقاله نوشته بود که آره قدرت همیشه خوب نیست یه جورایی منظورش این بود که باید به ضعیف ها رحم بشه و قدرتمند ها احساس ندارن یاد یکی از مثال های همیشگی استاد افتادم :

    دانش آموزان یک کلاس فقط دوتاشون هستن که منظم درس خون و نمونه هستند این دونفر بورسیه میشن یا فلان دانشگاه قبول میشن بعد کسی که معدلش 9شده بیاد بگه نه شما دارین به ما ظلم میکنید شما نباید ما ترک کنین شما باید حامی ما بشین نه به بورسیه نه به تبعیض دانش آموزی نه به فلان و…….اگر بیاد بگه اون دوتا دانش آموز میگن بابا جان درس که یکی بوده معلم که همون معلم هوردومون بوده مدرسه که برای هردومون یکی بوده فقط من درس خوندم و هرروز تو کوچه و خیابون گشتن و تفریح نبودم تو بودی حالا من هم بیام تو تیم تو از امتیازم استفاده نکنم ؟؟؟؟؟؟؟ این با عقل جور در میاد

    حالا ما هم همینطور

    کسب که قدرت و توانایی داره کسی که تلاش می‌کنه کسی که باورهای درست داره از امکانات از توانایی ها از زندگیش لذت نبره بخاطر بقیه مردم که فقیر نیازمند ضعیف هستند.

    بابا قانون که یکی بوده خدا به همه عقل و شعور داده و خدا هم که همون خدا بوده جهان هم که همون جهان و دنیا هست پس این احمقانه است بیاییم بگیم نه تو باید حامی حقوق فلان باشی تو نباید از امکاناتت استفاده کنی چون ما نداریم

    اینا همش شرک هست ما باید با دیدن افراد توانمند در هر حوزه ای الگو بسازیم برای خودمون و شروع کنیم کسی نمیاد به ما کمک کنه کسی هم نمیتونه ما بدبخت کنه ما هم نمی‌تونیم نه به کسی کمک کنیم نه به کسی ضرر برسونیم ما فقط با پیشرفت و ثروتمند شدن مون باید کمک کنیم جهان جای زیبا تری بشه.

    همه این حرفا گفتم و مثال آوردم که به خودم ثابت کنم به خودم نشون بدم تا مغزم مجاب بشه و دلیل و منطق ها ببینه و درست فکر کنه

    دوستتون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 856 روز

      سلام لیلای عزیز

      سپاسگزارم ازت به خاطر کامنت ارزشمندی که نوشتی و چه مثالهای عالی اوردین دوست عزیزم

      مثال فاطمه عزیز که با پاهاش نقاشی رونالدو رو کشیده بود و باورهای قدرتمندی برای خودش ساخته بود و خیلی راحت با عزت و احترام به خواستش رسیده بود

      مثال اون دو تا دانش اموز درسخون که بورسیه گرفتن و در جواب بقیه دوستاشون که ازشون خواسته بودن از بورسیه شون صرف نظر کنن واقعا عالی و منطقی بود

      ما تلاش کردیم، وقت و انرژی گذاشتیم، باورهای قدرتمند کننده ساختیم و این نعمت بهمون داده شده و در فرکانس دریافت این نعمت قرار گرفتیم حالا چرا باید به خاطر ضعف و کم کاری شما ازش صرف نظر کنیم؟!

      سپاسگزارم دوست خوبم که یاد گرفتم از کامنتت که ذهن قدرتمند و ساختن باورهای قدرتمند خیلی مهمتر از قدرت جسمی و زور بازوست

      چه بسیار افراد سالم با قوای بدنی بالا که نون ندارن بخورن و چه بسیار افراد معلول از لحاظ جسمی که خالق کسب و کارهای ارزشمندی هستن که خودشون خلق کردن با توکل و اععتماد به خدا و با خودباوری و عزت نفسشون و با ساختن باورهای قدرتمند کننده ی ذهنی

      هر کسی هر جایی هست الان، دقیقا جای درستشه

      من دقیقا حای درستم هستم، اگه طالب رشد و پیشرفت بیشتر و بیشتر هستم باید بیشتر و بیشتر باورهای قدرتمند کننده بسازم و بیشتر در عمل نشون بدم تغییر نگرشم و باورهامو

      هر کسی الان ثروتمنده، قدرتمنده حقشه که با لذت استفاده کنه از نعمتهایی که با پیروی و عمل طبق قوانین خدا و جهان بهش داده شده، و به بقیه هم اینچنین نعمتها داده میشه به شرطی که باورهای قدرتمند کننده بسازه و عمل کنه بهشون

      خدایا شکرت برای اگاهی امروزم که واضحتتر کردی برام قانونت رو از طریق لیلای عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    به نام خدا

    سلام به همگی و استاد عزیز

    روز 79 از روزشمار تحول زندگی من

    که واقعا از روز اول تا به الان زندگیمو متحول کرده

    امروز معنای قوی بودن رو بهتر درک کردم

    تو بچگیم همیشه بخاطر مسائلی که پیش میومد فکر میکردم انقدر باید قوی باشم که از پس همشون بربیام منتها اونموقع همش فکرم تو زور و بازو بود بدنمو قویتر کنم دیگه هیچی جلودارم نیست

    اصلا فکر کنم یکی از انگیزه هایی که باعث شد وارد حیطه ورزشی بشم همین قوی شدن بود

    اما جریان زندگی طوری پیش رفت که فهمیدم باید تو خیلی مسائل قوی بشم

    از همون نوجوونی وقتی تصمیم گرفتم که باید مستقل بشم، جهان هم خیلی خوب دست بکار شد بعضی جاها خیلی چوبش خیلی درد داشت ولی لازم بود که یادبگیرم با قدرت پیش برم، خودمو جمع و جور کنم که کم نیارم

    که فکر میکنم همین خواستم برای بهتر شدن، تغییر کردن و.‌‌. باعث شد که باشما آشنا بشم و وارد مداری بشم که خیلی بهتر و اصولی تر پیش برم

    استاد جان

    الان میتونم با اعتماد بنفس بگم که منم یه دختر قوی هستم که میتونم از پس مسائلم بربیام که میتونم قدم های بزرگتری برای خودم بردارم که میتونم راهی که انتخاب کردم با لذت برم

    سپاسگزارم بخاطر وجود شما و خدای عزیز با قوانین شگفت انگیزش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    روز 91 ، فصل سوم روز شمار تحول زندگی من:

    در روز 79 هم این فایل رو گوش دادم و کامنت گذاشتم.

    امشب که مجددا این فایل رو پلی کردم

    باز هم به این نتیجه رسیدم که من باید خودم خالق زندگی خودم باشم و از عوامل بیرونی انتظار نداشته باشم بیان و بخواهند منو خوشبخت کنند.

    من به عنوان یک زن و یک انسان باید مهارتهایی رو یاد بگیرم که بهم کمک کنه قوی تر باشم با اراده تر باشم مصمم تر باشم و زندگیم قشنگ تر بشه.

    مهارت هایی مثل کنترل کانون توجه

    کنترل و فیلتر کردن ورودی های ذهنم

    خوراک ذهنی مناسبی داشته باشم

    مهارت رانندگی

    مهارت زبان انگلیسی

    مهارت ارتباط برقرار کردن

    ایجاد باورهای درست در زمینه روابط ،خدا و معنویت ،ثروت ،خودم ، سلامتی در وجودم و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید

    «اگر میخوای زندگیتو اونجوری که دوست داری تجربه کنی ،قوی باش ،مُشرک نباش»

    «خانمی, خانم قوی باش و با موفق شدن و نتیجه گرفتن به خودت کمک کن»

    «مهم نیست چقدر به کمپین …میپیوندی ، وضعیت اونا همیشه همونیه که بود تو کمکی به هیچ کسی نمیتونی بکنی»

    استاد عباسمنش عزیزم هرکسی که قانون رو درک کرده باشه ، میدونه که هرکسی نتیجه فرکانس های خودشو میگیره دیگه دلسوزی معنی نداره

    هرکسی بدونه تنها قدرت جهان رّبِ دیگه دخالتی توی اراده کردن جهانش نمیکنه و شرک نمیورزه، هرچند که دخالت ما تحت هر شرایطی بی فایدست و بی تأثیر،البته احتمالا برای خود شخص دخالت کننده ضرر هایی در پی داره چون داره مخالف قوانین جهان عمل می‌کنه …

    Physics does not change

    استاد عباسمنش عزیزم چند سال قبل که بیماری همه گیر( کرونا) اومده بود طبق این جنس از صحبتهای شما ،من تمام تمرکزمو روی قوی شدن خودم گذاشتم و خداروشکر بدون کووووچکترین آسیب روحی و جسمی ازش عبور کردم

    و همچنان در این مسیرثابت قدم هستم و به اصل بهبود دائمی خودم پایبندم تا یک زن قوی باشم و زندگی که دوست دارم و لایقش هستم رو بسازم ،بنظرم اگر کسی قلبا قوانین رو درک کنه ، که من طی این شش سال کار کردن روی خودم، از طریق آموزش های شما، مقداری درک کردم ،

    دیگه تمام تمرکزمو فقط روی بهبود خودم میذارم، چون باور کردم تأثیر عوامل بیرونی روی من صفره ، و من عوامل بیرونی دیگرانم پس تأثیرم درهر صورت باز صـــفره ،

    من مسئولیت صد درصد زندگیم به عهده ی خودمه پس طبق این قانون دیگه ضعیف بودن مساوی با تجربه ی زندگی ناخوشایند و مرگ با خفت و خدا می‌دونه اون دنیا که امتداد زندگی اینجاست چه ادامه ی ناخوشایند دیگه ای در انتظار، انسانهایی باشه که قانون رو درک نکردن و رو خودشون کار نکردن و قوی نشدن.پس من با قدرت ادامه میدم و لذت میبرم ازاین مسیر و می‌دونم که اگر باخواسته هام هماهنگ باشم وارد تجربه ی زندگیم میشن …

    به یاری خداوند پیروزی بزرگ نزدیک است و خداوند بهم بشارت داده است .

    درآینده ای نزدیک شرایط کنونی من تغییر خواهد کرد .

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی های ناب و زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز‌و خانم شایسته ی زیبا

    روز 91 ام و تعهد من!

    یادمه روز 79 ام که همین فایل بود نوشته بودم ک من میرم پیش قاضی و اصلا برای ترحم گرفتن ازش ،خودمو ضعیف جلوه نمیدم و خیلی محکمو رو راست حرف میزنم

    من رفتمو طبق اموزه هام عمل کردم

    نتیجه این شد که قاضی خودش با من و خواسته ی من هم فرکانس شد و رای بعد از 6 سال به نفع من شد،یعنی به نفع خودم ایجادش کردم

    وقتی باور قبلم‌این‌بود ک قاضی رو باید احساساتی کنمو نظرشو جلب کنم اشک بریزم یا این‌چرندیات طبق گفته ها و باورهای وکلا و ادمهایی ک در مورد دادگاه خانواده بهم پیشنهاد میدادن

    نتایج این بود که 6 سال درگیر بودم

    ولی حالا باور ساختم که اون قاضی ادمه منطقی و دلایله‌راسته من،نتیجه رو‌میسازه

    ساخته شد شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: