موسیقی آرامش بخش تجسمی برای ایجاد احساس خوب و شگفت انگیز ابزاری بسیار کارا می باشد ، مجموعه موسیقی های زیر توسط شخص استاد عباس منش مورد استفاده قرار گرفته است و برای تجسم خلاق بسیار کاربردی می باشد ، در زمان هایی که در منزل و یا مکانی هستید که تجسم کردن را آغاز می کنید ، می توانید از این مجموعه موسیقی استفاده نمائید.
سلام به استاد عزیزم و بانو مریم شایسته عزیزم
من قبل از اینکه با قانون آشنا بشم در گذشته توی زندگیم ناخودآگاه از تجسم استفاده کرده بودم یکباراز تلویزیون برنامه جشنواره شبهای تابستان کیش رو دیدیم تو اون برنامه یه خانم یه ماشین تیبا برنده شد
من خیلی خوشم اومد گفتم چقد خوب که تیبا برنده شد توذهنم گفتم کاش منم داشتم همیشه این صحنه توی ذهنم بود حتی همون روز قیمت اون روپرسیدم گفتن تیبا الان قیمتش ۲۵م تومن هست همیشه تیبا توی ذهن من زنگ میزد همش اون صحنه برنده شدن تیبا تو ذهنم بود با قیمش که بهم گفته بودن من اثلا اون موقع نه شرایطش رو داشتم نه قصد خرید ماشین رو تا مدت ها بعد یه شرایطی پیش اومد رفتم شرکت سایپا پراید ثبت نام کردم من واریزی اولیه رو انجام دادم تا اینکه بعداز مدتی پیام اومد برای واریزی بعدی پول من جور نشد و نرفتم تا اینکه بعداز مدتی پول جور کردم رفتم سایپا گفتن دیر اومدی فعلا ماشین پراید نداریم فعلا مشخص هم نیست باید صبر کنی چون ماهای آخر سال بود من دوست داشتم که برای تعطیلات نوروز ماشین داشته باشم ناراحت شدم رفتم پیش ریُس شرکت سایپا خواستم ببینم میشه کاری کرد اول شاکی شد که چرا دیر اومدی بعد گفتم پولم جور نشده بود من بهشون گفتم مخوام تا آخر سال ماشین رو تحویل بگیرم گفت ظرفیت پراید پر شده اولویت با کسانی هست که پول رو تکمیل کردن بعد خودش پیشنهاد داد گفت اگر بخوای می تونیم تیبا بهت بدیم البته یکم پول پیش تیبا بیشتره ولی اقساطشو همون شرایط پراید باشه البته شرایط اقساط پراید خیلی برای من بهتر بود گفت اسم شما الان برای پراید ثبت شده باید از تهران پیگیری بشه خودش همون لحظه با تهران تماس گرفت یکنفر رو مامور رسیدگی به این کار کرد گفت تا فردا صبر کن فردا رفتم شرکت سایپا گفت انحام شده یکماه قبل از عید تیبا میرسه دستتون جالب اینکه قیمتش نزدیک ۲۵م تومن دراومد برام بعداز عید همون سال قیمت ماشین رفت بالا من با بهترین شرایط همون تیبای که توی ذهنم بود خریدم
تجسم بعدی من برای گواهینامه بود من همیشه بخودم میگفتم رانندگی خیلی سخت دنده عوض کردن برام خیلی سخت بود میگفتم من هیچ وقت یاد نمیگیرم تا اینکه یکبار سوار یه ماشین شدم رانندش خانم بود خیلی راحت با تسلط کامل رانندگی میکرد
اون لحظه من تمام حواسم روی دنده عوض کردن اون خانم بود که خیلی راحت این کار رو انجام میداد اینقدر این کارش تو ذهن من جذاب و راحت شد که همش بهش فکر میکردم میگفتم چقد راحت وقتی توی تاکسی می نشستم میرفتم جلو کنار راننده فقط تمام تمرکزم روی دنده عوض کردن رانتده بود لذت میبردم تحسین میکردم بعد رفتم برای گواهینانه ثبت نام کردم وقتی اولین بار نشستم کنار مربی آموزش میدیم باور نمی کرد که من اولین بار نشستم پشت فرمون میکفت تو قبلا رانندگی کردی چون خیلی تمرکز کرده بودم ناخودآگاه انجام میدادم خیلی راحت رانندگی رو یاد گرفتم
تجسم بعدیم خونه خریدیم ما مستاجر بودیم باید سالی یکباراسباب کشی میکردیم از این خونه به اون خونه توی یه محله می نشستیم که روبروی خونه ما خونه های بود مال بنیاد مسکن باور کنید نزدیک یک سال بعضی صبحا که همسرم میرفت سر کار من در خونه رو باز میکردم اون خونه ها رو میدیدم به خدا میگفتم کاش میشد یکی از این خونه ها رو بخرم باور کنید مثل یک عکس حک شده بود توی ذهنم همش بهش فکر میکردم تا اینه خونه ای که ما مستاجر بودیم فروخته شد باید از اونجا میرفتیم به همسرم گفتم امسال خونه باید رهن کنیم که اجاره ندیم توی فکر رهن بودیم که یه نفر دست خدا شد که دنبال خونه برای یه نفر دیگه بود املاک ظاهرا یکی از همون خونه ها پیشنهاد داده بود بهش به من زنگ زد گفت خونه براتون پیدا کردم که بخرین من بهش گفتم ما پول خرید خونه نداریم فقط میتونیم رهن کنیم گفت این خونه صاحبش به علت مهاجرت قیمت خوب میده بطور معجزه آسای جور شد با یکم بیشتر از پول رهنی که ما داشتیم از همون خونه های بنیاد مسکن خریدیم
واقعا تجسم بی نهایت قدرت داره خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیزم 🌷🌷🌷