موسیقی هایی برای تجسم خواستهها - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2014/07/music-tajasomi7.jpg
400
510
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 12:46:572023-01-08 09:32:34موسیقی هایی برای تجسم خواستههاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وعرضض ادب
استاد من راننده سنگین هستم و تا یه ماه پیش راه رو اشتباه میرفتم و خیلی از اتفاقهای بدی که برام افتاده الان که دقت میکنم میبینم حاصل تجسم گاه بیگاه خودم هست و راست حسینی تا حالا هم هیچ موقع نخواستم رو خودم کار کنم و همیشه از دیگران انتظار داشتم تا عوض بشم ونتایجش هم بی نهایت بد بود مثل روابط خیلی بد کار رانندگی روزی بیست و یک ساعت به مدت دوازده سال ولی الان که این درسها رو از شما میشنوم قلبم میگه آره درسته خیلی هم درسته و یه آرامشی دارم و تو این یک ماه هر لحظه که تونستم افکارم رو کنترل کنم و احساسم رو خوب کنم واقعا اتفاقهای خوبی برام میفته حتی تو احساس خوب از کنار پلیس رد میشم انگار منو اصلا نمیبینه و خیلی اتفاقهای خوب دیگه
ولی باید اعتراف کنم برا کسی که چهل سال با افکار قبلی زندگی کرده خیلی مشکله ولی من به خودم قول دادم باید تغییر کنم و اینجا به همه دوستان وخود استاد قول میدم که بعد تغییر وکسب موفقیت های بزرگ بیام و توضیح بدم
ممنون
به نام خدای هدایتگر…
سلام آخه مگه میشه اینقدر دقیق و درست که مو لا درزش نمیره،استاد از شما و باورهای قدرتمند و توحیدتون سپاسگزارم و شما رو بی نهایت بینهایت تحسین میکنم…
من امروز کیف پولم گمشد و نجواها آمد و بهم ریختم و همش میگفتم هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست من که حالم خوبه و در مسیر درست هستم حتما خیریتی داره و برخورد با تضادها درسی برای من حتما میخوام برم مدار بالاتر و از پس نجواها بر نیامدم و آمدم سایت زدم رو ی نشانه ام و در کمال تعجب این صفحه باز شد و پیش خودم گفتم خوب درسش اینه الان یه نا خواسته پیش آمده باید بتونم کنترل ذهن کنم و تجسم کنم که کیفم پیدا شده و زدم روی اولین کامنت پر امتیاز بانو زیباااااا…و در کمال بازم تعجب و تند شدن ضربان قلبم تجربه زیبا خانم هم گم شدن کیف پولش بود و با احساس خوب و تجسم کیفش پیدا شد و خداوند با این صفحه استاد با من حرف زد و گفت کنترل کن و تجسم کن احساست رو خوب نگه دار وقته تمرین و عمل کردن به آگاهی ها در وسط میدان و اینه درسی و نکته گم شدن کیفم انشالاه این روزا یه آدم منصف و خوش قلب بهم زنگ میزنه و کیفم رو میرسونه دستم و من هم براتون خبرش رو مینویسم
زیبا خانم گفت یه 50 تومنی توی کیفش بوده منم داشتم با یه دلار حالا خرجش میکنم و باور میکنم همه چیز فرکانسه…
استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم و همه دوستان که تجربه هاشون رو مینویسن و به خیلی ها کمک میکنن…سپاسگزارم
به خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز من دوره دوازده قدم رو از خواهرم گرفتم وگوش میدم و از اونجا گفتن که تجسمی که از بچه گی تون کردین و الان بر آورده شد بگم من خیلی بچه بودم از اونجا که زن عمو اینام کنار ما همسایه بودند که برادر زاده شون تهرانی بودند و ما روستایی بودیم و اون خواهرزاده اش تازه نامزد کرده بود و اسم نامزده اقارضا بود و اونا خیلی رابطه ی خوبی با هم داشتن و من اونا رو میدیدم و کلی لذت میبریم و بعدش همش با خودم فکر میکردم منم ازدواج کردم و اسم شوهرم آقا رضا هست و خیلی لذت میبردم و الان دقیقا همسرم خیلی رفتارش همونی هست ما الان 15 سال هست با همیم و رفتارش اینه نامزدی هست با من و راستی اسمش هم هست علیرضا ولی همه خانواده ام بهش میگن آقا رضا و من بعد از چند سال یادم آمدم که خودم این تجسم رو انجام میدادم و خیلی حس خوبی دارم خدایاشکرت بابت این مسیر الهی دوستون دارم استاد عاشقتم
سلام بر استادِ جان و دوستان عزیزم
بابت این آگاهی از خداوند ممنونم که منو در مسیر این دوره قرار داد و از طریق کلام قدرت بخش استاد بهم یاد داد که با تجسم خواسته هام میتوانم ی خالق باشم الهی شکرت
امروز وقتی که فایل صوتی جلسه دوم رو داشتم گوش میکردم استاد راجب تجسم که صحبت میکردن کلی از اینکه میتوانم خلق کنم سر ذوق اومده بودم کلی احساس توانمندی میکردم که منم میتوانم و همون موقع وقتی که راجب تجسم ی چیزایی دستگیرم شد فایل stop کردم شروع کردم به تجسم خواستم که میخواستم ی عزیزی رو ببینم چون خیلی دلتنگش بودم در صورتی که بهم گفته بود نمیتونه بیاد همون طور که داشتم تجسم میکردم حسو حال فوق العاده عالی داشتم و داشتم با جملات مثبت خودمو توو اون شرایط اکی شدن خواستن میدیم که بعدازظهر بهم زنگ زد و گفت که میخوام بیام دنبالت و منم که توانسته بودم خواستمو خلق کنم کلی حال کرده بودم و این شروعش بود و من میخوام قدرتمندانه خواسته هامو خلق کنم.
به امید آگاهی و رشد روز افزون همگی :)))
به نام الله مهربان و وهاب،
باسلام خدمت استاد عباسمنش بزرگ وخانم شایسته عزیز،
وهمچنین عرض سلام خدمت دوستان هم فرکانسی وپرانرژی،
اول از همه باید ازخداوند بزرگ ومهربان تشکر کنم که مرا هدایت کرد تا از آموزههای استاد عباسمنش استفاده کنم
راستش من اولین کامنتی هست که میگذارم ،چون واقعا داغ داغ هست از نتیجه اجرا کردن ستاره قطبی وتجسم ،من قدم اول را که تهیه کردم به قول استاد که گفتن درهمون قسمت اول قدم اول نشانه ها را میبینی برای من همینطور شد چون یک واحد اپارتمان در یکی از شهرهای بزرگ داشتم وحدود دوسال بود گذاشته بودم برای فروش ولی بخاطر نداشتن بالکن و شرایط خاص دیگر ،مشتری نداشت وهمچنین برای رهن واجاره هم هزار ایراد میگرفتن ولی به لطف خدا همان روزی که قدم اول را تهیه کردم وآموزش های آن وتمرینات آن را اجرا کردم حدود یکی دو روز شد که از املاکی همان شهر تماس گرفتن وگفتندیک خریدار واحد شما را بازدید کرده وپسندیده ومنتظر شما برای قولنامه هستند که به چه راحتی وزیبایی آن را فروختم با کمک خدا،واین اولیش بود،،،
دوماینکه از روزی که تمرین ستاره قطبی قدم اول را انجام دادهام تقریبا اکثر خواسته هایم تا شب تیک مثبت میخوره،تا اینکه رسیدم قدم دوم را بکمک خداوند مهربان تهیه کردم وقسمت اول که دوباره درمورد ستاره قطبی هست را تمرینات انرا انجام میدم ونکته ای که نظر من را جلب کرده این هست که دراین قسمت هرچیزی را که به نظرم یه کم خواسته بزرگتری میاد را عمدا مینویسم وچون استاد میگه که خواسته هاتون راکم، کم بزرگتر کنیدومسیرتکامل را به نوعی رعایت کنید من هم این کار را انجام دادم وشب ها که آنها را چک میکنم میبینم مثلا از 20تاخواسته 14تا تیک مثبت خورده واون 6تا هم به قول یکی از دوستان همین دوره مینویسم در دست اقدام وازخداسپاسگزاری میکنم وبه طرز عجیبی بعد از چند روز میبینم که اونها هم مثبت شد،وچیزی که متوجه شدم این هست که هرچی تمرکز،وانرژی واحساس خوب وبیشتری را با آن خواسته همرا ه کنی زودتر مثبت میشه ولی تا الان هرچی را که درخواست کردم دیدم که به قول استاد حتما انجام میشود وبستگی به خودمون دارد که با چه انرژی وحسی درخواست کنیم
سومنتیجه عالی که من از ترکیب تمرین ستاره قطبی قدم دوم وتجسم دیدم که گفتم داغ داغ هست ،این بود که من یک جعبه انگشتر دارم ویه روز آمدم ویکی از انگشترهای را برداشتم تا دست کنم واز آنجایی که دوتا از آن انگشترها نگین آنها آزاد وبه قولی لق شده بودن مدت زیادی بود که آنها را نپوشیده بودم وگذاشته بودم ببرم آنها را درست کنم ،ولی اون روز اصلا انگار یادم رفته بود با دیدن ان انگشتر یه چیزای یادم اومد که این یکی از اون دو انگشتر هست ولی بازهم گفتم امتحانش کنم وبا چند ضربه دیدم انگار موردی نداره وگفتم شاید این نبوده ومن اشتباه میکنم وبالاخره آن را پوشیدم ورفتم بیرون ،تقریبا ظهر بود که یهو نگاهم به انگشتر افتاد دیدم نگین نداره از آنجا که این انگشتر هم یه جورایی دوست داشتم اولش یه کم نارحت شدم ولی فورا به خودم یاد آوری کردم که توقسمت دوم قدم دوم هستی والان موقع تمرین عملی ودیدن نتیجه هست و گفتم اگر این خواسته ام انجام شد حتما نتیجه را کامنت میکنم وبه این صورت فورا برگشتم به حس وحال خوب و اون نگین را تجسم کردم وگفتم اون نگین مال من هست وبه زودی پیدا میشود.به من بر میگردد وآنرا همچنان تجسم کردم که پیدا شده ومن آنرا دارم میبوسم واز شدت شوق گریه وسپاسگزاری میکنم وهمچنین فردا هم جز خواسته های ستاره قطبی نوشتم وان را رها کردم، واین هم بگم که همون روزی که آنرا گم کردم شروع کرده بودم به گشتن وهمه جا را نگاه کرده بودم حتی جلو پای ماشینم را ولی پیدا نکردم تا اینکه دوروز بعد رفتم ماشینم را بردم کارواش ،واون لحظه طلایی اینجا بود که انگار یه نفر بهم گفت زیر صندلی ماشین هم نگاه کن ومن همینجوری که نگاه کردم دیدم انگار یه چیزی مثل پوست تخمه اونجا هست ودست بردم که مطمئن بشم دیدم همون نگین انگشتر هست من که مات ومبهوت واشک در چشمانم حلقه زده بود آنرا میبوسیدم واز خداون وهاب تشکر میکردم وانجا گفتم پس قانون خدا به درستی دارد کار میکند،از اینکه خیلی طولانی نوشتم مرا ببخشید چون میخواستم یک ردپای ازخود به جا گذاشته باشم وهمچنین نقطه امیدی برای خودم ودیگر دوستان باشد برای ادامه پر قدرت مراحل بعد، پس فعلا خدا نگهدار
سلام خدمت همه دوستان واستاد عزیز
حالم این روزا مثل گذشته نیست دیگه ی آدمه جدیدی شدم
تغییراتو تو زندگیم دارم حس میکنم…خدایا واقعا سپاسگزارم
ازامروز که این موسیقی تجسمی درسایت دیدم با ی هدفون دائم دارم خواسته هامو توذهنم تجسم میکنم واز زندگیم لذت میبرم
خدااااااااایا واقعا سپاسگزارم بابت این حال خوب
سپاسگزارم بخاطر هدایت هات
سپاسگزارم از استاد عزیز
سلام استاد عزیز
ای جانم
مگر داریم
مگر هست
مگر می شود
خدایا ممنون
خدایا سپاس
چقدر ذوق دارم
چقدر حالم عالی
هر زمان از خدا هدایت خواستم اینگونه من را شگفت زده کرد
اینگونه حال من را عالی کرد
برای من امروز این را رقم زد تا این فایل های زیبا را دانلود کنم و صبح به وقت بیدار شدن
شب به وقت خواب آنها را گوش بدهم
حالم را خوب کنم
از لحظات خوب خودم لذت ببرم
ای خدای من
می دانم که از حال خوب من لذت می بری
می دانم که از لبخند من حال می کنی
می دانم که از ثروت من تو به وجد می آیی
از تو ممنون هستم ای بهترین من
همیشه کنارم باش
رهایم من
دستان من را بگیر
از تو می خواهم که دوستم داشته باشی
من دوستت دارم
من به تو ایمان پیدا کردم
من تو را می خواهم
من تو را می خوانم
من تو را داشته باشم چه کم دارم دیگر
چه بخواهم دیگر
مگر می شود من خدایی به این نازنینی داشته باشم و در بمانم از مشکلات و گرفتاری ها
مگر می شود من خدایی داشته باشم که بخواهم و او سریع اجابت نکند
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام میکنم خدمت استاد خوبم و عزیزان حاضر در سایت
من تازه تجسم خواسته هامو شروع کردم و دارم تمرین میکنم
اما از تمرین ستاره قطبی 3 مورد خیلی مهم رو بدست آوردم که واقعا بعدش برمیگشتم به خودم میگفتم واقعا شد خدایا شکرت اتفاق افتاد و هر سری با یادآوریش دریچه های قلبم باز میشه و عمیقا خوشحال میشم از یادآوریشون
یکیش راجب دندونم بود که قبلا تعریف کردم واستون یکی دیگه اش جذب پول بود و یکی دیگه اشم تماس از طرف یک انسان باارزش تو زندگیم و شنیدن خبرای خوب طی اون تماس بود…
من اون شب بال درآوردم از خوشحالی تو مسیر برگشت به خونه اونقده که ذوق داشتم
خدا رو سپاسگزارم به خاطر این تجربه های خوب، به خاطر قرار گرفتن در این مسیر فوق العاده و سرشار از آگاهی😊💕
بنام خدا
سلام برپادشاه توحیدوآگاهی وعمل
سلام بر پادشاه ثروت وسلامتی جهان
فایل شماره6قدم ششم
چقدر لذت بردم وچقدر با تجسم دریم بورد خودم به احساس فوق العاده ای رسیدم
خدای خوبم شکرت شکر
شکرت ازاین همه احساس ناب
همه جا رفتم امریکارفتم
پاریس رفتیم
مصر رفتیم
بهترین ماشینها رو نشستیم
پیش استاد رفتیم کباب زدیم
بهترین موتور رو سوار شدم
چه حس نابی
آروی نشستم
یه زمین و ویلا شیک نزدیک استاد خریدم
یه احساس ناب رو تجربه کردم
خداروشکر
تمرین فایل شماره6
1-هرروزباشنیدن آهنگهای انگیزشی رویاهامون رو تجسم کنیم به شکلی که داریم لمسش میکنیم به شکلی که داریم باتمام حواس پنجگانه مون اون رو احساس میکنیم
هر چه احساس بهتر
اتفاقات ناب زیباتر ونزدیکتر
خیلی ممنونم ازشما استادعزیزم وخانوم شایسته عزیزم
سلام به استاد عباسمنش عزیز که اشنایی باهاشون شاید بزرگ ترین لطف خدا در زندگیم باشه… دوست داشتم درباره یکی از تصویرسازیهای جالبی ک تقریبا دوسال پیش انجام میدادم و الان واقعی شده صحبت کنم… البته اون زمان هنوز با این مباحث اشنایی نداشتم …. باید عرض کنم که من حدود ۹ سال از سن ۱۵سالگی توی بازار ساخت و قلم زنی ظروف نقره فعالیت کردم و شاگرد بودم ….تقریبا دوسال پیش زمانی ک با اتوبوس واحد به سمت محل کارم میرفتم همیشه تجسم میکردم که من فروش نقره خام انجام میدم و دائم مشغول قیمت دادن نرخ روز نقره به فروشگاه دارا و انجام معامله هستم حتی گاهی یه بازی کودکانه هم این وسط انجام میدادم و با تلفن همراه ب صورت فرضی ب مشتری هام قیمت میدادم … این موضوع گذشت و اصلا فراموش کرده بودم … ولی الان بصورت جزئی فروش نقره خام رو انجام میدم و چند ماهی هست ک اینکار خعلی عجیب کنار کارایی ک انجام میدم تا کسب روزی کنم قرار گرفته … تمرینی ک استاد دادن باعث شد به یاد بیارم ک من قبلا این جریان رو تصویر سازی کرده بودم و با این ک فراموش شده بود خعلی اسرار امیز الان جز فعالیت های کاریم هستش و قصد دارم ب زودی بزرگ ترین خام فروش نقره ایران باشم ….
یا حق