«آسان گرفتن» نه به معنای بها ندادن، بلکه به معنای تمیز دادنِ آنچه که ارزشِ بها دادن دارد از آنچه است که باید نادیده گرفته شود.
زیرا وقتی مسائل بی اهمیت را تشخیص میدهی و به آنها بها نمیدهی، یعنی به کانون توجهات و نقش آن در هدایت تو به سمت آنچه ارزشمند است، بها میدهی و سپس آسان میشوی برای آسانیها؛
«آسان گرفتن» نه به معنای بیتفاوت بودن، بلکه به معنای جدی نگرفتن مسائل بیش از اندازهی واقعیشان است؛ زیرا کار ذهن همواره بزرگتر، جدّیتر و مهمتر نشان دادنِ مسائل از آنچه است که واقعاً هستند.
«آسان گرفتن» به معنای فرار از مسائل نیست، بلکه به معنای اراده کردن برای روبرو شدن با مسائل و آسان گرفتنِ این فرایند به خودمان به وسیلهی «عجله نداشتن» و «برداشتنِ قدمهایی کوچک اما پیوسته» است و نتیجه همواره احساس خوب است؛
«آسان گرفتن» نه به معنای تصمیم نگرفتن، بلکه به معنای پیچیده نکردنِ فرایند تصمیم گیری به وسیلهی به تعویق نینداختنهای پی در پی است و نتیجه همواره احساس خوب است؛
«آسان گرفتن» به معنای، کم کردنِ فاصلهی میانِ تصمیم گیری و اجرای آن تصمیمات به وسیلهی، اجرای توکل در عمل است. زیرا هرچه این فاصله بیشتر بشود، کار را برای خود سختتر کردهایم؛
«آسان گرفتن» یعنی نبستنِ هر مسئله کوچک و بزرگی به اساسی ترین موضوعاتِ زندگیات؛
«آسان گرفتن» یعنی پرسیدن این سوال که:
آیا در یک سال آینده هم این موضوع تا همین حدِّ آلان، برایم بغرنج و بزرگ و جدّی است؟!
«آسان گرفتن» یعنی توانایی نگاه کردن به مسائلی که ما را به اضطرار میاندازد، از این زاویه که:
«این موضوع آنقدرها هم که به نظر میرسد، مهم نیست»
«آسان گرفتن» یعنی:
مسائل را از دیدگاه وسیعتر دیدن به وسیلهی زوم بک کردن از آنها تا سرحدِّ ممکن و سپس «راه حل یافتن برای آنها به جای غصه خوردن به خاطر آنها» و نتیجه همواره احساس خوب است؛
«آسان گرفتن» یعنی برداشتن تمرکزت از مشکل و گذاشتن تمرکزت بر راه حلّ و نتیجه همواره احساس خوب است؛
«آسان گرفتن» یعنی منعطف بودن؛ یعنی خودت را به اضطرار نینداختن برای رسیدن به نتیجهی از پیش تعیین شدهات آنهم به شیوه منطقِ پیچیدهی ذهنت؛
«آسان گرفتن» یعنی منعطف بودن؛ یعنی دستان خداوند را درباره «چگونگی» باز گذاشتن. یعنی بینا شدن دربارهی همهی گزینههای ممکن و تشخیص نشانههای هدایتگرِ طولِ مسیر؛
«آسان گرفتن» یعنی به خاطر داشتنِ رابطهی همیشگیات با نیروی هدایتگری که همواره در دسترسمان است، راه حل مسائل را میداند و هدایت ما به سمت آن راهکارها را به عهده دارد و سپس نگران نشدن دربارهی حضور آن مسائل- به خاطر این یاد آوری- و حساب کردن روی این رابطه؛
«آسان گرفتن» یعنی، نگاه گذرا داشتن دربارهی کلیّتی به نام زندگی با تمام وجوه دلخواه و نادلخواهش. یعنی هیچ چیز را دائمی نپنداشتن؛
«آسان گرفتن» یعنی اول به احساسِ بهتر رسیدن، سپس با آن احساسِ بهتر، به سراغ حل مسائل رفتن؛ و نتیجه همواره احساسِ خوب است؛
«آسان گرفتن» یعنی، ذهن و عجله و اضطرارهایش را از مدار خارج کردن و قلب و الهاماتش را وارد ماجرا کردن و به این شکل زندگی را آسان گرفتن؛ و نتیجه همواره احساس خوب است؛
«آسان گرفتن» یعنی «بیش از حدِّ تصورات، منطق و دو دوتا چهارتاهای ذهنت» روی حمایتها و هدایتهای خداوند حساب کردن، به این نیرو اعتماد داشتن و «این اعتماد را در عمل و نه در حرف نشان دادن» و آن را همواره قابل دسترس دانستن و با این جنس از اطمینان، در مسیر زندگی و مسائلش قدم برداشتن.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفت آسان گیر کارها...8MB9 دقیقه
بنام خدای آسان کننده امور وقتی تو بهش اعتماد و توکل میکنی و تسلیمش میشی😍
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم سلام دوستان همسفرم
فایل روز چهل و دوم سفرنامه
خدایا شکرت بخاطر این تغییرات ریز و بنیادین شخصیتی که طی این مسیر برام داره اتفاق میوفته.
استاد نگم از اونموقع که در مدار هیچی به هیچ جا بودم چقدرر سخت میگرفتم بخودم. چقدر خود سرزنشی و چقدر احساس بد. اصلا احساس خوب یک چیز مرده بود در زندگی من.
با این فایل لازم شد بگم که احساس خوب و آرامشی که کم کم با آموزهاتون آدم تجربه میکنه اینقدر دلچسبه که با هیچ چیز نمیخوای عوضش کنی.
شناخت به خودت و درونت بقدری خوب میشه که وقتی احساست خوب نیست قشنگ متوجه میشی و از خودت میپرسی چی شده؟
یکم که فکر میکنی مسئله رو پیدا میکنی و میشینی با خودت حرف میزنی دربارش.
استاد با آموزه های شما من اینقدر با خودم مهربون شدم که خدا میدونه.
یه مثال براتون میزنم. من همش دلم میخواد رفتارم و عملم مثل آموزه های جدیدم باشه، انصافا خیلی تغییر کردم ولی گاهی که مثل قبل رفتار میکنم اولش اشفته و نگران میشم که چرا نتونستم احساسم رو خوب نگه دارم. چرا نتونستم به آموزه هام عمل کنم،(کمالگرایی) بعد به خودم میگم آرووم باش 😌اشکالی نداره، توی این مسیر رشد بعضی تغییرات خود بخود اتفاق میوفته ولی برای تغیر بعضیهاشون باید باهاشون روبرو بشی . شاید متوجهشون نبودی. این رفتارت یادت میاره که این قسمت رو هم تغییر بده. با این توضیح دیگه خودم رو سرزنش نمیکنم و احساسم رو خوب میکنم😍
استاد عزیزم اوایل که کامنت مینوشتم سردرد میشدم از بس استرس میگرفتم نکنه خوب نباشه، بعدش پشیمون شدم چی و همش احساس بد.
به خودم گفتم تو اومدی تغییر کنی، اومدی رشد کنی، اومدی قوانین جهان رو یاد بگیری و زندگیتو عوض کنی، اره تو بلد نیستی و میخوای یاد بگیری، نوشتن به درک بهتر مسیر بهت کمک میکنه، توباید تکاملت رو طی کنی، تازه مگه اینجا کسی، کسی رو قضاوت میکنه، اصلا قضاوت کنه مگه مهمه؟ پس بنویس و شروع کن.
استاد با آموزه هاتون نگاه آدم به همه چیز عوض میشه. قبلا برای حل خیلی چیزها تلاشهای بیهوده میکردم. فایده ای هم نداشت جز احساس بد و شکست و ناتوانی.
الان با تغییر نگاهم بعضیهاشون دیگه مشکل نیستن برام، یک ناخواسته هستن برای واضح تر شدن خواستم👍
بعضیهاشون رو هم بخودم میگم روشهای حل قبلی رو که قطعا نمیخوای امتحان کنی چون صد در صد بی نتیجه بودن. با آموزه های جدید کاری براشون میتونی کنی؟ اگر آره انجام بده اگر نه رها کن و بسپار به خداوند بگو خدایا سپردم به تو، تو حلش کن برام ای آسان کننده امور😍
خلاصه استاد عزیزم من نمیگم خیلی فهمیدم اما تا حدود خوبی متوجه منظورتون از ماندن در احساس خوب رو درک کردم.
احساس خوب چه با توجه به زیباییها باشه، چه با کنترل ورودیهای ذهن به منظور ماندن در احساس خوب و چه با سخت نگرفتن مسائل زندگی. 👏👏
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
خدایا شکرت که آشنا شدم با این مسیر و لایق شدم برای دریافت این اگاهیهای ناب😍
ممنونم استاد عزیزم که با فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا که مستند زندگی شماست در عمل ساده پسندی، آسان گیری، سبک خودتون بودن و توکل به هدایت خداوند رو در تکمیل صحبتهاتون نشون میدین.
ممنونم❤